این نوشتار به یکی از مسائل اجتماعی معاصر اشاره دارد. الگوپذیری نوجوان مسئله ای است که در قالب مدگرایی، ارتباط با گروه های نابهنجار اجتماعی، گرایش به هنجارهای زودگذر و سستی روابط خانوادگی بروز می یابد. واکنش های ابتدایی والدین در دو طیف افراط و تفریط قرار دارد. آنان، گاهی سخت گیر می شوند و طرد بی حساب را در پیش می گیرند و گاهی تسلیم می شوند و در قبال سرنوشت نوجوان به گونه ای خنثا عمل می کنند. وضعیت مطلوب آن است که والدین با در نظر داشتن شرایط سنّی و اجتماعی نوجوان و با استفاده از راهبردهای تربیتی مؤثر، الگوپذیری نوجوان را مدیریت و سامان دهی کنند. راهبردهای پیشنهادی مقالة حاضر در قالب دو راهبرد کلان «مدیریت الگوپذیری از طریق معاشرت» و «مدیریت الگوپذیری از طریق هم اندیشی با نوجوان» جای می گیرد. این راهبردها با استفاده از آیات و روایات و با توجه به شرایط و ظرفیت های زندگی خانوادگی مطرح گردیده است.