The Educational Approach of Purification (Tazkiyeh) and its Application in the Four Dimensions of Islamic Lifestyle
چکیده و کلیدواژه فارسی (Persian)
- قرآنکريم، 1386، ترجمه: مهدي الهي قمشهاي، قم، سپهر نوين.
- آريانپور، منوچهر، 1389، فرهنگ پيشرو، تهران، جهان رايانه امين.
- ابن بابويه، محمد بن علي، 1376، الأمالي، تهران، کتابچي.
- ـــــ ، 1378، عيون اخبار الرضا، تهران، جهان.
- ـــــ ، 1380، عيون اخبار الرضا، ترجمه: حميدرضا مستفيد و علياکبر غفاري، تهران، دار الکتب الاسلاميه.
- ـــــ ، 1406ق، ثواب الاعمال، قم، دار الشريف الرضي للنشر.
- ـــــ ، 1413ق، من لا يحضره الفقيه، قم، دفتر انتشارات اسلامي.
- ابن شاذان، ابوالفضل، 1363، الفضائل، قم، رضي.
- ابن شعبه حراني، حسن بن علي، 1404ق، تحف العقول عن آل الرسول، قم، کتابفروشي اسلاميه.
- ابن طاووس، علي بن موسي، 1376، محاسبه النفس، تهران، مرتضوي.
- ابن فارس، احمد، 1404ق، معجم مقاييس اللغه، قم، مکتب الاعلام الاسلامي.
- اعرافي، عليرضا؛ بهشتي، محمد؛ فقيهي، علينقي و ابوجعفري، مهدي، 1386، اهداف تربيت از ديدگاه اسلام، تهران، سمت.
- اکبري، مدينه، 1391، اخلاق امام رضا از نگاه روايات، مجموعه مقالات جشنواره بين المللي امام رضا (معارف و اعتقادات در فرهنگ رضوي)، ص149- 176.
- باقري، خسرو، 1390، نگاهي دوباره به تربيت اسلامي، تهران، مدرسه.
- برقي، احمد بن محمد بن خالد، 1416ق، المحاسن، چ دوم، تحقيق: سيدمهدي رجايي، قم، مجمع جهاني اهل بيت.
- پاينده، ابوالقاسم، 1382، نهج الفصاحه، تهران، دنياي دانش.
- تميمي آمدي، عبدالواحد، 1366، غرر الحکم و درر الکلم، شرح: محمدتقي خوانساري، تهران، دانشگاه تهران.
- ـــــ ، 1410ق، غرر الحکم و درر الکلم، قم، دار الکتب الإسلاميه.
- جعفري، محمدتقي، 1376، ترجمه و تفسير نهج البلاغه، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامي.
- جوادي آملي، عبدالله، 1378، مراحل اخلاق در قرآن کريم، قم، اسراء.
- حر عاملي، محمد بن حسن، 1416ق، وسائل الشيعه، تهران، مکتب الاسلاميه.
- حلي، رضيالدين، 1408ق، العدد القويه، قم، کتابخانه آيتالله مرعشي نجفي.
- داودي، محمد، 1396، «جايگاه و نقش تزکيه در گفتمانهاي تربيتي» (گفتمان سعادت، گفتمان سلامت، گفتمان رياضت و گفتمان قرآني)، مسائل کاربردي تعليم و تربيت اسلامي، ش 4، ص66-41.
- دهخدا، علياکبر، 1377، لغتنامه، تهران، دانشگاه تهران.
- ديلمي، حسن بن محمد، 1408ق، اعلام الدين، قم، مؤسسه آل البيت.
- راغب اصفهاني، ابوالقاسم حسين بن محمد، 1363، المفردات، تهران، کتاب.
- رضي، محمد بن حسين، 1414ق، نهج البلاغه، ترجمه: صبحي صالح، قم، هجرت.
- شريفي، احمدحسين، 1392، اهميت سبک زندگي در سيره و سخن اهل بيت، ويژهنامه سبک زندگي اهل بيت، ش 1، قم، مجمع جهاني اهل بيت.
- صدرالدين شيرازي، محمدبن ابراهيم، ۱۳66، تفسير القرآن الکريم، قم، بيدار.
- طباطبايي، سيدمحمدحسين، 1417ق، الميزان في تفسير القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامي.
- طبرسي، علي بن حسن، 1385، مشكاة الأنوار، نجف، مکتبه حيدريه.
- طريحي، فخرالدين، 1375، مجمع البحرين، تهران، مرتضوي.
- عبادي، احمد، 1395، «ترسيم الگوي روششناختي مطالعه ديني بر مبناي مفهوم شناسايي رويآورد، روش و پارادايم»، قبسات، دوره 21، ش 82، ص21-48.
- فريد، مرتضي، 1372، الحديث، تهران، فرهنگ اسلامي.
- فيض کاشاني، محسن، ۱۴۰۲ق، المحجة البيضاء في تهذيب الاحياء، قم، مؤسسه نشر الاسلامي.
- کراجکي، محمد بن علي، 1410ق، کنز الفوائد، قم، دار الذخائر.
- كليني، محمدبن يعقوب، 1407ق، الكافي، تهران، دار الكتب الاسلاميه.
- گيلاني، عبدالرزاق بن محمد هاشم، 1387، مصباح الشريعه، تهران، پيام حق.
- مجلسي، محمدباقر، 1403ق، بحار الأنوار، بيروت، مؤسسة الوفاء.
- محمدي ريشهري، محمد، 1381، ميزان الحکمه، ترجمه: حميدرضا شيخي، قم، دار الحديث.
- مشکاني سبزواري، عباسعلي؛ صولتي، ياسر و بياتي، احمدعلي، 1392، «چيستي و جايگاه سبک زندگي در فرآيند تکاملي انقلاب اسلامي از ديدگاه مقام معظم رهبري»، معرفت، ش 185، ص65- 83.
- مصطفوي، حسن، 1368، التحقيق في کلمات القرآن الکريم، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي.
- مطهري، مرتضي، 1388، امدادهاي غيبي در زندگي بشر، قم، صدرا.
- ـــــ ، بيتا، مجموعه آثار، قم، صدرا.
- معين، محمد، 1385، فرهنگ فارسي، تهران، اميرکبير.
- مقام معظم رهبري، 1391، بيانات در جمع جوانان خراسان شمالي، 23/7/1391.
- منسوب به امام رضا، 1406ق، فقه منسوب الي الامام الرضا، مشهد، مؤسسه آل البيت.
- منسوب به جعفر بن محمد، 1400ق، مصباح الشريعه، بيروت، اعلمي.
- مهدوي کني، محمدسعيد، 1390، دين و سبک زندگي، تهران، دانشگاه امام صادق.
- ميناگر، عبدالرضا، 1390، اخلاق و تربيت اسلامي، قم، ابتکار دانش.
- نراقي، احمد، 1378، معراج السعاده، قم، هجرت.
- ـــــ ، 1385، معراج السعاده، قم، طوباي محبت.
- مقدمه
- در اسلام، رويکرد تربيتي براي ايجاد سبک زندگي و پرورش مناسبات فرد با خدا، خويش، انسانها و ديگر موجودات جهان، رويکرد تزکيه است؛ زيرا خداي حکيم فطرت آدمي را از مجموعه گرايشها، ادراکات و توانمنديها، در راستاي اهداف تکاملي انسان سرشته است، برقراري بهينه اين مناسبات در زندگي ميتواند او را به اهداف والاي تربيتي هدايت نمايد. به عبارت ديگر، تربيت صحيح بدون شکوفايي اين مناسبات و به فعليت رساندن آنها در زندگي انسان امکانپذير نيست؛ ازاينرو مطابق آموزههاي معصومان به کارگيري نظاممند و مرتبط با همِ اين مناسبات چهارگانه، اساس نظام تربيتي را تشکيل ميدهد (گيلاني، 1387، ص5). تمام تحولات رشدي که بهتدريج در راستاي اهداف تربيتي هماهنگ با اهداف آفرينش در آدمي پديد ميآيد، از اين چهار محور بيرون نيست. در حقيقت، پرورش مطلوب اين محورهاي چهارگانه است که به سبک زندگي انساني ميانجامد و رشد و بالندگي سعادتمندانه را در زندگي فردي، اجتماعي و زيست محيطي موجب ميگردد. اين مناسبات چهارگانه، با يکديگر پيوند ناگسستني دارند و بايد به صورت همهجانبه در متربّي رشد يابند و ميتوان گفت که روابط صحيح در يک بعد بدون ديگري، آن رابطهاي نيست که رغبت فطري به آن است. ازاينروست که تحقق برخي از اين روابط، حتماً به تحقق روابط ديگر ميانجامد و بدون آنها اين رابطه عملي نميشود؛ مثلاً رابطه تقوايي انسان با خدا، در بسياري از روابط فرد با انسانهاي ديگر، مانند راستگويي، اداي امانت، وفاي به عهد، صله رحم، دستگيري از نيازمندان و ضعيفان، حسن خلق تبلور مييابد (مجلسي، 1403، ج70، ص282). اين نوع آموزهها حاکي از آن است که اين مناسبات در نظام ارتباطي انسان، بههمتنيده در نظر گرفته شدهاند و براي محقق ساختن هر دسته از اين مناسبات در زندگي، از دستههاي ديگر، نيز بايد کمک گرفت و آنها را نيز شکوفا ساخت.
- در آموزههاي اسلامي، رويکرد تربيتي براي عملياتي ساختن محورهاي فوق در سبک زندگي، رويکرد تزکيه است. اين مقاله درصدد است به رويکرد تربيتي تزکيه و کاربرد آن در محورهاي چهارگانه سبک زندگي بپردازد.
- مفهومشناسي تزکيه
- واژه تزکيه از ريشه «زکو» به معناي نمو و طهارت دانسته شده است (ابنفارس، 1404، ص17). راغب اصفهاني، نيز ريشه اصطلاح قرآني زکاة را بهمعناي رشد ذکر کرده و تزکيه نفس انسان را به اين ميداند که رشدي در انسان پديد آيد که در دنيا داراي اوصاف محموده شود و در آخرت از اجر و ثواب برخوردار گردد (راغب اصفهاني، 1363، ص381) علامه طباطبايي مينويسد: کلمه «تزکيه» که مصدر «يزکيهم» است، مصدر باب تفعيل بوده و مصدر ثلاثي مجرد آن «زکات» است، که به معناي نمو صالح است، نموي که خير و برکت دارد (طباطبايي، 1417، ج19، ص265). ايشان گرچه ذيل آيه «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَکَّي» (اعلي: 9) تزکيه را به معناي در جستوجوي پاک شدن دانسته (همان، ج20، ص270)، ولي آن را تربيت و انماي صالح ناميده است (همان، ص298).
- واژه تزکيه در کتابهاي لغت، کتب تفسيري قرآن و روايات به دو مفهوم رشد و تهذيب، با هم استعمال شده است و به تعبيري لازم و ملزوم هم هستند. حتي کسي که معناي اصلي اين ماده را دور ريختن چيزي که حق نيست (مانند: از بين بردن صفات رذيله از قلب)، ميداند، مفاهيم رشد، افزايش و اصلاح را از لوازم و آثار تزکيه دانسته است (مصطفوي، 1368، ج4، ص338).
- رويکرد تربيتي تزکيه
- رويکرد، طرز تفکر و عملکردي است که در آن تمامي توجه و اقدامات بر امري خاص متمرکز شود (معين، 1385، ج2، لغت رويکرد) و به عبارت ديگر، الگوي فکري که موضوعي را با برداشت خاصي مورد توجه قرار ميدهد، رويکرد است که در عربي به آن اتجاه گفته ميشود (عبادي، 1395، ص25).
- منظور از رويکرد تربيتي تزکيه، طرز فکر و نوع نگاه تربيتي است که اسلام در زمينه تعليم و تربيت دارد. اين رويکرد مبتني بر فطرت است. ميل به حفاظت خويش از زشتيها و گرايش به تکامل و تعالي، دو خواسته فطري بشر است که مبناي اين رويکرد است. در اين رويکرد، سيستمي تعبيه شده است که متربي با انتخاب و مسئوليت خويش ميتواند بر روي فعاليتهايش کنترل مداوم داشته باشد تا به صورت مستمر، وي را تعالي و رشد ببخشد و از انحراف در مسير حرکت مصون نگه دارد.
- رويکرد تربيتي تزکيه در قرآن و آموزههاي معصومان
- واژه تزکيه با مشتقات گوناگونش، 25 بار در قرآن کريم بهکار رفته است. و مکرر (بقره: 129و151؛ آلعمران: 164؛ جمعه: 2)، تزکيه از اهداف ارسال انبيا و راه رسيدن به هدف قرب و فلاح و رستگاري (شمس: 9) و بهرهمندي از بهشتهاي آخرتي (طه: 76) مطرح شده است. مفهوم تزکيه پاکسازي از آلودگيها و پرورش همهجانبه و با هم است و مفسران آن را، هم به معناي افزايش تقوا (ملاصدرا، ۱۳66، ج۷، ص189) و هم به معناي پاک و اصلاح کردن نفس گرفتهاند (فيض کاشاني، ۱۴۰۲، ج۱، ص۳۵۲). بنابراين رويکرد تربيتي قرآن رويکرد تزکيه است که دو جنبه تهذيب و رشد را با هم مطمح نظر دارد.
- رويکرد تربيتي در آموزههاي معصومان نيز رويکرد تزکيه است. در آموزههاي هاديان و مربيان الهي، واژه تزکيه و مشتقات آن و واژههايي که به ابعاد معنايي تزکيه اشاره دارند، بسيار زياد به کار رفته است. شايد بتوان گفت کمتر واژهاي به اندازه واژه تزکيه در روايات تکرار شده است. فقط در کتاب بحار الانوار حدود هزار بار از تزکيه و مشتقات آن استفاده شده است. در اين روايات، هم تهذيب از آسيب مصداق تزکيه دانسته شده (مجلسي، 1403، ج91، ص71) و هم رشد افزايش توانمنديها (تميمي آمدي، 1410، ص208) و بهويژه پرورش توانمندي عقلي مطرح گرديده است (همان، ص316). براي مثال، طهارت نفس و رشد، تواماً شرط جلب نظر و رحمت خداوند دانسته شده است (مجلسي، 1403، ج77، ص88) يا گفته شده در تزکيه مراقبه وجود دارد که بر اساس آن، انسان بايد همواره نفس خود را به حساب کشد؛ به گونهاي که اگر کار نيکي از او سر زد، خدا را سپاس گويد و آن را توفيقي از جانب او بداند؛ و اگر قصد معصيتي کند، عظمت مرا ياد آورد و متوجه من باشد و به اين جهت آن را ترک کند (نراقي، 1385، ص621). در تزکيه، حقگرايي و پايبندي عملي به احکام الهي، محور است. امام سجاد در حديثي فرمودند: «حضرت موسي از خداوند پرسيد: آنها که در قيامت در سايه عرش تو به سر ميبرند، چه کسانياند؟ فرمود: «آنان که در تزکيه، به رشد و طهارتي رسيدهاند که غير حق را نمينگرند و نميخواهند و از هيچ اطاعتي از پروردگار دريغ نميورزند» (برقي، 1416، ج2، ص197).
- ابعاد تربيت تزکيه
- در تربيت تزکيه، زمينههاي تغيير پايدار جهت اهداف معين همراه با طرح و نقشة مشخص بسترسازي ميشود. اين بسترسازي در دو جنبه انجام ميشود: يکي در پاکسازي و پالايش از زشتيها، ناتوانيها، زيانها، وهميات و غيرواقعيتهاست و ديگري در رشد ارتقايي و آراستن به توانمنديها، ارزشها، واقعيتها و سعادتمنديهاست. اين دو با هم ميتوانند تغييرات متعالي و مطلوب نسبتاً پايدار را در متربي پديد آورند. رسيدن به اهداف عاليه تربيتي، بدون آن دو ميسر نيست. امام على ميفرمايد: به اوج اهداف نميرسند، مگر کساني که هم تهذيب نفس را دارند و هم در مسير رشد، بسيار تلاش ميکنند (تميمي آمدي، 1410، ص371). در چنين وضعيتي متربي شايستگى نگهدارى و بهرهبردارى هر يک از سرمايههاي مادى و معنوى زندگي را که به او سپرده شده، مييابد و پيوسته پيشرفت ميکند (مطهرى، 1388، ص120و153). در سايه تربيت تزکيه ميتوان به خوبي سرمايهها را مديريت کرد و به بهرهبرداري رساند. اين تربيت تزکيه، همان مديريت بهينه خويش و سرمايههاي آن است که در تعبير امام على برترين مديريت دانسته شده است (تميمي آمدي، 1410، ص400).
- سبک زندگي
- «سبك» در لغت به مفهوم نوع، روش، طرز و شيوه (معين، 1385، ج2، ص1818)، شكل دادن يا طراحى چيزى که با معيار شناخته شده هماهنگ باشد، آمده است (آريانپور، 1389، ص1437؛ دهخدا، 1377، ج 9، ص13412).
- سبک زندگي به «روش سلوك در حيات فردى و اجتماعى» يا «مجموعهاي منظم و به هم مرتبط از رفتارهاى افراد در زندگى فردى و اجتماعى كه مبتنى بر يك سرى بينشها و ارزشهاى برآمده از آنهاست، گفته ميشود» (مهدوي کني، 1390، ص51). همچنين به الگوهاى رفتارى آحاد جامعه در حوزههاى مختلف زندگى كه برآمده از بينش و گرايشى خاص است، «سبك زندگى» اطلاق ميشود (مشکاني سبزواري، 1392، ص67).
- سبک زندگي يکي از مهمترين شاخصهاي فرهنگي در هر جامعه است (شريفي، 1392، ص27). سبک زندگي اسلامي، الگوي و نحوهاي خاص از زندگي مبتنى بر معنويت و هدايت الهى است (مقام معظم رهبرى، 23/7/1391) که در چهار محور ارتباطي فرد با خدا، خود، جامعه و نظام هستي تبلور مييابد.
- کاربرد رويکرد تربيتي تزکيه در سبک زندگي اسلامي
- از منظر قرآن و روايات، سبک زندگي اسلامي در محورهاي چهارگانه با رويکرد تزکيه شکل ميگيرد. اينک با توجه به اينکه تزکيه از منظر قرآن و روايات، داراي دو بعد تهذيبي و رشدي است، کاربرد آن را در محورهاي چهارگانه سبک زندگي، در دو بعد تهذيب و رشد بررسي ميکنيم.
- محور اول: ارتباط باخدا
- سبک زندگي آدمي در ارتباط با خدا داراي دو بعد تهذيب و رشد است که در ادامه به آنها ميپردازيم.
- الف. بعد تهذيب
- تزکيه، سبک زندگي آدمي را در ارتباط با خدا به گونهاي شکل ميدهد که:
- 1. متربي تلاش کند غفلت از ياد خدا را در خويش بزدايد؛ زيرا غفلت، از بزرگترين دشمنان انسان (تميمي آمدي، 1410، ص35) و مايه گمراهي افکار و سرلوحه نحوستهاست (همان، ص75) و زندگي را با سختي همراه خواهدکرد (طه: 124). غفلتزدايي زمينه را براي توجه به پروردگار، پرورش روح انسان و انجام کارهاي شايسته فراهم ميسازد. امام علي ميفرمايد: ريشه اصلاح قلب (و تهذيب نفس) اشتغال به ياد خداست (تميمي آمدي، 1410، ص198) و نيز فرمود: هر کس قلب خود را با ياد پيوسته الهي آبادان کند، اعمال او در پنهان و آشکار نيکو ميشود (همو، 1366، ج5، ص387) و در نهايت، تداوم ياد خدا غذاي روح و کليد رستگاري و سعادت است (همان، ج6، ص137).
- 2. متربي از مخالفت با هدايتها و قوانين پروردگار پرهيز نمايد؛ زيرا گناه موجب ناراحتي در زندگي ميشود و در آرامش روحي اختلال ايجاد ميکند و حتي چهبسا بيماري و مرگ را موجب ميگردد (مجلسي، 1403، ج75، ص83).
- 3. متربي از لغزشها توبه کند و گناهان خود را بشويد (تميمي آمدي، 1410، ص73)؛ زيرا در تربيت تزکيهاي، به بندگان خدا آموزش داده ميشود که خداوند توبهکنندگان و پاکيزگان را دوست دارد (بقره: 222). پروردگار آمرزنده و مهربان است (حجر: 49) و توبه از معاصي، سرمايه سالکين و کليد استقامت در راه دين و ايمان، و موجب محبت حضرت باري، و سبب نجات و رستگاري است (نراقي، 1378، ص607).
- ب. بعد پرورش رشدي
- تزکيه، سبک زندگي آدمي را در ارتباط با خدا ارتقا ميدهد و موجب ميشود:
- 1. توانمندي ادراکي فطري از خداوند افزايش يابد و علم متربي به صفات خداوند، از قبيل بينيازي، شنوايي، دانايي، توانايي، عدالت، خالقيت و اينکه هيچ کس و هيچ چيزي مانند او نيست و وجودي منحصر به فرد دارد و شريک و ضدي هم ندارد، ارتقا داده شود (ابن شعبه حراني، 1404، ص427- 428)؛ زيرا متربي در تربيت تزکيهاي کوشش براي شناخت هرچه بيشتر از خدا را از بهترين اعمال تربيتي ميداند که سعادت و قرب الهي را به دنبال دارد (محمدي ريشهري، 1381، ح228).
- 2. در آيات الهي تفکر كند و آن را عبادت بداند (ابن شعبه حراني، 1404، ص442) و کمترين لحظه آن را بهتر از يک سال عبادت تلقي مينمايد و زشتيها و خوبيها را نشان دهد (منسوب به امام رضا، 1406، ص380).
- 3. متربي بياموزد که ايمان، به معناي باور قلبي و التزام (ميناگر،1390، ص68) به هدايتهاي پروردگار است و قوانين الهي همه براي تحول رشدي آدمي است و بايد با افزايش معرفت، تصديقات قلبي و اقرارهاي زباني و عمل به اعضا و جوارح (ابن بابويه، 1378، ج1، ص226) خود را بالاتر ببرد (ابن شعبه حراني، 1404، ص445) و درصدد برآيد تا فعاليتهايش جز با انگيزه ارزشمند خدايي صادر نگردد (کليني، 1407، ج8، ص234) و سه خصلت دينشـناسى، اندازه و برنامهريزى در زندگى، و شكيبايى بر سختيها و ناملايمات، در او بروز ويژه داشته باشد (مجلسي، 1403، ج75، ص339).
- 4. متربي ياد بگيرد درکارها به خدا توكل کند (راغب اصفهاني، 1363، ص567) و خدا را قادر مطلق بخواند و به قدرت نامتناهي او تکيه کند و براي انجام کارها، اين پشتوانه هميشگي را احساس نمايد و با احساس قدرت در انجام کارها و حل مشکلات به پيش رود و هيچ احساس ناتواني و ترسي در مسير اقدامات مدبرانه خود به خويش راه ندهد (حر عاملي، 1416، ح292). در آموزههاي ديني، تأکيد بر اين است که چون بر کاري تصميم گيرد بر خداي توكل كند (آلعمران: 159) و اين اعتماد بر خداوند متعال، بايد در جميع امور باشد (مشکيني، 1376، ص115).
- 5. متربي خود را در برابر ربِّ خويش، در مقام مملوكيت و مربوبيت قرار دهد (باقري،1390، ج1، ص81) و نهايت فروتني و بندگي را دارا شود (راغب اصفهاني، 1363، ص330) و برقراري رابطه عبوديت با خداوند را تجسم عملي و عيني خداشناسي و خداجويي و رابطه بنده با خدا و نيل به هدف نهايي خلقت تلقي كند (ابن بابويه، 1380، ج2، ص537) و به هيچ وجه ياد خدا را فراموش نكند و آداب او را ترك ننمايد و از امر و نهى او ـ كه اصلاحكننده وي و مايه استوارى كارش است ـ غافل نشود و دلش سخت نگردد (همو، 1378، ج2، ص103).
- 6. متربي شکرگزار خداوند گردد؛ زيرا سراسر جهان، اعم از آفاق و انفس را نعمت خداوندي دانسته است (جوادي آملي، 1378، ص309). حضرت علي ميفرمايد: حمد و سپاس سزاي خداوندي است که حمد را به نعمتها، و نعمتها را به شکر پيوند زده و به ازاي نعمتها حمد را واجب کرده و شکر را سبب فراواني آنها قرار داده است. بر نعمتهايش او را حمد ميکنيم؛ چنانکه بر بلايش سپاسگزاريم (رضي، 1414، خ 113). امام رضا ادب شکرگزاري نسبت به خدا را به دعبل آموزش داد (کليني، 1407، ج1، ص496). در تربيت رشدي امام رضا بسيار زياد به تقوا، تواضع و سپاسگزارى خدا سفارش شده (طبرسي، 1385، ص30) و تشکر از خالق نيز در گرو تشکر از مخلوق دانسته شده است؛ به گونهاي که حتي هركس در قبال خوبى مردم تشكر نكند، از خداوند عزوجل تشكر نكرده است (ابن بابويه، 1378، ج2، ص24).
- 7. معرفت و ايمان متربي رشد يابد و نسبت به تدبيرهاي پروردگار احساس رضايت کند (مجلسي، 1403، ج68، ص153) و در برابر حوادثي كه به اقتضاي تقدير الهي اتفاق ميافتد، ناراحتي ابراز نکند (راغب اصفهاني، 1363، ص202) و به مقام رضا و تسليم، بهعنوان دو رکن مؤثر ايمان براي نيل به کمال حقيقي، نائل آيد (محمدي ريشهري، 1381، ج 1، ص318).
- محور دوم: خويشتن
- خويشتن آدمي، گوهري گرانبهاست؛ هر کس آن را خوب نگهداري كند و پرورش دهد، پيامدهاي گرانبهايي براي وي به ارمغان ميآورد (تميمي آمدي،1410، ص227). اين آثار ارزشمند در سايه توجه به خويشتن و اعمال تربيت بر روي آن با رويکرد تزکيه، حاصل ميشود.
- الف. بعد تهذيب
- رويکرد تربيتي تزکيه در محور خويشتن، در دو بعد تهذيب و رشد بررسي ميشود.
- تهذيب، رفع موانع رشد و بسترسازي براي پرورش توانمنديها در متربي است. متربي بدون آن نميتواند حرکت فعالي جهت اهداف داشته باشد. امام علي ميفرمايد: هرکس به تهذيب نفس خويش نپردازد، از راهبردهاي عقل نميتواند بهرهمند گردد (ليثي واسطي، 1376، ص428، ح 7263).
- در رويکرد تزکيه مرتبط با تهذيب خويشتن، سعي بر اين است که ناتوانيها، ضعفها، تمايل به زشتيها، انحرافات شناختي و فريبها، و طغيانگري و منشأهاي آنها شناسايي و با آنها مقابله شود و سبک زندگي متربي براساس امور زير ساماندهي شود:
- 1. ضعف اراده متربي از بين برود و قدرت و همت نهفته وي بيدار گردد و موانع حرکت و فعاليت را پشت سر بگذارد و به سرمنزل مقصود راه يابد (ابن بابويه، 1378، ج1، ص119).
- 2. نفسش از علاقهمندي به قبايح پاکسازي شود و حيا بهعنوان پايه ايماني در وي پرورش يابد (همان، ص265) و زمينهساز عملکرد خوب براي او شود (تميمي آمدي، 1366، ج7، ص86)؛ به گونهاي که بجز خير و خوبي از او صادر نشود (پاينده، 1382، ص453).
- 3. از اقدام براي فريب مردم پيشگيري شود و بياموزد که با مسلمان بودن سازگار نيست (ابن بابويه، 1378، ج2، ص50)؛ زيرا مکر از صفات شيطان بزرگ است و معصيت آن بيشتر از معصيت اذيت رسانيدن آشکار است؛ چون کسي که مطلع شود بر اينکه ديگري در مقام اذيت اوست، احتياط ميکند و از خود محافظت مينمايد و بسا باشد که دفع اذيت از خود کند؛ اما در مکرِ غافل، بيخبر را احتياطي از خود نيست (نراقي، 1378، ص168).
- 4. نفس از طغيانگري پالايش شود و در برابر لذت گناه بردباري نمايد (کليني، 1407، ج2، ص111)؛ زيرا تا مقاومت در برابر گناه نباشد، آدمي به تباهي کشيده ميشود (طبرسي، 1385، ص260) و به رضوان الهي نائل نميآيد (زمر: 10). امام رضا ميفرمايد: هر كس بهشت بخواهد و در برابر سختيها و دشواريها شكيبايى نورزد، بىگمان خود را ريشخند كرده است (کراجکي، 1410، ج1، ص330).
- 5. از اکل مال به باطل دوري نمايد؛ زيرا احکام تابع مصالح و مفاسد است و خداوند هيچ خوردنى و نوشيدنى را حلال نكرده است، مگر آنكه در آن منفعت و صلاحى بوده؛ و هيچ خوردنى و نوشيدنى را حرام ننموده، مگر آنكه در آن ضرر و مرگ و فسادى بوده است. پس هر چيز مفيد و مقوّى بدن، كه باعث تقويت آن شود، حلال شده و هر چيزي مضر يا کشنده براي بدن، حرام است (منسوب به امام رضا، 1406، ص254).
- ب. بعد رشد
- در زير به تعدادي از کاربردهاي تربيت تزکيهاي در بعد رشد در محور خويشتن، اشاره ميشود:
- 1. در بعد رشدي تربيت تزکيهاي، متربي کوشش دارد درک درستي از گرايشها، نيازها، توانمنديها و ضعفهاي خود پيدا کند و فطرتش را با برترين درک و فهم عقلي (مجلسي،1403، ج78، ص352) بازشناسي نمايد و به بصيرت نفس نائل آيد (ذاريات: 21) و با استکمال معرفت خود، به خداشناسي راه يابد (مجلسي،1403، ج 95، ص452) و به قدر و عزت خود پي ميبرد، حدود خود و احتياجات و مضارّ و منافع خود را مييابد و در نتيجه، در زندگي و تحولات آن دچار افراط و تفريط نميگردد (اکبري، 1391، ص155). امام علي فرمودند: خدا رحمت کند کسي را که قدر خودش را بشناسد و از حد خود تجاوز و تعدي ننمايد (رضي، 1414، خ103).
- 2. با تربيت رشدي و فراگيري علم و کسب تجربه، عقل و خرد متربي شکوفا ميشود (تميمي آمدي، 1410، ص91). پرورش عقل وظيفه است و نبايد ظاهرسازي کرد که اين اقدام، جهالت و ضد عقل است (کليني، 1407، ج1، ص24). در پرورش عقل، متربي صدق صادق را از کذب کاذب باز ميشناسد و پيامبري پيامبر را اثبات ميکند و کذب مدعي دروغين پيامبري را ميفهمد (همان، ص25) و از هدايتهاي دوستانه عقل برخوردار ميشود؛ برخلاف کسي که عقل خود را نپروراند، با ناداني که دشمن اوست، همراه است (همان، ص11). همچنين کسي که توانمندي فهم عقلاني خود را ارتقا بخشيده است، با ديگران به صورت مطلوب روابط عاطفي برقرار ميکند و ديگران را دوست دارد (مجلسي، 1403، ج17، ص258)؛ در جايي که بايد بردبار باشد، بردبار و در جايي که بايد سکوت کند، سکوت ميکند (ابن شعبه حراني، 1404، ص445) و ديگران به خير و خوبي او اميدوار ميشوند و از بدي و شر وي دور ميمانند (همان، ص443).
- 3. در تربيت رشدي تزکيه، فراگيري علوم، فهم عميق از جهان هستي، دانشها و مسير کمال، افزايش مييابد (همان، ص445). با جستوجوگري و پرسش، در راه دستيابي به آنها تلاش ميکند (فريد، 1372، ج2، ص12) و آن را وظيفه ديني ميداند (کليني، 1407، ج1، ص30)، و هيچگاه از فراگيري علم خسته نميشود (ابن شعبه حراني، 1404، ص443).
- 4. جنبه رشدي تزکيه، متربي را بلندهمت ميسازد؛ زيرا آموزش ميبيند که همت عالي نشانگر خشنودي خداوند است (پاينده، 1382، ص317) و بزرگواري و آقايي (تميمي آمدي، 1410، ص79) و شرف انسان، به همتهاى بلند و نه به استخوانهاى کهنه شده است (همان، ص110) و مسلم ميداند که با همت بلند و به کارگيري توان خود، به تمام خواستههايش خواهد رسيد (همان، ص638).
- 5. در تربيت تزکيهاي، هر يک از توانمنديهاي مادي و معنوي در محور خويشتن رشد مييابند و متربي ميتواند براي برآوردن همه نيازها، زمينهسازي کند؛ چه نيازهاي مادي که با حيوان مشترک است و چه نيازهاي معنوي که از بعد روحاني انسان سرچشمه ميگيرند (مطهري، بي تا، ج 2، ص394). برطرف کردن هر دو نياز مادي دنيوي و معنوي ديني وظيفه است و نبايد دنياى خود را براى دينش و دين خود را براى دنيايش ترك گويد (منسوب به امام رضا، 1406، ص337). امام رضا ميفرمايد: بكوشيد كه زمانتان را به چهار بخش تقسيم كنيد: زمانى براى مناجات با خدا؛ زمانى براى تأمين معاش؛ زمانى براى معاشرت با برادران و معتمدانى كه عيبهايتان را به شما مى شناسانند و در دل، شما را دوست دارند؛ و ساعتى براى كسب لذتهاى حلال. با بخش چهارم توانايى انجام دادن سه بخش ديگر را به دست مى آوريد (همان).
- 6. متربي در تربيت تزکيه به حدي از رشد ميرسد که جهت پرورش ارتقايي خويش به محاسبه و مراقبه ميپردازد. منظور از محاسبه اين است كه متربي هر روز به محاسبه كارهاى خويشتن بپردازد و عملكرد خود را در زمينه خوبيها و بديها، اطاعت و عصيان، خداپرستى و هواپرستى دقيقاً مورد محاسبه قرار دهد. رسول خدا مىفرمايد: خويشتن را محاسبه كنيد، پيش از آنكه به حساب شما برسند؛ و ارزش خود را تعيين كنيد، پيش از آنكه ارزش شما را تعيين نمايند؛ و براى عرصه بزرگ (روز قيامت) آماده شويد (ابن طاووس، 1376، ص13). امام رضا ميفرمايد: آن کسى که خود را محاسبه کند، سود برده؛ و آن کسى که از محاسبه نفس غافل بماند، زيان ديده است (حلي، 1408، ص292). متربي بعد از حسابرسي، مراقب دل و زبان خويش است (تميمي آمدي، 1410، ص797). متربي كه مراقب است قلبش غفلت نورزد و نفسش به شهوتراني ميل نکند و عقلش جهالت نکند و در عملش هواپرستى و در دينش بدعت نفوذ ننمايد و اموالش به حرام آلوده نگردد، در زمره صالحان است (منسوب به امام صادق، 1400، ص22).
- محور سوم: ارتباط با ديگران
- تربيت تزکيه در ارتباط با ديگران نيز در دو بعد تهذيب و رشد، نقش ايفا ميکند.
- الف. بعد تهذيب
- تربيت تزکيه در ارتباط با ديگران، متربي را متنبه ميسازد که بيمحبتي، بيعدالتي، اذيت، انجام رفتارهاي زشت، اهانت و ناسزاگويي به ديگران، برخلاف فطرت و طبيعت اوليه اوست و ازاينرو ميکوشد ارتباط خود با ديگران را از آلودگيها و رفتارهاي منفي پاکسازي نمايد (ابن بابويه، 1378، ج2، ص184)؛ مثلاً غيبت و عيبجويي نداشته باشد (کليني، 1407، ج2، ص358) و ديگران را از آسيبهاي زباني، يدي و رفتاري خويش در امان نگهدارد (همان، ص24).
- ب. بعد رشد
- تربيت تزکيه در بعد رشد، ارتباط فرد با ديگر انسانها را به صورت زير متعالي ميسازد:
- 1. تولي را با محوريت خداوند، درباره ديگر انسانها از ائمه (مجلسي، 1403، ج28، ص58)، اقوام و خويشان (همان، ج1، ص200) و عموم مردم (کليني، 1407، ج2، ص643) نيز عملياتي ميسازد؛ و تبري ميجويد از دشمنان خدا و محمد و آل محمد، و کساني که با ظلم، پيمانشكني، ارتداد و خوردن مال مردم، مصداق عدوالله ميشوند (ابن بابويه، 1378، ج2، ص125).
- 2. به تعظيم و تکريم ديگر مؤمنان ميپردازد (کليني، 1407، ج2، ص350). حضرت رسول فرمود: «هر که نزد برادر مسلم خود آيد و او را اکرام کند، خداي تعالي را اکرام کرده است» (ابن بابويه، 1376، ص431).
- 3. با ديگران حُسن معاشرت دارد و خوشاخلاق (همو، 1413، ج4، ص412) و خوشرو با آنان مواجه ميشود (پاينده، 1382، ص169) و نشست و برخاست خود را با كوچك و بزرگ نيكو ميگرداند (منسوب به امام رضا، 1406، ص401) و با خوشاخلاقىِ خويش آزادگان را به خود دلبسته ميسازد (همان، ص354).
- 4. با ديگران با ملاطفت برخورد ميکند (ابن بابويه، 1406، ص148) و اگر ديگران با عملکردهايشان نسبت به شخص وي رنجشي به وجود آوردهاند، ميبخشد و درصدد انتقام برنميآيد؛ بلکه به حدي از رشد معنوي ميرسد که به او احسان هم مينمايد؛ زيرا که عفو و گذشت را خداپسندانه ميداند (شوري: 40)؛ گذشتي که از مراتب عالي تقواست (بقره: 237) و به همراه آن، منتگذاري، مجازات و تندى و سرزنش نيست (ديلمي، 1408، ص308) و احساس پيروزي نهايي را در عفو ديگران ميداند (کليني، 1407، ج2، ص108).
- 5. درصدد شاد کردن ديگران برميآيد (منسوب به امام رضا، 1406، ص338). و غم و اندوه ديگران را ميزدايد (کليني، 1407، ج2، ص200). نياز ديگران را در حد توان برآورده ميسازد (همان، ص164) و براى ياريرساني و رسيدگى به امور مردم و برطرف نمودن حوايج آنان وقت مناسبي را در برنامه خود دارد (ابن بابويه، 1378، ج2، ص179).
- 6. امر به معروف و نهي از منکر را وظيفه ديني خود ميداند (کليني، 1407، ج5، ص56) و به هيچ وجه از آن سرپيچي نميکند (همان، ص59)؛ بلکه همگان را به خيرها، شايستگيها و نيکيها دعوت کرده، از منکرات و بديها بازميدارد و بدين طريق زمينه رشد و رستگاري آنان را فراهم ميسازد (آلعمران: 104).
- 7. در تربيت تزکيهاي، ميل فطري کمک به ديگري و احسان (تميمي آمدي، 1366، ج1، ص68) در متربي شکوفا ميگردد؛ و توجه ميشود که پس از ايمان به خدا و پذيرش حقوق اولياي او از آل محمد، هيچ عملي شکرآميز نزد خداوند متعال محبوبتر از کمک و احسان به ديگران نيست (مجلسي، 1403، ج78، ص255) و اذعان ميكند که احسان و نيكوكارى، دوام نعمت را به دنبال دارد (ابن بابويه، 1378، ج2، ص24).
- 8. در زمينه اتحاد و همبستگي افراد و گروهها با هم کوشش ميکند (طريحي، 1375، ج3، ص158)، و محور اين اتحاد را اعتصام به حبل الهي قرار ميدهد (آلعمران: 103)؛ زيرا که اتحاد بر محور خدا و طاعت رسول خدا، باعث رشد و پيشرفت ميشود (ابن شاذان، 1363، ص162)؛ و بر اساس سنت الهي، کساني که در جهت تفرقه و اختلاف جامعه گام بردارند، بههيچوجه از خير و پيشرفت معنوي برخوردار نخواهند شد (رضي، 1414، خ176).
- محور چهارم: ارتباط با طبيعت
- تربيت تزکيه در ارتباط با طبيعت، نيز، در دو بعد تهذيب و رشد نقش ايفا ميکند.
- الف. بعد تهذيب
- تربيت تزکيهاي در زمينه بعد تهذيبي ارتباط با طبيعت، متربي را از افکار نامعقول نسبت به جهان هستى، مانند اينکه طبيعت از خدا جداست و هيچ ربوبيتي نسبت به آن ندارد يا اينکه جهان بيهوده آفريده شده و بيعدالتي بر آن حاکم است (جعفري، 1376، ص351) يا اينکه آدمي در ارتباط با آن هيچ مسئوليتي ندارد، مهذب ميسازد (رضي، 1414، خ 166) و افراد را از مواجهههاي نادرست با نعمتهاي الهي پرهيز ميدهد؛ همچون آسيب به محيط زيست؛ زيادهخواهي در استفاده از طبيعت؛ تلف كردن مال (مجلسي، 1403، ج78، ص355) و مانع بهرهمندي ديگران از آن (کليني، 1407، ج 6، ص297)؛ که هر کدام با اهداف آفرينش در تعارض است (اعرافي و ديگران، 1386، ص205).
- ب. بعد رشد
- رويکرد تزکيه در بعد رشدي در ارتباط با طبيعت، بر برقراري رابطه انسان با جهان هستي تأكيد دارد؛
- از قبيل شناخت هستي به صورت يکپارچه، به گونهاي که دنيا و آخرت را دربر بگيرد؛ کشف ارتباط خلق و امر هستي با خدا؛ درک زيباييهاي هستي؛ هدفمندي هستي؛ دستيابي به قوانين جهان؛ تسخير جهان؛ عمران طبيعت؛ مسئوليتپذيري نسبت به پديدههاي هستي؛ بهرهبرداري از طبيعت؛ و عدم وابستگي به دنيا.
- در زير به چند کاربرد تزکيه در بعد رشدي اشاره ميشود:
- 1. متربي خود را ملزم به شناخت هرچه بيشتر طبيعت و خلق و امر هستي ميداند؛ زيرا: الف. آن را عبادت تلقي ميکند (ابن شعبه حراني، 1404، ص466)؛ ب. شناخت عوامل طبيعي و نظم و قانون حاکم بر آن وي را به سوي شناخت پروردگار جهان رهنمون ميسازد؛ ج. شناخت طبيعت به طور جزئي و کشف قوانين حاکم بر آن، سبب توانمندي انسان و بالطبع باعث گسترش قدرت و حضور او در طبيعت و بهرهمندي از آن ميشود (اعرافي و ديگران، 1386، ص207).
- 2. متربي مسئوليتش را نسبت به آباد کردن زمين (رضي، 1414، نامه 53) و ساختوساز عمراني مستحکم و بادوام (پاينده، 1382، ص305) انجام ميدهد و آن را وظيفه (کليني، 1407، ج3، ص263) و جهاد در راه خدا تلقي ميكند (ابن شعبه حراني، 1404، ص808)، خود را محبوب خدا ميسازد (ابن بابويه، 1376، ص385). همچنين وي را به مسئوليتش نسبت به آنچه هست، از امکنه، جنگلها، حيوانات و مانند آن رهنمون ميسازد (رضي، 1414، خ 166).
- 3. تربيت تزکيهاي به بهرهبرداري صحيح انسان از طبيعت و امكانات و نعمتهاي فراواني که خدا در جهت رشد همهجانبه افراد و جامعه انساني آفريده است (بقره: 29)، ميانجامد؛ و سبب ميشود انسانها زمين را که مادري بينهايت مولّد است، حفظ کنند و در جهت استخراج و استکشاف منابع و معادن و افزايش توليدات کشاورزي، دامداري و صنعت، تمام کوشش خود را به کار گيرند (مجلسي، 1403، ج7، ص97).
- نتيجهگيري
- نتايج پژوهش حاکي از آن است که سبک زندگي اسلامي، الگوي خاصي از زندگي مبتنى بر معنويت و هدايت الهى است (مقام معظم رهبرى، 23/7/1391) که در چهار محور ارتباطي فرد با خدا، خود، جامعه و نظام هستي شکل ميگيرد.
- رويکرد تربيتي اسلام، تزکيه است که مبتني بر خواستههاي فطري و اسلوبي براي تأمين آنهاست و متربيان را به سبک زندگي اسلامي ميکشاند.
- تزکيه بهعنوان رويکرد تربيتي، داراي دو بعد تهذيب و رشد است که سبک زندگي فرد را با خدا، خود، ديگر انسانها و جهان هستي سامان ميدهد؛ و در اين راستا، شخصيت آدمي در جنبههاي مختلف معنوي، عاطفي، اجتماعي و زيستمحيطي ارتقا مييابد و به سعادت جاويد منتهي ميشود. اين بدين معناست که انسانها ميتوانند با تزکيه و توأم ساختن پيرايش و آراستگي و به کارگيري آنها در جنبههاي چهارگانه زندگي، پيوند خود را با خداي خويش استوار سازند و استعدادهاي خود را پرورش دهند تا در برابر حق خضوع و خشوع داشته باشند و به جلب رضاي پروردگار همت گمارند و همواره از سبک زندگي مطلوبي با همنوعان خود برخوردار شوند و رابطه خود را با هستي واقعبينانه کنند تا در راستاي تحقق اهداف خلقت و نيل به قرب الهي، از مواهب پروردگار بهرهمند گردند (داودي، 1396، ص60)؛ و به تعبيري تزکيه در سلامتبخشي به روح و جان آدمي و تغيير اساسي در تمايلات بيمارگونه به تمايلات سالم و طبيعي، و رشد و بالندگي در تشخيص و تمييز و معرفتافزايي، نقش اساسي دارد.
- متربي در بعد تهذيب مرتبط با محور ارتباط با خدا، غفلتزدايي ميکند؛ عصيانناپذير ميشود و از گناه ميپرهيزد؛ و در بعد رشد، شناختهاي فطرياش نسبت به خدا و صفات او ارتقا مييابد؛ در آيات تکويني الهي تفکر ميکند و باور قلبي و التزامش به قوانين الهي، توکل، بندگي، شکر و رضايتش نسبت به تدبيرهاي الهي، افزايش مييابد.
- متربي در بعد تهذيب مرتبط با محور خويشتن، ضعف اراده، علاقهمندي به رفتارهاي ضداخلاقي، طغيانگري، فريب مردم، حرامخواري و مانند آن را از خود ميزدايد؛ و در بعد رشد، به بازشناسي و بازسازي فطرت، فراگيري علم و تجربه، ازدياد عقل و برآوردن نيازهاي طبيعي به صورت مطلوب و نظارت بر حسن انجام کارهايش اقدام ميکند.
- در بعد تهذيب مرتبط با محور ارتباط با ديگران، متربي از بيمحبتي، ظلم، اهانت، ناسزاگويي و همه رفتارهاي ضداخلاقي نسبت به افراد ديگر پرهيز دارد؛ و در بعد رشد، در زمينه تسري دادن تولي و تبري به گستره افراد بشر با محوريت خداوند، تکريم و احترام، حسن معاشرت، ملاطفت، شاد کردن، دعوت به شايستگيها و همبستگي مردم تلاش ميكند.
- در بعد تهذيب مرتبط با محور ارتباط با طبيعت نيز متربي وجود خويش را از افکار غيرعقلاني در ارتباط با هستي و مخلوقات خداوند، تخريب و آسيب به طبيعت، و مانع شدن از بهرهمندي انسانها از مواهب طبيعي منزّه ميسازد؛ و در بعد رشد، از شناخت بهتر طبيعت و جهان هستي و مسئوليتش درباره عمران طبيعت و بهرهبرداري صحيح و به اندازه از نعمتهاي الهي برخوردار ميگردد.
- کاربرد تزکيه در دو بعد تهذيب و رشد در محورهاي چهارگانه سبک زندگي، در نمودار زير قابل مشاهده است.
- با توجه به نقش بسيار مهم رويکرد تزکيه در سبک زندگي و در همه مراحل حيات بشري، بهويژه مراحل کودکي و نوجواني، پيشنهاد ميشود: چگونگي عملياتي کردن رويکرد تزكيه متناسب با ويژگيهاي دانشآموزان براي هر مقطع تحصيلي تدوين شود؛ به گونهاي که نقش هر يك از اولياي مدرسه، اعم از مدير، ناظم و معلمان نيز مشخص گردد.