اسلام و پژوهش‌های تربیتی، سال پانزدهم، شماره دوم، پیاپی 30، پاییز و زمستان 1402، صفحات 7-22

    سیر رشد ایمانی بر اساس برداشت‌های علامه مصباح یزدی ره از ادعیه مأثوره

    نوع مقاله: 
    پژوهشی
    نویسندگان:
    ✍️ محمدجواد زارعان / *دانشیار گروه علوم تربیتی جامعة المصطفی العالمیه / mjzarean@gmail.com
    doi 10.22034/eslampajoheshha.2024.2021133
    چکیده: 
    توجه به ادعیه‌ی مأثوره‌ی واصله از سوی امامان طاهرین(ع) و بهره‌مندی از آن در ابعاد مختلف، سیره‌ی علمی و عملی علمای بزرگوار شیعه در طول تاریخ تشیع بوده است. شارحان ادعیه از بین عالمان سلف، هریک براساس مشی علمی و ذوق خاص خویش به بُعدی از ابعاد ادعیه توجه کرده‌اند که شروح در دسترس نشانگر این تفاوت در رویکردهاست. توجه تربیت‌محور علامه مصباح یزدی به دعا، یکی از این شیوه‌هاست. حضرت استاد بیشتر در چند کتاب، ازجمله کتاب‌های بدرود بهار، دعای مکارم الاخلاق، صهبای حضور، شکوه نجوا، سجاده‌های سلوک، بر درگاه دوست، و ره‌توشه، به شرح مجموعه‌ای از دعاهای واصله از سوی ائمه‌ی معصوم(ع) عمدتاً با این نگاه پرداخته و نظامی از مسائل تربیتی را به‌نوعی بیان داشته‌اند. تلاش برای ترسیم سیری عملی و مرحله‌ای از تربیت اسلامی براساس شرح استاد بر ادعیه و بیان روش استاد در این امر، موضوعی است که این پژوهش دنبال می‌کند. پژوهش حاضر براساس ماهیت تحلیل محتوای آن، روش استنتاجی را در پیش گرفته است؛ به این معنا که مفاد به‌دست‌آمده، استنتاجی از شروح استاد بر ادعیه‌ی موردنظر می‌باشد و بالطبع، استناد محتوای ارائه‌شده به حضرت استاد، صرفاً براساس برداشت نویسنده از آن منابع است. براساس این تحقیق، سیر تربیت ایمانی و ارتباط انسان با خدای متعال از شناخت خدا و خود شروع می‌شود؛ در گذر روابط عاطفی و گرایشی رشد می‌کند و در بستر ابعادی از رفتار نتیجه می‌دهد.
    Article data in English (انگلیسی)
    Title: 
    The Process of Religious Development Based on Allameh Misbah Yazdi's Interpretations of Transmitted Supplications
    Abstract: 
    Throughout the history of Shia, paying attention to the supplications transmitted by the infallible Imams (ma’thura) and benefiting from them in various dimensions has been very common in the scientific and practical life of the great Shia scholars. Based on their scientific approach and special understanding, the Salaf scholars interpreting supplications have paid attention to the dimensions of supplications using different approaches. One such approach is Allameh Misbah Yazdi's education-focused method. In his books, including Bedrud Bahar, Dua Makarem al-Akhlaq, Sahbai Huzur, Shokoh Najwa, Sajjadehaye Soluk, Bar Dargah Dust, and Rah Tosheh, Allameh Misbah gave commentary on a collection of supplications transmitted from the infallible Imams, taking into account the educational aspects on supplications. This paper seeks to represent the practical and gradual process of Islamic education based on Allameh Misbah's description of the supplications and his method of explanation. The research method used in this research is inferential content analysis, i.e. the content is inferred from Allameh Misbah's explanations on the supplications. Obviously, what has been attributed to Allameh Misbah is solely based on the author's understanding of the sources. According to this research, the process of faith education and man’s relationship with God Almighty begins with knowledge of God and oneself; it develops through emotional relationships and tendencies and results in the context of behavioral dimensions.
    References: 
    متن کامل مقاله: 


    مقدمه
    يکي از منابع پرمقدار اسلامي، معارف والايي است كه در لباس دعا و به هنگامة مناجات امامان طاهرين با حضرت حق ـ جل و علا ـ بر زبان اين بزرگواران جاري شده و کام تشنة نسل‌هاي بعد را از طريق راويان و دوستان و علاقه‌مندان آن حضرات سيراب کرده است. سالکان طريق حق، عرفا و انديشمندان و مشتاقان معارف اسلامي در ساية معارف قرآني، به اين منبع سرشار نيز دست يازيده و از اين سرچشمة زلال به‌قدر توان رفع تشنگي کرده و خود و مخاطبان خويش را متنعم ساخته‌اند.
    نوع نگاه بزرگان دين به ادعية مأثوره و نحوة برداشت ايشان از اين منبع ديني، به‌تناسب استعداد، علاقه و درک متفاوت ايشان از اين منبع فيض است. گاه نگاهي صرفاً عرفاني ارائه شده است، گاه عقلاني و گاه برداشت‌هايي در حد مواعظ و نصايح اخلاقي، که البته هريک در جاي خود ارزشمند است.
    استاد فرهيخته و عارف عامل، علامه استاد مصباح يزدي، نيز در طول عمر بابرکت خويش از اين فيض سرشار الهي محروم نمانده و با درکي ظريف از اين منبع منيع و بيشتر در قالب دروس اخلاق خويش، که به‌تدريج در لباس کتاب‌هايي ارزشمند درآمده‌اند، دريچه‌هايي نورافزا را به روي محبان اهل‌بيت گشوده‌اند.
    روش‌ خوشه‌چيني حضرت استاد از دعاهاي جاري بر لسان مبارک ائمة طاهرين را مي‌توان به دو بخش تقسیم کرد: الف) روش‌هاي کلي، که به بررسي برداشت‌هاي کلان ايشان از نوع تعامل با دعا اختصاص دارد؛ ب) روش‌هاي ويژة تربيتي، که برداشت‌هاي تربيتي استاد از دعاها را حکايت مي‌کند. براساس بخش دوم اين تقسيم‌بندي، مقالة حاضر درصدد است ترسيمي از مراحل تربيت ايماني براساس برداشت‌هاي استاد علامه مصباح يزدي از ادعية مأثوره را ارائه دهد.
    1. تعريف تربيت ايماني
    پيش از ورود به بحث، لازم است تعريفي از اصطلاح «تربيت ايماني» که در عنوان مقاله آمده است، ارائه دهیم. در برخي نوشته‌هاي ديگر نيز ذکر کرده‌ايم که تربيت ديني را مي‌توان در سه قالب متفاوت و در سه اصطلاح مختلف به‌کار برد:
    تربيت ديني گاه به‌معناي آموزه‌هاي تربيتي شکل‌گرفته براساس منابع ديني به‌معناي عام آن، شامل هر ديني است. در اين معنا، هر تربيتي که برگرفته از منبع ديني (هر ديني) باشد، «تربيت ديني» ناميده مي‌شود. اصطلاح (Religious Education) در بیشتر مطالعات مغرب‌زمين به همين معناست. بر طبق اين معنا، تربيتِ برگرفته از منابع مسيحيت، يهود، اسلام و هر دين ديگر، «تربيت ديني» خوانده می‌شود.
    معناي ديگر تربيت ديني، ويژة آموزه‌هاي تربيتي برگرفته از منابع اسلامي است. تربيت ديني به اين معنا، مترادف «تربيت اسلامي» است و نسبت‌به اصطلاح قبلي اخص است. اين اصطلاح، البته در نسبت با ساحت‌هاي مختلف تربيتي عموميت دارد و همة ساحت‌هاي تربيت انسان، همچون ساحت اخلاقي، اقتصادي، سياسي و اجتماعي را دربر‌مي‌گيرد.
    در معناي سومي که از تربيت ديني مي‌توان در نظر گرفت، تربيت ديني صرفاً به‌معناي تربيت آن بُعدي از ابعاد انسان است که متوجه ارتباط انسان با خداي متعالي و ايمان انسان به اوست. توضيح اينکه ساحت‌هاي تربيتي براساس ملاک‌هايي قابل تقسيم‌‌بندي است که يکي از آن ملاک‌ها، نوع ارتباط انسان با خلق، خالق، مخلوقات و خود است، که هريک از اينها مقتضي بخشي از ساحت‌هاي تربيتي است؛ گرچه در مواردي نیز همپوشاني و تداخل دارد؛ مثلاً مي‌توان چنين گفت که ارتباط انسان با اجتماع انساني (خَلق)، مقتضي تربيت اجتماعي، تربيت اخلاقي يا تربيت عاطفي است؛ ارتباط انسان با طبيعت (خلقت)، مقتضي تربيت زيستي، تربيت اخلاقي و در مواردي تربيت جسماني است؛ چنان‌که ارتباط انسان با خود، مقتضي تربيت در ابعاد روحي يا جسماني است.
    در اين قالب مي‌توان ارتباط انسان با خداي متعال را به‌طور مستقل در نظر گرفت؛ بدين معنا که يکي از انواع ارتباطات انسان، ارتباط انسان با خدا در قالب مقوله‌هايي همچون عبادت، نيايش، مناجات و دعا و در يک کلام «ايمان» است. براساس اين تعريف، تربيت ديني به‌معناي سوم را «تربيت ايماني» مي‌ناميم تا وجه تمايز آن روشن‌تر باشد. تلاش مربي براي تربيت متربي خود در جهت پرورش و رشد اين ارتباط ايماني را مي‌توان معناي ديگري از تربيت ديني و در عرض تربيت در ساير ساحت‌ها در نظر گرفت. تربيت ديني يا ايماني در اين معنا، اخص از تربيت ديني به‌معناي تربيت اسلامي است؛ بدين معنا که تربيت اسلامي شامل همة ساحت‌هاي تربيتي، ازجمله همين ساحت تربيت ايماني مي‌شود.
    روشن است که اين معناي سوم هرگز به‌معناي قطع ارتباط انسان با خدا در ساير ساحت‌ها و به‌اصطلاح سکولاريزه کردن ساير ساحت‌هاي تربيتي نيست. اين تقسيم‌‌بندي ذهني و اصطلاحي صرفاً براي توجه دادن بيشتر به نوع ارتباط انسان با خدا و زمينه‌سازي براي دقت بيشتر در اين ساحت تربيتي و ايجاد فرصت براي توضيح و ارائة راهکارهاي رشد و تربيت انسان در ارتباط وي با خداي متعالي است.
    لازم به ذکر است که در زمان حيات پربرکت حضرت استاد و به‌مناسبت برگزاري نشستي علمي، مطلب بالا حضوراً خدمت ايشان مطرح و از محضر ايشان در شکل مصاحبه‌اي کسب فيض شد که علاقه‌مندان مي‌توانند براي اطلاع بيشتر به آن مصاحبه مراجعه کنند (جمعي از نويسندگان، 1388، ص 25ـ66). بااين‌حال مي‌توان به‌روشني دريافت که بیشتر آنچه حضرت استاد در مجموعة تفسيري قويم و حجيم در شرح ادعيه و مناجات ارائه کرده‌اند، اساساً در تبيين و تفسير همين بُعد ارتباط انسان با خداي متعالي و رشد بندگي و عبوديت است.
    2. نگاه تربيتي علامه مصباح يزدي به دعا
    افزون بر اينکه براساس اصول مکتب اهل‌بيت و روش دستيابي به منبع وحي، قرآن شريف و سنت و سيرة معصومان دو منبع اصيل قطعي براي اين منظور معرفی شده‌اند و ادعيه و مناجات جاريه بر لسان مبارک معصومان بخش مهمي از سنت به‌شمار مي‌آيد و همة عالمان مذهب بر اين اصل وفاق دارند، امکان و ضرورت استفادة تربيتي از منبع ادعية مأثوره در نگاه علامه مصباح يزدي را به‌آسانی مي‌توان از روش عملي ايشان در پرداختن به مباحث مربوط به آن دريافت؛ چنان‌که اين امر، سيرة عملية بسياري از بزرگان از علماي سلف بوده است.
    اهتمام حضرت استاد به تمرکز بر شرح ادعيه و مناجات در سلسله دروس اخلاقي، اصرار ايشان بر معرفي ادعيه به‌عنوان راهنماي نظري و عملي در مسير سير و سلوک، تلاش در ارائة تحليل‌هاي دقيق از معارف مطرح در ادعيه و توجه دادن به مصاديق عملي در اين مسير، جملگي حکايت از اين نگاه تربيتي دارد.
    بر درگاه دوست، عنوان کتابي از علامه مصباح يزدي است که شرح گزيده‌هايي از دعاهاي افتتاح، ابوحمزه و مکارم‌الاخلاق است. حضرت استاد در پيش‌درآمدي بر اين شرح و ذيل عنوان «بحث‌هايي دربارۀ دعا»، بحث دربارة «اثرات تربيتي دعا» را مطرح می‌کنند و با طرح اين سؤال که «از نظر تربيتي، دعا چه نقشي دارد؟» و اينکه «آيا اساساً دعا در زندگي انسان نقشي دارد؟» به اين موضوع مهم مي‌پردازند. افزون بر اينکه اختصاص بابي به اين عنوان، خود حکايتي از اهميت موضوع نزد ايشان دارد، تحليل ايشان نيز قابل توجه است. استاد مصباح يزدي با رد اينکه دعا به‌معنای بر زبان آوردن مطالبي خوب، صِرف تلقين به نفس باشد، تصريح می‌کنند که حتی اگر در برخی دعاها اثر تلقيني به‌عنوان یک اثر جنبي وجود داشته باشد، «بزرگ‌ترين اثر دعا همان حقيقت عبادتي است که در آن نهفته است» (مصباح يزدي، 1380، ص 38).
    3. گام‌به‌گام با دعا در مسير تربيت ايماني
    رشد ايماني و به‌تعبيري کمال انسان را مي‌توان به رشد شناختي انسان در معرفت به ذات باري‌تعالي و جايگاه غناي مطلق حضرت حق ـ جل و علا ـ و نیز معرفت به وابستگي و ضعف و فقر خود و وابستگي مطلق به خداي متعال تعريف کرد.
    کمال انسان در اين است که فقر خود را نسبت‌به خدا درک نمايد و به اين حقيقت اعتراف کند. تا انسان به اين واقعيت اعتراف نکند و فقر خود را به‌درستي نشناسد، به کمال انساني نائل نمي‌شود (مصباح يزدي، 1380، ص 39). تربيت ايماني نيز به همين امر اختصاص دارد. تربيت ايماني بدين معناست که انسان خود در پرداختن به خویشتن (ر.ك: مصباح يزدي، 1388، ص 59ـ60) يا از طريق مربي، به ضعف و فقر خود توجه یابد؛ بدان اعتراف کند و در برابر خداوند عبوديت و بندگي نماید؛ و دعا يکي از راه‌ها و ابزارهاي مؤثر در پيمودن اين راه خطير است.
    يکي از چيزهايي که موجب مي‌شود انسان به اين معرفت نزديک گردد يا معرفت او کامل شود، دعاست. دعا خود عبادت است و تنها راه تکامل انسان نيز عبادت مي‌باشد. بنابراين، دعا يکي از راه‌هاي تکامل انسان است (همان). فايده و اثر اصلي دعا همان تکامل معنوي انسان در اثر بندگي و اعتراف به ذلت در مقابل خداوند است (همان، ص 40).
    روشن است که پيمودن راه تربيت ايماني، همچون طي مسير در هر ساحت تربيتي ديگر، نيازمند شناخت مراحل و گام‌ها، و ورود و گذار تدريجي از هريک از اين مراحل است. علامه مصباح يزدي در خلال مباحث شرح و تفسير ادعيه، و براساس برداشت‌هاي قرآني، عقلي، روان‌شناختي و تربيتي، مطالب ظريفي را متذکر شده‌اند که به‌اعتقاد راقم اين سطور و در يک جمع‌‌بندي مي‌توان آنها را به‌عنوان «مراحل تربيت ايمانيِ» برگرفته از ادعيه برشمرد و در شکل يک بستة واحد شناختي ـ گرايشي ـ رفتاري ارائه داد.
    مراحل تربيت ايماني براساس اين مطالعه شامل ده مرحله است که در «بعد شناختي» از معرفت خداوند آغاز می‌شود؛ در «بعد گرايشي» از مرحلة خودبيني و غرور می‌گذرد و تا «بعد رفتاري» به تخلق به اخلاق الهي، که همان مقصد نهايي تربيت ايماني است، ادامه مي‌يابد. در اين میان، مراحل معرفت کامل خداوند شامل صفات و ويژگي‌هاي خداي متعال ازيک‌سو و معرفت به خويشتن و ضعف و فقر ذاتي خود ازسوي‌ديگر مدنظر قرار مي‌گيرد. از رهگذر اين شناخت دقيق، زمينة لازم براي اعتراف عبد در درگاه الهي به قصور و تقصير خود فراهم مي‌گردد و موجب مي‌شود بندة فقير و وابسته، غرور و منيت خود را زير پا گذارد و بندگي و عبوديت خدا را اظهار کند و با توسل به درگاه الهي و محبوبان این درگاه و از طرق مختلفِ ابرام و اصرار همراه با ناز و دِلال، درصدد جلب توجه خداوند برآيد و درخواست و نياز خود به درگاه الهي را در مراتب مختلف آن عرضه بدارد و به‌تدريج به اخلاق الهي نزديک شود.
    در نگاه سه‌بعدي به روان انسان، که در ديدگاه علامه مصباح يزدي از آن با عنوان «هرم سه‌بعدي» ياد شده است (مصباح يزدي، 1389، ج 2، ص 32-38)، هرچند با توجه به بساطت نفس، تفکيک بين ابعاد ـ به‌ويژه در خارج ـ ممکن نیست، اما در نگاهي نظري و مطالعاتي مي‌توان از مجموع ده مرحلة زير، سه مرحلة اول تا سوم را در زمرة بعد شناختي قلمداد کرد؛ مراحل چهارم تا ششم را در بعد گرايشي و مراحل هفتم تا دهم را در بعد رفتاري طبقه‌بندي نمود. نتيجة نهايي در شخصيت عبد با تخلق به اخلاق الهي متجلي مي‌شود.
    لازم به يادآوري است که نام‌گذاري اين گام‌هاي شناختي، گرايشي و کنشي به مراحل، لزوماً به‌معناي ترتب زماني و وقوعي آن نیست؛ چنان‌که لزوماً با مراحل سني انسان نيز ارتباطي ندارد. به‌ديگرسخن، مراتب و مراحل ذکرشده، در مقام فهم مطلب قابل تفکيک و ترتب آنها بر يکديگر قابل توضيح است؛ اما چه‌بسا در وقوع خارجي، تقدم و تأخر يا هم‌زماني بين آنها ايجاد شود.
    4. مراحل تربيت ايماني
    براساس آنچه گفته شد و با برداشتي که از مجموع بيانات علامه مصباح يزدي در شروح ادعيه و مناجات برگرفته‌ايم، مراحل تربيت ايماني را مي‌توان در ده مرحلة زير توضيح داد.
    مرحلة 1. شناخت خدا
    شناخت خدا را بايد رکن اصلي و نقطة آغازين هر بعدي از تربيت، ازجمله تربيت ايماني، به‌شمار آورد؛ چراکه «شناخت خدا» موضوع و متعلق اصلي «ايمان» بوده و ايمان بالاصالة با شناخت خداي متعال گره خورده است. شناخت خدا از يک منظر هدف غایي است و از منظري آغاز راه است. مناجات با پروردگار، خواندن خدا و دعا به محضر الهي راهي براي اين شناخت است؛ چنان‌که محتواي ادعية صادره از ائمة معصومان به اين معرفت اشاره دارد. به بيان علامه مصباح يزدي، مهم‌ترين دليل نيايش و دعا، شناخت پروردگار است. اين معرفت، ريشة همة سعادت‌ها و موجب تمام اصلاحات است (مصباح يزدي، 1380، ص 40). برخي از دعاها يک دوره درس خداشناسي و توحيد در سطحي بسيار عالي هستند. دعاهايي نظير دعاي عرفة امام حسين، دعاي صباح، دعاي ابوحمزه و بسیاری از دعاهاي ديگر که به‌ويژه در صحيفة سجاديه آمده، از اين قبيل‌اند (همان، ص 41).
    مرحلة 2. شناخت ويژگي‌هاي الهي
    ازجمله راه‌هاي ممکن و چه‌بسا تنها راه ممکن براي شناخت خداي متعال، شناخت ويژگي‌ها و به‌تعبير دقيق‌تر، شناخت صفات الهي است. اين مرحله به‌واقع بعدي از مرحلة اول و مکمل آن است. يکي از نکات مشهود در ادعية مأثوره، توجه دادن به ويژگي‌هاي ذات باري‌تعالي و نسبت آن ويژگي‌ها با انسان است. از اين راه، انسان به هنگام دعا و خواندن خداوند، با صفات الهي آشناتر می‌شود و از اين رهگذر، معرفت خود به خداوند را ارتقا مي‌بخشد.
    علامه مصباح يزدي در موارد متعددي به اين نکتة مهم توجه می‌دهد؛ ازجمله در شرح این فراز از مناجات شعبانيه: «وَ تَعْلَمُ مَا فِي نَفْسِي وَ تَخْبُرُ حَاجَتِي وَ تَعْرِفُ ضَمِيرِي وَ لا يَخْفَى عَلَيْكَ أَمْرُ مُنْقَلَبِي وَ مَثْوَايَ وَ مَا أُرِيدُ أَنْ أُبْدِئَ بِهِ مِنْ مَنْطِقِي وَ أَتَفَوَّهَ بِهِ مِنْ طَلِبَتِي وَ أَرْجُوهُ لِعَاقِبَتِي وَ قَدْ جَرَتْ مَقَادِيرُكَ عَلَيَّ يَا سَيِّدِي فِيمَا يَكُونُ مِنِّي إِلَى آخِرِ عُمْرِي مِنْ سَرِيرَتِي وَ عَلانِيَتِي»، دو ويژگي «علم الهي به حال و موقعيت انسان» و «مديريت و ربوبيت تکويني الهي از آغاز تا انجام انسان در همۀ امور پنهان و آشکار» را از میان موضوعات مطرح‌شده در اين دعا مورد تأکيد قرار مي‌دهد (مصباح يزدي، 1388، ص 33ـ39).
    یک دسته از صفات الهي و ويژگي‌هاي خداوند، صفاتي است که به نعمت‌هاي الهي براي بندگانش اشاره دارد. توجه به نعمت‌هاي خداوند که در فرازهايي از ادعیه آمده و يادآوري آنها، يکي از راه‌هاي شناخت خداوند و تحصيل محبت به خداي متعال است.
    علامه مصباح يزدي بر اين تأکيد دارند که «لازم است برنامه‌اي براي خود ترتيب دهيم که در شبانه‌روز لحظاتي را به تفکر در نعمت‌هاي الهي و يادآوري آنها و خطاپوشي‌هايش اختصاص دهيم. نعمت‌هاي خدا را به‌ياد بياوريم و بر آنها خدا را ستايش کنيم» (مصباح يزدي، 1380، ص 203). ایشان سپس در شرح اين فراز از دعاي شريف ابوحمزه که از زبان امام سجاد عرضه می‌دارد: «سَيدِي أَنَا الصَّغِيرُ الَّذِي رَبَّيتَهُ وَ أَنَا الْجَاهِلُ الَّذِي عَلَّمْتَهُ‏، وَ أَنَا الضَّالُّ الَّذِي هَدَيتَهُ وَ أَنَا الْوَضِيعُ الَّذِي رَفَعْتَهُ‏، وَ أَنَا الْخَائِفُ الَّذِي آمَنْتَهُ وَ الْجَائِعُ الَّذِي أَشْبَعْتَهُ وَ الْعَطْشَانُ الَّذِي أَرْوَيتَهُ‏، وَ الْعَارِي الَّذِي کَسَوْتَهُ وَ الْفَقِيرُ الَّذِي أَغْنَيتَهُ وَ الضَّعِيفُ الَّذِي قَوَّيتَهُ‏ وَ الذَّلِيلُ الَّذِي أَعْزَزْتَهُ وَ السَّقِيمُ الَّذِي شَفَيتَهُ...»، بیان می‌کند: توجه به اين نعمت‌ها، علاوه بر اينکه موجب ازدياد محبت انسان به منعم مي‌شود، اميد را نيز در دل انسان زنده مي‌کند (مصباح يزدي، 1380، ص 205).
    مرحلة 3. شناخت ضعف خود
    همگام با معرفت خداوند و شناخت صفات باري‌تعالي و احاطة علم و قدرت او بر انسان و همة هستي، وجه ديگر دعا توجه دادن به ضعف‌هاي انسان و فقر و وابستگي او به خداي متعالي است. انسان در حال مناجات با خداي قادر، عالم و محيط به احوال او، به ناتواني خويش در محضر الهي اعتراف کرده، از رهگذر اظهار عجز و فقر و وابستگي، عزت و کمال معنوي را درخواست می‌کند.
    نيايشگر با ايستادن در پيشگاه خدا و توجه کردن به کبريا و عظمت او و در نظر گرفتن کوچکي و حقارت خود، فقر و نياز سراپاي وجود خويش را در مقابل خداوند اظهار مي‌کند و بدين‌وسيله خود را از هر مخلوقي بي‌نياز دیده، تنها به او نيازمند مي‌بيند (مصباح يزدي، 1380، ص 42).
    يکي از مصاديق جدي ضعف انسان، پديدة مرگ است؛ امري که به‌هيچ‌وجه در اختيار انسان نيست؛ نه اصل آن و نه زمان و مکان تحقق آن. ازهمين‌روست که در فرازهايي از دعاهای مختلف به ياد مرگ و رجوع به دنياي ديگر و مواجهه با يک عمر اعمال خود در محضر الهي اشاره و در روايات به‌طور مکرر بر آنها تأکيد شده است.
    بى‌ترديد هر موجود زنده‌اى عاقبت خواهد مرد و پايان دنيا جز مرگ نخواهد بود؛ ولى آنچه افزون بر اين واقعيت مدنظر اولياى دين مى‌باشد، همانا به‌ياد آوردن دائم اين واقعيت خطير است، كه اثرات تربيتى و اخلاقى فراوانى بر رفتار و افكار آدمى دارد؛ يعنى بعد از آگاهى از اين واقعيت، بر هر شخص مسلمانى لازم است که هميشه ياد مرگ را در خاطر خود زنده نگه دارد و تنها دانستن و باور داشتن مرگ كفايت نمى‌كند. درواقع عمق باور و منتهاى تأثير آگاهى از مرگ و معاد در اين نهفته است كه ياد آن هميشه در اذهان زنده باشد و لحظه‌اى فراموش نشود (مصباح يزدي، 1384، ج 1، ص 309-310).
    فراز زير از دعاي ابوحمزه را بايد اوج به‌تصوير کشاندن حالت انسان و عبد خالصي دانست که از شدت خوف مرگ به تضرع در درگاه الهي مي‌ايستد؛ آنجا که امام سيدالساجدين زين‌العابدين عرض می‌کند: «فَمَنْ يكونُ اَسْوَءَ حالا مِنّى اِنْ اَنَا نُقِلْتُ عَلى مِثْلِ حالى اِلى قَبْرى لَمْ اُمَهِّدْهُ لِرَق ْدَتى وَلَمْ اَفْرُشْهُ بالْعَمَلِ الصّالِحِ لِضَجْعَتى وَمالى لا اَبْكى وَلا اَدْرى اِلى ما يكوُنُ مَصيرى وَاَرى نَفْسى تُخادِعُنى وَايامى تُخاتِلُنى وَقَدْ خَفَقَتْ عِنْدَ رَأسى اَجْنِحَةُ الْمَوْتِ فَمالى لا اَبْكى اَبْكى لِخرُوجِ نَفْسى، اَبْكى لِظُلْمَةِ قَبْرى، اَبْكى لِضيقِ لَحْدى و... وَارْحَمْني لِضَعْفي سَيدي عَلَيكَ مُعْتَمَدي وَمُعَوَّلي وَرَجآئي... وَ ارْحَمْني صَريعاً عَلَى الْفِراشِ تُقَلّبُني اَيدي اَحِبَّتى وَ تَفَضَّلْ عَلَىَّ مَمْدُوداً عَلَى الْمُغْتَسَلِ يقَلِّبُني صَالِحُ جيرَتي وَ تَحَنَّنْ عَلَىَّ مَحْمُولا قَدْ تَنَاوَلَ الاَقْرِبَاءُ اَطْرافَ جِنَازَتي وَجُدْ عَلَىَّ مَنْقُولا قَدْ نَزَلْتُ بِكَ وَحيداً في حُفْرَتي َوَ ارْحَمْ في ذلكَ الْبَيتِ الْجَديدِ غُربَتي حَتّى لااَسْتَأنِسَ بِغَيرِكَ» (فرازي از دعاي ابوحمزه ثمالي. ر.ک: مصباح يزدي، 1380، ص 246ـ250).
    در معارف اسلامي و ازجمله در آموزه‌هاي برگرفته از ادعيه، اين نکته مورد توجه است که فهم و درک ضعف و قصور و تقصير انسان در برابر خداي متعال و اظهار عجز و ناتواني و اقرار به کوتاهي و گناه، هرگز نبايد به يأس و نوميدي از بخشش الهي بینجامد که آن خود گناهي بس بزرگ و نابخشودني است. علامه مصباح يزدي در بيان اين فراز از دعاي شريف افتتاح: «وَ اَيقَنْتُ اَنَّكَ اَنْتَ اَرْحمُ الّراحمينَ في مَوْضِعِ الْعَفْوِ وَ الرَّحمَةِ وَ اَشَدُّ المُعاقِبينَ في مَوْضِعِ النَّكالِ و النَّقِمَةِ وَ اَعْظَمُ المُتَجَبَّرِينَ في مَوْضِعِ الكْبرياءِ وَالْعَظَمَةِ» مي‌گوید: انسان بايد همواره بين خوف و رجا باشد و چنين بينديشد که ممکن است با اينکه عبادت‌هاي بسياري انجام داده، در اثر يک لغزش به بزرگ‌ترين مکرهاي الهي دچار شود و با عاقبت بد از دنيا برود يا با اينکه بسيار گنهکار و پست است، خدا او را از اين حالت نجات دهد و از حسن عاقبت برخوردار شود (مصباح يزدي، 1380، ص 105 و 196ـ197).
    مرحلة 4. غرورزدايي
    پس از مراحل سه‌گانه در بعد شناختي، به‌ويژه شناخت ضعف خود در برابر عظمت الهي، اينک انسان بايد منيت و غرور خود را زير پا بگذارد. غرور دو روي مختلف دارد: يک روي آن خودبزرگ‌بيني است و روي ديگر آن ناديده گرفتن ديگران و کوچک شمردن ايشان. مغرور خود را برتر مي‌بيند و طبعاً ديگران را ناچيز مي‌پندارد و سر از استکبار درمي‌آورد. از بين بردن غرور نيز طبعاً بايد در هر دو بعد مورد توجه قرار گيرد؛ هم بايد طرف مقابل را بزرگ ببيند و هم خود را در مقابل او ناچيز پندارد. ازهمين‌رو ادعية مأثورة وارده از سوي ائمة هدي هر دو جهت را در خود دارند: ازيک‌سو بر ضعف و ناچيزي انسان تأکيد می‌کنند و ازسوي‌ديگر به ستايش و توجه به عظمت خداي متعالي مي‌پردازند.
    علامه مصباح يزدي در تفسير فراز ابتدايي دعاي شريف افتتاح، با طرح اين پرسش که دعا را چگونه شروع کنيم، چنين بيان مي‌کنند: «برترين سخني که مي‌توان دعا را بدان شروع کرد، ستايش خدا و حمد و ثناي اوست» (همان، ص 102). ستايش مستلزم درک عظمت خداوند و پا گذاشتن بر منيت خويش است. ازسوي‌ديگر، چنان‌که در آية شريفه آمده، در آداب دعا به تضرع توصيه شده است. علامه مصباح يزدي در تبيين اينکه تضرع به درگاه الهي چه سودي دارد، مي‌فرمايد: ساختار روحي بشر به‌گونه‌اي است که اگر به درگاه خدا تضرع نداشته باشد، به آفات مبتلا مي‌شود. تضرع، انسان را از انانيت و سرکشي بازمي‌دارد و موضع او را در برابر خداي متعال براي خود انسان بهتر روشن مي‌کند؛ چون تضرع از باختنِ شخصيت حاصل مي‌شود. وقتي انسان گريه و زاري مي‌کند که خود را ببازد و به‌نوعي احساس شکست کند؛ لذا اين حالت براي عبادت و اظهار عبوديت در پيشگاه الهي بهترين حالت است (همان، ص 60).
    در دعاهاي عرفه و ابوحمزه فرازهاي بسيار قابل توجه و تکان‌دهنده‌اي از اين مقابله و مقايسة وضعيت عبد در مقابل معبود متعال را مي‌بينيم؛ آنگاه که در وصف خداوند می‌خوانیم: «اَنْتَ الَّذى مَنَنْتَ اَنْتَ الَّذى اَنْعَمْتَ اَنْتَ الَّذى اَحْسَنْتَ اَنْتَ الَّذى اَجْمَلْتَ اَنْتَ الَّذى اَفْضَلْتَ اَنْتَ الَّذى اَکْمَلْتَ اَنْتَ الَّذى رَزَقْتَ اَنْتَ الَّذى وَفَّقْتَ اَنْتَ الَّذى اَعْطَيتَ اَنْتَ الَّذى اَغْنَيتَ اَنْتَ الَّذى اَقْنَيتَ...» و در توصيف وضع خويش مي‌گوییم: «اَنَا الَّذى اَسَاْتُ اَنَا الَّذى اَخْطَاْتُ اَنَا الَّذى هَمَمْتُ اَنَا الَّذى جَهِلْتُ اَنَا الَّذى غَفَلْتُ اَنَا الَّذى سَهَوْتُ...». نکتة ظريفي که علامه مصباح يزدي در اينجا بدان اشاره مي‌کنند، اين است که عبادت، دعا و توسل به درگاه الهي، هرچند در آغاز، راهي براي از بين بردن غرور و منيت‌اند، اما با اندک انحرافي مي‌توانند زمينه‌هاي غرور را فراهم کنند؛ چنان‌که در مورد ابليس چنين امري پديد آمد و بر اثر استکبار، از اطاعت امر الهي سرپيچي کرد و از درگاه الهي رانده شد. در اينجا حضرت استاد به اين نکته چنين اشاره می‌کند: بسياري که در مقام تهذيب نفس برمي‌آيند، پس از آنکه آلودگي‌هايي را از خود دور مي‌کنند و مراحلي از کمال را مي‌پيمايند، وقتي خود را با ديگران مقايسه مي‌کنند، خود را بالاتر از آنها می‌بینند و به غرور مبتلا مي‌شوند؛ که اين خود يکي از آلودگي‌هاي انسان است (همان، ص 80).
    نکتة قابل توجه اينکه، حضرت استاد باز تأسي به معصومان را با خواندن دعاهايي که از انبيا و ائمة هدي نقل شده است، راه درمان اين آلودگي می‌داند و مي‌فرمايد: تأسي به بزرگان فوايد فراواني دارد. بهترين فايدۀ آن، که با اين بحث مربوط مي‌شود، اين است که انسان به غرور مبتلا نمي‌شود و حس مي‌کند که انسان‌هايي برتر و پيشروتر از او هستند و او دنباله‌رو آنهاست... وقتي انسان اين مطلب را در نظر داشته باشد که قافلۀ بندگان خدا و سالکان الي الله، قافله‌سالاري دارد که بر همه مقدم است و همه تابع او هستند، نسبت‌به او خاضع خواهد شد. اين توجه مانع غرور انسان مي‌شود (همان).
    مرحلة 5. اعتراف به گناه
    از بين رفتن غرور، زمينه را براي اقرار به گناه در محضر ربوبي فراهم مي‌کند. تا غرور باقي است، اقرار به گناه ممکن نيست؛ که چه‌بسا با وجود منيت و خودبزرگ‌بيني، اصلاً احساس گناه و تقصير صورت نگيرد. انسان از روي خودخواهي و خودپرستي حاضر نمي‌شود به اشتباه خود، حتي در خلوت، اقرار کند و اگر کسي تربيت‌نايافته باشد، غرور و استکبار به او اجازه نمي‌دهد که به اشتباه و گناه اعتراف کند؛ بلکه همواره آن را توجيه می‌کند (مصباح يزدي، 1388، ص 55).
    پس اعتراف به گناه پس از غرورزدايي، مرحلة ديگري براي رشد انسان در سير تربيت ايماني است. زماني که انسان زبان به اعتراف به گناه در برابر ذات احديت مي‌گشايد، هم عجز خود را نشان مي‌دهد و هم از رهِ اميد به بخشيده شدن، لذت عفو الهي را مي‌چشد. اينکه خدا دوست دارد بنده به گناهانش اعتراف کند، به اين دليل است که بنده به ذلت و خواري و گناهان خود آگاهي یابد و عفو خدا را بيشتر احساس کند. درواقع انسان با اعتراف به خُردي و حقارت و خطاي خود، لذت عفو الهي را مي‌چشد (مصباح يزدي، 1380، ص 178)؛ چنان‌که در لسان معارفي رابطة عبد و معبود، اعتراف به گناه حکايتي است از اجازه و فرصتي که خداي متعال به بندة خود عطا کرده است.
    اعتراف به گناه و اشتباه در محضر خداوند، آخرين وسيله‌اي است که انسان مي‌تواند براي تقرب به خدا از آن استفاده کند و معلوم مي‌شود که هنوز مورد غضب و سخط الهي واقع نشده است؛ وگرنه مجال چنين اعتراف و اقراري نمي‌يافت. اگر توفيق یافتن راه تقرب به‌سوي خداوند را از راه عمل صالح پيدا نکرديم، راه ديگري انتخاب کنیم و آن اقرار و اعتراف به گناه در پيشگاه الهي است (مصباح يزدي، 1388، ص 56).
    البته در پي بحث دربارة مرحلة اعتراف به گناه، بايد به اين نکته توجه دهيم: «کسي که در پيشگاه خداوند استکبار ورزد و خودبزرگ‌بين باشد، هرگز به فضيلت توبه نائل نخواهد گشت». «مقام توبه نصيب کساني مي‌گردد که در پيشگاه خداوند خاضع و خاشع‌اند» (مصباح يزدي، 1390، ج 1، ص 112). انسان معترف به گناه و پشيمان از عملکرد خود، درصدد توبه و بازگشت به خداي خويش برمي‌آيد.
    مرحلة 6. توبه
    اقرار به ضعف، پا گذاشتن بر انانيت و نهايتاً اعتراف به گناه را مي‌توان مقدمات بينشي و گرايشي بر مرحلة توبه به‌شمار آورد؛ چه آنکه توبه پشيماني از گناه و تصميم به عدم تکرار آن است و اين پشيماني مبتني بر پيش‌زمينة آن، يعني پليد دانستن گناه است. علامه مصباح يزدي باب مبسوطي را به توبه به‌عنوان يکي از مراحل رشد ايماني در ساية ادعيه و مناجات اختصاص داده‌اند (همان، ص 63ـ97).
    مردگي دل دردي ناعلاج نيست و راه بازگشت به حيات دل و نجات از دل‌مردگي، ياد خدا، توبه و بازگشت به‌سوي خداست که از اين رهگذر، باب رحمت الهي به روي انسان گشوده مي‌شود و با حيات مجدد دل، انوار، برکات و افاضات معنوي بر دل انسان سرازير مي‌گردد (همان، ص 110).
    توبه از نظر استاد مصباح يزدي بر دو پاية اصلي استوار است. پاية اول، معرفت به خداوند و گسترة نعمت‌هاي او و وظايف بندگي ازيک‌سو و آگاهي از فرجام زيان‌بار گناه، و شرم و حيايي است که در پي آن مي‌آيد. پاية دوم، اميدواري به بخشش و رحمت بي‌نهايت خداوند است. طبعاً چه سطح معرفت به خدا و پشيماني از رفتار خويش بالاتر رود، توبه قوي‌تر و راسخ‌تر خواهد بود و آثار وضعي و تشريعي گناه را بيشتر زايل خواهد کرد و بر همين اساس است که در روايات به مراتب و مراحل مختلف توبه اشاره شده است (همان، ص 99-103).
    مرحلة 7. اظهار بندگي و عبوديت
    با عبور همراه با پشيماني از خود و عملکرد خویش، دريچة بندگي به روي انسان باز مي‌شود. عبد توبه‌کار اينک آمادگي دارد که عبوديت خويش را در محضر الهي بر زبان آورد. اظهار بندگی عبد ضعيف، فقير، ناتوان و وابسته در محضر قادر متعالِ عالم خبير، وجهه‌اي از همان شناخت عظمت الهي و ضعف خويشتن و گذار از مراحل شناخت گناه و پشيماني از آن است. بندة ناتوان فقيرِ معترف به قصور و تقصير خود، در برابر عظمت و علو مقام الهي چه راهي جز تسليم و اظهار بندگي دارد.
    به‌تعبير علامه مصباح يزدي، «جوهرۀ دعا، عبادت است. شخصي که دستش را پيش خداوند منان دراز مي‌کند، چه در ظاهر دست خود را بلند کند و يا در دل به خدا توجه پيدا کند و درِ خانة خدا گدايي نمايد، عبادت کرده است؛ چراکه اين اعمال، همانا اعتراف عملي به عبوديت خود و ربوبيت الهي است و روح عبادت هم چيزي جز اين معنا نيست» (مصباح يزدي، 1384، ج 1، ص 281ـ282).
    ارزش و والايي دعا نيز در همين است که هم مشتمل بر ذکر و هم مشتمل بر اظهار بندگي است. اين روایت را که فرموده‌اند: «اَلدُّعاءُ مُخُّ العِبادَة» (مجلسي، 1403ق، ج 93، باب 16، روايت 37)، دعا مغز عبادت است، می‌توان بر همین اساس تحليل و تفسير کرد؛ زيرا «عبادت» اظهار بندگي در پيشگاه خداوند و اقرار به فقر و عجز و ناداري خويش در برابر آن مالک حقيقي و غني بالذات است و اشاره کرديم که روح دعا نيز همين است (مصباح يزدي، 1382، ص 44).
    خضوع و استکانت در پيشگاه ربوبي، به‌ظاهر اظهار خواري و ذلت است، اما باطن آن عزت و کرامت انسان است. آنچه انسان را به تعالي و عزت مي‌رساند، خضوع، تواضع و فروشکستگي در پيشگاه خداوند است (مصباح يزدي، 1390، ج 1، ص 111).
    اينک اين بندۀ بريده از خود و بار يافته به معبود راهي شايسته‌تر از توسل به درگاه مجبوب ندارد.
    مرحلة 8. توسل
    اينک اين بندۀ بريده از خود و باريافته به معبود، راهي شايسته‌تر از توسل به درگاه محبوب ندارد. توسل را مي‌توان وِجهۀ رجا در دوگانة خوف و رجا به‌شمار ‌آورد. حضرت استاد ذيل فرازي از دعاي عرفه، که به‌فرمودة ایشان از غرر ادعيه و جزء پنج دعاي برتر شمرده می‌شود، در تفسير حال حضرت اباعبدالله الحسين که عرضه مي‌دارد: «هَا أَنَا أَتَوَسَّلُ إِلَيْكَ بِفَقْرِي إِلَيْكَ وَ كَيْفَ أَتَوَسَّلُ إِلَيْكَ بِمَا هُوَ مَحَالٌ أَنْ يَصِلَ إِلَيْكَ»، بيان مي‌کند:
    آنچه ما از خود داريم، فقر و ناداري است و اساساً فقر، ويژگي ذاتي همة مخلوقات است و آنها عين فقر هستند. خداوند نيز فرمود: «يَا أَيُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ» (فاطر: 15)... و اين فقر نمي‌تواند وسيلة ما به‌سوي خدا باشد؛ چون وسيله و واسطه بايد عرضه‌شدني در پيشگاه خداوند باشد و به‌اصطلاح به او برسد که به‌پاس آن، خداوند رحمتش را نازل کند و عذابش را از ما بردارد؛ اما اين فقر هيچ‌گاه از ما جدا نمي‌شود و محال است که به خداوند برسد؛ چون او غني مطلق است و ساحتش مبرا از فقر و نياز است (مصباح يزدي، 1390، ج 2، ص 142-143).
    مرتبة ديگر از توسل، توسل به حضرات معصومان است؛ بزرگواراني که «همۀ خلايق ريزه‌خوار آن حضرات هستند و به فيض وجود ايشان هستي و بقا يافته‌اند» (مصباح يزدي، 1382، ص 47).
    با توجه به اينکه هم دعا و هم ياد اولياي خدا و توسل به ايشان از مصاديق ذکر ضمني هستند، روشن مي‌شود که ارزشمند‌ترين دعاها آن دسته از ادعيه‌اند که مشتمل بر توسل به اولياي خدا و وسايط فيض و رحمت الهي باشند (همان، ص 45).
    حضرت استاد ضمن برشمردن اهميت دعا در حق ديگران به‌عنوان دعايي مستجاب و راهي ميان‌بر و سريع براي رسيدن به مقصد، (در همین رابطه ر. ک: مصباح یزدی، 1382، ص 45ـ46). در خصوص اهميت دعا در حق معصومان به‌ويژه در حق حضرت ولي‌عصر امام زمان مي‌فرمايد:
    وقتي خداوند مي‌خواهد رحمتي را نازل کند، ابتدا آن رحمت را بر قلب مقدس حضرت ولي‌عصر نازل مي‌کند و آنگاه از آنجا آن رحمت بر ديگران جاري مي‌گردد. توجه خداوند در درجة اول به وجود مقدس آن حضرت است. ديگران اين لياقت را ندارند که در کنار آن حضرت مورد توجه خداوند قرار گيرند و در طول و امتداد توجه به آن حضرت، به آنان نيز توجهي خواهد شد. به‌واقع توجه به ديگران، رشحه‌اي از عنايت و توجه خداوند به حضرت بقية‌الله‌الاعظم است... . وقتي ارزش دعا در حق ديگران صد هزار برابر دعا در حق خويش است، ارزش دعا در حق آن حضرت به عدد و رقم درنمي‌آيد (همان، ص 46-47).
    توسل عاشقِ نيازمند به درگاه الهي فقط از طريق جلب توجه محبوب ممکن است؛ چه با ملاحظة مقام بلند معشوق و چه در مواردي نزديک‌تر شدن و ناز کردن.
    مرحلة 9. استرحام
    علامه مصباح يزدي زبان استرحام و طلب رحمت الهي را يکي از مراحل ارتباط با خدا به هنگامة مناجات عبد با معبود مي‌دانند و بر اين تفسيرند که پس از توجه به مقام خداوند و ضرورت بندگي او و ترس از فرجام گناهان و خسارت‌هايي که از ناحيۀ خطاها متوجه انسان می‌شود و در نتیجة اميدواري به فضل و رحمت خداوند، حالت توبه در انسان پديد مي‌آيد. در اين حالت، انسان بايد با زبان استرحام با خداوند سخن بگويد.
    استاد مصباح يزدي براي استرحام تا کسب آمادگي دريافت رحمت الهي، مراحل پنج‌گانه‌اي را مطرح مي‌کنند که در ساختار اين پژوهش از آنها مي‌‌توان به ابعاد زبان استرحام ياد ‌کرد. اين مراحل عبارت‌اند از: 1. اظهار حالت بيچارگي و درماندگي؛ 2. اعتراف به قدرت و توانايي مطلق خداوند؛ 3. اظهار اطمينان از بخشش خطاها؛ 4. توجه دادن به اينکه خطاي گذشتگان نيز بخشيده شده است؛ 5. اظهار به اينکه خداوند خودش عبد را به درگاه خود براي بخشش فراخوانده ‌است (مصباح يزدي، 1390، ج 1، ص 113-118).
    در ادعية مأثوره و در لسان ائمة هدي، جلب توجه خداوند متعال با دو وجهة عرض حال و تشرف به محضر او ديده مي‌شود. وجهۀ غالب، بيان از روي ادب و بياني منطق‌مدار است که بنده، گناهکاري و قصور و تقصير خويش را به‌گردن می‌گیرد و از خداي رحمان درخواست بخشش دارد. وجهۀ ديگر، ناز کردن به درگاه الهي و بياني است عاشقانه که به‌تعبير حضرت استاد، در قالب‌هاي رايج استدلال يا جدل و امثال آن نمي‌گنجد. اين دو شکل از عرض حال را به‌اختصار مرور مي‌کنيم:
    الف) ادب در محضر الهي
    براساس آنچه از مضامين روايي و ازجمله خود ادعيه به‌دست مي‌آيد، دعا کردن به محضر ربوبي آدابي دارد (علامه مصباح يزدي به برخي از اين آداب، در کتاب بر درگاه دوست اشاره کرده‌اند. ر.ک: ص 57-63). علامه مصباح يزدي، ازجمله با بهره‌گيري از فرازي از دعاي وداع امام سجاد با ماه مبارک رمضان که عرضه مي‌دارند: «اَللهُمَّ فَلَکَ الحَمدُ إقراراً بِالإسائَة»، ستايش به درگاه الهي به‌سبب توفيقاتي که عطا کرده است، همراه با اعتراف به قصورها و تقصيرها را يکي از آداب دعا و عبوديت به درگاه الهي بيان مي‌کنند (مصباح يزدي، 1396، ص 349). آهسته دعا کردن، حالت تضرع داشتن، حفظ حالت خوف و رجا (مصباح يزدي، 1382، ص 58-63) و نيز نسبت دادن شقاوت و بدبختي به خود (مصباح يزدي، 1390، ج 1، ص 235)، از آداب دعا و رعايت ادب به محضر الهي است. اصرار بر دعا نيز يکي از آداب دعا و از راه‌هاي تقرب به درگاه الهي است که در درون خود حکمت‌ها دارد (درخصوص الحاح و اصرار در دعا، ر.ک: مصباح يزدي، 1384، ج 1، ص 280-281).
    يکي از راه‌هاي ادب‌ورزي و جلب توجه الهي، آوردن نام محبوب مخاطب و بزرگ‌داشت مقام او در نزد محب است. علامه مصباح يزدي در باب جلب توجه خدا به انسان به هنگام مناجات، شروع مناجات با صلوات بر محمد و آل محمد ـ صلوات الله عليهم اجمعين ـ را نشانه‌اي از ادب و راهي براي جلب توجه خدا به‌شمار مي‌آورند و مي‌فرمايند:
    شروع مناجات با صلوات اين معنا را نيز مى‌رساند كه حتى درخواست آمرزش گناهان نيز لياقت مى‌خواهد و با آوردن نام محبوب پروردگار، به خودمان لياقت مى‌دهيم تا خداوند استغفار ما را بپذيرد. اين‌گونه ادب‌ورزى در دعا موجب حضور قلب بيشترى نيز گرديده و ارزش دعاى انسان را بالا مى‌برد... ازآنجاكه نمى‌دانيم چگونه عرض ادب كنيم، اولياى الهى نحوة آن را به ما آموخته‌اند و ما نياز نداريم جملاتى با فكر ناقص خود بسازيم. فقط بايد كمى در مضامين آن جملات فكر كرده، سپس با رعايت ادب عين همان جملات را به پيشگاه الهى عرضه بداريم (مصباح يزدي، 1388، ص 21-22).
    ب) ناز و دلال
    نيايش به درگاه الهي نيايش عبد نيازمند درمانده‌اي است که هيچ بابي جز اين باب و هيچ راهي جز اين راه ندارد و ازهمين‌رو به هر دري مي‌زند تا راه براي او به‌سوي معبودش باز شده، توجه معبود جلب شود. عظمت درگاه الهي ايجاب مي‌کند که از راه ادب، عاجزانه و ملتمسانه با خداي خود سخن بگويد؛ اما گاه رابطة عبد و معبود اقتضاي راه‌هاي ديگري دارد.
    «دلال» و به‌تعبير حضرت استاد، «زبان معاشقه»، «زبان محبت» و «ناز کردن» (مصباح يزدي، 1388، ص 40) يکي از اين راه‌هاي صحبت و مناجات با خداي متعال است که گاه در لسان ادعيه آمده است. «دلال» عذرخواهي و بهانه‌جويي در زباني عاشقانه است. تعابيري همچون «إلهي إن اَخَذْتَني بِجُرمي اَخذْتُکَ بِعَفْوِکْ و إن اَخَذْتَني بِذُنُوبي اَخَذْتُکَ بِمَغْفِرَتِکَ» و «إن أدْخَلْتَنِي النّارَ أَعْلَمْتُ أهْلَها انّي اُحِبُّکَ» و «وَ لَئِنْ أَدْخَلْتَنِي النَّارَ لَأُخْبِرَنَّ أَهْلَ النَّارِ بِحُبِّي لَکَ» از اين نوع معاشقه در زبان مناجاتي معصومان است.
    حضرت استاد گشودن سخن به‌زبان دلال را بعد از آن مي‌دانند که مناجات‌کننده پس از رعايت اعتراف به تقصير و از راه ادب و درخواست عذر از خدا، اينک خود را در آغوش رحمت الهي مي‌بيند و براي لحظاتي لب به غنج و دلال مي‌گشايد. نکته‌اي که حضرت استاد از لسان ادعيه بهره مي‌گيرند، اين است که همچون روابط پدر و فرزندي و در مقام عذرخواهي فرزند از پدر، زبان دلال و به‌تعبير ايشان «شيرين‌کاري» و «ناز کردن» نبايد خيلي طول بکشد؛ وگرنه موجب تيرگي رابطه مي‌شود. ایشان مي‌فرمايند: «به همين سبب است که تعابير برخاسته از ناز و دلال در مناجات‌ها حجم بسيار اندکي نسبت‌به ساير مناجات‌ها دارند؛ چراکه زيادتر از اين مقدار موجب مي‌شود که نمکين بودن خود را از دست داده و از حد ادب خارج شوند» (همان، ص 83). ازهمین‌رو در ادعية وارده، پس از اندکي بيان نازگونه، «مناجات‌کننده از آن اوج دلال، آرام‌آرام به قوس نزولي برمي‌گردد و به تواضع روي مي‌آورد» (همان، ص 84)؛ و در اين آخرين گام و پس از طي مراحل پيشين و نزديک شدن به خداي محبوب و جلب توجه ربوبي، نوبت به درخواست از او مي‌رسد.
    مرحلة 10. درخواست
    اينک و پس از طي گام‌هاي پيشين، نوبت درخواست عبد از درگاه معبود لايتناهي مي‌رسد. در بحث «ذکر» و پس از تقسيم ذکر به دو نوع صريح و ضمني، علامه مصباح يزدي ضمن اينکه دعا را ازجمله موارد ذکر ضمني برمي‌شمرند، بر اين عقیده‌اند که «هنگامي که انسان مشغول دعاست، تنها درصدد گفتن ذکر خدا نيست؛ بلکه اتفاقاً غرض اصلي‌اش اظهار نياز به درگاه خداوند و خواستن حاجتي از آن قادر بي‌نياز است» (مصباح يزدي، 1382، ص 44).
    ادعية مأثوره، ضمن تأکید بر اظهار نياز و درخواست حاجت از بارگاه الهي، درس‌ها و آموزش‌هاي فراوانی براي نوع درخواست و بياني عميق بر کيفيت آن دارد (مصباح يزدي، 1396، ص 381ـ395). عشق و محبت خالص خدا (مصباح يزدي، 1390، ج 2، ص 69)، درخواست همۀ نعمت‌هاي دنيوي و اخروي، بسنده نکردن به نجات از جهنم و رسيدن به نعم ظاهري بهشت، درخواست مقامات عالي بهشت و همنشيني با انبيا و اولياي خدا، و نهايتاً باريابي به مقام قرب الهي، از درخواست‌هايي است که در ادعيه بر لسان مبارک معصومان جاري شده است (همان، ج 1، ص 280-281).
    علامه مصباح يزدي در موارد متعددي از آثار ارزشمند خود، اين نکته را يادآور شده‌اند و ازجمله ذيل فرمايش اميرمؤمنان که به فرزند خويش فرمودند: «وَلْتَكُنْ مَسْأَلَتُكَ فيماَ يعْنيك مِمَّا يبْقى لَكَ جَمالُهُ وَينْفى عَنْكَ وَبالُهُ» (نهج‌البلاغه، نامه 31) چنين توصيفي بر مسئله دارند:
    حال كه هيچ دعايى بى‌تأثير نيست و هر دعايى در دنيا و آخرت تأثير مناسب خود را دارد، لازم است بدانيم كه در دعا چه چيزى را از خداى منان درخواست نماييم. واضح است كه انسان عاقل با كليدى كه درهاى خزاين الهى را باز مى‌كند، بايد درى را بگشايد كه ارزش آن بيشتر است؛ يعنى اگر خواسته باشد با كليد دعا درِ گنجينه‌اى از خزاين را بگشايد و يك دعاى مستجاب داشته باشد، بايد با آن كليد درِ صندوقى را باز نمايد كه درون آن ذخاير ارزشمندترى وجود دارد...؛ بايد در دعاى خود چيزى را از خداوند متعال بخواهيم كه كمال و ارزش و دوام بيشترى دارد. متاع دنيا، نه وفايى دارد و نه چندان ارزشى و نه بقايى؛ اگر هم براى مدتى باقى بماند، براى هميشه باقى نخواهد ماند و بالاخره روزى از ما جدا خواهد شد. بنابراين بايسته است كه در دعا به امور دنيوى توجه نكنيم؛ چون هرچه از امور دنيوى را بخواهيم، تمام‌شدنى است. بهتر است با دعا چيزى را از خداوند سبحان بخواهيم كه تمام‌شدنى و فانى نيست و نه از آن جدا مى‌شويم و نه از ما جدا مى‌شود. بايد چيزى را بخواهيم كه در آخرت براى ما باقى مى‌ماند (مصباح يزدي، 1384، ج 1، ص 289-290).
    و بهترين درخواست اين است که انسان به اخلاق الهي متخلق شود و... .
    5. تخلق به اخلاق الهي، نتيجة نهايي طي مراحل ده‌گانه
    پس از گذراندن مراحل ده‌گانة پيشين است که خودبه‌خود اين نتيجه به مراتب مختلف آن در عبد متضرع به درگاه الهي حاصل مي‌شود. در بعد تربيتي و به‌طور خاص در بعد تربيت ايماني، کسب اخلاق خدايي و تحقق این فرمودة معصوم که «تَخَلَّقُوا بِاَخْلاقِ اللّهِ»، از آثار ويژة دعا در محضر ربوبي است.
    دعاکننده، از طريق دعاي خود سعي مي‌کند صفات خدايي را در خود ايجاد و تقويت نمايد و مي‌کوشد همان‌طورکه خدا را با صفاتي مانند مهرباني و گذشت متصف مي‌سازد، خود نيز با ديگران مهربان و باگذشت باشد (مصباح يزدي، 1380، ص 41).
    نمايي از مقوله‌هاي مطرح‌شده در ادعيه و ارتباط آن با مراحل تربيت ايماني، با توجه به ابعاد سه‌گانة آن را مي‌توان به‌شکل زير به‌نمايش گذاشت.
    بعد بينشي    1    شناخت خدا به‌عنوان هدف اصلي    
        2    شناخت ويژگي‌هاي خدا    
        3    شناخت ضعف خود    
    بعد گرايشي    4    غرورزدايي    
        5    اعتراف به گناه    
        6
    7    توبه
    اظهار بندگي    
    بعد رفتاري    8    توسل به درگاه الهي    
        9    جلب توجه خدا
    ادب مناجات و ناز و دلال
        10    عرض درخواست    
            تخلق به اخلاق‌الله به‌عنوان نتيجة نهايي    
    6. نکتة پاياني
    روشن است که بر سرِ راه اين مسير خطير عبوديت، موانع دروني و بيروني زيادي هست که هم بايد آنها را شناخت و هم بايد راهکار مقابله و عبور از آنها را دريافت. علامه مصباح يزدي در بخش‌هاي مختلفي از شروح ادعيه و مناجات به اين مهم نيز توجه داده‌اند که بايد در بحث مستقلي به آن پرداخت.
    نتيجه‌گيري
    براساس مباني ديني و آموزه‌هاي اسلامي، پيمودن مسير رشد و تعالي ايماني و تقويت ارتباط خود با خداي متعال، از بنيادي‌ترين اموري است که لازم است عبد در جريان زندگي دنيايي خويش بدان توجه داشته باشد و اقدام کند. بي‌توجهي به اين نکته، بي‌توجهي به فلسفة خلقت و هدر دادن ظرفيت و فرصتي است که خداي متعال در اختيار بندگان خويش قرار داده است؛ چنان‌که در پي غفلت از اين ظرفيت، زمينه‌هاي انحطاط انسان فراهم می‌شود و جريان زندگي او به‌سوي اسفل‌السافلين رقم مي‌خورد.
    حرکت در مسير بندگي و ـ به‌بيان اين پژوهش ـ حرکت در مسير رشد ايماني مستلزم پيمودن مراحلي است که در منابع ديني و بيانات قرآني و روايي به آن تصريح يا اشاره شده است. ادعية مأثورة صادره بر لسان اهل‌بيت در زمرة اين منابع است. ازجمله شروحي که در ساية دعا به بيان مباحث تربيتي اختصاص يافته، شروحي است که علامه مصباح يزدي بدان مبادرت ورزيده‌اند. پژوهش حاضر با استفاده از مباحث حضرت استاد به اين نتيجه رسيده است که سير رشد ايماني و مبادرت به تربيت ايماني دربردارندة ده مرحله در ابعاد شناختي، گرايشي و رفتاري است که از معرفت به خداوند و شناختِ (ضعف) خود آغاز می‌شود؛ در بستر مراحل گرايشي رشد می‌کند و به مراحل رفتاري همچون توسل و درخواست ختم مي‌شود. 
     

    References: 
    • جمعی از نویسندگان، 1388، مصاحبه‌های همایش تربیت دینی، قم، مؤسسة آموزشی و پژوهشی امام خمینی.
    • مجلسی، محمدباقر، 1403ق، بحار الانوار، بیروت، مؤسسة الوفاء.
    • مصباح یزدی، محمدتقی، 1380، بر درگاه دوست، تحقیق و نگارش عباس قاسمیان، چ سوم، قم، مؤسسة آموزشی و پژوهشی امام خمینی.
    • مصباح یزدی، محمدتقی، 1382، یاد او، نگارش کریم سبحانی، قم، مؤسسة آموزشی و پژوهشی امام خمینی.
    • مصباح یزدی، محمدتقی، 1384، پند جاوید، نگارش علی زینتی، قم، مؤسسة آموزشی و پژوهشی امام خمینی.
    • مصباح یزدی، محمدتقی، 1388، شکوه نجوا: شرحی بر مناجات شعبانیه و مناجات المریدین، نگارش سیدمحمدرضا کریمی غیاثی، قم، مؤسسة آموزشی و پژوهشی امام خمینی.
    • مصباح یزدی، محمدتقی، 1389، اخلاق در قرآن، تحقیق و نگارش محمدحسین اسکندری، چ سوم، قم، مؤسسة آموزشی و پژوهشی امام خمینی.
    • مصباح یزدی، محمدتقی، 1390، سجاده‌های سلوک: شرح مناجات‌‌های حضرت سجاد(ع)، تدوین و نگارش کریم سبحانی، قم، مؤسسة آموزشی و پژوهشی امام خمینی.
    • مصباح یزدی، محمدتقی، 1396، بدرودِ بهار، تحقیق و نگارش عباس گرایی، قم، مؤسسة آموزشی و پژوهشی امام خمینی.
    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    زارعان، محمدجواد.(1402) سیر رشد ایمانی بر اساس برداشت‌های علامه مصباح یزدی ره از ادعیه مأثوره. دو فصلنامه اسلام و پژوهش‌های تربیتی، 15(2)، 7-22 https://doi.org/10.22034/eslampajoheshha.2024.2021133

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    محمدجواد زارعان."سیر رشد ایمانی بر اساس برداشت‌های علامه مصباح یزدی ره از ادعیه مأثوره". دو فصلنامه اسلام و پژوهش‌های تربیتی، 15، 2، 1402، 7-22

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    زارعان، محمدجواد.(1402) 'سیر رشد ایمانی بر اساس برداشت‌های علامه مصباح یزدی ره از ادعیه مأثوره'، دو فصلنامه اسلام و پژوهش‌های تربیتی، 15(2), pp. 7-22

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    زارعان، محمدجواد. سیر رشد ایمانی بر اساس برداشت‌های علامه مصباح یزدی ره از ادعیه مأثوره. اسلام و پژوهش‌های تربیتی، 15, 1402؛ 15(2): 7-22