بررسی احساس پوشیدگی، هوش هیجانی و سلامت روان با توجه به نوع پوشش در خانمهای 15 تا 45 ساله شهر تهران
Article data in English (انگلیسی)
مقدمه
پوشش يكي از مسائل عميق و ريشهاي جوامع انساني است كه ضمن ايجاد وقار موجب محافظت انسان در برابر تغييرات جوي و وجهتمايز او از ساير موجودات است. بشر در زندگي اجتماعي خود به منظور ايجاد ارتباط و رساندن پيام از نشانههايي استفاده ميكند كه يكي از مشهورترين اين نشانهها پوشاك است. پوشاك از ابزارهاي كارآمد و مؤثر در پيشبرد هرگونه هويتسازي و هويتپردازي است.
يكي از مسائلي كه امروزه در بحث پوشش مطرح ميشود، مُد و مدگرايي است. طبق نظريه جرج سيمل[2]، مُد همان تغيير غيرمتمركز جنبههاي فرهنگي زندگي است و از يك تنش اساسي و پايهاي در وضعيت اجتماعي انسانها ناشي ميشود. از يك سو، هركدام از ما تمايل داريم كه از ديگران تقليد كنيم و از سوي ديگر، دوست داريم نسبت به آنها متفاوت باشيم. جريان مُد به هردوي اين تمايلات توجه ميكند. مُد يكي از راههاي گوناگون زندگي است كه به كمك آن ميتوان با همگوني با ساير انسانها، به سمت يك زندگي اجتماعي حركت نمود، ضمن اينكه در اوج اين همگوني، ميتوان كه از آنها متمايز بود؛ يعني دو نيروي مخالف در زندگي، مدام كشمكش ايجاد ميكند و مُد نيز تأثير اين دو نيروي متضاد در درون انسان است. اما مدگرايي و مُد تنها در يكي ازقطبهاي مخالف عمل كرده و فرد مدگرا يا مدام خود را شبيه به ديگران درميآورد يا همه سعي او اين است كه با ديگران متفاوت باشد. در حقيقت، وقتي مُد جديد گسترش پيدا ميكند به تدريج افت كرده و به پايينترين حد خود ميرسد. دليل آن نيز اين است كه، هر لحظه تعداد بيشتري از افراد از آن پيروي كرده و پس از مدتي آن مُد به صورت امر عادي درآمده كه تنوع قبلي را ندارد.[3] در اين مفهوم، قرباني مُد يك عبارت هيپوكندريايي (خودبيمارانگاري) تشديد شده است. طبق نظر روانشناسان، يك فرد كه لباسش مورد توجه زياد است، بيشتر تلاش ميكند كه عدم اعتماد به نفس خود را مخفي كند، جلب توجه كند و گاهي خودبزرگبينياش را به كمك لباس تأييد كند.[4] ما انسانها مجموعهاي از پوششها را براي پنهان ساختن ضعفهايمان به وجود ميآوريم. پوشش نقش مهمي در سازگاري رواني ـ اجتماعي ما انسانها ايفا ميكند و عامل مهم در اين بين، بازخوردي است كه از ديگران در مورد بدن خود دريافت ميكند.[5]
پژوهش حاضر به بررسي احساس پوشيدگي، هوش هيجاني و سلامت روان، با توجه به نوع پوشش (چادري، مانتويي معمولي و مانتويي مددار) در خانمهاي 15 ـ 45 ساله شهر تهران ميپردازد. اين پژوهش در پي كشف اين مسئله است كه، آيا متغيرهايي نظير احساس پوشيدگي، هوش هيجاني و سلامت روان بر يكديگر تأثيرگذارند و آيا بين افراد با پوشش چادر، مانتويي معمولي و مانتويي مددار، از لحاظ اين متغيرهاي رواني، تفاوت وجود دارد؟ منظور از احساس پوشيدگي در اين پژوهش حسي روانشناختي و دروني در مورد حفظ بدن و عورت در برابر نگاه ديگران است. به عبارت ديگر، منظور از احساس پوشيدگي الزاماً با پوشش فيزيكي حاصل نميشود، بدين معنا كه ممكن است خانمي داراي چادر باشد، اما احساس كند اندامش مورد توجه قرار دارد. در نتيجة احساس پوشيدگي پاييني دارد. برعكس، خانمي كه از نظر پوشش فيزيكي چندان پوشيده نيست، ممكن است احساس كند پوشش قابل قبولي دارد و در نتيجه، احساس پوشيدگي بالايي داشته باشد.
به نظر ميرسد، اين احساس به نوع پوشش، فرهنگ و هنجارهاي اجتماعي وابسته است. اين حس در موقعيتها و برخوردهاي اجتماعي براي شخص قابل درك است و با توجه به نمرة شخص از آزمون محقق ساخته، ويژگيهاي زمينهاي كه بين 3 تا 24 در نوسان است، اندازهگيري ميشود.
در تعريف هوش هيجاني نيز ميتوان گفت: هوش هيجاني نوع ديگري از باهوش بودن است كه شامل درك احساسات خود براي تصميمگيري مناسب در زندگي و توانايي كنترل حالتهاي اضطرابآور و كنترل واكنشها است.[6]
به نظر گلمن[7]، هوش هيجاني شامل عناصر دروني نظير ميزان خودآگاهي، خودانگاره، احساس استقلال، ظرفيت خودشكوفايي و قاطعيت و عناصر بيروني نظير روابط بين فردي، سهولت در همدلي و احساس مسئوليت ميشود.[8]
منظور از سلامت روان، طبق نظر لوينسون[9] كيفيت احساس شخص نسبت به خود، دنياي اطراف، محيط زندگي و اطرافيان است.
نتايج پژوهش سياروچي و اندرسون[10] (2000) نشان داد كه هوش هيجاني رابطه ميان استرس و متغيرهاي بهداشت رواني را تعديل ميكند. در پژوهشي بار ـ اُن (2000)، تايلور، بگبي و پاركر (1997) بيان ميكنند كه بيماران مبتلا به افسردگي معمولاً نمرات بالايي در[11]TAS-20 دارند. اين افراد، كه از علائم بدني شكايت ميكنند، هوش هيجاني پاييني دارند. نتايج پژوهش دهاقين (1383) نشان داد كه، در مقايسه دو گروه چادري و مانتويي، ميانگين سلامت روان در گروه چادري بالاتر است.
در پژوهشي كه باقرينژاد (1380) انجام داد، بين عواملي نظير ميزان مذهبي بودن، رشته تحصيلي دانشآموزان، بعد خانواده، مرتبه شغلي پدر و درآمد والدين با مُدپرستي فرزندان رابطة معناداري ديده شده است.[12]
فرضيههاي پژوهش حاضر عبارتند از:
1. بين افراد با پوشش چادر، مانتويي معمولي و مانتويي مددار از لحاظ احساس پوشيدگي تفاوت وجود دارد.
2. بين احساس پوشيدگي و سلامت روان و متغيرهاي آن رابطه وجود دارد.
3. بين احساس پوشيدگي و هوش هيجاني و متغيرهاي آن رابطه وجود دارد.
4. بين هوش هيجاني و سلامت روان رابطه وجود دارد (به تفكيك سه گروه).
بركسي پوشيده نيست كه سازه پوشش (حجاب)، يكي از شاخصها و نمادهاي مهم طرز فكر و نگرشهاي مردم يك كشور است كه در دستورات صريح مذهبي بر رعايت آن تأكيد شده است. اما در عين حال، بسيار مناسب است كه علم نيز در چارچوب وظايف انساني خود به تبيين اين مسئله بپردازد كه چرا دين بر رعايت پوشش مناسب تأكيد بسيار دارد. با توجه به اينكه تاكنون در زمينه رابطه پوشش با ساير متغيرهاي روانشناختي، نظير سلامت روان يا هوش هيجاني تحقيقات بسيار كمي صورت گرفته است و با عنايت به مسائل آسيب زايي كه در پي پوشش نامناسب پديد ميآيد و نهايتاً، با توجه به اين كه امروزه در جامعه ما پديده مهمي به نام مد و مدگرايي وجود دارد كه ميتواند در جهت سستكردن بنيانهاي فرهنگي كشور عمل كند، ضروري مينمود كه در اين زمينه پژوهشي صورت گيرد.
روش
نوع پژوهش مورد نظر توصيفي از نوع پيمايشي است. جامعه آماري مورد نظر شامل كليه خانمهاي 15 ـ 45 ساله شهر تهران ميباشد كه از اين جامعه، گروهي شامل 300 نفر به صورت تصادفي (در هر گروه پوشش چادر، مانتويي معمولي و مانتويي مددار 100 نفر) به عنوان نمونه انتخاب شدند.
ابزار مورد استفاده در اين مطالعه، شامل پرسشنامه هوش هيجاني بار ـ اُن است كه شامل 90 سؤال و شيوة نمرهگذاري آن بر مبناي مقياس ليكرت ميباشد. ميزان آلفاي كرونباخ براي كل آزمون 93% و همچنين پايايي آزمون به روش زوج ـ فرد 88% گزارش شده است. از ابزارهاي ديگر مورد استفاده در اين پژوهش، فرم 28 سؤالي پرسشنامه سلامت عمومي گلدبرگ[13] است كه داراي چهار زيرمقياس نشانههاي بدني، اضطراب و بيخوابي، نارسا كنش وري اجتماعي و افسردگي ميباشد. ضريب پايا يي كلي آزمون 88% و ضريب پايايي خردهآزمونها را بين 50 تا 81 درصد گزارش كردهاند. پرسشنامه محقق ساخته كه اطلاعاتي دربارة وضعيت اجتماعي ـ اقتصادي، نوع پوشش آزمودني، احساس پوشيدگي و تابع مُدبودن افراد فراهم ميكند. احساس پوشيدگي آزمودنيها جمعاً با سه سؤال سنجيده ميشود كه دربردارندة احساس پوشيدگي شخص در حال خريد يا گردش در شهر، هنگام حضور در جمع (دوستان، ميهماني و...) و هنگام حضور در محل كار، دانشگاه يا در هر محل رسمي ديگر است. تابع مُد بودن افراد نيز با شش سؤال، كه دربردارنده ميزان تأثيرپذيري آزمودنيها از بازار، تحت تأثير رسانهها بودن در انتخاب لباس و... است، مشخص ميشود. روش جمعآوري اطلاعات نيز شامل سه مرحله است: 1. ساختن پرسشنامه محققساخته؛ 2. تكثير پرسشنامهها؛ 3 ـ توزيع پرسشنامهها و تكميل آنها.
براي تجزيه و تحليل اطلاعات نيز از نرم افزار (SPSS) و روش آماري تحليل واريانس يكراهه، آزمون همبستگي پيرسون استفاده گرديده است.
نتايج پژوهش
جدول شماره 1 آزمون تحليل واريانس يكراهه براي بررسي احساس پوشيدگي بر حسب نوع پوشش
منابع تغييرات
مجموع مجذورات
درجه آزادي
ميانگين مجذورات
Fمشاهده شده
سطح معناداري
بين گروهي
42/1522
2
21/761
90/43
0001/0
درونگروهي
56/5149
297
33/17
كل
98/6671
297
با توجه به جدول فوق، Fمشاهده شده با مقدار 90/43 در سطح معناداري (P=0/0001) تفاوت معناداري بين احساس پوشيدگي در سه گروه پوشش را
نشان ميدهد.
جدول (1 ـ 1): آزمون تعقيبي توكي[14] براي بررسي احساس پوشيدگي بر حسب نوع پوشش
گروه اول گروه دوم
J I
اختلاف ميانگين
(I-J)
سطح معناداري
سطح اطمينان 95 %
حد پايين
حد بالا
چادر مانتويي معمولي
*30/5
0001/0
91/3
69/6
چادر مانتويي مد دار
*98/3
0001/0
59/2
37/5
مانتويي معمولي ـ مانتويي مد دار
32/1
066/0
7/0-
71/2
جدول فوق نشان ميدهد كه، افراد با پوشش چادر با مانتويي معمولي با تفاوت ميانگين 30/5 در سطح معناداري 0001/0 و افراد با پوشش چادر با مانتويي مُددار با تفاوت ميانگين 98/3 در سطح معناداري 0001/0 را نشان ميدهند كه فرض تفاوت احساس پوشيدگي در اين دو گروه را تأييد ميكند. ولي در گروه مانتويي معمولي با مانتويي مُددار تفاوت معناداري در احساس پوشيدگي ديده نشده است.
جدول (1 ـ 2)ترتيب ميانگين احساس پوشيدگي بر حسب نوع پوشش
نوع پوشش
تعداد
ميانگين
چادر
100
10/20
مانتويي مد دار
100
12/16
مانتويي معمولي
100
80/14
جدول فوق نشان ميدهد كه، احساس پوشيدگي در گروه چادر با ميانگين 10/20 در بالاترين سطح و در گروه مانتويي معمولي با ميانگين 80/14 در پايينترين سطح قرار دارد.
جدول شماره 2 ـ آزمون همبستگي بين احساس پوشيدگي و سلامت روان و متغيرهايش
نشانههاي جسماني
اضطراب و بيخوابي
اختلال در كاركرد اجتماعي
افسردگي
سلامت روان
احساس پوشيدگي
028/0-
*14/0-
09/0-
*13/0-
*13/0
سطح معناداري
62/0
01/0
10/0
02/0
02/0
تعداد
300
300
300
300
300
جدول فوق نشان ميدهد كه، بين احساس پوشيدگي و اضطراب و بيخوابي همبستگي منفي (14 / 0 - <r) در سطح معناداري (01 / 0<p 1) بين احساس پوشيدگي و افسردگي نيز همبستگي منفي با (13 / 0 - <r) در سطح معناداري (02 / 0<p) ديده شده كه نشان ميدهد با افزايش احساس پوشيدگي، افسردگي و اضطراب و بيخوابي كاهش مييابد. بين سلامت روان و احساس پوشيدگي نيز همبستگي مثبت 13 / 0 <rدر سطح معناداري 02 / 0<pديده شد؛ يعني با افزايش احساس پوشيدگي، سلامت روان افزايش مييابد.
جدول شماره 3: آزمون همبستگي بين احساس پوشيدگي و هوش هيجاني و متغيرهايش
متغير
احساس پوشيدگي
سطح معناداري
تعداد
حل مسئله
**16/0
005/0
300
خوشبختي
**15/0
007/0
300
استقلال
04/0
48/0
300
تحمل فشار رواني
*12/0
03/0
300
خود شكوفايي
*14/0
01/0
300
خود آگاهي هيجاني
10/0
06/0
300
واقع گرايي
*12/0
02/0
300
روابط بين فردي
09/0
08/0
300
خوش بيني
*13/0
02/0
300
عزت نفس
10/0
07/0
300
كنترل تكانش
04/0
45/0
300
انعطاف پذيري
05/0
30/0
300
مسئوليت پذيري
*18/0
001/0
300
همدلي
03/0
55/0
300
خود ابرازي
0001/0
99/0
300
هوش هيجاني
**16/0
005/0
300
با توجه به جدول فوق، بين احساس پوشيدگي و متغيرهاي نظير حل مسئله، خوشبختي، تحمل فشار رواني، خودشكوفايي، واقع گرايي، خوشبيني و مسئوليت پذيري و هوش هيجاني همبستگي مثبت معنادار ديده شده است. با توجه به حجم نمونه 300 نفر، ضرايب همبستگي 12% و بالاتر از نظر آماري معنادار شناخته شده است.
جدول شماره 4: آزمون همبستگي بين سلامت روان و هوش هيجاني در سه گروه پوشش (چادر، مانتويي معمولي و مانتويي مد دار)
سلامت روان در چادرهاي
سلامت روان در مانتوييهاي معمولي
سلامت روان در مانتوييهاي مددار
هوش هيجاني
61/0
48/0
43/0
سطح معناداري
0001/0
0001/0
0001/0
تعداد
100
100
100
با توجه به جدول فوق، بين هوش هيجاني و سلامت روان در سه گروه پوشش همبستگي مثبت و معنادار ديده شده است.
جدول (4 ـ 1): ميانگين و انحراف معيار هوش هيجاني و سلامت روان بر حسب پوشش
نوع پوشش
ميانگين هوش هيجاني
انحراف معيار هوش هيجاني
ميانگين سلامت روان
انحراف معيار سلامت روان
چادر
80/326
75/39
02/63
62/11
مانتويي معمولي
16/320
23/31
96/61
62/12
مانتويي مد دار
72/319
29/31
55/61
28/11
با توجه به جدول فوق، در پوشش چادر ميانگين هوش هيجاني و سلامت روان در بالاترين مقدار به ترتيب 80/326 و 02/63 و در پوشش مانتويي مددار ميانگين هوش هيجاني و سلامت روان در پايينترين مقدار به ترتيب 72/319 و 55/61 قرار دارد.
نتيجهگيري
نتايج اين پژوهش در راستاي بررسي احساس پوشيدگي، هوش هيجاني و سلامت روان، با توجه به نوع پوشش افراد مورد مطالعه نشان داد كه افراد با پوشش چادر احساس پوشيدگي بالاتري نسبت به افراد با پوشش مانتو داشتند. ميانگين احساس پوشيدگي در گروه چادر در بالاترين مقدار يعني 10/20 و در گروه مانتويي معمولي در پايينترين حد يعني 80/14 قرار دارد (جدول1 ـ 2). به نظر ميرسد، اين تفاوت به دست آمده را ميتوان با استفاده از بحث گروههاي مرجع و همسانسازي با آنها در روانشناسي پويايي گروه تبيين كرد. به نظر ميرسد، چون گروه مانتويي مُددار با گروههايي از نظر پوشش همسانسازي ميكنند كه از پوشيدگي فيزيكي پاييني برخوردارند و اين پوشيدگي كم براي آنها مسئله مهمي نيست؛ زيرا با پوشش كمي در جوامع خود ظاهر ميشوند. در نتيجه اين گروه با پوششي كه در حال حاضر از آن برخوردارند، ـ در مقايسه ـ احساس پوشيدگي بالايي دارند. از سويي، به دليل اينكه گروه مانتويي معمولي خود را از لحاظ پوشش با گروه چادري مقايسه ميكنند، بنابراين احساس پوشيدگي كمتري را در خود تجربه ميكنند. در تعيين رابطه بين احساس پوشيدگي و سلامت روان و متغيرهاي آن، همبستگي مثبت و معناداري بين احساس پوشيدگي و سلامت روان ديده شده است. يعني با افزايش احساس پوشيدگي، سلامت روان افزايش مييابد. بين احساس پوشيدگي و اضطراب و بيخوابي و افسردگي همبستگي منفي معنادار وجود دارد. اين امر نشان ميدهد با افزايش احساس پوشيدگي، اضطراب و بيخوابي و افسردگي كاهش مييابد. بين احساس پوشيدگي و نشانههاي جسماني و اختلال در كاركرد اجتماعي، رابطهاي ديده نشده است.
در تعيين وجود رابطه بين احساس پوشيدگي و هوش هيجاني و متغيرهايش، بين احساس پوشيدگي و متغيرهايي نظير حل مسئله، خوشبختي، تحمل
فشار رواني، خودشكوفايي، واقعگرايي، خوشبيني و مسئوليتپذيري و هوش هيجاني همبستگي مثبت معناداري ديده شده است. بين احساس پوشيدگي و متغيرهايي نظير استقلال، خودآگاهي هيجاني، روابط بين فردي، عزت نفس، كنترل تكانش، انعطاف پذيري، همدلي و خودابرازي رابطهاي ديده نشده است؛ يعني افراد با احساس پوشيدگي بالاتر توانايي بالاتري در حل مسئله، يعني تشخيص و تعريف مشكلات، ارائة راه حلهاي مؤثر و مفيد، تحقق بخشيدن و اعمال آنها، در تحمل فشار رواني يعني مقاومت كردن در برابر رويدادها و موقعيتهاي فشارآور، در واقع گرايي يعني سنجش هماهنگي بين چيزي كه به طور هيجاني تجربه شده و چيزي كه به صورت واقعي وجود دارد، در خودشكوفايي يعني درك ظرفيتهاي بالقوة خود، در مسئوليتپذيري يعني بروز خود به عنوان يك عضو داراي حس همكاري و مؤثر در گروه، در خوشبيني يعني در زيركانه نگاه كردن به زندگي و تقويت نگرشهاي مثبت، حتي در صورت بروز بدبختي و احساسات منفي و خوشبختي، يعني لذت بردن از خود و ديگران و احساسات مثبت و صريح داشتن دارند.
در تعيين رابطه بين سلامت روان و هوش هيجاني، بين هوش هيجاني و سلامت روان درهر سه گروه همبستگي مثبت و معناداري ديده شده است. ميانگين هوش هيجاني و سلامت روان در گروه چادري در بالاترين مقدار و در گروه مانتويي مُددار در پايينترين مقدار قرار دارد، به عبارت ديگر، افراد با پوشش فيزيكي بيشتر، از هوش هيجاني و سلامت روان بالاتري در مقايسه با افراد ديگر برخوردارند. در نهايت، در مورد احساس پوشيدگي ميتوان گفت: عاملي كه ميزان اين احساس را تعيين ميكند آن است كه شخص به چه ميزان بين پوشش فيزيكي خود و گروه مرجع خود شباهت تشخيص دهد. به هر ميزان درجه اين شباهت توسط شخص بالاتر ارزيابي گردد منجر به احساس رضايت بيشتر و بالعكس خواهد شد. البته تحت شرايطي، با توجه به درجة هماهنگي يا ناهماهنگي ميان ارزشهاي اجتماعي و ارزشهاي شخصي، اين ارتباط دستخوش تغييراتي ميگردد. زماني كه بين ارزشهاي شخصي و ارزشهاي جامعهاي كه در آن زيست ميكنيم اختلاف وجود دارد، شخص گروههاي مرجع خود را در خارج از مرزهاي جغرافيايي سرزمين خود برميگزيند. اين مسئله در خصوص انتخاب نوع پوشش نيز صادق است. به هرحال، آنچه كه ضروري به نظر ميرسد توانايي درك، سازگاري و انعطافپذيري شخص در ارتباط با ارزشها و هنجارهاي اجتماعي خودي است؛ زيرا در اين صورت است كه سلامت و تندرستي معنا پيدا ميكند.
، سال اول، شماره اول، بهار و تابستان 1388، 107 ـ 129
* دانشجوي كارشناسي ارشد دانشگاه علم و فرهنگ.
** و *** و **** استاديار دانشگاه علم و فرهنگ تهران. دريافت: 8/9/87 ـ پذيرش: 11/10/87.
[1]. Bar-on Emotional Quotient.
[2]. George Simel.
[3]. ر.ك: باقر ساروخاني، جامعهشناسي ارتباطات.
[4]. وحيده دهاقين، بررسي ارتباط نوع پوشش با سلامت روان جهتگيري مذهبي، ويژگيهاي شخصيتي و عملكرد تحصيلي در بين دانشجويان دختر دانشگاه تهران، شهيد بهشتي، علامه طباطبائي و جهاد دانشگاهي.
[5]. Yana Mikheeva, Psychology of Clothing.
[6]. راحله سموعي، ، ترجمه و هنجاريابي آزمون هوش هيجاني بار ـ اُن، ص 1 ـ 10.
[7]. Golman.
[8]. ر.ك: دانيل گلمن، هوش هيجان، ترجمة نسرين پارسا.
[9]. Levinson.
[10]. Ciarochi & Anderson.
[11]. Toronto Alexithymia Scale؛ مقياس نارساخواني تورنتو.
[12]. مرتضي باقر نژاد، بررسي جامعهشناختي مدگرايي دانشآموزان پايههاي دوم سوم دبيرستانهاي پسرانه شهر كرمان، پاياننامه كارشناسي ارشد.
[13]. Goldberg.
[14]. آزمون تعقيبي توكي آزموني است كه در صورت معناداربودن آزمون تحليل واريانس، تفاوت بين سطوح متغيرها را نشان ميدهد.t.
- ـ باقري نژاد، مرتضي، بررسي جامعهشناختي مدگرايي دانشآموزان پايههاي دوم و سوم دبيرستانهاي پسرانه شهر كرمان، پايان نامه كارشناسي ارشد، دانشگاه شهيد باهنر كرمان، 1380.
- ـ دهاقين، وحيده، بررسي ارتباط نوع پوشش با سلامت روان، جهتگيري مذهبي، ويژگيهاي شخصيتي و عملكرد تحصيلي در بين دانشجويان دختر دانشگاه تهران، شهيد بهشتي، علامه طباطبائي و جهاد دانشگاهي، پايان نامه كارشناسي، مؤسسه آموزش عالي جهاد دانشگاهي، 1383.
- ـ ساروخاني، باقر، جامعه شناسي ارتباطات، تهران، اطلاعات، 1382.
- ـ سموعي، راحله، ترجمه و هنجاريابي آزمون هوش هيجاني بار ـ اُن، مؤسسه تحقيقاتي علوم رفتاري سينا، 1381.
- ـ گلمن، دانيل، هوش هيجاني، ترجمه نسرين پارسا، تهران، رشد، 1380.
- - Mikheeva; Yana, Psychology Of Clothing, April 26, Article Source: http://Ezine Articles.Com, 2006.
- - Veltheim; John, Psychology of Body (Dorrowed from Naked Beneath your clothing). Vanudist.home.att.net.