اسلام و پژوهش‌های تربیتی، سال سیزدهم، شماره اول، پیاپی 25، بهار و تابستان 1400، صفحات 25-40

    استلزامات سبک زندگی اسلامی (با تمرکز بر رابطۀ انسان با خدا) در اسناد تحولی آموزش و پرورش

    نوع مقاله: 
    پژوهشی
    نویسندگان:
    معصومه صمدی / دانشیار فلسفه تعلیم و تربیت، پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش، تهران، ایران / fsamadi30@yahoo.com
    چکیده: 
    هدف این پژوهش استخراج استلزام های سبک زندگی اسلامی با تمرکز بر رابطۀ انسان با خداست. روش پژوهش، کیفی از نوع تحلیلی است. جامعۀ مورد مطالعه در این پژوهش، اسناد تحولی آموزش و پرورش است که از این جامعه بر اساس اهداف پژوهش هدفمند، نمونه برداری صورت گرفت و هم زمان با فرایند جمع آوری داده ها و با استفاده از روش تحلیل مضمون و تجزیه و تحلیل به طور مداوم انجام شد. یافته های پژوهش حاکی از این است که استلزامات «رابطۀ انسان با خدا» را می توان در سه حوزۀ عقلی، عاطفی و عملی دسته بندی کرد. استلزامات عقلی با سه مضمون اصلی توحید محوری، معادمحوری و ولایت محوری، استلزامات عاطفی با دو مضمون اصلی حب و بغض، و استلزامات عملی با دو مضمون اصلی اعمال عبادی و اعمال اخلاقی برشماری شد. ازاین رو نظام آموزش و پرورش با ایجاد معرفت بخشی به دانش آموزان از طریق استلزامات سه گانه (شناختی، عاطفی و عملی) می تواند در زمینۀ استقرار سبک زندگی اسلامی در دانش آموزان نقش آفرین باشد.
    Article data in English (انگلیسی)
    Title: 
    Implications of the Islamic way of life (Focusing on Man's Relationship with God) in the Evolutionary Documents of the Education System
    Abstract: 
    Using a qualitative-analytical method this paper seeks to extract the implications of the Islamic lifestyle by focusing on the relationship between man and God. The study population in this study is the evolutionary documents of the Education System that was sampled from this community based on the purposeful research objectives and simultaneously with the data collection process and using the method of content analysis and analysis was done continuously. The findings indicate that the implications of "human relationship with God" can be classified into three areas: intellectual, emotional and practical. Intellectual implications with three main themes of monotheism, resurrection and guardianship, emotional implications with two main themes of love and hate and practical implications with the two main themes of devotional deeds and moral deeds were enumerated. Therefore, the Education System can play a role in establishing an Islamic lifestyle in students by creating knowledge to students through three implications (cognitive, emotional and practical).
    References: 
    متن کامل مقاله: 

     

     

      1. مقدمه

    واژۀ «سبک زندگي» حدود يك قرن پيش در متون جامعه‌شناسي و روان‌شناختي انديشمنداني چون ماكس وبر، جورج زيمل و آلفرد آدلر به‌كار رفته است و از آن پس بخش مهمي از مباحث علمي و پژوهش‌ها در گستره‌هاي علمي مختلفي همچون جامعه‌شناسي، روان‌شناسي، تحقيقات بازار، علوم پزشكي، مطالعات مردم‌شناختي و قوم‌نگارانه و نيز مطالعات فرهنگي را به خود اختصاص داده است. بحث دربارۀ سبك زندگي و آداب اسلامي در عرصۀ زندگي فردي و اجتماعي، از مباحث بسيار ضروري در جامعۀ كنوني است‌. يكي از مهم‌ترين عوامل اين گسست و شكاف، عامل‌ شناختي است (مهدوي کني، 1387، ص199-230؛ معتمدي، 1392).

    سبک زندگي از مهم‌ترين دغدغه‌های انسان امروزي در سطح فردي و اجتماعي است که معاني متعددي دارد و تبيين آن مستلزم تبيين روان‌شناختي اجتماعي، جامعه‌شناختي فرهنگي و دين‌شناختي است (اباذري و چاوشيان، 1381). بنابراين مطالعه در حوزۀ سبک زندگي يک مطالعۀ فرا‌بخشي است و همکاري و هماهنگي همۀ نهادهاي تأثير‌گذار را می‌طلبد. خاستگاه سازۀ سبك زندگي اسلامي ـ ايراني، فرد، تفاوت‌هاي فردي، عادت‌ها، ذائقه‌ها، رجحان‌ها و به‌طورکلي تمايزيافتگي افراد و همچنين تفاوت رفتار افراد در فضاي کنش با ديگران است. اين سازه «وابسته به زمينه» است و با طيفي از متغيرهاي فردي، فرهنگي، ديني و اجتماعي گره خورده و نسبت قابل ملاحظه‌اي با زندگي اين‌جهاني جاري و روزمره و زندگي آن‌جهاني دارد (حسيني شريفي، 1392؛ پيشگر و همكاران، 1398). مفهوم سبک زندگي مقوله‌اي اساساً سيال، لغزنده، غيرقطعي و تا حدودي وابسته به زمينه‌هاي فرهنگي است كه در اثر تحول در انديشه و چرخش فرهنگي و اهميت يافتن موضوعي به‌نام فرهنگ، و پس از يک دورۀ طولاني از تسلط نظريه‌ها و تحليل‌هاي مبتني بر طبقۀ اجتماعي اهميت ويژه‌اي پيدا کرده است (حسيني شريفي، 1392). رويکردهاي متعددي در زمينۀ سبک زندگي وجود دارد.

    از جمله رويکردهای حاکم در اين زمينه، رويکرد جامعه‌شناسان است. از جامعه‌شناسان و اقتصاددانان متقدم مطرح در زمينۀ سبک زندگي مي‌توان از چاپين (1935)، وبر (1968)، وبلن (1899)، زيمل (1978)، لش و يوري (1987) نام برد و از متأخرين مي‌توان به بورديو (1997)، چاني (2002)، گيدنز (1378)، هندريکس و راسل (2009) اشاره کرد که سبک زندگي را با توجه به متغيرهايي از قبيل گروه‌هاي منزلتي، موقعيت اجتماعي، مصرف، سليقه و فرهنگ مورد مطالعه قرار داده و آن را الگوهاي کنش‌هاي اجتماعي معطوف به مصرف، سليقه، منزلت اجتماعی و توليدات فرهنگي، اجتماعي و اقتصادي تعريف کرده‌اند که افراد و گروه‌ها را از يکديگر متمايز مي‌کند.

    از ديگر رويکرد‌هاي حاکم در اين زمينه، رويکرد روان‌شناسان است. آدلر (1956) نخستين كسي است كه به‌روشني به بحث دربارۀ مفهوم سبك زندگي پرداخته است. در نظر روان‌شناسان، انسان‌ها منحصر‌به‌فردند و هر فرد داراي ويژگي‌هاي شخصيتي و رفتاري‌ای است که او را از ديگران متمايز مي‌سازد. آدلر مفهوم سبك زندگي را كوشش براي برتري و غلبه بر احساس كهتري (نقص) تعريف مي‌كند. در نظر وي، سبك زندگي كليت بي‌همتايي در زندگي فرد است كه همۀ فرايندهاي عمومي زندگي ذيل آن قرار مي‌گيرد. در نظر آدلر، سبك زندگي رفتار و منش نيست؛ امري است كه همۀ رفتارها و تجربيات انساني را براي هدف واحدي هدايت مي‌كند و خود به‌واسطۀ خوي و منش فردي شكل مي‌گيرد. تحليل ديدگاه‌هاي جامعه‌شناسان و روان‌شناسان حاکي از اين است که هر دو ديدگاه سبک زندگي را در «زيست اين‌جهاني» محدود مي‌کنند.

    دين‌شناسان از زاويۀ ديگري به سبک زندگي پرداخته‌اند. زندگي در رويكرد دين‌شناسان داراي دامنۀ گسترده‌اي است و به زندگي اين‌دنيايي محدود نمي‌شود؛ بلکه زندگي آن‌جهانی (آخرت) را نیز دربر می‌گیرد (پاينده، 1382، ص250). ازاين‌رو سبك زندگي مطلوب سبكي است كه انسان بتواند ارتباطات خود را در عرصه‌هاي چهارگانه (خدا، خود، ديگران و طبيعت) تنظيم کند (تميمي آمدي، 1366، ص353). در اين رويکرد، سبک زندگي مجموعه‌اي از رفتارهاي سازمان‌يافته است که متأثر از باورها، ارزش‌ها و نگرش‌هاي پذيرفته‌شده و همچنين متناسب با اميال و خواسته‌هاي فردي و وضعيت محيطي افراد است. رفتار در سبک زندگي بازتاب لايه‌هاي زيرين، يعني نگرش‌ها، بينش‌ها، تفکرها و سليقه‌هاست. ازاين‌رو سبک زندگي رفتارهايي است که با لايه‌هاي زيرين جهان‌بيني، يعني اعتقادات، باورها، نگرش‌ها، ارزش‌ها، انگيزه‌ها (نيت و هدف) و احساسات مرتبط بوده و بيانگر هويت متمايز ديني فرد است (جوادي آملي، 1391، ص43-44). بر اين اساس، يكي از عرصه‌هاي قابل مطالعه در سبك زندگي، مطالعه و بررسي رابطۀ «انسان با خدا» است (باقري، 1395، ص11).

    در زمینۀ سبك زندگي اسلامي مطالعاتي انجام شده است که از میان آنها مي‌توان به مطالعات زير اشاره كرد:

    معتمدي (1392) در مطالعه‌اي سبک زندگي مطلوب را بر اساس ديدگاه ارتباطي (ارتباط انسان با خود، خداوند، ديگران و طبيعت) با استفاده از روش توصيقي ـ تحليلي مورد پژوهش قرار داده است. در اين مطالعه به مصاديقي از ارتباط انسان با خدا اشاره شده که عبارت است از: خود را در محضر خداوند ديدن؛ اطاعت از خداوند؛ کمک خواستن از خداوند (این امر، هم معرف قدرت فهم انسان است و هم بي‌نياز شدن انسان از ديگران باعث رشد و اعتلاي شخصيت او خواهد شد)؛ و شکر‌گذاري. عارفي و سبحاني‌نيا (1399) در مطالعۀ خود در زمینۀ بررسي رابطۀ انسان با خدا، به موضوع فقر و نيازمندي انسان به خدا پرداخته‌اند. امام سجاد† مي‌فرمايد: عبد حقيقي کسي است که تمام مال و اموال و جسم و روح و جانش را براي خداوند متعال بداند و در راه او عمر و اموال خود را صرف کند. احساس بي‌نيازي عبد از ماسوي‌الله از ديگر ويژگي‌هايي است که امام سجاد† برای رابطۀ انسان با خدا ذکر کرده است. آن حضرت مي‌فرمايند: قطعاً دوست‌داشتني‌ترين بندگان تو کساني‌اند که در مقابل تو تکبر و سرکشي نداشته باشند و از اصرار بر گناه دوري کنند و همواره آمرزش از گناهان خواهند. قنبري (1394) با استفاده از روش تحليلي، رابطۀ عقيدتي ـ معرفتي انسان و خدا را در نهج‌البلاغه مورد مطالعه قرار داده است. بر اساس يافته‌هاي اين مطالعه، رابطۀ انسان با خدا از نوع رابطۀ جانشيني، عاشقانه و همکاري است. يوسف‌زاده (1399) حق‌مداري، حکيمانگي، فطرت‌نموني، ثبات و دوام، سازواري و انسجام دروني، و پيشراني را از بنيان‌هاي فرهنگ‌شناسي سبک زندگي اسلامي مي‌داند. جباران (1393) معتقد است: از نگاه اسلام، زندگي تلاش روبه‌رشدي است که انسان با همۀ قوا و نيروهاي در اختيار، براي ابراز استعدادها و قواي خود، اعم از جسماني، عقلاني و روحاني، و فعليت دادن به آنها تلاش مي‌کند. به اعتقاد اصغري (1392)، دين مي‌تواند در کليۀ مراحل فرايند شکل‌گيري سبک زندگي تأثير مستقيم داشته باشد و بين دين و سبک زندگي رابطۀ دوسويه وجود دارد.

    چنان‌که دیدیم، در مطالعات یادشده «رابطۀ انسان با خدا» مورد پژوهش قرار گرفته است؛ اما وجه نوآورانۀ مطالعۀ پیش‌رو اين است که به «رابطۀ انسان با خدا» از زاويۀ نظام آموزش و پرورش رسمي و عمومي و در لابه‌لاي اسناد تحولي و با تمرکز بر سبک زندگي کارگزاران نظام آموزشي، از قبيل معلم و دانش‌آموزان، توجه شده است.

    سياست‌گذاري در آموزش و پرورش، سياست‌گذاري در زمينۀ سبک زندگي کارگزاران نظام آموزشي همچون معلم و دانش‌آموزان بر اساس اسناد تحولي است. دو سند از کليدي‌ترين اسناد تحولي آموزش و پرورش عبارت‌اند از: سند تحول بنيادين آموزش و پرورش (1390) و مباني نظري سند تحول بنيادين آموزش و پرورش (1390). در نظام آموزش و پرورش جمهوري اسلامي، سند تحول بنيادين آموزش و پرورش از اسناد راهبري نظام تعليم و تربيت است که به‌منزلة قانون اساسي آن بوده و در پاسخ به نيازهاي جامعه در راستاي مسائل آموزشي و اجتماعي و پرورش انسان‌هاي تراز جمهوري اسلامي در مهرماه 1390 تدوين شده است (نويد ادهم، 1391). اين سند نقشۀ تحول‌آفرين اقدامات نظام آموزش و پرورش محسوب مي‌شود و داراي اسناد پشتیبان است. از جملة این اسناد پشتيبان، سند مباني نظري تربيت رسمي و عمومي (1390) است که به مباني تربيت در معناي عام، مباني تربيت رسمي و عمومي و رهنامۀ تربيت پرداخته است. اين سند خود نيز داراي اسناد پشتیبان متعددي در عرصة نظري و عملي است که در پنج محور اصلي طراحي شده‌اند. اين محورها عبارت‌اند از: تبيين بنيان‌هاي ديني، علمي و فلسفي سند ملي آموزش و پرورش؛ تبيين فلسفۀ تعليم و تربيت رسمي در اسلام؛ مطالعات نظري در حوزۀ ساحت‌هاي تربيت؛ مطالعات اصلي در حوزۀ زيرنظام‌هاي اصلي (مديريت و راهبري، تحقيق و توسعه، تربيت معلم و تأمين منابع انساني، تأمين و تخصيص منابع مالي، برنامه‌ريزي درسي، و فضا و تجهيزات و فناوري‌هاي آموزشي)؛ و تلفيق يافته‌هاي مطالعات نظري و استنتاج دلالت‌هاي آن (مباني نظري سند تحول بنيادين آموزش و پرورش، 1390، ص366).

    سند تحول بنيادين آموزش و پرورش (1390) داراي هشت فصل است: فصل اول کليات؛ فصل دوم بيانيۀ ارزش‌ها؛ فصل سوم بيانيۀ مأموريت؛ فصل چهارم چشم‌انداز؛ فصل پنجم اهداف کلان؛ فصل ششم راهبردهاي کلان؛ فصل هفتم هدف‌هاي عملياتي و راهکارها؛ و فصل هشتم چهارچوب نهادي و نظام اجرايي. در اين سند 131 راهکار، هشت هدف کلان و پانزده راهبرد کلان برای سياست‌گذاري آموزشي و شش زيرنظام اصلي آموزش و پرورش ارائه شده که شامل «رهبري و مديريت»، «ارتقاي منابع انساني»، «برنامة درسي و آموزشي»، «فضا، تجهيزات و فناوري»، «منابع مالي» و «پژوهش و ارزشيابي» است. در فصل هشتم اين سند، نحوۀ سياست‌گذاري، نظارت و ارزيابي، برنامه‌ريزي و نظام اجرايي، و نحوۀ ترميم و به‌روزرساني مشخص شده است (سند تحول بنيادين آموزش و پرورش، 1390، ص50). پرسش اصلی اين مطالعه اين است: در اسناد تحولي یادشده که مبناي سياست‌گذاري آموزشي در ابعاد مختلف است، استلزامات (نيازمندي‌هاي) برقراري ارتباط انسان با خدا در سبک زندگي اسلامي چيست؟

      1. 1. مباني نظري سبك زندگي اسلامي

    در سبک زندگي اسلامي، «رابطۀ انسان با خدا» محور رابطه با خود، رابطه با خلق و رابطه با خلقت است. چگونگي اين تعامل و رابطه است كه سرنوشت فردي و اجتماعي و حتي سرنوشت تاريخي و سرنوشت ابدي انسان‌ها را رقم مي‌زند. تفاوت رابطه با ارتباط اين است كه «رابطه» پيوند مقطعي، معمولي و سادۀ دو عنصر است؛ درحالي‌كه «ارتباط» تلاش و حركت براي ايجاد نسبت و برقراري تماس يا تبادل معنا در سطحي عميق و فرايندي است (مستقيمي و همكاران، 1392). ارتباط انسان با خداي متعال، از طريق تفكر، معرفت، درون‌نگري و به فعليت رساندن فطرت دروني مقدور است: «وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذا بَاطِلاً...» (آل‌عمران:191). در منابع اسلامي رابطۀ انسان با خدا تحت عنوان رابطۀ «عبوديت و بندگي» تعريف شده است. عبادت و پرستش از احساس بندگي سرچشمه مي‌گيرد و حقيقت بندگي جز اين نيست که انسان خود را مملوک و مقام بالاتر را مالک وجود و هستي بداند. «عبوديت» صفت است که انسان عابد به آن متصف مي‌شود. عبادت از مقولۀ فعل و عمل است که براي اظهار عبوديت خداوند انجام می‌شود. علامه طباطبائي (1382، ص120) معتقد است که صرف خضوع در برابر کسي عبادت تلقي نمي‌شود. در نظر علامه، خضوع شرط لازم عبادت است، نه شرط کافي. در نظر عالمان ديني، عبادت در دو معنا به‌كار رفته است. در معناي خاص، همان معناي فقهي عبادت مدّنظر است که قلمرو محدودی دارد. در اين قرائت از عبادت، انجام پاره‌اي از اعمال توسط اندام بدن (رکوع، سجود، طواف و...) مدّنظر است که شرط صحت آن، قصد قربت به‌سوي خداست. فقها این دسته از عبادات را «واجبات عباديه» مي‌نامند. حکيمي (1380، ج1، ص95) در مقابل واجبات عباديه، «واجبات توصليه» را مطرح مي‌کند که صرف انجام آنها دستور خداوند متعال است و قصد تقرب در پذيرش آن شرط نيست.

    عبوديت در اسلام خود به دو بخش قراردادي و حقيقي تقسيم مي‌شود. در قرآن گاهي عبادت به‌صورت مجاز در معناي وسيعي به‌کار مي‌رود که هرگز با عبادت به‌معناي پرستش مساوي نيست. از باب مثال، در قرآن آمده است: اي فرزندان آدم! آيا با شما پيمان نبستيم که شيطان را نپرستيد؟ او دشمن آشکار شماست (يس:60). به‌کار بردن پرستش دربارۀ انسان‌هاي گنهکار که از خواستۀ شيطان پيروي مي‌کنند، به‌طور مسلم يک نوع مجاز است و هرگز گمراهان اخلاقي در جرگۀ مشرکان قرار نمي‌گيرند. قرآن کريم اين نوع عبوديت را تحت شرايطي خاص که در فقه بيان شده، پذيرفته است. به همين دليل در کتب فقهي بابي به نام «عبيد» منعقد شده است.

    عبوديت، حقيقتي مركب است. انسان تربيت‌يافتة مكتب توحيد، خداي متعال را مبدأ هستي و غايت آن مي‌داند؛ خود را جز در برابر خدا مسئول و پاسخ‌گو نمي‌بيند؛ همة نعمت‌ها و ارزش‌ها و امكانات و فرصت‌هاي خود را ـ و همۀ هستي را ـ از آن خدا و از سوي خدا مي‌داند و در نظام هستي هيچ منبع و منشأ قدرتي را جز خدا به‌رسميت نمي‌شناسد. ازهمين‌رو با تمام وجود و از بُن جان مي‌گويد: «إِنَّ صَلاَتِي وَ نُسُكِي وَ مَحْيَايَ وَ مَمَاتِي لِلّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ لاَشَرِيكَ لَهُ وَ بِذَلِكَ أُمِرْتُ...؛ همانا نماز و عبادت و سبك زندگي و شيوة مردن من از آنِ خداي عالميان است كه هيچ شريكي ندارد و من به اين راه پرافتخار و سعادت‌آفرين مأمور شده‌ام» (انعام:164). عبوديت حقيقي داراي حوزۀ گسترده‌اي است كه همۀ امور زندگي را دربرمي‌گيرد. در اين رويكرد، عبادت سپردن راه است. عبادت علاوه بر نماز، روزه، حج، جهاد و... شامل نيكى و خدمت به مردم در حوزه‌هاي مختلف زندگي، اعم از اجتماعي، اقتصادي، سياسي، فرهنگي، حرفه‌اي و هنري است. پيامبر اسلامˆ مى‌فرمايند: هر فردى از مسلمانان چيزى را كه مايۀ رنج و آزار ديگران است، از سر راهشان بردارد، براى او يك حسنه نوشته مى‌شود و هر كس يك كار نيك از او قبول شود، به بهشت مى‌رود. اين تعريف از عبادت، همۀ زندگي را دربرمي‌گيرد (قطب، 1389، ص120). قاعدۀ اصلي در اين تعريف، در درجۀ اول معرفت به خداوند است که مبناي ساير ارتباطات انسان با خداست. معرفت است که با خود محبت، اطاعت، عبادت و انجام مجموعه‌ای از اخلاقيات را به‌همراه دارد (جوادي آملي، 1391، ص43-44). معرفت است که زمينۀ ايجاد پيوند ميان «قلب انسان و خدا» را فراهم مي‌کند. ازاين‌رو محبت پيوندي است که با آن هر چيزي کامل و تمام می‌شود و بدون آن همه چيز پوچ و بيهوده خواهد بود. در اين پيوند، فرد در خلوت و تنهايي خود یا در اجتماع، در هنگام کار، دادوستد، رفاقت، دشمني و در همۀ فعاليت‌هاي دیگر خود، همواره کارهاي خود را با خدا مرتبط مي‌کند (حكيمي، 1380، ج1، ص90). عبوديت حقيقي از شئون ربوبيت است (مائده:72؛ آل‌عمران:51). عبوديت در قرآن بر علم و تعقل، حب خدا و اهل‌بيت‰، مبارزه با شرك و بت‌پرستي، و نشر توحيد استوار است.

    پرسشی که اينک مطرح است، اين است که در اسناد تحولي آموزش و پرورش، يعني مباني نظري سند تحول بنيادين (1390) با تمرکز بر مباني تربيت و رهنامۀ تربيت و سند تحول بنيادين (1390) که بر مباني اسلامي تدوين شده است، ارتباطات انسان در عرصۀ ارتباط او با خدا به چه صورت مورد توجه قرار گرفته است؟

      1. 2. روش پژوهش

    پژوهش حاضر از نوع جهت‌گيري بنيادي است که ما را به‌سمت ديدگاهي نو در زمينۀ سبک زندگي اسلامي هدايت مي‌کند. پژوهش حاضر از نوع کيفي است که در آن از تحليل محتواي کيفي ـ قياسي استفاده شده است. تحليل محتواي کيفي ـ قياسي نوعي تحقيق کيفي است که در آن چهارچوب تحليل و مقولات تحقيق از پيش بر اساس الگوها يا پژوهش‌هاي پيشين شناسايي مي‌شود (ابوالمعالي، 1391، ص20). جامعۀ تحليلي در اين مطالعه، اسناد تحولي آموزش و پرورش، يعني مباني نظري سند تحول بنيادين آموزش و پرورش (1390) با تأكيد بر مباني تربيت عمومي و رهنامۀ تربيت و سند تحول بنيادين آموزش و پرورش (1390) است. با توجه به هدف پژوهش در بخش مباني نظري سند تحول بنيادين آموزش و پرورش (1390) نمونه‌گيري انجام شد و بخش‌هايي که با اهداف پژوهش همخواني داشتند، با استفاده از روش نمونه‌گيري هدفمند، نمونه‌گيري شدند و به‌طور عميق مورد مطالعه قرار گرفتند؛ اما در خصوص سند تحول بنيادين آموزش و پرورش نمونه‌گيري صورت نگرفت و کل سند به‌طور عميق مورد مطالعه قرار گرفت. ابزار جمع‌آوري داده‌ها فيش‌برداري، چک‌ليست‌ها و فرم محقق ساخته است.

    در اين مطالعه، تحليل محتواي اسناد با توجه به رويکرد گال و همکاران (1994) صورت گرفت. در مرحلۀ اول، اسناد يادشده مورد مطالعۀ دقيق قرار گرفتند و تمام گزاره‌هايي که انتظار مي‌رفت بتوان از آنها کدهايي برای تدوين مؤلفه‌هاي عبوديت در ارتباط انسان با خدا به‌دست آورد، استخراج شدند. در مرحلۀ دوم، روش مقوله‌بندي مناسب انتخاب گردید و سعي شد هر مقوله نمايندۀ يک متغير باشد که با اهداف پژوهش ارتباط داشته باشد. در مرحلۀ سوم، هر کدام از گزاره‌هاي جمع‌آوري‌شده براي قرار گرفتن در هر يک از مقوله‌ها نشانه‌گذاري شدند. در مرحلۀ بعد، مقوله‌بندي با روش کد‌گذاري باز و ‌محوري انجام شد. در کد‌گذاري باز، تمام داده‌ها بدون هيچ اولويتي تحليل و در چند مقوله دسته‌بندي شدند. در کدگذاري‌ محوري نیز مقولاتي که بتوان مقولات دیگر را از درون آنها استخراج کرد، انتخاب شدند. نهايتاً در ادامه، داده‌ها پردازش شدند و مورد تعبير و تفسير قرار گرفتند. به‌منظور محاسبه روايي كدگذاري‌هاي استخراج شده از قضاوت صاحب‌نظران و به‌منظور محاسبه پايايي آنها، از ضريب توافق استفاده شد.

      1. 3. روش دلفي

    روش دلفي يكي از روش‌هاي مطالعات كيفي است كه بر نظر متخصصان و خبرگان متكي است. از اين روش به‌عنوان فرايندي ساختار‌يافته براي جمع‌آوري و طبقه‌بندي دانش موجود در نزد گروهي از کارشناسان و خبرگان از طريق توزيع پرسشنامه‌هايي در بين اين افراد و بازخورد کنترل‌شدۀ پاسخ‌ها و نظرات دريافتي نيز استفاده مي‌شود (وودنبرگ، 1991، ص130). به‌اعتقاد وودنبرگ، بهتر است اعضای گروه کانوني همگن باشند و تعداد آنها بين 10 تا 25 نفر باشد. ازاين‌رو در اين مطالعه، متخصصاني که در حوزۀ معارف اسلامي آثاري در زمينۀ مورد مطالعه داشتند، شناسايي شدند؛ سپس يافته‌هاي حاصل از روش تحليلي، كه به‌صورت شبكۀ معنايي تدوين و ويرايش شده بود، به‌صورت پرسشنامه‌اي طراحي و در دو مرحله در اختيار آنان قرار داده شد و از آنها خواسته شد که معرف‌ها يا شاخص‌هاي مربوط به هر مؤلفه را در يک طيف سه‌قسمتي «ضروري است»، «مفيد است؛ ولي ضرورتي ندارد» و «ضرورتي ندارد» ارزيابي کنند. در مرحلۀ اول پس از دريافت نظرات متخصصان، مواردي كه همگي بر غيرضروري بودن آن اتفاق نظر داشتند، حذف شدند و مواردي كه پيشنهاد بازبيني آنها مطرح شده بود، بازبيني و ويرايش شدند و مجدداً در اختيار متخصصان قرار گرفتند و از آنها خواسته شد كه دربارۀ هركدام از گويه‌ها در يك طيف سه‌قسمتي اظهار نظر کنند. لازم به ذكر است كه در مرحلۀ اول، از 22 متخصصي كه براي مطالعه انتخاب شده بودند، دوازده نفر به درخواست ما پاسخ دادند و در مرحلۀ دوم از میان این تعداد، فقط ده نفر به اظهار نظر پرداختند. ملاك محاسبۀ روايي محتوايي آيتم‌ها، نظرات دریافتی از ده متخصص يادشده است که مورد توافق همگی قرار گرفت. در اين مطالعه، به منظور محاسبۀ پايايي يافته‌ها، از روش اسکات براي رسيدن به ضريب توافق استفاده شد. بر اساس فرمول اسکات، ضريب توافق بين صاحب‌نظران پيرامون فرم تحليل، 29/85 مي‌باشد که ضريب توافق بالايي است.

        1. 4. يافته‌ها: مرحله اول: استخراج گزاره‌ها و مفاهيم

    با توجه به اهداف پژوهش، گزاره‌هاي استخراج‌شده از اسناد تحولي آموزش و پرورش در زمینۀ‌ عبوديت با تمرکز بر رابطۀ انسان با خدا، در جداول شماره 1 و 2 گزارش شده است.

    جدول 1. گزاره‌هاي مستخرج از مباني نظري سند تحول بنيادين آموزش و پرورش (1390) ناظر بر ارتباط انسان با خدا

    سند

    گزاره‌هاي مستخرج از سند

    مفاهيم استخراج شده

    مباني هستي‌شناختي

    خداوند مبدأ و منشأ جهان، يگانه مالک، مدبر و رب حقيقي همۀ موجودات است

    مالکيت، ربوبيت خداوند

    ويژگي ذاتي موجودات نظام هستي، فقر و نياز به واجب‌الوجود است

    فقر و نيازمندي موجودات به واجب‌الوجود

    خداوند خير بنيادين هستي است و همۀ موجودات عالم را به‌سوي کمال شايسته هدايت مي‌کند

    هدايت تکويني

    ماهيت دنيا براي آخرت است

    اصالت داشتن حيات اخروي

    مباني انسان‌شناختي

    انسان موجودي است مرکب از جسم و روح است

    ارتباط متقابل جسم و روح

    کمال و جاودانگي انسان به بقاي روح مربوط مي‌شود

    اصالت داشتن روح

    انسان فطرتي الهي دارد که قابليت فعليت يافتن و فراموشي دارد

    اصالت داشتن فطرت

    ابعاد فطرت

    معرفت حضوري انسان به خدا

    جنبۀ معرفتي

    ميل به پرستش، حقيقت‌جويي، فضيلت‌خواهي، زيبايي‌دوستي

    جنبۀ گرايشي فطرت

    آزادي، آگاهي، انتخابگري

    ظهور فطرت

    غايت آفرينش انسان

    غايت آفرينش انسان دستيابي به کمال است

    دستيابي به کمال

    مسير دستيابي به کمال حرکت تعالي‌جويانه توسط خود انسان است

    اراده، اختيار

    انسان خليفة خدا بر روي زمين است

    به‌دليل برخورداري از تفکر، تعقل، آزادي تکويني، اختيار

    قابليت شکوفايي ويژگي‌هاي فطري

    تقوا، ايمان، عمل صالح

    وجه مميزۀ انسان از ساير موجودات، عقل اوست

    عقل‌ورزي، ادراک مفاهيم کلي، استنتاج گزاره‌هاي توصيفي از بديهيات و يقينيات با استفاده از استدلال، تشخيص قضاياي صادق از کاذب، پيش‌بيني وقايع مشاهده‌پذير، ابداع مفاهيم و سازه‌هاي جديد، فرضيه‌پردازي، آزمون فرضيات، ابداع برنامه‌ها و روش جديد با استفاده از قدرت تخيل و خلاقيت و ابتکار (عقل نظري، عقل عملي، التزام عملي)

    انسان در خصوص مسئوليت‌هاي خود، در برابر خدا مکلف است

    پاسخگويي در برابر خدا دربارۀ نعمت‌هاي الهي

    انسان براي تکوين و تحول هويت خويش به استعانت از خداي متعال و راهنمايي انسان‌هاي رشديافته نيازمند است

    نيازمندي انسان به خدا و ائمه و رهيران

    مباني معرفت‌شناختي

    انسان توانايي شناخت خالق و نظام هستي را دارد

    شناخت

    انواع شناخت

    حضوري

    از طريق شهود حاصل مي‌شود

    حصولي (تصور، تصديق)

    کسب‌شدني است با ابزار حس، عقل، تجربه، شهود، وحي

    قلمرو ساحت تربيت اعتقادي، عبادي، اخلاقي

    ايمان به اصول دين توحيد

    يگانگي خدا، دنباله‌روي از راه نبي (محمد و انبياي سابق و کتب آنها)، ايمان به ولايت، ايمان به عالم آخرت، تبعيت از ائمه، ولي فقيه

    انسان از طريق دل و قلب درک کند که خداوند خالق اوست

    شناخت فطري حضوري

    انسان از طريق عقل درک کند که خداوند خالق اوست

    شناخت فطري حصولي

    انسان درک کند که به خداوند نيازمند است

    فقير بودن انسان

    حيات دنيا ظاهري دارد و باطني

    حقيقي بودن حيات باطني

    شناخت و حراست عملي از مقام امامت علي و اولادش‰

    ولايت‌مداري

    کسسب صفات و فضايل اخلاقي

    اخلاص، تسليم، تقوا، شكر

    التزام آگاهانه (تقيد عملي) به ارزش‌هاي اعتقادي

    التزام به توحيد، نبوت، امامت، عدالت و معاد

    التزام آگاهانه (تقيد عملي) به ارزش‌هاي عبادي

    التزام به انجام احکام و شرايع ديني از قبيل واجبات و مستحبات و فاصله گرفتن از مکروهات و حرامات

    التزام آگاهانه (تقيد عملي) به ارزش‌هاي اخلاقي

    التزام به اخلاقيات

    تکوين وتعالي هويت ديني

    التزام به اصول دين، احکام و شرايع ديني و اخلاقيات

    رويکرد ساحت تربيت اعتقادي، عبادي، اخلاقي

    فطرت‌مداري (شروع از معرفت و ميل ربوبيِ سرشته در وجود متربيان)

    فطرت

    تعالي مرتبتي (رعايت مراتب تشکيکي تديّن با توجه به مراتب دين‌داري)

    تشکيکي بودن دين‌داري

    تعالي مرتبتي (رعايت مراتب تشکيکي تخلّق، با توجه به مراتب اخلاق)

    تشکيکي بودن اخلاق

    عقلانيت‌محوري (پرهيز از مواجهة صرفاً احساسي يا انتخاب دين بر اساس اکراه و اجبار و تلقين محض)؛ يعني تأکيد بر کسب بصيرت ديني

    ادراک، تجزيه، تحليل استدلال، استنتاج، ترکيب، ايجاد مفاهيم جديد، خلاقيت، ابتکار

    توجه به بعد عاطفي دين در تعميق و گسترش تدين

    عاطفه

    توجه به بعد ولايي دين در تعميق و گسترش تدين

    ولايت‌مداري

    چندبعدي بودن (پرهيز از تحويل دين‌داري به يکي از ابعاد آن)

    جامعيت دين‌داري

    اهداف ساحت تربيت اعتقادي، عبادي، اخلاقي

    پذيرش آزادانه و آگاهانة دين اسلام جهت تكوين و تعالي پيوستة هويت خود

    آزادي، انتخاب‌گري

    تلاش مداوم جهت ارتقاي ابعاد معنويِ وجودي خويش از طريق برقراري ارتباط با خداوند

    عبادت

    حرکت از تلقين و عادت به تبيين

    انديشه‌گرايي

    حرکت از تلقين و عادت به انتخاب

    انتخابگري

    حرکت از تلقين و عادت به استدلال

    استدلال

    حرکت از ظن به اطمينان

    آرامش

    حرکت از ظن به يقين

    آگاهي، نقطۀ بالاي ايمان

    حرکت از ارزش‌هاي عام انساني به ارزش‌هاي الهي

    ارزش‌هاي الهي نقطۀ اوج ارزش‌ها

    توازن و تلفيق ميان اخلاق و دين

    اعتدال

    پرهيز از افراط و تفريط

    اعتدال

    تأکيد متوازن و سازوار بر استفاد از روش‌هاي مختلف تربيت اخلاقي

    اعتدال

    تأکيد متوازن و سازوار بر استفاد از روش‌هاي مختلف تربيت ديني

    اعتدال

    تأکيد متوازن بر تبيين، استدلال، حساسيت و عمل اخلاقي

    جامعيت

     

    اولويت استدلال بر تعبّد

    عقلانيت

    تقدم پيرايش از زشتي‌هاي اخلاقي بر آراسته شدن به زيبايي‌ها

    تخليه (اولين مرحله از عقل عملي)

    تقدم رفع بر دفع رذايل و عوامل مؤثر در آن

    تحليه (دومين مرحله از عقل عملي)

    تقدم فضل بر عدل (تقدم رحمت بر غضب)

    تجليه (سومين مرحله از عقل عملي)

    اصالت مصونيت بر محدوديت

    خويشتن‌باني

    تأکيد بر کاربرد دين و اخلاق در زندگي فردي

    حامعيت

    تأکيد بر اصل ولايت‌پذيري

    ولايت‌پذيري

    رويکرد ساحت تربيت اجتماعي و سياسي

    اصلاح رابطۀ انسان با خدا

    رعايت دستورالعمل‌هاي اخلاقي

    اصول رويکرد سياسي و اجتماعي

    تأکيد بر اصل ولايت‌پذيري

    ولايت

    رويکرد ساحت تربيت زيستي و بدني

    نفخۀ الهي، تعامل مستمر روح و بدن

    الهي بودن روح انسان

    اصول رويکرد تربيت زيستي و بدني

    توجه به روحيۀ تعهد و مسئوليت‌پذيري در قبال نظام هستي

    تعهد، مسئوليت‌پذيري

    رويکرد ساحت تربيت هنري ـ زيبايي‌شناختي

    رويکرد ادراکي دريافت احساس و معنا که شامل خلق معنا (رمز‌گذاري) و کشف معنا (رمزگشايي) است

    عقلانيت

    درك معناي پديده‌ها و هدف رويدادهاي طبيعت/هستي

    ادراک، آگاهي، علم

    درک کلي از جهان هستي و جايگاه خويش در آن

    ادراک، آگاهي، علم

    رمزگشايي و رمزگرداني از پديده‌هاي آشكار و پنهان طبيعت و ابراز آن به زبان هنري

    ادراک، آگاهي، علم، استنتاج، توليد، خلاقيت

    پرورش حواس براي بازخواني فطرت الهي خويش

    پرورش حواس

    پرورش قدرت تخيل براي دريافت تجليات حق در سراسر هستي

    خلاقيت

    درک زيبايي‌هاي جهان‌آفرينش به‌منزلۀ مظاهر جمال و کمال الهي

    ادراك زيبايي خلقت

    اصول ساحت تربيت اقتصادي و حرفه اي

    شايستگي اخلاقي در بهره‌گيري از طبيعت در چهارچوب نظام معيار اسلامي

    نشانه بودن نظام طبيعت

    رويکردساحت علمي ـ فناوري

    شناخت نظام طبيعت به مفهوم آيه‌اي از آيات جمال خداوند

    نشانه بودن نظام طبيعت

    اصول ساحت علمي ـ فناوري

    درک عظمت خلقت و تعظيم خالق

    معرفت، اصل انطباق با نظام معيار

    تعظيم خالق

    اطاعت

    جدول 2. گزاره‌هاي مستخرج از سند تحول بنيادين (1390) در زمینۀ عبوديت با تمرکز بر ارتباط انسان با خدا

    عنوان

    گزاره

    مفهوم

    كليات

    روي نمودن به خدا در حالت تسليم و رضا

    رضايت خداوند

    اطاعت از خدا به‌طور آگاهانه بر اساس نظام معيار اسلامي

    تسليم آگاهانه

    اطاعت از خدا به‌طور آزادانه بر اساس نظام معيار اسلامي

    تسليم آزادانه

    ارتباط آگاهانه و تشديد اين رابطه با حقيقت هستي

    ارتباط حضوري

    ارتباط آزادانه و تشديد اين رابطه با حقيقت هستي

    ارتباط حضوري

    قرب الي الله مشخصۀ اصلي حيات طيبه است

    آگاهي، شناخت، اراده

    بيانيۀ ارزش‌ها

    پرورش عقلانيت در ساحت تربيت اعتقادي، عبادي، اخلاقي

    پرورش هوش، تخيل، ادراک و حافظه

    تعميق انواع و مراتب عقلانيت (بالقوه، بالملکه، بالفعل و مستفاد) در ساحت تربيت اعتقادي

    فطرت، ادراک مقولات اوليه، تفکر، مشاهدۀ تمامي معقولات

    کسب فضايل اخلاقي در تربيت اخلاقي

    ايمان، تقوا، عدالت، صداقت

    اهداف كلان

    ترويج، تقويت مستمر و تحکيم فضايل اخلاقي با تاكيد بر روحيۀ امانت‌داري

    امانتداري

    التزام به اصل ولايت فقيه

    التزام به ولايت

    التزام به مردم‌سالاري ديني

    حاکميت ارزش‌هاي ديني و مذهبي در ادارۀ امور توسط نمايندگان

    راهکارهاي عملياتي

    حق دانستن دين اسلام به‌عنوان نظام معيار

    حق‌محوري

    تبعيت آگاهانه و آزادانه از دين اسلام

    پيروي آگاهانه و آزادانه

    پذيرش قلبي و دروني معارف الهي

    شهود

    معرفت به معارف الهي

    علم، تحمل معارف الهي، کتمان سر، آيات قرآني، روايات معصومين

    باور به معارف الهي

    ايمان

    تقويت اعتقاد به توحيد (يگانگي خداوند) با رويكرد قرآني، روايي و عقلاني

    وحدانيت

    تقويت اعتقاد به معاد (حيات واقعي) با رويكرد قرآني، روايي و عقلاني

    معادمحوري

    تقويت اعتقاد به ولايت و انتظار با رويكرد قرآني، روايي و عقلاني

    ولايت‌پذيري

    تقويت ايمان و بصيرت ديني

    ايمان

    تقويت بصيرت ديني

    عقلانيت

    تعميق انتخاب‌گري درست بر اساس نظام معيار اسلامي

    انتخابگري

    مقيد بودن رعايت احكام و مناسك ديني

    اجراي مناسک

    توسعۀ فرهنگ اقامۀ نماز

    انجام مناسك

    تقويت انس با دعا و توسل

    حب، ذكر، نجات، درخواست

    آموزش معارف قرآني بر اساس منشور توسعۀ فرهنگ قرآني

    معارف قرآني

    راهکارهاي عملياتي

    توسعۀ فرهنگ و سواد قرآني

    سواد قرآني

    انس با قرآن

    حب، ذكر، نجات

    ترويج، تقويت مستمر و تحکيم فضايل اخلاقي با تاكيد بر اولويت كرامت نفس

    کرامت نفس

    ترويج، تقويت مستمر و تحکيم فضايل اخلاقي با تاكيد بر اولويت تعميق تقواي الهي، مهارت خويشتن‌داري

    خويشتن‌داري

    ترويج، تقويت مستمر و تحکيم فضايل اخلاقي با تأكيد بر اولويت حيا و عفت

    حيا و عفت

    ترويج، تقويت مستمر و تحکيم فضايل اخلاقي با تأكيد بر اولويت صداقت

    صداقت

    ترويج، تقويت مستمر و تحکيم فضايل اخلاقي با تأكيد بر اولويت مسئوليت‌پذيري

    مسئوليت‌پذيري

    ترويج، تقويت مستمر و تحکيم فضايل اخلاقي با تأكيد بر اولويت تعهد

    تعهد

      1. 5. مرحلة دوم: تجميع کدها ـ استخراج شبکة مفهومي

    در اين بخش براي ترکيب نتايج، ابتدا با تحليل کيفي کدهاي باز در کنار هم قرار گرفتند و با کد‌گذاري مجدد، موارد همپوش و دارای قرابت معنايي با هم ترکيب شدند و کدهاي‌ محوري استخراج گردیدند که در قالب جداول شمارۀ 3-5 گزارش شده است.

        1. 1-5. استلزامات عقلي ارتباط انسان با خدا

    از جمله استلزامات احصاشده در اسناد تحولي آموزش و پرورش، يعني مباني نظري سند تحول بنيادين آموزش و پرورش (1390) و سند تحول بنيادين آموزش و پرورش (1390)، استلزامات عقلي است. ابزار نقش‌آفرين در اين استلزام، عقل و درون‌نگري و شهود است که با استفاده از آن، معرفت به اصول دين براي فراگير در ارتباط انسان با خدا ايجاد مي‌شود. در اسناد تحولي آموزش و پرورش در بخش مباني تربيت و ساحت‌هاي شش‌گانۀ تربيت، به اين موضوع پرداخته شده است. يافته‌هاي حاصل از اين بخش در جدول شمارۀ 3 گزارش شده است.

    جدول 3. استتلزامات عقلي رابطۀ انسان با خدا در سبک زندگي اسلامي در اسناد تحولي آموزش و پرورش

    مضمون فراگير

    مضمون اصلي

    مضمون فرعي

    مضامين پايه

    معرفت

    توحيد‌محوري

    معرفت حضوري

    دستيابي به معرفت الهي از طريق: دل، شهود، وحي

     

    معرفت حصولي

    مراحل معرفت حصولي (حسي، خيالي، عقلي)، بخش‌هاي معرفت حصولي (تصور يا تصديق، بديهي و نظري)

    ابزار معرفت:حواس، شهود، وحي، عقل (دستيابي به معرفت الهي از طريق: ادراک مفاهيم کلي، استنتاج گزاره‌هاي توصيفي از بديهيات و يقينيات، استفاده از روش استدلال و برهان، درک و تشخيص قضاياي صادق از قضاياي کاذب، تبيين، پيش‌بيني وقايع مشاهده‌پذير، ابداع مفاهيم و سازه‌ها، فرضيه‌پردازي و آزمون تجربي فرضيه‌ها، فدرت تخيل، خلاقيت، ابتکار، ابداع)

    معاد‌محوري

    عالم دنيا (شهادت)

    عالم شهادت مرتبۀ نازل غيب است (مباني نظري سند تحول بنيادين، ص49).

    عالم برزخ

    موت= جدايي روح از بدن (يک مرحله از زندگي است). حيات در عالم برزخ تداوم مي‌يابد (مباني نظري سند تحول بنيادين، ص58).

    عالم قيامت

    عالم مثال، عقل، ملکوت، جبروت، عرش، کرسي (مرحلۀ اعلي عالم غيب است) (مباني نظري سند تحول بنيادين، ص49).

    اعتقاد به روز رستاخيز، قوي‌ترين عامل جهت‌دهي به سبک زندگي، پديدآورندۀ هدف‌داري، مسئوليت‌شناسي، اميد، نشاط و ضامن تحقق اخلاق و ارزش‌هاي انساني

    ولايت‌محوري

    ولايت تکويني (ولايت ذاتي)

    مخصوص خداوند است (تکويني)

    ولايت تکويني (ولايت عرضي)

    تسلط انسان بر خودش است (تکويني)

    ولايت تشريعي خداوند

    حق قانون‌گذاري و تشريع احکام

    ولايت تشريعي پيامبر

    ولايت بر اموال و نفوس

    ولايت تفسيري

    ولايت تفسير و تبيين آيات قرآن و سنت پيامبرˆ

    ولايت احکام و تشريع است

    ولايت بر (تشريعي) ولايت در حوزه قانون‌گذاري است

     

    اطاعت از اولياي الهي

    مسئوليت‌پذيري در برابر اولياي الهي

    يافته‌هاي حاصل از جدول شمارۀ 3 حاکي از اين است که يکي از استلزامات برقراري رابطۀ انسان با خدا در سبک زندگي اسلامي، استلزامات عقلي است. در اين استلزام، يعني استلزام عقلي معرفت، در برقراري رابطۀ انسان با خدا نقش اصلي را بازي مي‌کند. اين مضمون فراگير با سه مضمون اصلي با نام‌هاي توحيد‌محوري (با دو مضمون فرعي)، معادمحوري (با سه مضمون فرعي) و ولايت‌محوري (با شش مضمون فرعي) نقش کليدي را در برقراري ارتباط انسان با خداوند برقرار مي‌کند. در سبک زندگي اسلامي، معرفت به خدا بنياد و زيربناي اصلي برقراري رابطۀ انسان با خداست.

        1. 2-5. استلزامات عاطفي

    از ديگر استلزامات احصاشده در اسناد تحولي آموزش و پرورش، استلزامات عاطفي است. ابزار نقش‌آفرين در اين استلزام، قلب است که با استفاده از آن، محبت در خصوص اصول دين براي فراگير در ارتباط «انسان با خدا» ايجاد مي‌شود. در اسناد تحولي آموزش و پرورش، در بخش مباني تربيت (به‌ويژه مباني ارزش‌شناسي تربيت) و ساحت‌هاي تربيت (به‌ويژه ساحت هنري و زيبايي‌شناختي) به اين موضوع پرداخته شده است. يافته‌هاي حاصل از اين بخش در جدول شمارۀ 4 گزارش شده است.

    جدول 4. استتلزامات عاطفي رابطۀ انسان با خدا در سبک زندگي اسلامي در اسناد تحولي آموزش و پرورش

    مضمون فراگير

    مضمون اصلي

    مضمون فرعي

    مضامين پايه

    رغبت

    حب

    محبت

    محبت به خداوند، پيامبران، ائمه، نمادها و مظاهر الهي

     

    خوف

    خوف دوري از خدا، خوف از غفلت و کوتاهي، خوف از عاقبت بد، خوف از جهان پس از مرگ و خوف از گناه

    رجا

    اميد در مقابل يأس، اميد به نعمت‌هاي الهي، اميدواري به بخشش الهي

    همراهي خوف و رجا

    جلب رحمت الهي، تقرب به خداي يگانه

    بغض

    کينه

    کينه و دشمني با دشمنان خداوند، پيامبران، ائمه، نمادها و مظاهر الهي

    در سبک زندگي اسلامي، «رغبت» زمينۀ اخلاق‌ورزي است.

        1. 3-5. استلزامات عملي (اطاعت)

    از جمله استلزامات احصاشده در اسناد تحولي آموزش و پرورش، استلزامات عملي است. ابزار نقش‌آفرين در اين استلزام، اراده، اختيار، آزادي و انتخابگري است که با استفاده از آن، عمل به احکام و اخلاقيات در ارتباط انسان با خدا ايجاد مي‌شود. در اسناد تحولي آموزش و پرورش در بخش مباني تربيت و ساحت‌هاي شش‌گانۀ تربيت، به‌ويژه ساحت اعتقادي، عبادي و اخلاقي، به اين موضوع پرداخته شده است. يافته‌هاي حاصل از اين بخش در جدول شمارۀ 5 گزارش شده است.

    جدول 5. استلزامات عملي رابطۀ انسان با خدا در سبک زندگي اسلامي در اسناد تحولي آموزش و پرورش

    مضمون پايه

    مضمون فرعي

    مضمون اصلي

    مضامين فراگير

    التزام به احکام شرعي

    التزام به احکام عبادي

    نمود عبادي

    اطاعت

    التزام به انجام اعمال شريعت از قبيل انجام واجبات

    التزام به انجام اعمال شريعت از قبيل انجام مستحبات

    التزام به انجام اعمال شريعت از قبيل، ترک محرمات و مکروهات

    ذکر، دعا

    شکرگزاري، خويشتن‌باني، مسئوليت‌پذيري، تعهد و راستگويي، درستكاري، صداقت، وفاداري، دوستي، امانت‌داري، استغفار، اخلاص، آزادگي، پاسخگويي، اعتدال

    التزام اخلاقي(شناختي)

    نمود اخلاقي

    دوستي، ادب، رضا، تسليم، بردباري، حيا، حقيقت‌دوستي، زيبايي‌دوستي، آرامش، رحمت

    التزام اخلاقي(عاطفي)

    يافته‌هاي حاصل از جدول شمارۀ 5 حاکي از اين است که يکي از استلزامات برقراري رابطۀ انسان با خدا در سبک زندگي اسلامي، استلزامات عملي است. اين مضمون فراگير با دو مضمون اصلي با نام‌هاي نمودهاي عبادي (با يک مضمون فرعي) و نمود اخلاقي با (دو مضمون فرعي) نقش کليدي را در برقراري ارتباط انسان با خداوند برقرار مي‌کنند. در سبک زندگي اسلامي، لازمۀ انجام اعمال عبادي و اخلاقي در رابطه با خدا، معرفت و محبت به خداست.

      1. نتيجه‌گيري

    هدف از انجام اين پژوهش، استخراج استلزام‌هاي عبوديت با تمرکز بر «رابطۀ انسان با خدا» در سبک زندگي اسلامي است. روش پژوهش کيفي از نوع تحليلي و دلفي براي دستيابي به اجماع صاحب‌نظران است. جامعۀ مورد مطالعه در اين پژوهش، اسناد تحولي آموزش و پرورش از قبيل، مباني نظري سند تحول بنيادين آموزش و پرورش (1390) و سند تحول بنيادين آموزش و پرورش (1390) است. ابتدا بر اساس مطالعۀ مباني نظري، و اسناد مورد مطالعه، گزاره‌هاي ناظر بر ارتباط انسان با خدا استخراج، دسته‌بندي و کدگذاري شدند و مورد تجزيه و تحليل قرار گرفتند. يافته‌هاي حاصل از طريق روش دلفي، در اختيار صاحب‌نظران قرار داده شدند که با پيشنهاد اصلاحاتي مورد تأييد قرار گرفتند. بر اساس این يافته‌ها در اسناد تحولي آموزش و پرورش، استلزامات برقراري «رابطۀ انسان با خدا» را مي‌توان در سه حوزۀ عقلي، عاطفي و عملي دسته‌بندي کرد.

    در استلزامات عقلي، «عقل» نقش کليدي ايفا مي‌کند. عقل با ايجاد معرفت و شناخت، در برقراري رابطۀ انسان با خدا نقش اصلي را بازي مي‌کند. اين مضمون فراگير با سه مضمون اصلي با نام‌هاي توحيد‌محوري (با دو مضمون فرعي)، معادمحوري (با سه مضمون فرعي) و ولايت‌محوري (با شش مضمون فرعي) نقش کليدي را در برقراري ارتباط انسان با خداوند برقرار مي‌کنند. بنابراين در سبک زندگي اسلامي، شناخت و بالاتر از آن، باور به اصول سه‌گانۀ توحيد، امامت و معاد، بنياد و زيربناي اصلي برقراري رابطۀ انسان با خداست.

    ديگر استلزامات برقراري رابطۀ انسان با خدا در سبک زندگي اسلامي، استلزامات عاطفي است. در استلزام عاطفي، «قلب» نقش اصل را ایفا می‌کند. اين مضمون فراگير با دو مضمون اصلي با نام‌هاي حب (با چهار مضمون فرعي محبت، خوف، رجا، همراهي خوف و رجا)، و بغض (با يک مضمون فرعي يعني تنفر) نقش کليدي را در برقراري ارتباط انسان با خداوند ايفا مي‌کند. حب از عواطف مثبت است که با فعاليت فکري و درجه‌اي از خوشايندي و ناخوشايندي همراه است. در سبک زندگي اسلامي، لازمۀ محبت به خدا، معرفت به خداوند است. محبت، خواستن چيز خير است يا چيزي که در آن گمان به خير بودن وجود دارد. در محبت، علاوه بر جذبه و کشش، نوعي وابستگي و تعلق هم هست (تهراني، 1394، ج13، ص24). از ترکيب و تعامل معرفت به اصول و عقايد ديني با رغبت به اصول و عقايد ديني، ايمان حاصل مي‌شود و عمل شکل مي‌گيرد. بنابراين در سبک زندگي اسلامي، عاطفه موتور محرکه است که با حضورش نقش انگيزش‌بخشي و با عدم حضورش نقش رکود و کسالت در سبک زندگي اسلامي بازي مي‌کند.

    ديگر استلزامات برقراري رابطۀ انسان با خدا در سبک زندگي اسلامي، استلزامات عملي است. در استلزام عملي، «اراده» نقش کليدي ايفا مي‌کند. اين مضمون فراگير با دو مضمون اصلي با نام‌هاي اعمال عبادي (با يک مضمون فرعي) و اعمال اخلاقي با (دو مضمون فرعي) نقش کليدي را در برقراري ارتباط انسان با خداوند برقرار مي‌کند. در سبک زندگي اسلامي لازمۀ انجام اعمال عبادي و اخلاقي در رابطه با خدا، معرفت و محبت به خداست. در نگاه انديشمندان مسلمان، اعمال عبادي و اخلاقي به‌عنوان صفات نفساني پايدار مورد توجه قرار گرفته است (ابن‌مسکويه، 1422ق، ص51).

    ازاين‌رو بر اساس يافته‌هاي حاصله از اسناد تحولي آموزش و پرورش، يعني مباني نظري سند تحول بنيادين آموزش و پرورش (1390) و سند تحول بنيادين آموزش و پرورش (1390)، که سياست‌گذاري‌هاي نظام آموزشي را به عهده دارند، پيشنهاد مي‌شود که با استفاده از استلزامات احصاشده، در استقرار سبک زندگي اسلامي در دانش‌آموزان با ايجاد معرفت‌بخشي به کارگزاران نظام آموزشي، از قبيل معلمان و دانش‌آموزان، از طريق ورود عميق اين استلزامات سه‌گانه (شناختي، عاطفي و عملي) در هدف‌گذاري‌ها، برنامه‌هاي درسي، تربيت و توانمندسازي نيروي انساني بکوشند.

    البته نکتۀ مهم و کليدي اين است که اسناد تحولي آموزش و پرورش، دربارۀ چگونگي معرفت‌بخشي استلزامات سبک زندگي اسلامي در کارگزاران نظام آموزشي، از قبيل معلمان و دانش‌آموزان، سکوت کرده است. منظور اين است که مطالب مطرح‌شده در اين اسناد، عمدتاً مطالبي‌اند که در عالم «نظر» مطرح شده‌اند. البته ورود نظري به پديدۀ سبک زندگي اسلامي در اسناد تحولي آموزش و پرورش قابل تقدير است، اما ازآنجاکه نظام آموزش و پرورش رسمي و عمومي با «عمل» سروکار دارد، لازم است سياست‌گذاران نظام آموزشي دربارۀ چگونگي تبديل «نظر» به «عمل» يا برقراري رابطۀ بين «نظر» و «عمل» در اين حوزه بينديشند و برقراري اين«پيوند» را جزء اولويت‌هاي خود قرار دهند. افزون بر این، در حال حاضر شوراي عالي آموزش و پرورش پديدۀ «ترميم سند تحول بنيادين» را در دستور کار خود قرار داده است. این فرصت مناسبي است که سياست‌گذاران و برنامه‌ريزان اين عرصه باید آن را غنيمت شمرند و به عملياتي‌سازي استلزامات احصاشده در مؤلفه‌هاي اساسي نظام آموزشي، از قبيل اهداف، برنامه‌ها، روش‌هاي تدريس، يادگيري و روش‌هاي ارزشيابي بپردازند.

     

     

    References: 
    • اباذري، يوسفعلي و حسن چاوشيان، 1381، «از طبقه اجتماعي تا سبک زندگي، رويکردهاي نوين در تحليل جامعه‌شناختي هويت اجتماعي»، نامه علوم اجتماعي، ش20، ص3-27.
    • ابن‌مسکويه، ابوعلي، 1422ق، تهذيب الاخلاق و تطهير الاعراق، قم، بيدار.
    • ابوالمعالي، خديجه، 1391، پژوهش کيفي از نظريه تا عمل، تهران، علم.
    • اخلاقي، حليمه، حسين شرف‌الدين، محمدمهدي صفورايي پاريزي و غلامعلي عزيزي‌کيا، 1396، «مباني هستي‌شناسي سبک زندگي طيبه از ديدگاه قرآن کريم»، پژوهش‌نامه اسلامي زنان و خانواده، ش8، ص107-128.
    • اصغري، محمود، 1392، «دين، وجدان کاري و رابطۀ آن با سبک زندگي»، پژوهش‌هاي اجتماعي اسلام، ش97، ص69-94.
    • آدلر، آلفرد، 1370، روان‌شناسي فردي، ترجمه حسن رماني شرفشاهي، تهران، تصوير دوم.
    • باقري، خسرو، 1395، درآمدي بر فلسفه تعليم و تربيت جمهوري اسلامي ايران، تهران، علمي و فرهنگي.
    • پاينده، ابوالقاسم، 1382، نهج ‌الفصاحه، اصفهان، خاتم الانبياء.
    • پيشگر، زري، مرتضي سمنون مهدوي و سيدمحمد اسماعيل سيد‌هاشمي، 1398، «مباني و اصول انسان‌شناختي اسلامي و دلالت‌هاي آن در سبک زندگي خانوادگي»، معرفت، ش59، ص83-110.
    • تميمي آمدي، عبدالواحد بن محمد، 1366، غرر الحكم و درر الكلم، ترجمه محمدعلي انصاري، قم، دفتر تبليغات اسلامي.
    • تهراني، مجتبي، 1394، اخلاق اسلامي، ج13، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي.
    • جباران، محمدرضا، 1393، «تحليل مفهومي سبک زندگي»، قبسات، ش75، ص174-199.
    • جوادي آملي، عبدالله، 1391، مفاتيح الحيات، قم، اسراء.
    • حسيني شريفي، احمد، 1392، سبک زندگي، تهران، آفتاب توسعه.
    • حکيمى، محمدرضا، محمد حکيمى و علي حکيمى، 1380، الحياة، ترجمه احمد آرام، تهران، فرهنگ اسلامى.
    • سند تحول بنيادين آموزش و پرورش، 1390، شوراي عالي آموزش و پرورش، تهران، شوراي عالي آموزش و پرورش.
    • طباطبائي، سيدمحمدحسين، 1382، الميزان في تفسيرالقرآن، ترجمه محمدباقر موسوي همداني، قم، دفتر نشر اسلامي.
    • عارفي، خليل و محمدتقي سبحاني‌نيا، 1399، «شاخصه‌هاي عبوديت در صحيفه سجاديه»، معرفت، ش274، ص10-41.
    • قطب، محمد، 1389، روش تربيتي اسلام و کاربرد عملي آن، ترجمه محمود ابراهيمي، سنندج، آراس.
    • قنبري، بخشعلي، 1394، «رابطۀ عقيدتي ـ معرفتي انسان و خدا در نهج‌البلاغه»، انسان‌پژوهي ديني، ش33، ص143-162.
    • گال، مرديت، والتر بورگ و گال جويس، 1382، روش‌هاي تحقيقي کمي و کيفي در علوم تربيتي، ترجمه احمدرضا نصر و همکاران، ج2، تهران، سمت.
    • گيدنز، آنتوني، 1387، جامعه‌شناسي، ترجمه حسن چاوشيان، تهران، نشر ني.
    • مباني نظري سند تحول بنيادين آموزش و پرورش، 1390، تهران، شوراي عالي آموزش و پرورش.
    • مستقيمي، مهديه‌سادات، معظمه شجاع‌الديني و زهره برقعي، 1393، «کارکرد بُعد عبادي در سعادت دنيوي از ديدگاه علامه طباطبائي»، معرفت، ش202، ص87-105.
    • معتمدي، عبدالله، 1392، «سبک زندگي مطلوب بر اساس ديدگاه ارتباطي»، فرهنگ مشاوره و روان‌درماني، ش13، ص125-143.
    • نويد ادهم، مهدي، 1391، «الزامات مديريتي تحول بنيادين در آموزش و پرورش»، راهبرد فرهنگ، ش18، ص295-324.
    • يوسف‌زاده، حسين، 1399، «بنيان‌هاي فرهنگ‌شناسي سبک زندگي از منظر قرآن کريم»، اسلام و مطالعات اجتماعي، ش29، ص68-96.
    • Adler, Alfred, 1956, The individual Psychology, New York, Basicbooks.Inc.
    • Bourdieo, Pierre, 1990, In Other Words: Essays toward a Reflexive Sociology, Cambridge, Eng, Polity Press,
    • Chaney, David, 1996, Lifestyle, London, Routledge.
    • Lash, Scott & John Urry, 1987, The End of organised capitalism, Cambridge, polity Press.
    • Simmel, G, 1978, The philosophy of money, London, Boston, Routledge & Kegan Paul.
    • Veblen, Thorstein, 1899, The Theory of the Leisure Class, Oxford, Oxford University Press.
    • Weber, Max, 1968, Economy and society; an outline of interpretive sociology, New York, Bedminster Press.
    • Woudenberg, Fred, 1991, “An evaluation of delfi”, Journal of Technological forecasting and social chance, Vol.40, p.131-150.
    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    صمدی، معصومه.(1400) استلزامات سبک زندگی اسلامی (با تمرکز بر رابطۀ انسان با خدا) در اسناد تحولی آموزش و پرورش. دو فصلنامه اسلام و پژوهش‌های تربیتی، 13(1)، 25-40

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    معصومه صمدی."استلزامات سبک زندگی اسلامی (با تمرکز بر رابطۀ انسان با خدا) در اسناد تحولی آموزش و پرورش". دو فصلنامه اسلام و پژوهش‌های تربیتی، 13، 1، 1400، 25-40

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    صمدی، معصومه.(1400) 'استلزامات سبک زندگی اسلامی (با تمرکز بر رابطۀ انسان با خدا) در اسناد تحولی آموزش و پرورش'، دو فصلنامه اسلام و پژوهش‌های تربیتی، 13(1), pp. 25-40

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    صمدی، معصومه. استلزامات سبک زندگی اسلامی (با تمرکز بر رابطۀ انسان با خدا) در اسناد تحولی آموزش و پرورش. اسلام و پژوهش‌های تربیتی، 13, 1400؛ 13(1): 25-40