ساخت و اعتباریابی ویژگیهای مدرسه صالح در مدارس ابتدایی شهر بیرجند
Article data in English (انگلیسی)
-
- مقدمه
در عصر کنوني، نظام آموزشي يکي از مهمترين عوامل رشد و توسعه جامعه به شمار ميآيد؛ زيرا موضوع و محور اساسي آن تعليم و تربيت افراد است. نظام آموزشي کليد توسعه جوامع محسوب ميشود که موفقيت و سعادت ملتها به کيفيت تعليم و تربيت آن بستگي دارد (کريمي، 1392). آموزش و پرورش سرمايه امروز و آينده ماست که با انتقال ارزشها، باورها، رفتارها، نگرشها، دانشها و مهارتها به نسل جديد، زمينه استمرار و بقاي جامعه را فراهم ميکند. از طريق آموزش و پرورش ميتوانيم علاوه بر بهبود بخشيدن به کيفيت زندگي و مهارتهاي مردم، به جامعهاي منصفتر و ملتي پيشرفته و خلاق دست يابيم (هدايتي و خوارزمي، 1395). آموزش و پرورش تعيين کننده سرنوشت يک جامعه در بلندمدت است و چناچه از طراحي مناسبي در اهداف و ساختار و منابع برخوردار باشد، توسعه جامعه را در درازمدت تضمين خواهد کرد (پيروانينيا، 1392). نظام آموزش و پرورش ايران پس از پيروزي انقلاب اسلامي، بهرغم فعاليتهاي اصلاحي و تلاش در جهت بهبود اجزا و عناصر، به دليل عدم ابتنا بر فلسفه تعليم و تربيت اسلامي، کارکرد مورد انتظار را بروز نداده است؛ بهگونهاي که نتوانست تربيتيافتگاني در تراز جمهوري اسلامي ايران پرورش دهد.
عدم برخورداري از مباني نظري مشخص و مدون در نظام نوين تربيتي در جمهوري اسلامي ايران طي مراحل بنيانگذاري و گسترش از جمله مسائل مهم اين نظام در کشور ماست. اين مسئله بنيادين، مانعي در برابر بهرهمندي از دستاوردهاي معتبر علمي با نظام فکري و ارزشي معتبر و مقبول در جامعه اسلامي ايران و سازگاري با خصوصيات فرهنگي، اجتماعي و بومي کشور بوده و خودنمايي اين ناهمخواني مذکور، پس از پيروزي انقلاب اسلامي افزونتر شد (مباني نظري سند تحول بنيادين، 1390). علاوه بر نبود مبناي فلسفه تربيت اسلامي، حرکت شتابان و تحولات سريع اجتماعي نظام تربيتي عصر حاضر و بيانات مقام معظم رهبري، ضرورت تحولي بنيادين در نظام آموزش و پرورش را بيش از پيش نمايان ميکرد. به همين منظور، طي سالهاي 84 تا 89 در راستاي تحقق اهداف، سند تحول بنيادين آموزش و پرورش، نوشته شد و در قانون پنجم توسعه کشور (حاجيبابايي، 1391) به دولت اجازه داده شد تا برنامه تحول بنيادين در نظام آموزش و پرورش را در کشور اعمال نمايد. برنامه تحول در آموزش و پرورش بر اساس ارزشهاي برگرفته شده از قرآن کريم و سنت پيامبر اکرم و اهلبيت، اسناد بالادستي از قبيل قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران، رهنمودهاي رهبر کبير انقلاب حضرت امام خميني و مقام معظم رهبري، سند چشمانداز بيست ساله، نقشه جامع علمي کشور و سياستهاي کلي تحول نظام آموزشي، تهيه و تدوين شده است (مباني نظري سند تحول بنيادين، 1390).
بر اساس سند ملي آموزش و پرورش، که در جهت ارتقاي جايگاه جمهوري اسلامي ايران و تحول در آموزش و پرورش نوشته شده است، انتظار ميرود پيشرفت کشور در افق 1404 در زمينه تربيتي به ميزاني باشد که نائل به کسب رتبه نخست منطقه و جهان اسلام و ارتقاي فزاينده در سطح جهاني شويم (سند تحول بنيادين، 1391). تحقق اين هدف عالي در آموزش و پرورش، در گرو داشتن مدير، معلمان و مدارس مطلوب است. مدرسه بهترين سرمايه مولد را که کودکان و نوجوانان ميباشد، در اختيار دارد. مدرسه مکاني امن و غنيشده از برنامههاي آموزشي و پرورشي براي همه دانشآموزان است که نقش ارتقاي دانش و مهارت دانشآموزان و ايجاد آمادگي در آنان، متناسب با انتظارات حال و آينده جامعه است (حاجيبابايي، 1391). در سند تحول بنيادين، هفت ويژگي براي مدرسه مطلوب درنظر گرفته و از اين مدرسه با عنوان «مدرسه صالح» ياد شده است. اين ويژگيها بدين شرحاند:
1. سادهسازي: نخستين ويژگي مدرسه صالح به اين امر اشاره دارد که تجارب و محيط مدرسه به شکل ساده و غيرتصنعي، متناسب با شرايط رشد متربيان و ناظر به چالشها و مسائل واقعي زندگي آنان باشد. در واقع، محيط مدرسه بايد با توجه به شرايط رشد متربيان، ساده باشد تا فرايند تربيت با موانع کمتري مواجه گردد.
2. پالايش: منظور از پالايش، زدودن برخي عوارض و نتايج ناخوشايند نامطلوب احتمالي از برخي تجربيات مدرسه است. با نظر به حساس بودن جريان رشد متربيان، مراقبت دائم از نتايج ناخوشايند برخي تجربيات محيط مدرسه، ضرورت مييابد. بنابراين براي اينکه مخاطرات و تغييرات نامطلوب موجود بر جريان رشد متربيان کمترين اثر را داشته باشد، محيط مدرسه بايد پيوسته در حال پايش و مراقبت بوده، حتيالامکان از عناصر و عوامل مخل و نامطلوبي که مانع رشد و تعالي متربيان ميشوند، بهدور باشد؛ اما ازآنجاکه اين پالايش به قصد حمايت از رشد و تعالي متربيان صورت ميگيرد، نبايد به شکل تحميل و تهديد يا محدودسازي افراطي متربيان ظاهر شود؛ لذا مدرسه بايد محيطي امن و حمايتگر از دو حيث جسماني و رواني براي متربيان فراهم کند. از منظر نخست، مدرسه صالح به امنيت متربيان در فضاي کالبدي ميانديشد؛ يعني فضاي فيزيکي مدرسه بايد بهگونهاي طراحي شود که با مقتضيات رشدي آنان متناسب و فاقد عوامل خطرآفرين جسمي باشد. از منظر دوم، به امنيت رواني توجه مينمايد. از اين منظر، متربيان بايد در فضاي مدرسه احساس آرامش و راحتي نمايند و با شوق و انگيزه دروني به مدرسه وارد شوند و در آن به تجربه بپردازند. در مدرسه نبايد هيچ عاملي براي نگراني و ترس و هرگونه فشار نامساعد رواني وجود داشته باشد.
3. متناسبسازي: تجربيات مدرسه بايد در ابعاد مديريت، مربيان، فضا و تجهيزات، متناسب با شرايط رشدي متربيان باشد.
4. تعادل: اين ويژگي، به توجه همهجانبه و يکپارچه به ويژگيهاي انساني در تمام ابعاد، و نه صرفاً در بعد عقلاني، اشاره دارد. اگرچه هسته اصلي اقدامات تربيتي مدرسه، بر بعد عقلاني استوار است، اما به سبب يکپارچگي وجود انساني، غفلت از ابعاد ديگر حيات انساني براي مدرسه نارواست. حتي در بعد شناختي نيز از توجه صرف به سطوح پايين توانشهاي شناختي متربيان، مانند حافظه، خودداري ميشود؛ يعني يکي از محرمات مدرسه صالح، پرهيز از حافظهگرايي است؛ يعني مدرسه صرفاً محل کسب دانش و فهم امور نيست؛ بلکه در آن زمينهسازي براي عمل شايسته نيز جايگاه و شأني درخور دارد. در واقع، يکي از راههاي اساسي و مهم کسب شناخت و ارتقاي معرفت، انجام عمل شايسته است؛ يعني متربي بايد درگير موقعيتهايي باشد که او را به اقدام و عمل مناسب فراخواند تا در اين درگيري و اقدام، به معرفت حقيقي نايل شود و هويتش تعالي يابد. همچنين بر اين اساس، مدرسه ميبايست عهدهدار انتقال دانش بشري، مهارتهاي پژوهشي، مهارتهاي عملي، ارزشها و گنجينه معارف بشري به متربيان باشد.
5. انعطافپذيري: نظام مدرسه بايد با توجه به اصول کثرتگرايي و تفاوتهاي فردي، سازوکار خود را بهگونهاي منعطف سازد تا زمينه تعالي متربيان فراهم گردد و بدين سبب سازگاري مدرسه با شرايط متنوع زندگي متربيان را ميسر سازد. به سخن ديگر، مدرسه صالح از يکسو بر شباهتهاي انساني تأکيد دارد و در واقع بيشتر سازوکارهاي مدرسه بر مبناي چنين شباهتهايي شکل ميگيرد؛ از سوي ديگر، با توجه به تفاوتهاي فردي، سازوکارهاي خود را منعطف ميسازد تا زمينه تعالي وجودي بيشتر متربيان را فراهم آورد. از يک منظر، مراد از اين ويژگي، تلاش مدرسه براي ارتباط هرچه بيشتر آحاد متربيان با شرايط اجتماعي محيط پيرامون است؛ به اين معنا که مدرسه بايد تا حد امکان با شرايط متنوع زندگي متربيان سازگار شود و بکوشد از طريق فراهم آوردن موقعيتهاي متنوع تربيتي، تمامي متربيان (جامعه هدف) را به سطح مطلوبي از شايستگيهاي پايه برساند.
همچنين بر اساس اين ويژگي، به دليل نيازهاي متنوع متربيان، تنوع مدارس در شرايط خاص ضرورت مييابد. علاوه بر تنوع مدارس، کارکردهاي متنوع تربيتي، مانند ظرفيتهاي فضاي مجازي، بايد توسط هر مدرسه و تحت مديريت مدرسه فراهم گردد. مدرسه صالح ترکيبي از فضا و مکان است. در فضاي مجازي، تعامل دوسويه ميان مربي و متربي وجود ندارد. پس بايد مکان نيز مورد توجه قرار گيرد، که اين امر تنها در محيط مدرسه اتفاق ميافتد.
6. رابطه احسان و عدالت: اين ويژگي که از اهداف بعثت انبياست، زمينهساز تربيت افراد محسن و عادل، و لازمه تحقق حيات طيبه در جامعه صالح است و نبود آن موجب عقبماندگي فکري و فرهنگي، و ناتواني و تکيه بر ديگران ميشود. برقراري روابط عادلانه و مبتني بر احسان در مدرسه، خود لوازمي دارد؛ از جمله مهمترين اين لوازم، محوريت اخلاق و تحقق عيني ارزشهاي اخلاقي در مدرسه است. يکي از ملاکهاي مهم ارزيابي تربيت در مدرسه صالح اين است که همه سازوکارهاي آن با ارزشهاي اخلاقي هماهنگ و مطابق باشد. بنابراين، فضاي مدرسه بايد سرشار از ارزشهاي انساني و اسلامي باشد تا متربيان آنها را به صورت مستقيم و غيرمستقيم به دست آورند و تجربه کنند. وجود اين ويژگي در مدرسه صالح، فضايي احترامبرانگيز و شوقآور براي کسب شايستگيها فراهم ميکند.
7. مشارکت و تعاون: تولد و رشد انسان در جامعه، لزوم اجتماعي بودن تربيت را ايجاب ميکند؛ لذا محيط تربيتي مدرسه صالح بايد آکنده از فضاي رفاقت و تعامل سازنده با ديگران و رقابت هر فرد با خودش باشد.
بنياد مدرسه صالح، در راستاي زمينهسازي امور خير است و همکاري در انجام خيرات، اساساً بر تمامي سازوکارهاي مدرسة صالح حاکم است که در دو بعد بيروني و دروني نمود مييابد. بعد دروني همکاري، ميان مربيان، متربيان و اوليا، و بعد بيروني با مشارکت مدارس همجوار و نهادهاي محلي انجام ميشود. در اين ميان، نقش خانواده به مثابه يکي از ارکان تربيت، حائز اهميت است. با نظر به اهميت برخورداري مدارس از ويژگيهاي يادشده براي دستيابي به اهداف سند تحول بنيادين، لزوم بررسي ميزان تحقق اين ويژگيها در مدارس حاضر احساس ميشود. پژوهش حاضر در نظر دارد به بررسي ميزان تحقق ويژگيهاي مدرسه صالح طي ده سال اخير در مدارس ابتدايي شهرستان بيرجند بپردازد.
-
- اهميت و ضرورت
انسان، پيوسته در تکاپوي پيشرفت هستي خود است. فرايند تربيت، تلاشي براي تسهيل و جهتدهي تکاپوي پيشرفت انسان است که از طريق آن، حيات انساني تداوم و تکامل مييابد. لذا توجه به چگونگي هستي انسان، ضرورت تربيت را آشکار ميسازد. فرايند تربيت، اساسيترين جريان اجتماعي بشري و عامل اساسي تحقق حيات طيبه در ابعاد فردي و اجتماعي آن است که بايد توسط نهادهاي ذيربط اجتماعي پشتيباني و هدايت شود. هدف اين فرايند در سند تحول بنيادين آموزش و پرورش، اينگونه شرح داده شده است: «آمادگي متربيان براي تحقق آگاهانه و اختياري مراتب حيات طيبه در همه ابعاد».
تربيت رسمي و عمومي، درواقع آن بخش از جريان تربيت است که با پشتيباني دولت براي عموم افراد در دوره زماني خاصي درنظر گرفته ميشود. تعريف تربيت رسمي و عمومي با اتکا بر تعريف تربيت و فلسفه تربيت در جمهوري اسلامي ايران، عبارت است از:
بخشي از جريان تربيت که به شکل سازماندهي شده، قانوني، عادلانه، همگاني و الزامي در مدرسه با محوريت دولت اسلامي و مشارکت فعال ديگر ارکان تربيت (خانواده، رسانه و سازمانها و نهادهاي غيردولتي) صورت ميپذيرد و با تأكيد بر وجوه مشترک (انساني، اسلامي، ايراني) همراه با توجه به وجوه اختصاصي هويت متربيان (بهويژه هويت جنسيتي) در پي آن است تا آنان، مرتبهاي از آمادگي را براي تحقق حيات طيبه در ابعاد گوناگون فردي، خانوادگي و اجتماعي به دست آورند، که تحصيل آن براي عموم افراد جامعه لازم و شايسته باشد (مباني نظري سند تحول بنيادين، 1390، ص236).
خصوصيات سازمانيافتگي، قانونمندي، شمول اجتماعي و الزامي بودن تربيت رسمي و عمومي، نشان از آن دارد که اين نوع تربيت بايد در شرايط ويژه و موقعيت تعريف شدهاي تحقق يابد که اين موقعيت ويژه «مدرسه» ناميده ميشود. بنا بر فلسفه تربيتي جامعه اسلامي، مدرسه محيط اجتماعي سازمانيافتهاي (مشتمل بر مجموعهاي از افراد و روابط و ساختارهاي منظم) است براي کسب مجموعهاي از شايستگيهاي لازم (فردي، خانوادگي، اجتماعي) که متربيان براي رسيدن به مرتبهاي از آمادگي جهت تحقق حيات طيبه در همه ابعاد فردي، خانوادگي و اجتماعي بايد آنها را به دست آورند. مدرسه بايد محل تجربه حيات طيبه و آماده شدن متربيان براي تحقق مراتب آن در همه ابعاد و ورود به جامعه صالح باشد. تحقق تربيت رسمي و عمومي مطلوب در جامعه، در گرو برخورداري از بستر مناسب ميباشد. سند تحول بنيادين، مدرسه صالح با ويژگيهاي يادشده را بستر مناسب تحقق اين نوع از تربيت در جامعه بيان ميکند. در راستاي شفافسازي مفاهيم ذکر شده در تعاريف فوق، از جمله مدرسه صالح، حيات طيبه و جامعه صالح، تعاريفي به اختصار شرح داده ميشود.
-
- حيات طيبه
حيات طيبه وضع مطلوب زندگي بشر بر اساس نظام معيار ربوبي است که با انتخاب و التزام آگاهانه و اختياري اين نظام معيار در همين زندگي دنيايي و در جهت تعالي آن از سوي خدا به انسان اعطا ميشود و تحقق آن باعث دستيابي به غايت اصيل زندگي انسان، يعني قرب الي الله خواهد شد (مباني نظري سند تحول بنيادين، 1390، ص92). استفاده از تعبير «حيات طيبه» براي اشاره به وضعيت شايسته زندگي انسان در دنيا بر اساس نظام معيار ديني و به مثابه مصداق عيني و ملموس مفهوم عميق و عرفاني «قرب الي الله»، در بيانات متفکران اسلامي نيز سابقه دارد. استاد محمدتقي جعفري حيات معقول را ـ که منظور همان حيات طيبه است ـ چنين تعريف کرده است: «حيات آگاهانهاي که نيروها و فعاليتهاي جبري و جبرنماي زندگي طبيعي را با برخورداري از رشد آزادي شکوفا شده در اختيار، در مسير هدفهاي تکامل نسبي تنظيم نموده، شخصيت انساني را که به تدريج در اين گذرگاه ساخته ميشود، وارد هدف اعلاي زندگي مينمايد». حيات طيبه مفهومي يکپارچه و کلي است که همه ابعاد فردي و اجتماعي زندگي انسان را دربرميگيرد و شئون گوناگون (ديني، زيستي و بدني، اجتماعي و سياسي، اقتصادي و حرفهاي، علمي و فناوري، زيباييشناختي و هنري) دارد که در ارتباط و تعامل با همديگر و با محوريت شأن اعتقادي، عبادي و اخلاقي، آن را محقق ميسازند و داراي دو بعد فردي و اجتماعي است. فردي که حيات طيبه دارد، انسان معتدلي است که علاوه بر شکوفايي فطرت الهي، به يک رشد همهجانبه در همه استعدادهاي طبيعي و تنظيم متعادل تمايلات و عواطف خود دست يافته است.
-
- جامعه صالح
جامعه صالح مظهر تحقق بعد اجتماعي حيات طيبه به شمار ميآيد. در چنين جامعهاي روابط ظالمانه و تعصبات نژادپرستانه طرد ميشود و بر توحيد ربوبي ـ که اساس تکوين و گسترش روابط اجتماعي است ـ تأکيد ميگردد (مباني نظري سند تحول بنيادين،1390، ص134). جامعه صالح، جامعه مطلوب اسلامي است که داراي خصوصياتي از جمله تعاون و نيکوکاري، احسان و رأفت، اخوت، اقامه قسط (عدالت اجتماعي)، رعايت حقوق مردم، ظلمستيزي، تواصي به حق (امر به معروف و نهي از منکر)، تولا و تبري، استقلال، شورا/عقل جمعي، تضارب آرا، امنيت، اتحاد اجتماعي، دفاع و جهاد، نصرت و ياري، صلح، عمران، اطاعت از قوانين اجتماعي، حسن معاشرت، انفاق، ايثار و مدارا ميباشد. برخورداري از حيات طيبه در بعد جمعي و تحقق جامعه صالح، نيازمند مدرسه صالح است؛ يعني در کنار خانواده صالح، بقا و توسعه جامعه صالح به وجود مدرسه صالح نيز وابسته است.
-
- مدرسه صالح
با توجه به تعريف يادشده در تربيت رسمي و عمومي، اين شکل از تربيت در شرايط و زمينه ويژهاي به نام «مدرسه» رخ ميدهد که از ديرباز در تمام جوامع وجود داشته است. مدرسه فضاي اجتماعي هدفمندي است که از طريق زنجيرهاي از موقعيتها، فرصت حرکت تعاليبخش را براي متربيان فراهم ميسازد که در آن شايستگيهاي لازم براي درک و بهبود موقعيت خود و ديگران از طريق يادگيريهاي رسمي و غيررسمي کسب ميشود (مباني نظري سند تحول بنيادين،1390).
با عنايت به غايت جريان تربيت در اسلام، يعني آماده شدن متربيان براي تحقق مراتب حيات طيبه در همه ابعاد فردي، خانوادگي و اجتماعي، و نيز با توجه به اصل عقلاني تناسب بين وسيله و هدف، ميبايست فضاهاي تربيتي و بهويژه مدرسه و زندگي مدرسهاي، که در واقع زمينه اجتماعي سامانيافتهاي براي تحقق حيات طيبه است، از ويژگيهاي جمعي حيات طيبه برخوردار باشد تا به مثابه کانون تجليبخش حيات طيبه، امکان تجربه اين نوع زندگاني را براي همه متربيان فراهم آورد. ويژگيهايي که در مباني سند تحول بنيادين براي اين مدرسه در نظر گرفته شده، سادهسازي، پالايش، متناسبسازي، تعادل، انعطافپذيري، رابطه احسان و عدالت و مشارکت و تعاون است.
استفاده از تعبير مدرسه صالح، ناممکن است در بدو امر ناممکن به نظر برسد؛ زيرا وصف «صالح» بيشتر براي توصيف فرد انسان يا اعمال او به کار ميرود؛ اما ازآنجاکه جامعه در نگرش اسلامي شأن و واقعيتي مستقل از افراد دارد و شامل ساختارها و روابط جمعي نيز ميشود، استفاده از وصف صالح براي جامعه مطلوب و زيرمجموعههاي آن، بر اين اساس امري مدلل و موجه به نظر ميرسد. لذا در بخش مفاهيم کليدي فلسفه تربيت در جمهوري اسلامي ايران، عنوان جامعه صالح بر اساس مباني ديني براي اشاره به شأن جمعي و بعد اجتماعي حيات طيبه انتخاب شده است. به همين منوال و متناسب با آن نيز در «فلسفه تربيت رسمي و عمومي در جمهوري اسلامي ايران» نيز تعبير مدرسه صالح بهعنوان جلوه جامعه صالح، براي مدرسه مطلوب به مثابه کانون تحقق حيات طيبه، انتخاب گرديد (همان، ص288).
اين مدرسه بايد بتواند اهداف زير را محقق سازد:
1. مکاني باشد مناسب براي تربيت انساني مؤمن و متخلق به اخلاق اسلامي، آشنا و متعهد به مسئوليتها و وظايف در برابر خدا، خود، ديگران و طبيعت؛ حقيقتجو و عاقل، عدالتخواه، صلحجو، ظلمستيز، جهادگر، شجاع، ايثارگر، وطندوست، جمعگرا، منتظر و جهانيانديش، باارده، اميدوار، خودباور، داراي عزت نفس، دانا، توانا، پاکدامن و باحيا، انتخابگر و آزادمنش، خلاق و کارآفرين و مقتصد، سالم و بانشاط، قانونمدار و نظمپذير و آماده ورود به انواع تربيت تخصصي و شغلي براي زندگي شايسته فردي، خانوادگي و اجتماعي بر اساس نظام معيار اسلامي؛
2. قادر به آمادگي حداکثري و افزايش نقش دانشآموزان در رشد و تعالي کشور و برپايي جامعه صالح اسلامي، بسط و اعتلاي فرهنگ عمومي؛
3. زمينهسازي براي اقتدار و مرجعيت علمي و تکوين تمدن اسلامي ـ ايراني با تأکيد بر تعميق معرفت و بصيرت ديني و سياسي، التزام به ارزشهاي اخلاقي، وفاداري به نظام جمهوري اسلامي ايران، اعتقاد و التزام عملي به اصل ولايت فقيه و مردمسالاري ديني؛
4. زمينهساز تحقق همهجانبه عدالت تربيتي براي دانشآموزان مناطق مختلف کشور؛
5. تحکيم وحدت ملي، تقويت روحيه علمي، رعايت حقوق و مسئوليتهاي اجتماعي، ارتقاي آداب و مهارتهاي زندگي، بهداشتي و زيستمحيطي؛
6. ايجاد زمينه براي ارتقاي بهرهوري مديريت منابع در مدارس بر اساس نظام معيار اسلامي؛
7. افزايش مشارکت و اثربخشي افراد جامعه و اوليا در رشد و تعالي تعليم و تربيت مدرسهاي؛
8. بهسازي و متحولسازي نظام برنامهريزي آموزشي و درسي، مالي و اداري و زيرساختهاي کالبدي و فناوري مدارس سراسر کشور؛
9. کمک و مشارکت مدارس در دستيابي کشور به رتبه نخست تربيتي در منطقه و جهان اسلام و ارتقاي فزاينده جايگاه تعليم و تربيتي ايران در سطح جهاني (حاجيبابايي، 1391).
پژوهشهاي صورت گرفته در خصوص مدرسه صالح، از نوع پژوهشهاي کتابخانهاي بوده و بدين شرحاند:
حاجيبابايي (1391) در پژوهشي تحت عنوان «ويژگيهاي مدرسهاي که دوست دارم» به ارائه مدل مفهومي از مدرسه با شاخصها و مؤلفههاي مبتني بر نقشه جامع علمي کشور و سند تحول بنيادين آموزش و پرورش پرداخته است که اين مدرسه را زمينهساز تحقق مراتب حيات طيبه در دانشآموزان و ياري کننده کشور در دستيابي به رتبه نخست در منطقه و جهان اسلام معرفي ميکند. وي بيان ميکند که با مدارس سنتي نميتوان دانشآموزان را براي زندگي آينده آماده نمود و در نتيجه براي رسيدن به دانشآموختگاني دانا و توانا و متعهد، نهتنها نيازمند تحول در تمامي عرصههاي تعليم و تربيت هستيم، بلکه مفهوم مدرسه نيز نيازمند بازتعريف و تحول اساسي است. خاوري و همکاران (1395) در مقالهاي با عنوان «ويژگيهاي مدرسه صالح در سند تحول بنيادين آموزش و پرورش»، مدرسه را کانون تربيت محلي و محيط يادگيري دانسته و با استفاده از روش کتابخانهاي، به بررسي ويژگيها، وظايف و تجليات مدرسه صالح در سند تحول بنيادين پرداخته است.
با توجه به بررسيهاي صورت گرفته از منابع معتبر، هيچگونه تحقيقي در زمينه مدرسه صالح يا ويژگيهاي آن يا مقياسي مناسب در جامعة ايراني براي سنجش ميزان تحقق ويژگيهاي مدرسه صالح يافت نشد. ازاينرو، به منظور شناسايي و سنجش ميزان تحقق، ميبايستي به تهية پرسشنامهاي متناسب با عوامل اين موضوع اقدام نمود. با توجه به مباني نظري و يافتههاي تحقيقاتي فوق، هدف و مسئله اساسي پژوهش حاضر عبارت بود از ساخت، تعيين ساختار عاملي، و اعتباريابي پرسشنامه ويژگيهاي مدرسه صالح. به عبارت ديگر، هدف از انجام پژوهش حاضر، ساخت يک ابزار جامع بود که ابعاد مدرسه صالح را متناسب با مفهوم نظري آن شامل شود.
-
- روش، جامعه و نمونه پژوهش
روش به كار گرفته شده در اين پژوهش، توصيفي و از نوع پيمايشي است. جـامعه آماري پژوهش شامل کليه مديران و معاونين مدارس مقطع ابتدايي آموزش و پـرورش شهر بيرجند در سـال تـحصيلـي96-95 بود. بدين منظور، بر اساس جدول کرجسي و مورگان، 181 نفر از مديران به شيوه نمونهگيري تصادفي انتخاب و بررسي شدند و براي جلوگيري از افت آزمودني، نه پرسشنامه بيشتر توزيع شد که در نهايت 185 پرسشنامه قابل استفاده به دست آمد. پرسشنامه ويژگيهاي مدرسه صالح در اختيار آنها قرار گرفت. نمونه حاصل، شامل 44 درصد مرد و 56 درصد زن با 73 درصد تحصيلات ليسانس، و ميانگين سابقه کار 25 سال بود. در اين پژوهش براي تجزيه و تحليل دادهها، از محاسبه ميانگين، انحراف معيـار، و روشهـاي متعارف آزمونسازي، از جمله تعيين روايي، تحليل عاملي، و محاسبه ضرايب پايايي استفاده شد. بدينصورت که براي تعيين روايي، از سه روش محاسبۀ روايي (محتوايي، تحليـل عاملي اکتشافي، و تحليل عاملي تأييدي)، و براي تعيين پايايي نيز از روش آلفاي کرونباخ استفاده گرديد. پرسشنامهها با استفاده از نرمافزار SPSS با روش تحليل مؤلفههاي اصلي و چرخش وريمكس، تحليل عاملي اکتشافي و با استفاده از نرمافزار AMOS، تحليل عاملي تأييدي مورد بررسي قرار گرفتند.
-
- ابزار پژوهش
در اين پژوهش، از پرسشنامه محققساخته استفاده شده است. پرسشنامه داراي پنجاه گويه است كه در قالب درجهبندي ليكرت و به صورت ششدرجهاي به گويهها پاسخ داده ميشود. شش درجه، طيف كاملاً مخالفم (1) تا كاملاً موافقم (6) را شامل ميشود. مقياس مدرسه صالح داراي هفت خردهآزمـون سادهسازي، پالايش، متناسبسازي، تعادل، انعطافپذيري، رابطه احسان و عدالت، و مشارکت و تعاون اسـت. از آزمودني درخواست ميشـود تـا پرسشها را مطالعه کند و قضاوت خود را روي طيف شش درجهاي از کاملاً مخالفم تا کاملاً موافـقم، مشخص سـازد.
-
- يافتهها
براي تعيين روايـي محتوايـي، اين پرسشنامه در اختيار ده متـخصص قـرار گرفت. پـس از اعمال نظر آنها در خصوص حذف، اضافه و اصلاح پرسشها، روايي محتوايي پرسشنامه حاصل شد. در اين پژوهش براي گردآوري شواهد مربوط به روايي سازه، از تحليل عاملي استفاده شده است. مفروضه اصلي تحليل عاملي اين است که عاملهاي زيربنايي متغيرها را ميتوان براي تبيين پديدههاي پيچيده به کار برد و همبستگي مشاهده شده بين متغيرها، حاصل اشتراک آنها در اين عاملهاست. به منظور پاسخ به اين پرسش که «آيا مقياس سنجش بلوغ اجتماعي، از يک عامل کلي اشباع شده است يا نه»، از روش تحليل مؤلفههاي اصلي استفاده گرديده است. به منظور تشخيص عوامل و تعيين ساختار ساده، از روش واريماکس استفاده شده است. پيش از تحليل عاملي، لازم است مفروضههايي رعايت شود:
1. مقدار شاخص کفايت نمونهبرداري (KMO) بايد بزرگتر از 6/0 باشد؛
2. براي اطمينان از اين موضوع که ماتريس همبستگي زيربناي تحليل عاملي در جامعه برابر صفر نيست و به منظور بررسي آن، از آزمون کرويت بارتلت استفاده ميشود؛
3. بار عاملي هر پرسش در ماتريس عاملي و چرخشيافته، دستکم بايد 3/0 و ترجيحاً بيش از آن باشد؛
4. هر يک از عاملها دستکم بايد داراي سه پرسش باشد.
جدول 1. مقدار KMO و آزمون کرويت بارتلت
آزمون کفايت نمونهگيري KMO
927/0
آزمون کرويت بارتلت
مقدار خي دو
02/6852
درجه آزادي
1225
سطح معناداري
001/0
در اين پژوهش براي مناسب بودن دادههاي گردآوري شده براي تحليل عاملي، از دو آزمون مقدماتي استفاده شد. يافتهها در جدول 1 نشان داد كه مقدار KMO برابر 927/0 بوده، آزمون كرويت بارتلت نيز معنادار است؛ يعني با استفاده از اين شاخصهاي معناداري، ماتريس همبستگي دادهها براي انجام تحليل عاملي مناسب است. در مرحله بعد، مشخصه آماري اوليه به وسيلۀ روش مؤلفههاي اصلي اجرا شد و با استفاده از چرخش واريماکس، پرسشها چرخش داده شد تا روي عوامل مربوطه بار عاملي بيشتري را نشان دهند و پرسشهايي که بار عاملي نامناسبي دارند، حذف شوند.
جدول 2. درصد واريانس تبيين شده در تحليل عاملي براي دستهبندي عاملهاي پرسشنامه
مقادير ويژه
بارها مجذورات مجموع استخراج
بارها مجذورات مجموع چرخش
عاملها
جمع کل
درصد واريانس
درصد تجمعي
جمع کل
درصد واريانس
درصد تجمعي
جمع کل
درصد واريانس
درصد تجمعي
1
30/22
60/44
60/44
30/22
60/44
60/44
51/7
02/15
02/15
2
87/2
74/5
35/50
87/2
74/5
35/50
4/5
81/10
83/25
3
13/2
26/4
61/54
13/2
26/4
61/54
08/5
16/10
00/36
4
86/1
73/3
34/58
86/1
73/3
34/58
04/5
09/10
09/46
5
51/1
03/3
38/61
51/1
03/3
38/61
98/3
96/7
05/54
6
45/1
9/2
28/64
45/1
9/2
28/64
54/3
08/7
14/61
7
25/1
5/2
79/66
25/1
5/2
79/66
82/2
64/5
79/66
بر پايه نتايج حاصل از اجراي تحليل عاملي، عواملي که داراي ارزش ويژه بالاتر از يک هستند، بهعنوان عوامل قابل استخراج تعيين ميشوند. همانگونه كه در جدول 2 نشان داده شده است، مقادير ويژه هفت عامل بالاتر از يك هستند كه بر روي هم 79/66 درصد واريانس مقياس ويژگيهاي مدرسه صالح را تبيين ميكنند.
جدول 3. نتيجه تحليل عاملي پرسشنامه ويژگيهاي مدرسه صالح با روش مؤلفههاي اصلي
بارهاي عاملي
گويهها
احسان و عدالت
سادهسازي
مشارکت و تعاون
انعطافپذيري
متناسبسازي
پالايش
تعادل
35. در مدرسه، اخلاق داراري محوريت است.
788/0
33. رابطه احسان در روابط درونمدرسهاي حاکميت دارد.
766/0
37. فضاي مدرسه سرشار از ارزشهاي اسلامي است.
690/0
36. در مدرسه، ارزشهاي اخلاقي تحقق عيني مييابند.
682/0
34. رابطه عدالت در روابط درونمدرسهاي حاکميت دارد.
664/0
42. احترام متقابل ميان مربيان و دانشآموزان در مدرسه برقرار است.
658/0
41. همکاري در انجام امور خير، بر تمام سازوکارهاي مدرسه حاکم است.
609/0
31. کسب مهارتهاي اخلاقي در دستور کار مدارس قرار دارد.
544/0
1. فعاليتهاي طراحي شده در مدرسه، ناظر به مسائل واقعي زندگي دانشآموزان است.
777/0
3. فعاليتهاي مدرسه، در زندگي دانشآموزان کاربرد دارد.
772/0
2. تجارب تربيتي طراحي شده در مدرسه، ناظر به چالشهاي زندگي دانشآموزان است.
772/0
4. تجارب طراحي شده در مدرسه، در زندگي دانشآموزان کاربرد دارد.
743/0
5. فعاليتهاي در نظر گرفته شده در مدرسه، زمينهساز رشد متعادل و متوازن دانشآموزان در همه زمينههاست.
734/0
6. محيط مدرسه زمينه بروز تجارب واقعي را براي دانشآموزان ميسر ميکند.
694/0
7. محيط مدرسه عاملي در جهت رشد فرايند تربيت در ابعاد گوناگون است.
547/0
50. خانوادهها در تربيت مدرسهاي دانشآموزان، مشارکت ميکنند.
755/0
49. اوليا با مديريت مدرسه ارتباط مستمر دارند.
751/0
48. تربيت دانشآموزان در مدرسه با تربيت آنها در خانواده همسو است.
732/0
45. مسئوليت متقابل اوليا و مربيان در مدرسه برقرار است.
632/0
44. مسئوليت متقابل مربيان و دانشآموزان در مدرسه برقرار است.
589/0
47. مدرسه با مدارس همجوار مشارکت دارد.
538/0
46. مدرسه با نهادهاي محلي مشارکت دارد.
487/0
28. مدرسه زمينه را براي حضور افرادي که داراي بيماريهاي صعبالعلاج هستند، به اشکال گوناگون فراهم ميآورد.
716/0
32. بهرهگيري از فضاي مجازي در دستور کار مدارس قرار دارد.
715/0
27. مدرسه از ظرفيتهاي محيط مجازي در راستاي تحقق اهداف نظام تربيتي کمک ميگيرد.
635/0
29. مدرسه زمينه را براي دانشآموزان ساکن در مناطق دورافتاده، به اشکال گوناگون فراهم ميآورد.
601/0
18. تجارب مدرسه در بعد تجهيزات، متناسب با شرايط رشدي دانشآموزان است.
515/0
24. فعاليتهاي مدرسه، بر اساس نيازهاي متفاوت دانشآموزان، تنوع لازم را دارد.
464/0
26. مدرسه از ظرفيتهاي محيط اجتماعي در راستاي تحقق اهداف نظام تربيتي کمک ميگيرد.
461/0
25. مدرسه با فراهم آوردن موقعيتهاي متنوع تربيتي، تمامي دانشآموزان را به سطوح بالايي از اهداف آموزش و پرورش ميرساند.
460/0
22. فعاليتهاي عملي مدرسه، زمينه بروز استعدادهاي دانشآموزان را فراهم ميآورد.
387/0
23. برنامههاي جاري در مدرسه، انعطافپذير است.
380/0
16. تجارب مدرسه در بعد معلمان، متناسب با شرايط رشدي دانشآموزان است.
672/0
15. تجارب مدرسه در بعد مديريت، متناسب با شرايط رشدي دانشآموزان است.
530/0
14. مدرسه محيطي حمايتگر و امن است.
514/0
17. تجارب مدرسه در بعد فضا، متناسب با شرايط رشدي دانشآموزان است.
510/0
19. مدرسه علاوه بر توسعه بعد عقلاني و مهارتهاي فکري، به ساير ابعاد انساني (همچون بعد عاطفي، رواني و حرکتي) نيز توجه دارد.
509/0
18. تجارب مدرسه در بعد تجهيزات، متناسب با شرايط رشدي دانشآموزان است.
405/0
8. در محيط فيزيکي مدرسه، عوامل ايجاد کننده اختلال در جريان رشد دانشآموزان وجود ندارد.
649/0
9. محيط فيزيکي مدرسه دائماً تحت پالايش و مراقبت قرار ميگيرد.
611/0
20. مدرسه از رويکرد حافظهگرايي دانشآموزان پرهيز ميکند.
517/0
10. محيط رواني مدرسه دائماً تحت پالايش و مراقبت قرار ميگيرد.
502/0
11. تجارب مدرسه، نتايج ناخوشايند بر جريان رشد دانشآموزان نميگذارد.
499/0
21. فعاليتهاي عملي مدرسه در راستاي فهم بيشتر فعاليتهاي ذهني صورت ميگيرد.
390/0
13. مدرسه زمينه امنيت جسماني دانشآموزان را فراهم ميآورد.
385/0
12. مدرسه زمينه امنيت رواني دانشآموزان را فراهم ميآورد.
368/0
39. فضاي حاکم بر مدرسه، شخصيت دانشآموزان را از رقابتگرايي دور نگه ميدارد.
626/0
40. قوانين و مقررات مدرسه وضعيتي سامانيافته براي انجام اعمال خير فراهم ميآورد.
557/0
38. فضاي حاکم بر مدرسه، شخصيت دانشآموزان را از فردگرايي دور نگه ميدارد.
481/0
به منظور بررسي روايي ثانويه، از تحليل عاملي تأييدي استفاده شده که تجزيه و تحليل با استفاده از نرمافزار AMOS انجام گرفت.
شکل 1. بار عاملي مؤلفههاي مدرسه صالح
الگوي ساختاري (شكل شماره 1) تأييد عاملهاي ويژگيهاي مدرسه صالح را نشان ميدهد. براي ارزيابي نيكويي برازش الگو، از تحليل عاملي تأييدي استفاده شد. از بين آزمونهاي آماري، از آزمون خي دو بر درجة آزادي (χ2/df)، شاخص برازش مقايسهاي (CFI)، شاخص برازش هنجاري (NFI)، شاخص برازش فزاينده (IFI) و شاخص ريشه ميانگين مربعات خطاي برآورد (RMSEA) بهره گرفته شده است. يافتههاي مربوط به الگوي اندازهگيري قابل قبول براي خردهمقياسهاي مدرسه صالح، در جدول 4 نشان داده شده است.
جدول 4. شاخصهاي نيکويي برازش الگوي ساختاري مدرسه صالح و مؤلفههاي آن
جدول 4 نشان ميدهد که دادههاي اين پژوهش با ساختار عاملي پرسشنامه مدرسه صالح، برازش مناسبي دارد. نتايج تحليل عاملي تأييدي نشان ميدهد که دادههاي حاصل، برازش خوبي با دادهها دارد.
در بررسي و پاسخ به پرسش دوم تحقيق، مبني بر اينكه آيا پرسشنامة مدرسه صالح از پايايي لازم برخوردار است، تعيين ضريب پايايي با محاسبة همساني دروني به روش آلفاي كرونباخ انجام شد؛ به اين ترتيب، ضريب پايايي عوامل رابطه احسان و عدالت (94/0)، سادهسازي (92/0)، مشارکت و تعاون (91/0)، انعطافپذيري (92/0)، متناسبسازي (87/0)، پالايش (84/0)، تعادل (84/0) و كل پرسشنامه α = 97/0 به دست آمد.
شکل 2. همبستگي دروني مؤلفهاي مدرسه صالح
شکل 2 همبستگي دروني بين مؤلفههاي مدرسه صالح را نشان ميدهد که کمترين همبستگي بين مؤلفههاي مشارکت و تعاون و پالايش، و همچنين بين سادهسازي و متناسبسازي با ضريب 39/0، و بيشترين همبستگي بين مؤلفههاي رابطه احسان و عدالت و تعادل با ضريب 70/0 ميباشد.
-
- نتيجهگيري
هدف اين مطالعه، ساخت مقياسي براي سنجش ويژگيهاي مدرسه صالح و بررسي روايي و پايايي اين مقياس بود. رويهمرفته، ميتوان گفت نتايج اين پژوهش حمايت تجربي كافي را براي روايي و پايايي مقياس در نمونه مورد مطالعه به دست داد. به منظور بررسي روايي پرسشنامه محققساخته، ابتدا روايي محتوايي آن بررسي شد. با توجه به اينکه سؤالات پرسشنامه بر اساس سند تحول بنيادين آموزش و پرورش طراحي شده است، ميتوان انتظار داشت که دربرگيرنده محتواي مورد نظر باشد. در عين حال، اين پرسشنامه در اختيار تعدادي از اساتيد قرار گرفت و نظر آنها در خصوص روايي محتوايي و صوري، مثبت بود. همچنين به منظور بررسي روايي ساختاري پرسشنامه، از روش تحليل عاملي استفاده شد. بدين منظور، ابتدا مفروضههاي اوليه در اجراي تحليل عاملي، اعم از کفايت حجم نمونه و معناداري ماتريس همبستگي با استفاده از شاخص KMO و آزمون کرويت بارتلت بررسي شد. KMO محاسبه شده برابر 927/0 بود؛ لذا اجراي تحليل عاملي با مشکل همراه نبود. نتايج تحليل عاملي به روش تحليل مؤلفههاي اصلي نشان داد که پرسشنامه مدرسه صالح، ابزاري چندبعدي و داراي هفت عامل است که عوامل آن به ترتيب درصد واريانس مقدار ويژه در تبيين ويژگيهاي مدرسه صالح عبارتاند از: احسان و عدالت، سادهسازي، مشارکت و تعاون، انعطافپذيري، متناسبسازي، پالايش و تعادل. نامگذاري عوامل نيز با توجه به سند تحول بنيادين آموزش و پرورش صورت گرفت. به منظور بررسي پايايي پرسشنامه، از ضريب آلفاي کرونباخ استفاده شد. نتايج نشان داد که ضريب پايايي پرسشنامه پنجاه سؤالي 97/0 ميباشد که در مجموع ضريب پايايي محاسبه شده، قابل قبول بود. بايد يادآوري كرد كه يافتههاي پژوهش حاضر، نخستين يافتهها در اين زمينه است و همانطور كه پژوهشگران ميدانند، پژوهشهاي گستردهتري بايد در ادامه اين كار انجام شود.
- پيروانينيا، پونه و پيروانينيا، پگاه، 1392، تحليل سند تحول بنيادين آموزش و پرورش از نظر ميزان اهميت به يادگيري سازماني، شيراز، اداره کل آموزش و پرورش استان فارس.
- حاجيبابايي، حميدرضا، 1391، زبان زيباييشناسانه قرآن مجيد، تهران، مدرسه.
- خاوري، ابوذر و ديگران، 1395، ويژگيهاي مدرسه صالح در سند تحول بنيادين آموزش و پرورش، سومين همايش ملي راهکارهاي توسعه و ترويج علوم تربيتي، روانشناسي، مشاوره و آموزش در ايران.
- کريمي، فريبا، 1392، صلاحيتهاي حرفهاي معلمان، اصفهان، کنکاش.
- دبيرخانه شوراي انقلاب فرهنگي، 1390، مباني نظري سند تحول بنيادين.
- هدايتي، فرشته، خوارزمي، رحمتالله، 1395، «آسيبشناسي اجراي برنامههاي سند تحول بر اساس مباني مديريت تحول سازماني»، راهبرد توسعه، ش 45، ص259-240.