آموزش و پرورش فراگیر مبتنی بر تنظیم استعدادهای برتر و خوب و متوسط
Article data in English (انگلیسی)
-
- مقدمه
امروزه هر كسي به روشني شاهد گسست نامطلوبي است كه ميان طيفهاي گوناگوني از استعدادها و توانمنديهاي ذهني و شناختي بر فضاي آموزش و پرورش كشور حكمفرماست. بيشتر مرزبنديهايي كه هماكنون در بستر نظام آموزش و پرورش كشور در جريان است، بر اساس موازين علمي صورت نميپذيرد. در حال حاضر، نظام آموزش و پرورش كشور به مفهوم وسيع خود دستخوش انواع چالشها و نابسامانيهايي است كه گزارش اجمالي آنها حتي از ظرفيت اين نوشتار فراتر است. اي كاش چنين نابسامانيهايي فقط به عرصة آموزش محدود ميگشت و به قلمروهاي تربيت اخلاقي و اجتماعي و خانوادگي و ديني و ساير ساحتها سرايت نميكرد. در اين راستا، مسلماً جايگزينسازي مدارس دولتي با مدارس غيرانتفاعي تنها راه علاج و برطرفسازي چالشهاي پيش روي نظام آموزش و پرورش نخواهد بود. اين رهنمود رهبر معظم انقلاب قابل توجه است كه فرمودند: «اينکه ما مدارس دولتي را مدام تبديل کنيم به غيرانتفاعي، معلوم نيست خيلي اين يک کار پختة درستي باشد. حالا اسمش مدارس غيرانتفاعي است. اما بعضي از اينها مدارس انتفاعي است، نه غيرانتفاعي؛ با آن شهريههاي کذايي که شنيدهام از بعضيها ميگيرند. سطح مدارس دولتي را بالا ببريم تا رغبت خانوادهها به اين مدارس بيشتر بشود» (سخنراني در ديدار معلمان و فرهنگيان، 13/2/1395).
برنامهريزي بايد به گونهاي باشد که امر آموزش و پرورش در آغاز و ميانه و پايان دورة تحصيلي و در روند متعارف تحصيلات علمي، فراگيري تخصصها و پيرو آن مرزبنديهاي علمي يا فني به طور طبيعي صورت پذيرد. در اين راستا، رويکرد بدون مرزبندي قرآن در آموزاندن معارف الهي و پرورش نگرش و گرايش و خلق و خوي انسانها بر اساس آن معارف، بسيار الهامبخش ميباشد (از باب نمونه، به آيات بعثت پيامبران مراجعه شود. در اين آيات با توجه به تعابيري چون «بَيْنَ النَّاسِ» (بقره: 213)، «إِلَى قَوْمِهِمْ » (يونس: 74)، «فِي كُلِّ أُمَّةٍ» (نحل: 36 و 89)، «فِي كُلِّ قَرْيَةٍ» (فرقان: 51)، «فِي أُمِّهَا» (قصص: 59)، «ِفي الامِّيِّينَ» (جمعه: 2)، سخن از بعثت پيامبران و رسالت تعليمي ـ تربيتي آنان براي عموم اقشار جامعه است، نه براي قشر يا اقشار خاص با امتيازات و ويژگيهاي خاص).
اين نوشتار كمك خواهد كرد تا دريابيم که ميتوان بدون تبعيض ناروا و بدون جداسازي نخبگان استعدادي از ساير ردههاي استعدادي جامعة فراگيران، اقدام به امر آموزش و پرورش عادلانه و حكيمانه نمود. از ميان اسناد بالادستي، «سند تحول بنيادين در نظام آموزش و پرورش» پشتوانة نظري طرح تنظيم خواهد بود. يادآوري ميشود، طرح پيش رو نخست در چارچوب يک کرسي ترويجي با حضور ناقدان برجسته از جمع کارشناسان حوزۀ تعليم و تربيت ارائه گرديد و از ديدگاههاي اصلاحي و تکميلي آنان در تنظيم مقالۀ حاضر بهرهبرداري شد.
-
- نگاهي به سند تحول بنيادين آموزش و پرورش
سند تحول بنيادين آموزش و پرورش به مثابة «رهنامة نظام تعليم و تربيت رسمي عمومي در جمهوري اسلامي ايران»، از جمله اسناد بالادستي است که از آغاز تا پايانش و از مقدمه تا مباني و اصول تا راهبردها و راهکارهايش، به صراحت يا به اشاره، بر حمايت از آموزش و پرورش رسمي عمومي و عادلانه تأکيد ميورزد. در مقدمة سند تحول چنين آمده است:
تحول بنيادين در نظام آموزش و پرورش مبتني بر آرمانهاي بلند نظام اسلامي بايد معطوف به چشماندازي باشد که در افق روشن ۱۴۰۴، ترسيمگر ايراني توسعهيافته با جايگاه اول اقتصادي، علمي و فناوري در سطح منطقه با هويتي اسلامي انقلابي، الهامبخش جهان اسلام، همراه با تعاملي سازنده و مؤثر در عرصه روابط بينالمللي است.
در بند 26 و 27 و 29 از فصل اول سند تحول، به ترتيب چنين ميخوانيم:
ـ نظام تعليم و تربيت رسمي عمومي بهعنوان عامل اثرگذار اجتماعي و مولد نيروي انساني و سرمايه فرهنگي و معنوي جهت رشد و تعالي همهجانبه و پايدار و اعتلاي فرهنگ عمومي مبتني بر نظام معيار اسلامي؛
ـ مدرسه بهعنوان کانون تعليم و تربيت رسمي عمومي و محل کسب تجربههاي تربيتي؛
ـ آيندهپژوهي و پايش تحولات مؤثر بر تعليم و تربيت رسمي عمومي به منظور ايفاي نقش فعال در مواجهه با چالشهاي پيش رو در عرصههاي مختلف.
از همه مهمتر و تعيين کنندهتر تصريح بيانية مأموريت و چشمانداز، سند تحول به موضوع عدالت است. بيانية مأموريت و سند چشمانداز به مثابة روح و هويت سند تحول به شمار ميرود. بيانية مأموريت بدين شرح است:
-
-
- بيانية مأموريت سند تحول بنيادين آموزش و پرورش
-
وزارت آموزش و پرورش مهمترين نهاد تعليم و تربيت رسمي عمومي، متولي فرايند تعليم و تربيت در همه ساحتهاي تعليم و تربيت، قوامبخش فرهنگ عمومي و تعاليبخش جامعه اسلامي براساس نظام معيار اسلامي، با مشارکت خانواده، نهادها و سازمانهاي دولتي و غيردولتي است. اين نهاد مأموريت دارد با تأکيد بر شايستگيهاي پايه، زمينه دستيابي دانشآموزان در سنين لازمالتعليم طي دوازده پايه (چهار دوره تحصيلي سه ساله) تحصيلي به مراتبي از حيات طيبه در ابعاد فردي، خانوادگي، اجتماعي و جهاني را به صورت نظاممند، همگاني، عادلانه و الزامي در ساختاري کارآمد و اثربخش فراهم سازد. انجام اين مهم، نقش زيرساختي در نظام تعليم و تربيت رسمي عمومي خواهد داشت.
از آن گذشته، کمتر بخشي از ارکان سند تحول را مييابي که طي آن به ارزش عدالت و آموزش و پرورش عادلانه تصريح يا اشاره نشده باشد. از جمله در بند 16 و 28 از فصل اول، زيرمجموعة «گزارههاي ارزشي نظام تعليم و تربيت رسمي عمومي»، و بند 3 از فصل چهارم (گسترش و تأمین همهجانبه عدالت آموزشی و تربیتی)، همچنين ذيل هدفهاي کلان، بند اول از فصل سوم و ساير موارد، به صراحت از وصف عدالت سخن به ميان آمده است. سند چشمانداز تحول نيز در راستاي تحقق مأموريت يادشده به اين شرح ميباشد:
نظام تعليم و تربيت رسمي عمومي در افق ۱۴۰۴، با اتکا به قدرت لايزال الهي، مبتني بر نظام معيار اسلامي، فرهنگ و تمدن اسلاميـ ايراني و قوامبخش آنها و زمينهساز جامعة جهاني عدل مهدوي و برخوردار از توانمنديهاي تربيتي ممتاز در طراز جمهوري اسلامي ايران در سطح منطقه؛ الهامبخش و داراي تعامل سازنده و مؤثر با نظامهاي تعليم و تربيتي در سطح جهان؛ توانمند در زمينهسازي براي شکوفايي فطرت و استعدادها و شکلگيري هويت يکپارچة اسلامي، انقلابيـ ايراني دانشآموزان با توجه به هويت اختصاصي آنان؛ کارآمد، اثربخش، يادگيرنده، عدالتمحور و مشارکتجو؛ برخوردار از مربيان و مديران مؤمن آراسته به فضايل اخلاق اسلامي، عامل به عمل صالح، تعاليجو و تحولآفرين، انقلابي، آيندهنگر، عاقل، متعهد، امين، بصير، حقشناس.
-
-
- مدرسه در افق چشمانداز ۱۴۰۴
-
رعايت حقوق مستضعفان و دفاع از محرومان، عناصر مهم ديگري است که در تعريف سند تحول بنيادين آموزش و پرورش از مدرسه، مورد تأکيد قرار گرفته است. در فصل سوم از سند تحول، مدرسه در افق چشمانداز 1404 اينگونه تعريف شده است: مدرسه جلوهاي است از تحقق مراتب حيات طيبه، کانون عرضة خدمات و فرصتهاي تعليم و تربيتي، زمينهساز درک و اصلاح موقعيت توسط دانشآموزان و تکوين و تعالي پيوستة هويت آنان براساس نظام معيار اسلامي، در چارچوب فلسفه و رهنامة نظام تعليم و تربيت رسمي عمومي جمهوري اسلامي ايران، که داراي ويژگيهاي زير است:
ـ تجليبخش فرهنگ غني اسلامي ـ انقلابي در روابط و مناسبات با خالق، جهان خلقت، خود و ديگران، «بهويژه تکليفگرايي، مسئوليتپذيري، کرامت نفس، امانتداري، خودباوري، کارآمدي، کارآفريني، پرهيز از اسراف و وابستگي به دنيا، همدلي، احترام، اعتماد، وقتشناسي، نظم، جديت، ايثارگري، قانونگرايي، نقادي و نوآوري، استکبارستيزي، دفاع از محرومان و مستضعفان و ارزشهاي انقلاب اسلامي» (شوراي عالي انقلاب فرهنگي، 1390، سند تحول بنيادين آموزش و پرورش).
اهداف کوتاهمدت، ميانمدت و بلندمدت مندرج در سند تحول، با تکيه بر راهبردهاي کلان سند، از موارد ديگري است که روشناي متصديان و کارگزاران و معلمان و مربيان در راستاي ايجاد تحولات فراگير و عدالتمحور در ساحت آموزش و پرورش ميباشد (همان). بند شمارة 5 از هدفهاي عملياتي و راهکارها در سند تحول، بر «تأمين و بسط عدالت در برخورداري از فرصتهاي تعليم و تربيت با کيفيت مناسب، با توجه به تفاوتها و ويژگيهاي دختران و پسران و مناطق مختلف کشور» تأکيد ميورزد. آنچه با استناد به سند بنيادين تحول آموزش و پرورش به مثابة وضعيت مطلوب به دست ميآيد، لازم است با وضعيت موجود نظام آموزش و پرورش کشور مقايسه شود تا روشن شود چقدر ميان وضع موجود و وضع مطلوب فاصله وجود دارد؟
-
- ماهيت استعداد
منظور از استعداد، آن توان و نيروي بالقوهاي است که در وجود هر انساني به طور طبيعي نهفته است تا شخص به هنگام ورود به هر نوع فعاليت علمي، فکري، هنري، مهارتي يا بدني، آن نيرو را فعال کرده، از وجود آن در راستاي اقداماتي هرچه کاملتر و بهتر بهرهبرداري کند. چنين نيرويي در وجود ما تقريباً در هر شرايطي بيش از سهمي از آن است که به هنگام فعاليتهاي مزبور به کار گرفته ميشود. بدينترتيب، اشتباه خواهد بود چنانچه استعداد را همان هوش يا خلاقيت بناميم؛ هرچند انسان در بهرهبرداري از استعداد نهفتة خود هماره نيازمند استفاده از هوش و خلاقيت ميباشد. برخورداري فرد از يك ضريب هوشي متوسط براي شكوفايي استعدادهايش، كافي به نظر ميرسد. چه بسيار صاحبان هوشبهر فوقالعاده سرشار كه تنها بخش اندكي از استعداد و خلاقيتشان شكوفا شده است و چه بسيار افراد داراي هوشبهر متوسط كه با صرف همت متعالي خود توانستهاند درصد بالايي از استعدادات خويش را شكوفا سازند. در هر صورت، ارائة راهکار براي بهرهبرداري بهينه يا حداکثر از استعداد، هرگز به معناي هوشمندپروري و پرورش انسان نابغه نيست؛ بلکه بدين معناست که چه بايد کرد تا انسان از همان نيروي بالقوة نهفتة خويش حداکثر بهرهبرداري و دستاورد را در زمينهاي خاص يا در زمينههاي گوناگون داشته باشد؟ (ر.ک: وينهاوس، 1391، ص7-8).
در مقام بهرهبرداري از استعداد، انسان به اين نتيجه ميرسد که هميشه اموري بيش از آنچه تصور ميکند، از قابليت ظهور و پيدايش برخوردار است. اين واقعيت را ميشود از اين ضربالمثل وام گرفت که ميگويد: «چيزي بيش از آنچه با چشم ميبينيم وجود دارد». انسان تا زماني که براي به کارگيري قابليتها و توانمنديهاي خود گامي به جلو برندارد، به پشتوانههاي دروني خويش براي هر چيزي شدن و هر هنر و مهارت و دانشي را فراگرفتن و به هر مقام و منزلتي رسيدن پي نخواهد برد (همان، ص11).
-
- طراحي آموزشي نظاممحور و شكوفايي استعدادها با تکيه بر هوشهاي چندگانه
در طبقهبندي الگوهاي طراحي نظام آموزشي، به سه دسته از الگوهاي شاخص به اسامي «الگوهاي كلاسمحور، الگوهاي محصولمحور و الگوهاي نظاممحور» ميتوان اشاره كرد. از ميان اين سه دسته الگو، الگوهاي به اصطلاح «توسعه نظاممحور» با هدف «گسترش و تكميل نظام آموزشي براي هدايت نيازهاي يادگيري»، از برجستگي خاصي برخوردار است. اين قسم از الگوها بر اين مهم تأكيد ميورزند كه «چه نوع آموزشي داده شود و چه نوع آموزشي نبايد اجرا شود و چگونه آموزش بايد برنامهريزي، اجرا و ارزشيابي شود» تا شكوفايي استعدادها و بهرهبري بهتر از دستاوردهاي آنها با صرف كمترين هزينه و كوتاهترين زمان به شكل ممكن و مقتضي صورت پذيرد؟ چنين الگوهايي در مجموعههاي هماهنگ و منظم، نظير ارتش و سپاه و كلية نيروها مسلح، همچنين در نظام آموزش و پرورش از سطح پايين تا سطح عالي، نمود و كاربرد دارد (ديناروند،1390، ص85-86). به پشتوانة الگوي طراحي آموزشي نظاممحور، بهتر و بيشتر ميتوان زمينههاي لازم و مساعد را براي اجرا و بهرهبرداري از طرح آموزش و پرورش فراگير بر پاية تنظيم استعدادها فراهم آورد؛ به شرط اينکه هر فردي را متناسب با سطح هوش و استعداد فراگيري فردياش ارزيابي و دريافت کنيم. بر اساس نظرية «هوش چندگانه» ـ که براي نخستين بار توسط هوارد گاردنر (1943) ترسيم گشته است ـ هر شخصي داراي استعدادها و هوشهاي گوناگوني براي پذيرش و انجام کارهاي گوناگون است؛ جز اينکه هر شخصي ممکن است در يکي از فعاليتهاي مبتني بر هوش و استعداد لازم سرآمد باشد. پيرو نظرية «هوش چندگانه»، همه ما هميشه فکر ميکنيم که هوش، يک ماهيت است؛ فکر ميکنيم دانشمندان و دانشگاهيان، مردمي بافکر و باهوشاند؛ اما اگر آنها را به طور مثال در يک بانک به کار بگماريم، ممکن است قادر به پاسخگويي مناسب به مشتريان خود نباشند. تصورات اشتباه ما دربارة مردمي که بهعنوان يک منشي تلفني يا کارهايي که کمتر هوشمند به نظر ميرسند، کار ميکنند چه؟ آيا بايد آنها را بدون استعداد تلقي کرد؟ شايد اگر به اين افراد يک بوم نقاشي و يک قلم بدهيد، خواهيد ديد که چه شاهکاري خلق ميکنند. نکته اين است که ادراک ما از «هوش» کاملاً تحريف شده است (گاردنر، 1396، هاي دکتر). بر طبق نظر گاردنر، «هر کسي با داشتن هوش چندگانه خوشبخت است» (همان). هر يك از هوشهاي چندگانه بيانگر بعدي از ابعاد هوش انسان و تعيين کنندة ميزان درک و فهم مبتني بر هوش اوست. انسانها همه بر اساس نظرية هوشهاي چندگانه، داراي انواع هوشها و هوشبهرها هستند؛ جز اينکه در بهرهمندي از كيفيت و ميزان هوش، در حوزههاي طبيعي (nature smart)، بدني ـ حركتي (body smart)، درونفردي ـ شخصي (self smart)، بينفردي ـ اجتماعي (people smart)، منطقي ـ رياضي (number smart)، فضايي ـ تصويري (picture smart)، موسيقي ـ آهنگين (music smart)، كلامي ـ گفتاري (word smart)، و وجودي و هستيشناختي (existential / cosmic smart)، از جنبة قوت و ضعف و کمي و زيادي نسبت به يكديگر متمايزند. برخي در عرصههايي قوي و ورزيده و توانمندند؛ ولي در ساير عرصهها ضعيفاند و برخي برعكس (گاردنر، 1392، آي هوش). طرح زير، انواع هوشهاي انساني را از نگاه گاردنر به تصوير كشيده است:
http://www.ihoosh.ir/article/79
امروزه چهبسا بتوان حوزة متمايز و برجستة ديگري از هوش را بر حوزههاي نهگانة مورد نظر گاردنر افزود که از آن ميتوان بهعنوان «هوش سايبر» (cyber smart) يا فضاي مجازي نام برد. بر اين اساس، اطلاعات عمومي فرد نسبت به فضاي سايبر و توانايي وي بر کشف راهکارهاي بهرهبرداري بهينه از اين فضا را بايد در زمرة «هوش سايبر» برشمرد.
از ميان هوشهاي چندگانه، به نظر ميرسد هوش وجودي، و به تعبيري هوش هستيشناختي، فلسفيترين و معنويترين هوش انساني باشد که به پشتوانة آن به پرسشهاي بزرگ و پيچيدهاي درباره جهان هستي و جايگاه انسان در جهان پاسخ داده ميشود. پرسشهايي نظير اينکه ما کيستيم؛ اين جهان براي چه منظوري است؛ ازکجا آمدهايم؛ چرا ما اينجا هستيم؛ ما پس از مرگ به کجا خواهيم رفت؛ و...، از جمله پرسشهايياند که به کمک هوش جهاني و وجودي به آنها پاسخ داده ميشود. نوعاً شخصيتهاي بزرگ و برجستة عالم، همچون پيامبران و پيشوايان مکاتب و مذاهب، با برخورداري از اين هوش، هر کدام جهان هستي و جايگاه انسان در نظام هستي را بر اساس جهانبيني و انديشه و فرهنگ خويش تفسير و تعبير ميکند (گاردنر، 1999).
جدول ساحتهاي هوشي و تفسير آنها
ساحتهاي هوشي
تفسير ساحتهاي هوشي
طبيعي
توانايي درك طبيعت و راههاي بهرهبرداري درست از آن
بدني ـ حرکتي
توانايي کنترل ماهرانه حرکات بدن و استفاده از اشيا
درونفردي ـ شخصي
توانايي درک خود و آگاه بودن از حالت دروني خويش
بينفردي ـ اجتماعي
توانايي ارتباط برقرار کردن با ديگران و فهم آنان
منطقي ـ رياضي
توانايي استفاده از استدلال، منطق و اعداد
فضايي ـ تصويري
توانايي درک پديدههاي بصري
موسيقي ـ آهنگين
توانايي توليد و درک موسيقي و اصوات آهنگين
کلامي ـ گفتاري
توانايي استفاده از کلمات و زبان
وجودي (هستيشناختي)
توانايي درک موقعيت و جايگاه خويش در جهان هستي
سايبر ـ فضاي مجازي
مهارت کاربري سختافزار و نرمافزار رايانهاي
«نظرية هوش چندگانه» ابزاري مناسب و عمومي در اختيار انسان است که او را در يافتن نقاط قوت و ضعف فردياش کمک ميکند. مفهوم و تفسير علمي برآمده از چنين نظريهاي، ساده به نظر ميرسد (گاردنر، 1396، هاي دکتر). دلايل زير بيانگر اين است که براي انسان دستيابي به يادگيري و ياددهي خلاق، از طريق هوشهاي چندگانه ميسر ميگردد:
1. يادگيري از طريق هوشهاي چندگانه، فعالتر، شادتر و لذتبخشتر است؛
2. نه فراگير و نه معلم، هيچ کدام درفرايند يادگيري ـ ياددهي از طريق هوشهاي چندگانه خسته و کسل نميشوند؛
3. کيفيت آموزش و فراگيري از طريق يادگيري به وسيلة هوشهاي چندگانه بيشتر است؛
4. شرايط براي پايداري يادگيري و توانايي ترکيب آموختهها، در اين روش مهياتر است؛
5. براي فراگيران، امکان يادگيري ابعاد مختلف هوششان فراهم ميگردد؛
6. معلمان ميتوانند به پشتوانة روش هوشهاي چندگانه، به ارائة بهترين روش دوطرفة فرادهي و فراگيري بپردازند.
7. رضايتمندي آموزشي فراگيران در اين روش بالاتر است (گاردنر، 1393، آي هوش).
مطالبي که بيان شد، نشان ميدهد در عرصة آموزش و پرورش، تحت شرايطي مقتضي و متناسب با بهرهگيري از هوشبهر فراگيران، ميتوان به ايجاد تحولاتي، دستکم روشي و ساختاري، اميد بست.
-
- طرحي براي تنظيم استعدادها
با الهام از رهنمودهاي جامع مقام معظم رهبري، بهويژه در ديدار معلمان و فرهنگيان و متصديان امور آموزش و پرورش (ر.ك: سخنراني در ديدار معلمان و فرهنگيان، 17/2/1396، 13/2/1395، 16/2/1394 و 17/2/1393)، همچنين با تكيه بر سند تحول بنيادين آموزش و پرورش، نظام عمومي و دولتي آموزش و پرورش اين ظرفيت را دارد كه بهدور از هرگونه ويژهگرايي و برتريمحوري، با تنظيم طيفهاي گوناگوني از استعدادها، همة فراگيران را از هر قشر و طبقة اجتماعي و اقتصادي و فرهنگي زير چتر حمايت آموزشي ـ پرورشي خود درآورد. منظور از تنظيم استعدادها، ابتناي آموزش و پرورش مشترک و جامع بر پذيرش هر سه ردة استعداد متوسط و خوب و برتر ميباشد. در اين مقاله، موضعي در قبال افراد ضعيف و داراي استعداد پايين اتخاذ نميشود. چنين افرادي را بايد در قلمرو آموزش و پرورش استثنايي ردهيابي كرد. به بياني که گذشت، ميانگين استعداد انسانها براي فراگرفتن آموزههاي حكمي و عمل به مفاد رهنمودهاي تهذيبي و اقدام براي تزكية نفساني، به طور نسبي كافي به نظر ميرسد. پس به مراتب، ميانگين مزبور براي فراگيري دانشها و آداب رسمي مدرسهاي كه به مراتب سادهتر از آموزههاي حكمي و رهنمودهاي تزكيهاي است، كافي خواهد بود. در اين صورت، نهتنها زياني متوجه استعدادهاي برتر نخواهد بود، بلکه منافعي هم نصيب دو ردة استعداد خوب و متوسط خواهد شد.
اشتباه نشود. ما در اينجا از مسائل و مباحثي سخن ميگوييم كه به طور عام در تراز مسائل و مباحث قابل فهم براي عموم در مقاطع مختلف آموزشي ـ پرورشي قرار دارند. به عبارتي، در اينجا به عموم انسانها و درك آنان نسبت به مباحث عمومي نظر داريم؛ وگرنه ميدانيم برخي از معارف و تعاليم بشري إشعار به مطالب تخصصي ويژهاي دارند كه از سطح فهم و درك و استعداد انسانهاي عادي فراتر است. بديهي است فهم معارفي از اين دست، استعداد و شايستگي فراتري در حد استعداد و شايستگي راسخونِ در دانش ميطلبد كه عموم انسانها نوعاً از آن بيبهرهاند.[1] مشابه اين امور در فضاي رسمي آموزشي ـ تربيتي، مشتمل بر تخصصها و فوقتخصصهايي است كه گروه اندكي از فراگيران چهبسا بتوانند از آن برخوردار گردند. بديهي است ورود به مباحث و رشتههاي تخصصي، استعداد و ظرفيت متناسب با تخصصها را ميطلبد. اين امر از محل بحث ما در اين طرح خارج است؛ چراکه طرح حاضر، بر آموزش و پرورش عمومي، نه تخصصي، تأکيد ميورزد. تفکيک و مرزبندي ميان فراگيران هنگامي چالشبرانگيز خواهد بود که بر مبناي مراتب متفاوت استعدادها يا اوضاع متفاوت شخصي و شخصيتي، فرهنگي، اجتماعي، سياسي و اقتصادي صورت پذيرد.
در جايگاه ارائة يک پيشنهاد، تنظيم استعدادها را ميتوان برحسب موارد با درصدهاي متفاوت 50٪ و 30٪ و 20٪ به ترتيب از مجموع افراد داراي مراتب استعدادي متوسط، خوب و برتر سامان بخشيد. اين درصدگذاري که پاية اولية طرح تنظيم به شمار ميرود، به ملاك فراواني تعداد افراد داراي استعداد متوسط از سويي، و ظرفيت بالاي افراد داراي استعدادهاي برتر نسبت به استعدادهاي خوب، و در رتبة بعدي، افراد داراي استعدادهاي خوب نسبت به استعدادهاي متوسط از سوي ديگر، تعيين و انتخاب گرديدهاند. از آن گذشته، درصدهاي طرح تنظيم يادشده، در گام نخست و پيش از هر تجربة عملياتي و عيني، به مثابة يك فرضيه و در حد يك پيشنهاد عملي ارائه ميگردد تا پس از بحث و بررسي و تجزيه و تحليل كارشناسان، به تجربه گذاشته شود و از آن پس به صورت يک ضابطه مورد توجه برنامهريزان آموزش و پرورش قرار گيرد.
به طور نسبي و بسته به شرايط، برخورداري از امكانات و لوازم آموزشي ـ پرورشي در حد ضرورت و كفايت، از جمله بايدهاي كاربردي شدن طرح پيشنهادي است. آرايش مناسب محيط آموزشيـ پرورشي، بهويژه كلاس درس، در بهينهسازي و ارتقاي سطح آموزش، بسيار كليدي و تأثيرگذار است. پيرو طرح حاضر، ميزان و کيفيت بهرهبرداري و به کارگيري استعدادها از طيفهاي گوناگون، اصلاح و ارتقا خواهد يافت و زمينه براي رشد و شكوفايي هرچه بيشتر و بهتر سطوح مختلف استعدادها فراهم خواهد آمد.
تنظيم استعدادهاي برتر، خوب و متوسط، الگويي است که اساساً و به طور طبيعي بر نوع خاصي از آموزش و پرورش عمومي تأکيد ميورزد. نظام عمومي آموزش و پرورش، به سبکي که رايج بوده است، طي سالهاي متمادي بهويژه در دوران پيش از پيروزي انقلاب اسلامي، از محک تجربه گذشته و آثار خود را به منصة ظهور رسانده است. اکثر قريب به اتفاق کساني که به اصطلاح در زمرة نسل اول انقلاب قلمداد ميشوند و امروزه از رجال سياسي و فرهنگي و قضايي و لشکري و کشوري و عمومي به شمار ميروند و احياناً تاکنون پستها و مشاغل حساسي را برعهده گرفتهاند، افرادي هستند که دوران تحصيلات خود را از صفر تا صد در مراکز دولتيـ عمومي به همان سبک رايج گذرانده و به مقام و جايي رسيدهاند. اما امروزه با توجه به گرايشها، روشها و رويکردهاي گوناگوني که در ساختار و محتواي نظام آموزش و پرورش کشور پديد آمده است، طرح تنظيم به سبکي نوآورانه ـ که اين مقاله درصدد تبيين و تشريح آن است ـ از همة جوانب و زواياي انساني و محتوايي و شکلي، به صورت کارشناسيشده همراه با دخالت و نظارت کارشناسان و مربيان و روانشناسان و استعدادسنجان و مشاوران آموزشيـ تربيتي، بايد برنامهريزي، پياده و اجرا شود. بديهي است در جهت کمال بخشيدن به طرح مورد نظر، هيچگاه بينياز از تجارب به دست آمده از گذشتة دوران نبوده و نخواهيم بود که اين مسلماً بازگشت به عقب تلقي نخواهد شد.
به بياني که گذشت، مهندسي و ساختاربندي ويژة آموزشيـ تربيتي در طرح تنظيم استعدادها، با عنايت به نرخ روزآمد شاخصها و برجستگيهاي استعداد آحاد ايراني، امري ممکن و اجرايي است. به گزارش خبرگزاري ايلنا از پايگاه اطلاعرساني مؤسسۀ مطالعات و پژوهشهاي بازرگاني، بايزيد مردوخي، استاد دانشگاه، اظهار داشت: «ايران از نظر شاخص برخورداري از مخزن استعداد، جايگاه دهم دنيا و نخست را در منطقه خاورميانه دارد؛ اما به دليل ضعفهاي موجود به خوبي از اين ذخيره استعداد استفاده نميشود» (خبرگزاري ايلنا، 1394).
طرح تنظيم استعدادها، در حال حاضر طرح خامي است، که در جايگاه يک پيشنهاد علمي-اجرايي لازم است با جلب مشاركت كارشناساني ويژه، دستکم از گروههاي علمي تعليم و تربيت، روانشناسي و جامعهشناسي، بهويژه متخصصان سنجش و ارزيابي استعداد، به کمال و شايستگي و بايستگي مطلوب و مورد نظر برسد. برحسب کارشناسي، الگوهاي گوناگوني را براي برنامهريزي و اجراي اين طرح در نهادهاي آموزشي کشور ميتوان در نظر گرفت، که در اينجا بسته به ظرفيت نوشتار حاضر، تنها به بيان يک الگو بسنده ميشود. اين الگو ممکن است از جهاتي ساده به نظر برسد، اما برنامهريزي بر اساس آن و به دنبال برنامهريزي، اجراي دقيق و منضبط آن، به اين سادگي نيست و پيچيدگيهاي خاص خود را دارد.
پيرو اين الگوي پيشنهادي، طرح آموزشي فراگير، مبتني بر ردههاي استعدادسنجي هر سه گروه متوسط و خوب و برتر، با محاسبة تعداد بيست نفر فراگير براي هر گروه آموزشي، مهندسي ميشود. نظر به واقعيت موجود مبني بر نرخ و ميزان فراواني سطوح سهگانة استعدادسنجيـ به ترتيب بيشينة متوسط، بينابين خوب و كمينة برترـ مديريت طرح تنظيم در درجة نخست با تنظيم استعدادها با درصدهاي تحقيقي يا تقريبي زير ميسر خواهد بود. در غير اين صورت، بسته به شرايطْ مناسبترين صورت تنظيم به اجرا گذاشته خواهد شد. اوصاف سهگانة برتر بودن و خوب بودن و متوسط بودن استعدادها، اموري نسبياند که بسته به اقتضائات و شرايط حاكم بر هر منطقه و مرکز و ناحية آموزشي-پرورشي تعيين ميگردند. بر اين اساس، امکان دارد يک گروه داراي استعداد برتر در يک مورد، جزو گروه استعداد خوب يا متوسط در مورد ديگر باشد. به نظر نويسنده، بهتر آن است كه در الگوي آموزشي مورد نظر، بر اساس بيشينه و بينابين و كمينة فوق، نرخ 20٪ فراگيران مستعد و خلاق يا داراي استعداد برتر (چهار نفر)، 30٪ فراگيران داراي استعداد خوب (شش نفر) و 50٪ فراگيران با استعداد متوسط (ده نفر) منظور گردد.
تعداد چهار نفر منتخب از ميان استعدادهاي برتر با راهنمايي معلم و مربي گروه، او را در امر آموزش و پرورش ردة دوم، يعني شش نفر داراي استعداد خوب، همراهي ميكنند. در نتيجة اين همكاري، هم خودشان تقويت ميشوند و ارتقا خواهند يافت و هم دانشآموزان تحت نظر را تقويت ميكنند و آنان را از نتايج استعداد برتر خويش بهرهمند خواهند ساخت. تعداد شش نفر منتخب از ميان استعدادهاي خوب با راهنمايي معلم و مربي گروه، او را در امر آموزش و پرورش ردة سوم، يعني ده نفر داراي استعداد متوسط همراهي ميكنند. در نتيجة اين همكاري، هم خودشان تقويت ميشوند، تاآنجاكه چهبسا به سطح استعداد برتر نايل شوند و هم دانشآموزان تحت نظر را تقويت ميكنند، تاآنجاكه چهبسا آنان را از سطح متوسط به سطح خوب ارتقا دهند. بالاخره، تعداد ده نفر منتخب از ميان استعدادهاي متوسط، با راهنمايي معلم و مربي گروه و با همراهي ردة دوم و در برخي موارد با پشتيباني ردة اول، نسبت به بهينهسازي وضعيت تحصيلي و تربيتي خود فعال خواهند شد و چهبسا رفتهرفته به دليل بهرهبرداري مناسب از استعداد متوسط خود، به سطح مستعدين خوب ارتقا يابند.
-
-
- لوازم طرح تنظيم
-
اجراي طرح تنظيم استعدادها ـ به حسب آنچه بيان گشت ـ لوازمي دارد كه در ادامه به برخي از آنها اشاره ميشود:
1. تلاش پيگير به منظور تحقق بخشيدن به منويات مقام معظم رهبري و جامة عمل پوشاندن به رهنمودهاي ايشان، مبني بر ضرورت ايجاد تحولات لازم در ساحت آموزش و پرورش؛
2. ايجاد بسترها و زمينههاي لازم براي به اجرا درآوردن سند تحول بنيادين آموزش و پرورش؛
3. اختصاص بودجه و اعتبارات ملي براي تهيه و اجراي طرح بر اساس برآورد هزينههاي جاري به طور تخميني و البته تضميني؛
4. اقدام به پيمايش و آمايش کشوري و استاني و شهري و روستايي براي استعداديابي و طيفبندي استعدادهاي گوناگون؛
5. تعيين گروههاي سنجش و ارزيابي استعدادها از ميان كارشناسان و كارپردازان خبرة سنجش و ارزيابي استعدادها؛
6. تشكيل گروه كارشناسان برنامهريزي برحسب طيفبندي و تنظيم استعدادها؛
7. برگزاري دورههاي کارگاهي و کارورزي طرح تنظيم استعدادها براي مديران و معلمان و مربيان و دستاندركاران طرح؛
8. تعيين پايلوتهاي گوناگون استاني و شهري و روستايي طرح تنظيم استعدادها (مناطق و محدودههاي اجراي آزمايشي طرح)؛
9. تعيين مدت زمان لازم براي اجراي آزمايشي طرح (دستکم به مدت دو سال: سال اول تجربهاندوزي، و سال دوم تجربه بردن به كار) براي تقويت نقاط قوت و رفع نواقص و نارساييهاي طرح و اصلاح نابسامانيهاي آن؛
10. تکميل و ساماندهي طرح تنظيم برحسب شرايط و اقتضائات جاري در هر مورد؛
11. اجراي درازمدت طرح تنظيم و گسترش دامنة اجرايي آن در سطح کلان كشوري؛
12. مراقبتهاي ويژه به منظور اجراي هرچه بهتر و كمآسيبپذيرتر طرح تنظيم؛
13. غنيسازي طرح تنظيم در طول اجرا و به هنگام ضرورت؛
14. نظارت مستمر بر روند اجراي مطلوب و بايسته و شايستة طرح تنظيم با تشكيل و فعالسازي گروه بازرسان و ارزيابان؛
در پايان، يادآوري ميشود طرح تنظيم را ميتوان به موازات ساير طرحهاي جاري در نظام آموزش و پرورش كشور در برخي از نواحي و مناطق به اجرا گذاشت، بدون اينكه متعرض ساير طرحها باشد تا چنانچه به مرور زمان و با تجربه ثابت شد كه طرح تنظيم بهترين و كارآمدترين طرح در نظام آموزش و پرورش است، آنگاه جايگزين برخي يا همة طرحهاي جاري گردد.
-
-
- ويژگيها و امتيازات طرح تنظيم
-
طرح تنظيم استعدادها، برخلاف تصور اوليه، نه ناممكن است و نه بيبهره از برجستگيها و امتيازات. پيشبيني ميشود چنانچه اين طرح به خوبي و شايستگي به اجرا درآيد، سرشار از برجستگيها و امتيازاتي خواهد بود كه به برخي از آنها به بيان زير اشاره ميشود:
1. جلب مشارکت و همياري و همکاري فراگيران از طيفهاي سهگانة استعداد نسبت به يکديگر؛
2. فعالسازي زمينههاي تعامل سازنده ميان فراگيران؛
3. ايجاد روحية همانديشي ميان فراگيران؛
4. ايجاد نشاط علمي و تحصيلي در افراد و گروههاي آموزشي؛
5. پرورش روح مسئوليت و تعهد در فراگيران نسبت به همديگر؛
6. ايجاد شرايط لازم براي ارتقاي سطح تحصيلي فراگيران توسط خودشان و البته با هدايت معلمان و مربيان؛
7. پيشگيري از هدررفت استعدادهاي برتر و خوب و متوسط؛
8. جهتدهي صحيح، اصولي و لازم، به طيفهاي سهگانة استعداد؛
9. تقويت بنيههاي علمي و تربيتي فراگيران به کمک يکديگر؛
10. مراعات جانب عدالت در ساحت آموزش و پرورش تا حد ممكن؛
11. تقويت روحية همنوعدوستي؛
12. كاستن از هزينههاي بيمورد تحصيلي تحميل شده بر نظام و خانوادهها و فراگيران؛
13. فراهمآوري زمينهها براي جهت دادن به تحصيلات و مهارتهاي فراگيران برحسب رابطة دانش و اشتغال؛
14. کمک به تحقق آرمانهاي نظام آموزش و پرورش در سطح کلان.
-
- قرآن و سنت الهامبخش الگوي آموزش و پرورش فراگير
اکنون با توجه به طرحي كه ارائه گرديد، اشارتي به رهنمودهاي قرآن و سنت، خالي از فايده نخواهد بود. قرآن و سنت و سيرۀ معصومين بيانگر الگويي از تعليم و تربيت است که متناسب با همة سطوح استعداد و فهم بشري، مطالب مورد نياز فراگيران را به آنان از هر طيف و هر قشر و هر سطحي ارائه ميدهد؛ به گونهاي که بدون جداسازي طيفهاي گوناگون استعدادي از يکديگر، هر شخصي به فراخور استعداد خويش از قرآن و سنت بهرهبرداري و برداشت ميکند. رويکردي که قرآن و سنت در فراخواني و جلب همگاني به جانب آموختن امور مهم و حکيمانه و پيراسته شدن از مفاسد و آراسته شدن به كمالات در نظر ميگيرد، ميتواند به منزلة الگويي مناسب براي آموزش و پرورش فراگير در ساحتهاي گوناگون به کار گرفته شود. از براي نمونه، قرآن ضمن دعوت همة آحاد بشر به توحيد، موضوع يکتاپرستي را به سبکهاي گوناگون، از ساده تا پيچيده، بيان ميدارد تا هر کسي به طور طبيعي بتواند از اين معرفت قرآني به خوبي بهرهبرداري کند و پايههاي ايمان توحيدي خويش را قوي سازد. يك تدبر اجمالي در برخي از آيات قرآن کافي است تا ما را با سطحبنديهاي قرآن در طرح توحيد و يکتاپرستي، بيشتر آشنا كند.
1. سطح پايين (سبك نمايشي): با ارائة يك يا چند مورد نمايش ساده، مطلب روشن ميگردد. احتجاج جدلي ـ تمثيلي حضرت ابراهيم در برابر ستارهپرستان و ماهپرستان و خورشيدپرستان (انعام: 75-79) را ميتوان در اين سطح ارزيابي كرد.
2. سطح متوسط (سبك مروري): با مراجعه به وجدان و ضمير خودآگاه و با کمترين تأمل، انسان مطلب را مييابد و فهم ميکند. غالب احتجاحات پيامبران الهي در همين سطح صورت پذيرفته است. گفتوگوي حضرت يوسف با دو همبند خود را ميتوان نمونهاي متناسب با اين سطح ارزيابي كرد؛ آنجا كه فرمود: «(هان) اي دو همبند من! (به من بگوييد) آيا (اعتقاد به) خدايان پراکنده (در نظر شما) بهتر است يا (ايمان به) خداوند يکتاي با اقتدار؟» (يوسف: 39) آيات ديگري از قرآن نيز به همين سطح مربوط ميشوند؛ از جمله: «ما به زودي نشانگان خويش را در آفاق جهان و در اندرون خود انسانها به آنان ارائه خواهيم داد تا برايشان روشن شود که خداوند حق است (و حقيقت دارد). آيا اين امر براي اينکه نشان دهد که خداوند بر هر امري گواه است، کفايت نميکند؟» (فصلت:53) و از جمله: «... آيا نسبت به (وجود و حضور) خداوند ترديدي وجود دارد؛ خداوندي که پديدآورندة آسمانها و زمين است؟ ...» (ابراهيم:10).
3. سطح بالا (سبك استدلالي-شهودي): درک مطلب، نيازمند انديشهورزي و به کارگيري دقت و تأمل و بهرهوري از استدلال و استنباط يا مستلزم رسيدن به مقام کشف و شهود است. دو آية زير تا حدود زيادي بيانگر اين سطح از فهم و درك هستند: «چنانچه در زمين و آسمانها خدايان گوناگوني ميبودند (و بر آنها حکمراني ميکردند)، امور زمين و آسمانها به تباهي و ويراني کشيده ميشد ...» (انبياء: 22) و «خداوند و فرشتگان و دانشمندان شهادت ميدهند که جز او خدايي نيست ...» (آلعمران:18).
ما انسانها در پيشگاه کتاب خدا ـ بدون توجه به ميزان استعداد و هوشبهر خويش ـ همه حکم فراگيران يک کلاس درس در محضر يک استاد فرهيخته و با مهارت را داريم که هر کسي به فراخور حال و توان درک خود، مطالبي را از کتاب و بيان استاد دريافت ميدارد. حال چنانچه ما فراگيران را در يک مجموعة آموزشي زير نظر يک استاد خبير و با تدبير انتظام بخشيم تا در تعامل و همبستگي لازم با يکديگر به فراگيري مطالب کتاب و بيان استاد بپردازيم، قطعاً فراگيري ما از کيفيت بهتر و بيشتري برخوردار خواهد شد.
آيات حکمت در قرآن، دلالت بر استحکام امور حکيمانه ميکنند. اين امور که در آيات قرآني انعکاس يافته است، در واقع به مثابة چهار کارکرد اصلي مشتمل بر ارتباط انسان با خويشتن، ارتباط انسان با خداوند، ارتباط انسان با ديگران، ارتباط انسان با اشيا و طبيعت، تلقي ميگردند. قرآن در ارتباط با چهار وجوه ارتباطي، همة آحاد انساني را مورد خطاب قرار داده و كسي يا كساني را استثنا نفرموده و براي قشر يا اقشار خاصي امتياز ويژهاي قائل نگرديده است؛ يعني اينکه همة مخاطبين اين آيات براي فراگيري امور حکيمانه، همچنين براي آراسته شدن به كمالات اخلاقي و پيراسته شدن از ناپاکيها، به طور نسبي از استعداد لازم و کافي برخوردارند. بدين ترتيب، خطابها و رهنمودهاي قرآن متوجه همة اقشار انساني از دارا و نادار و صاحب شأن و غير صاحب شأن است و براي عملياتيسازي آن نيازي به تفكيك ردههاي مختلف استعدادي از ضعيف تا متوسط و خوب و عالي احساس نميشود.[2] هر شخصي خودش بايد ـ زير نظر استاد و مربي ـ برحسب ظرفيت و توان و استعداد خويش از موقعيتهاي آموزشي ـ تربيتي بهرهبرداري کند.
چنانکه اشاره شد، علاوه بر قرآن، سنت و سيرۀ پيشوايان دين نيز نشان ميدهد که تا چه اندازه ميتوان نظام آموزشي را با ترکيببندي از استعدادهاي سهگانه پايهريزي و اجرا کرد. اين كلام مشهور پيامبر اعظم است كه فرمود: «إِنَّا مَعَاشِرَ الْأَنْبِيَاءِ أُمِرْنَا أَنْ نُكَلِّمَ النَّاسَ عَلَى قَدْرِ عُقُولِهِمْ؛ ما جماعت پيامبران (از جانب پروردگار) سفارش شدهايم كه با مردم بر حسب اندازه و ميزان عقلشان سخن بگوييم» (كليني، 1407، ج 1، ح 15، ص23). واقعيت اين است كه چنانچه حضرت در جلسهاي با حضور طيفهاي گوناگوني از استعدادهاي دست كم متوسط و خوب و عالي، مشغول سخنراني باشند، در اين صورت، به ناچار ايشان در سطحي صحبت ميفرمايند كه هر سه گروه به تناسب معرفتشان و به ميزان عقل و درايت خويش از كلام آن بزرگوار بهرهمند گردند.
از آن گذشته، عموم خطابات عامي كه از جانب پيامبر و امامان صادر گرديده است، همانند خطابات عام قرآن بيانگر نگاه و عنايت خاصي است كه آن بزرگواران، حتي با بيان مسائل حكمي و اعتقادي و كلامي، نسبت به هدايت تمام انسانها از هر طيف استعدادي مبذول ميداشتند. از منظر آنان، پذيرفته نبود كه عدهاي به دليل پايين يا متوسط بودن سطح استعدادشان نسبت به همنوعان خود، صرفاً به اين دليل كه از نظر استعداد در رتبهاي پايينتر از ديگران قرار دارند، از نعمت هدايت و عنايت معصومين محروم باشند. براي نمونه، به برداشتي از يک روايت به شرح زير به نقل از پيامبر اعظم توجه فرماييد:
اي جماعت مردم! چه كسي در گفتار از خداوند زيباتر، و در روايتگري از او راستگوتر است؟ اي جماعت مردم! پروردگارتان به من امر فرمود تا علي را سرور و امام و خليفه و وصي خود بين شما قرار دهم و همو را وزير و برادر خويش برگزينم. اي جماعت مردم! علي بعد از من دروازة هدايت است كه به سوي خدايم فرا ميخواند و همو از شايستگان اهل ايمان است. ... اي جماعت مردم! فرزندان علي فرزندان من هستند و او همسر دخترم. اي جماعت مردم! فرمان علي فرمان من است و نهياش نهي من. اي جماعت مردم! بر شما باد به پيروي از علي و پرهيز از نافرماني او، كه اطاعت از او اطاعت از من است و نافرماني او نافرماني من. اي جماعت مردم! ... اي جماعت اصحاب من! به تحقيق شما را نصيحت كردم و پيام پروردگار خويش را به شما رساندم؛ وليكن شما نصيحتكنندگان را دوست نداريد. سخنم را اظهار ميدارم و براي خود و شما از ساحت پروردگارم غفران ميطلبم (صدوق، 1376، ح 4، ص31).
واقعيت اين است كه چنين سخناني در جمعي از مردم و اصحاب پيامبر توسط ايشان ارائه شده است كه از جنبة استعدادي طبعاً يكسان نبوده و در يك رتبه قرار نميگرفتند. با اين وصف، پيامبر به گونهاي حقايق را بيان ميدارند كه همة جماعت حاضر در جلسه، مطالب ايشان را درك کنند؛ هرچند در يك سطح از بصيرت و درايت و معرفت نباشند. بيان دو روايت فوق و نظاير آن، نشان از اين واقعيت دارند كه ميتوان طيفهاي مختلف، از جمله طيفهاي سهگانۀ متوسط و خوب و عالي را در يك مجموعه كنار هم قرار داد و معارفي را به آنان آموخت و نسبت به تربيت و هدايت آنان اهتمام ورزيد.
براي نظام آموزش و پرورش، اين امر ميسر است كه با الگوبرداري از رويكرد قرآني ـ روايي به تعليم و تربيت، نسبت به تنظيم و ارائه و اجراي طرح جامعي از آموزش و پرورش فراگير، بدون تكيه بر جدايش ابتدايي فراگيران با استعداد برتر از ساير فراگيران داراي استعداد متوسط يا ضعيف، اهتمام ورزد و براي عملياتيسازي آن طرح، اقدامات لازم و مقتضي را به عمل آورد. صد البته كه اين امر به نظر شدني، و اين هدف به نظر دستيافتني است.
-
- نتيجهگيري
در نگاه نخست، روشن شد كه بر اساس طرح تنظيم استعدادها در امر آموزش و پرورش، بسته به كميت و كيفيت تعامل و مشاركت طيفهاي سهگانة استعداد با يكديگر، اولاً وضعيت استعدادهاي برتر با جلب همكاري افراد اين گروه در امور آموزشي گروه استعدادهاي خوب تثبيت خواهد شد؛ ثانياً سطح گروه استعدادهاي خوب با جلب همكاري افراد اين گروه در تقويت درك و آموزش گروه استعدادهاي متوسط، به سمت سطح استعداد برتر ارتقا خواهد يافت؛ ثالثاً زمينه براي بالا رفتن ميزان بهرهبري گروه استعدادهاي متوسط تا سطح استعداد خوب فراهم خواهد گشت. در نتيجة مشاركت علمي ـ آموزشي هر سه گروه در فعاليتهاي آموزشي ـ پرورشي يكديگر، فضاي مناسب براي همانديشي و همزباني و همدلي فراگيران به خوبي فراهم ميآيد.
ضمناً با اجراي طرح تنظيم استعدادها، شرايط براي همافزايي علمي بر اثر به وجود آمدن جوي از رقابت سالم و ارزشمند همراه با انس و علاقهمندي ميان فراگيران، مناسب و مساعد خواهد بود. در اين صورت، نهتنها جو و فضا و ساختار و محتواي آموزشي براي معلمان، مربيان و فرگيران شيرين و دلپذير خواهد شد، بلكه سطح انگيزهمندي در روح و روان آنان ارتقا خواهد يافت. تصور ميرود براي دلگرم كردن فراگيران مستعد نسبت به خدمت هرچه بيشتر و بهتر به ميهن و ملت، و تعالي بخشيدن به سطح آموزشيـ تربيتي نظام آموزش و پرورش در تراز و شأن فرهيختگان و نظام جمهوري اسلامي ايران، همچنين براي بسط عدالت آموزشي ـ تربيتي و استيفاي عادلانة حقوق آموزشي هر سه گروه، طرح تنظيم، يكي از بهترين و كارآمدترين الگوها را به دست خواهد داد. بهرهوري بيشتر از ظرفيتهاي الگوي آموزشي فراگير استعدادمحور براي تحقق بخشيدن به آرمانهاي الهي ـ انساني در سطح ملي و بينالمللي، يكي ديگر از دستاوردهاي طرح مزبور ميباشد. در اين راستا، توجه به رهنمودهاي مقام معظم رهبري و عمل به مفاد آنها، همچنين تكيه بر سند تحول بنيادين آموزش و پرورش، بسيار راهگشا خواهد بود. بديهي است ارائه و اجراي طرح پيشنهادي حاضر نيازمند جلب نظر فرهيختگان و جذب عنايت و توجه خاص اوليا و مربيان و متصديان بلندپاية امر آموزش و پرورش كشور است.
در پايان پيشنهاد ميشود طرح حاضر نخست ـ با در نظر گرفتن شرايط و مقتضيات زماني و محيطي و بسته به مهيا بودن جو و فضاي انساني و با جذب اعتبار لازم ـ در يک يا چند مرکز آموزشي مناسب، هرچند به صورت آزمايشي، به اجرا درآيد؛ سپس با تقويت نقاط قوت و برطرف کردن نقاط ضعف طرح، نسبت به گسترش آن، اقدامات لازم به عمل آيد.
- ابن باويه (صدوق)، محمدبن علي، 1376، الأمالي، تهران، كتابچي.
- ديناروند، حسن، 1390، طراحي آموزشي براي اثر بخشي تدريس، تهران، آييژ.
- سمپاد (سازمان ملي پرورش استعدادهاي درخشان)، 1391، اساسنامة سازمان ملي پرورش استعدادهاي درخشان، تهران، سمپاد.
- شوراي عالي انقلاب فرهنگي، 1369، مصوبات، اساسنامة طرح شاهد، تهران، شوراي عالي انقلاب فرهنگي.
- شوراي عالي آموزش و پرورش، 1388، آييننامه توسعه مشارکتهاي مردمي به شيوه مديريت هيئت امنايي در مدارس، تهران، وزارت آموزش و پرورش، شوراي عالي آموزش و پرورش.
- ـــــ ، 1390، اساسنامة مدارس نمونة دولتي، مصوبة هشتصد و چهل و هفتمين جلسة شوراي عالي آموزش و پرورش، تهران، شوراي عالي آموزش و پرورش.
- كلينى، محمد بن يعقوب، 1407ق، الكافي، تصحيح: علياكبر غفارى و محمد آخوندى، تهران، دار الكتب الإسلاميه.
- مديريت پژوهش خبري معاونت خبر صدا و سيما، 1395، نقشه راه آموزش و پرورش، در بيانات رهبر معظم انقلاب در ديدار معلمان و فرهنگيان، ارائه شده در 13/2/1395، تهران، مديريت پژوهش خبري معاونت خبر صدا و سيما.
- مركز پژوهشهاي مجلس شوراي اسلامي، 1369، اساسنامة طرح شاهد، تهران، مركز پژوهشهاي مجلس شوراي اسلامي.
- ويلسون، لسلي اون و وينهاوس، دن، 2017م، کليدهاي کشف و پرورش استعداد در کودکان، ترجمه: اکرم قيطاسي، تهران، کتابهاي دانه، مؤسسة صابرين.
- هيئت وزيران، 1367، آييننامة استقرار مدارس غير انتفاعي، تهران، وزارت آموزش و پرورش.
- ـــــ ، 1388، اساسنامة سازمان مدارس غيردولتي و توسعه مشارکتهاي مردمي، تهران، وزارت آموزش و پرورش.
- Gardner, Howard (1999), Intelligence Reframed: Multiple Intelligences for the 21st Century, New York: Basic Books.
- آي هوش، 1392-2013، تئوري هوشهاي چندگانه هاوارد گاردنر و تأثير آن در آموزش، بازيابي شده در 29 مهر 1396، قابل دسترسي در:
- http://www.ihoosh.ir/article/79. Accessed October 21, 2017.
- ـــــ ، 1393-2014، هوشهاي چندگانه در كلاس درس، بازيابي شده در 29 مهر 1396، قابل دسترسي در:
- http://www.ihoosh.ir/article/61111/ . Accessed October 21, 2017.
- اسدي، محمدرضا 1393، کدام مدرسه؟ غيرانتفاعي يا دولتي، بازيابي شده در 26 خرداد 1396، قابل دسترسي در:
- http://mrasadi.ir/2493. Accessed June 16, 2017.
- باشگاه ايدهپردازان مسجدي، 1394، مدرسه اين بچهها مسجد است! طرحي از مسجد صرافان؛ صنعتگران مشهد، بازيابي شده در 26/11/1394، قابل دسترسي در:
- http://masjedidea.ir/. Accessed Februrary 15, 2016.
- بانك اطلاعات مدارس تهران، 1395، مدارس بر اساس نوع: آمار اوليه از ده الگوي مدارس شهر تهران ـ سرزمين تيزهوشان، بازيابي شده در 29/7/1396، قابل دسترسي در:
- http://tizland.ir/schools/search. Accessed October 20, 2017.
- خامنهاي، سيدعلي، 1395، سخنراني در ديدار معلمان و فرهنگيان به مناسبت هفتة معلم، ارائه شده در 13/2/1395، بازيابي شده در 28/6/1396، قابل دسترسي در:
- http://farsi.khamenei.ir/news-content?id. Accessed September 19, 2017.
- ـــــ ، 1394، سخنراني در ديدار معلمان و فرهنگيان به مناسبت هفتة معلم، ارائه شده در 16/2/1394، بازيابي شده در 28/6/1396، قابل دسترسي در:
- http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=29639. Accessed September 19, 2017.
- ـــــ ، 1393، سخنراني در ديدار معلمان و فرهنگيان به مناسبت هفتة معلم، ارائه شده در 17/2/1393، بازيابي شده در 28/6/1396، قابل دسترسي در:
- http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=26342. Accessed September 19, 2017.
- ـــــ ، 1396، سخنراني در ديدار معلمان و فرهنگيان به مناسبت هفتة معلم، ارائه شده در 17/2/1396، بازيابي شده در 28/6/1396، قابل دسترسي در:
- http://farsi.khamenei.ir/news-content?id=36415. Accessed September 19, 2017.
- خبرگزاري مهر اخبار ايران و جهان، 1395، نشست مشترک مديران آموزش و پرورش تهران و امور مساجد. راهکارهاي اجرايي طرح پيوند مسجد و مدرسه، بازيابي شده در 8/7/1396، قابل دسترسي در:
- http://www.mehrnews.com. Accessed September 30, 2017.
- خبرگزاري ايلنا (خبرگزاري کار ايران)، 1394، يک استاد دانشگاه؛ ايران از نظر شاخص برخورداري از مخزن استعداد جايگاه نخست خاورميانه، بازيابي شده در 24/5/1396، قابل دسترسي در:
- http://www.ilna.ir (Iran Labour News Agencey(. Accessed August 15, 2017.
- معاونت تبليغ و آموزشهاي کاربردي حوزههاي علميه، ادارة همکاري با نهادها و سازمانهاي علمي ـ آموزشي، بيتا، الگوي آموزشي ـ تربيتي امين، طرح تربيتي مدارس امين. قم ـ تهران، ادارة کل همکاريهاي تبليغي، بازيابي شده در 29 شهريور 1396، قابل دسترسي در:
- http://www.mashhad.zitova.ir/uploads/tarhe_tarbeyati.pdf. Accessed September 20, 2017.
- وبلاگ تخصصي نظرية گاردنر، 1391-2012، اطلاعات كاربردي هوش وجودي (هستيشناختي): فرصتهاي يادگيري در پرورش هوش هستيشناختي، بازيابي شده در 26 شهريور 1396، قابل دسترسي در:
- http://www.mniroo2.blogfa.com/post/27. September 17, 2017.
- Wilson, Leslie Owen (2017). The Second Principle. Available from: http://thesecondprinciple.com/optimal-learning/ninth-intelligence-existential-cosmic-smarts-2/%20(Wilson,%20Leslie%20Owen,%202017).