اسلام و پژوهش‌های تربیتی، سال هفتم، شماره اول، پیاپی 13، بهار و تابستان 1394، صفحات 113-133

    آرزوهای طولانی و فرایند مهار آن در اندیشه‌ی علوی

    نوع مقاله: 
    پژوهشی
    نویسندگان:
    محمدمهدی مشکاتی / استادیار گروه فلسفه و کلام اسلامی دانشگاه اصفهان / mahdimeshkati@yahoo.com
    محمد نجفی / استادیار گروه علوم تربیتی دانشگاه اصفهان / mdnajafi@yahoo.com
    ✍️ سمیه برزواصفهانی / کارشناس ارشد معارف نهج البلاغه دانشگاه معارف قرآن و عترت اصفهان / sh_borzo@yahoo.com
    چکیده: 
    «طول امل» یا آرزوی طولانی نوعی بلندپروازی است که آثار زیان باری بر تمام ابعاد زندگی، اعم از مادی و معنوی بر جای می گذارد و سرانجام فراموشی مبدأ و معاد را به همراه دارد که مایة هلاکت و نابودی انسان می گردد. به این موضوع در سخنان امام علی علیه السلام فراوان تأکید شده است. به هر روی، انسان آرزوهایی دارد. بدین روی، لازم است آنها را مهار کند تا گرفتار بیماری مهلک «طول امل» نگردد. این نوشتار درصدد بیان راه های پیش گیری از ابتلای به این آفت روانی و درمان آن در صورت ابتلاست. یافتة پژوهش مبین آن است که مهار و درمان طول امل طی سه مرحلة متوالی صورت می گیرد: در مرحلة اول، انسان باید به نگرش صحیح نسبت به خود، جهان پیرامون و خالق یکتا دست یابد. در مرحلة دوم، به گزینش و ارزیابی آرزوها اقدام کند و آرزوهای گزینش شده را به اهداف قابل دسترس تبدیل سازد. در مرحلة سوم، به برنامه ریزی و تلاش برای رسیدن به اهداف خود مبادرت ورزد و از اتلاف وقت پرهیز کند.
    Article data in English (انگلیسی)
    Title: 
    Drawn-out Wishes and the Way of Controlling Them in Alawi Thought
    Abstract: 
    The idea of expectation of drawn-out lives or long wishes is a kind of ambition which has harmful effects on all aspects of life, whether material or spiritual. It makes one forget the Origin and the Hereafter which leads to a fatal outcome of man. Imam Ali (a) strongly emphasizes in his speeches on this issue. Man cannot help having wishes, but he should control them so that he may not suffer from the fatal disease of drawn-out wishes. This paper seeks to shed light on the ways to prevent this psychological disease and the ways to treat it. The findings of the research show that controlling and treating drawn-out wishes go through three successive stages. In the first, man should gain a proper perspective on himself, the world and God. In the second, he should choose the wishes and evaluate them, and then change the selected wishes into attainable goals. In the third, he should embark on making a plan and attempt to achieve the goals without wasting time.
    References: 
    متن کامل مقاله: 

     

     

    مقدمه

    «طول امل» يا آرزوهاي طولاني، که امکان تحقق آنها وجود ندارد، يکي از خطرات و موانع بزرگ بر سر راه پيشرفت انسان است؛ زيرا افکار انسان را به خود مشغول کرده، او را از حرکت باز مي‌دارد.

    ازآن‌رو که آرزوهاي بي‌پايه ذهن و افکار انسان را مشوش کرده، او را از تفکر صحيح، برنامه‌ريزي، همت، تلاش و آينده‌نگري باز مي‌دارد، از جمله خطرات بزرگ محسوب مي‌شود. يکي از تفاوت‌هاي اصلي انسان با حيوان، تفکر است و آرزوهاي طولاني بر حوزة تفکر خدشه وارد مي‌سازد. ازاين‌رو، امام علي† در سخنان خود، آدمي را مکرر از آن برحذر مي‌دارند و راه‌هايي براي مهار و درمان اين عامل تخريب ذهن ارائه مي‌دهند.

    اين پژوهش به روش «توصيفي‌ـ تحليلي» با تأکيد بر سخنان امام علي† صورت گرفته است. اين مقاله ابتدا مفهوم و ويژگي‌هاي «طول امل» را ذكر مي‌كند، سپس با توجه به سخنان امام اول شيعيان، راه‌کاري سه‌مرحله‌اي براي کنترل و درمان آن ارائه مي‌دهد.

    معنا و مفهوم «طول امل»

    «امل» به معناي ترقب (انتظار کشيدن)، (مقدي غيومي، 1425ق، ج 1، ص22)؛ تثبت و انتظار (ابن فارس، 1418ق، ص89) و رجاء (ابن منظور، 1363، ج1، ص148؛ فراهيدي، 1383، ج1، ص104؛ جوهري، 1367، ج3، ص1627) و ضد يأس است (طريحي، 1367، ج1، ص103). به عبارت ديگر، «امل» چشم دوختن به آن چيزي است که پيش روي اميدوار قرار مي‌گيرد (شارحي از قرن هشتم، 1375، ص350، ذيل خطبة ٢٨).

    «طول امل» يک اصطلاح روايي بوده و عبارت است از: انتظار امور دنيايي که براي رسيدن به نتيجه، به مدت زمان زيادي احتياج دارد (هاشمي خويي، 1358، ج4، ص201). يا منظور از آن امور دوست‌داشتني از لذت‌هاي نابودشونده است که لازمه‌اش سياهي نفس و فراموشي آخرت است (شارحي از قرن هشتم، 1375، ص469).

    بنابراين، مي‌توان گفت: «طول امل» عبارت است از: آرزوهاي دور و دراز، داشتن لذت‌هاي نابودشوندة دنيوي که براي تحقق به مدت زمان زيادي نياز دارد. طبق آيات قرآن و سخنان امام علي† اين عامل يکي از شگردهاي شيطان و نفس اماره است و با هواپرستي رابطه‌اي مستقيم دارد.

    منابع اسلامي نمونه‌هايي از آرزوهاي طولاني را برشمرده‌اند که هم در دنيا کاربرد دارد و هم در آخرت. براي مثال، قرآن يکي از آرزوهاي طولاني يهود در دنيا را داشتن عمر هزار ساله مي‌‌داند (بقره:96). همچنين آرزوي کافران در روز قيامت مبني بر اينکه نابود شوند يکي از انواع طول امل در سراي ديگر است (نساء:42) که به هيچ عنوان، امکان تحقق آن وجود ندارد.

    ويژگي‌هاي طول امل از منظر امام علي†

    1. کاذب بودن: طول امل به انسان وعدة دروغ مي‌دهد؛ زيرا:

    الف. به مدت زمان زيادي احتياج دارد که گاهي سال‌ها بيش از عمر انسان طول مي‌کشد.

    ب. هرگاه انسان به يکي از آرزوهاي خود جامة عمل بپوشاند، آتش عشق آرزوي ديگري در دل او زبانه مي‌کشد و نيروهايش را براي وصول به آن بسيج مي‌کند. اين روند تا زمان مرگ ادامه مي‌يابد، به‌گونه‌اي که تنها اجل آرزوهاي انسان را قطع مي‌كند و او را از رسيدن به نتيجة مطلوب باز مي‌دارد.

    2. فريب‌دهندگي: فريبنده‏ترين فريبنده‏‌ها آرزوست؛ زيرا موجب مي‌شود انسان سرمايه گران‌بهاي عمر را از دست داده، آن را در راه به دست آوردن آرزوهاي دراز صرف کند. کساني که مبتلا به طول امل هستند، بدون تهية توشه براي آخرت، به سراي ديگر مي‌روند و اسباب نابودي خود را فراهم مي‌آورند.

    3. عامل کم‌کاري: داشتن آرزوهاي دراز و سوار شدن بر مرکب خيال، از ويژگي‌هاي اشخاص ضعيف است. كساني که خود را با خيالات واهي سرگرم مي‌سازند کمتر به کار و فعاليت توجه مي‌کنند؛ زيرا در انسان مقداري معين از نيروي مغزي و عضلاني وجود دارد که اگر در مسير آرزوهاي نکوهيده و دور و دراز مصرف شود ديگر مجالي براي تلاش، حرکت و تفکر صحيح باقي نمي‌ماند (مطهري، 1377، ص181).

    امام علي† مي‌فرمايند: «مَا أَطَالَ أَحَدٌ فِي الْأَمَلِ إِلَّا قَصَّرَ فِي الْعَمَلِ»؛ هيچ‌كس نيست كه آرزويش را طولانى كند، جز آنكه در عمل كوتاهى مي‌نمايد (تميمي آمدي، ‏1378، ج1، ص103، ح 617/25).

    4. عامل عمل زشت: طول امل نه‌تنها کم‌کاري، بلکه رفتار زشت را نيز به دنبال دارد و انسان را به انواع گناهان دعوت مي‌کند؛ زيرا رسيدن به آرزوهاي طولاني غالباً از طريق مشروع غيرممکن و گاهي مشکل است. براي نمونه، گرفتاران اين رذيلة اخلاقي خود را ناگزير مي‌بينند که در کسب درآمدها چشم برهم نهند و حلال و حرام را شناسايي نکنند و از غصب حقوق ديگران، خوردن اموال يتيمان، کم‌فروشي، رباخواري، رشوه و مانند اين امور ابا نداشته باشند.

    امام علي† در اين باره مي‌فرمايند: «مَنْ أَطَالَ الْأَمَلَ أَسَاءَ الْعَمَلَ»؛ كسى كه آرزويش را طولانى كند عملش را بد خواهد كرد (سيد رضي، 1391، حكمت 36. شبيه اين حديث در جاهاي ديگر نيز آمده است: ر.ك: مجلسي، 1362، ج‏70، ص166، باب 128؛ کليني، بي‌تا، ج‏3، ص259، باب النوادر؛ مفيد، 1413ق، ص304).

    5. تأخير در توبه: دل‌مشغولي به آرزوهاي دراز انسان را از تفکر در بي‌اعتباري دنيا و ياد مرگ بازمي‌دارد که اين عوامل، تأخير در انجام توبه را به همراه دارد. اميرالمؤمنين† در اين باره مي‌فرمايند: «لَا تَكُنْ مِمَّنْ يَرْجُو الْآخِرَةَ بِغَيْرِ عَمَلٍ وَيُسَوِّفُ التَّوْبَةَ بِطُولِ الْأَمَلِ يَقُولُ فِي الدُّنْيَا بِقَوْلِ الزَّاهِدِينَ وَيَعْمَلُ فِيهَا بِعَمَلِ الرَّاغِبِين»؛ از كساني مباش كه بدون عمل، اميد سعادت آخرت را دارند و توبه را با آرزوهاي دراز تأخير مي‌اندازند. دربارة دنيا همچون زاهدان سخن مي‌گويند، ولي همچون دنياپرستان عمل مي‌كنند (تميمي آمدي، 1378، ج2، ص216، ح 7282/123‏).

    6. عامل فراموشي آخرت: امام علي† در يکي از خطبه‌هاي نهج البلاغه دربارة طول امل مي‌فرمايند: «أَيُّهَا النَّاسُ، إِنَّ أَخْوَفَ مَا أَخَافُ عَلَيْكُمُ اثْنَانِ: اتِّبَاعُ الْهَوَى وَطُولُ الْأَمَلِ؛ فَأَمَّا اتِّبَاعُ الْهَوَى فَيَصُدُّ عَنِ الْحَقِّ، وَأَمَّا طُولُ الْأَمَلِ فَيُنْسِي الْآخِرَةَ»؛ اى مردم، بيشترين چيزى كه از آن بر شما ترسانم دو چيز است: پيروى از هوا و هوس، و آرزوهاى طولانى. اما پيروي از هوا و هوس انسان را از راه حق باز مى‏دارد، و آرزوهاى طولانى آخرت را به دست فراموشى مى‏سپارد (سيد رضي، 1391، خطبه42/1).

    بررسى روايات رسول خداˆ نشان مى‏دهد كه امير مؤمنان على† اين سخن را از استاد بزرگ و پيشوايش، پيامبر گرامىˆ اقتباس كرده است كه فرمودند:

    «إِنَّ أَشَدَّ (شَرَّ) مَا أَتَخَوَّفُ عَلَيْكُمْ مِنْهُ اتِّبَاعُ الْهَوَى وَطُولُ الْأَمَلِ؛ فَإِنَّ اتِّبَاعَ الْهَوَى يَصُدُّ (يَصْرِفُ قُلُوبَكُمْ) عَنِ الْحَقِّ وَطُولَ الْأَمَلِ يُنْسِي الْآخِرَةَ (طُولُ الْأَمَلِ يَصْرِفُ هِمَمَكُمْ إِلَى الدُّنْيَا» (ديلمى،‏ 1412ق،‏ ج1، ص21؛ مجلسي، 1362، ج74، ص190).

    علامه جعفري در شرح اين حديث مي‌نويسد:

    آري، آرزوها يک امواج زودگذر و ناپايدار مغزي نيستند که لحظاتي سر بر کشند و سپس فرو بنشينند، بلکه آرزوها همواره سطوح رواني امروز را، که روياروي حقايق و واقعيات و متأثر از آنهاست، مي‌تراشد و مي‌خراشد و قشري از مفاهيم حقيقت‌نما و مطلوب‌نما در آينده را بر آن سطوح مي‏چسباند و جلوي فعاليت‌هاي طبيعي روح را مي‌گيرد. به همين علت است که درک و اشتياق به ابديت از افق روح محو مي‌شود و به جاي آن، فرداهاي موهوم جانشين مي‌گردد (جعفري تبريزي، 1385، ج 4، ص325).

    اگر انسان مقصد خود را فراموش كند و آرزوهاي موهوم را جايگزين آن نمايد، به تلاش و کوشش براي امور بيهوده و فاني مي‌پردازد که موجب نابودي او مي‌گردد. مي‌توان گفت: اين امر مهم‌ترين اثر تخريبي طول امل است که خود آثار مخرب زيادي به همراه دارد.

    بنابر آنچه گذشت، کنترل آرزوها از اهيمت ويژه‌اي برخوردار است؛ زيرا طول امل کاذب و فريب‌دهنده است، کم‌کاري، عمل زشت، تأخير توبه و فراموشي آخرت را به دنبال دارد و هر کدام از اين امور در هلاکت و نابودي انسان نقش بسزايي دارد.

    مراحل کنترل آرزوها از نگاه امام علي†

    انسان به هر روي آرزوهايي دارد، اما بايد آنها را در جهت مثبت مهار كند و از ابتلا به طول امل جلوگيري نمايد. فرايند مهار طول امل، که از لابه‌لاي سخنان امام علي† استخراج گرديده است، نه‌تنها راه کنترل آرزوها و پيش‌گيري از ابتلا به طول امل را ارائه مي‌دهد، بلکه راه درماني است براي کساني که به اين بيماري مهلک مبتلا هستند. اين فرايند طي سه مرحله صورت مي‌گيرد:

    مرحلة اول: ايجاد نگرش صحيح

     انسان براي مهار آرزوها و به دست آوردن فضايل اخلاقي، بايد نسبت به خود، خالق و جهان پيرامون خود، شناخت کافي به دست آورد و هدف از آفرينش خود را بشناسد تا عمر گران‌مايه را در راه رسيدن به آرزوهاي ناپسند هدر ندهد. از ديدگاه امام اول شيعيان، انسان بايد براي مهار آرزوهاي خود، نسبت به مسائل ذيل، نگرش صحيحي به دست آورد:

    گام اول: خودشناسي: بهترين شناخت‌ها «خودشناسي» است. انسان از طريق خودشناسي به کرامت نفس (اسراء:70) و ارزش‌هاي عالي انساني مي‌رسد و از اهميت روح خود، که پرتوي از انوار الهي و نفخه‌اي از نفخات رباني است، آگاهي مي‌يابد. همچنين انسان با شناخت خود به خطرات هواي نفس و انگيزه‌هاي شهوت پي مي‌برد، و سرچشمه‌هاي مفاسد اخلاقي، که ريشه در جان آدمي دارد، برايش آشکار مي‌شود (مکارم شيرازي،1387، ج1، ص322-324).

    امام علي† دربارة نقش خودشناسي در جلوگيري از آرزوهاي ناپسند مي‌فرمايند: «مَنْ عَرَفَ شَرَفَ مَعْنَاهُ صَانَهُ عَنْ دَنَاءَةِ شَهْوَتِهِ وَزُورِ مُنَاهُ»؛ كسى كه شرافت مقصد خود را بشناسد از پستى شهوت و آرزوى دروغ نگاهش دارد (تميمي آمدي، ‏1378، ج1، ص601، ح 4733/84).

    پس «خودشناسي» يعني بشر ارزش وجودي خويش و جايگاهش در نظام هستي را بشناسد و از هدف خلقت خود آگاهي يابد. کسي که از حقيقت وجود خويش آگاه است وجود خود را براي رسيدن به امور پست نابود نمي‌سازد.

    بنابراين، مي‌توان گفت: آرمان‌ها و اعمال کسي که معتقد است براي مقام خليفة اللهي آفريده شده است، با کسي که براي به دست آوردن دنيا و لذات آن از هيچ کوششي فروگذار نمي‌کند، کاملاً متفاوت است. کسي که از گنج نهفته در درون خود باخبر است، به جاي آنکه توان خود را صرف رسيدن به آرزوهاي واهي کند، عمر و قواي خود را براي شکوفايي استعدادها و به فعليت رساندن آنها به کار مي‌گيرد.

    گام دوم: نگرش به مبدأ: کسي که اعتقاد به خدايي دارد که خير محض و کمال محض است، به جاي مشغول شدن به آرزوهاي طولاني، در پي تحصيل معرفت و محبت وي برمي‌آيد. امام علي† دربارة تأثير توحيد در تفکر افراد متقي در خطبة همام مي‌فرمايند: «عَظُمَ الْخَالِقُ فِي أَنْفُسِهِمْ فَصَغُرَ مَا دُونَهُ فِي أَعْيُنِهِم»؛ خالق و آفريدگار در روح و جانشان بزرگ جلوه كرده (به همين سبب)، غير خداوند در نظرشان كوچك است (سيد رضي، 1391، خطبه193).

    هر قدر انسان از درک بالاتري نسبت به عظمت پروردگار يکتا برخوردار باشد، بيشتر به سوي معرفت و محبت او رهنمون شده، خانة دل را از غير خدا خالي مي‌سازد؛ زيرا مي‌داند غير خدا کوچک، بي‌مقدار و مقهور خداست. او مي‌داند دل خانة خداست و نبايد آن را با آرزوهاي واهي و طولاني مشغول سازد.

    گام سوم: نگرش به معاد: اعتقاد به توحيد و معاد در راستاي يکديگر قرار دارند. اين دو ضامن ايجاد اخلاق فاضله در انسان بوده، سبب مي‌شود انسان به مهار آرزوهاي طولاني، که از جمله رذايل اخلاقي است، بپردازد. امام علي† در اين باره مي‌فرمايند: «مَنْ أَيْقَنَ أَنَّهُ يُفَارِقُ الْأَحْبَابَ وَيَسْكُنُ التُّرَابَ وَيُوَاجِهُ الْحِسَابَ وَيَسْتَغْنِي عَمَّا خَلَفَ وَيَفْتَقِرُ إِلَى مَا قَدَّمَ كَانَ حَرِيّاً بِقَصْرِ الْأَمَلِ وَطُولِ الْعَمَل»؛ كسى كه يقين دارد (به زودى) از دوستان جدا مى‏شود و در زير خاك مسكن مى‏گزيند و با حساب الهى مواجه مي‌شود و از آنچه بر جاى گذاشته بى‌نياز مى‏گردد و به آنچه از پيش فرستاده محتاج مى‏شود، سزاوار است كه آرزو را كوتاه و اعمال صالح را طولانى كند (مجلسي، 1362، ج70، ص167).

    اعتقاد به توحيد و مبدأ مقدمه و سرچشمة اعتقاد به معاد است؛ زيرا علم، عقل و فهم انسان قادر به درک زندگي پس از مرگ نيست و اين خالق يکتاست که آدمي را از امور زشت برحذر مي‌دارد؛ زيرا براي او سراي ديگر را ترسيم مي‌نمايد که در آن به حساب اعمالش رسيدگي مي‌شود.

    گام چهارم: باور به مقدرات الهي: اميرالمؤمنين† مي‌فرمايند: «لَنْ يَفُوتَكَ مَا قُسِمَ لَكَ، فَأَجْمِلْ فِي الطَّلَب»‏؛ آنچه برايت مقدّر شده و بهره‏ات باشد از چنگ تو نخواهد رفت. پس در طلب، ميانه‏رو باش (تميمي آمدي، 1378، ج2، ص23، ح 5482/23).

    آدمي به بيش از آنچه خداى متعال برايش مقدّر و مقرّر فرموده است نخواهد رسيد؛ هر قدر هم چاره‌انديش، زياده‌خواه و داراي تدبير قوي باشد. همچنين کمتر از آنچه برايش مقدّر شده است، به او نخواهد رسيد؛ هرچند بنده‌اي ناتوان بوده و چاره‌انديشي کمي داشته باشد (همان، ج١، ص٤٦٦، ح 3578/4). به‌راستى، آن‌كه اين حقيقت را بشناسد و به آن عمل كند در آرزوهاي خود حد اعتدال را رعايت مي‌کند.

    گام پنجم: استفاده از عقل: «عقل» در لغت عرب، به معناي بند و بازداري است، و در مفهوم آن، «بازداري و مهار مفيد» به چشم مي‌خورد (باقري، 1382، ص15). عقل نمايانگر وجود عنصر و کانون تفکر و انديشه در انسان است (عثمان، 1373، ج1، ص98).

    اين واژه از نظر لغت‌شناسان، به معناي «علم به صفات اشيا و فهم و درک آنها» است (راغب اصفهاني، 1426، ص209) و در مقابل جهل قرار دارد (فراهيدي،1383، ج1، ص159). اميرالمؤمنين† در حديثي مي‌فرمايند: «عِنْدَ غُرُورِ الْأَطْمَاعِ وَالْآمَالِ تَنْخَدِعُ عُقُولُ الْجُهَّالِ وَتُخْتَبَرُ أَلْبَابُ الرِّجَال»؛ در هنگام فريب دادن طمع‌ها و آرزوهاست كه عقل‌هاى نادانان گول مى‏خورد و مردان خردمند آزمايش مي‌شوند (تميمي آمدي، ‏1378، ج 2، ص28، ح ٥٥٤٥/٤٧).

    رغبت انسان در امور محال و آرزوهاى بسيار از ناداني و تباهى عقل است و كساني كه نادانى آنان را به بلندپروازى واداشته، نافرمانى عقل مي‌كنند؛ زيرا دارايى نادان در مال و آرزوى اوست. اين از آن روست که عاقل بر عمل خويش تكيه مي‌كند و نادان بر آرزوى خويش (همان، ص141، ح 6632 /38؛ ج1، ص102، ح 606/14).

    از نظر امام علي† وسيله آزمايش و عقل، ميزان فريب خوردن آن به وسيلة آرزو و طمع است. بنابراين، عاقل كسى است که آرزوى بسيار نكند. پس عقل عاملي مهم در جلوگيري از آرزوهاي ناپسند است.

    گام ششم: تفکر در بي‌اعتباري دنيا و عبرت از گذشتگان: رفتن به گورستان و حضور کنار مزار گذشتگان و تفکر در اينکه دوستان، آشنايان و آدميان با هر مقام و منصبي در دل خاک مسکن گزيده‌اند، انسان را از غفلت و بي‌خبري بازداشته، به انديشه وا مي‌دارد که روزي خودت نيز به اين مکان انتقال مي‌يابي. اين امر انسان را از دل بستن به دنيا و آرزوهاي دنيوي باز داشته، آمادة سفرآخرت مي‌کند (نراقي، 1384، ص542-544).

    يکي از خطبه‌هاي نهج البلاغه مبين اين موضوع است که انسان با مشاهدة آثار پيشنيان، که آرزوهايي درازتر و عمري بيشتر از ما داشتند، عبرت مي‌گيرد؛ زيرا دنيا هيچ‌گاه به ياري دنياپرستان نيامده است، بلكه بعكس، آنها را در زير آفت‌هاى گوناگون قرار داده، و با آزمايش‌هاي گوناگون خوارشان كرده، و با مشكلات و بيچارگي‌ها ذليلشان نموده و آنها را به صورت به خاك افكنده و پايمالشان كرده، و گردش روزگار را بر ضد آنها برانگيخته است. چنين دنيايي ارزش تقدم بر امور ديگر را ندارد (سيد رضي، 1391، خطبه111/12).

    امام علي† دربارة نقش پند گرفتن از ديگران براي مهار آرزوها مي‌فرمايند: «فَاتَّعِظُوا عِبَادَ اللَّهِ بِالْعِبَرِ النَّوَافِعِ وَاعْتَبِرُوا بِالْآيِ السَّوَاطِعِ وَازْدَجِرُوا بِالنُّذُرِ الْبَوَالِغِ وَانْتَفِعُوا بِالذِّكْرِ وَالْمَوَاعِظِ فَكَأَنْ قَدْ عَلِقَتْكُمْ مَخَالِبُ الْمَنِيَّةِ وَانْقَطَعَتْ مِنْكُمْ عَلَائِقُ الْأُمْنِيَّةِ وَدَهِمَتْكُمْ مُفْظِعَاتُ الْأُمُورِ وَالسِّيَاقَةُ إِلَى الْوِرْدُ الْمَوْرُودُ»؛ اى بندگان خدا، از آنچه عبرت‌آور و منفعت‌بخش است پند گيريد، و از آيات روشن در عبرت فرو رويد، و از انذارهاى رسا و بليغ بترسيد، و از يادآورى و مواعظ بهره‏مند گرديد؛ آن‌چنان كه گويا چنگال مرگ در پيكر شما فرو رفته، و علاقه‌ها و آرزوها از شما رخت بربسته، و شدايد و سختي‌هاى مرگ و آغاز حركت به سوى رستاخيز به شما هجوم آورده است (ديلمى،‏ 1412ق، ج‏1، ص191).

    بنابر آنچه گذشت، نگرش صحيح نسبت به ارزش وجودي انسان، مبدأ، معاد و جهان پيرامون، انسان را از آرزوهاي طولاني بازداشته، به تصميم‌گيري براي مهار آرزوها و گزينش آنها وا مي‌دارد.

    مرحلة دوم: گزينش و ارزش‌گذاري آرزوها

    آدمي در ناحية آرزو، هيچ‌گونه محدوديتي ندارد و در عين حال، جلوي آرزوها را نمي‌توان گرفت. از همين‌جا، مي‌توان فهميد آرزو در ذات خود، تابع قاعده، منطق و قوانين فکر و عقل نيست و لازم است اصلاح شده، تحت قاعده درآيد.

    لازم به ذکر است كه آرزوهاي بي‌نظم و قاعده از نظر آموزه‌هاي ديني، «آمال شيطاني» نام دارند؛ همان‌ها که آدمي را مي‌فريبند، وقت و عمر او را تباه مي‌سازند و نيروهاي خيال و تفکر را بيهوده مصرف مي‌کنند.

    بنابراين، انسان بايد آرزوهاي خود را گزينش کرده، به ارزش‌گذاري آنها بپردازد. او بايد آرزوهاي باطل را، که همانند شاخه‌هاي اضافي است، حذف کند و به تقويت آرمان‌هاي صحيح بپردازد. در ادامه، چگونگي گزينش و ارزش‌گذاري آرزوها بيان مي‌گردد:

    گام اول: ترک آرزوهاي محال: ترک آرزوها از سه جهت قابل بررسي است:

    الف. انسان گاهي آرزوي امور محال مي‌کند؛ مثلاً، آرزو مي‌کند که ايام جواني برگردد، يا فاميل فلان شخص باشد، يا آرزو مي‌کند حادثه‌اي که در گذشته با کيفيت خاصي اتفاق افتاده، اي کاش واقع نشده بود. معلوم است که هيچ‌يك از اينها واقع‌شدني نيست و تحقق اين‌گونه آرزوها غيرممکن است.

    ب. گاهي انسان آرزوي امور ناپسندي دارد که موجب دور شدن او از هدف خلقت و ارزش‌هاي والاي انساني مي‌شود؛ مانند زماني که آرزوي داشتن ثروت فراوان يا مقامات دنيوي هدف انسان قرار گيرد، به‌گونه‌اي که گويي بشر تنها براي زندگي در اين جهان خلق شده است.

    ج. گاهي نيز آرزوهاي انسان محال يا غيرشرعي نيست، ولي براي رسيدن به آنها، بايد هزينه زيادي مصرف كند و عمر گران‌بهاي خود را براي به دست آوردن آن تلف نمايد. اين‌گونه آمال نامعقول و غيرصحيح است که بايد آنها را ترک نمود.

    امام علي† به ترک اين‌گونه آرزوها دستور داده، مي‌فرمايند: «أَنْفَعُ الدَّوَاءِتَرْكُ الْمُنَى»؛ ‏سودمندترين دارو ترك آرزوست (تميمي آمدي، ‏1378، ج1، ص110، ح 690/98). ايشان در جاي ديگر، در اين باره مي‌فرمايند: «أَشْرَفُ الْغِنَى تَرْكُ الْمُنَى»؛ بهترين غنا و بى‏نيازى ترك آرزوهاست (همان، ح 689/97).

    خوشا به حال کساني که رنج پيکار با نفس را تحمل کنند و ترس را شعار خود قرار دهند. آرزوهاى خود را دروغ شمارند و از لغزش دوري کنند و دنياى خويش را به خاطر آبادى آخرت ويران نسازند (همان، ص343، ح 2600 /35).

    گام دوم: کوتاه کردن آرزوها به وسيلة زهد: «قصر امل»، ضد طول امل و به معناي جلوگيري از آرزوي بقاي در دنيا و ديگر آرزوهاي ناپسند است (نراقي، 1384، ص536-537) و به وسيلة زهد صورت مي‌گيرد. امام علي† در اين باره مي‌فرمايند: «أَيُّهَا النَّاسُ الزَّهَادَةُ قِصَرُ الْأَمَلِ وَالشُّكْرُ عِنْدَ النِّعَمِ وَالْوَرَعُ عِنْدَ الْمَحَارِمِ»؛ اى مردم، زهد كوتاهى آرزو، سپاس در برابر نعمت، و پارسايى در مقابل گناه است (سيد رضي، 1391، خطبه81/1).

    امام علي† در حديثي ديگر مي‌فرمايند: «الزُّهْدُ تَقْصِيرُالْآمَال ِوَإِخْلَاصُ الْأَعْمَالِ»؛ زهد آن است كه آرزوها را كوتاه كرده، در اعمال خود اخلاص داشته باشى (تميمي آمدي، 1378، ج1، ص492، ح 3805/15).

    از احاديث اميرالمؤمنين† اين مطلب به دست مي‌آيد که زهد و بي‌رغبتي در امور فاني و زوال‌پذير معنا مي‌يابد؛ زيرا چنين اموري براي آدمي باقي نمي‌ماند و انسان هم براي آن باقي نخواهد ماند.

    گام سوم: جايگزين کردن آرزوهاي درست به جاي آرزوهاي نادرست: نمي‌توان آرزوها را حذف کرد، بلکه بايد جايگزين مناسبي براي آن قرار داد. مفهوم زهد نيز از بين بردن آرزوها نيست؛ همان‌گونه که امام علي† در اين‌باره مي‌فرمايند: «أَصْلُ الزُّهْدِ حُسْنُ الرَّغْبَةِ فِيمَا عِنْدَ اللَّه‏»؛ اساس زهد آن است كه ميل و رغبت انسان بدانچه نزد خداست نيكو باشد (همان، ص495، ح 3822/32).

    خردمند كسى است كه در دنياى فانى و پست زهد ورزد و به بهشت والاى جاويد بلندمرتبه رغبت كند.

    بنابر آنچه گذشت، زهد از بين بردن آرزوها و خواسته‌ها نيست، بلكه جايگزين کردن خواسته‌هاي صحيح و درست به جاي آمال نکوهيده است؛ زيرا اولاً، در احاديث، زهد به معناي «قصر امل» آمده است، نه ترک امل؛ ثانياً، رغبت در آنچه نزد خداي متعال است، اساس زهد به شمار مي‌آيد.

    امام علي† در عباراتي ديگر، انسان را به روي‌گرداني از امور فاني و روي‌آوردن به امور باقي سفارش کرده، در اين‌باره مي‌گويند: «كَفَى بِالْمَرْءِ سَعَادَةً أَنْ يَعْزِفَ عَمَّا يَفْنَى وَيَتَوَلَّهَ بِمَا يَبْقَى»‏؛ براى سعادت و نيك‌بختى انسان همين بس كه از آنچه نابود شدنى است روى بگرداند، و بدانچه ماندنى است شائق گردد (همان، ص498، ح 3847/57).

    دنيا سرايي فاني است که بايد از آن دوري کرد و آخرت سراي باقي است که بايد به سوي آن شتافت. بنابراين، انسان بايد فنا و نيستى دنيا را بشناسد و در آن زهد ورزد، و بقا و ماندن آخرت را دانسته، برايش كار کند.

    از مطالب گذشته، به دست مي‌آيد که اهداف و آرمان‌هاي آدمي بايد بر اساس زندگي اخروي پي‌ريزي شود و از دنيا به‌عنوان وسيله‌اي براي آباداني و توشه‌برداري براي سراي ديگر استفاده شود، نه اينکه خود دنياي فاني هدف و آرمان قرار گيرد. پس کساني که دنيا را هدف و آرمان خود قرار مي‌دهند ازآن‌رو که به امور فاني دل بسته‌اند، نابود مي‌گردند. اما آنها که رسيدن به مقامات اخروي را سرلوحة اهداف خود قرار مي‌دهند به امور باقي دل بسته‌اند و آرمان‌هاي آنها پايدار و در جهت سعادت ايشان است.

    گام چهارم: واقع‌بيني: آدمي بايد واقع‌بين باشد و به آرزوها تکيه نکند. اميرالمؤمنين† در اين باره مي‌فرمايند: «لَا تَفِي الْأَمَانِيُّ لِمَنْ عَوَّلَ عَلَيْهَا»؛ كسى كه به آرزوها تكيه كند، آنها با او وفا نكنند (همان، ص112، ح 708/116). واقع‌بيني و دوري از خيال‌پردازي موجب مي‌شود انسان به آرزوهاي معقول خود دست يابد.

    همان‌گونه که گذشت، حقيقت زهد جايگزين کردن آمال صحيح به جاي آرزوهاي نکوهيده است. پس مي‌توان گفت: انسان بايد آرزوهاي خود را گزينش كند، و براي اين امر بايد مراحلي طي نمايد: 1. شناسايي آرزوهاي درست و آمال نکوهيده؛ 2. حذف آرزوهاي محال و کاذب؛ 3. تبديل آرزوهاي دست‌نايافتني به آرزوهاي قابل دسترس؛ 4. جايگزين کردن آرزوهاي صحيح به جاي آرزوهاي کاذب؛ 5. تبديل آرزوها به اهداف بلند‌مدت و کوتاه‌مدت.

    هدف بلندمدت، خداوند متعال و رضايت و خشنودي اوست که ديگر اهداف در جهت آن قرار مي‌گيرد. در اين مرحله، انسان بايد به تلاش و کوشش براي رسيدن به اهداف خود بپردازد و وارد مرحلة بعدي گردد.

    مرحلة سوم: فرايند اجرا و عمل

    در اين بخش، مبارزة انسان با آمال نکوهيده در رفتار و عملکرد او آشکار شده، عملاً به مبارزه با اين آرزوها مي‌پردازد. اين مرحله داراي بخش‌هاي ذيل است:

    گام اول: عملکرد دروني (نفساني): در اين مرحله، نگرش به دست آمده در مرحلة اول، از علم به عمل و از حالت بالقوه به حالت بالفعل درمي‌آيد.

    1. ايمان: عبارت است از: جاگير شدن اعتقاد در قلب که مهار كننده‌اي قوي در برابر آرزوها مي‌شود (طباطبايي، 1417ق، ج‏1، ص72). امام علي† يکي از نشانه‌هاي ايمان را قصر امل دانسته، در اين‌باره مي‌فرمايند: «لِلْمُؤْمِنِ ثَلَاثُ عَلَامَاتٍ الصِّدْقُ وَالْيَقِينُ وَقَصْرُ الْأَمَل»؛ مؤمن سه نشانه دارد: راستى، يقين، آرزوى كوتاه (تميمي آمدي، 1378،ج1، ص131، ح 475/46).

    هر قدر انسان از ايمان بالاتري برخوردار باشد، به ميزان بيشتري مي‌تواند در برابر آرزوهاي ناپسند ايستادگي کند. «تقوا» از ريشه «وقايه» و به‌معناي «خودنگه‌داري» بوده و يکي از مراحل عالي ايمان است که كوتاهي آرزو را به همراه دارد. پيشواي اول شيعيان در اين‌باره مي‌فرمايند: «لِلْمُتَّقِي ثَلَاثُ عَلَامَاتٍ: إِخْلَاصُ الْعَمَلِ وَقَصْرُ الْأَمَلِ وَاغْتِنَامُ الْمَهَلِ»؛ براى انسان باتقوا سه نشانه است: اخلاص عمل، كوتاهى آرزو، غنيمت شمردن فرصت‌ها (تميمي آمدي، 1378،ج1، ص131، ح ٨٢٥/١٨).

    دوستان خدا تقوا پيشه مي‌کنند و اين موجب مي‌شود که آنان آرزوها را دروغ شمرده، به انجام عمل پردازند (سيد رضي، 1391، خطبه114/7). پس انسان بايد به خود پند دهد و تقواي الهي پيشه کند؛ زيرا مرگ او پنهان است و شيطان به وسيلة آرزوها او را فريب مي‌دهد (همان، خطبه64/6).

    «يقين» نيز يکي ديگر از مراحل عالي ايمان و از تقوا برتر است (مجلسي، 1362، ج‏67، ص13)، و مراد از آن اعتقاد جازم و ثابتي است که از روي دليل و برهان باشد (مکارم شيرازي، 1374، ج‏27، ص283-284). اين يکي ديگر از عوامل مهم قصر امل و کنترل‌کنندة قوي براي آرزوهاي ناپسند است. امام علي† در اين‌باره مي‌فرمايند: «يُسْتَدَلُّ عَلَى الْيَقِينِ بِقَصْرِ الْأَمَلِ وَإِخْلَاصِ الْعَمَلِ وَالزُّهْدِ فِي الدُّنْيَا»؛ نشانة وجود يقين كوتاهي آرزو، اخلاص عمل و بى‏رغبتى در دنياست (تميمي آمدي، ‏1378، ج2، ص613، ح 10887/62).

    2. پناه بردن به خدا: آرزوهاي طولاني از دام‌هاي شيطان و نفس اماره است، نفس از درون و شيطان از بيرون، انسان را به سوي آرزوهاي طولاني فرامي‌خوانند. پس براي مقابله با آنها بايد به خدا پناه برد و از او درخواست ياري کرد. مولاي متقيان† در اين‌باره مي‌فرمايند: «فِي كُلِّ امْرِئٍ وَاحِدَةٌ مِنْ ثَلَاثٍ الطِّيَرَةُ وَالْكِبْرُ وَالتَّمَنِّي فَإِذَا تَطَيَّرَ أَحَدُكُمْ فَلْيَمْضِ عَلَى طِيَرَتِهِ وَلْيَذْكُرِ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ وَإِذَا خَشِيَ الْكِبْرَ فَلْيَأْكُلْ مَعَ عَبْدِهِ وَخَادِمِهِ وَلْيَحْلُبِ الشَّاةَ وَإِذَا تَمَنَّى فَلْيَسْأَلِ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ وَيَبْتَهِلْ إِلَيْهِ وَلَا يُنَازِعْهُ نَفْسَهُ إِلَى الْإِثْمِ»؛ در هر کس، يكى از اين سه خصلت هست: تكبر، بدفالى، آرزوى بيجا. هرگاه يكى از شما گرفتار تكبر شد با بنده و خدمت‌كارش هم‌غذا شود، و گوسفند بدوشد؛ و چون فال بد زد بدان اعتماد نكند و نام خدا را ببرد و كار را بگذراند؛ و چون آرزوى بيجايى كرد از خدا درخواست كند و خود را به‌دست نفس اماره ندهد كه او را به گناه كشاند (قمي مشهدي، 1368، ج‏3، ص391؛ حويزي عروسي، 1415ق، ج‏1، ص474؛ بابويه قمي،1362، ج2، ص624).

    ياران حق تلاش خود را با ياري حق تعالي همراه مي‌سازند، تا از تيررس اوهام و آرزوهاي کاذب به‌دور مانند. به همين سبب، جز به خدا به هيچ پايگاهي پناه نمي‌آورند، و جز بر خدا بر هيچ قدرتي امور خود را وانمي‌گذارند. دل‌هاي آنان با حق‌تعالي انس برقرار ساخته است. بنابراين، طمع موهوم و آرزوي کاذب نمي‌تواند، جايي براي خود در دل‌هاي آنان باز کند (شرقاوي، 1375، ص207).

    3. ياد مرگ: کساني که گرفتار آرزوهاي طولاني و آمال نکوهيده هستند، از مرگ هراسان بوده و يادآوري آن براي آنها ناخوشايند است. اما ياد مرگ نه‌تنها از ابتلا به اين بيماري جلوگيري مي‌کند، بلکه راه درمان نيز به شمار مي‌آيد. امام علي† در اين‌باره مي‌فرمايند: «لَوْ رَأَى الْعَبْدُ الْأَجَلَ وَمَصِيرَهُ لَأَبْغَضَ الْأَمَلَ وَغُرُورَه‏»؛ اگر انسان سرآمد زندگى و عاقبت كارش را مى‏ديد آرزوها و غرورش را دشمن مى‏شمرد» (سيد رضي، 1391، حکمت 334. شبيه اين حکمت در جاهاي ديگر آمده است: ر.ك: تميمي آمدي، ‏1378، ج1، ص33، ح 69/33؛ مجلسي،1362، ج‏70، ص166).

    هنگامي که انسان جنازة كسي را مشاهده مي‌کند که بر تابوت قرار دارد، بايد به انديشه و تأمل فرو رود که خود نيز روزي در اين جايگاه قرار مي‌گيرد (نراقي، 1384، ص542-544) و شگفت‌انگيز اينکه كسى كه اجل خود را در اختيار ندارد، چگونه آرزويش را دراز مي‌گرداند؟! (تميمي آمدي، ‏1378، ج1، ص106، ح 646/54). امام علي† مردم را به يادآوري زياد مرگ فراخوانده، مي‌فرمايند: «أَلَا فَاذْكُرُوا هَادِمَ اللَّذَّاتِ وَمُنَغِّصَ الشَّهَوَاتِ وَقَاطِعَ الْأُمْنِيَّاتِ»؛ به هوش باشيد! نابودكنندة لذات و بر هم زنندة كام‌يابي‌ها و قطع‌كنندة آرزوها (يعنى مرگ را) بسيار بخاطر بياوريد! (سيد رضي، 1391، خطبه99/10).

    ياد مرگ، دروكنندة آرزوست و بدين‌روي، كسى كه نگران مرگش باشد آرزويش را كوتاه مي‌گرداند (تميمي آمدي، 1378، ج1، ص33، ح 65) و رغبت خود را در دنيا کم مي‌کند؛ زيرا چيزي يقيني‌تر از مرگ وجود ندارد؛ همان‌گونه که قرآن كريم مي‌فرمايد: «أَيْنَما تَكُونُوا يُدْرِكْكُمُ الْمَوْتُ وَلَوْ كُنْتُمْ في‏ بُرُوجٍ مُشَيَّدَة» (نساء:78)؛ هرجا باشيد، مرگ شما را درمى‏يابد، هرچند در برج‌هاى محكم باشيد!

    مرگ قضيه‌اي حتمي است و راه فراري از آن وجود ندارد (جمعه:8) و سپس انسان در پيشگاه خداوند قرار مي‌گيرد.

    البته بايد توجه داشت که ياد مرگ به صورت مقطعي و با دلي آکنده از شهوات نفساني و علايق دنيوي، بي‌فايده است، بلکه انسان بايد به صورت دايمي در انديشة مرگ باشد. انديشه دايمي مرگ موجب مي‌شود انسان آرزوي دنيا را نداشته و مهياي سفر آخرت باشد؛ مانند کسي که سفر دارزي در پيش دارد و در راه آن گرفتار بيابان‌هاي بي‌علف و درياهاي وحشت‌انگيز شده است و فکري جز مرگ ندارد (نراقي، 1384، ص541).

    امام اول شيعيان براي کساني که دايم به ياد مرگ هستند، دعا کرده، چنين مي‌فرمايند: «رَحِمَ اللَّهُ امْرءً عَلِمَ أَنَّ نَفَسَهُ خُطَاهُ إِلَى أَجَلِهِ فَبَادَرَ عَمَلَهُ وَقَصَّرَ أَمَلَه»‏؛ خداوند رحمت كند كسى را كه بداند نفس‌هاى او گام‌هايى است كه به سوى مرگ برمى‏دارد، پس در عمل شتاب كند، و آرزويش را كوتاه كند (تميمي آمدي، ‏1378، ج2، ص201، ح 7148/22).

    4. توجه مستمر به کوتاهي عمر: تندرستي و نعمت‌هاي خداوند نبايد انسان را مغرور سازد؛ زيرا مدت عمر اندک است. پس انسان بايد شتاب در انجام کارهاي نيکو را جايگزين طول امل سازد. امام علي† در يکي از خطبه‌هاي خود، انسان را از انديشة عمر طولاني برحذر داشته، مي‌فرمايند: «فَأَزْمِعُوا عِبَادَاللَّهِ، الرَّحِيلَ عَنْ هَذِهِ الدَّارِالْمَقْدُورِعَلَى أَهْلِهَا الزَّوَالُ، وَلَايَغْلِبَنَّكُمْ فِيهَا الْأَمَلُ، و َلَايَطُولَنَّ عَلَيْكُمْ الْأَمَد»؛ اى بندگان خدا، تصميم كوچ كردن از سرايى بگيريد كه سرانجام به نيستى مى‏گرايد. مبادا آرزوها بر شما چيره شوند. خيال نكنيد عمر طولانى خواهيد داشت (بنابراين، از مركب غرور فرود آييد و از دنياپرستى و خودخواهى و تعدى و تجاوز بر ديگران دست برداريد) (سيد رضي، 1391، خطبه52/4).

    ايشان در جاي ديگر مي‌فرمايند: «قَصِّرِ الْأَمَلَ؛ فَإِنَّ الْعُمُرَ قَصِيرٌ، وَافْعَلِ الْخَيْرَ فَإِنَّ يَسِيرَهُ كَثِير»؛ آرزو را كوتاه كن كه عمر كوتاه است، و كار خير انجام ده كه كم آن نيز بسيار است (تميمي آمدي، ‏1378، ج1، ص105، ح 636/44).

    گام دوم: عملکرد بيروني (رفتاري): در اين گام، انسان بايد به اصلاح و جهت‌دهي رفتار خود بپردازد:

    پرداختن به کار و تلاش: جهان ما جهان حرکت است. از بزرگ‌ترين کرات تا کوچک‌ترين ذره‌ها هميشه به کار و فعاليت مشغولند. انسان نيز از اين قاعده مستثنا نيست، و آدمي هرچند به ظاهر بيکار باشد، ولي روح و مغز او نمي‌تواند بيکار باشد و دايم در حال حرکت است و از خاطره‌اي به خاطره‌اي و از تصوري به تصور ديگر منتقل مي‌شود. در ناحية بدن نيز بشر بيکار مطلق نيست و ناگزير بايد چيزهايي را بييند و تماشا کند؛ اما انسان به حکم اينکه آزاد آفريده شده است، ميدان عمل وسيعي دارد.

    اگر انسان روح را به حال خود واگذار كند دايم در ميان خيالات باطل و گذشته غوطه‌ور مي‌شود، ولي اگر عمل روح را تحت نظم و قاعده درآورد عملي فکر مي‌کند و تفکرش هميشه توليدکنندة انديشة نو و صحيح خواهد بود (مطهري، 1377، ص49). پس انسان بايد از بيکاري پرهيز كند؛ زيرا اين عامل آرزوهاي دروغين را پرورش مي‌دهد؛ ولي اگر به کار و فعاليت بپردازد، مجالي براي ورود آمال کاذب باقي نمي‌ماند. امام علي† در اين‌باره مي‌فرمايند: «اجْعَلْ رَفِيقَكَ عَمَلَكَ وَعَدُوَّكَ أَمَلَك‏»؛ رفيق خويش را عمل، و دشمنت را آرزوى خود قرار ده (تميمي آمدي، ‏1378، ج2، ص206، ح 7193/34).

    به‌راستى، دوستان خداى تعالى كساني هستند كه مرگ خود را نزديك و آرزوى خود را دروغ بدانند؛ كساني كه عملشان بسيار و لغزشش اندك باشد (همان، ج1، ص31، ح 47/11، ص55، ح 240/ 150).

    امام علي† در عبارت ديگري، مردم را به کار و فعاليت واداشته و از آرزوهاي کاذب برحذر مي‌دارند: «بَادِرُوا الْعَمَلَ وَأَكْذِبُوا الْأَمَلَ وَلَاحِظُوا الْأَجَل»‏؛ كار كنيد و آرزو را دروغ بدانيد، و مرگ را ملاحظه كنيد (كه ناگهان درمي‌رسد) (همان، ج 2، ص210، ح 7225/66).

    انسان بايد در دوران حيات خود به عمل بپردازد؛ زيرا در اين هنگام، پرونده‏ها باز، بساط توبه گسترده، فراريان از اطاعت خدا به سوى آن خوانده مى‏شوند، و بدكاران اميد بازگشت و پاك شدن دارند (همان، ج1، ص٤٨، ح 188/98). پيشواي اول شيعيان در حديثي، به كوتاهي آرزو و توجه به اعمال صالح دعوت کرده، مي‌فرمايند: «قَصِّرُوا الْأَمَلَ وَخَافُوا بَغْتَةَ الْأَجَلِ وَبَادِرُوا صَالِحَ الْعَمَلِ»؛ آرزو را كوتاه كنيد و از در رسيدن ناگهانى مرگ بترسيد، و به عمل شايسته مبادرت ورزيد (همان، ص105، ح 633/41).

    دربارة تفاوت تعبير «کوتاه کردن آروزها» و «دروغ دانستن آمال»، بايد گفت: گونه‌اي از آرزوها بايد به‌طور کلي حذف شوند که از آنها به «آمال کاذب» تعبير مي‌کنند، و گونه‌اي آرزوها بايد اصلاح شوند که راه مهارشان قصر (کوتاهي) آنهاست.

    اميرالمؤمنين† انسان را دعوت مي‌کنند که جلوتر از آرزوهاي خود باشد و دايم به کار و تلاش مبادرت ورزد: «بادِرُوا الاَمَلَ و سابِقُوا هُجُومَ الاَجَلِ؛ فَاِنَّ النّاسَ يُوشِكُ اَن يَنقَطِعَ بِهِمُ الاَمَلُ فَيُرهَقَهُمُ الاَجَلُ»؛ بر آرزو پيشى گيريد و بر هجوم اجل سبقت گيريد. به‌راستى مردم به بريده شدن آرزوها و فرا گرفتن اجل‌ها نزديكند (همان، ص53، ح 220/130).

    پيشي گرفتن بر آرزوها داراي دو معناست:

    1. آرزوها را به پشت سر خود رانده، در پي آن نرويد.

    2. کارهاي خير را بر آرزوها مقدم کنيد.

    «پيشي گرفتن بر اجل» نيز به معناي آن است که قبل از رسيدن اجل، به انجام کارهاي خير مبادرت ورزيد؛ زيرا اجل بدون اجازه وارد مي‌شود و آرزوها را قطع مي‌کند (خوانساري، 1366، ج3، ص248).

    معمولاً افرادي که از لحاظ روح و روان، سالم و بانشاط هستند و انحرافي پيدا نکرده‌اند کمتر به تخيل و به هم بافتن آرزوهاي دور و دراز و نامعقول مي‌پردازند؛ هميشه عملي فکر مي‌کنند؛ يعني آرزوهاي آنان در جهت همان مداري است که در زندگي دارند، و خيال‌پردازي نکرده، امور ناشدني را آرزو نمي‌کنند (مطهري، 1377، ص181).

    بنابر آنچه گذشت، بايد گفت: کار و فعاليت موجب سرگرمي فکري مي‌شود و اين خود دو نتيجه دارد:

    1. ديگر مجالي براي فعاليت قوة خيال باقي نمي‌ماند.

    2. انديشة انسان عادت مي‌کند منظم کار کند و از پريدن از شاخه‌اي به شاخه‌اي ديگر خلاص مي‌گردد.

    لازم به ذکر است کساني که کار و تلاش مي‌کنند تا از آرزوهاي دروغين رهايي يابند، بايد به نکات ذيل توجه داشته باشند:

    الف. غنيمت شمردن فرصت‌ها و مديريت زمان: «اغتنام فرصت» يکي از مهم‌ترين عوامل تکامل و مديريت زمان به معناي «استفادة بهينه از فرصت‌ها» است. مهم‌ترين فرصت‌ها سرماية گران‌بهاي عمر است که انسان بايد از آن صحيح استفاده كند، و بالاترين کفران نعمت عمر اين است که انسان انديشة خود را در مسير انحرافي صرف نمايد (صافي اصفهاني، 1383، ج2، ص938). مولاي متقيان غنيمت شمردن فرصت‌ها را يکي از راه‌هاي مهار آرزوهاي ناپسند دانسته، در اين‌باره مي‌فرمايند: «أَكْذِبُوا آمَالَكُمْ وَاغْتَنِمُوا آجَالَكُمْ بِأَحْسَنِ أَعْمَالِكُمْ، وَبَادِرُوا مُبَادَرَةَ أُولِي النُّهَى وَالْأَلْبَاب»‏؛ آرزوها را دروغ بدانيد، و از عمر خود با انجام بهترين عمل‌ها غنيمت گيريد، و همانند سبقت گرفتن مردمان خردمند سبقت گيريد (تميمي آمدي، ‏1378، ج1، ص109، ح 680/88).

    ايشان در حديثي ديگر، همين مطلب را بيان کرده، مردم را به كوتاهي آرزو با استفاده از مغتنم شمردن فرصت‌ها دعوت مي‌کنند: «رَحِمَ اللَّهُ امْرَءً قَصَّرَ الْأَمَلَ وَبَادَرَ الْأَجَلَ وَاغْتَنَمَ الْمَهَلَ وَتَزَوَّدَ مِنَ الْعَمَلِ»؛ خدا رحمت كند كسى كه آرزو را كوتاه كند و بر اجل خويش پيشى گيرد و فرصت را مغتنم شمرد، و از عمل توشه‏ برگيرد (همان، ص34، ح 81/45). شبيه اين حديث در روايتي ديگر آمده است (همان، ص107، ح 648/56).

    بهترين فکر و انديشه، فکري است که موجب از دست دادن فرصت‌ها نشود. پس انسان بايد پيش از پايان يافتن زمان عمر، به بهره‌برداري صحيح از آن اقدام كند؛ همان‌گونه که امام اول شعيان مي‌فرمايند: «فَبَادِرُوا الْمَعَادَ وَسَابِقُوا الْآجَالَ؛ فَإِنَّ النَّاسَ يُوشِكُ أَنْ يَنْقَطِعَ بِهِمُ الْأَمَلُ وَيَرْهَقَهُمُ الْأَجَلُ وَيُسَدَّ عَنْهُمْ بَابُ التَّوْبَةِ. فَقَدْ أَصْبَحْتُمْ فِي مِثْلِ مَا سَأَلَ إِلَيْهِ الرَّجْعَةَ مَنْ كَانَ قَبْلَكُم»‏؛ به سوى قيامت مبادرت ورزيد و پيش از آنكه اجل فرا رسد كار كنيد. چه نزديك است كه آرزوى مردم قطع گردد؛ مرگ آنها را در آغوش كشد و باب توبه به رويشان مسدود شود؛ همانند كسانى كه پيش از شما بودند و پس از مرگ، تقاضاى بازگشت به جهان كردند (اما پذيرفته نشد) (سيد رضي، 1391، خطبه183/13).

    امام هشدار مي‌دهند که انسان بايد پيش از فرارسيدن اجل و بسته شدن باب توبه، به تهية زاد و توشه براي آخرت مبادرت ورزد و به اعمال صالح بپردازد؛ زيرا با آمدن اجل، مهلت تمام شده، باب توبه بسته مي‌گردد (مدرس وحيد، بي‌تا، ج11، ص303-305).

    بنابراين، آدمي بايد در زمان حال، که حيات دارد و از نعمت سلامتي و امنيت برخورداراست، به عمل بپردازد (بحراني، 1362، ج3، ص405) و همانند پيشينيان، که روزگار خود را به غفلت گذرانيدند، نباشد؛ آنها که آرزوي بازگشت دارند، ولي پاسخ منفي دريافت مي‌کنند (مدرس وحيد، بي‌تا، ج11، ص303-305).

    ب. زندگي در زمان حال: انسان بايد در زمان حال، به انجام عمل پرداخته، از بيکاري به اميد فردا پرهيز كند. امام علي† در اين‌باره مي‌فرمايند: «إِنَّ مَاضِيَ عُمُرِكَ أَجَلٌ وَآتِيَهُ أَمَلٌ وَالْوَقْتَ عَمَل»‏؛ راستى كه گذشتة عمر زمانى است كه به سر آمده، و آيندة آن نيز فقط اميدى است (كه معلوم نيست بدان برسى) و هم‌اكنون وقت عمل است (تميمي آمدي، 1378، ج2، ص200، ح 7142/16).

    در توضيح اين حديث، يکي ديگر از احاديث امام علي† ذکر مي‌شود که به صورت واضح اين مطلب را بيان مي‌كنند. ايشان مي‌فرمايند: «دنيا سه روز است: روزى كه با هرچه در آن بود، گذشت و باز نخواهد گشت؛ و روزى كه در آن هستي و سزاوار است كه آن را غنيمت دانى؛ و روزى كه نمى‏دانى از آنِ كه خواهد بود. و چه‌بسا تو در آن به سراى ديگر رخت بركشى. روز گذشته حكيمى ادب‏كننده است، و روزى كه در آنى دوستى در حال وداع. اما فردا را تنها به آمدنش اميد دارى. پس، از امروز توشه برگير و از آن به شايستگى جدا شو. فقط به كارى كه كرده‏اى اطمينان داشته باش، و از دل بستن و فريفته شدن به آرزو بپرهيز. غم فردا را امروز به خود راه مده كه غم امروز تو را بس است، و فردا با كار و گرفتارى خود بر تو وارد خواهد شد. اگر غم فردا را بر امروز خود بار كنى بر اندوه و رنج خويش افزوده‏اى، و بار چيزهايى كه بايد در چند روز بكشى در يك روز كشيده‏اى؛ و بدين‌گونه اندوه خود را بزرگ، و گرفتارى خود را فراوان، و رنج خود را زياد كرده‏اى. و با دل بستن به اميد و آرزو، از اقدام و كوشش بازمانده‏اى، در حالى كه اگر دل خويش از آرزو تهى ساخته بودى، به كوششى بيشتر برمى‏خاستى» (مجلسي، 1362، ج‏70، ص112؛ خراسانى‏، 1374، ج‏2، ص377؛ حکيمي، 1380، ج‏1، ص509).

    ايشان در ادامة اين حديث مي‌فرمايند: «آيا نمى‏بينى كه دنيا ساعتى ميان دو ساعت است؟ ساعت گذشته و ساعت باقي‌مانده و ساعتى كه در آنى. تو اكنون از آسايش ساعت گذشته و ساعت آينده لذتى نمى‏يابى، و از سختى آنها دردى احساس نمى‏كنى. پس ساعت گذشته و ساعتى را كه اكنون در آنى، همچون دو مهمان بدان كه بر تو وارد شده‏اند. آن‌كه از پيش تو رفته تو را نكوهش مى‏كند، و آن‌كه بر تو وارد شده تجربه‏اى از گذشته برايت آورده است» (حکيمي،1380، ج‏1، ص577).

    پيامبر اکرمˆ در توصية خود به ابوذر غفاري مي‌فرمايند: «اي ابوذر، از آن بپرهيز که خيالات و آرزوها سبب شوند کار امروز را به فردا بيفکني؛ زيرا تو متعلق به امروز و مال امروز هستي، نه مال روزهاي آينده. در آنجا که کار مفيد و خداپسندانه مي‌خواهي تأخير و دفع وقت روا مدار» (مطهري، 1377، ص56).

    خواجه عبدالله انصاري در اصالت لحظه، مي‌گويد: «ديروز كه گذشت باز نيايد، فردا را اعتماد نشايد، لحظه را درياب كه ديري نپايد» (همان).

    بنابر آنچه گذشت، آدمي‌ بايد اين روحيه را هنوز دير نشده و هنوز وقت باقي است، از خود دور کند و اين فرصت عمر و زندگي را غنيمت شمرده، از آن استفاده کند (مطهري،1377، ص56).

    انسان بايد پس از ايجاد نگرش صحيح، تعيين اهداف و ايجاد اطمينان قلبي، نهايت تلاش خود را براي رسيدن به اهدافش به کار گيرد، حتي لحظه‌اي را هدر ندهد و نتيجه را به خدا واگذارد؛ زيرا اگر از نظر ظاهري به اهداف خود رسيد که به نتيجة مطلوب دست يافته است، و اگر به اهداف خود نرسيد بايد با نگاه به گذشته، اشتباهات خود را شناسايي کرده، جبران نمايد و در هر حال، اگر به وظيفة خود عمل کرده باشد، چون آرمان اصلي او خدا و رضايت اوست، پس به نتيجة مطلوب دست يافته و پاداش او نزد خدا محفوظ است.

    نمودار (1): فرايند مهار آرزوهاي دور و دراز

    مرحلة اول: ايجاد نگرش

    خود                                               خدا                                          جهان اطراف

    توحيد    معاد (ياد مرگ)   اعتقاد به مقدرات الهي

    ارزش وجودي          توجه مستمربه کوتاهي عمر                                                                  عبرت از گذشتگان      تفکر در بي‌اعتباري دنيا

    مرحلة دوم: انتخاب و گزينش

    ترک آرزوهاي محال                                  قصر امل                                  تعيين آرزوهاي صحيح

     جايگزين کردن آمال صحيح به جاي آمال کاذب + واقع‌بيني

    مرحلة سوم: اجرا و عمل

    اعتقادات                                           تعقل                                        کار و تلاش

    ايمان                            پناه به خدا                                                  غنيمت شمردن فرصتها                زندگي در زمان حال

    کنترل و درمان طول امل

    نتيجه‌گيري

    خطور آرزو به ذهن اجتناب‌ناپذير است و عيبي هم محسوب نمي‌شود، اما مهم، کنترل آن است که از اهميت ويژه‌اي برخورداراست؛ زيرا اگر آرزوهاي انسان با آموزه‌هاي ديني و قوة عقل هماهنگ شده، به اهداف تبديل شوند، آدمي به غايت مطلوب خود، که همان کمال است، دست مي‌يابد. به بيان ديگر، اگر آدمي هدف اصلي خود را خداوند متعال قرار دهد، چه به اهداف فرعي خود برسد و چه به آنها دست نيابد به هدف اصلي آفرينش، يعني کمال دست مي‌يابد، و اين امر سعادت او را در دنيا و آخرت به همراه دارد. اما اگر آرزوها در مرحلة آرزو ماند، يا توسعه داده نشود و به «طول امل» بينجامد، کم‌کاري، عمل زشت و نابودي شخصيت را به همراه دارد و سپس موجب نوميدي انسان خواهد شد. نوميدي نيز کفر به همراه دارد و سرانجام، اين آمال کاذب موجب هلاکت انسان در دنيا و آخرت مي‌شود.

    بنابراين، انسان بايد در همان آغاز، آرزوهاي خود را مهار کند تا به بيماري مهلک «طول امل» دچار نشود، و اگر به اين عارضه مبتلا شد بايد به درمان خود بپردازد و آرزوهاي خود را تحت نظم و قاعده درآورد که اين امر در سه مرحله صورت مي‌گيرد:

    در مرحلة اول، بايد به نگرش صحيحي دست يابد. ارزش وجودي خود را يافته، از مبدأ و معاد آگاهي يابد و بداند كه دنيا تنها وسيله‌اي براي رسيدن به سراي ديگر بوده و او موجودي ماندگار است. پس بايد آرمان‌هايي ماندگار داشته باشد تا به سعادت دست يابد و اگر به امور فاني و زودگذر دل بندد سرانجامش نابودي است. پس بايد آرمان و هدف اصلي خود را خداوند متعال قرار دهد و ديگر آرزوها را در طول اين هدف والا پي‌ريزي نمايد. ازآن‌رو، آرمان‌هاي فرعي او به ذات ازلي و ابدي متصل مي‌شود به آرمان‌هايي ماندگار و پايدار تبديل مي‌گردد. اما اگر آرمان و هدف او دنياي فاني بوده و ديگر آرزوها را بر اساس آن پي‌ريزي كند، آرمانش به آرماني فاني تبديل شده و سرانجام او نابودي است.

    سپس به مرحلة دوم منتقل شده و بر اساس آرمان اصلي خود، به مهار، حذف و جاي‌گزيني آرمان‌هاي فرعي بپردازد و در تعييين آرزوها، توان، استعداها، ظرفيت و موقعيت خود را در نظر بگيرد و اصل «واقع‌بيني» را فراموش نكند. پس از آن وارد مرحلة سوم شده، ايمان، اطمينان قلبي و توکل را در خود ايجاد كند و افزايش دهد و با کمک نيروي عقل، براي رسيدن به اهداف خود، به برنامه‌ريزي صحيح بپردازد. سپس وارد مرحلة اجرا شده، با تمام توان، به تلاش و کوشش براي رسيدن به اهداف خود بپردازد و حتي لحظه‌اي را بيکار نماند و به انجام فعاليت بپردازد. در اين صورت، اميد زيادي وجود دارد که به نتيجة مطلوب دست يابد و اگر به احتمال ضعيف به هدف فرعي خود نرسيد به سبب انجام وظيفه و تلاش، کمال، که همان عبوديت و هدف والاي آفرينش است، براي او محقق شده است.

     

     

     

    References: 
    • قرآن مجيد، ترجمه: ناصر مکارم شيرازي
    • سيد رضي، 1391، نهج البلاغه، ترجمه: ناصر مكارم شيرازي، قم، امام علي.
    • ابن منظور، محمد بن مکرم، 1363، لسان العرب، مراجعه و تدقيق: يوسف البقاعي، ابراهيم شمس الدين، نعال علي، تونس، دار المتوسطه للنشرو التوزيع.
    • احمدبن فارس، 1418ق، معجم المقاييس اللغة، بيروت، دار الفکر طباعة والنشر والتوزيع.
    • بابويه قمي، محمد بن علي، 1362، الخصال، قم، جامعه المدرسين.
    • باقري، خسرو، 1382، نگاهي دوباره به تربيت اسلامي، تهران، مدرسه.
    • بحراني، ميثم، 1362، شرح نهج البلاغه، تهران، دفتر نشر الکتاب.
    • تميمي آمدي، عبدالواحد، 1378، ‏غرر الحكم ‏و درر الكلم، ترجمه: سيد‌هاشم رسولي محلاتي، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامي.
    • جعفري تبريزي، محمدتقي، 1385، ترجمه و تفسير نهج البلاغه، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامي.
    • جوهري، ابراهيم بن حماد، 1367، صحاح، تهران، چاپ گويا.
    • حکيمي، محمدرضا، حکيمي، محمد و علي حکيمي، 1380، الحياة، ترجمه: احمد آرام، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامي.
    • حويزي عروسي، عبدعلي جمعه، 1415ق، تفسير نور الثقلين‏، قم‏، اسماعيليان.
    • خراسانى‏، علم الهدى، 1374، ‏نهج الخطابة، تهران‏، كتابخانه صدر.
    • خوانساري، جمال‌الدين محمد، 1366، شرح غرر الحکم و درر الکلم، مصحح: ميرجلال‌الدين حسيني اموري محدث، تهران، دانشگاه تهران.
    • ديلمى،‏ حسن، 1412ق، ارشاد القلوب إلى الصواب،‏ قم،‏ شريف رضى.
    • راغب اصفهاني، حسين‌بن محمد، 1426ق، مفردات الفاظ القرآن کريم، تحقيق: صفوان عدنان داودي، نجف، طليعة النور.
    • شارحي از قرن هشتم، 1375، شرح نهج البلاغه، مصحح: عزيزالله عطاردي، تهران، بنياد نهج البلاغه، انتشارات عطارد.
    • شرقاوي، حسن محمد، 1375، گامي فراسوي روان‌شناسي اسلامي يا اخلاق و بهداشت رواني در اسلام، ترجمه: سيدمحمدباقر حجتي، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامي.
    • صافي اصفهاني، حسن، 1383، شوق وصال، قم، مؤسسه فرهنگي صاحب الامر.
    • طباطبايى، سيدمحمدحسين‏، 1417ق، الميزان فى تفسير القرآن،‏ چ پنجم، قم‏، دفتر انتشارات اسلامى جامعة مدرسين حوزه علميه قم‏.
    • طريحي، فخرالدين، 1408ق، مجمع البحرين، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامي.
    • عثمان، عبدالکريم، 1373، روان‌شناسي از ديدگاه غزالي و دانشمندان اسلامي، ترجمه: سيدمحمدباقر حجتي، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامي.
    • فراهيدي، خليل‌بن احمد، 1383، العين، تحقيق: محمد مخرومي و ابراهيم سامرايي، تصحيح: اسعد الطيب، تهران، اسوه.
    • فولادگر، محمد، 1387، مبدأ تا معاد در نهج البلاغه يا اصول اعتقادي در کلام امام علي، اصفهان، بوستان فدک.
    • قمي مشهدي، محمدبن محمدرضا، 1368، تفسير كنز الدقائق و بحر الغرائب، تهران، سازمان چاپ و انتشارات وزرات ارشاد اسلامي.
    • کليني رازي، محمدبن يعقوب، بي‌تا، اصول كافى، ترجمه: سيدجواد مصطفوى، تهران، کتاب‌فروشي علميه اسلاميه.
    • مجلسي، محمدباقر، 1362، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، تهران، اسلاميه.
    • مدرس وحيد، احمد، بي‌تا، شرح نهج البلاغه مدرس وحيد، قم، احمد مدرس وحيد.
    • مطهري، مرتضي، 1377، حکمت‌ها و اندرزها، تهران، صدرا.
    • مقدي الغيومي، احمد، 1425ق، مصباح المنير في غريب الشرح الکبير للرافعي، قم، مؤسسه دار الهجرة.
    • مکارم شيرازي، ناصر، 1374، تفسير نمونه، تهران، دار الکتب الاسلاميه.
    • ـــــ، 1375، پيام امام شرح جامع و تازه‌اي بر نهج البلاغه، تهران، دار الکتب الاسلاميه.
    • ـــــ ، 1387، اخلاق در قرآن، قم، انتشارات امام علي.
    • نراقي، ملااحمد، 1384، معراج السعادة، قم، انتشارت قائم آل محمد.
    • نعمان، محمد (شيخ مفيد)، 1413ق، الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد، قم‏، كنگره شيخ مفيد.
    • هاشمي خويي، ميرزا حبيب‌الله، 1358، منهاج البراعة في شرح نهج البلاغه، تصحيح: سيدابراهيم ميانجي، تهران، مکتبة الاسلامية.
    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    مشکاتی، محمدمهدی، نجفی، محمد، برزواصفهانی، سمیه.(1394) آرزوهای طولانی و فرایند مهار آن در اندیشه‌ی علوی. دو فصلنامه اسلام و پژوهش‌های تربیتی، 7(1)، 113-133

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    محمدمهدی مشکاتی؛ محمد نجفی؛ سمیه برزواصفهانی."آرزوهای طولانی و فرایند مهار آن در اندیشه‌ی علوی". دو فصلنامه اسلام و پژوهش‌های تربیتی، 7، 1، 1394، 113-133

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    مشکاتی، محمدمهدی، نجفی، محمد، برزواصفهانی، سمیه.(1394) 'آرزوهای طولانی و فرایند مهار آن در اندیشه‌ی علوی'، دو فصلنامه اسلام و پژوهش‌های تربیتی، 7(1), pp. 113-133

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    مشکاتی، محمدمهدی، نجفی، محمد، برزواصفهانی، سمیه. آرزوهای طولانی و فرایند مهار آن در اندیشه‌ی علوی. اسلام و پژوهش‌های تربیتی، 7, 1394؛ 7(1): 113-133