بررسی اثرگذاری هوش هیجانی بر دینداری با توجه به نقش واسطهای وضعیت اقتصادی دانشآموزان دورهی متوسطهی اول شهر خرامه
Article data in English (انگلیسی)
مقدمه
آثار بهجامانده از تمدنهاي کهن بهوضوح نشان ميدهد که دينداري از مؤلفههاي اصلي زندگي بشر در همة دوران بوده است. درواقع، دين و مذهب عنصري جداييناپذير از فرهنگ و تمدن انساني در تمام ادوار تاريخ بشر بوده است (بوش و همکاران، 1982، ص 12). براي دين معاني اصطلاحي متعددي بيان شده است. دين مجموعهاي از باورهاي قلبي و رفتارهاي عملي متناسب با آن باورهاست (مصباح يزدي، 1380، ج 3، ص 10). از ديدگاه آيتالله جوادي آملي، دﯾﻦ ﻣﮑﺘﺒﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ از مجموعهای از ﻋﻘﺎﯾﺪ، اﺧﻼق، ﻗﻮاﻧﯿﻦ و ﻣﻘﺮرات ﺗﺸﮑﯿﻞ ﺷﺪه و ﻫﺪف آن راﻫﻨﻤﺎﯾﯽ اﻧﺴﺎن ﺑﺮاي ﻧﯿﻞ ﺑﻪ ﺳﻌﺎدت اﺳﺖ (جوادي آملي، 1392، ص 157). اريکسون دين را کهنترين و مؤثرترين نهادي ميداند که موجب بروز ظهور و اطمينان و تعهد به يک ايدئولوژي ميشود و اين پايبندي براي حل موفقيتآميز بحران رواني ـ اجتماعي دورة نوجواني و کسب هويت، اساسي است (هاشمي و جوکار، 1389).
1. تعريف مفاهيم
1ـ1. دينداري
دﯾﻨﺪاري ﻋﻨﻮان ﻋﺎﻣﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻫﺮ ﻓﺮد ﮐﻪ ارزشها و ﻧﺸﺎﻧﻪﻫﺎي دﯾﻨﯽ در آن ﻣﺘﺠﻠﯽ ﺑﺎﺷﺪ، اطﻼق ﻣﯽﺷﻮد. ﺗﺠﻠﯽ ارزشها و ﻧﺸﺎﻧﻪﻫﺎي دﯾﻨﯽ ﺑﻮدنِ ﻓﺮد را ﻣﯽﺗﻮان در ﻧﮕﺮش، ﮔﺮاﯾﺶ و کنشهاي آﺷﮑﺎر و ﭘﻨﻬﺎن او ﺟﺴﺖ و ﺷﻨﺎﺳﺎﯾﯽ ﮐﺮد. ﻓﺮد ﻣﺘﺪﯾﻦ، ازﯾﮏﺳﻮ ﺧﻮد را ﻣﻠﺰم ﺑﻪ رﻋﺎﯾﺖ ﻓﺮاﻣﯿﻦ و ﺗﻮﺻﯿﻪﻫﺎي دﯾﻨﯽ ﻣﯽداﻧﺪ و ازﺳﻮيدﯾﮕﺮ اﻫﺘﻤﺎم و ممارستهاي دﯾﻨﯽ، او را ﺑﻪ اﻧﺴﺎﻧﯽ ﻣﺘﻔﺎوت ﺑﺎ دﯾﮕﺮان ﺑﺪل ﻣﯽﺳﺎزد. ﺑﻨﺎﺑﺮاﯾﻦ ﺑﻪ دو ﻃﺮﯾﻖ ﯾﺎ ﺑﺎ دو ﻧﺸﺎﻧﻪ ﻣﯽﺗﻮان او را از دﯾﮕﺮان ﺑﺎزﺷﻨﺎﺧﺖ: ﯾﮑﯽ از ﻃﺮﯾﻖ ﭘﺎﯾﺒﻨﺪي و اﻟﺘﺰام دﯾﻨﯽاش و دﯾﮕﺮي از ﭘﯿﺎﻣﺪ دﯾﻨﺪاري و آﺛﺎر ﺗﺪﯾﻦ در ﻓﮑﺮ و ﺟﺎن و ﻋﻤﻞ ﻓﺮدي و اﺟﺘﻤﺎعي (شجاعيزند، 1384). گلاک و استاک (2020) معتقدند که در همة اديان، ضمن تفاوتهايي که در جزئيات آنها وجود دارد، عرصههاي مشترکي هست که دينداري در آن متجلي ميشود. اين عرصهها شامل ابعاد چهارگانة دينداري هستند که عبارتاند از: اعتقادي، مناسکي، عاطفي و پيامدي.
ﺑﻌﺪ اﻋﺘﻘﺎدي ﺑﺎورﻫﺎﯾﯽ است ﮐﻪ اﻧﺘﻈﺎر ﻣﯽرود ﻣﺆﻣﻨﺎن ﺑﻪ آﻧﻬﺎ اﻋﺘﻘﺎد داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ. ﺑﺮاي اﯾﻦ ﺑﻌﺪ، شاخصهايي ﻧﻈﯿﺮ ﺑﺎور ﺑﻪ وﺟﻮد ﺧﺪاوﻧﺪ، وﺟﻮد ﺷﯿﻄﺎن، وﺟﻮد ﻓﺮﺷﺘﮕﺎن، ﻗﯿﺎﻣﺖ و ﻧﻈﺎﯾﺮ آن در ﻧﻈﺮ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺷﺪه اﺳﺖ.
ﺑﻌﺪ ﻋﺎﻃﻔﯽ ﺑﻪ درك و آﮔﺎﻫﯽ ﻣﺴﺘﻘﯿﻢ از واﻗﻌﯿﺖ ﻏﺎﯾﯽ و ﻋﻮاﻃﻒ و اﺣﺴﺎﺳﺎت دﯾﻨﯽ ﺑﺮﻣﯽﮔﺮدد. ﺑﺮاي اﯾﻦ ﺑﻌﺪ، دوري و ﻧﺰدﯾﮑﯽ ﺑﻪ ﺧﺪاوﻧﺪ، اﺣﺴﺎس اﺣﺘﺮام ﺑﻪ پيامبران، اﺣﺴﺎس ﺗﻮﺑﻪ و دوري از ﮔﻨﺎه، ﻧﺘﺮﺳﯿﺪن ﻣﺆﻣﻦ از ﻣﺮگ و ﻧﻈﺎﯾﺮ آن در ﻧﻈﺮ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺷﺪه اﺳﺖ.
ﺑﻌﺪ ﻣﻨﺎﺳﮑﯽ ﺷﺎﻣﻞ مجموعهای از اﻋﻤﺎل دﯾﻨﯽ ﺧﺎص اﺳﺖ ﮐﻪ ﭘﯿﺮوان ﯾﮏ دﯾﻦ اﻧﺠﺎم ﻣﯽدﻫﻨﺪ. اﯾﻦ ﺑﻌﺪ ﺷﺎﻣﻞ شاخصهايي ﻧﻈﯿﺮ روزه ﮔﺮﻓﺘﻦ، ﻧﻤﺎز ﺧﻮاﻧﺪن، ﺣﻀﻮر در ﻣﺴﺎﺟﺪ و ﻧﻈﺎﯾﺮ آن اﺳﺖ.
ﺑﻌﺪ ﭘﯿﺎﻣﺪي ﺑﻪ ﺗﺄﺛﯿﺮ ﺑﺎورﻫﺎ، ﺗﺠﺎرب و اﻋﻤﺎل دﯾﻨﯽ ﺑﺮ ﭘﯿﺮوان ﯾﮏ آﯾﯿﻦ اﺷﺎره دارد و راﺑﻄﮥ ﻓﺮد ﺑﺎ دﯾﮕﺮان را ﻧﯿﺰ ﻣﺘﺄﺛﺮ ﻣﯽسازد. اين بعد شامل شاخصههايي نظير امر به معروف، نهي از منکر، لزوم رعايت حجاب اسلامي، حرمت رباخواري، رابطه با جنس مخالف و نظاير آن است (گلاک و استاک، 2020).
2ـ1. متغير هوش هيجاني
در پژوهشهاي گذشته تا کنون، رابطة دينداري و متغيرهاي مختلفي مورد بررسي قرار گرفتهاند. يکي از متغيرهايي که بهنظر ميرسد بر دينداري تأثير مثبتي دارد، هوش هيجاني است. هوش هيجاني ترکيب هيجان با شناخت يا هيجان با هوش است (شريفي و آقاياري، 1387، ص 212). در حقيقت، هوش هيجاني مشتمل بر شناخت احساسات خويش و ديگران و استفاده از آن براي اتخاذ تصميمات مناسب در زندگي است. بهعبارتيديگر، هوش هيجاني عاملي است که به هنگام شکست، در شخص انگيزه ايجاد ميکند و به برقراري رابطة خوب با مردم ميانجامد (حسنزاده و ساداتي، 1388 ص 85). هوش هيجاني در سي سال اخير بهعنوان يکي از مؤلفههاي قطعي سازگاري هيجاني، سلامت شخصي، موفقيت در زندگي و روابط ميانفردي در زمينههاي مختلف زندگي روزانه شناخته شده است (پابلو و دساير، 2008). هوش هيجاني بهعنوان يک مؤلفة مهم در ساختار شخصيتي انسان قرار ميگيرد. انگيزش، شناخت، هيجان و خودآگاهي بهصورت خاصي در روانشناسي شخصيت بهعنوان چهار جريان اصلي محسوب ميشود که مبناي زيستشناسي شخصيت را تشکيل ميدهد (اکبرزاده، 1383، ص 32). همچنين هوش هيجاني بهعنوان توانايي کنترل هيجانات زندگي افراد و موفقيت آنها در زندگي توجه شده است (سالوي و گروال، 2005). اين نوع هوش موجب پردازش مناسب اطلاعاتي ميشود که بار هيجاني دارند و استفاده از آنها براي هدايت فعاليت شناختي، مانند حل مسئله و تمرکز انرژي بر روي رفتارهاي لازم ضرورت دارد (ماير و سالوي، 1997). گلمن معتقد است که تنها با هوش هيجاني ميتوان خود را براي پايداري در مقابل ناکامي برانگيخت؛ حالات روحي و خلق خود را تنظيم کرد و ارضاي نياز را به تعويق انداخت؛ از غرق شدن در مسائل ناراحتکننده اجتناب کرد و با ديگران همدلي نمود (گلمن، 1384، ص 78). هوش هيجاني نقش مؤثري در عملکرد شخصي و روابط بينفردي ايفا ميکند (الکوزي و همکاران، 2019). افراد داراي هوش هيجاني بالاتر در تصميمگيريهاي دشوار هيجاني بهميزان بيشتري، از اطلاعات اجتماعي استفاده ميکنند و اين مسئله در فرايند تصميمگيري به آنها بسیار کمک ميکند (الکوزي، شواب و کيلگور، 2016). همچنين اين افراد در هنگام تصميمگيري، احساسات خود را مديريت میکنند و عواطف ديگران را در نظر ميگيرند (اوتمان و مودا، 2018). هوش هيجاني عامل مؤثر و تعيينکننده در برايندهاي زندگي واقعي، مانند عملکرد عاطفي و توانايي رهبري، موفقيت در مدرسه و تحصيل، موفقيت در شغل و روابط بينشخصي و بهطورکلي در کنشوري مذهبي افراد است (گاتيرز ـ کوبو و همکاران، 2016؛ کوت و همکاران، 2010؛ سياروچي و همکاران، 1385).
3ـ1. متغير وضعيت اقتصادي
يکي ديگر از متغيرهاي مؤثر بر دينداري، وضعيت اقتصادي افراد است. فقر اقتصادي ازجمله عواملي است که دين و دينداري را بهشدت تهديد ميکند. فقر مانعي جدي در برابر دينداري و موجب سستي در پايبندي به احکام ديني است (دلشادتهراني، 1397، ص 247). درواقع کودکاني که با فقر اقتصادي مواجهاند، انگيزة کمي براي دينداري دارند و روايت مشهور نبوي که ميان فقر و کفر پيوند ميزند، به اين حقيقت اشاره دارد (ساجدي، 1388، ص 97). درواقع، وضعيت اقتصادي افراد، بر سلسلهمراتب ارزشي و ديني و مذهبي بودن افراد تأثير ميگذارد (عابدي و همکاران، 1398).
2. پيشينة بحث
در اين حوزه تا کنون پژوهشهايي صورت گرفته است. مهرعليان و همکاران (1397) در پژوهشي با عنوان «نقش هوش هيجاني و مهارتهاي اجتماعي در پيشبيني دينداري دانشآموزان دبيرستاني قزوين» نشان دادند که هوش هيجاني ميتواند بهعنوان يک متغير پيشبين، دينداري دانشآموزان را پيشبيني کند. صيادي و همکاران (1386) در پژوهشي با عنوان «بررسي رابطة اعتقاد به آموزههاي مذهبي اسلام و هوش هيجانی» نشان دادند که بين هوش هيجانی و اعتقاد مذهبي رابطة مثبت و معناداري وجود دارد. عباسي و روشن (1389) در پژوهشي با عنوان «بررسي رابطة باورهاي مذهبي و هوش هيجاني در دانشآموزان دبيرستاني» نشان دادند که بين هوش هيجاني و باورهاي مذهبي دانشآموزان دبيرستاني رابطة مثبت و معنادار وجود دارد. رضايي و همکاران (1395) در پژوهشي با عنوان «رابطة هوش هيجاني و مؤلفههاي آن با دينداري نوجوانان» نشان دادند که بين هوش هيجاني و دينداري رابطة مثبت و معناداري وجود دارد. اوهاکوه و همکاران (2020) در پژوهشي کاربردي با عنوان «هوش هيجاني، جهتگيري مذهبي و رضايتمندي زناشويي» نشان دادند که با آموزش هوش هيجاني، نگرش مذهبي در نمونة مورد مطالعه افزايش مييابد. لويکي و زاژنکوفسکي (2017) در پژوهشي با عنوان «احساسات الهي: ارتباط هوش هيجاني و اعتقادات ديني» دريافتند که بين هوش هيجاني و اعتقادات ديني دانشآموزان رابطة معنادار وجود داشته است. جعفري (1389) در پژوهشي با عنوان «بررسي رابطة وضعيت اقتصادي و دينداري دانشآموزان» نشان داد که بين وضعيت اقتصادي و دينداري دانشآموزان رابطة مثبتي وجود دارد. عابدي و همکاران (1398) در پژوهشي با عنوان «بررسي عوامل اقتصادي و اجتماعي مؤثر بر سلامت اجتماعي زنان با تأکيد بر دينداري» نشان دادند که با افزايش پايگاه اقتصادي و اجتماعي، دينداري زنان افزايش مييابد. طاهري و جمالپور (1395) در پژوهشي با عنوان «بررسي عوامل اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي مؤثر بر دينداري در دانشآموزان دختر مقطع پنجم شهرستان مسجد سليمان» نتيجه گرفتند که بين ميزان گرايش به دينداري دانشآموزان و محيط اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي رابطة معناداري وجود دارد. فتحي و همکاران (1394) در پژوهشي با عنوان «بررسي عوامل مؤثر بر ميزان دينداري جوانان 15 تا 29 سالة شهر سنندج» دريافتند که بين متغيرهاي پايگاه اجتماعي ـ اقتصادي خانواده با ميزان دينداري جوانان رابطة معناداري وجود دارد. ها و همکاران (2017) در پژوهشي با عنوان «روابط بين آموزش، دينداري و متغيرهاي اقتصادي اجتماعي» نشان دادند که همبستگي بين متغيرهاي اقتصادي و اجتماعي و دينداري، مثبت و معنادار بوده است. هياتون (2013) در پژوهشي با عنوان «دين و وضعيت اقتصادي اجتماعي در کشورهاي درحالتوسعه: يک رويکرد مقايسهاي» نشان داد که گرايش مذهبي با وضعيت اقتصادي ـ اجتماعي در ارتباط است.
بررسي پژوهشهاي یادشده و دیگر پژوهشهاي انجامشده در اين زمينه نشان ميدهد که تا کنون رابطة هوش هيجاني و وضعيت اقتصادي با دينداري در ميان دانشآموزن دورة متوسطة اول بررسي نشده است. بنابراين در پژوهش حاضر، رابطة هوش هيجاني و دينداري با توجه به نقش واسطهاي وضعيت اقتصادي دانشآموزان دورة متوسطة اول شهر خرامه بررسي شده است.
3. روش پژوهش
پژوهش حاضر از نوع مطالعات توصيفي ـ همبستگي در قالب معادلات ساختاري است. در اين مطالعه به پيشبيني ميزان دينداري بهعنوان متغير درونزا براساس هوش هيجاني بهعنوان متغير برونزا با واسطهگري وضعيت اقتصادي (بهعنوان متغير ميانجي) در دانشآموزان دورة اول متوسطة شهر خرامه پرداخته شده است. جامعة آماري پژوهش، دانشآموزان دورة متوسطة اول شهر خرامه (2401 نفر) بودند که با توجه به تعداد متغيرها و حداقل تعداد نمونة موردنياز در تحليل مسير، تعداد 331 نفر با روش نمونهگيري خوشهاي انتخاب شدند (171 دختر و 160 پسر).
4. ابزار پژوهش
1ـ4. مقياس هوش هيجاني شات و همکاران (1998)
اين پرسشنامه توسط شات و همكاران در سال 1998م و براساس الگوي اولية هوش هيجاني ماير و سالووي (1990) ساخته شد. اين پرسشنامه شامل 33 جملة توصيفي در قالب پنجگزينهاي (کاملاً مخالف، مخالف، بينظر، موافق و کاملاً موافق) در سه مؤلفة تنظيم هيجان (ده سؤال)، ارزيابي و بيان هيجان (سیزده سؤال) و بهرهبرداري از هيجان (ده سؤال) ميباشد. در مقياسدهي، بهترتيب نمرات 1 تا 5 به طيف مزبور تعلق گرفت. جهانگيري، ثناییزاده و نوابینژاد (1390) در پژوهش خود، پايايي اين پرسشنامه را 0.84 گزارش کردهاند.
2ـ4. مقياس سنجس دينداري گلاک و استارک
مقياس سنجش دينداري توسط گلاک و استارک (1965) براي سنجش نگرشها و باورهاي ديني و دينداري ساخته و در کشورهاي مختلف در بين طرفداران اديان مختلف، ازجمله اسلام، اعتباريابي شده است. اين پرسشنامه شامل 26 سؤال در چهار مولفة اعتقادي، عاطفي، پيامدي و مناسکي در قالب طيف پنجدرجهاي ليکرت (کاملاً موافق، موافق، بينابين، مخالف و کاملاً مخالف) و در برخي گويهها (هر روز، روزهاي تعطيل، بعضي وقتها، بهندرت و اصلاً) است. سراجزاده و پویافر (1386)، مقدار آلفا را براي متغيرهاي بعد اعتقادي (با هفت سؤال) 81/0، بعد عاطفي (شش سؤال) 75/0، بعد پيامدي (شش سؤال) 72/0 و بعد مناسکي (هفت سؤال) 83/0 اعلام کرده است.
پایایی این ابزار را با تکنیک دو نیمه سازی و محاسبه ضریب آلفای کرونباخ محاسبه نمودهاند. در این پژوهش میزان آلفا(9/0)و همبستگی بین دو نیمه (64/0) محاسبه شده که نشان دهنده پایایی مطلوب این مقیاس میباشد
3ـ4. مقياس سنجي وضعيت اقتصادي
جهت سنجش وضعيت اقتصادي، از پرسشنامة قدرتنما و همکاران (1392) با ضريب پايايي آلفاي کرونباخ 797/0استفاده شد. اين پرسشنامه حاوي ده گويه در قالب وضعيت اقتصادي در چهار خردهمقياس ميزان درآمد، طبقة اقتصادي، وضعيت مسکن و سطح تحصيلات والدين است. اين پرسشنامه بسته پاسخ و در قالب طيف پنجدرجهاي ليکرت (کاملاً موافق، موافق، نظري ندارم، مخالف و کاملاً مخالف) است. در مقياسدهي، بهترتيب نمرات 0 تا 4 به طيف مزبور تعلق گرفته است.
5. شيوة تجزيه و تحليل اطلاعات
از آمار توصيفي براي توصيف متغيرها (جداول فراواني، درصد، ميانگين و نمودار) استفاده شد. در بخش استنباطي نيز ابتدا نرمال بودن دادهها از آزمون کلموگروف ـ اسميرنوف استفاده شد؛ سپس براي آزمون مدل مفهومي تحقيق نيز از مدليابي معادلات ساختاري با رويکرد مبتني بر حداقل مربعات جزئي، و نرمافزار smart pls برای آزمون فرضيات و صحت مدل استفاده شده است. براي انجام آزمونهاي فوق، از نرمافزار SPSS و smart pls استفاده شد.
6. يافتهها
در اين بخش، فراواني و درصد نمونههاي آماري بهتفکيک متغيرهاي جمعيتشناختي ارائه شده است.
جدول 1. توزيع فراواني و درصد پاسخگويان برحسب جنسيت و پاية تحصيلي
متغير گروه تعداد درصد
جنسيت دختر 171 51.7
پسر 160 48.3
کل 331 100
پاية تحصيلي پاية هفتم 90 27.2
پاية هشتم 135 40.8
پاية نهم 106 32
کل 331 100
دادههاي جدول (1) نشان داده است که 171 نفر (51.7 درصد) از پاسخگويان (دانشآموزان دورة متوسطة اول شهر خرامه) را دختران و 160 نفر (48.3 درصد) را پسران تشکيل دادهاند. در بين پاسخگويان، 90 نفر (27.2 درصد) دانشآموزان پاية هفتم؛ 135 نفر (40.8 درصد) پاية هشتم و 106 نفر (32 درصد) دانشآموز پاية نهم بودهاند.
7. توصيف متغيرهاي پژوهش
در اين قسمت، يافتههاي توصيفي شامل ميانگين، انحراف معيار، کمترين نمره و بيشترين نمرة مربوط به متغيرهاي پژوهش و ابعاد آن، طي جدول (2) آورده شده است. همچنين طي نمودار راداري (1) مربوط به متغيرهاي پژوهش نيز ارائه شده است.
جدول 2. شاخصهاي آمار توصيفي متغيرهاي پژوهش
متغيرهاي پژوهش ميانگين انحراف معيار کمترين مقدار بيشترين مقدار
تنظيم هيجان 3.58 0.646 2.1 4.9
ارزيابي و بيان هيجان 3.72 0.423 2.92 4.85
بهرهبرداري از هيجان 3.94 0.499 2.4 5
هوش هيجاني 3.75 0.458 2.69 4.65
اعتقادي 3.67 0.666 1.71 5
عاطفي 3.82 0.574 2.5 5
پيامدي 3.82 0.704 2.33 6.67
مناسکي 3.99 0.614 2.43 5
دينداري 3.82 0.461 2.8 4.81
وضعيت اقتصادي 3.16 0.744 1.4 4.9
دادههاي جدول (2) نشان ميدهد که در بين دانشآموزان دورة متوسطة اول شهر خرامه، ميانگين هوش هيجاني 3.75 با انحراف معيار 0.458، ميانگين دينداري 3.82 با انحراف معیار 0.461 و ميانگين وضعيت اقتصادي 3.16 با انحراف معيار 0.744 بوده است.
8. يافتههاي استنباطي
1ـ8. آزمون نرمال بودن توزيع دادههاي پژوهش
بهمنظور بررسي نرماليتة متغيرهاي پژوهش، از آزمون کلموگروف ـ اسميرنوف استفاده شده که نتايج آن در جدول (3) ارائه شده است.
جدول 3. آزمون نرمال بودن دادههاي پژوهش
متغيرهاي پژوهش آزمون کلموگروف ـ اسميرنوف آزمون شاپرو ويلک
KS (آماره) سطح معناداري SW (آماره) سطح معناداري
هوش هيجاني 0.056 0.2 0.98 0.145
دينداري 0.092 0.037 0.979 0.109
ومضعيت اقتصادي 0.078 0.134 0.983 0.229
همانطورکه نتايج جدول (3) نشان میدهد، سطح معناداري آزمون کلموگروف ـ اسميرنوف در متغيرهاي هوش هيجاني و وضعيت اقتصادي، در سطح 0.05>P ميباشد. در آزمون شاپرو ويلک نيز متغيرهاي هوش هيجاني، دينداري و وضعيت اقتصادي، در سطح 0.05>P معنادار ميباشند؛ لذا فرضية صفر مبني بر تبعيت دادهها از منحني نرمال در سطح اطمينان 95 درصد، رد ميشود. بنابراين ميتوان اينگونه نتيجه گرفت که توزيع دادهها در اکثريت متغيرها، از توزيع نرمال پيروي نميکند. ازآنجاکه توزيع دادهها نرمال نیست، از نرمافزار smart pls برای تحليل دادهها استفاده شد.
2ـ8. آزمونهاي آماري
همانطورکه در نمودار (1) نشان داده شده، بارهاي عاملي مدل پژوهش حاکي از آن است که در مسير هوش هيجاني با وضعيت اقتصادي و هوش هيجاني با دينداري، ضريب مسير بهترتيب 0.833 و 0.993 بوده و ضريب مسير وضعيت اقتصادي با دينداري 0.267 بوده است. در تحليل عاملي، مقادير بارهاي عاملي بالاتر از 0.5 نشانگر سطح معنادار قوي است. براي مواردي که تعداد نمونه از صد نفر بيشتر باشد، بارهايي که حداقل 0.19 و 0.26 هستند، بهترتيب در سطح 0.05 و 0.01 معنادار تلقي ميشوند (عباسي اسفنجاني، 1396).
نمودار 1. بارهای عاملی مدل پژوهش
نمودار (2)، مقادير t مربوط به مسيرهاي مدل را نشان ميدهد. با توجه به مقادير، آمارة t در همة مسيرها از 1.96 بزرگتر است. بنابراين ميتوان گفت که مقادير آمارة t معنادار بوده و مدل ساختاري نيز مناسب است.
نمودار 2. ضرايب معناداريt در برازش ساختاري مدل پژوهش
9. برازش مدلهاي اندازهگيري
برازش مدلهاي اندازهگيري شامل بررسي پايايي و روايي سازههاي پژوهش است. پايايي آزمون به دقت اندازهگيري و ثبات آن مربوط است. فورنل و لارکر براي بررسي پايايي سازهها سه ملاک را پيشنهاد ميکنند: الف) پايايي هريک از گويهها؛ ب) پايايي ترکيبي هريک از سازهها؛ ج) ميانگين واريانس استخراجشده مطابق الگوريتم تحليل مدلها.
براي بررسي برازش مدلهاي اندازهگيري، سه معيار پايايي و روايي PLS-SEM در روش همگرا و روايي واگرا استفاده شده و نتايج زير بهدست آمده است.
1ـ9. پايايي
براي بررسي پايايي مدلهاي اندازهگيري معيارهاي ضرايب بارهاي عاملي، آلفاي کرونباخ و پايايي ترکيبي به شرح زير محاسبه شد:
1ـ1ـ9. ضرايب بارهاي عاملي
پايايي هريک از گويهها به مقدار بارهاي عاملي هريک از متغيرهاي مشاهدهشده اشاره دارد و براي مشخص کردن اينکه شاخصهاي اندازهگيري (متغيرهاي مشاهدهشده) تا چه اندازه براي سنجش متغيرهاي پنهان قابل قبولاند، مورد استفاده قرار میگیرد و حداقل مقدار قابل قبول آن 0.3 و بارهاي عاملي 0.4 سطح معناداري متوسط را نشان ميدهد. در تحليلهاي عاملي، مقادير بارهاي عاملي بالاتر از 0.5 نشانگر سطح قوي معناداري و همبستگي زياد بين متغيرهاي مشاهدهشده و عامل بوده و بيانگر آن است که سازه خوب تعريف شده است (کلانتري، 1388). همانطورکه در نمودار (1) ملاحظه ميشود، در متغير هوش هيجاني کمترين مقدار بار عاملي آمارة 0.821 مربوط به بعد بهرهبرداري از هيجان، و بيشترين مقدار 0.913 مربوط به بعد ارزيابي و بيان هيجان بوده است. در متغير دينداري، کمترين مقدار بار عاملي 0.605 مربوط به بعد اعتقادي، و بيشترين مقدار 0.835مربوط به ايجاد بعد مناسکي بوده است. در متغير وضعيت اقتصادي، کمترين مقدار بار عاملي 0.642 مربوط به گوية E1 و بيشترين مقدار 0.791 مربوط به گوية E5 بوده است.
2ـ1ـ9. آلفاي کرونباخ
در اين پژوهش، آلفاي کرونباخ براي متغيرهاي هوش هيجاني 0.85، دينداري 0.73 و وضعيت اقتصادي 0.833 ميباشد. بنابراين براساس مقادير استاندارد ارائهشده در جدول، روايي همگرا براي تمام سازهها در وضعيت مناسبي قرار دارد و روايي همگراي تمام سازهها قابل پذيرش است.
3ـ1ـ9. پايايي ترکيب (C.R)
جدول 4. مقادير شاخص ضريب پايايي مرکب (C.R)
متغيرها مقدار استاندارد مقدار شاخص در مدل مورد نظر نتيجهگيري
هوش هيجاني بيشتر از 6/0 0.908 برازش مدل مناسب است
دينداري بيشتر از 6/0 0.833 برازش مدل مناسب است
وضعيت اقتصادي بيشتر از 6/0 0.872 برازش مدل مناسب است
دادههاي جدول (4) نشان ميدهد که مقدار شاخص ضريب پايايي مرکب (C.R) براي هوش هيجاني (0.908)، دينداري (0.733) و وضعيت اقتصادي (0.872) بالاتر از مقدار استاندارد (6/0) ميباشد (هنسلر، 2009) و قابل قبول است.
2ـ9. روايي همگرا
جدول 5. ضرايب AVE براي متغيرهاي پنهان مدل پژوهش
نام متغيرها مقدار استاندارد مقدار شاخص در مدل مورد نظر نتيجهگيري
هوش هيجاني بيشتر يا برابر 5/0 0.768 برازش مدل مناسب است
دينداري بيشتر يا برابر 5/0 0.558 برازش مدل مناسب است
وضعيت اقتصادي بيشتر يا برابر 5/0 0.516 برازش مدل مناسب است
دادههاي جدول (5)، مقادير AVE ميانگين واريانس استخراجشده را براي سنجش روايي همگرا نشان ميدهد. فورنل و لارکر (1981) معيار AVE را براي سنجش روايي همگرا معرفي کردهاند. همانطورکه نشان داده شده، مقدار AVE در هوش هيجاني (0.768)، دينداري (0.558) و وضعيت اقتصادي (0.516) بوده است و ازآنجاکه هير و همکاران (2014) مقدار بحراني را عدد 5/0 تعيين کردهاند و مقادير فوق بالاتر از مقدار شاخصاند، روايي واگرايي مدل، مورد تأييد است.
3ـ9. روايي واگرا
1ـ3ـ9. ميانگين واريانس استخراجشده (AVE)
جدول 6. ماتريس همبستگي بين سازهها و مقادير AVE براساس معيار فورنل و لارکر
متغيرها دينداري هوش هيجاني وضعيت اقتصادي
دينداري 0.746
هوش هيجاني 0.77 0.876
وضعيت اقتصادي 0.559 0.839 0.718
دادههاي جدول (6)، ماتريس همبستگي سازهها را که در برش اصلي آن، مقادير جذر AVE قرار گرفتهاند، نشان ميدهد. همانطورکه در اين جدول مشاهده ميشود، براي تمامي سازهها مقدار جذر AVE بزرگتر از مقدار همبستگي آن سازه با ساير سازههاست و ميتوان گفت که تمامي سازهها در مدل، تعامل بيشتري با نشانگرهاي خود دارند تا با سازههاي ديگر؛ و بهبيانديگر، روايي واگراي مدل در حد مناسبي است. بهعقيده؛ هير و همکاران (2014)، طبق آزمون بار عرضي، بارهاي عامليِ هريک از شاخصهاي سازة مرتبط بايد از کل شاخصهاي ديگر سازهها بزرگتر باشد که اين معيار هم بهعنوان ديگر معيار روايي واگرا در مدل اندازهگيري صادق است.
مطابق با الگوريتم تحليل دادهها در روش PLS پس از برازش مدلهاي اندازهگيري، برازش، مدل ساختاري پژوهش بررسي ميشود. برخلاف مدلهاي اندازهگيري که در آن، روابط بين متغير مکنون با متغيرهاي آشکار مورد توجه است، در بررسي مدل ساختاري، روابط بين متغيرهاي مکنون با همديگر تجزيه و تحليل گردید و معيارهاي ضرايب معناداري t-values معيار R Squares ياR2، معياراندازهگيري تأثير ƒ2، معيار استون گيزر Q2، معيار افزونگي براي برازش مدل ساختاري بررسي شد.
2ـ3ـ9. مقادير معناداري t
همانطورکه در نمودار (2) مشاهده ميشود، در متغير هوش هيجاني، کمترين مقدار آمارة 41.76=t مربوط به بعد بهرهبرداري از هيجان، و بيشترين مقدار آمارة تنظيم هيجان 102.26=t مربوط به بعد تنظيم هيجان بوده است. در متغير دينداري، کمترين مقدار آماره 15.93=t مربوط به بعد اعتقادي، و بيشترين مقدار آماره 32.86=t مربوط به بعد پيامدي بوده است. در متغير وضعيت اقتصادي، کمترين مقدار آماره 12.33=t مربوط به گوية E3 و بيشترين مقدار آماره 34.9=t مربوط به گوية E5 بوده است.
3ـ3ـ9. ضريب تعيين
جدول 7. مقادير R2 در برازش ساختاري مدل تحقيق
متغيرها ضريب R2
وضعيت اقتصادي 0.693
دينداري 0.615
دادههاي جدول (7)، مقدار ضريب تعيين (R2) مربوط به متغير وابستة مدل را نشان ميدهد. اين مقدار، ميزان تأثير يک متغير برونزا بر يک متغير درونزا را نشان ميدهد. تروجيلو و همکاران (2016) سه مقدار 19/0، 33/0 و 67/0 را بهعنوان مقادير ضعيف، متوسط و قوي براي برازش مدل معرفي کرده است. ازآنجاکه مقدار ضريب تعيين در اين پژوهش براي دينداري (متغير وابستة اصلي) 0.615 و براي متغير ميانجي وضعيت اقتصادي 0.693 است، مدل، از برازش قوي برخوردار است و متغيرهاي مستقل ميتوانند تا حد زيادي تغييرات ديندارياي را تبيين کنند.
4ـ3ـ9. معيار استون ـ گيزر Q2
اين معيار، قدرت پيشبيني مدل را مشخص ميسازد و مدلهايي که برازش بخش ساختاري قابل قبولي دارند، بايد قابليت پيشبيني شاخصهاي مربوط به سازههاي درونزاي مدل را داشته باشند؛ بدينمعنا که اگر در يک مدل، روابط بين سازهها بهدرستي تعريف شده باشند، سازهها ميتوانند بهقدر کافي بر شاخصهاي يکديگر تأثير بگذارند و از اين راه، فرضيهها بهدرستي تأييد شوند. داوري و رضازاده بهنقل از هنسلر و همکاران (2009)، دربارة شدت قدرت پيشبيني مدل در مورد سازههاي درونزا، سه مقدار 0.02، 0.15 و 0.35 را بهترتيب قدرت پيشبيني ضعيف، متوسط و قوي تعيين کردهاند.
جدول 8. مقادير Q2در برازش ساختاري مدل تحقيق
متغيرها ضريب Q2
وضعيت اقتصادي 0.29
دينداري 0.304
دادههاي جدول (8) نشان ميدهد که مقدار شاخص Q2 در اين پژوهش، براي متغيرهاي وضعيت اقتصادي (0.29) و دينداري (0.304) بوده است. ازآنجاکه اين معيار، قدرت پيشبيني مدل را مشخص ميسازد، با توجه به مقادير بهدستآمده، قدرت پيشبينيکنندگي مدل در هر دو سازة وضعيت اقتصادي و دينداري، بيش از حد متوسط، و در سازة دينداري تقريباً نزديک به قوي است. اين مقادير حاکي از برازش مناسب مدل ساختاري پژوهش است.
5ـ3ـ9. معيار افزونگي
جدول 9. مقادير افزونگي در برازش ساختاري مدل تحقيق
متغيرها مقادير اشتراکي ضرايب تعيين مقادير افزونگي
هوش هيجاني 0.768 -- --
دينداري 0.558 0.615 0.258
وضعيت اقتصادي 0.463 0.693 0.315
دادههاي جدول (9) مقادير مربوط به افزونگي را نشان ميدهد. اين معيار، از حاصلضرب مقادير اشتراکي سازهها در مقادير مربوط به آنها بهدست آمده و نشانگر مقدار تغيرپذيري شاخصهاي يک سازة درونزاست که از يک يا چند سازة برونزا اثر ميپذيرد. در مورد مقدار ملاک براي اين شاخص، عددي بيان نشده است و ميانگين شاخص افزونگي يک معيار کلي کيفيت مدل ساختاري است که براي همة سازههاي درونزا بهکار ميرود و تنها براي استفاده در فرمول محاسبة برازش، مدل کلي و شاخص نيکويي برازش محاسبه ميشود.
4ـ9. برازش کلي مدل (معيار نيکويي برازش /GOF)
براي بررسي برازش مدل کلي که هر دو بخش مدل اندازهگيري و ساختاري را کنترل ميکند، معيار GoF بهترتيب زير محاسبه شد:
GOF=√((Communalities) ̅×(R^2 ) ̅ )
جدول 10. مقادير اشتراکي و R2 متغيرهاي تحقيق
متغير مقدار اشتراکي مقدار R2
هوش هيجاني 0.571 --
دينداري 0.49 0.258
وضعيت اقتصادي 0.618 0.315
ميانگين 0.559 0.286
دادههاي جدول (10)، مقادير اشتراکي و مقادير ضريب تعيين بهمنظور برآورد شاخص GOF را نشان ميدهد. مهمترين شاخص برازش مدل در تکنيک حداقل مجذورات جزئي، شاخص GOF است. اين شاخص با استفاده از ميانگين شاخص R^2 و ميانگين مقادير اشتراکي قابل محاسبه است. همانطورکه جدول نشان داده، ميانگين هندسي مقادير اشتراکي (0.559) و ضريب تعيين (0.286) بوده است. بنابراين:
GOF=√(0.559×0.286)=0.534
با توجه فرمول فوق، مقدار GOF (0.78) است که در مقايسه با مقادير اعلامشده توسط وتزلس و همکاران (2009) (1/0، 25/0 و 36/0) اين مقدار بيش از 0.36 ميباشد. بنابراين مقدار GOF حاصل بيانگر برازش کلي قوي مدل است.
بحث و نتيجهگيري
هدف از انجام اين پژوهش، پيشبيني دينداري دانشآموزان دورة اول متوسطة شهر خرامه براساس هوش هيجاني با واسطهگري وضعيت اقتصادي بود. نتايج نشان داد که هوش هيجاني، هم بهصورت مستقيم و هم با واسطهگري وضعيت اقتصادي بر دينداري دانشآموزان متوسطة اول تأثير مثبت داشت. در زير به تبيين هريک از مسيرهاي مدل پيشنهادي تحقيق پرداخته شده است.
فرضية اول: هوش هيجاني بر دينداري دانشآموزان دورة متوسطة اول شهر خرامه تأثير دارد.
يافتههاي پژوهش حاکي از آن است که هوش هيجاني بر دينداري دانشآموزان تأثير مثبت و معناداري دارد؛ زيرا ضريب تأثير مشاهدهشده، 0.993 در سطح 0.01 معنادار است. بنابراين ميتوان اينگونه نتيجهگيري کرد که هوش هيجاني با ضريب تأثير بالايي ميتواند دينداري را در دانشآموزان دورة متوسطة اول تببين کند. يافتههاي پژوهش با يافتههاي رضايي و همکاران (1395)، مهرعليان و همکاران (1397)، صيادي و همکاران (1386) و عباسي و روشن (1389) همخواني دارد. آنها طي پژوهش خود نتيجه گرفتند که آموزش هوش هيجاني ميتواند بستر مناسبي براي اعتلاي فردي و اجتماعي در حوزههاي مختلف و متنوع، ازجمله دين، باشد. لويکي و زاژنکوفسکي (2017) و اوهاکوه و همکاران (2020) نيز طي پژوهشهاي خود بر اين نکته تأکيد کردهاند که بين هوش هيجاني و مهارتهاي اجتماعي و رفتار ديني رابطة معنادار وجود دارد و نظام آموزشي ميتواند با آموزش هوش هيجاني، نگرش مذهبي را تقويت کند. گرچه روانشناسي هوش هيجاني را موضوع جديدي قلمداد ميکند، اما از ديدگاه اسلام چيز جديدي نيست؛ زيرا اسلام در 1400 سال پيش، هم به هوش هيجاني، هم به مؤلفههاي آن و هم به کاربردها و فوايد آن اشاره کرده است. سيري در مؤلفههاي هوش هيجاني همچون خودآگاهي، خودمديريتي، خودکنترلي، قدرت بروز احساسات و عواطف، قدرت شناخت حالات و هيجانات خود و ديگران، و قدرت برقراري ارتباط سالم و سازنده با خود و ديگران، نشان ميدهد که اين مؤلفهها در مفاهيمي همچون خودشناسي، تواضع، غضب، حب و بغض، حسن خلق، غيرت، صبر، شجاعت و... بهکار برده شده است. درواقع اسلام در 1400 سال پيش به فکر پرورش انسانهايي با هوش هيجاني بالا بوده است. دين را نميتوان پديدهاي ساده و تکبعدي دانست؛ بلکه دين پديدهاي مرکب از واقعيتهاي متعدد است. دين از نظر روانشناختي شامل هيجانات، باورها، ارزشها، رفتارها و محيط اجتماعي است. فرد با هوش هيجاني بالا واکنش مناسبي به عامل دين نشان ميدهد؛ بهعبارتديگر، فرد، با هوش هيجاني بالا بهواسطة خودآگاهي هيجاني، خودتنظيمي، خودکنترلي در تفکر و رهايي از وابستگي هيجاني، ايجاد و حفظ روابط رضايتبخش دوجانبه، مسئلهگشايي، و خوشبيني در مقابل مسائل مطرحشده در دين، مديريت هيجاني بهتري از خود نشان ميدهد و اين سبب ميشود که بدون جبههگيري در مقابل دين، با انعطاف بيشتري ادله و مستدلات ديني را پذيرا شود. بنابراين اين احتمال وجود دارد که افراد با هوش هيجاني بالا بهتر بتوانند دست به انتخاب بزنند و در انتخاب راه رشد و ضلال، با پذيرش مستدلات قرآني مسير هدايت را طي کنند.
فرضية دوم: وضعيت اقتصادي بر دينداري دانشآموزان دورة متوسطة اول شهر خرامه تأثير دارد.
يافتههاي پژوهش نشان داده است که تأثير وضعيت اقتصادي بر دينداري دانشآموزان دورة متوسطة اول شهر خرامه معنادار است؛ يعني بين وضعيت اقتصادي با دينداري رابطه وجود دارد. توجه به ضريب تأثير نشان ميدهد که در بين ساير فرضيههاي پژوهش، اين ميزان ضريب تأثير، کمترين ميزان است که در اين پژوهش بدان اشاره شده است. يافتههاي پژوهش با يافتههاي فتحي و همکاران (1394)، طاهري و جمالپور (1395)، عابدي و همکاران (1398)، هياتون (2013)، ها و همکاران (2017) همخواني دارد. اين پژوهشگران طي پژوهشهاي خود وجود رابطه بين وضعيت اقتصادي با دينداري را تأييد کردهاند. ازآنجاكه دين اسلام يک دين جهاني و کامل است، بر همة ابعاد زندگي انسان تسري داشته و بدانها پرداخته است و در هر زمينهاي راهکارهايي را براي زندگي انسان ارائه کرده است؛ ازجمله در بحث اقتصاد، توصيههاي ديني مبتني بر صدقه، بخشش، صداقت، تحمل، تلاش، انصاف و ديگر ارزشهاي ديني که بهبوددهندة نتايج ديني هستند، مبنايي براي توجه دين به مبحث اقتصادند. تأثير مثبت دين بر نتايج اقتصادي هستند. دين اسلام با تلاش و کسب روزي حلال، بهنوعي پايه و اساس يک اقتصاد سالم را برنامهريزي کرده است. کساني که تابع دين و پایبند به اصول و فروع دين باشند، مسلماً در وضعيت اقتصادي خود نهايت دقت را دارند و سعي ميکنند که آنچه دين اسلام گفته است، انجام دهند و حاضر نيستند ذرهاي از مال غير در زندگي آنان رخنه کند؛ اما کساني که سطح دينداري در آنان پايين است، مسلماً دقت کمتري در امور زندگي، بالاخص امور اقتصادي، دارند و همين خود ميتواند عامل مخربی در زندگي آنها باشد. ممکن است مال و اموال آنها زياد شود، اما همين مال و اموال ميتواند آسیبي براي خود فرد و زندگي آنان شود. کم نيستند تحقيقاتي که به بررسي رابطة رفاه در زندگي و بزهکاري پرداخته و نتيجه گرفتهاند که رفاه اقتصادي ميتواند عامل بزهکاري شود. البته ناگفته نماند که نقطة مقابل رفاه اقتصادي، فقر اقتصادي است که آن هم در جاي خود ميتواند خطرناک باشد. چه رفاه اقتصادي و چه فقر اقتصادي، هر دو اين ظرفيت را دارند که دينداري را در فرد خدشهدار کنند. بنابراين ميتوان نتيجه گرفت که بين وضعيت اقتصادي و دينداري رابطه وجود دارد و آنچه ميتواند در اين رابطه تعيينکننده باشد، رعايت اعتدال است؛ چون هم رفاه اقتصادي ميتواند آسيبپذير باشد و هم فقر اقتصادي؛ و هر دو عامل بر دينداري اثر دارند.
فرضية سوم: وضعيت اقتصادي در رابطة بين هوش هيجاني و دينداري دانشآموزان دورة متوسطة اول شهر خرامه نقش متغير ميانجي را ايفا ميکند.
يافتههاي حاصل از پژوهش نشان داده است که وضعيت اقتصادي ميتواند بهعنوان يک متغير ميانجي رابطة بين هوش هيجاني و دينداري را تسهيل کند؛ زيرا آزمون سوبل بهدستآمده، معنادار بوده است. همانطورکه يافتههاي فرضيههای قبلي پژوهش نيز نشان داده است، بين هوش هيجاني و دينداري رابطة معنادار وجود دارد؛ اما نتايج متغير ميانجي نيز نشان داده است که وضعيت اقتصادي ميتواند بر رابطة بين اين دو متغير تأثيرگذار باشد. همانطورکه گفته شد، وضعيت اقتصادي ميتواند يک تأثير دوطرفه داشته باشد. هم خوب بودن وضعيت اقتصادي ميتواند آسيبزا باشد و هم پايين بودن سطح رفاه و وضعيت اقتصادي. اين هر دو بر دينداري تأثيرگذارند. بسته به اينکه هوش هيجاني فرد در چه حدي باشد و تا چه حدي بتواند خود را با مسائل وفق بدهد، آسيبها کمتر ميشود؛ مثلاً کسی که زندگي اشرافي برخي از افراد جامعه را ميبيند، اگر از هوش هيجاني لازم برخودار باشد، ميتواند با اين قضيه کنار بیاید و دين خود را حفظ کند؛ اما فردي که از هوش هيجاني پاييني برخودار است، نميتواند با تفاوت طبقاتي کنار بیاید و اولين آسيب، به دينداري وي وارد ميشود.
پيشنهادهای کاربردي
همانطورکه يافتههاي پژوهش نشان داده است، هر دو متغيير هوش هيجاني و وضعيت اقتصادي، چه بهعنوان متغيير مستقل و چه بهعنوان متغير ميانجي، بر دينداري دانشآموزان تأثيرگذار بوده است؛ لذا دستکاري (تقويت) اين دو متغير، بالاخص هوش هيجاني، ميتواند در ارتقای سطح دينداري دانشآموزان نقش مهمي را داشته باشد. در همين راستا، موارد زير بهعنوان پيشنهادهای کاربردي ارائه ميشود:
1. تهية محتواهاي مناسب براي تقويت هوش هيجاني در دانشآموزان و قرار دادن آن بهعنوان محتواي آموزشي در برنامة درسي دانشآموزان؛
2. ارتقای سطح دانش معلمان، مديران و اوليای دانشآموزان در خصوص هوش هيجاني دانشآموزان؛
3. آموزش شيوههاي کنترل هيجان براي کلية افراد، چه دانشآموزان و چه معلمان و اوليا؛ زيرا کنترل هيجان بهترين موقعيت براي تقويت هوش هيجاني است؛
4. کمک اقتصادي به دانشآموزان خانوادههاي فقير و بهرهمندي اين دانشآموزان از خدمات مشاورهاي رايگان.
- اکبرزاده، نسرين، 1383، هوش هيجاني، ديدگاه سالوي و ديگران، تهران، فارابي.
- جعفري، معصومه، 1389، بررسي رابطه وضعيت اقتصادي و دينداري دانشآموزان، پاياننامه کارشناسي ارشد، تهران، دانشگاه الزهرا.
- جوادى آملى، عبدالله، 1392، شريعت در آينه معرفت، قم، اسراء.
- جهانگیری، مالک و همكاران، 1390، «بررسی رابطه بین عملکرد خانواده و هوش هیجانی نوجوانان پایه های دوم و سوم راهنمایی شهر تهران»، پژوهشهای مشاوره، ش 60، ص 37-45.
- حسنزاده، رمضان و سيدمرتضي ساداتي، 1388، هوش هيجاني (مديريت احساس، عاطفه و هيجان)، تهران، روان.
- دلشادتهراني، مصطفي، 1397، رهزنان دين؛ آسيبشناسي دين و دينداري در نهج البلاغه، چ دوم، تهران، دريا.
- رضايي، محمد و همکاران، 1395، «رابطه هوش هيجاني و مؤلفههاي آن با دينداري نوجوانان»، روانشناسي تربيتي، سال دوازدهم، ش 42، ص 77ـ100.
- ساجدي، ابوالفضل، 1388، دينگريزي چرا؟ دينگرايي چه سان؟، قم، مؤسسة آموزشي و پژوهشي امام خميني.
- سراجزاده، سیدحسین و محمدرضا پویافر، 1386، «مقایسه تجربی سنجههای دیداری، دلالتهای روششناسانه کاربرد سه سنجه در یک جمعیت»، جامعهشناسی ایران، ش 4، ص 37-70.
- سياروچي، ژوزف، 1385، هوش هيجاني در زندگي روزمره، ترجمة اصغر نوري امامزادهاي، اصفهان، نو.
- شجاعيزند، عليرضا، 1284، «مدلي براي سنجش دينداري در ايران»، جامعهشناسي ايران، ش 1، ص 34-66.
- شريفي درآمدي، پرويز و سيروس آقايار، 1387، هوش هيجاني (بهبود رابطه خود با ديگران)، اصفهان، سپاهان.
- صيادي، حسين و همکاران، 1386، «بررسي رابطه اعتقاد به آموزههاي مذهبي اسلام و هوش هيجاني دانشجويان»، انديشه نوين ديني، سال سوم، ش 11، ص 145ـ172.
- طاهري، محمدرضا و فاطمه جمالپور، 1395، «بررسي عوامل اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي مؤثر بر دينداري در دانشآموزان دختر مقطع پنجم شهرستان مسجد سليمان»، در: اولين کنفرانس بينالمللي پژوهشهاي نوين در حوزه علوم تربيتي و روانشناسي و مطالعات اجتماعي ايران.
- عابدي، سيدهمرضيه و همكاران، 1398، «بررسي عوامل اقتصادي و اجتماعي مؤثر بر سلامت اجتماعي زنان با تأکيد بر دينداري»، اقتصاد و بانکداري اسلامي، ش 30، ص 219-243.
- عباسی اسفنجانی،حسین، 1396، «طراحی الگوی تجاریسازی تحقیقات دانشگاهی با روش مدلسازی معادلات ساختاری»، پژوهشنامه بازرگانی، ش 65، ص 33-82.
- عباسي، روحالله و رسول روشن، 1389، «بررسي رابطه باورهاي مذهبي و هوش هيجاني در دانشآموزان دبيرستاني»، دانشور رفتار، سال هفدهم، ش 43، ص 31ـ38.
- فتحي، منصور و همكاران، 1394، «بررسي عوامل مؤثر بر ميزان دينداري جوانان 15 تا 29 ساله شهر سنندج»، مددکاري اجتماعي، ش 2 (5)، ص 141-166.
- قدرتنما، اکبر و همكاران، 1392، «رابطه وضعیت اقتصادی ـ اجتماعی با میزان فعالیت بدنی دانشجویان دانشگاه شهید چمران اهواز»، مدیریت ورزشی، ش 16، ص 5-20.
- کلانتری، خلیل، 1388، مدلسازی معادلات ساختاری در تحقیقات اجتماعی ـ اقتصادی، تهران، فرهنگ صبا.
- گلمن، دانيل، 1384، هوش هيجاني، توانايي محبت کردن و محبت ديدن، ترجمة نسرين پارسا، تهران، رشد.
- مصباح يزدي، محمدتقي، 1380، معارف قرآن، قم، مؤسسة آموزشي و پژوهشي امام خميني.
- مهرعليان، ابراهيم و همکاران، 1397، «نقش هوش هيجاني و مهارتهاي جتماعي در پيشبيني دينداري دانشآموزان دبيرستاني قزوين»، اسلام و پژوهشهاي تربيتي، سال چهارم، ش 1، ص 205ـ220.
- هاشمي، زهرا و بهرام جوکار، 1389، «بررسي رابطه جهتگيري مذهبي اسلامي با ابعاد هويت»، دانشور رفتار، سال هفدهم، ش 40، ص 59ـ74.
- Alkozei, A., et al., 2019, "Increases in Emotional Intelligence After an Online Training Program Are Associated With Better Decision-Making on the Iowa Gambling Task", Psychological Reports, N. 40 (1), p. 1–27.
- Alkozei, A., Schwab, Z. J., & Killgore, W. D., 2016, "The role of emotional intelligence during an emotionally difficult decision-making task", Journal of Nonverbal Behavior, N. 40 (1), p, 1–16.
- Bush, Richard C, et al, 1982, The religious world: Communities of Faith, New Yourk, Macmillan Publishing co. Inc.
- Co te, S., Lopes, P. N., Salovey, P., & Miners, C. T., 2010, "Emotional intelligence and leadership emergence in small groups", The Leadership Quarterly, N. 21 (3), p. 496–508.
- Fornell, C. and Larcker, D. 1981, "Evaluating Structural Equation Modeling with Unobserved Variables and Measurement Error"; Journal of Marking Research, V. 18, N. 1, p. 39-50.
- Glock, C. Y & Stark, R., 1965, Religion and society in tension, Chicago, Rand McNally.
- Glock, Charles Y, & Rodney, Stark, 2020, Religion and Society in Tension, Chocago, Rand McNally & Company.
- Gutie´rrez-Cobo, M. J., Cabello, R., & Ferna´ ndez-Berrocal, P., 2016, "The relationship between emotional intelligence and cool and hot cognitive processes: A systematic review", Frontiers in Behavioral Neuroscience, N. 10, p. . 1-13.
- Ha, M. Rachmatullah,A. and Park, J., 2017, "Relations among education, religiosity and socioeconomic variables", South African Journal of Education, V. 39, N. 1, p. 1-13
- Hair, J. F., Black, W. C., Babin, B. J., & Anderson, R. E., 2014, Multivariate data analysis, New Jersey, NJ, Pearson Prentice Hall.
- Heaton, T.B., 2013, "Religion and socioeconomic status in developing nations: A comparative approach", Social Compass, V. 60, N. 1, p. 97-114
- Henseler, J. Ringle, CM. Sinkovics, R.R, 2009, "The use of partial least squares path modeling in international marketing, Advances in nternational Marketing, N. 20, p. 227–319.
- Lowicki, P., Zajenkowski, M., 2017, "Divine Emotions: On the Link Between Emotional Intelligence and Religious Belief", J Relig Health, N. 56, p. 1998-2009.
- Mayer, J.D. and Salovey, P., 1997, What is Emotional Intelligence? Emotional Development and Emotional Intelligent, Basic Boo.
- Ohakwe, G.C.O. Imhonde,H.O. Mbachi, V.C. Idiakheua, E.O and Enike,T.C., 2020, "Emotional I ntelligence, Religious Orientation and Marital Satisfaction as Predictors of Psychological well-being, life-satisfaction Among The Anglican Clergy", British Journal of Psychology Research, V. 8, N. 4, p. 1-30.
- Othman, N. and Muda, T., 2018, "Emotional intelligence towards entrepreneurial career choice behaviours", Education + Training, V. 60, N. 9, p. 953-970.
- Pablo, Fernandez-Berrocal. Desiree, Ruiz, 2008, "Emotional intelligence in education", Electronic journal of research in Educational Psychology, N. 15, V. l6(2), p. 421-436.
- Salovey, P., & Grewal, D., 2005, "The science of emotional intelligence", American Psychological Society, N. 14 (6), p. 281-285.
- Schutte, N. S., Malouff, J. M., Thorsteinsson, E.B., Bhullar, n., & Rooke, S. E., 2007, "The Meta –analytic investigation of the relationship between emotional intelligence and health", Personality and individual differences, V. l4, p. 921 –933.
- Trujillo, MA. Perrin, PB. Elnasseh, A. Pierce, BS & Mickens, M. 2016, "Personality Traits in College Students and Caregiving for a Relative with a Chronic Health Condition", Hindawi Publishing Corporation Journal ofAging Research, N. 2(11); 1-9.