اسلام و پژوهش‌های تربیتی، سال یازدهم، شماره اول، پیاپی 21، بهار و تابستان 1398، صفحات 5-32

    فراترکیب پژوهش‌های مربوط به نظریه ولایت‌فقیه در نظام آموزش و پرورش رسمی کشور

    نوع مقاله: 
    پژوهشی
    نویسندگان:
    ✍️ محمدهادی مروجی طبسی / دانش پژوه دکتری فلسفه تعلیم و تربیت، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی ره / mh.tabasi@iki.ac.ir
    صادق کریم زاده / استادیار گروه علوم تربیتی، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی ره / skarimzadeh178@yahoo.com
    چکیده: 
    هدف از این پژوهش، دستیابی به نگاهی کلی در زمینه وضعیت و جایگاه ارزش ولایت فقیه، در اهداف و محتوای برنامه درسی رسمی است که با رویکرد کیفی و به روش فراترکیب انجام شده است. منابع داده ها، گزارش های رسمی از تعداد 23 پژوهش مرتبط با موضوع است که در بیش از یک دهه اخیر در کشور منتشر شده اند. یافته های فراترکیب نشان می دهد که: الف. در پژوهش های مورد بررسی، ارزش «ولایت فقیه» در چارچوب های مفهومی چون ارزش های انقلاب اسلامی، مهدویت، گفتمان دینی، فرهنگ ایثار و شهادت، تربیت دینی و سیاسی و هویت دینی، ملی و انقلابی بررسی شده است؛ ب. اهداف مرتبط در سطوح مختلف هدفگذاری، به میزان کافی در نظر گرفته شدهاند. با این حال، اهداف مورد نظر بیشتر در حیطه شناختی تمرکزیافته و به حیطه های عاطفی و روانی ـ حرکتی و حتی سطوح بالای حیطه شناختی، به میزان بسندهای توجه نشده است؛ ج. یافتههای بیشتر پژوهشها نشان میدهند محتوای مرتبط با ولایت فقیه، از نظر کمی و کیفی، برای تحقق اهداف مربوط از کفایت لازم برخوردار نیستند. ارزیابی نهایی فراترکیب از وضع موجودِ بازنمایی این ارزش در کتابهای درسی نشان میدهد که با توجه به تعدد و تنوع اهداف آموزشی، انتظار تحقق همه اهداف در محتوای همه کتابها، واقعبینانه نیست، بنابراین، هرچند این بازنمایی نیاز به تجدید نظر دارد، اما در تحقق اهداف خود تا حدودی توفیق نسبی داشته است.
    Article data in English (انگلیسی)
    Title: 
    A Meta-Synthesis of Researches on the Theory of Guardianship of the Islamic Jurist in the Formal Education System of the Country
    Abstract: 
    The aim of this study is to have a general overview of the status and position of the value of the Guardianship of the Islamic Jurist in the goals and content of the formal curriculum and it is done with a qualitative approach in a meta-synthesis method. The data sources are official reports of 23 studies on this subject that have been published in the country for more than a decade. The findings of the meta-synthesis show that: A. in the investigated studies, the value of the Guardianship of the Islamic Jurist is studied in form of some concepts such as the values of the Islamic Revolution, Mahdawiyyah doctrine, religious discussions, the culture of self-sacrifice and martyrdom, religious-political education and religious, national and revolutionary identities, B. Relevant goals at different levels of goal-setting are sufficiently considered. However, the goals are more centered on the cognitive domain and the affective and psychomotor domains and even the high levels of the cognitive domain are not put under consideration enough. Most research findings show that the contents related to the Guardianship of the Islamic Jurist are not sufficient in terms of quantity and quality for achieving the goals. The final assessment of the meta-synthesis, representation of this value in textbooks shows that given the multiplicity and variety of educational goals, it is not realistic to expect all goals to be achieved in the content of all textbooks. Therefore, although this representation needs to be revised, it has been partially successful in attaining its goals
    References: 
    متن کامل مقاله: 

     

      1. مقدمه

    ارزش‌ها در يک معنا، ترجيحاتِ افراد يا گروه‌ها، در زمينه‌هاي مختلف سياسي، اجتماعي، اخلاقي، اقتصادي، زيبايي‌شناختي و معنوي هستند (ماتسوموتو، 2009م، ص566) که بر انتخاب‌هاي انسان در زندگي تأثير گذاشته، رفتار او را شکل مي‌دهند (بوشان، 1390، ص78). ارزش‌هاي سياسي، تعيين‌کننده جهت‌گيري‌هاي سياسي افراد هستند که نگرش آنان به نظام سياسي موجود و مطلوب، پديده‌هاي سياسي مرتبط و حدود مشارکت در آنها را مشخص مي‌کند.

    برخي انديشمندان معتقدند: براي اينکه شخص قادر به زندگي اجتماعي باشد، ضروري است تا به طريقي، ديدگاهي وسيع را در مورد سياست، به طور عام، و مکانيسم‌هاي زندگي سياسي، اجتماعي، حقيقت نهادهاي سياسي، رهبران و سياستمداران جامعه و مانند آن، به طور خاص، کسب کند (افهمي، 1385، ص9).

    آشناسازي افراد با ارزش‌هاي سياسي و پيامدهاي پذيرش آنها، در علوم مختلف و با ادبيات متفاوتي بررسي مي‌شود. برای نمونه، دانشمندان علوم تربيتي، با عنوان «تربيت سياسي»، و «تربيت ارزش‌هاي سياسي»، يا انديشمندان علوم اجتماعي و علوم سياسي، با عناويني چون «جامعه‌پذيري سياسي» و «هويت‌يابي سياسي»، به آن مي‌پردازند (رنجبر، 1387؛ شرف‌الدين، 1387؛ فروتن، 1393).

    نظام آموزش و پروش رسمي، از طريق برنامه درسي رسمي و پنهان، مي‌تواند در تربيت مخاطبان و دروني‌سازي ارزش‌هاي مختلف، از جمله ارزش‌هاي سياسي، ايفاي نقش کند و کتاب‌هاي درسي در بين عناصر مختلف برنامه درسي، از جايگاه ويژه‌اي برخوردار است ‌(يارمحمديان، 1389، ص142و149).

    «ولايت‌فقيه»، به معناي حاکميت و ولايت فقيهِ عالمِ عادلِ مدبر از سوي خداوند، يکي از مهم‌ترين و بنيادي‌ترين ارزش‌هاي سياسي، از ديدگاه اسلام و مبناي نظري نظام جمهوري اسلامي ايران است (ر.ک: قانون اساسي، اصول 5 و57)، که افزون بر براهين عقلي، روايات مختلف و اتفاق نظر اجمالي علما[1]
    ‌ـ از گذشته تاكنون ‌ـ نيز بر آن دلالت دارد (موسوي خميني، 1388؛ مصباح يزدي، 1394؛ آذري قمي، 1372).

    ازآنجاکه حق حاکميت منحصر به خداوند است، تنها حکومتِ کساني مشروع است که از سوي خداوند منصوب شده باشند. خداوند چنين ولايتي را به پيامبر اسلام و امامان پس از او بخشيده و در زمان غيبت نيز ولي‌فقيه، به اذن امام زمان براي تشکيل و ادارة حکومت اسلامي منصوب شده است. بنابراين، هرچند حضور مردم براي تحقق و تشکيل حکومت اسلامي ضروري است، اما موافقت يا عدم موافقت همه يا اکثريت آنان، نقشي در مشروعيت‌بخشي به ولايت‌فقيه ندارد (ر.ک: موسوي خميني، 1388؛ مصباح يزدي، 1394؛ جوادي آملي، 1389). ضرورت ولايت‌فقيه، به عنوان ادامۀ ولايتِ الهي پيامبرˆ و امامان معصوم‰ در عصر غيبت، مبتني بر ضرورت اجراي احکام اسلامي در جامعه، از طريق تشکيل حکومت اسلامي است.

    اهميت اين انديشه در نظام آموزش و پروش جمهوري اسلامي ايران موجب شده تا در بخش‌هاي مختلف سند تحول بنيادين آموزش و پرورش جمهوري اسلامي ايران، به صراحت مورد تأکيد قرار گيرد (سند تحول بنيادين آموزش و پرورش، 1390، ص16و24).

    مطالعات مربوط به انعکاس ارزش‌هاي گوناگون در عناصر نظام آموزش و پرورش، همواره يکي از علائق پژوهشگران بوده است. براي نمونه، جست‌وجو‌هاي صورت گرفته نشان مي‌دهد که چندين پژوهشگر به مرور تحقيقات مرتبط با بازنمايي ارزش‌هاي مختلف، در نظام آموزش و پروش کشور پرداخته‌اند. از آن جمله، مي‌توان به پژوهش‌ فياض (1387)، دربارة ارزش‌هاي اسلامي‌ـ ايراني و پژوهش جعفرزاده‌پور (1389)، درباره هويت ملي با روش فراترکيب اشاره کرد. حجازي‌فر و ديگران (1396)، به استخراج مؤلفه‌هاي حاکميت اسلامي در ايران، از طريق فراترکيب مطالعات مربوط پرداخته‌اند. يافته‌هاي پژوهش فياض، نشان مي‌دهد که کتاب‌هاي درسي مقطع ابتدايي و راهنمايي، از نظر آشناسازي دانش‌آموزان با ارزش‌هاي اسلامي‌ـ ايراني از نظر کميت و کيفيت ارائه آنها، نيازمند بازبيني و اصلاح است.

    بر این اساس، پژوهش‌هاي متعددي، به مطالعه برخي ابعاد و مسائل مرتبط با آموزه ولايت فقيه، در نظام آموزش و پرورش رسمي کشور پرداخته‌اند و يافته‌هاي ارزشمندي را در قلمرو این موضوع به دست آورده‌اند. با وجود اين، به دليل محدوديت مسائل مورد مطالعه در پژوهش‌هاي يادشده، که با توجه به ماهيت پژوهش‌هاي مسئله‌محور، طبيعي تلقي مي‌شود، ضروري است که با روش‌شناسي ديگري، که به صورت نظام‌مند به ارائه ديدگاه‌ تفسيري جامع‌تري از مجموعه يافته‌هاي تحقيقات بپردازد، جايگاه اين ارزش بنيادينِ سياسي در نظام آموزش و پروش رسمي کشور مورد مطالعه قرار گيرد. این پژوهش، به همين منظور و با استفاده از روش فراترکيب، که روشي نو براي يکپارچه‌سازي مطالعات پيشين به شمار مي‌رود، براي بررسي و ارائه پاسخ‌هاي مناسب به پرسش‌هاي زير طراحي شده است:

    1. در دو دهه اخير، چه پژوهش‌هايي با چه رويکردها و روش‌هايي، در رابطه با جايگاه ولايت‌فقيه در محافل علمي کشور صورت گرفته است؟

    2. پژوهش‌هاي مورد نظر، در کدام چارچوب‌هاي مفهومي به موضوع ولايت‌فقيه پرداخته‌اند؟

    3. بر پايه پژوهش‌هاي مربوط، نظرية ولايت‌فقيه از چه جايگاهي در قلمرو اهداف نظام آموزش و پروش رسمي برخوردار است؟

    4. بنابر يافته‌هاي اين پژوهش‌ها، نظرية ولايت‌فقيه، چه موقعيتي در کتاب‌هاي درسي نظام آموزش و پروش رسمي دارد؟

      1. روش و برنامه اجراي پژوهش

    در اين پژوهش، از روش فراترکيب (Meta Synthesis) براي گردآوري و تجزيه و تحليل داده‌ها استفاده خواهد شد. فراترکيب، يکي از زيرمجموعه‌ها و انواع فرامطالعه (Meta Study) است که به عنوان يک مطالعه کيفي، به بررسي اطلاعات و يافته‌هاي استخراج شده از مطالعات کيفي مرتبط با يک موضوع مي‌پردازد (کمالي، 1396، ص723-725).

    پس از تعيين موضوع، جست‌وجو در منابع مختلف، به دنبال مقالات مرتبط و مناسب انجام گرفت. منابع جست‌وجوي داده‌ها در اين پژوهش، عمدتاً شامل دو پايگاه اينترنتي «مجلات تخصصي نور» (www.noormags.ir) و «پرتال جامع علوم انساني» (www.ensani.ir) و برخي از کتابخانه‌هاي دانشگاهي بوده است. جست‌وجو با کليدواژه‌هايي چون «ولايت‌فقيه»، «حکومت اسلامي»، «تربيت سياسي»، «جامعه‌پذيري سياسي»، «هويت ملي، انقلابي و اسلامي‌ـ ايراني»، «ارزش‌هاي سياسي، انقلابي و اسلامي‌ـ ايراني» انجام شد. در گام نخست، بيش از 80 مقاله، که ارتباط بيشتري با موضوع پژوهش داشتند، گردآوري شد. ازآنجاکه قلمرو اصلي اين تحقيق، به نظام آموزش و پروش رسمي کشور معطوف بود، مطالعه اجمالي پژوهش‌هاي گردآوري شده، با هدف پالايش موارد فاقد ارتباط، آغاز گرديد که در اين گام، حدود 40 مقاله از فهرست حذف شد.

    در مرحله فيش‌برداري و تهيه سياهه خلاصه اطلاعات، با مطالعه مجدد و دقيق‌تر، تعداد ديگري از مقالات، که نتايج آنها کمکي به فراترکيب مورد نظر نمي‌کرد حذف گرديد (مثلاً برخی مقالات با توجه به کلیدواژه‌های یادشده و توضیحات چکیده، در فهرست اولیه قرار گرفته بودند؛ ولی مطالعه دقیق‌تر نشان داد که هیچ اشاره‌ای هرچند ضمنی، به اصل موضوع مورد نظر این فراترکیب (ولایت فقیه) نداشته‌اند) و تنها 23 مقاله، علي‌رغم تفاوت در ميزان اعتبار، واجد ملاک‌هاي حضور در فهرست نهايي تشخيص داده شد که اطلاعات اجمالي آنها در جدول شماره 1 آمده است.

    جدول شماره 1. فهرست نهايي پژوهش‌هاي مورد بررسي در فراترکيب

    کد

    نام پديدآور(ان)

    نام مقاله

    مشخصات نشر

    1

    *

    اديب‌منش و پروانه (1394) 

    تحليل محتواي کتاب‌هاي درسي تاريخ مقطع متوسطه (رشته‌هاي علوم پايه) از منظر ترسيم هويت ديني از سال 58 تا 92

    پژوهش‌هاي برنامه درسي، دوره پنجم، ش 2، پاييز و زمستان 1394، ص97-120

    2

    امين خندقي و جعفرنيا (1393)

    چگونگي گفتمان‌سازي نظريه ولايت‌فقيه در محتواي برنامه‌هاي درسي نظام آموزش و پرورش جمهوري اسلامي ايران

    مطالعات انقلاب اسلامي، سال يازدهم، ش 39، زمستان 1393، ص139-158

    3

    امين خندقي و ديگران (1394)

    ميزان پاسخ‌گويي برنامه درسي دين و زندگي دوره متوسطه و پيش‌دانشگاهي به نيازهاي شناختي دانش‌آموزان

    اندازه‌گيري تربيتي، دوره ششم، ش 21، پاييز 1394، ص61-82

    4

    آرمند و ديگران (1394)

    بررسي کتاب‌هاي درسي، به منظور ارائه راهبرد براي نهادينه کردن ارزش‌هاي انقلاب اسلامي در دانش‌آموزان

    رهيافت انقلاب اسلامي، سال نهم، ش 33، زمستان 1394، ص67-88

    5

    بشير (1391)

    گفتمان ديني در کتاب‌هاي درسي ايران

    مطالعات ميان‌فرهنگي، سال هفتم، ش 18، پاييز و زمستان 1391، ص31-70

    6

    پاک‌مهر و ديگران (1395)

    بررسي و تحليل محتواي کتب درسي دوره ابتدايي از حيث توجه به آموزه‌هاي انقلاب اسلامي ايران، مبتني بر نظرات شهيد مطهري در کتاب پيرامون انقلاب اسلامي

    پاسداري فرهنگي انقلاب اسلامي، سال ششم، ش 14، پاييز و زمستان 1395، ص175-196

    7

    *

    پروانه (1394)

    مؤلفه‌هاي هويت اسلامي و انقلابي در کتاب‌هاي درسي تاريخ، دوره تحصيلي متوسطه رشته‌هاي علوم پايه (57-88)

    مطالعات ملي، سال شانزدهم، ش 4 (64)، زمستان 1394، ص41-60

    8

    *

    پروانه و ديگران (1395)

    بررسي ميزان توجه به مؤلفه‌هاي هويت انقلابي در کتاب‌هاي درسي تاريخ دوره تحصيلي متوسطه (رشته‌هاي علوم پايه) از سال 1357 تا 1388

    مطالعات انقلاب اسلامي، سال سيزدهم، ش 44، بهار 1395، ص29-42

    9

    جعفرنيا و ديگران (1395)

    تحليل کيفي محتواي کتب مقطع متوسطه از منظر گفتمان‌سازي نظرية ولايت‌فقيه بر اساس آموزه‌هاي انقلاب اسلامي ايران

    تربيت اسلامي، سال يازدهم، ش 23،
    پاييز و زمستان 1395، ص1-24

    10

    جعفري هرندي (1391)

    تحليل محتواي کتاب‌هاي درسي دوره ابتدايي، به لحاظ ميزان توجه به مباحث مهدويت

    مشرق موعود، سال ششم، ش 24،
    زمستان 1391، ص107-132

    11

    جعفري هرندي و ديگران (1395)

    ارزيابي محتواي کتاب‌هاي درسي جديدالتأليف دوره ابتدايي از نظر ميزان توجه به مفاهيم مهدوي بر اساس تکنيک آنتروپي شانون

    پژوهش‌هاي مهدوي، سال پنجم، ش 19، زمستان 1395، ص111-140

    12

    حکيم‌زاده و ديگران (1394)

    ميزان توجه به موضوع مهدويت و انتظار در کتاب‌هاي درسي منتخب دروس معارف اسلامي دانشگاه‌ها

    مشرق موعود، سال نهم، ش 33، بهار 1394، ص125-148

    13

    خدايار و فتحي (1387)

    هويت ملي در کتاب‌هاي درسي آموزش و پرورش «مورد مطالعه: دوره متوسطه»

    مطالعات ملي، سال نهم، ش 3، پاييز 1387، ص27-52

    14

    خوشي و ديگران (1392)

    طراحي و تبيين اهداف مطلوب انقلاب اسلامي (برنامه درسي دروس معارف اسلامي دانشگاه‌ها)

    مطالعات انقلاب اسلامي، سال دهم، ش 32،
    بهار 1392، ص119-146

    15

    رحيمي و ديگران (1394)

    جايگاه تربيت سياسي و نقش آن در پيشگيري از رخنه‌هاي سياسي‌ـ فرهنگي در انقلاب اسلامي از ديدگاه امام خميني€ و مقام معظم رهبري

    بصيرت و تربيت اسلامي، سال دوازدهم، ش 34، پاييز 1394، ص137-161

    16

    رضوي و ديگران (1389)

    بررسي تربيت سياسي در برنامه درسي رسمي دورة ابتدايي

    روان‌شناسي تربيتي، سال ششم، ش 16،
    بهار 1389، ص19-58

    17

    سبحاني‌نژاد و ديگران (1393)

    تبيين عوامل مفهومي فرهنگ ايثار و شهادت و تحليل جايگاه آن در سند تحول بنيادين آموزش و پرورش ايران

    پژوهش در مسائل تعليم و تربيت اسلامي، سال بيست و دوم، ش25، زمستان 1393، ص85-105

    18

    سيفي و ديگران (1393)

    ميزان انطباق اهداف کتاب‌هاي تعليمات اجتماعي دورة راهنمايي تحصيلي، با اسناد فرادست آن

    تعليم و تربيت، ش117، بهار 1393، ص35-60

    19

    شهيدي و ديگران (1392)

    مؤلفه‌هاي فرهنگ عمومي در کتاب‌هاي درسي دوره ابتدايي

    مطالعات ملي، سال چهاردهم، ش 3 (55)،
    پاييز 1392، ص77-106

    20

    کريمي قَهي (1389)

    آسيب‌شناسي تأثير تحولات سياسي بر محتواي کتاب‌هاي درسي تاريخ معاصر ايران (58-88)، با رويکردي تطبيقي به کتاب‌هاي درسي ايران پيش از انقلاب

    مطالعات تاريخ فرهنگي، ش 4، 1389،
    ص75-94

    21

    مرزوقي (1384)

    تربيت مدني از ديدگاه اسلام: رويکردي به پرورش سياسي

    تربيت اسلامي، ش 1، پاييز و زمستان 1384، ص93-108

    22

    مهربان (1395)

    تحليل کيفي محتواي کتاب‌هاي درسي هديه‌هاي آسمان، از منظر امر به معروف و نهي از منکر

    نوآوري‌هاي آموزشي، سال پانزدهم، شماره 57، بهار 1395، ص23-46

    23

    نجار نهاوندي و قربانعلي‌زاده (1393)

    تحليلي بر هويت ملي در کتب درسي (مطالعه موردي: مطالعات اجتماعي)

    پژوهش‌هاي تربيتي، ش 29،
    پاييز و زمستان 1393، ص79-101

    *مقالاتي که با ستاره مشخص شده‌اند در واقع پژوهش‌هاي مستقل نبوده و گزارش‌هاي متعددي از يک پژوهش هستند.

    براي آشنايي بيشتر با فراواني پژوهش‌هاي مورد بررسي، در نمودار زير آمار مربوط به سال انتشار مقالات آمده است:

    نمودار شماره 1. فراواني پژوهش‌هاي مورد بررسي بر اساس سال انتشار

     

     

     

     

     

     

     

     

    در جدول شماره 2، اطلاعات مربوط به نام و رتبه نشرياتي که پژوهش‌هاي مورد نظر در آنها انتشار يافته و فراواني هر يک، ارائه شده است:

    جدول شماره 2. فراواني رتبه علمي نشريات

    رتبه علمي نشريه

    نام نشريه

    فراواني

    علمي‌ـ پژوهشي

    اندازه‌گيري تربيتي

    1

    پاسداري فرهنگي انقلاب اسلامي

    1

    پژوهش در مسائل تعليم و تربيت اسلامي

    1

    پژوهش‌هاي برنامه درسي

    1

    تربيت اسلامي

    1

    تعليم و تربيت

    1

    روان‌شناسي تربيتي

    1

    رهيافت انقلاب اسلامي

    1

    مشرق موعود

    1

    مطالعات انقلاب اسلامي

    3

    مطالعات ملي

    3

    نوآوري‌هاي آموزشي

    1

    علمي ‌ـ

    ترويجي

    بصيرت و تربيت اسلامي

    1

    پژوهش‌هاي تربيتي

    1

    پژوهش‌هاي مهدوي

    1

    بدون رتبه

    تربيت اسلامي

    1

    مشرق موعود

    1

    مطالعات تاريخ فرهنگي

    1

    مطالعات ميان فرهنگي

    1

    جمع کل

    -

    23

    اطلاعات جدول فوق ‌به صورت نمودار ميله‌اي در قالب نمودار شماره 2، ارائه شده است:

    نمودار شماره 2. رتبه علمي نشريات

     

     

     

     

     

     

     

     

     

      1. مرور توصيفي بر پژوهش‌هاي بررسي شده

    در ادامه، توصيفي اجمالي از پژوهش‌هاي جدول فوق ارائه مي‌گردد:

    ـ اديب‌منش و پروانه (1394)، در مقاله خود به بررسي جايگاه مؤلفه‌هاي هويت ديني، مذهبي و انقلابي در محتواي کتاب‌هاي درسي‌ تاريخ، مقطع دبيرستان طي سال‌هاي 58 تا 92 پرداخته‌اند تا به اين سؤال پاسخ دهند که «آيا کتاب‌هاي مزبور در شکل‌دهي هويت ديني، مذهبي و انقلابي دانش‌آموزان موفق بوده‌اند؟» در اين پژوهش، نُه عنوان کتاب درسي تاريخ، که به لحاظ محتوايي تکراري نبوده‌اند، به عنوان نمونه انتخاب و بر اساس فهرستِ وارسي محقق‌ساخته‌اي از مؤلفه‌هاي هويت ديني، مذهبي و انقلابي و مؤلفه‌هاي متضاد آن، به روش کمي تحليل محتوا شده است. اين پژوهشگران، يکي از مؤلفه‌هاي هويت انقلابي را «ولايت‌فقيه» دانسته و «مرجع تقليد»، «ولي‌فقيه» و «نماينده امام زمان» را به عنوان نمادهاي اين مؤلفه برشمرده‌اند. نتايج اين پژوهش، نشان مي‌دهد که کتاب‌هاي مزبور، در شکل‌دهي و انتقال مفاهيم مرتبط با اين سه‌ هويت، سهم زيادي داشته و توانسته‌اند به طور مؤثر در انتقال و دروني‌سازي آنها ايفاي نقش کنند، به طوري که در نُه کتاب مورد بررسي، مجموعاً 32 مرتبه واحدهاي ثبت مرتبط با مؤلفه ولايت‌فقيه به کار رفته‌ است.

    ـ امين خندقي و جعفرنيا (1393)، در پژوهش خود با هدف عرضه رويکرد گفتمان‌سازانه، به عنوان رويکرد مطلوب در انتقال معارف انقلاب اسلامي، به توصيف وضعيت موجود نظام برنامه درسي، از نظر انتقال و بازنمايي نظريه ولايت‌فقيه پرداخته‌اند. سپس، ويژگي‌هاي نگاه گفتمان‌سازانه، مشتمل بر چهار عنصر ايدئولوژي، هدف، فرايند و نتيجه، را تبيين کرده و رويکرد مزبور را جايگزيني مطلوب، براي رويکرد اخبارگونۀ موجود دانسته‌اند. نويسندگان معتقدند: مسئلة ولايت‌فقيه در وضع موجود، به عنوان پديده‌اي ايستا به توصيف اخبارگونه آن بسنده شده است. بنابراين، در نگاه آرماني نويسندگان مقاله، جايگاه ولايت‌فقيه در وضعيت فعلي نظام آموزش و پرورش و حتي در تربيت معلم مطلوب نبوده و نياز به تجديدنظر اساسي دارد.

    ـ امين خندقي و ديگران (1394)، ميزان تحقق اهداف شناختي برنامه درسي دين و زندگي، مقطع متوسطه و پيش‌دانشگاهي را با استفاده از آزمون‌هاي پيشرفت تحصيلي چهارگزينه‌اي و تشريحي بررسي کرده‌اند. ازآنجاکه اهداف درس‌هاي يازدهم و دوازدهم کتاب دين و زندگي، پاية سوم متوسطه، با موضوع اين فراتركيب مرتبط است، اين مقاله در فهرست پژوهش‌هاي مورد بررسي قرار گرفت. هرچند با توجه به فقدان گزارش تفصيلي يافته‌هاي پژوهش، وضعيت و جايگاه ولايت‌فقيه، در کتاب‌هاي درسي مورد بررسي دقيقاً مشخص نشده است، اما ارزيابي کلي پژوهشگران، از ميزان نيل به اهداف شناختي درس دين و زندگي پاية سوم متوسطه، نشان مي‌دهد از مجموع اهداف اين کتاب درسي، که برخي در سطح دانش و بقيه در سطح فهم مورد پرسش قرار گرفته‌اند، سطح دانش نسبتاً محقق شده، ولي سطوح فهم و بالاتر از آن، اصلاً محقق نشده است. بنابراين، بر اساس يافته‌هاي اين پژوهش، مي‌توان گفت: جايگاه ولايت‌فقيه در برنامه درسي دين و زندگي، از وضعيت مطلوبي برخوردار نيست و نظام آموزش و پروش رسمي، در تحققِ اهدافِ سطحِ بالاتر از دانشِ اين برنامۀ درسي، توفيق چنداني نداشته است.

    ـ آرمند و ديگران (1394)، در مقاله خود به تحليل محتواي برخي کتاب‌هاي درسي نظام آموزش و پروش رسمي عمومي پرداخته‌اند، تا علاوه بر شناسايي وضعيت موجود، در زمينة انتقال ارزش‌هاي انقلاب اسلامي، راهبرد مناسبي برای نهادينه (دروني) کردن اين ارزش‌ها، در دانش‌آموزان ارائه نمايند. يافته‌هاي اين پژوهش، نشان مي‌دهد که در دورة ابتدايي، بيشترين فراواني ارزش‌هاي انقلاب اسلامي، در کتاب‌هاي «تعليمات اجتماعي» و کمترين ميزان، در درس «هديه‌هاي آسمان» بوده است. در دورة راهنمايي، درس‌ «تاريخ»، حاوي بيشترين و درس «تعليمات اجتماعي»، داراي کمترين ميزان واژگان مربوط به ارزش‌هاي انقلاب اسلامي بوده است. در دوره متوسطه، بيشترين مفاهيم در اين زمينه در کتاب «تاريخ» و کمترين موارد، در کتاب «ادبيات» انعکاس يافته است. اين پژوهش، همچنين به کاستي‌هايي در برخي عناصر برنامه‌هاي درسي نظام آموزش و پروش رسمي، در اين زمينه اشاره کرده است.

    در اين پژوهش، مؤلفة «نقش ولايت‌فقيه در انقلاب اسلامي» در شبکة مفهومي ارزش‌هاي انقلاب اسلامي آمده که متأسفانه جزييات بيشتري در خصوص آن گزارش نشده است. بنابراين، جز ارائه اطلاعات کلي ياد شده، کمک چنداني به تحليل مورد نظر ما نمي‌کند.

    ـ بشير (1391)، در مقالة خود کتاب‌هاي درسي مقاطع راهنمايي، دبيرستان و پيش‌دانشگاهي‌ رشتة علوم انساني را با روش تحليل گفتمان بررسي کرده، تا محورهاي حاکم بر گفتمان مزبور را شناسايي کند. نويسنده، در چارچوب نظريه رشد و تفکر ديني گلدمن و مثلث سه عنصري ون‌دايک، با شناسايي شش محور در گفتمان ديني و عبارات مرتبط با هر يک از آنها در کتاب‌هاي درسي ياد شده، چنين نتيجه می‌گیرد که بيشترين محور گفتمان ديني مطرح شده، در مورد مسيحيت و مسيحيان و کمترين آنها، در مورد مسائل مربوط به زنان است. وي هرچند معتقد است: مطابق نظر گلدمن، در مقاطع مختلف تلاش شده که مسائل به شيوۀ آموزش انتزاعي و عيني مورد توجه قرار گيرد، اما کم‌توجهي به برخي موضوعات مربوط به محور گفتمان اسلامي را بيانگر نوعي سوگيري، به حاشيه‌راندگي، تقليل‌گرايي و ناگفتماني، در مهم‌ترين بخش آموزش کشور و به شدت قابل تأمل مي‌داند. نويسنده در فهرست متون و منابع محور گفتمان اسلامي در مقطع راهنمايي، توجه اسلام به تشکيل حکومت، براي تحقق احکام اسلامي را از کتاب تاريخ سال دوم راهنمايي 1388 برداشت کرده، اما به دليل غلبه رويکرد کيفي و تعدد موضوعات، گزارش تفصيلي دربارۀ آن نداده است.

    ـ پژوهش پاک‌مهر و ديگران (1395)، با تحليل محتواي کمي کتاب‌هاي فارسي (بخوانيم)، هديه‌هاي آسمان و مطالعات اجتماعي، پايه‌هاي اول تا ششم ابتدايي، به دنبال تعيين ميزان توجه به آموزه‌هاي انقلاب اسلامي است. چارچوب نظري اين پژوهش، ديدگاه‌هاي علامه شهيد مطهري بوده که بر اساس آن، 50 مفهوم، ذيل 9 زيرمقوله، تحت چهار مقوله اصلي «عدالت اجتماعي»، «استقلال»، «آزادي» و «معنويت اسلامي»، به عنوان ارزش‌هاي بنيادين انقلاب اسلامي شناسايي شده و مبناي تحليل محتوا قرار گرفته است که «حکومت اسلامي» و «رهبري»، به عنوان زيرمقوله‌هاي «معنويت اسلامي» آمده است.

    نويسندگان تصريح کرده‌اند که به جاي جملات و مفاهيم پراکنده، مفاهيم و واژه‌ها در متن و پرسش درس‌هايي که به طور مستقيم، به موضوع انقلاب اسلامي پرداخته‌ را واحد تحليل قرار داده‌اند. همچنین بدون ارائه بيان روشني از منطق نمونه‌گيري هدفمند، به تحليل محتواي سه کتاب ياد شده اکتفا کرده‌اند.

    همچنين، در گزارش تحليل محتوا، به درج جداول فراواني و درصد مقولات چهارگانه اصلي بسنده شده است كه اين اشاره ضمني، استفاده از اين پژوهش را در فراترکيب با محدوديت مواجه مي‌کند. با وجود اين، بر اساس يافته‌هاي گزارش شده، مقوله «معنويت اسلامي» در کتاب فارسي 40 درصد، در کتاب هديه‌هاي آسمان حدود 58 درصد و در کتاب‌هاي مطالعات اجتماعي بيش از 57 درصد از فراواني واحدهاي تحليل مرتبط با مقولات چهارگانه را به خود اختصاص داده است. بر اساس نتايج آزمون مجذور کاي، تفاوت ميان پرداختن به مقولات چهارگانه، معنادار بوده و بيشترين توجه اين کتاب‌ها، به مقوله معنويت اسلامي معطوف بوده است.

    در نتيجه‌گيري نهايي پژوهش آمده است که تنها در کتاب فارسي پايه اول، هديه‌هاي آسمان پاية پنجم و مطالعات اجتماعي پاية چهارم، دروس اختصاصي در زمينه انقلاب اسلامي وجود داشته است. همچنین در پايان، تحقيق درباره جايگاه ولايت‌فقيه در کتب درسي، به پژوهشگران پيشنهاد شده است.

    ـ جعفرنيا و ديگران (1395)، در اين مقاله به تحليل گفتمان کتاب‌هاي درسي مقطع متوسطه دربارة ولايت‌فقيه دست زده‌اند. آنان رويکرد موجود را رويکردي اخبارگونه قلمداد کرده‌اند که در آن، محتواي درسي بر اساس رخداد‌هاي زماني مرتب شده و روابط ذاتي بين معارف با يکديگر مورد غفلت قرار گرفته است. همچنين، استفاده از شيوة بيان مستقيم، عدم توجه به مخاطب و شبهات ذهني او، سطحي‌نگري، تمرکز بر حافظه‌پروري و بي‌توجهي به عمق مطالب، از ديگر کاستي‌هاي کتاب‌هاي درسي مورد بررسي، در انتقال نظرية ولايت‌فقيه دانسته شده است.

    پژوهشگران بر اساس الگوي فرکلاف در سه سطحِ توصيف، تفسير و تبيين، به تحليل گفتمان نمونه‌اي هدفمند از مطالب کتاب‌هاي «دين و زندگي»، «علوم اجتماعي»، «جامعه‌شناسي» و «تاريخ»، همة رشته‌ها و پايه‌هاي مقطع متوسطه و پيش‌دانشگاهي اقدام کرده‌اند و اطلاعات گردآمده را ذيل هشت زمينه موضوعي، برگرفته از ديدگاه‌هاي امام خميني€، مقام معظم رهبري، آيت‌الله جوادي آملي و آيت‌الله مصباح يزدي طبقه‌بندي کرده‌اند.

    مهم‌ترين نقطه قوّت اين پژوهش، بهره‌گيري از رويکرد کيفي و روش تحليل گفتمان است که اطلاعاتي با جزييات بيشتر ارائه مي‌دهد. بر اساس جمع‌بندي اين پژوهشگران، در سطح توصيف، آسيب‌هايي چون جديت و رسميت محتوا، بي‌توجهي به جذابيت‌هاي ظاهري، پيچيدگي‌هاي نگارشي، بي‌توجهي به بار ادبي و احساسي متن، غفلت از بُعد معنوي فراگيران و عدم بهره‌گيري از استنادات و ارجاعات، در محتواي درسی مرتبط با موضوع ولايت‌فقيه، در کتاب‌هاي مورد بررسي وجود دارد.

    آنها در سطح تفسير، به آسيب‌هايي همچون ضعف مخاطب‌شناسي، بي‌توجهي به شبهات ذهني و سطح رشد و فهم مخاطب، استفاده از بيان مستقيم و مسلسل‌وار، خلاصه‌گويي سطحي، ساده‌انديشي و ظاهربيني، فقدان نگاه جامع در بررسي حوادث تاريخي، روزآمد و ملموس نبودن محتواي تهيه شده، ضعف در توجه به پشتوانه‌هاي عملي و تجربي ‌بحث و توجه اندک به ويژگي‌هاي شخصيتي امام خميني€ و مقام معظم رهبري و نيز رابطه مودت‌آميز، ميان ولي‌فقيه و امت اشاره کرده‌‌اند و در سطح تبيين، رويکردِ اخبار‌گونه را رويکرد غالب کتاب‌هاي درسي، در ارائه محتواي مربوط به ولايت‌فقيه دانسته‌اند.

    ـ جعفري هرندي (1391)، در مقاله خود کتاب‌هاي هديه‌هاي آسمان، بخوانيم و تعليمات اجتماعي را با روش تحليل محتواي کمي بررسي کرده، تا ميزان توجه به مفاهيم مهدوي را در آنها تعيين نمايد.

    نويسنده، بر پايه تحقيقات پيشين و متون موجود، سياهه‌اي مشتمل بر 57 مؤلفه مفهومي، در هفت محور، مبناي تحليل محتوا قرار داده که مؤلفه «ولايت‌فقيه»، در ضمن مؤلفه‌هاي محور «دلايل غيبت و اثرات آن» آمده است.

    يافته‌هاي اين پژوهش، نشان مي‌دهد که واحدهاي تحليل (مضامين) مرتبط با ولايت‌فقيه، تنها دو بار در کتاب فارسي پايه اول، یک بار در کتاب هديه‌هاي آسمان، پايه پنجم و سه بار در کتاب‌هاي تعليمات اجتماعي پايه‌هاي سوم و پنجم ابتدايي، شناسايي شده که در برابر 607 مورد، مجموع فراواني واحدهاي تحليل مرتبط با کليه مؤلفه‌هاي مفهومي مهدوي، بسيار ناچيز و غير‌قابل اعتناست.

    ـ جعفري هرندي و ديگران (1395)، با هدف ارزيابي ميزان توجه به مفاهيم مهدوي در کتاب‌هاي جديدالتأليف دوره ابتدايي، دست به تحليل محتواي کمي نمونه‌اي هدفمند، شامل چهار عنوان «هديه‌هاي آسمان»، «فارسي (بخوانيم)»، «آموزش قرآن» و «مطالعات اجتماعي»، زده‌اند.

    در اين پژوهش، سياهه‌اي در شش محور و مشتمل بر 60 مؤلفه، به عنوان مفاهيم مرتبط با مهدويت، تهيه و روايي‌سنجي شده که وجود مؤلفه «رجوع به علماي ديني»، در محور «انتظارات حضرت از مردم»، به عنوان يکي از ادله ولايت‌فقيه، اين پژوهش را نيز در فهرست مقالات اين فراتركيب آورده است.

    يافته‌هاي اين پژوهش، نشان مي‌دهد که مؤلفۀ ياد شده، در کتاب‌هاي فارسي پايه‌هاي اول تا ششم، 9/1 درصد، در کتاب‌هاي آموزش قرآن اين پايه‌ها، 1/2 درصد، در کتاب‌هاي هديه‌هاي آسمان پايه‌هاي دوم تا ششم، 2/1 درصد، در کتاب‌هاي مطالعات اجتماعي پايه‌هاي دوم تا ششم، 9/1 درصد و در مجموع 21 کتاب بررسي شده، 62 مرتبه فراواني داشته است.

    نويسندگان نتيجه گرفته‌اند که ميزان بار اطلاعاتي، ضريب اهميت و نيز توجه به نمادها و مؤلفه‌هاي مهدويت در کتاب‌هاي مطالعات اجتماعي و آموزش قرآن، بسيار کم است. در کتاب‌هاي جديدالتأليف، نسبت به کتاب‌هاي قبل، توجه بسيار کمي به اين مسئله مهم شده است.

    ـ حکيم‌زاده و ديگران (1394)، در پژوهش خود به شمارش تعداد واحدهاي تحليل، مرتبط با يک سازه‌ مفهومي، شش مؤلفه‌اي در نمونه‌اي هدفمند از مجموعه کتاب‌هاي دروس معارف اسلامي دانشگاه‌ها پرداخته‌اند که «ويژگي نائبان امام زمان و شرايط حکومت اسلامي در عصر غيبت»، به عنوان يکي از مؤلفه‌هاي اين سازه، بيان ديگري از مؤلفه ولايت‌فقيه است.

    بر اساس يافته‌هاي اين پژوهش، از بين پنج کتاب «بينش اسلامي 1و2»، «اخلاق اسلامي»، «آشنايي با انقلاب اسلامي ايران» و «فرهنگ و تمدن اسلامي»، مؤلفه مورد نظر تنها 41 بار در کتاب بينش اسلامي 2، شناسايي و شمارش شده و در ساير کتاب‌ها، هيچ واحد تحليلي مرتبط با آن نبوده است. البته بايد توجه داشت که واحدهاي تحليل مرتبط با همۀ شش مؤلفه، 99 مورد گزارش شده است. لذا مؤلفه مورد نظر، حدود 41 درصد مجموع آنها را به خود اختصاص داده ‌است. این امر در جاي خود، مهم و قابل توجه است. اما نکته قابل تأمل اين است که مطابق گزارش اين پژوهش، تنها يک مورد از 99 واحد شناسايي شده در کتاب بينش اسلامي 1 و بقيه در کتاب بينش اسلامي 2 بوده و در سایر کتاب‌ها هيچ واحد تحليلي مرتبط با مهدويت يافت نشده است. نويسندگان چنين نتيجه گرفته‌اند که به‌رغم اهميت موضوع مهدويت، در کتاب‌هاي معارف اسلامي دانشگاه‌ها، آن گونه که شايسته و بايسته است مورد توجه قرار نگرفته است.

    ـ خدايار و فتحي (1387)، به بررسي هويت ملي در کتاب‌هاي درسي دوره متوسطه پرداخته‌اند که به شناسايي و شمارش فراواني واحدهاي تحليل مرتبط با چهار مؤلفه اصلي و 30 مؤلفه فرعي انجاميده است.

    پژوهشگران در اين تحقيق، به تحليل محتواي کمي تمامي شانزده کتاب درسي تاريخ، زبان فارسي، ادبيات فارسي و جامعه‌شناسي مقطع دبيرستان رشته‌هاي علوم انساني، علوم تجربي و رياضي‌ـ فيزيک سال 1386 پرداخته و يافته‌هاي پژوهش خود را به شيوه‌اي نامأنوس و دشوار در جداولي ارائه کرده‌اند. البته، نمودارهاي کلوچه‌اي که در پايان جداول آورده شده، به درک بهتر يافته‌ها کمک بسياري مي‌کند.

    بر اساس اطلاعات نمودار شماره 4 مقاله مزبور، فراواني شاخصه‌هاي مربوط به مؤلفه فرعي «ولايت‌فقيه»، 3 درصد کل شاخصه‌هاي مؤلفه اصلي (قلمرو جغرافيايي ‌ـ سياسي) را به خود اختصاص داده ‌است. با توجه به روشن نبودنِ تعاريف، ممکن است برخي مواردي که در ضمن شاخصۀ نظام سياسي شمارش شده نيز مرتبط با ولايت‌فقيه باشد. به‌هرحال، کتاب مطالعات اجتماعي سال اول، با يک مورد و کتاب تاريخ معاصر ايران سال سوم رشته‌هاي رياضي و تجربي با سه مورد، تنها کتاب‌هايي هستند که به اين موضوع پرداخته‌اند. نتيجه‌گيري نهايي پژوهشگران اين است که مؤلفان کتاب‌هاي درسي، در انعکاس مؤلفه‌هاي کلي هويت‌ساز و مؤلفه‌هاي فرعي آن، موفقيت خوبي داشته‌اند، به‌گونه‌اي که در 16 جلد کتاب درسي ياد شده، 57 درصد به مقوله فرهنگ، 27 درصد به مقوله تاريخ، 11 درصد به قلمرو جغرافيايي‌ـ سياسي و 5 درصد به دين و مذهب اختصاص دارد.

    ـ پژوهش خوشي و ديگران (1392)، به موضوع طراحي و تبيين اهدف مطلوب انقلاب اسلامي، در برنامه درسي دروس معارف اسلامي دانشگاه‌ها پرداخته و با مطالعه اسناد و مدارک بالادستي، به اهدافي در هشت محور کلي دست يافته است.

    نقطه قوّت اين پژوهش، ارائۀ تفصيلي اهدافِ به دست آمده از اسناد مختلف بالادستي است که در چندين مورد گزاره‌هايي مرتبط با موضوع اين فراتركيب ديده مي‌شود. مثلاً، يکي از اهداف آموزش عالي در برنامه پنجم توسعه، «وظيفه دولت در خصوص زنده نگه‌داشتن انديشه ديني و سياسي امام خميني€ و مقام معظم رهبري و برجسته کردن آن، به عنوان معيار اساسي در تدوين الگوي اسلامي ‌ـ ايراني پيشرفت و حمايت از پژوهش‌ها و پايان‌نامه‌هاي مرتبط با آن» عنوان شده و در ضمنِ مصوبات نهاد نمايندگي رهبري در دانشگاه‌ها، به هدف «تبيين مباني نظام اسلامي مبتني بر انديشه‌هاي حضرت امام» تصريح شده است.

    پژوهشگران، سپس به طبقه‌بندي اهداف مطلوب در شش مقوله، تحت سه موضوع اساسي (شناختي، نگرشي و ارزشي، و مهارتي) پرداخته، فهرست نهايي اهدف مطلوب پيشنهادي مستخرج از اسناد بالادستي را ارائه داده‌اند که در بين آنها، هدف «تبيين مباني نظام اسلامي مبتني بر انديشه‌هاي حضرت امام و مقام معظم رهبري» و هدفِ «تلاش در جهت نهادينه کردن ارزش‌ها و تحکيم و توسعه ارزش‌هاي دفاع مقدس و انقلاب اسلامي»، با مفهوم ولايت‌فقيه کاملاً مرتبط است.

    ـ سهيل رحيمي و ديگران (1394)، در مقاله‌ خود به توصيف و تحليل آراي امام خميني€ و رهنمودهاي رهبري، دربارة تربيت سياسي و نقش آن، در پيشگيري از رخنه‌هاي سياسي‌ـ فرهنگي در انقلاب پرداخته‌اند. آنها بدون اشاره به پيشينه، مستقيماً به سراغ اهميت و ضرورت تربيت سياسي رفته، شواهدي از بيانات امام و رهبري در اين زمينه آورده‌اند. سپس، سه عنصر شناخت سياسي، احساس سياسي و حس شايستگي، که روشن نيست از چه منبعي استخراج شده، را به عنوان ارکان تربيت سياسي مورد بررسي قرار داده‌اند. در ادامه، به عوامل اوليه و ثانويه جامعه‌پذيري اشاره کرده‌اند. در اینجا نيز مشخص نيست، به چه علت از اصطلاح «تربيت سياسي»، به «جامعه‌پذيري سياسي» عدول شده است.

    تنها در بخش نتيجه‌گيري، تصريح شده که «جريان مترقي انقلاب اسلامي و انديشه ولايت‌فقيه، نيازمند آموزش و تربيت صحيح سياسي است که نسلي به نسل ديگر انتقال يابد... تنها راه بقاي ارزش‌ها و تداوم آرمان‌هاي انقلاب اسلامي، در گرو تربيت سياسي است». اين عبارات، به ضميمه برخي از تأکيدات امام خميني€ بر اصل تربيت سياسي و بصيرت‌افزايي، که در اين مقاله آمده است، مي‌تواند در تحليل نهايي فراتركيب مورد استفاده قرار گیرد.

    ـ رضوي و ديگران (1389)، به بررسي اهداف، محتوا، راهبردهاي ياددهي‌ـ يادگيري (تدريس) و شيوه‌هاي ارزشيابي تربيت سياسي، در برنامه درسي رسمي دوره ابتدايي پرداخته‌اند. روش پژوهش، تحليل محتواي کمي و کيفي بوده و افزون بر کتاب‌هاي درسي «تعليمات اجتماعي»، «فارسي» و «هديه‌هاي آسمان»، راهنماي برنامه‌هاي درسي مربوط نيز بررسي شده است.

    اهداف تربيت سياسي مرتبط با موضوعِ اين فراتركيب شامل «شناخت و توضيح ارکان اصلي حکومت در کشور» و «احترام به نمادها و سمبل‌هاي وحدت ملي مانند سرود، پرچم، شخصيت و امام و رهبري» است.

    يافته‌هاي اين پژوهش در باب محتواي تربيت سياسي، نشان مي‌دهد مضاميني چون «ولايت‌فقيه»، «رهبري (امام و روحانيت)»، «انقلاب اسلامي و پاسداري از آن»، «وظايف و حقوق مردم و حکومت»، «جمهوري اسلامي و حفظ آن»، «تشکيل حکومت»، «حاکميت و قدرت خدا»، «امام خميني€» و «قواي حکومتي»، مجموعاً با داشتن 38 فراواني، در برنامه درسي تعليمات اجتماعي دوره ابتدايي مطرح شده است. همچنين مضامين «خدا، حاکميت، قدرت» و «امام خميني€» با پنج مورد فراواني، در شمار مضامين سياسي برنامه درسي هديه‌هاي آسمان اين مقطع بوده و همين دو مضمون، به ضميمه «انقلاب اسلامي» و «رهبري»، جمعاً با هشت مورد فراواني در فهرست مضامين سياسي برنامه درسي فارسي دوره ابتدايي قرار دارد. پژوهشگران در جمع‌بندي يافته‌هاي تحليل محتواي کمي اين سه کتاب، چنين نوشته‌اند: «عمده‌ترين مضامين سياسي به نمادهاي سياسي،...، رهبري،...، انقلاب اسلامي و خداوند اختصاص دارد. ليکن مضاميني چون ولايت‌فقيه، انتخاب، مسئوليت،... از منظر تربيت سياسي در محتواي کتاب‌ها کمتر مورد توجه قرار گرفته است» (رضوي و ديگران، ‌1389، ص40).

    در بخش تحليل محتواي کيفي، پژوهشگران اظهار داشته‌اند که «در برنامة درسي دوره ابتدايي، تربيت سياسي چندان مطلوب نيست، ليکن مواردي در ارتباط با آن، در برخي کتاب‌هاي درسي اين دوره ديده مي‌شود» (همان، ص41).

    نويسندگان در تحليل راهبردهاي ياددهي‌ـ يادگيري و روش‌هاي ارزشيابي محتواي تربيت سياسي، «روزآمد نبودن محتوا»، «ناهماهنگي دروس مختلف در ارائه محتوا»، «بي‌توجهي يا کم‌توجهي به اهداف تربيت سياسي در حوزه عاطفي و مهارتي ‌ـ رفتاري»، «مشکلات نظري کتاب‌ها در تربيت سياسي با توجه به انديشه مردم‌سالاري ديني»، «بي‌توجهي به روش‌هاي اکتشافي و تجارب بين‌المللي در ارزشيابي»، را از مهم‌ترين انتقادات به وضع موجود تربيت سياسي، در برنامه درسي رسمي دوره ابتدايي دانسته‌اند.

    تأکيد چندباره نويسندگان، بر نظريه مشروعيت الهي ‌ـ مردمي حکومت اسلامي و انتساب بدون استناد اين نظريه به امام خميني€ در حالي است که مشروعيت در حوزة علوم سياسي، به معناي حق حاکميت بوده و در کتاب‌ها و مباحث امام خميني€، هيچ عبارتي که نظرية مورد ادعا از آن استفاده شود، وجود ندارد. ايشان همواره بر مشروعيتِ الهي حکومت ولايت‌فقيه تأکيد و تصريح داشته‌اند. همچنين، هيچ دليل محکم نقلي در اثبات نقش مشروعيت‌بخشي مردم، براي حکومت و حاکم وجود ندارد. کلمات فقهاي گذشته نيز چنين ادعايي را تأييد نمي‌کند، بلکه مهم‌ترين نقش مردم در حکومت اسلامي، مقبوليت‌بخشي و زمينه‌سازي براي تشکيل و تحقق حکومتي است که از سوی خداوند مشروعيت دارد (ر.ک: شبان‌نيا، 1395، ص74-116).

    ـ سبحاني‌نژاد و ديگران (1394)، در مقاله خود به تبيين عوامل مفهومي فرهنگ ايثار و شهادت و تحليل جايگاه آن، در سند تحول بنيادين پرداخته‌اند. آنها در بررسي منابع و اسناد برای استخراج عوامل مفهومي فرهنگ ايثار و شهادت، از تحليل محتواي کيفي و براي تحليل جايگاه اين عوامل، در سند تحول بنيادين از تحليل محتواي کمي و تکنيک آنتروپي شانون بهره گرفته‌اند. بنابراين، اين پژوهش در دو بخش کيفي و کمي انجام شده که به نوعي مزيت و نقطه قوّت آن محسوب مي‌شود. جدول عوامل مفهومي فرهنگ ايثار و شهادت، مشتمل بر 43 عامل مفهومي خرد در قالب چهار عامل کلان است که «اعتقاد به حکومت اسلامي»، «اعتقاد به ولايت مطلقه فقيه» و «ترجيح منافع نظام بر منافع شخصي»، به عنوان عناصر «ولايت‌مداري» از عوامل خردِ زيرمجموعۀ عامل کلان «صفات عملي ايثار و شهادت» آورده شده است.

    تحليل محتواي کمي سند تحول بنيادين، بر اساس اين چارچوب مفهومي، نشان مي‌دهد که عوامل يادشده فوق، مجموعاً 17 مورد فراواني داشته‌اند که از ميان آنها، عامل «اعتقاد به ولايت مطلقه فقيه» با 10 مورد فراواني در رتبه نخست قرار مي‌گيرد. البته با نگاهي به فراواني‌هاي ساير عوامل، مشخص مي‌شود که در کل سند تحول نيز اين عامل از فراواني بسيار بالاتري برخوردار بوده، در جايگاه سوم قرار دارد.

    در نتيجه، هرچند در گزارش ضريب اهميت و ميزان بار اطلاعاتي، به عوامل کلان اکتفا شده، ولي مي‌توان استنباط کرد که مسئله ولايت‌فقيه و اعتقاد به آن در سند تحول بنيادين، به عنوان مهم‌ترين سند بالادستي نظام آموزش و پرورش رسمي جمهوري اسلامي ايران، حضور بسيار پررنگي دارد. با وجود اين، نويسندگان اين مقاله با تکيه بر يافته‌هاي پژوهش خود، توجه نامتوازن سند تحول به عوامل مفهومي فرهنگ ايثار و شهادت را يک کاستي مهم قلمداد کرده‌اند.

    ـ سيفي و ديگران (1393)، در پژوهش خود، اهداف موجود در اسناد بالادستي، از جمله قانون اساسي، سند چشم‌انداز بيست ساله نظام، سند تحول راهبردي نظام تربيت رسمي و عمومي، اهداف شوراي عالي آموزش و پرورش و راهنماهاي برنامه درسي را با اهداف مصرح در خودِ کتاب‌هاي درسي تعليمات اجتماعي دورة راهنمايي مقايسه نموده‌اند. بر اساس گزارش اين مقاله، جدول اهداف کتاب تعليمات اجتماعي سال سوم راهنمايي، نشان مي‌دهد که دروس پنجم تا نهم اين کتاب (اهداف 38، 42 و43)، به حکومت جمهوري اسلامي، ويژگي‌ها و ارکان آن اختصاص دارد. همچنين، يکي از اهداف پايه سوم مطابق راهنماي برنامه درسي مربوط، «آشنايي با لزوم حاکميت ولايت‌فقيه و رهبري در اداره کشور» است.

    اين پژوهشگران، هدف‌هاي دوره راهنمايي را نيز بر اساس مصوبات شوراي عالي آموزش و پرورش استخراج و در دو بخش اهداف اجتماعي و اهداف سياسي، دسته‌بندي کرده‌اند. در بين اهداف سياسي، مواردي چون «شناخت سلسله‌مراتب حاکميت در نظام جمهوري اسلامي ايران»، «شناخت تفاوت‌هاي حکومت ديني مبتني بر ولايت‌فقيه با ساير حکومت‌ها» و «آشنايي با نقش مردم و دين در حکومت»، به چشم مي‌خورد.

    همچنين، يکي از اهداف سند تحول راهبردي نظام تربيت رسمي و عمومي (مصوب 1389 دبيرخانه شوراي عالي آموزش و پرورش)، «زمينه‌سازي براي تکوين تمدن اسلامي‌ـ ايراني با اعتقاد به اصل ولايت‌فقيه» بیان شده است. هدف «پيوستگي مردم و حکومت»، در سند چشم‌انداز بيست ساله نظام و هدف «توجه به ارکان حکومت» در قانون اساسي نيز با موضوع اين فراتركيب مرتبط به نظر مي‌رسد.

    يافته‌هاي اين پژوهش، نشان مي‌دهد که ميزان انطباق اهداف سياسي مصوب با اهداف کتاب‌هاي مورد بررسي در پايه سوم، بيش از 80 درصد و در پايه‌هاي اول و دوم، به ترتيب حدود 14 و 6 درصد بوده است. اما دربارة ميزان انطباق اهداف راهنماي برنامه درسي با اهداف کتاب‌هاي درسي، يافته‌هاي اين پژوهش حکايت از انطباق حدود 94 درصدي، در پايه‌هاي دوم و سوم و 50 درصدي در پايه اول دارد.

    بر اساس ارزيابي سيفي و ديگران، ميزان انطباق اهداف کتاب‌هاي درسي تعليمات اجتماعي هر سه پايه با اهداف سياسي مصوب شوراي عالي آموزش و پروش، کم بوده است (حدود 36 درصد). آنها يکي از کاستي‌هاي کتاب‌هاي درسي را تکيه بيشتر بر اهداف شناختي دانسته، علت آن را استفاده از عبارت «آشنايي» در بيان اهداف برخي اسناد بالادستي معرفي کرده‌اند.

    نويسندگان اين مقاله، از «همسويي کتاب‌هاي درسي با ديدگاه انتقال فرهنگي»، «تلقي برنامه درسي به عنوان عامل جامعه‌پذير کردن دانش‌آموزان» و نيز «تلقين فلسفه مورد قبول حکومت به آنها براي نهادينه کردن ارزش‌ها»، انتقاد کرده و بر لزوم توجه به آموزش و پرورش شهروندي، با تقويت مهارت‌هاي لازم براي مشارکت دانش‌آموزان، در فرآيند دموکراسي تأکيد کرده‌اند.

    ـ شهيدي و ديگران (1392)، با بهره‌گيري از روش تحليل محتواي کمي، مؤلفه‌هاي فرهنگ عمومي در اهداف و محتواي برنامه درسي فارسي (بخوانيم و بنويسيم)، دورة ابتدايي سال 90-91 را بررسي کرده‌اند. چارچوب مفهومي اين پژوهش، مشتمل بر چهار بُعد فرهنگي‌ـ اجتماعي، مذهبي، سياسي و اقتصادي است که هریک داراي مؤلفه‌هايي هستند. مؤلفه «رهبر» در بعد سياسي، با موضوع ولايت‌فقيه مورد نظر اين فراتركيب کاملاً مرتبط است. بر اساس يافته‌هاي پژوهش، اين مؤلفه جز در کتاب فارسي پايه چهارم ابتدايي، در کتاب‌هاي فارسي (بخوانيم و بنويسيم)، ساير پايه‌ها حضور داشته و مجموعاً 19 مورد واحدهاي تحليل مرتبط با آن شناسايي شده، هرچند نسبت به ساير مؤلفه‌هاي اين بُعد و ساير ابعاد، فراواني زيادي نداشته است.

    نويسندگان تصريح مي‌کنند: «[به] گويه‌هاي رهبر و هيئت دولت، به ترتيب 9/6 و 36/0 درصد، توجه کمي شده است و با توجه به نقش رهبر، که از طريق ترسيم خط مشي‌ها و برنامه‌هاي کلان جامعه و محبوبيت و مشروعيتي که دارد...، در ارتقاي فرهنگ عمومي جامعه تأثير‌گذار مي‌باشد، بايد توجه بيشتري به اين گويه برای آشنايي دانش‌آموزان با مؤلفه‌ها و عوامل سياسي جامعه شود» (شهيدي و ديگران، 1392،‌ ص101).

    ـ کريمي قَهي (1389)، طي مقاله‌اي کتاب‌هاي درسي تاريخ دوره متوسطه، پيش و پس از انقلاب را از جهت تأثيرپذيري از تحولات سياسي مهم اين دوران، تحليل و آسيب‌شناسي کرده است. نويسنده، تنها اشاره‌اي گذرا به پيشينه داشته، بدون گزارش روش تحقيق با نوعي تحليل کيفي غير‌روشمند، تنها به گردآوري شواهدي براي اثبات مدعاي خود پرداخته است. وي معتقد است: سه تحول مهم (وقوع انقلاب اسلامي، جنگ ايران و عراق و جابه‌جايي قدرت در ميان احزاب)، موجب غلبه نگرش سياسي و ايدئولوژيکي، بر محتواي کتاب‌هاي درسي تاريخ معاصر، کتمان يا تحريف برخي وقايع تاريخي در جهت تبيين ديدگاه‌هاي سياسي و ارزشي جريان سياسي حاکم، نگرش منفي نسبت به برخي شخصيت‌ها و حاکميت‌ها، داوري‌هاي يک‌سويه دربارة رخداد‌هاي تاريخي و فقدان نگاهي جامع در بررسي حوادث تاريخي شده است. در نخستين بخش اين مقاله، حاکميت الله، حکومت ولايت‌فقيه، اسلام‌محوري و استعمارستيزي، به عنوان شاخصه‌هاي ايدئولوژيکي انقلاب اسلامي ايران معرفي شده است که تغيير کتاب‌هاي درسي تاريخ متوسطه، به منظور تبيين، نهادينه‌سازی و ترويج اين ارزش‌ها، که در تقابل با مباني ايدئولوژيکي حکومت پهلوي بود، صورت گرفته است (كريمي قهي، 1389، ص77).

    در جاي‌جاي اين مقاله، از آنچه که «برجسته کردن نقش علماي مبارز و بي‌توجهي به نقش ديگر اقشار در مبارزات» خوانده شده، به شدت انتقاد شده است. چنين تحليل‌هايي، مشابه تحليل‌هاي کتب درسي تاريخِ قبل از انقلاب و ابزاري برای تبيين ديدگاه‌هاي ارزشي حاکميت دانسته شده است. بنابراين، به نظر مي‌رسد دو آسيب «غلبه نگرش سياسي» و «داوري‌هاي يک‌سويه»، که به اين کتاب‌ها وارد شده، به خود اين مقاله وارد است.

    ـ مرزوقي (1384)، در پژوهش خود به کارکردهاي اجتماعي‌ـ سياسي تعليم و تربيت، مراحل و ابعاد تربيت سياسي، نظريه‌هاي تربيت سياسي و ديدگاه اسلام در اين ‌باره پرداخته است. نويسنده، ويژگي‌هاي تربيت سياسي از ديدگاه اسلام را «مذهبي‌ـ سياسي بودن، آزادانه، آگاهانه و از روي ميل افراد بودن، لزومِ داشتن جنبه عملي و رفتاري و لزومِ مبتني بودنِ جنبۀ عملي بر مفهوم جمهوري اسلامي»، دانسته و سپس، به اهداف سياسي مطرح در طرح کليات نظام آموزش و پرورش جمهوري اسلامي، به عنوان اهداف بیانگر جهت‌گيري مورد نظر در تربيت سياسي از ديدگاه اسلام اشاره مي‌کند که نخستين هدف، «تربيت روحيه پذيرش حاکميت مطلق خداوند بر انسان و جهان و آشنايي با روش‌ها و شيوه‌هاي اعمال اين حاکميت در جامعه بر اساس اصل ولايت‌فقيه» است.

    وي در نتيجه‌گيري، به نقش عوامل غيررسمي تربيت، مثل شرايط کلي جامعه، خانواده، احزاب، گروه‌هاي سياسي و رسانه‌ها در موفقيت تربيت سياسي اشاره مي‌کند. همچنین بر لزوم توجه به تربيت سياسي، در برنامه‌هاي درسي پنهان، علاوه بر برنامه‌هاي درسي رسمي و مصوب و نيز بر نقش سایر عوامل و عناصر نظام آموزش و پرورش رسمي، مانند معلمان، مديران، روش‌هاي تدريس، فضاي فکري‌ـ فرهنگي و سياسي مدرسه در اين زمينه تأکيد مي‌ورزد.

    او همچنين، مقطع ابتدايي را بهترين دوره تربيت سياسي، از نظر اغلب نويسندگان و صاحب‌نظران معرفي مي‌کند؛ زیرا شکل‌پذيري هنجارها و ارزش‌هاي سياسي در اين دوره بسیار جدی است.

    ـ مهربان (1395)، با رويکردي ترکيبي به «تحليل محتواي کيفي کتاب‌هاي درسي هديه‌هاي آسمان از منظر امر به معروف و نهي از منکر» می‌پردازد. در بخش کيفي، کتاب‌هاي هديه‌هاي ‌آسمان پايه‌هاي دوم و ششم ابتدايي را براي استخراج مؤلفه‌هاي مربوط، کدگذاري و مقوله‌بندي کرده، در نهايت به هشت مؤلفه کلي دست يافته است. سپس، با تحليل کمي محتواي اين دو کتاب، فراواني واحدهاي تحليل مرتبط با اين مؤلفه‌ها را شمارش كرده است.

    در کدگذاري يکي از درس‌هاي کتاب هديه‌هاي آسمان ششم ابتدايي، اين کدها ديده مي‌شود: «تبعيت از جانشينان امام زمان» و «از جانشينان ايشان، ولي‌فقيه و مراجع تقليد در دوران غيبت امام زمان». اما اين کدها در مرحله نهايي، با کدهاي ديگر، که مربوط به جنبه‌هاي الگويي پيامبرˆ و اهل‌بيت‰، در زمينه امر به معروف و نهي از منکر بوده، ادغام و در گزارش تحليل محتواي کمي، ضمن يک مؤلفه کلي محاسبه شده است.

    ـ مقاله نجار نهاوندي و قربانعلي‌زاده (1393)، از منظر آموزش هويت ملي، کتاب جديدالتأليف مطالعات اجتماعي پاية سوم ابتدايي را با کتاب تعليمات اجتماعي دوره قبل مقايسه کرده است. اين پژوهش با رويکردي ترکيبي، به تحليل محتواي کيفي دو کتاب مورد نظر و شناسايي مؤلفه‌هاي هويت ملي در پنج بُعد «نمادها»، «ارزش‌ها»، «ميراث فرهنگي»، «مشاهير و شخصيت‌ها» و «وقايع و رخدادها» پرداخته، سپس نتايج تحليل محتواي کمي گزارش شده است.

    جالب توجه اینکه طبق يافته‌هاي اين پژوهش، در بُعد ارزش‌ها، تغيير اساسي در رويکرد مؤلفان دو کتاب مزبور اتفاق افتاده و مضامين مربوط به ارزش‌هاي سياسي، به کلي از کتاب جديد حذف شده است. نويسندگان معتقدند: کتاب پیش از تحول (تعليمات اجتماعي)، به هر پنج بُعد هويت ملي توجه داشته و در مجموع، بيش از کتاب جديد (مطالعات اجتماعي)، به اين مسئله پرداخته است. اما در پايان چنین اظهار مي‌دارند: «به نظر مي‌رسد در کتاب مطالعات اجتماعي دوره تحول بنيادين، سيستم مرحله‌اي در آموزش اجرا شده تا نتايج آموزش‌هاي اين کتاب با مطالب پايه‌هاي بعدي و يا کتاب‌هاي موازي همين پايه تکميل شود» (نجار نهاوندي و قربانعلي‌زاده، 1393، ص99).

      1. وضعيت مقالات از جهت رويکرد و روش

    هرچند در توصيف مورد به مورد پژوهش‌ها، کمابيش به رويکرد و روش نيز اشاره شد، اما براي درک و مقايسه بهتر، اطلاعات مربوط به رويکرد و روش پژوهش‌هاي مورد بررسي، در جدول و نمودار زير ارائه شده است. نکته قابل توجه اينکه در گزارش زير، روش‌ پژوهشي که نويسندگان اظهار کرده‌اند ملاک قرار گرفته، هرچند در برخي موارد به نظر مي‌رسد، گزارش دقيقي از روش به کار رفته، داده نشده است. اما در خصوص رويکردها، بيشتر مقالات به رويکرد خود تصريح نکرده‌اند، لذا خود به ارزيابي آن اقدام کرده‌ايم.

    جدول شماره 3. فراواني پژوهشهاي مورد بررسي از نظر رويکرد و روش

    رويکرد

    روش

    فراواني

    کد پژوهش

    کيفي

    توصيفي ـ تحليلي

    2

    14، 15

    تحليل گفتمان

    1

    9

    نامشخص

    2

    20، 21

    کمي

    تحليل محتواي کمي

    9

    1، 6، 7، 8، 10، 11، 12، 13، 19

    پيمايشي

    1

     3

    ترکيبي

    تحليل محتواي کمي و کيفي

    4

    4، 16، 22، 23

    تحليل گفتمان و تحليل محتواي کمي

    1

    5

    اسنادي و تحليل محتواي کمي

    1

    17

    مقايسهاي و تحليل محتواي کمي

    1

    18

    نامشخص

    نامشخص

    1

    2

    جمع کل

    -

    23

    -

    خلاصه اطلاعات جدول فوق، در قالب نمودار شماره 3 ارائه شده است:

    نمودار شماره 3. رويکردهاي پژوهش

     

     

     

      1.  
      2. فراتركيب يافته‌ها

    پس از ارائه آمار و گزارشات توصيفي، اکنون به ترکيب و تحليل نتايج پژوهش‌هاي مورد بررسي می‌پردازیم. نتايج پژوهش‌ها در چند محور قابل دسته‌بندي است:

    ـ جايگاه ولايت‌فقيه در چارچوب‌هاي مفهومي مرتبط؛

    ـ جايگاه ولايت‌فقيه در قلمرو اهداف نظام آموزش و پروش رسمي؛

    ـ جايگاه ولايت‌فقيه در کتاب‌هاي درسي نظام آموزش و پروش رسمي.

        1. الف. جايگاه ولايت‌فقيه در چارچوب‌هاي مفهومي مرتبط

    بجز دو پژوهش امين خندقي و جعفرنيا (1393) و جعفرنيا و ديگران (1395)، که مستقيماً به موضوع ولايت‌فقيه در نظام آموزش و پروش رسمي پرداخته‌اند، سایر پژوهش‌هاي مورد بررسي، اين مفهوم را به طور ضمني، از زاويه‌اي خاص و به عنوان مؤلفه‌اي از يک چارچوب مفهومي، مورد پژوهش قرار داده‌اند.

    برخي از پژوهش‌ها، مفهوم «ولايت‌فقيه» را به عنوان يکي از ارزش‌هاي انقلاب اسلامي بررسي کرده‌اند (آرمند و ديگران، 1394؛ پاک‌مهر و ديگران، 1395؛ خوشي و ديگران، 1392؛ کريمي قَهي، 1389)، برخي ديگر، آن را از مؤلفه‌هاي مرتبط با تربيت سياسي دانسته‌اند (رحيمي و ديگران، 1394؛ رضوي و ديگران، 1389؛ مرزوقي، 1389)، دسته‌اي، آن را به عنوان يکي از آموزه‌ها و مفاهيم مهدوي براي پژوهش خود برگزيده‌اند (جعفري هرندي، 1391؛ جعفري هرندي و ديگران، 1395؛ حکيم‌زاده و ديگران، 1394)، گروهي از پژوهشگران، آن را در شمار مؤلفه‌هاي هويت انقلابي (پروانه، 1394؛ پروانه و ديگران، 1395)، هويت ملي (خدايار و فتحي، 1387؛ نجارنهاوندي و قربانعلي‌زاده، 1393) و يا هويت ديني (اديب‌منش و پروانه، 1394) مورد بررسي قرار داده‌اند. همچنين، اين مفهوم به عنوان يکي از مؤلفه‌هاي مربوط به تربيت ديني (امين خندقي و ديگران، 1394)، گفتمان ديني (بشير، 1391)، فرهنگ ايثار و شهادت (سبحاني‌نژاد و ديگران، 1393)، فرهنگ عمومي (شهيدي و ديگران، 1392) و امر به معروف و نهي از منکر (مهربان، 1395) مورد بررسي قرار گرفته است.

    در نمودار زير شبکه مفاهيم مرتبط با ولايت‌فقيه در پژوهش‌هاي مورد بررسي ارائه شده است:

    نمودار شماره 4. شبکه مفاهيم مرتبط با ارزش ولايت فقيه

     

     

     

     

     

     

     

    چنان‌که در نمودار مشاهده مي‌شود، مفهوم «ولايت‌فقيه» به عنوان يکي از مؤلفه‌هاي تأثيرگذار و عناصر اصلي مفاهيم مهمي همچون ارزش‌هاي ديني، انقلابي، سياسي و هويت‌هاي متناظر آنها، از جايگاه والايي در بين آموزه‌ها و معارف اسلامي ‌ـ انقلابي برخوردار است.

    از يک‌سو، به دليل اینکه آموزه‌اي اسلامي‌ ـ شيعي و از فروعات اصل امامت است، با ارزش‌هاي ديني، هويت ديني، گفتمان ديني، تربيت ديني و آموزه‌هاي مهدوي گره خورده است. از سوي ديگر، به دليل اینکه انقلاب اسلامي ايران ماهيتي ديني و ايدئولوژيک دارد و بر پايه ولايت‌فقيه بنيان نهاده شده، در شمار ارزش‌هاي بنيادين انقلابي و مؤلفه‌هاي هويت ملي و انقلابي و عناصر مرتبط با آن، نظير فرهنگ عمومي، فرهنگ ايثار و شهادت و تربيت سياسي قرار مي‌گيرد و در واقع، نقش واسطه‌اي بين آموزه‌هاي اسلام و انقلاب را ايفا مي‌نمايد. به نظر مي‌رسد، قرار گرفتن ولايت‌فقيه در بين عناصر مرتبط با امر به معروف و نهي از منکر، از باب وظيفۀ حکومت اسلامي در اجراي احکام اسلام، پاسداشت ارزش‌هاي ديني و حفظ جامعه از آسيب ضد ارزش‌ها باشد.

        1. ب. جايگاه ولايت‌فقيه در قلمرو اهداف نظام آموزش و پروش رسمي

    نهاد آموزش و پرورش، با کارکردهاي متنوع خود، ابزار مهم تحقق اهداف و مقاصد اجتماعي به شمار مي‌رود (همان؛ سيفي و ديگران، 1393، ص36). به همين دليل، امروزه نظام‌هاي سياسي و حکومت‌ها، اين نهاد را مورد حمايت‌هاي همه‌جانبه سياسي، مالي و اداري خود قرار مي‌دهند (مرزوقي، 1384، ص94). اهداف آموزشي سطوح مختلفي دارند: «اهداف آرماني» (Aims)که گزاره‌هاي کلي برگرفته از فلسفه و نظام اعتقادي‌ـ ارزشي جامعه هستند و «مقاصد آموزشي» (Goals) که سطح متوسط اهداف بوده، از اهداف آرماني نشئت مي‌گيرند و خود منشأ و مبناي «هدف‌هاي جزئي» (Objectives) مي‌شوند (سيفي و ديگران، همان).

    با اينکه در پژوهش‌هاي مورد بررسي، مرز دقيق و روشني براي تشخيص اهداف سطوح مختلف ارائه نشده، اما مي‌توان گفت: جايگاه ولايت‌فقيه در سطح اهداف آرماني را بايد در اسناد بالادستي نظام جمهوري اسلامي جست‌وجو کرد. همچنین شايد بتوان برخي اهداف مندرج در برنامه درسي و راهنماي برنامه‌هاي درسي مقاطع مختلف را از اهداف سطح دوم (مقاصد آموزشي) قلمداد کرد؛ زيرا نه آن‌قدر کلي و بنيادين‌اند که از اهداف آرماني باشند و نه آن‌چنان جزئي و رفتاري، که در زمره هدف‌هاي جزئي به‌شمار آيند.

    براي درک بهتر سطوح اهداف، هدف‌هاي هر سطح در جدول زير آمده است. براي اختصار و ساده‌سازي، به بیان کد پژوهش (مطابق جدول شماره 1) بسنده شده است.

    جدول شماره 4. طبقهبندي اهداف استخراج شده از پژوهشها

    اهداف آرماني

    مقاصد آموزشي

    هدفهاي جزئي

    • توجه به ارکان حکومت

    قانون اساسي (18)

    • پيوستگي مردم و حکومت

    سند چشم‌انداز (18)

    • زمينهسازي براي تکوين تمدن اسلامي‌ـ ايراني با اعتقاد به اصل ولايت‌فقيه

    سند تحول راهبردي (18)

    • اعتقاد به ولايت‌فقيه

    سند تحول بنيادين (17)

    • تربيت روحيه پذيرش حاکميت مطلق خداوند بر انسان و جهان و آشنايي با روش‌ها و شيوه‌هاي اعمال اين حاکميت در جامعه بر اساس اصل ولايت‌فقيه

    طرح کليات نظام آموزش و پرورش (21)

    • وظيفه دولت در خصوص زنده نگهداشتن انديشه ديني و سياسي امام خميني€ و مقام معظم رهبري و برجسته کردن آن به عنوان معياري اساسي در تدوين الگوي اسلامي ـ ايراني پيشرفت و حمايت از پژوهشها و پاياننامههاي مرتبط با آن

    اهداف آموزش عالي در برنامه پنجم توسعه (14)

    • حضور انديشههاي امام خميني€ در کالبد محتواي آموزش

    اصول حاکم بر برنامه درسي تعليم و تربيت اسلامي دوره ابتدايي (16)

    • شناخت سلسله مراتب حاکميت در نظام جمهوري اسلامي
    • شناخت تفاوتهاي حکومت ديني مبتني بر ولايت‌فقيه با ساير حکومتها
    • آشنايي با نقش مردم و دين در حکومت

    اهداف سياسي راهنماي برنامه درسي دوره راهنمايي (18)

    • تبيين مباني نظام اسلامي مبتني بر انديشههاي حضرت امام€

    مصوبات نهاد رهبري در دانشگاهها (14)

    • تبيين مباني نظام اسلامي مبتني بر انديشههاي حضرت امام€ و مقام معظم رهبري
    • تلاش در جهت نهادينه کردن ارزشها و تحکيم و توسعه ارزشهاي دفاع مقدس و انقلاب اسلامي

    اهداف پيشنهادي برنامه درسي دروس معارف اسلامي دانشگاهها (14)

    • احترام به نمادها و سمبل‌هاي وحدت ملي مانند سرود، پرچم، شخصيت امام و رهبري

    راهنماي برنامه درسي تعليمات اجتماعي سوم ابتدايي (16)

    • شناخت و توضيح ارکان اصلي حکومت در کشور

    راهنماي برنامه درسي تعليمات اجتماعي پنجم ابتدايي (16)

    • آشنايي دانشآموزان با لزوم حاکميت ولايت‌فقيه و رهبري در اداره کشور

    برنامه درسي تعليمات اجتماعي سوم راهنمايي (18)

    • ويژگي‌هاي حکومت جمهوري اسلامي ايران
    • نقش رهبر جمهوري اسلامي ايران در اداره جامعه
    • تفاوتهاي اساسي رهبري در جامعه اسلامي با انواع ديگر رهبري

    اهداف دروس پنجم تا نهم کتاب تعليمات اجتماعي سوم راهنمايي (18)

    • تببين چگونگي نيابت از امام عصر در عصر غيبت
    • استدلال بر ضرورت امامت در عصر غيبت
    • تبيين قلمروهاي امامت در عصر غيبت
    • توانايي بيان شيوههاي انتخاب ولايت‌فقيه
    • تبيين تفاوت نظام اسلامي با نظام دموکراتيک
    • تبيين رابطه ميان رهبر و مردم
    • تبيين تفاوت نظام اسلامي با نظام دموکراتيک

    اهداف دروس يازدهم و دوازدهم دين و زندگي سوم متوسطه (3)

    سيفي و ديگران (1393)، در بررسي ميزان انطباق اهداف کتاب‌هاي تعليمات اجتماعي دوره راهنمايي، با اسناد بالادستی، به اين نتيجه رسيده‌اند که ميزان انطباق اهداف مصوب سياسي، با اهداف کتاب‌هاي مورد بررسي در پايه سوم، بيش از 80 درصد و در پايه‌هاي اول و دوم، به ترتيب حدود 3/14 و 6 درصد بوده است. همچنین ميزان انطباق اهداف راهنماي برنامه درسي با اهداف کتاب‌هاي درسي در پايه‌هاي دوم و سوم، حدود 94 درصد و در پايه اول 50 درصد بوده است.

        1. ج. جايگاه ولايت‌فقيه در کتاب‌هاي درسي نظام آموزش و پروش رسمي

    در نظام‌هاي آموزشي متمرکز، مانند جمهوري اسلامي ايران، کتاب‌هاي درسي به عنوان ابزار اصلي انتقال محتواي برنامه درسي، کارکردي مهم و بنيادي در آموزش دارد (پروانه و ديگران، 1395). بر همين اساس، بيشتر پژوهش‌هاي مورد بررسي (17 مورد از 23 پژوهش)، به ارزيابي و تحليل محتواي کمي، کيفي يا ترکيبي کتاب‌هاي درسي در پايه‌ها و مقاطع مختلف پرداخته‌اند. جداول زير، عناوين کتاب‌هاي درسي بررسي شده را به تفکيک پايه‌ها و مقاطع تحصيلي، بر اساس کد پژوهش‌هاي مربوط نشان مي‌دهد. لازم به یادآوری است به علت تغييرات کتاب‌هاي درسي و نظام مقاطع تحصيلي، امکان تطبيق و مقايسه دقيق نبوده، عناوين کتاب‌هاي بررسي شده با مسامحه در سال چاپ، مقطع و رشته تحصيلي در جدول آورده شده است.

    جدول شماره 5. کتابهاي درسي مقطع ابتدايي مورد بررسي در پژوهشها بر اساس پايه تحصيلي

    پايه تحصيلي

    کتاب درسي

    اول

    دوم

    سوم

    چهارم

    پنجم

    ششم

    فارسي (بخوانيم)

    6-10-11-16-19

    6-10-11-16-19

    6-10-11-16-19

    6-10-11-16-19

    6-10-11-16-19

    6-11

    فارسي (بنويسيم)

    19

    19

    19

    19

    19

    -

    هديه‌هاي آسمان

    -

    6-10-11-16-22

    6-10-11-16

    6-10-11-16

    6-10-11-16

    6-11-22

    تعليمات اجتماعي (شامل تعليمات اجتماعي و مطالعات اجتماعي)

    -

    -

    6-10-11-16-23

    6-10-11-16

    6-10-11-16

    6-11

    آموزش قرآن

    11

    11

    11

    11

    11

    11

    اطلاعات کتاب‌هاي درسي مقطع راهنمايي، که در پژوهش‌هاي مورد نظر، تحليل محتوا شده‌اند، به تفکيک پايه تحصيلي در جدول شماره 6 آمده است:

    جدول شماره 6. کتابهاي درسي مقطع راهنمايي مورد بررسي در پژوهشها بر اساس پايه تحصيلي

    پايه تحصيلي

    کتاب درسي

    اول

    دوم

    سوم

    فارسي

    4-5

    4-5

    4

    تاريخ

    4-5

    4-5

    4-5

    علوم اجتماعي

    4-5-18

    4-5-18

    4-5-18

    ديني

    4

    4-5

    4-5

    دفاعي

    4

    4

    4

    زبان

    4

    4

    4

    جغرافيا

    5

    5

    5

    جدول شماره 7، نشان مي‌دهد که در پژوهش‌هاي مورد نظر، کدام‌يک از کتاب‌هاي درسي مقطع متوسطه و پيش‌دانشگاهي، تحليل محتوا شده‌اند:

    جدول شماره 7. کتابهاي درسي مقطع دبيرستان و پيشدانشگاهي مورد بررسي در پژوهشها بر اساس پايه تحصيلي

    پايه تحصيلي

    کتاب درسي

    اول

    دوم

    سوم

    پيش‌دانشگاهي

    ادبيات فارسي

    4-5-13

    4-5-13

    4-13

    13

    زبان فارسي

    4-5-13

    4-5-13

    4-13

    13

    تاريخ (شامل تاريخ ايران و جهان، تاريخ معاصر ايران و تاريخ‌شناسي)

    1-4-7-8-9-13

    1-4-7-8-9-13-20

    1-4-7-8-9-13-20

    5-9-13

    علوم اجتماعي (شامل مطالعات اجتماعي، جامعه‌شناسي و علوم اجتماعي)

    4-5-9-13

    4-5-9-13

    4-5-9-13

    5-9-13

    دين و زندگي

    3-4-5-9

    3-4-5-9

    3-4-5-9

    3-4-5-9

    دفاعي

    4

    4

    4

    -

    زبان انگليسي

    4

    4

    4

    -

    تاريخ ادبيات ايران و جهان

    -

    5

    5

    -

    در مقطع ابتدايي، کتاب‌هاي «فارسي (بخوانيم)»، «مطالعات اجتماعي» و «هديه‌هاي آسمان»، بيش از سایر کتاب‌ها مورد بررسي قرار گرفته‌اند، در مقطع راهنمايي نيز کتاب‌هاي «تعليمات اجتماعي» و در مقطع دبيرستان و پيش‌دانشگاهي کتاب‌هاي «تاريخ»، «مطالعات اجتماعي» و «دين و زندگي»، بيشتر مورد توجه پژوهشگران بوده است. در مقطع آموزش عالي نيز کتاب‌هاي درسي «معارف اسلامي»، براي تحليل محتوا انتخاب شده است. ازآنجاکه در بيشتر پژوهش‌ها، از روش نمونه‌گيري هدفمند استفاده شده، مي‌توان گفت: تشخيص اکثر پژوهشگران اين بوده که کتاب‌هاي نام‌برده شامل بيشترين واحدهاي تحليل مربوط به موضوع مورد نظر بوده‌اند. البته در برخي از پژوهش‌ها (براي نمونه، مقاله پاک‌مهر و ديگران، 1395)، منطق روشني براي اين نمونه‌گيري بيان نشده است. به نظر مي‌رسد، اين نگاه که سایر کتاب‌هاي درسي مانند رياضي و علوم، دربردارنده موضوعات ارزشي به خصوص نمادهاي ملي و مفاهيم مرتبط با هويت اسلامي‌ـ ايراني نيستند، هم در وضع موجود و هم در وضع مطلوب، نگاه درستي نيست؛ زیرا گاهي در قالب يک مثال يا يک تصوير، مي‌توان علاوه بر انتقال مفاهيم رياضي يا علوم و مانند آن، به انتقال مفاهيم و ارزش‌هاي اسلامي، انقلابي و اخلاقي نيز پرداخت که اتفاقاً مي‌تواند تأثير عميق‌تري در ذهن دانش‌آموز داشته باشد.

    توجه به اين نکته ضروري است که پژوهش‌هاي آرمند و ديگران (1394)، پاک‌مهر و ديگران (1395) و مهربان (1395)، با توجه به موضوع خود، اشاره‌اي ضمني به مفهوم ولايت‌فقيه داشته‌اند و در گزارشي که از تحليل محتواي کتاب‌هاي مورد بررسي‌شان ارائه داده‌اند، به توصيف آماري مؤلفه‌هاي عام و کلي بسنده کرده‌اند که به اين بخش از فراتركيب کمک چنداني نمي‌کند.

    در تحليل محتواي کمي، يافته‌هاي مقاله رضوي و ديگران (1389)، نشان مي‌دهد محتواي مرتبط با ولايت‌فقيه، در کتاب‌هاي درسي تعليمات اجتماعي، فارسي و هديه‌هاي آسمان مقطع ابتدايي، به ترتيب 38، 8 و 5 مورد فراواني داشته است. عمده‌ترين مضامين سياسي در اين کتاب‌ها، به مواردي از قبيل نمادهاي سياسي، رهبري و انقلاب اسلامي اختصاص دارد، ولي مضمون «ولايت‌فقيه» در محتواي کتاب‌ها کمتر مورد توجه بوده است. جعفري هرندي (1391)، واحدهاي تحليل مرتبط با مؤلفه ولايت‌فقيه را تنها دو بار در کتاب فارسي پايه اول، يک بار در کتاب هديه‌هاي آسمان پايه پنجم و سه بار در کتاب‌هاي تعليمات اجتماعي پايه‌هاي سوم و پنجم ابتدايي شناسايي کرده است. مؤلفه «رجوع به علماي ديني»، به عنوان يکي از مفاهيم محور «انتظارات امام زمان از مردم»، 22 بار در کتاب‌هاي فارسي پايه‌هاي اول تا ششم، 22 بار در کتاب‌هاي آموزش قرآن اين پايه‌ها، 9 بار در کتاب‌هاي هديه‌هاي آسمان دوم تا ششم و 9 بار نيز در کتاب‌هاي مطالعات اجتماعي سوم تا ششم ابتدايي فراواني داشته است (جعفري هرندي و ديگران، 1395). شهيدي و ديگران (1392) نيز مؤلفه «رهبر» را به عنوان يکي از مؤلفه‌هاي «بُعد سياسي فرهنگ عمومي»، 19 بار در کتاب‌هاي فارسي بخوانيم و بنويسيم (جز پايه چهارم) شمارش کرده‌اند. اما هر چهار مقاله، از توجه کم به مؤلفه ولايت‌فقيه يا مؤلفه‌هاي مرتبط، به عنوان يکي از کاستي‌هاي وضع موجود برنامه درسي دوره ابتدايي انتقاد کرده‌اند.

    هيچ‌يک از مقالات مورد بررسي، به تحليل محتواي کمي کتاب‌هاي مقطع راهنمايي نپرداخته‌اند، اما در مقطع متوسطه، پژوهش اديب‌منش و پروانه (1394)، نشان مي‌دهد که از 9 کتاب درسي تاريخ مقطع متوسطه تأليف شده طي سال‌هاي 59 تا 92، واحدهاي تحليل مرتبط با مؤلفه ولايت‌فقيه مجموعاً 32 بار وجود داشته است. پژوهش خدايار و فتحي (1387)، در 16 کتاب درسي رشته‌هاي مختلف مقطع متوسطه نيز تنها وجود يک مورد در کتاب مطالعات اجتماعي سال اول و 3 مورد در کتاب تاريخ معاصر ايران سال سوم رشته‌هاي رياضي و تجربي را نشان مي‌دهد. هرچند نويسندگان اين دو مقاله، نسبت به وضع موجود جايگاه مؤلفه ولايت‌فقيه، در کتب درسي مقطع متوسطه انتقادي را مطرح نکرده‌اند، اما به نظر مي‌رسد قضاوت آنها به طور ‌کلي بوده و وجود مؤلفه‌هاي هويت ملي در کتاب‌هاي درسي اين مقطع را در مجموع، رضايت‌بخش دانسته‌اند و در خصوص مؤلفه «ولايت‌فقيه» نظري نداشته‌اند. افزون بر این، واحد تحليل در پژوهش خدايار و فتحي (1387)، يک درس کامل در نظر گرفته شده و چنين واحد تحليل بزرگي، جزئيات مهمي را ناديده خواهد گرفت.

    بر اساس يافته‌ها، تنها مقاله‌اي که به کتاب‌هاي درسي نظام آموزش عالي پرداخته، مؤلفۀ «ويژگي نايبان امام زمان و شرايط حکومت اسلامي در عصر غيبت»، 41 بار در کتاب بينش اسلامي2 شناسايي شده است. البته در بين مؤلفه‌هاي مرتبط با مهدويت (موضوع پژوهش) فراواني بالايي را به خود اختصاص داده است (حکيم‌زاده و ديگران، 1394). نکته جالب توجه در اين مقاله، اينکه در کتاب «آشنايي با انقلاب اسلامي ايران»، برخلاف انتظار، هيچ واحد تحليلي مرتبط با ولايت‌فقيه شناسايي نشده است (همان).

    بيشتر پژوهش‌هايي که رويکرد کيفي را در تحليل محتوا اتخاذ کرده‌اند، به بيان آسيب‌ها و کاستي‌هاي محتواي مرتبط با موضوع ولايت‌فقيه، يا موضوعات عام‌تر مربوط پرداخته‌اند. روزآمد نبودن محتوا، ناهماهنگي دروس مختلف در ارائه محتوا، بي‌توجهي به حوزة عاطفي و مهارتي‌ـ رفتاري، وجود پاره‌اي مشکلات نظري، بي‌توجهي به روش‌هاي اکتشافي و تجارب بين‌المللي در ارزشيابي (رضوي و ديگران، 1389)، جديت و رسميت محتوا، بي‌توجهي به جذابيت‌هاي ظاهري، پيچيدگي‌هاي نگارشي، غفلت از بار ادبي و احساسي متن و عدم بهره‌گيري از استنادات و ارجاعات در محتواي مربوط و نيز ضعف مخاطب‌شناسي، بي‌توجهي به سطح فهم و شبهات ذهني مخاطب، استفاده از بيان مستقيم، مسلسل‌وار، خلاصه و سطحي (جعفرنيا و ديگران، 1395)، از مهم‌ترين انتقادات پژوهشگران به محتواي برنامه درسي در رابطه با ارزش‌هاي سياسي، از قبيل ولايت‌فقيه بوده است. امين خندقي و جعفرنيا (1393)، از وضع موجود توجه به مسئله ولايت‌فقيه، به عنوان پديده‌اي ايستا انتقاد کرده و رويکرد اخبارگونه محتواي آموزشي را در اين زمينه، نامطلوب و ناکارآمد مي‌دانند. آنها جايگاه ولايت‌فقيه را در وضعيت فعلي نظام آموزش و پرورش نامطلوب و نيازمند تجديدنظر دانسته، رويکرد گفتمان‌سازانه را راهکار برون‌رفت از اين وضعيت معرفي مي‌کنند. اما نجار نهاوندي و قربانعلي‌زاده (1393)، هرچند در ابتدا حذف مضامين مربوط به ارزش‌هاي سياسي را از کتاب‌ جديدالتأليف مطالعات اجتماعي پايه سوم ابتدايي، نشان تغيير اساسي در رويکرد مؤلفان در بعد ارزش‌هاي مرتبط با هويت ملي تلقي کرده‌اند، اما در نتيجه‌گيري، اين تغيير رويکرد را ناشي از اتخاذ سيستم مرحله‌اي در آموزش مي‌انگارند که در آن نتايج آموزش‌هاي يک کتاب، با کتاب‌هاي موازي يا مطالب پايه‌هاي بعدي تکميل مي‌شود.

      1. جمع‌بندي و نتيجه‌گيري

    «ولايت‌فقيه»، به عنوان يکي از ارزش‌هاي بنيادين سياسي، که مبناي نظري حکومت جمهوري اسلامي ايران است، به معناي تشکيل و اداره حکومت اسلامي توسط فقيه عالم عادل مدبر، براي اجراي احکام اسلام، گسترش ارزش‌هاي اسلامي و اخلاقي و جلوگيري از بروز ضد‌ارزش‌ها و مقابله با آنهاست. حکومت ولايت‌فقيه، که مشروعيت (حق حاکميت) خود را به واسطه امام زمان از خداوند متعال گرفته، مقبوليت خودـ به عنوان لازمه تحقق و تشکيل حکومت‌ـ را نيز از حضور و پشتيباني مردم کسب مي‌کند. اهميت اين ارزش و جايگاه بلند آن، در بين ارزش‌هاي سياسي و انقلابي و نيز ارتباط گسترده آن با چارچوب‌هاي مفهومي متعددي همچون ارزش‌هاي ديني، هويت ديني، ملي و انقلابي و مانند آن، لزوم توجه به ولايت‌فقيه را در نظام آموزش و پروش رسمي، به عنوان يکي از خرده‌نظام‌هاي تأثير‌گذار در ارتقاي فرهنگ سياسي و جلب مشارکت سياسي، آشکار مي‌کند. بنابراين، ارزش سياسي ولايت‌فقيه نيز براي انتقال به سایر نسل‌ها نيازمند آموزش و تربيت صحيح است؛ چراکه تنها راه بقاي ارزش‌ها و تداوم آرمان‌هاي انقلاب اسلامي، در گرو تربيت سياسي است (رحيمي و ديگران، 1394).

    این پژوهش، با مرور نظام‌مند مقالات مرتبط، به بررسي جايگاه ولايت‌فقيه در نظام آموزش و پروش رسمي کشور پرداخته و دلالت‌هايي را در بين يافته‌هاي مقالات 23 گانه، که از زواياي گوناگون و با رويکردها و روش‌هاي مختلف اين موضوع را به طور ضمني يا صريح بررسي کرده‌اند، در خصوص جايگاه آن در قلمرو اهداف و محتواي آموزشي نظام آموزش و پروش رسمي و چارچوب‌هاي مفهومي مرتبط، استخراج کرده است. يافته‌هاي اين فراتركيب نشان مي‌دهد:

    مفهوم «ولايت‌فقيه» در اين پژوهش‌ها، در چارچوب‌هاي مفهومي مختلفي بررسي شده که عبارتند از: ارزش‌هاي انقلاب اسلامي، آموزه‌هاي مهدويت، گفتمان ديني، فرهنگ ايثار و شهادت، فرهنگ عمومي، امر به معروف و نهي از منکر، هويت انقلابي، ملي، ديني و نيز تربيت ديني و سياسي، که بيشترين فراواني مربوط به «ارزش‌هاي انقلاب اسلامي» بوده و در پنج پژوهش، ولايت‌فقيه، به عنوان يکي از ارزش‌هاي انقلاب اسلامي مورد بررسي قرار گرفته است. اين موضوع، افزون بر نشان دادن اهميت اين چارچوب، لزوم توجه به چارچوب‌هاي مفهومي ديگر را نيز روشن مي‌کند.

    در قلمرو اهداف نظام آموزش و پروش رسمي، در همه سطوح سه‌گانۀ هدف‌گذاري (اهداف آرماني، مقاصد آموزشي و هدف‌هاي جزئي)، مرور پژوهش‌ها نشان مي‌دهد که اهداف مرتبط به قدر کافي وجود دارد و اما از لحاظ توازن در توزيع اهداف، در برخي موارد، بايد علاوه بر سطوح پايين قلمرو شناختي، سطوح و ابعاد بالاتر نيز خصوصاً در اهداف جزئي مورد توجه قرار گيرد.

    در قلمرو محتواي برنامه درسي رسمي و کتاب‌هاي درسي، برخي از پژوهشگران، با تکيه بر يافته‌هاي تحليل محتواي کمي، از کم‌توجهي به برخي اهداف مرتبط با ولايت‌فقيه، در محتواي کتب درسي انتقاد کرده‌اند و وضع موجود را چندان مطلوب نمي‌دانند (ر.ک: امين خندقي و جعفرنيا، 1393؛ رضوي و ديگران، 1389؛ جعفري هرندي و ديگران، 1395). اما نکته قابل تأمل اين است که با توجه به تعدد اهداف، انتظار برخي پژوهشگران براي تحقق همه اهداف در همه کتاب‌هاي درسي، چندان واقع‌بينانه به نظر نمي‌رسد. به علاوه، اينکه آيا بر پايه تحليل محتواي کمي، مي‌توان دربارة توجه يا کم‌توجهي نسبت به يک موضوع قضاوت كرد، به لحاظ روش‌شناختي ممکن است مورد مناقشه باشد؛ چراکه ممکن است فراواني يک واحد تحليل، نسبت به سایر واحدها زياد نباشد، اما عبارت‌پردازي‌هاي نويسنده، زمينه‌سازي و مقدمه‌چيني‌هاي انجام شده و نيز قوّت ادله اقامه شده، بتواند توجه مخاطب را کاملاً جلب کرده، او را براي پذيرش مطلب متقاعد سازد.

    بر اين اساس، انتظار تکرار فراواني‌هاي مربوط در يک کتاب درسي، يا در کتاب‌هاي درسي موازي يک پايه تحصيلي نيز چندان صحيح نيست؛ چراکه ممکن است بر اساس سيستم مرحله‌اي، هر کتاب درسي در هر پايه، بخشي از اهداف مورد نظر را محقَّق نمايد (نجارنهاوندي و قربانعلي‌زاده، 1393)؛ به گونه‌اي که مانند يک پازل، کتاب‌هاي موازي يا کتاب‌هاي پايه‌هاي بعدي، بخش‌هاي ديگر را تکميل کند و مجموع، بتوانند اهداف مختلفي را در سطح برنامه درسي قصد شده تحقق بخشند.

    با وجود اين، نتايج بيشتر پژوهش‌هاي مورد بررسي، وضعيت رضايت‌بخشي از جايگاه ولايت‌فقيه و مؤلفه‌هاي مربوط به آن را، به لحاظ کمي و کيفي، در محتواي برنامه درسي نظام آموزش و پروش رسمي ترسيم نمي‌کند و ضرورت تجديدنظر اساسي، در محتوا را گوشزد مي‌کند.

     

     

    References: 
    • آذري قمي، احمد، 1372، ولايت‌ فقيه از ديدگاه فقهاي اسلام، قم، مؤسسه مطبوعاتي دار العلم.
    • افهمي، بنفشه، 1385، «بررسي مضامين و آموزه‌هاي سياسي در کتاب‌هاي درسي دوره ابتدايي»، مسائل کاربردي تعليم و تربيت اسلامي، ش 2، ص7-28.
    • بوشان، جورج، 1390، نظريه برنامه درسي، ترجمه: محرم آقازاده، تهران، آييژ.
    • جعفرزاده‌پور، فروزنده، 1389، «کتاب‌هاي درسي و هويت ملي (فراتحليل مطالعه‌هاي انجام شده درباره کتاب‌هاي درسي)»، مطالعات ملي، سال يازدهم، ش 2 (42)، ص31-54.
    • جوادي آملي، عبدالله، 1389، ولايت ‌فقيه؛ ولايت فقاهت و عدالت، تنظيم و ويرايش: محمد محرابي، قم، اسراء.
    • حجازي‌فر، سعيد؛ رهنورد، فرج‌اله؛ لطيفي، ميثم و طاهرپور کلانتري، حبيب‌اله، 1396، «بررسي مطالعات حاکميت اسلامي در ايران با استفاده از روش فراترکيب»، مديريت سازمان‌هاي دولتي، دوره ششم، ش 1، ص63-82.
    • رنجبر، مقصود، 1387، «تربيت سياسي در چارچوب نظام‌هاي سياسي و نظريه‌هاي مختلف»، مطالعات فقه تربيتي، ش 5، ص155-176.
    • شبان‌نيا، قاسم، 1397، سلسله دروس مباني انديشه اسلامي 6: فلسفه سياست، قم، مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني.
    • شرف‌الدين، سيدحسين، 1387، «جامعه‌پذيري سياسي و تربيت سياسي»، مطالعات فقه تربيتي، ش 5، ص177-198.
    • شوراي عالي انقلاب فرهنگي، 1390، سند تحول بنيادين آموزش و پرورش، بي‌جا.
    • فروتن، يعقوب، 1393، «الگوهاي بازنمايي هويت ملي در سيستم آموزشي ايران»، مطالعات ملي، ش 57، ص3-24.
    • فياض، ايراندخت، 1387، «بررسي فراتحليلي محتواي کتاب‌هاي درسي در رابطه با ارزش‌هاي اسلامي- ايراني»، راهبرد فرهنگ، سال اول، ش 1، ص11-40.
    • قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران، 1389، چ نوزدهم، به کوشش: سيدعباس حسيني‌نيک، تهران، مجمع علمي و فرهنگي مجد.
    • کمالي، يحيي، 1396، «روش‌شناسي فراترکيب و کاربرد آن در سياست‌گذاري عمومي»، سياست، دوره چهل و هفتم، ش 3، ص721-736.
    • مصباح يزدي، محمدتقي، 1394، حکيمانه‌ترين حکومت؛ کاوشي در نظريه ولايت‌فقيه، تدوين و نگارش: قاسم شبان‌نيا، قم، مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني.
    • موسوي خميني، روح‌الله، 1388، ولايت ‌فقيه (حکومت اسلامي)، تهران، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني.
    • Matsumoto, David (Ed.), The Cambridge Dictionary of Psychology. New York, NY: The Cambridge University Press (2009).
    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    مروجی طبسی، محمدهادی، کریم زاده، صادق.(1398) فراترکیب پژوهش‌های مربوط به نظریه ولایت‌فقیه در نظام آموزش و پرورش رسمی کشور. دو فصلنامه اسلام و پژوهش‌های تربیتی، 11(1)، 5-32

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    محمدهادی مروجی طبسی؛ صادق کریم زاده."فراترکیب پژوهش‌های مربوط به نظریه ولایت‌فقیه در نظام آموزش و پرورش رسمی کشور". دو فصلنامه اسلام و پژوهش‌های تربیتی، 11، 1، 1398، 5-32

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    مروجی طبسی، محمدهادی، کریم زاده، صادق.(1398) 'فراترکیب پژوهش‌های مربوط به نظریه ولایت‌فقیه در نظام آموزش و پرورش رسمی کشور'، دو فصلنامه اسلام و پژوهش‌های تربیتی، 11(1), pp. 5-32

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    مروجی طبسی، محمدهادی، کریم زاده، صادق. فراترکیب پژوهش‌های مربوط به نظریه ولایت‌فقیه در نظام آموزش و پرورش رسمی کشور. اسلام و پژوهش‌های تربیتی، 11, 1398؛ 11(1): 5-32