مسئلة اصلی در این مقاله، فهم عملکرد موجود و مطلوب نظام آموزش و پرورش به مثابة سیستمی اثرگذار در تعامل با دیگر سیستم هاست. در این جستار، با استفاده از نظریة «سیستم ها» و با تأکید بر میزان تناسب ورودی و خروجی این سیستم و بازتاب های مستقیم و غیرمستقیم آن بر دیگر سیستم های پیرامونی، درصدد پاسخ گویی به این سؤال هستیم که آموزش و پرورش چه آسیب های درون سیستمی و برون سیستمی ایجاد می کند و راه کار برون رفت از آنها چیست؟
تعلیم دانش غالباً ناپایدار و ناکارآمد و با صبغة غالب علوم طبیعی و به تبع آن، طولانی بودن دورة آموزش و پرورش، از آسیب های عمدة این سیستم محسوب می شود. حل بنیادین مشکلاتی همچون بیکاری، بزه کاری، انحرافات جنسی، بدحجابی، کم کاری، کاهش زادوولد و نیازهایی مانند تشکیل بهنگام خانواده، نیازمند اصلاح سیستم کنونی آموزش و پرورش به مثابة کارخانة انسان سازی است. یکی از مهم ترین راه حل های برون رفت از وضع موجود، تغییر در محتوای آموزشی است که در نتیجة آن، سنوات تحصیل به قریب شش سال تقلیل یافته، رضایت عمومی از نظام سیاسی و درآمد ناخالص ملی افزایش چشمگیر خواهد داشت.