اسلام و پژوهش‌های تربیتی، سال ششم، شماره دوم، پیاپی 12، پاییز و زمستان 1393، صفحات 119-136

    تحلیل تطبیقی اهداف تربیت اخلاقی دوره‌ی ابتدایی در کشورهای ژاپن و ایران، با نظر به ارزش های حاکم بر برنامه‌ی درسی

    نوع مقاله: 
    پژوهشی
    نویسندگان:
    ✍️ سعید آزادمنش / دانشجوی کارشناسی ارشد تاریخ و فلسفه آموزش و پرورش دانشگاه تهران / azadmanesh263@yahoo.com
    افضل السادات حسینی / دانشیار گروه فلسفة تعلیم و تربیت دانشگاه تهران / afhoseini@ut.ac.ir
    چکیده: 
    مسئله‌ی اصلی این پژوهش، بررسی تطبیقی اهداف تربیت اخلاقی در دوره‌ی ابتدایی در دو کشور ژاپن و ایران با نظر به ارزش های حاکم بر عناصر و مؤلفه های برنامه درسی است. بدین منظور از روش تحلیل تطبیقی استفاده شده است. تربیت اخلاقی در نظام تعلیم و تربیت رسمی دو کشور ایران و ژاپن از دو جهت قابل بررسی تطبیقی است: نخست، بررسی تطبیقی، کلی و با نگاهی کلان، و دوم، بررسی تطبیقی جزئی. از جمله یافته های بررسی کلی این است که اهداف تربیت اخلاقی دو کشور در چهار حوزه، شبیه به هم تنظیم شده اند که در برنامه‌ی درسی کشور ایران این حوزه ها عبارت اند از: رابطه با خویشتن، رابطه با خدا، رابطه با سایر انسان ها و رابطه با خلقت؛ و در برنامه‌ی درسی کشور ژاپن نیز عبارت اند از: واکاوی خود، رابطه با طبیعت و داشتن افکار برتر، رابطه با دیگران و رابطه با گروه و جامعه. البته گفتنی است که در برنامه‌ی درسی کشور ایران، خداوند نقش محوری دارد و دیگر حیطه ها متناظر با آن تنظیم  شده اند. اما بررسی تطبیقی جزئی که تمرکز آن بررسی تک تک اهداف مرتبط با تربیت اخلاقی در نظام تعلیم و تربیت رسمی در این دو کشور در دوره‌ی ابتدایی است، به سه بخش تقسیم می شود: نخست اهدافی که با هم هم پوشانی دارند، از جمله اینکه «کودک مؤدب و مهربان است» و «برای رسیدن به موفقیت پشتکار دارد و تلاش می کند»؛ دوم اهدافی که ویژه‌ی کشور ایران هستند و در اهداف تربیت اخلاقی کشور ژاپن به آنها اشاره نشده است، از جمله اینکه «پوشش اسلامی را دوست دارد و آن را رعایت می کند» و «خطا و اشتباه دیگران را در مورد خود می بخشد»؛ و سرانجام اهدافی که ویژه‌ی کشور ژاپن هستند و در اهداف مرتبط با تربیت اخلاقی کشور ایران به آنها اشاره نشده است؛ از جمله «احترام به دیگر فرهنگ ها و ارزش قایل شدن برای مردمان دیگر ملل» و «مشارکت گروهی و مسئولیت پذیری».
    Article data in English (انگلیسی)
    Title: 
    A Comparative Analysis of the Goals of Moral Education in Elementary Level in Japan and Iran with Respect to the Values Governing Curriculum
    Abstract: 
    The present is centered on a comparative analysis of the goals of moral education in the elementary level of the educational system in Japan and Iran with respect to the values governing the elements of curriculum. A comparative analysis method is used in this research. The comparative study of the moral education in the formal educational system in Iran and Japan can have the form of macro-analysis or micro-analysis. Some of the findings of macro-analysis show that the goals of moral education pursued by these two countries are very much alike in four areas. In Iran's curriculum, these areas are : one’s relation with one’s self, one’s relation with God, one’s relation with others and one’s relation with creation. In Japan's curriculum, they are: self-analysis, one’s relation with nature and having idealized views, one’s relation with others and one’s relation with group and society. Of course, in Iran’s curriculum, God has a pivotal role and the other areas are arranged according to this role. However, micro-analysis, which focuses on the study of every goal related to the moral education in the elementary level of the formal educational systems of these countries, is divided into three types, which are as follows: first, those goals which overlap each other; such as "the child is polite and kind" and "he/she works hard to achieve success"; second, those goals which are characteristic of Iran and are not detectable among the moral goals of Japan, such as "the child likes and observes Islamic veil" and "he/she forgives others for their ill-treatment"; and finally, those goals which are characteristic of Japan and not detectable among the goals related to the moral education in Iran, such as "respecting other cultures and holding people of other nations in high esteem” and "collaborative work and feeling a sense of responsibility
    References: 
    متن کامل مقاله: 

     

     

    بيان مسئله

    تربيت اخلاقي به دليل نقش مهمي که در سرنوشت انسان و جامعه دارد، از ديرباز كانون توجه انديشمندان و پيشوايان ديني بوده است. قسمت اعظم آموزه‌هاي ديني يهود، مسيحيت و اسلام و ديگر اديان را اخلاقيات، و قسمت بيشتر فعاليت‌هاي اولياي دين‌هاي مختلف را تربيت اخلاقي تشکيل مي‌دهد. همچنين در ميان فيلسوفان نيز تربيت اخلاقي به‌منزلة شاکلة تربيت آدمي لحاظ شده است و از اين‌ روست که کانت مي‌گويد عميق‌ترين بخش تعليم و تربيت، تربيت اخلاقي است (ر.ك: کانت، 1374). از سوي ديگر، در زمانة ما ضرورت توجه به ارزش‌هاي اخلاقي بيش از هر زمان ديگر احساس مي‌شود؛ بحران‌هاي زيست‌محيطي، افزايش بزهکاري، تبهکاري، جنگ‌ها، فقر و بي‌عدالتي و مانند اينها شرايط به‌گونه‌اي رقم زده‌اند که در عصر حاضر، بشر بيش از هر چيز ديگري به اخلاق و اعتلاي آن نيازمند است. اين سخن رابين بارو مؤيد اين مطلب است: «جهان ما در نهايت خجالت و شرمساري فاقد اخلاق است و ما هر روز شاهد زندة بي‌اخلاقي هستيم» (بارو، 1391، ص‌206). بنابراين توجه به تربيت اخلاقي و بالندگي آن ضرورتي جهاني و انساني است.

    چنانچه وظيفة مدرسه را تربيت نسل نوخاسته بدانيم و همچنين اگر جامعيت اصطلاح تربيت را بپذيريم که فراتر از توجه به توسعة علمي شخصيت کودکان است، کارکرد نهاد مدرسه فراتر از توزيع دانش خواهد بود. علاوه بر اين، با توجه به اينکه در عصر فناوري اطلاعات به سر مي‌بريم، به سبب دسترس همگاني و همه‌جايي و آسان به اطلاعات، کارکرد مدرسه در توزيع دانش کم‌رنگ شده است و کارکردهايي ديگر مانند آمادگي براي زندگي، به‌ويژه در دوره‌هاي تربيت عمومي، مورد عنايت جدي است. بر‌اين‌اساس مي‌توان گفت که مدرسه نمي‌تواند و نبايد در برابر موضوع اخلاق ساکت باشد (اهير، 1381، ص264). پرپل و پيان معتقدند:

    مدارس ما نمي‌تواند از پرداختن به زندگي اخلاقي دانش‌آموزان پرهيز کنند. براي اين مدارس غيرقابل ‌تصور است که بچه‌ها را شش يا هفت ساعت در روز، صد و هشتاد روز در سال و از زمان شش‌ سالگي تا آن‌گاه که هجده ساله مي‌شوند بپذيرند، اما هيچ تأثيري در شيوة تفکر او دربارة مسائل اخلاقي و نيز شيوة رفتار او ايجاد نکنند (به نقل از جان الياس، 1385، ص101).

    از ديگر سو، مطالعة تجارب ملل ديگر در عرصة تربيت اخلاقي يکي از نيازهاي پژوهشي کشور ماست که کمتر بدان توجه شده است. نظام‌هاي تربيتي رسمي ملل ديگر، اگر نگوييم بيشتر از ما، دست‌کم به ‌اندازة فرهنگ ما به مقولة اخلاق توجه دارند و اين دغدغه در نظام تربيت رسمي آنها نمود داشته است (حسني،1391، ص‌10). شناخت و آگاهي از تجارب ملل ديگر و بررسي علل موفقيت و عدم موفقيت اين ملل در تربيت اخلاقي دانش‌آموزان براي ما مي‌تواند آموزنده باشد.

    ازاين‌روي مسئلة اصلي اين پژوهش بررسي تطبيقي اهداف تربيت اخلاقي در دورة ابتدايي در دو کشور ژاپن و ايران با نظر به مصاديق ارزش‌هاي حاکم بر برنامة درسي است؛ با اين رويكرد كه بدانيم اهداف مرتبط با تربيت اخلاقي در نظام تعليم و تربيت رسمي اين دو کشور در دوره ابتدايي چه تفاوت‌ها و شباهت‌هايي با هم دارند. بنابراين اين پژوهش بر آن است تا به دو پرسش اساسي پاسخ دهد:

    1. اهداف تربيت اخلاقي در دورة ابتدايي در نظام تعليم و تربيت رسمي کشور ايران و ژاپن چه شباهت‌ها و تفاوت‌هايي با هم دارند؟

    2. با نظر به اهم ارزش‌هاي حاکم بر مؤلفه‌هاي برنامة درسي ملي ايران و اهداف تربيت اخلاقي ژاپن، چه ملاحظاتي در اهداف تربيت اخلاقي دورة ابتدايي ايران بايد در نظر گرفته شوند؟

    روش پژوهش

    تربيت اخلاقي دورة ابتدايي در کشور ايران و ژاپن با استفاده از روش تحليل تطبيقي بررسي شده است. روش تحليل تطبيقي به باور ريوکس (2006)، مقايسة تحليلي ميان افراد، گفت‌وگوها، گزاره‌ها، مجموعه‌ها، موضوع‌ها، گروه‌ها يا دوره‌هاي زماني است که شباهت‌ها و تفاوت‌هاي آنها را آشکار مي‌کند. در دانشنامة پژوهش کيفي، بخش اصلي تحليل تطبيقي، «تحليل تطبيقي پيوسته» خوانده شده و آمده است:

    در فرايند تحليل تطبيقي پيوسته، بخشي از داده‌ها همچون يک مفهوم يا يک گزاره، با ديگر مفهوم‌ها يا گزاره‌ها، مقايسه مي‌شود تا شباهت‌ها و تفاوت‌هاي آنها آشکار شود. با جداسازي و مقايسه پيوستة مفهوم‌ها و گزاره‌ها، امکان گسترش الگوي مفهومي مهيا مي‌شود که نشان‌دهندة رابطه‌هاي گوناگون ميان مفهوم‌ها يا گزاره‌هاست (گيون، 2008، ص‌100).

    مباني نظري پژوهش

    در اين بخش، نخست به طرح کليات و اصولي در زمينة برنامة تربيت اخلاقي در کشور ژاپن و سپس اهداف تربيت اخلاقي دوران ابتدايي در اين کشور مي‌پردازيم. در ادامه، به ارزش‌هاي حاکم بر الگوي هدف‌گذاري برنامة درسي و تربيت اخلاقي در کشور ايران اشاره‌اي خواهيم كرد و سرانجام اهداف تربيت اخلاقي دوران ابتدايي در کشور ايران را بر مي‌شمريم.

    1. تربيت اخلاقي در ژاپن

    از دورة باستان تا قرون وسطا، سه مذهب عمده در ژاپن به نام‌هاي شينتو، آيين بودا و کنفوسيوس شکل گرفتند و گسترش يافتند. پس از آن اين مذاهب به‌تدريج بر يکديگر اثر گذاشتند و هستة اصلي نظام ارزشي ژاپن را تشكيل دادند. شينتو مذهب اصلي و بومي ژاپن است. اين مذهب داراي دو رکن اصلي است: پرستش طبيعت و پرستش نياکان. از ديدگاه شينتو، همة پديده‌ها و اشياي طبيعي دربردارندة خداوند هستند. مذهب شينتو داراي هيچ رهبر ويژه‌اي نبود و همچنين هيچ کتاب مقدسي نداشت. بنابراين پس از رواج آيين بودا، شينتو همچنان باقي ماند و تعاليم و حکمت‌هاي بودايي را همانندسازي کرد و پذيرفت. مذهب کنفوسيوس در اوايل قرن ششم به همراه ديگر محصولات چيني به ژاپن وارد شد (ايکه موتو، 1391، ص77). اين مذهب داراي چهار رکن اساسي بود: روابط سلسله مراتبي، نظام خانواده، همنوع‌دوستي و تأکيد بر تربيت (چن و چانگ، 1993، ص7) و اين چهار رکن بر اخلاقيات و ديدگاه مردم ژاپن نسبت به زندگي اثري عميق داشت. نظام اخلاقي ژاپن بر اين سه مذهب بنا شده است.

    اصول و ارزش‌هاي حاکم بر برنامة درسي تربيت اخلاقي

    اصول اساسي آموزش و پرورش ژاپن در قانون اساسي مصوب سال 1946 و قانون بنيادي آموزش و پرورش مصوب سال 1947 تدوين و ارائه شده است (ر.ك: کانايا، 1988). از جملة مهم‌ترين اين اصول مي‌توان به مواردي از اين قبيل اشاره کرد:

    هدف تربيت بايد پرورش کامل شخصيت و کوشش در جهت رشد و سلامت روحي و جسمي افراد باشد. مردم بايد چنان پرورش يابند که به‌ عنوان سازندگان جامعه و کشوري صلح‌دوست، به راستي و عدالت ارج نهند؛ به ارزش‌هاي فردي معتقد باشند؛ کارجو و کارطلب بوده، براي کار ارزش قايل شوند و احساس مسئوليت کنند؛ سرشار از روح استقلال باشند و براي صلح جهاني و رفاه و آسايش بشر و ايجاد روابط و تفاهم جمعي از هيچ کوششي دريغ نداشته باشند (کوباياشي، 1976، ص‌121).

    اين قانون با توجه به قانون اساسي ژاپن، به ‌منظور تحقق اين کمال مطلوب پنج اصل حاکم بر آموزش و پرورش ملي را مشخص کرد: 1. اصل برخورداري از فرصت‌هاي برابر آموزشي؛‌2. اصل آموزش و پرورش عمومي و همگاني؛ 3. اصل آموزش و پرورش مختلط؛ 4. اصل ممنوعيت هرگونه تعليمات سياسي، حزبي و مذهبي؛ 5. اصل تدوين قوانين و موازين مقتضي.

    در اواخر سال 1966 شوراي مرکزي آموزش و پرورش سندي به نام «تصوير فرد کامل ژاپني» منتشر کرد. اين شورا در اين سند براي درک بهتر فلسفه و هدف‌هاي آموزش و پرورش، شانزده صفت اخلاقي و معنوي را که انتظار مي‌رود فرد آرماني ژاپني از آن برخوردار باشد بيان کرده و آنها را ذيل چهار عنوان آورده است:

    1. ويژگي‌هاي فرد آرماني ژاپني به‌‌منزلة يک فرد

    ـ از آزادي برخوردار باشد و به دموکراسي احترام گذارد؛

    ـ متکي به خود بوده، من مستقلي داشته باشد؛

    ـ ابتکار و اراده‌اي قوي داشته باشد؛

    ـ حق‌شناس و حرمت‌نگه‌دار باشد و براي مشارکت در حل و فصل امور ارج قايل شود؛

    ـ مسلط بر نفس خويش باشد که اين، از سيطرة شخص بر رفتار خويش و پذيرش مسئوليت‌ها ناشي مي‌شود.

    2. ويژگي‌هاي فرد آرماني ژاپني به‌‌منزلة يک عضو خانواده

    ـ خانه را به ‌صورت جايگاهي سرشار از عشق و شادي در آورد؛

    ـ خانه را براي آرامش و آسايش اعضاي خانواده مهيا سازد؛

    ـ خانه را کانون تعليم و تربيت قرار دهد؛

    ـ مهمان‌نواز باشد و با خانواده‌هاي ديگر پيرامون محل زندگي خويش معاشرت كند و از اين كار لذت ببرد.

    3. ويژگي‌هاي فرد آرماني ژاپني به‌‌منزلة يک عضو جامعه

    ـ کارطلب و کارگزاري متعهد باشد و اوقاتي از خويش را صرف کار كند؛

    ـ با روحية خدمت به جامعه در بهزيستي اجتماعي مددکار باشد؛

    ـ به ارزش‌هاي اجتماعي که در کانون اخلاق جامعه قرار دارند احترام بگذارد؛

    ـ با نگاهي آينده‌نگر و نقادانه به فعاليت‌هاي فرهنگي و توليدي نظر داشته باشد و در بالندگي آن صميمانه اهتمام بورزد.

    4. خصوصيات فرد آرماني ژاپني به‌منزلة  يک تبعة ژاپن

    ـ وطن‌خواه باشد و عشقي جاودانه به ملت داشته باشد؛

    ـ به ميراث فرهنگي و نمادهاي ملي احترام بگذارد؛

    ـ مروج ويژگي‌ها و هنجارهاي عالي و ملي و بين‌المللي باشد (آقازاده، 1390، ص‌145- 146).

    ازاين‌رو مي‌توان گفت که هدف اصلي آموزش در ژاپن توسعة همه‌جانبه شخصيت و پرورش ذهني و جسمي کودکان است تا بتوانند افرادي سالم تربيت کنند که به حقيقت و عدالت عشق مي‌ورزند؛ به حقوق افراد احترام مي‌گذارند؛ براي کار ارزش قايل‌اند؛ احساسي عميق نسبت به مسئوليت‌هاي خود دارند و به‌‌منزلة سازندگان جامعه و کشوري صلح‌طلب با روحيه‌اي سرشار از استقلال و آزادي پرورش يابند. ژاپن پس از جنگ جهاني دوم کوشيده در آموزش و پرورش خود، حقيقت‌طلبي و صلح‌جويي در ميان شاگردان را تقويت کند و براي رسيدن به اهداف آموزشي، نه سال آموزش پاية رايگان، آموزش مختلط و امثال آنها را فراهم مي‌آورد.

    ژاپن يکي از کشورهاي صنعتي است که تربيت اخلاقي را با نظارت شديد دولت اجرا مي‌کند. برنامة درسي ژاپن از سه بخش تشکيل شده است: موضوعات درسي، تربيت اخلاقي و فعاليت‌هاي خاص. هر مدرسه برنامه‌اي درسي بر اساس واحدهاي درس برنامة تحصيلي تنظيم مي‌کند که نشان‌دهندة استانداردهاي تحصيلي و درسي تعيين شده توسط وزير تربيت، علم و فرهنگ است و مدارس بر اساس قانون موظف‌اند بر اجراي اين استانداردها نظارت داشته باشند. تربيت اخلاقي بايد از طريق همة فعاليت‌هاي آموزشي مدرسه ارائه شود و اين امر بايد به‌‌منزلة اصلي اساسي در نظر گرفته شود. درنتيجه آموزش صحيح براي رشد اخلاقي، نه‌تنها در ساعات مربوط به تربيت اخلاقي، بلکه بايد در ساعات مربوط به موضوعات درسي و فعاليت‌هاي ويژه نيز همسو با ويژگي‌هاي خاص آن ارائه شود (ايکه موتو، 1391، ص‌75).

    همچنين اين برنامة درسي، شش هدف کلي براي تربيت اخلاقي در دوران ابتدايي تعيين مي‌کند:

    1. تقويت روح احترام نسبت به مقام و شأن انسان و زندگي؛

    2. پرورش افرادي که در پي انتقال و گسترش فرهنگ سنتي هستند و ايجاد فرهنگي که از لحاظ هويت فردي غني باشد؛

    3. پرورش افرادي که براي ايجاد جامعة مردم‌سالار مي‌کوشند؛

    4. پرورش افرادي که بتوانند در ايجاد يک جامعة بين‌المللي صلح‌آميز مشارکت داشته باشند؛

    5. پرورش افرادي که بتوانند تصميم‌گيري‌هاي مستقل داشته باشند؛

    6. تقويت حس اخلاقيات (مکالا، 2008، ص‌27).

    تربيت اخلاقي به‌منزلة يک موضوع درسي مستقل

    در دورة ابتدايي، تربيت اخلاقي به‌‌منزلة يک موضوع درسي مستقل با عنوان درس تربيت اخلاقي ارائه مي‌شود، و هر دانش‌آموز در دورة ابتدايي 45 دقيقه درس تربيت اخلاقي دريافت مي‌کند. معمولاً ارزش‌هايي براي تدريس انتخاب مي‌شوند که با يکديگر رابطه دارند. محتواي درس تربيت اخلاقي در اين دوره شامل اهدافي در چهار طبقة واکاوي خود، رابطه با ديگران، رابطه با طبيعت و مقام برتر و رابطه با گروه و جامعه است که در ادامه بدانها اشاره مي‌كنيم (مکالا، 2008، ص27؛ ايکه موتو، 1391، ص86-85)؛

    1. واکاوي خود

    ـ اعتدال: حفظ تعادل در زندگي و انجام مستقل کارهايي که فرد مي‌تواند انجام دهد (پاية 3 و 4 دبستان)؛

    ـ پشتکار: فرد به‌طور مستقل بر روي کارهايي که مي‌تواند انجام دهد، سخت کار کند (پاية 1 و 2 دبستان)؛

    ـ شجاعت: آنچه را که صحيح به نظر مي‌رسد شجاعانه انجام دهد (پاية 3 و 4 دبستان)؛

    ـ صميميت: زندگي‌اي سرشار از صميميت و سرزندگي داشته باشد (پاية 3 و 4 دبستان)؛

    ـ آزادي و نظم و ترتيب: براي آزادي و انجام کارها با نظم و ترتيب ارزش قايل شود (پايه 5 و 6 دبستان).

    ـ بهبود خويشتن: ويژگي‌هاي خوب را در خود پرورش دهد و خود را براي تغييرات مطلوب در شخصيت بيشتر بشناسد (پاية 5 و 6 دبستان).

    2. رابطه با ديگران

    ـ توجه و مهرباني نسبت به ديگران: رعايت حال ديگران و مهرباني با ايشان و قرار دادن خود در موقعيت ديگران (پاية 5 و 6 دبستان)؛

    ـ دوستي: درک يکديگر، اعتماد به هم‌نوعان و کمک به ايشان (پاية 3 و 4 دبستان)؛

    ـ سپاس‌گزاري و احترام: ملاقات افرادي که از زندگي مردم و شهروندان سالخورده حمايت مي‌کنند، و به نشانة احترام از آنها تشکر کردن (پاية 3 و 4 دبستان)؛

    ـ فروتني: فروتني و احترام به ديگران به ‌رغم داشتن عقايد و ايده‌هاي متفاوت و آزادانديشي (پاية 5 و 6 دبستان).

    3. رابطه با طبيعت و مقام برتر

    ـ احترام به طبيعت: آشنايي با طبيعت اطراف و محبت کردن به حيوانات و گياهان (پاية 1 و 2 دبستان)؛

    ـ احترام به زندگي: احترام به زندگي و کلية موجودات زنده (پاية 3 و 4 دبستان)؛

    ـ حس زيباشناختي: برخورداري از حس زيباشناختي و احساس احترام نسبت به قدرت برتر بر انسان‌ها (پاية 5 و 6 دبستان).

    4. رابطه با گروه و جامعه

    ـ وظيفة جمعي: احترام به وظيفة جمعي و وفاي به عهد و رعايت قوانين جامعه (پاية 3 و 4 دبستان)؛

    ـ عدالت: انصاف داشتن نسبت به همة افراد، فارغ از تبعيض و تعصب، و تلاش براي تشخيص عدالت (پاية 5 و 6 دبستان)؛

    ـ مشارکت گروهي و مسئوليت‌پذيري: تمايل به شرکت در گروه‌هاي موجود، آگاهي نسبت به نقش خويش و انجام وظايف خويش در همکاري با ديگران (پاية 5 و 6 دبستان)؛

    ـ صنعت: درک اهميت کار کردن و تمايل به کار کردن (پاية 3 و 4 دبستان)؛

    ـ احترام به اعضاي خانواده: عشق ورزيدن و احترام به والدين و پدربزرگ و مادربزرگ و کمک به آنها در زمينة کارهاي خانه (پاية 1 و 2 دبستان)؛

    ـ احترام به معلمان و ديگر افراد مدرسه: دوست داشتن و احترام گذاشتن به معلمان و ديگر کارکنان مدرسه و تلاش در زمينة ساختن مدرسه‌اي بهتر با همکاري ديگران (پاية 5 و 6 دبستان)؛

    ـ احترام گذاشتن به سنت و عشق به ميهن: علاقه‌مند بودن به فرهنگ و سنت ملي و عشق به ميهن (پاية 3 و 4 دبستان)؛

    ـ احترام به ديگر فرهنگ‌ها: ارزش قايل شدن براي فرهنگ‌ها و مردمان ديگر و تلاش براي ارتقاي دوستي‌هاي بين‌المللي (پاية 5 و 6 دبستان).

    از نظر لوئيس در دورة ابتدايي که مهم‌ترين دورة آموزشي ژاپن است اين موارد ديده مي‌شود:

    ـ بچه‌ها قوانين و ضوابط کلاس درس را شکل مي‌دهند و در مقابل اجراي آنها احساس تعهد مي‌کنند؛

    ـ همة بچه‌ها با هر نوع رفتار و توانايي، کلاس را مديريت مي‌کنند؛

    ـ بچه‌ها هر روز از طريق کارهاي روزانه و فعاليت‌هاي ديگر، محيط آرام و راحتي را براي هم‌کلاسي‌هاي خود فراهم مي‌آورند؛

    ـ دانش‌آموزان اغلب به رفتارهاي خود مي‌انديشند و دربارة چگونگي ارتباط آن با پاره‌اي از ارزش‌ها، از قبيل مهرباني و احساس مسئوليت، اظهار نظر مي‌کنند (لوئيس، 1383، ص‌۵۴).

    يکي از کارکردهاي اصلي تربيت اخلاقي در ژاپن، انتقال فرهنگ همراه با ارزش‌ها و دانش تثبيت‌شدة آن است. هدف، تنها ديدگاه‌هاي فردي و پيامدهاي رفتاري آنها، يعني فضيلت اجتماعي است. هدف اولية تربيت اخلاقي، حفظ و گسترش فرهنگ سنتي است که ارزش‌هاي مذهبي را بازمي‌تاباند؛ اگرچه آموزش يک مذهب خاص در مدارس دولتي ممنوع است (توماس، 1958، ص18-17).

    پيوندهاي نزديک ميان خانواده و مدرسه از لحاظ ارزش‌ها نيز يکي از نکته‌هاي مهم تربيت اخلاقي در ژاپن است (ايکه موتو، 1391، ص95). تربيت اخلاقي ژاپن در مدارس به‌نوعي شکل گسترش‌يافتة تربيت اخلاقي خانواده است. در نتيجه بدون تربيت اخلاقي در خانه، برنامة تربيت اخلاقي در مدرسه به‌خوبي عمل نخواهد کرد. نقش تربيت اخلاقي در مدارس، اجرا کردن فضيلت‌هاي اجتماعي است که در خانه مورد انتظار هستند و کودکان مي‌توانند آنها را در مدرسه و سپس در جامعه به ‌کار گيرند. اهداف تربيت اخلاقي را نمي‌توان از طريق روش‌هاي غيرطبيعي يا مصنوعي، مانند تلقين فکري محقق ساخت. اخلاقياتي که در شرايط طبيعي فراگرفته شده‌اند، مي‌توانند به‌صورت طبيعي نيز ابراز شوند. ميان خانواده و مدرسه از لحاظ تربيت اخلاقي نبايد اختلاف چنداتي وجود داشته باشد. نقش معلمان بايد مشابه نقش والدين باشد تا بتوانند احترام کودکان را جلب کنند.

    2. تربيت اخلاقي در ايران

    در اين بخش به مقولة تربيت اخلاقي در نظام آموزش و پرورش کشور ايران مي‌پردازيم. بنابراين نخست به اهم مصاديق ارزش‌هاي حاکم بر برنامه درسي ملي ايران و اهداف تربيت اخلاقي در نظام آموزش و پرورش ايران اشاره مي‌كنيم؛ سپس اهداف تربيت اخلاقي دوران ابتدايي مصوب شوراي عالي آموزش و پرورش، و همچنين اهداف تفصيلي حيطة اخلاقي دوران ابتدايي برنامة درسي ملي را بر مي‌شمريم که در چهار حيطة رابطه با خويشتن، رابطه با خدا، رابطه با خلق خدا و رابطه با خلقت تنظيم ‌شده‌اند.

    2-1. اهم مصاديق ارزش‌ها

    مقصود از مصاديق ارزش‌ها گزاره‌هايي دربارة ارزش‌ها در زمينة عرصه‌هاي چهارگانة خدا، خود، خلق و خلقت است. در اينجا به کليات و مهم‌ترين آنها در هر کدام از اين حيطه‌ها اشاره مي‌كنيم (شوراي عالي آموزش و پرورش، 1391).

    2-1-1. ارزش‌هاي مرتبط با خدا

    توحيد، قرب الي الله، عبوديت و حيات پاک در رأس همة ارزش‌ها قرار دارند‌ و مصداق حقيقي غايت زندگي انسان هستند. اُنس و التزام عملي به قرآن کريم، دوستي عترت و اهل‌بيت عصمت و طهارت‰، تولا و تبرا، امر به ‌معروف و نهي از منکر از جمله راه‌هاي مهم در جهت رسيدن به حيات طيبه‌اند. عبادت آگاهانه و پرستش عاشقانة خداوند سبحان، نقش بنيادين در رشد و تعالي انسان دارد.

    2-1-2. ارزش‌هاي مرتبط با خود (جسمي، رواني و روحي)

    عمل مبتني بر ايمان و تفکر، کسب روزي حلال، حفظ و ارتقاي سلامت و بهداشت فردي، برخورداري از حيا و عفت، آراستگي ظاهري و پوشيدن لباس مناسب، فعاليت و تلاش و پرهيز از بطالت و بيکاري، پرهيز از اسراف و زياده‌خواهي، حفظ عزت‌ نفس و کرامت انساني، پايبندي به احکام شرعي به‌ويژه انجام واجبات و ترک محرمات، از جمله مهم‌ترين ارزش‌هاي مرتبط با حيطة خود برشمرده شده‌اند.

    2-1-3. ارزش‌هاي مرتبط با خلق (خانواده، جامعه و کشور، امت اسلامي و جامعة جهاني)

    ازجمله مهم‌ترين اين ارزش‌ها در چهار قلمرو خانواده، جامعه و کشور، امت اسلامي و جامعة جهاني مي‌توان به مواردي از اين دست اشاره کرد: 1. احترام، احسان و مهرورزي به والدين و اعضاي خانواده، 2. احترام و خدمت به بزرگ‌سالان، 3. محبت به خردسالان و توجه به نياز و تربيت کودکان و رعايت حقوق آنان، 4. احترام به قانون و قانون‌مداري بر مبناي قانون اساسي، 5. توجه به آزادي مسئولانه و عدالت اجتماعي، 6. همکاري، تعاون و مشارکت اجتماعي و احترام به آحاد جامعه، 7. پاسداشت خدمات شخصيت‌هاي مؤثر در عرصه‌هاي مهم فرهنگي، اعتقادي، علمي و فناورانه، ادبي، سياسي، هنري و اجتماعي در تاريخ و تمدن ايران و اسلام، 8. احترام به مظاهر ملي (پرچم، سرود ملي، زبان فارسي و جشن‌هاي ملي)، 9. وطن‌دوستي، ايثارگري، فداکاري و شهادت‌طلبي در جهت حفظ ارزش‌هاي الهي و کيان جمهوري اسلامي ايران، 10. ارتقاي جايگاه علمي، سياسي، اقتصادي و فرهنگي و معنوي ايران در عرصة بين‌الملل، 11. وحدت و هم‌بستگي ميان مسلمانان، 12. اهتمام و کوشش در جهت حل معضلات و مشکلات مسلمانان، 13. مشارکت فعال در همکاري با مسلمانان جهان در امور فرهنگي، سياسي، اقتصادي و اجتماعي، 14. احترام به حقوق انسان‌ها در راستاي تعميم سعادت و ايجاد اميد و آينده‌اي روشن براي همة انسان‌ها، 15. احترام به پيمان‌هاي معتبر جهاني، 16. احترام به اديان الهي و تقويت روابط انساني با پيروان آنها، 17. گسترش فرهنگ گفت‌وگو و استفاده از روش‌هاي مسالمت‌آميز در حل مسائل بين‌المللي مبتني بر ارزش‌هاي توحيدي، 18. و نهايتاً‌ تلاش در جهت حل مشکلات جهاني از قبيل روابط ظالمانه، فقر، بيماري و تبعيض.

    2-1-4. ارزش‌هاي مربوط به خلقت

    1. احساس مسئوليت در برابر پديده‌هاي خلقت و همکاري در حفاظت از زمين، گياهان و جانوران،
    2. نگاه به طبيعت به‌‌منزلة مخلوقات خداوند و امانت الهي و کتاب معرفت، 3. کشف قابليت‌هاي طبيعت و بهره‌برداري عاقلانه و مسئولانه از منابع و مواهب طبيعي، 4. علاقه به مراتب فوق‌طبيعت در هستي و برقراري ارتباط سازنده با آنها، 5. توجه به استمرار و جاودانگي حيات انسان پس از مرگ و تأثير سازندة آن در زندگي انسان.

    2-2. اهداف اخلاقي مصوب دورة ابتدايي شوراي عالي آموزش و پرورش (29/2/1379)

    با برسي اهداف اخلاقي مصوب دورة ابتدايي مي‌توان به نگاهي جامع نسبت به حوزة تربيت اخلاقي در دوران ابتدايي در کشور ايران دست يافت. اين اهداف از اين ‌قرارند (شوراي عالي آموزش و پرورش، 1379):

    راست‌گو و امين است؛ مؤدب و مهربان است؛ به عهد خود پايبند است؛ مظاهر حيا و عفت در او آشکار است؛ احترام به بزرگ‌ترها را وظيفة خود مي‌داند و به نظرات آنها توجه مي‌کند؛ از والدين اطاعت مي‌کند؛ شجاع و صبور است؛ تميز است و پاکيزگي را دوست دارد؛ تکاليف شخصي روزانة خود را شخصاً انجام مي‌دهد؛ براي رسيدن به موفقيت پشتکار دارد و تلاش مي‌کند؛ پوشش اسلامي را دوست دارد و آن را رعايت مي‌کند؛ اوقات فراغت خود را با فعاليت‌ها و بازي‌هاي مناسب پر مي‌کند؛ اميدوار و بانشاط است و از مواجهه با مشکلات نمي‌هراسد؛ ظاهري آراسته دارد؛ خطا و اشتباه ديگران را دربارة خود مي‌بخشد؛ براي رفتارهاي خود با ديگران دليل دارد؛ در ارتباط با ديگران از کلمات محبت‌آميز و دوستانه استفاده مي‌کند؛ براي انجام کارهاي خود، دوستانش را به زحمت نمي‌اندازد؛ به هم‌کلاسان وهم‌سالان خود در انجام وظايف يادگيري کمک مي‌کند؛ در برابر رفتارهاي ناپسند خود پوزش مي‌خواهد و رفتار خود را اصلاح مي‌کند؛ نظم و انضباط را در خانه، مدرسه و اجتماع رعايت مي‌کند.

    2-3. اهداف تفصيلي حوزة اخلاق دورة ابتدايي برنامة درسي ملي ايران

    با توجه به مباني ارزش‌شناختي و اهم مصاديق ارزش‌هاي حاکم بر برنامه درسي ملي نظام آموزش و پرورش ايران (صادق‌زاده و همکاران، 1390 و شوراي عالي آموزش و پرورش، 1391)، اهداف تفصيلي حوزة اخلاق در دورة ابتدايي نيز به چهار حيطة ارتباط با خود، خدا، خلق خدا و خلقت تقسيم مي‌شوند که بدان‌ها اشاره مي‌كنيم (شوراي عالي آموزش و پرورش، 1389).

    2-3-1. رابطه با خويشتن (روح و جسم)

    ـ پرهيز از تنبلي؛

    ـ علاقه به انجام کارهاي خوب؛

    ـ مهارت در نه گفتن به کارهاي زشت.

    2-3-2. رابطه با خدا (صفات خدا، آيات تکويني، تشريعي، انبيا و اولياي الهي)

    ـ تلاش در انجام کارهاي نيک و دوري از رفتارهاي ناپسند؛

    ـ ارزش‌گذاري براي حيا و عفاف.

    2-3-3. رابطه با خلق خدا (ديگر انسان‌ها)

    ـ داشتن رفتار خوب با ديگران، مانند محبت به ديگران، کمک به بچه‌هاي نيازمند و پرهيز از مسخره کردن ديگران، بدگويي، تهمت زدن و دروغ‌گويي، بخشيدن ديگران، استفاده از کلمات محبت‌آميز و دوستانه در برخورد با ديگران؛

    ـ ارج نهادن به آداب و سنت‌هاي محلي، ملي و اسلامي؛

    ـ عذرخواهي از رفتارهاي اشتباه و ناپسند، توجه به راست‌گويي و حفظ امانت و صبر در کارها؛

    ـ ارزش‌گذاري براي کار و کوشش.

    2-3-4. رابطه با خلقت (طبيعت و ماوراي طبيعت)

    ـ پاکيزه نگاه ‌داشتن محيط کلاس، مدرسه و منزل؛

    ـ احساس مسئوليت در حفظ گياهان، جانوران و پاکيزه نگاه ‌داشتن محيط؛

    ـ ارزش‌گذاري براي علم و دانش.

    يافته‌هاي پژوهش

    در پاسخ به پرسش اول پژوهش، تربيت اخلاقي در نظام تعليم و تربيت رسمي دو کشور ايران و ژاپن از دو جهت قابل بررسي تطبيقي است: نخست با نگاهي کلي به قلمرو تربيت اخلاقي در نظام آموزش و پرورش رسمي اين دو کشور و دوم، با نگاهي جزئي به اهداف تربيت اخلاقي اين دو کشور. درنهايت در پاسخ به پرسش دوم پژوهش، با نظر به مباني ارزش‌شناختي حاکم بر نظام تعليم و تربيت رسمي در ايران و اهداف تربيت اخلاقي ژاپن، ملاحظاتي براي اهداف تربيت اخلاقي دوره ابتدايي ايران بيان شده است.

    1. بررسي تطبيقي با نگاهي کلي

    در بررسي تطبيقي کلي و با نگاه کلان، دو حيطة تربيت اخلاقي در نظام آموزش و پرورش دو کشور ايران و ژاپن را به‌صورت کلي مورد توجه قرار داده‌ايم که از جمله يافته‌هاي اين بررسي مي‌توان به اين موارد اشاره کرد:

    1. اهداف تربيت اخلاقي دو کشور در چهار حوزه شبيه به هم تنظيم‌ شده‌اند که در برنامة درسي کشور ايران اين حوزه‌ها عبارت‌اند از: رابطه با خويشتن، رابطه با خدا، رابطه با ساير انسان‌ها و رابطه با خلقت، و در برنامة درسي کشور ژاپن نيز عبارت‌اند از: واکاوي خود، رابطه با طبيعت و داشتن افکار برتر، رابطه با ديگران و رابطه با گروه و جامعه. با اين تفاوت که در برنامة درسي کشور ايران، خداوند نقش محوري دارد و ديگر حيطه‌ها متناظر با آن تنظيم ‌شده‌اند، درحالي‌که در کشور ژاپن اين محوريت وجود ندارد؛ زيرا با توجه به فرهنگ مذهبي و سنتي آنها، همة پديده‌ها و اشياي طبيعي دربردارندة خداوند هستند؛

    2. اهداف تربيت اخلاقي کشور ژاپن به ‌صورت جزئي و نزديک به تجربيات کودک تدوين‌ شده‌اند و از واقع‌گرايي بيشتري در اين زمينه برخوردارند؛ به‌گونه‌اي که اين اهداف براي کودکان نيز قابل درک‌اند و کودکان جهت تحقق آنها مي‌كوشند؛ درحالي‌که اهداف تربيت اخلاقي در کشور ايران به‌‌گونه‌ کلي‌تر و آرمان‌گرايانه بيان شده‌اند؛ به ‌نحوي‌ که تحقق اين اهداف در دوران ابتدايي اساساً ناممکن به نظر مي‌رسد و از همين رو کودک و مربي نمي‌توانند ارتباط خوبي با اين اهداف برقرار کنند؛

    3. در مدارس کشور ژاپن دانش‌آموزان در زمينة تربيت اخلاقي، درسي به نام اخلاق دارند، درحالي‌که در کشور ايران، درس مرتبط با تربيت اخلاقي همان درس ديني است. علاوه بر اين، تربيت اخلاقي در کشور ژاپن به ‌صورت موازي در سه بخش فعاليت‌هاي خاص، موضوعات درسي و تربيت اخلاقي دنبال مي‌شود، درحالي‌که در کشور ايران، تربيت اخلاقي تنها از طريق درس ديني پيگيري مي‌شود و در ديگر حوزه‌هاي برنامة درسي و فوق‌برنامه مسئوليتي در اين زمينه محول نشده است و اگر کاري در اين حيطه‌ها انجام شود ناشي از ذوق و سليقة مربي است نه بر پاية اصول حاکم بر برنامة درسي.

    4. در کشور ژاپن، اهداف تربيت اخلاقي به ‌صورت خاص براي هر پايه تعريف شده است و اين اهداف براي کودکان و معلمان، مشخص و هميشه پيش روي آنهاست؛ درحالي‌که اهداف تربيت اخلاقي در کشور ايران به ‌صورت کلي‌تر و براي دورة ابتدايي مشخص شده‌اند و به ‌صورت خاص براي هر پايه هدفي معين نشده است؛

    5. در ژاپن در زمينة تربيت اخلاقي ارتباطي نزديک ميان خانواده و مدرسه وجود دارد و درواقع هر دوي اينها در پي تحکيم مباني و اهداف اخلاقي يک‌ساني هستند؛ درحالي‌که در ايران چنين نيست و اساساً گفت‌وگويي در اين زمينه ميان خانواده و مدرسه رخ نمي‌دهد و هرکدام از اين دو، اهداف اخلاقي خود را دنبال مي‌کنند و گاهي ارزش‌هاي هرکدام از اين دو در مقابل ديگري قرار دارد؛

    6. در نهايت اينکه اهداف تربيت اخلاقي دورة ابتدايي در کشور ژاپن متناسب با اصول و ارزش‌هاي حاکم بر برنامة درسي اين کشور تدوين ‌شده‌اند، درحالي‌که اهداف تربيت اخلاقي دورة ابتدايي کشور ايران، متناسب با مباني و ارزش‌هاي حاکم بر برنامة درسي ملي ايران تدوين‌ نشده‌اند؛ براي بسياري از ارزش‌هاي حاکم بر عناصر برنامة درسي ملي، هدفي بيان نشده است و ردپاي اين ارزش‌ها در اهداف تربيت اخلاقي دورة ابتدايي يافت نمي‌شود (ر.ك: سجادیه و آزادمنش، 1392).

    2. بررسي تطبيقي جزئي اهداف تربيت اخلاقي

    بررسي تطبيقي جزئي، که تمرکز آن بررسي تک‌تک اهداف مرتبط با تربيت اخلاقي در نظام تعليم و تربيت رسمي در اين دو کشور در دورة ابتدايي است به سه بخشِ هم‌پوشاني اهداف، اهداف مختص کشور ايران و اهداف مختص کشور ژاپن تقسيم مي‌شود. خلاصة مباحث اين بخش در جدول شمارة 1 مي‌آيد.

    2-1. هم‌پوشاني اهداف

    در اين بخش به اهدافي اشاره مي‌كنيم که در اهداف تربيت اخلاقي هر دو کشور در دوران ابتدايي، بدانها تأكيد ‌شده است و عبارت‌اند از: مؤدب و مهربان بودن با ديگران، تلاش و پشتکار در انجام امور، راست‌گويي و صداقت، وفاداري به عهود و قانون‌مداري، احترام به بزرگ‌ترها و تشکر از حاميان سال‌خوردگان، شجاع و صبور بودن در انجام اموري که صحيح به نظر مي‌رسد‌، تکاليف شخصي روزانة خود را شخصاً انجام دادن، ظاهري آراسته داشتن، در ارتباط با ديگران از کلمات محبت‌آميز و دوستانه استفاده کردن، نظم و انضباط را در خانه، مدرسه و اجتماع رعايت کردن، به هم‌کلاسان و همسالان خود در انجام وظايف يادگيري ياري رساندن، علاقه به انجام کارهاي خوب، ارج نهادن به آداب و سنت‌هاي محلي و ملي، درک اهميت کار و کوشش و تمايل به آن، احساس مسئوليت در حفظ گياهان، جانوران و پاکيزه نگاه داشتن محيط.

    2-2. اهداف اختصاصي کشور ايران

    اين اهداف، اموري را دربر مي‌گيرند که به کشور ايران اختصاص دارند و در اهداف تربيت اخلاقي کشور ژاپن به آنها اشاره نشده است و عبارت‌اند از: علاقه به پوشش اسلامي و رعايت آن، بخشش خطا و اشتباه ديگران در مورد خود، آشكار بودن ظاهر حيا و عفت در رفتار شخص، اطاعت از والدين، پر كردن اوقات فراغت خود با فعاليت‌ها و بازي‌هاي مناسب، دليل داشتن براي رفتارهاي خود با ديگران، پوزش خواستن از رفتارهاي ناپسند خود و اصلاح رفتار خود، مهارت در نه گفتن به کارهاي زشت، تلاش در انجام کارهاي نيک و دوري از رفتارهاي ناپسند، ارزش‌گذاري براي حيا و عفاف، ارزش‌گذاري براي علم و دانش.

    2-3. اهداف اختصاصي کشور ژاپن

    درنهايت اهدافي هستند که به تربيت اخلاقي در دوران ابتدايي کشور ژاپن اختصاص دارند و در اهداف مرتبط با تربيت اخلاقي کشور ايران به آنها اشاره نشده است و عبارت‌اند از: «احترام به ديگر فرهنگ‌ها و ارزش قايل شدن براي مردمان ديگر ملل، مشارکت گروهي و مسئوليت‌پذيري، حفظ تعادل در زندگي، حفظ زندگي سرشار از صميميت و سرزندگي، ارزش قايل شدن براي آزادي، شناخت خويش و پرورش ويژگي‌هاي خوب در خود، اعتماد به همنوعان و کمک به آنها، آزادانديشي، احترام به زندگي و همة موجودات زنده، برخورداري از حس زيباشناختي، تلاش براي تشخيص عدالت، احترام به معلمان و ديگر افراد مدرسه.

    جدول 1. تحليل تطبيقي جزئي اهداف تربيت اخلاقي دورة ابتدايي در ايران و ژاپن

    اهداف مشترک در ايران و ژاپن

    اهداف مختص کشور ايران

    اهداف مختص کشور ژاپن

    مؤدب و مهربان بودن با ديگران

    تلاش و پشتکار در انجام امور

    راست‌گويي و صداقت

    وفاداري به عهود و قانون‌مداري

    احترام به بزرگ‌ترها و تشکر از حاميان سال‌خوردگان

    شجاع و صبور بودن در انجام اموري که صحيح به نظر مي‌رسد

    تکاليف شخصي روزانة خود را شخصاً انجام دادن

    ظاهري آراسته داشتن

    در ارتباط با ديگران از کلمات محبت‌آميز و دوستانه استفاده کردن

    نظم و انضباط را در خانه، مدرسه و اجتماع رعايت کردن

    به هم‌کلاسان و همسالان خود در انجام وظايف يادگيري کمک کردن

    علاقه به انجام کارهاي خوب

    ارج نهادن به آداب و سنت‌هاي محلي و ملي

    درک اهميت کار و کوشش و تمايل به آن

    احساس مسئوليت در حفظ گياهان، جانوران و پاکيزه نگاه ‌داشتن محيط

    پوشش اسلامي را دوست دارد و آن را رعايت مي‌کند

    خطا و اشتباه ديگران را در مورد خود مي‌بخشد

    مظاهر حيا و عفت در او آشکار است

    از والدين اطاعت مي‌کند

    اوقات فراغت خود را با فعاليت‌ها و بازي‌هاي مناسب پر مي‌کند

    براي رفتارهاي خود با ديگران دليل دارد

    در برابر رفتارهاي ناپسند خود پوزش خواسته و رفتار خود را اصلاح مي‌کند

    مهارت در نه گفتن به کارهاي زشت

    تلاش در انجام کارهاي نيک و دوري از رفتارهاي ناپسند

    ارزش‌گذاري براي حيا و عفاف

    عذرخواهي از رفتارهاي اشتباه و ناپسند

    ارزش‌گذاري براي علم و دانش

    احترام به ديگر فرهنگ‌ها و ارزش قايل شدن براي مردمان ديگر ملل

    مشارکت گروهي و مسئوليت‌پذيري

    حفظ تعادل در زندگي

    حفظ زندگي سرشار از صميميت و سرزندگي

    ارزش قايل شدن براي آزادي

    شناخت خويش و پرورش ويژگي‌هاي خوب در خود

    اعتماد به همنوعان و کمک به آنها

    آزادانديشي

    احترام به زندگي و کلية موجودات زنده

    برخورداري از حس زيباشناختي

    تلاش براي تشخيص عدالت

    احترام به معلمان و ديگر افراد مدرسه

    ملاحظات و نتيجه‌گيري

    به رغم شباهت‌هاي بسياري که در برنامة تربيت اخلاقي در کشور ايران و ژاپن ديده مي‌شود، پيشنهاد مي‌شود که نخست اهداف تربيت اخلاقي در کشور ايران واقع‌گرايانه‌تر و متناسب با رشد ذهني و تجربيات کودک اصلاح شوند و از سطح انتزاع آنها کاسته شود. در زمينة اهداف تربيت اخلاقي در کشور ايران، ما شاهد اهداف فراواني هستيم که بسيار جنبة آرماني دارند و شمار آنها نيز بالاست؛ درحالي‌که به مرحلة اجرا نمي‌رسند؛ اما در کشور ژاپن اهداف واقعي‌تر و متناسب با روحيات و ذهنيات کودک تنظيم ‌شده‌اند و درعين‌حال از شمار اندکي برخوردارند و به همين دليل براي اجرايي کردن آنها مشکلات کمتري وجود خواهد داشت و به نحو بهتري مي‌توان روي آنها تمرکز کرد.

    نكتة ديگر اينکه، اهدافي چون «احترام به ديگر فرهنگ‌ها و ارزش قايل شدن براي مردمان ديگر ملل»، «مشارکت گروهي و مسئوليت‌پذيري»، «احترام به زندگي و همة موجودات زنده»، «اعتماد به همنوعان و کمک به آنها» و «احترام به معلمان و ديگر افراد مدرسه»، بيشتر كانون توجه قرار گيرند؛ چراکه در فرهنگ ايراني‌ـ اسلامي و متون ديني ما نيز بر ‌چنين اهدافي تأکيد شده و در مصاديق ارزش‌هاي حاکم بر برنامة درسي ملي نيز بدانها اشاره شده است. البته مي‌توان گفت اساساً هدف‌گذاري در حيطة تربيت اخلاقي در کشور ايران، متناسب با مباني ارزش‌شناختي حاکم بر سند تحول بنيادين آموزش و پرورش صورت نگرفته است و رد پاي بسياري از اين مباني در اهداف مرتبط با حيطة تربيت اخلاقي، نمايان نيست. ازاين‌رو پيشنهاد مي‌شود که اهداف مرتبط با تربيت اخلاقي در کشور ايران، متناسب با مقتضيات روان‌شناختي کودک و با نظر به مباني ارزش‌شناختي و ارزش‌هاي حاکم بر سند تحول بنيادين آموزش و پرورش، بازنگري و بازنويسي شوند و همچنين اهداف به‌گونه‌اي به تدوين برسند که قابليت اجرايي شدن داشته باشند تا معلم و دانش‌آموز، هر يک بتوانند اهداف تربيت اخلاقي را اهداف خود بپندارند و در جهت اجرايي شدن آنها گام بردارند.

    سرانجام اينکه اهداف تربيت اخلاقي نبايد تنها در درس ديني دنبال شود، بلکه نخست بايد اصول حاکم بر تربيت اخلاقي در ديگر دروس و فعاليت‌هاي فوق برنامه دنبال گردد؛ زيرا تأثيرگذاري آنها به‌مراتب بيشتر خواهد شد و عاملان عرصة تعليم و تربيت در هر جايگاهي که اعمال مسئوليت مي‌کنند بايد به تبعات اخلاقي اعمال و رفتار خود و تأثير آن بر دانش‌آموزان واقف باشند؛ دوم اينکه بايد ارتباط محكمي با خانواده در اين زمينه برقرار شود و گفت‌وگوهايي مداوم در زمينة انتقال ارزش‌هاي اخلاقي ميان خانواده و مدرسه انجام گيرد و هر دوي اين نهادها در پي تحکيم اهداف تربيت اخلاقي بر آيند. به عبارت ديگر، بايد از همة سرمايه‌هاي اجتماعي محيط کودک در زمينة تربيت اخلاقي مطلوب وي بهره گرفت.

    در پايان از تحليل تطبيقي اهداف تربيت اخلاقي دوره ابتدايي در ايران و ژاپن، مي‌توان اين‌گونه نتيجه گرفت که شباهت‌هايي ميان اين دو نظام آموزشي، به‌ويژه در زمينة تربيت اخلاقي دوران ابتدايي وجود دارد و به نظر مي‌رسد در تدوين اسناد بالادستي نظام آموزش و پرورش کشور ايران، به اصول و برنامة درسي کشور ژاپن توجه درخوري شده است. اگرچه اين الگوبرداري فوايدي دارد، در ساختار و تدوين اهداف تربيت اخلاقي نوعي شباهت صوري و يا يک ترکيب ناسازوار است؛ زيرا مبناي هدف‌گذاري و ارزش‌هاي موجود در جامعة ژاپن با مباني اسلامي‌ـ ايراني ما يک‌سان نيست و اين دو تفاوت‌هايي ماهوي با هم دارند؛ از جمله اينکه توحيد به‌منزلة محور بحث‌هاي اسلامي مطرح است، درحالي‌که در ژاپن بحث از همه‌خدايي و تقدس طبيعت مي‌شود. البته ناگفته نماند که در فرايند تدوين برنامة درسي ملي به اين نکته توجه شده است و از توحيد به‌منزلة محور الگوي هدف‌گذاري در برنامه درسي سخن به ميان آمده است؛ ولي در عمل و در اهداف تفصيلي گاهي ردپاي توحيد يافت نمي‌شود. ازاين‌رو چه بسيار ارزش‌هايي که در مباني نظري سند تحول و مباني حاکم بر برنامة درسي به آنها اشاره شده، ولي در اهداف سخني از آنها به ميان نيامده است.

     

     

    References: 
    • آقازاده، احمد، ۱۳90، آموزش و پرورش تطبيقي، چ 11، تهران، سمت.
    • الياس، جان، 1381، فلسفه تعليم و تربيت (قديم و معاصر)، ترجمه عبدالرضا ضرابي، قم، مؤسسه آ. پ امام خميني.
    • اهير، آنتوني، 1385، آموزش و پرورش اخلاقي، ترجمه شعباني ورکي و شجاع رضوي، مشهد، دانشگاه فردوسي.
    • ايکه موتو، تاکو، 1391، تربيت اخلاقي در ژاپن: دلالت‌هايي براي مدارس آمريکا، ترجمه يحيي قائدي، تهران، مدرسه.
    • بارو، رابين، 1391، درآمدي بر فلسفه اخلاق و آموزش و پرورش اخلاق، ترجمه فاطمه زيباکلام، تهران، حفيظ.
    • حسني، محمد، 1391، مدرسه و تربيت اخلاقي، تهران، مدرسه.
    • سجاديه، نرگس و سعيد آزادمنش، 1392، «نقد و بررسي اهداف تفصيلي فعاليت‌هاي دوره پيش‌دبستاني در برنامه درسي ملي جمهوري اسلامي ايران از منظر رويکرد اسلامي عمل»، نظريه و عمل در برنامه درسي، ش2، ص98- 65.
    • شوراي عالي آموزش و پرورش، 1379، اهداف اخلاقي مصوب دورة ابتدايي، تهران، شوراي عالي آموزش و پرورش.
    • ـــــ ، 1389، برنامه درسي ملي جمهوري اسلامي ايران، نگاشت چهارم، تهران، شوراي عالي آموزش و پرورش و وزارت آموزش و پرورش.
    • ـــــ ، 1391، برنامه درسي ملي جمهوري اسلامي ايران، تهران، شوراي عالي آموزش و پرورش و وزارت آموزش و پرورش.
    • صادق‌زاده، علي‌رضا و همکاران، 1390، مباني نظري تحول بنيادين در نظام تعليم و تربيت رسمي عمومي جمهوري اسلامي ايران، تهران، دبيرخانه شوراي عالي آموزش و پرورش.
    • کانت، امانوئل، 1374، تعليم و تربيت (انديشه‌هايي درباره آموزش و پرورش)، ترجمه غلامحسين شکوهي، تهران، انتشارات دانشگاه تهران.
    • لوئيس، کاترين، 1383، آموزش قلب‌ها و انديشه‌ها در مراکز پيش‌دبستاني و ابتدايي، ترجمه افشين منش و ايل بگي طاهر، چ سوم، تهران، سازوکار.
    • Chen, G. & Chung, J. (1993). The Impact of Confucianism on Organizational Communication. Paper presented at the annual meeting of SCA Convention, Miami Beach, Florida.
    • Given, L. M.] editor [(2008) The Sage encyclopedia of qualitative research methods. London: Sage.
    • Kanaya, T (1988). Japan. In T Neville postlethwaite (Eds). The Encyclopedia of Comparative Education and National System of Education (pp. 403- 408). Great Britain. Pergamon press PLC.
    • Kobayashi. Souety, T (1976). School and Progress in Japan. Pergamon, Oxford.
    • Mccullough, D (2008). Moral and social education in Japanese schools: Conflicting conceptions of citizenship. Citizenship Teaching and Learning. 4 (1), 21- 34.
    • Rihoux, B. (2006). Qualitative Comparative Analysis. (Qca) And Related Systematic Comparative Methods: Recent Advances and Remaining Challenges for Social Science Research. Journal of International Sociology. (21), 670- 706.
    • Thomas, P. F. (1985) Moral education in the schools of Japan. Horizon, 23(1).
    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    آزادمنش، سعید، حسینی، افضل السادات.(1393) تحلیل تطبیقی اهداف تربیت اخلاقی دوره‌ی ابتدایی در کشورهای ژاپن و ایران، با نظر به ارزش های حاکم بر برنامه‌ی درسی. دو فصلنامه اسلام و پژوهش‌های تربیتی، 6(2)، 119-136

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    سعید آزادمنش؛ افضل السادات حسینی."تحلیل تطبیقی اهداف تربیت اخلاقی دوره‌ی ابتدایی در کشورهای ژاپن و ایران، با نظر به ارزش های حاکم بر برنامه‌ی درسی". دو فصلنامه اسلام و پژوهش‌های تربیتی، 6، 2، 1393، 119-136

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    آزادمنش، سعید، حسینی، افضل السادات.(1393) 'تحلیل تطبیقی اهداف تربیت اخلاقی دوره‌ی ابتدایی در کشورهای ژاپن و ایران، با نظر به ارزش های حاکم بر برنامه‌ی درسی'، دو فصلنامه اسلام و پژوهش‌های تربیتی، 6(2), pp. 119-136

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    آزادمنش، سعید، حسینی، افضل السادات. تحلیل تطبیقی اهداف تربیت اخلاقی دوره‌ی ابتدایی در کشورهای ژاپن و ایران، با نظر به ارزش های حاکم بر برنامه‌ی درسی. اسلام و پژوهش‌های تربیتی، 6, 1393؛ 6(2): 119-136