بررسی جایگاه عقلانیت و مؤلفه های آن در برنامهی درسی دورهی متوسطهی دوم با تأکید بر آموزه های اسلامی
Article data in English (انگلیسی)
مقدمه
انسان به اتکاي قواي شناختي خود، محيط پيرامون خود را واکاوي ميکند و از رهگذر اين قواي شناختي که عقل ازجملة آنهاست، معارفي را فراهم ميآورد. عقل در ميان منابع شناختي بشر، اهميتي ويژه دارد و نزد غالب متفکران يکي از مهمترين راهها براي رسيدن به حقيقت بوده و هست. عقل و عقلانيت، در تفکر اسلامي و فرهنگ مغربزمين درمجموع هميشه از جايگاهي رفيع و شايسته برخوردار بوده است اما تلقي و تحليلي که از اين حقيقت ممدوح در دو فرهنگ اسلامي و غربي، بهويژه غرب پس از رنسانس به چشم ميخورد، با يکديگر تفاوت و در مواردي تعارض جدي دارد. عقل به همراه ديگر شقوق لغوي آن همچون، عقلي، عقلانيت، عقلاني، عقلگرايي و معقول با اينکه در نگاه اول مفاهيمي نسبتاً روشن و مشخص را افاده ميکند، معلوم نيست که اگر در ماهيتش کاوش بيشتر شود، وضوح و روشني آن همچنان محفوظ بماند. در باب ماهيت عقل و عقلانيت در تفکر اسلامي و مغربزمين با دو ديدگاه معرفتشناختي و هستيشناختي ميتوان تأمل کرد. به تعبير ديگر، هم ميتوان در تحليلهاي نظري علوم انساني از عقل و عقلانيت تفحص کرد و نقش معرفتي آن را ارزيابي کرد و هم ميتوان به سير تاريخي و عوارض و لوازم و نتايج خارجي عقلانيت پرداخت؛ اما در زبان فارسي در تفاسيري که از قوة عقل و عقلانيت موجود است، ميتوان آن را نيرويي نفساني دانست که مميز نيک و بد، خير و شر و تعديلکنندة احساسات انساني است (زيباکلام و حقگو، 1390، ص146). در اين پژوهش مراد از مفهوم عقلانيت، سازوکاري است که اسلام تعيين کرده، و وراي عقلانيتي است که در فرهنگ مغربزمين وجود دارد.
عقل در قرآن و روايات اسلامي از اهميتي ويژه برخوردار است و در بيشتر کتب ديني و اخلاقي از آن سخن به ميان آمده است. استاد مطهري در زمينة اهميت عقل مينويسد اول خود قرآن است که دايماً سخن از تعقل ميگويد، گذشته از اين در اخبار و احاديث، مطالب بيشماري در اين باره به چشم ميخورد. خداوند سبحان در سورة عنکبوت ميفرمايد: «اين، مثالهايي است که براي مردمان در قرآن ميآوريم و تنها دانايانند که با بهکارگيري عقل خويش به کنه آنها پي ميبرند» (عنکبوت: 43). در جاي ديگر ميفرمايد: «از چيزي که به آن علم نداري پيروي مکن؛ زيرا گوش و چشم و دل همگي مسئولاند» (اسراء: 36). باز ميفرمايد:
در آفرينش آسمانها و زمين و اختلاف شب و روز، هر آينه نشانههايي است براي صاحبان عقل آنهايي که در حال قيام و قعود و بر پهلو به ياد خدا هستند، و در آفرينش آسمانها و زمين ميانديشند. پروردگارا اينها را بيهوده نيافريدي، منزهي تو، پس ما را از عذاب آتش نگاه دار (آلعمران: 190 و191).
در روايتي از حضرت علي نقل شده است که نخستين صادر و مخلوق خداوند، عقل است (مجلسي، 1363، ج1، باب2). در جاي ديگري ميفرمايد: عاقلترين انسانها نزديکترين آنها به خداوند عالم است (آمدي، 1366، ص443). عقلانيت در ديدگاه علامه طباطبايي نيز از اهميتي ويژه برخوردار است؛ آنجا که بر مبناي عقلانيت وحياني، جامعهاي را مطلوب ميپندارد که خدا محور عالم است و عالم معنادار است؛ بدين معنا که خدا خالق عالم است و اين عالم براي هدفي آفريده شده است. معناي عالم در باور به ربوبيت خدا، رسالت محمد از سوي خدا، پذيرش قرآن به مثابه کتاب خدا، برپايي قيامت و رسيدگي به حساب و کتاب انسانها مندرج است. عقلانيت وحياني در ديدگاه علامه طباطبايي نصمحور است؛ يعني کتاب خدا بهمنزلة مرجع و محرک تعقل، حتي از منظر عقلانيترين رويکردهاي تفسيري، بهمنزلة مرجع ثابت و تغييرناپذير شناخته شده است (خانمحمدي، 1391، ص59).
تاکنون پژوهشهاي نسبتاً فراواني در زمينة عقلانيت صورت گرفته است که هر يک از آنها از زوايايي ويژه به موضوع نگريستهاند. صفاييمقدم و همکاران (1385) با عنوان «بررسي اصل عقلانيت در منابع اسلامي و استلزامات تربيتي آن»، خزاعي (1385) با عنوان «عقلانيت اخلاقي»، زيباکلام و حقگو (1390) با عنوان «مجمع تشخيص مصلحت نظام، نتيجه عقلانيت حاکم بر سيره امام خميني»، زرگر و عبدالهي (1392) با عنوان «نقش عقل در فهم آيات قرآن از منظر ملاصدرا»، ملکي (1387) با عنوان «پوپر اصل عقلانيت و نظريههاي اقتصادي»، اکبري تختمشلو و زيباکلام (1390) با عنوان «عقلانيت در فلسفة پوپر»، عيوضي و کشيشيان سيرکي (1390) با عنوان «تبيين مسئلة عقلانيت ابزاري، ارتباطي و ديني از نگاه امام خميني و يورگن هابرماس»، ضياء (1383) با عنوان «منطق و عقلانيت»، قاسمپور (1390) با عنوان «جايگاه عقل در تربيت ديني از ديدگاه علامه طباطبايي»، خانمحمدي (1391) با عنوان «مقايسة عقلانيت ارتباطي با عقلانيت وحياني»، صانعي (1385) با عنوان «عقلانيت در انديشة رازي»، سلحشوري و يوسفزاده (1390) با عنوان «جايگاه عقل و عاطفه در تربيت اخلاقي»، پورابراهيم و همکاران (1390) با عنوان «بررسي مفهوم بصيرت در زبان قرآن در چارچوب معناشناسي شناختي» و سجادي (1384) با عنوان «تبيين و ارزيابي رويکرد عقلاني به تربيت ديني» به بررسي اين مسئله پرداختهاند؛ اما تاکنون پژوهشي با عنوان خاص مقالة پيشرو و با اين مؤلفهها صورت نگرفته است و پژوهش حاضر با اين هدف کلي که به بررسي جايگاه عقلانيت و مؤلفههاي آن در برنامة درسي مدارس متوسطه ميپردازد. اين پژوهش درصدد است تا از ديدگاه دبيران به کنکاش در کتب درسي بپردازد و از اين رهگذر اين امکان را به مسئولين و دستاندرکاران نظام تعليم و تربيت کشور ميدهد که در صورت نياز، به بازنگري در محتواي برنامههاي درسي اقدام كنند يا آنها را در برنامههاي آتي خود مدنظر داشته باشند. در اين راستا پنج پرسش کلي مطرح است و با مصاديق و نمونههاي روشن و عيني به دنبال پاسخ آنها خواهيم بود.
1. تبيين واژهها
عقل: علامه طباطبايي در تفسير الميزان در باب اين معنا چنين مينويسد:
به همين معناست كه ادراکهايي که انسان دارد و آنها را در دل پذيرفته و عقد قلبي نسبت به آنها بسته است و نيز مدرکات آدمي را و آن قوهاي را که در خود سراغ دارد و به وسيلة آن خير و شر و حق و باطل را تشخيص ميدهد، عقل ناميدند؛ اما لغتشناسان عرب، به کاربرد عقل در معاني قلب، تفکر و تأمل در کارها و استعدادي که با آن آگاهي و علم تحقق مييابد، تصريح کردهاند (صفاييمقدم و همکاران، 1385).
بر اساس فرهنگ واژگان جامعهشناسي کمبريج، عقلانيت در فلسفه اشاره به توانايي و استعداد انسان براي بهدست آوردن دانش و يا اتخاذ تصميم هوشمندانه دارد و متضاد با عادت، احساس، اعتقاد کورکورانه و سنت است (داناييفرد، 1389، ص83). مراد از عقل نيروي ادراک است؛ ادراک حق و باطل در امور نظري، و ادراک خير و شر و سود و زيان در امور عملي. اين نعمت بينظير مجهز به حواس ظاهر است، که به وسيلة آنها ظواهر اشيا را ميفهمد و مجهز به حواس باطن است؛ زيرا توسط آنها از امور معنوي و باطني آگاه ميشود، و هر يک را به مقتضاي حال و زمان به کار ميگيرد (انصاريان، 1377، ص335). با اين اوصاف، از طريق عقل است که انسان ميتواند به کنه امور و اشيا پي ببرد و خوب را از بد و صواب را از ناصواب تشخيص دهد و به همين دليل است که رسول خدا در حديثي ميفرمايد: تمام خير به وسيلة عقل به دست ميآيد، و آن که عقل ندارد، دين ندارد.
عقل ابزاري: اين عقل قوهاي است که به شناسايي جهان طبيعت و روابط پديدههاي طبيعي همت ميگمارد و معلوماتي را که از راه تجربه بهدست آمدهاند، بر پاية قواعد منطقي تنظيم ميکند و در اين حوزه به استدلال و نتيجهگيري ميپردازد. اين عقل، عمدتاً نقش کاربردي و عملي دارد؛ زيرا از آن بهمنزلة ابزاري براي تغيير دادن وضعيت کنوني جهان، به سوي وضعيت مطلوب، استفاده ميشود. اين عقل، معمولاً عقل ابزاري ناميده ميشود.
عقل شهودي: اين نوع عقل، قوهاي است که ميتواند دربارة همة حقايق، حتي امور ماوراي تجربي پژوهش کند و حقايق کلي را مشاهده نمايد. شناختهايي که از اين طريق حاصل ميشوند، فينفسه ارزشمندند، نه آنکه صرفاً ابزاري براي تأمين بهتر نيازهاي عملي آدمي باشند. اين عقل را در تقابل با عقل ابزاري، عقل شهودي مينامند. عقل ابزاري، در دوران تجدد، عمدتاً به کار پيشبرد فناوري آمده است و علقة خاصي با معارف وحياني ندارد؛ درحاليکه عقل شهودي، ميتواند در هماهنگي کامل با وحي قرار گيرد و اين همان عقلي است که در متون ديني از آن تمجيد شده است (سعيديمهر و ديواني، 1379، ص15).
بصيرت: بصيرت از ريشة بصر به معناي علم و آگاهي روشن و شفاف به اشيا و امور است. اين آگاهي گاه از رؤيت حسي ناشي ميشود که اغلب به آن بصر ميگويند و جمع آن ابصار است؛ و گاه به توان ادراک شفاف قلب اطلاق ميشود که بصيرت نام دارد و جمع آن بصائر است. به تعبير مجمع البيان، بصيرت، بينشي است که با آن، واقعيت آنگونه که هست مشاهده ميشود (آقاپيروز، 1391، ص15). بصيرت در لغت به معناي عقيدة قلبي، شناخت، يقين، زيرکي و عبرت آمده است. در اصطلاح، بصيرت يعني قوهاي در قلب شخص که به نور قدسي منور است و به وسيلة آن حقايق امور و اشيا را درک ميکند، همانگونه که شخص به وسيلة چشم، صورتها و ظواهر را ميبيند. انسان بابصيرت و آيندهنگر، داراي چشمانداز روشن و موضع نزديک به حق و يا همگرا با حق است.
پيامبر اسلام که الگو و مقتداي جهانيان است، مأمور بود تا هدايت و رهبرياش بر اساس بصيرت باشد:
قُلْ هذِهِ سَبِيلِي أَدْعُوا إِلَى اللَّهِ عَلى بَصِيرَةٍ أَنَا ومَنِ اتَّبَعَنِي وسُبْحانَ اللَّهِ وما أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ (يوسف: 108)؛ اي پيامبر بگو: راه و روش من و هر آن که از من پيروي ميکند، اين است که بر اساس آگاهي و بصيرتي ويژه به سوي خدا دعوت مينمايم و خداوند پاک و منزه است و من از مشرکان نيستم.
اين آيه و دهها آية ديگر در قرآن، نشان از اهميت بصيرت و روشنبيني دارد. بصيرت در آموزهها و فرهنگ قرآني، حالتي است که به انسان توانايي تشخيص درست حقايق و تحليل واقعيتها را ميدهد. ازاينرو در قرآن کريم به مسئلة بصيرت در ابعاد مختلف آن توجه شده است؛ زيرا با بصيرت است که انسان موقعيت خود را ميسنجد و نسبت به آن واکنش مناسب نشان ميدهد: «اَفَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ» (يوسف: 109). يا در جاي ديگري ميفرمايد: «انْظُرْ كَيْفَ كَذَبُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ وضَلَّ عَنْهُمْ ما كانُوا يَفْتَرُونَ» (انعام: 24). بصيرت توانايي تيزبيني و کشف حقيقت در ميان انبوه حق و باطل است. بصيرت يک هنر است؛ يک فن که فرد در دوران غبارآلود شدن فضا نهتنها بتواند حق را از باطل بشناسد، بلکه باطلي را که حق را با خود ممزوج کرده در فضايي غبارآلود درک کند.
تفکر: مفهوم تفکر در بيشتر فرهنگنامهها از جمله معين، صبا، دهخدا، معلم، عميد و لغتنامة انگليسي، حتي در قاموس قرآن به معناي انديشيدن آمده است. البته معاني ديگري چون تأمل، و در قاموس قرآن غير از انديشيدن، اعمال نظر و تدبر براي بهدست آوردن واقعيات و عبرتها آمده است. صاحبنظران تعاريف متعددي را از مفهوم تفکر به دست دادهاند که در اينجا به تعريفي از شهيد مطهري بسنده ميكنيم: «تفکر، سير و حرکت ذهن از يک مطلوب مجهول به سوي يک سلسله مقدمات معلوم، و سپس حرکت از آن مقدمات به سوي آن مطلوب مجهول براي تبديل به معلوم [است]». قرآن مجيد، در بيش از 300 آيه به بررسي مفهوم تفکر و تعقل پرداخته و مردم را به آن دعوت فرموده است. علامه طباطبايي صاحب الميزان در ذيل آية شريفة 228 سورة مبارکة بقره تا 20 مفهوم را دربارة انواع ادراکات آدمي در قرآن بررسي کرده است. بازشناسي چيستي تفکر، افزون بر شناسايي موهبتي آن، ما را متوجه اين نکته ميسازد که دعوت به تفکر در آموزههاي ديني و اسلامي که هم در آيات و هم در روايات با تأکيد انجام گرفته، دعوت به هر نوع تفکري نيست، بلکه اين دعوت ناظر به تفکر خاصي است که هم جهتي مشخص دارد و هم عرصة معين و موضوعي مشخص. از اين ديدگاه، اين نوع تفکر، تفکري است که ميتواند به انسان بصيرت دهد و او را از لغزشهاي مسير راه، تا رسيدن به مقصد حفظ کند (مروجي و همکاران، 1388، ص23). قرآن کريم در سورة سبأ، افراد را به تفکر و انديشيدن و ژرفنگري در مسائل فرا خوانده است:
قُلْ إِنَّما أَعِظُكُمْ بِواحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنى وفُرادى ثُمَّ تَتَفَكَّرُوا ما بِصاحِبِكُمْ مِنْ جِنَّةٍ إِنْ هُوإِلاَّ نَذِيرٌ لَكُمْ بَيْنَ يَدَيْ عَذابٍ شَدِيدٍ (سبأ: 34)؛ بگو اي پيامبر من تنها يک اندرز ميدهم و آن اينکه دوتا دوتا و يا يک به يک، براي خدا قيام کنيد، سپس بينديشيد. دوست شما هيچگونه جنوني ندارد. او صرفاً شما را از عذاب سختي که در پيش است هشدار ميدهد.
خلاقيت و نوآوري: خلاقيت عبارت است از بهکارگيري تواناييهاي ذهني براي ايجاد يک فکر يا مفهوم تازه و نو، يا توانايي تلفيق ايدهها به شيوهاي منحصربهفرد (مقيمي، 1386، ص129). خلاقيت را ميتوان فرايند تکاملبخشيدن به ديدگاههاي بديع و تخيلي دربارة موقعيتهاي مختلف تعريف کرد (مورهد و گريفين، 1383، ص355). در قرآن مجيد از جمله صفات خداوند سبحان، «خلاق» شمرده شده است. خداوند عالم نخستين خلاق و نوآور جهان خلقت است و خلاقيت او تنوع و زيبايي شگرفي را در عالم بنا نهاده است. انسان نيز بهمنزلة كاملترين و عاليترين مخلوق و گزينة خليفة الهي، تنها متفكر خلاق اين جهان در ميان همة مخلوقات بهشمار ميآيد. در جهان كنوني بدون هيچ ترديدي به مدد قوة خلاقيت و نوآوري ميتوان به ساختن فرهنگ و تمدن، علم، تكنولوژي و صنعت دست يافت. آية 86 سورة حجر «إِنَّ رَبَّكَ هُوالْخَلاَّقُ الْعَلِيمُ»، اشاره به دستوري تربيتي است كه مربوط به تفاوت تفكر و استعدادهاست. خداوند ميداند كه همة مردم يكسان نيستند. او از اسرار درون و طبايع و ميزان رشد فكري و احساسات مختلف انسانها باخبر است. قرآن مجيد در سورة يس، آية 81، بر دو صفت بزرگ خداوند يعني خلاقيت و علم بيپايان او تكيه ميكند كه درحقيقت دليلي است بر گفتار پيشين كه اگر ترديد شما از ناحية قدرت او بر خلقت است، او خلاق است و اگر جمعوجور كردن اين ذرات نياز به علم و دانش دارد، او از هر نظر عالم و آگاه است.
انسان بهمنزلة خليفه و نمايندة خدا بر روي زمين، سرشار از استعداد و توانايي است. او ميتواند، هستي و موجودات را به ارادة خود در آورد و آنها را در جهت ساختن و اصلاح جامعهاي پويا و موفق بهکارگيرد؛ اما انساني با اين ويژگي و توانايي ذاتي، از بسياري از ظرفيتها و استعدادهاي خود غافل مانده است و چهبسا بهتدريج، تواناييهاي خود را از دست ميدهد. بنابراين بحث خلاقيت و نوآوري، براي شکوفايي استعدادها و تواناييهاي نهفته در وجود آدمي، اهميت بسيار مييابد. در نگرش و تحليل قرآن، انسان، موجودي فراتر از هر موجودي است که در تصور و حتي تخيل انساني ميگنجد؛ زيرا وي را خليفه و جانشين خدا بر هستي دانسته است. اين بدان معناست که در ميان آفريدههاي خداوند، هيچ موجودي را نميتوان يافت که به پاي بشر برسد. در آيات قرآني، بر اين نکته تأکيد شده که او موجودي است که همة اسماي الهي را به صورت نرمافزاري و غيرفعال داراست و تلاشهاي انساني، در يک فرايند، آن را به شکوفايي و باروري ميرسانند. اسماي الهي، در تفسير و تحليل قرآني به معناي ظرفيتهايي است که به شکل قوه، در ذات انسان نهاده شدهاند. البته اين زماني است که شخص، خود، در تلاشي که بنا بر اصطلاح قرآني «کدح» ناميده ميشود، در يک فرايند زماني ميکوشد تا سرمايههاي سرشته در ذات خويش را به فعليت برساند. خودشکوفايي به اين معناست که شخص از همة ظرفيتها و توانمنديهاي خويش بهره گيرد. در اين حالت گونهاي اعتماد به نفس و عزت نفس در آدمي پديد ميآيد که وي را از ديگري بينياز ميکند. چنين مسئلهاي را پيامبر به شکلهاي گوناگون بيان داشته است که يکي از آنها، مسئلة بهکارگيري ظرفيتهاي شيطاني در راستاي اهداف خدايي خود و جامعة ايماني بوده است (زروندي رحماني، 1387، ص18).
اعتدال: اعتدال در لغت به معناي ميانهروي آمده است، يعني حد وسط. در آيات و روايات نيز دربارة اعتدال سخن به ميان آمده است. خداوند سبحان در سورة بقره، آية 143، امت خود را ميانه و معتدل معرفي ميكند. هر حرکت و فعل تربيتي بايد بر اعتدال استوار باشد و از حد وسط بيرون نرود و به افراط و تفريط کشيده نشود تا حرکت و فعلي مطلوب باشد. آيين تربيتي دين به اعتدال در هر امري فرا ميخواند و مجموعة قوانين و مقررات و آداب ديني بهگونهاي است که انسان متعادل تربيت شود. خداي سبحان امت اسلامي را امتي متعادل و باهويت معرفي ميکند و نمونهاي را که اين امت بايد خود را با او تطبيق دهند و در پي او روند، پيامبر اکرم معرفي مينمايد: «وكَذلِكَ جَعَلْناكُمْ أُمَّةً وَسَطاً لِتَكُونُوا شُهَداءَ عَلَى النَّاسِ ويَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيداً» (بقره: 143). امت ميانه يعني امتي که در هيچ كاري، خواه نظري و خواه عملي، افراط و تفريط نميکند و همه برنامههايش در حد اعتدال است. عدالت و برابري که در قرآن به قسط تعبير شده است، از جمله اهداف تربيت اسلامي است. قرآن به پيامبر خطاب ميکند و ميفرمايد: «قُلْ اَمَرَ رَبّي بِالقِسط» (اعراف: 29)؛ بگو که پروردگار من امر به عدالت کرده است. همچنين به مؤمنين دستور داده است: «کُونُوا قَوامينَ بِالقسطِ شُهداءَ لله» (نساء: 135)؛ در به پا داشتن و اقامة عدالت و برابري بکوشيد و گواه و شاهدي بر خدا باشيد [و همانگونه که خدا عادل است شما هم با اجراي عدالت شاهد و گواهي بر او باشيد].
در اسلام رعايت عدالت و اقامة قسط با احسان و نيکي همراه است. «إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ والْإِحْسانِ وإِيتاءِ ذِي الْقُرْبى» (نحل، 90)؛ خداوند به عدل و نيکي کردن و بخشش و خويشاوندان امر ميکند. قرآن مردم را به تعاون و همکاري در کار خير و داشتن تقوا دعوت ميکند و ميفرمايد: «وَلا تَعاوَنُوا عَلي الاِثمِ وَالعُدوان» (مائده: 2)؛ در گناه و ستم همکاري نکنيد. خداوند حتي فساد فرعون را در همين عدم رعايت قسط و نيكي ميداند، آنجا که ميفرمايد: «انَّ فرعونَ علَا فِي الاَرض وَجَعَلَ اَهْلَها شيعا يَستَضعفُ طائفةً منهُم يُذَبِّحُ اَبنَاءَهُم وَيَستَحيي نِساءَهُم» (اسراء: 110).
گرچه ميان عدل و قسط قرابت بسيار وجود دارد، عدل، حالتي است ميان افراط و تفريط؛ بهگونهاي که در اين حد وسط زيادت يا نقصاني قرار ندارد و اعتدال مراعات شده است؛ اما قسط اجرا و تحقق عدل است و عدلي است که ظهور يافته و محسوس شده است.
جايگاه علم و دانش در قرآن: قرآن چنان براي کتاب، مطالعه و دانش اهميت قايل است که از کتاب بهمنزلة معياري براي تقسيم جوامع ياد فرموده است. واژة کتاب جزو مفاهيم اساسي قرآن است. اهميت مطالعه و کسب علم و دانش به قدري مورد تأکيد قرار گرفته که خداوند سبحان يکي از سورههاي قرآن را به قلم اختصاص داده است و در اين سوره به قلم و به آنچه مينويسد قسم ياد کرده است: «ن والْقَلَمِ وما يَسْطُرُونَ» (قلم: 1).
رسيدن به رستگاري ابدي در نتيجة مطالعه و انديشة انسان حاصل ميشود؛ زيرا مطالعه معمولاً انديشه و تفکر را به دنبال دارد و انسان هرچه دربارة پديدههاي طبيعي و ماوراي طبيعي بينديشد به همان اندازه به حقانيت و قدرت پروردگار خويش پي خواهد برد. در همين راستا خداوند در قرآن کريم ميفرمايد: «إِنَّما يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ غَفُورٌ» (فاطر: 28). بنابراين کسب علم و دانش موجب خشيت انسان در برابر عظمت حقتعالي ميشود و خضوع و خشوع از روي آگاهي و علم، ماية کمال و جاودانگي نوع بشر خواهد شد. همچنين در سورهاي ديگر ميفرمايد: «هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ والَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ إِنَّما يَتَذَكَّرُ أُولُوا الْأَلْبابِ» (زمر: 9). دانايي و خرد انسان با تحقيق و تفحص در ميان نوشتههاي دانشمندان و تجزيه و تحليل پديدههاي گوناگون حاصل ميگردد و خداوند به همين نکته مهم اشاره ميكند و انسانها را اولاً به مطالعه و انديشه در آيات روشنگر قرآن فرا ميخواند، و ثانياً به مطالعه در آثار طبيعي و نوشتههاي دانشمندان و اهل دانش دعوت ميکند. دين مبين اسلام ترقي جامعه و يافتن شناخت بر وجود حقتعالي را در گرو مطالعه و علم و دانش ميداند. چون مطالعه به انسان آگاهي و بصيرت ميدهد و انسان آگاه با چشم بصيرت به جهان و پديدههاي پيرامون مينگرد و در هر چيزي که مينگرد وجود خدا و قدرت لايزال او را مشاهده ميکند؛ ولي انسان ناآگاه هرچند به ظاهر چشم دارد، چون واقعيت و وجود حق را در خود و اطرافش نميتواند آنطور که بايد ببيند و درک کند، نابينايي بيش نيست و قرآن چنين فردي را کور خطاب ميکند و شخص کور و بينا را برابر و يکسان نميداند (مرادمند، 1389، ص139): «وما يَسْتَوِي الْأَعْمى والْبَصِيرُ» (فاطر: 19). همچنين قرآن ميفرمايد: «فَاقْرَؤُا ما تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ» (مزمل: 20)؛ يا در جاي ديگر ميفرمايد: «ويَرَى الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ الَّذِي أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ هُوالْحَقَّ» (سبأ: 6)؛ آنان که دانش يافتهاند، ميدانند که آنچه از جانب پروردگارت بر تو نازل شده، حق است.
2. پرسشهاي پژوهش
1. آيا در برنامة درسي دورة متوسطه به مفهوم عقلانيت در بعد بصيرت توجه شده است؟
2. آيا در برنامة درسي دورة متوسطه به مفهوم عقلانيت از جنبة تفکر و تأمل توجه شده است؟
3. آيا در برنامة درسي دورة متوسطه به مفهوم عقلانيت از حيث جايگاه علم و دانش توجه شده است؟
4. آيا در برنامة درسي دورة متوسطه به مفهوم عقلانيت در ناحية خلاقيت و نوآوري توجه شده است؟
5. آيا در برنامة درسي دورة متوسطه به مفهوم عقلانيت در بعد اعتدال و ميانهروي توجه شده است؟
3. روش پژوهش
روش پژوهش در نوشتار پيشرو از نوع توصيفيـ پيمايشي است؛ چراکه به منظور جمعآوري اطلاعات از پرسشنامه جهت سنجش نظرات دبيران استفاده شده است (پيمايشي) و براي به نمايش گذاشتن ويژگيهاي نمونة آماري طرح و تحليل پرسشها به منظور توصيف وضع موجود از درصد، نمودار و جدول فراواني، انحراف معيار و غيره استفاده شده است (توصيفي).
4. جامعه و نمونة آماري پژوهش
جامعة آماري مورد مطالعه در اين پژوهش شامل کلية دبيران زن و مرد دورة متوسطة شهرستان سنندج است که در سال تحصيلي 91-92 مشغول به خدمت بودهاند و نمونة آماري آن شامل 145 نفر، با استفاده از فرمول کوکران و به شيوة تصادفي است، بهگونهاي که همة اعضا بخت حضور داشته باشند.
5. ابزار گردآوري اطلاعات
به جز منابع نوشتاري اعم از کتب، مقالات، فصلنامهها و مجلات، از پرسشنامة محققساخته که ابعاد و مؤلفههاي عقلانيت را با توجه به پرسشهاي پژوهش پوشش دهد، استفاده شده است. گفتني است که پرسشنامه مورد استفاده بر همان مصاديقي تأکيد ميكند که شوراي عالي انقلاب فرهنگي آنها را با عنوان شاخصهاي راهبردي ابعاد و مؤلفههاي فرهنگي در زمينههاي مختلف بررسي، تصويب و ابلاغ کرده است. تجزيه و تحليل اطلاعات حاصل از اجراي آزمون (پرسشنامة پژوهشي) به دو صورت توصيفي و تحليلي (آمار استنباطي) به اين شرح صورت گرفته است: مقادير کمي مأخوذ از پرسشنامهها با استفاده از جدول فراواني، درصد، ميانگين و نمودار توصيف شده تا تصويري منظم و ساده ارائه شود. بهرغم گويايي وضعيت موجود در قالب اشکال توصيفي، به منظور تحليل بيشتر و علميتر اطلاعات پژوهش از آمار تحليلي (تي استودنت) نيز کمک گرفته شده است.
6. جمعبندي يافتههاي پژوهش
جمعبندي يافتههاي حاصل از پژوهش به طور خلاصه در جدول شمارة 1 آمده است:
جدول شمارة 1: نتايج سنجش متغيرهاي تحقيق بر اساس پرسشهاي اول تا پنجم
وضعيت
بالاتر از حد ميانگين
در حد ميانگين
کمتر از حد ميانگين
پرسش
فراواني
درصد
فراواني
درصد
فراواني
درصد
ميزان توجه به بعد بصيرت
28
31/19
42
96/28
75
72/51
ميزان توجه به بعد تفکر و تأمل
74
03/51
40
58/27
31
37/21
ميزان توجه به بعد جايگاه علم و دانش
32
06/22
40
58/27
73
34/50
ميزان توجه به بعد خلاقيت و نوآوري
34
44/23
34
44/23
77
10/53
ميزان توجه به بعد اعتدال و ميانهروي
73
34/50
38
20/26
34
44/23
7. پرسشهاي تحقيق
1. آيا در برنامة درسي دورة متوسطه به مفهوم عقلانيت در بعد بصيرت توجه شده است؟
درصدها و دادههاي موجود، بيانگر کمتر از ميانگين بودن توجه به مفهوم عقلانيت در بعد بصيرت در برنامة درسي است. براي بررسي دقيقتر اين پرسش، از آمار استنباطي (T) استفاده شده است.
جدول شمارة 2: نتايج تجزيه و تحليل دادههاي مربوط به پرسش اول با استفاده از توزيع t
سطح معناداري
آمارة محاسبهشده (t)
درجة آزادي
انحراف استاندارد
ميانگين نمرات
فراواني
016/0
225/2
144
437/3
83/1
145
به منظور شناسايي و بررسي سنجش نظرات دبيران دربارة چگونگي پرداختن برنامههاي درسي مدارس متوسطه به مفهوم عقلانيت در بعد بصيرت و تشخيص معنادار بودن گويههاي مرتبط و با توجه به هدف تحقيق و نوع سؤال از آزمون t تکنمونهاي استفاده شده است. مطابق جدول شمارة 2 و با توجه به t محاسبه شده (225/2) در سطح 5./. از نظر آماري اختلاف معنادار است؛ يعني با بيش از 95 درصد اطمينان ميتوان گفت که ميزان توجه به مفهوم عقلانيت در برنامة درسي در بعد بصيرت در دورة متوسطه کمتر از حد ميانگين است.
2. آيا در برنامة درسي دورة متوسطه به مفهوم عقلانيت در بعد تفکر و تأمل توجه شده است؟
درصدها و دادههاي حاصل از پژوهش بيانگر بالاتر از ميانگين بودن توجه به مفهوم عقلانيت در بعد تفکر و تأمل در برنامة درسي است. براي آزمون درستي اين پرسش از آزمون t تکنمونهاي استفاده شد.
جدول شمارة 3: نتايج تجزيه و تحليل دادههاي مربوط به سؤال دوم با استفاده از توزيع t
سطح معناداري
آمارة محاسبهشده (t)
درجة آزادي
انحراف استاندارد
ميانگين نمرات
فراواني
032/0
337/2
144
134/2
11/3
145
به منظور شناسايي و بررسي سنجش نظرات دبيران دربارة چگونگي پرداختن برنامههاي درسي مدارس متوسطه به مفهوم عقلانيت در بعد تفکر و تأمل و تشخيص معنادار بودن گويههاي مرتبط و با توجه به هدف تحقيق و نوع پرسش از آزمون t تکنمونهاي استفاده شده است؛ و مطابق جدول شمارة 3 و با توجه به t محاسبهشده (337/2) در سطح 5./. از نظر آماري اختلاف معنادار است؛ يعني با بيش از 95 درصد اطمينان ميتوان گفت که ميزان توجه به مفهوم عقلانيت در برنامة درسي در بعد تفکر و تأمل در دورة متوسطه بيشتر از حد ميانگين است.
3. آيا در برنامة درسي دورة متوسطه به مفهوم عقلانيت در بعد جايگاه علم و دانش توجه شده است؟
درصدها و دادههاي موجود بيانگر پايينتر از ميانگين بودن توجه به مفهوم عقلانيت در بعد جايگاه علم و دانش در برنامة درسي است. خلاصة دادهها و نتايج بررسي آماري در جدول شمارة 4 آمده است.
جدول شمارة 4: نتايج تجزيه و تحليل دادههاي مربوط به پرسش سوم با استفاده از توزيع t
سطح معناداري
آمارة محاسبهشده (t)
درجة آزادي
انحراف استاندارد
ميانگين نمرات
فراواني
012/0
119/1-
144
164/2
22/2
145
به منظور شناسايي و بررسي سنجش نظرات دبيران دربارة چگونگي پرداختن برنامههاي درسي مدارس متوسطه به مفهوم عقلانيت در بعد جايگاه علم و دانش و تشخيص معنادار بودن گويههاي مرتبط و با توجه به هدف پژوهش و نوع پرسش از آزمون t تکنمونهاي استفاده شده است. همچنين مطابق جدول شمارة 4 و با توجه به t محاسبهشده (119/1-) در سطح 5./. از نظر آماري اختلاف معنادار است؛ يعني با بيش از 95 درصد اطمينان ميتوان گفت که ميزان توجه به مفهوم عقلانيت در برنامة درسي در بعد جايگاه علم و دانش در دورة متوسطه کمتر از حد ميانگين است.
4. آيا در برنامة درسي دورة متوسطه به مفهوم عقلانيت در بعد خلاقيت و نوآوري توجه شده است؟
جهت آزمودن درستي اين پرسش دوباره از آزمون t تکنمونهاي استفاده شد، که خلاصة نتايج در جدول شمارة 5 آمده است:
جدول شمارة 5: نتايج تجزيه و تحليل دادههاي مربوط به پرسش چهارم با استفاده از توزيع t
سطح معناداري
آمارة محاسبهشده (t)
درجة آزادي
انحراف استاندارد
ميانگين نمرات
فراواني
019/0
213/2-
144
512/2
15/2
145
به منظور شناسايي و بررسي سنجش نظرات دبيران دربارة چگونگي پرداختن برنامههاي درسي مدارس متوسطه به مفهوم عقلانيت در بعد خلاقيت و نوآوري و تشخيص معنادار بودن گويههاي مرتبط و با توجه به هدف پژوهش و نوع پرسش از آزمون t تکنمونهاي استفاده شده است. همچنين مطابق جدول شمارة 5 و با توجه به t محاسبهشده (213/2-) در سطح 5./. از نظر آماري اختلاف معنادار است؛ يعني با بيش از 95 درصد اطمينان ميتوان گفت که ميزان توجه به مفهوم عقلانيت در برنامة درسي در بعد جايگاه خلاقيت و نوآوري در دورة متوسطه کمتر از حد ميانگين است.
5. آيا در برنامة درسي دورة متوسطه به مفهوم عقلانيت در بعد اعتدال و ميانهروي توجه شده است؟
جهت آزمودن درستي اين پرسش از آزمون t تکنمونهاي استفاده شد، که خلاصة نتايج در جدول شمارة 6 آمده است:
جدول شمارة 6: نتايج تجزيه و تحليل دادههاي مربوط به پرسش پنجم با استفاده از توزيع t
سطح معناداري
آمارة محاسبهشده (t)
درجة آزادي
انحراف استاندارد
ميانگين نمرات
فراواني
023/0
106/2
144
333/2
53/3
145
به منظور شناسايي و بررسي سنجش نظرات دبيران دربارة چگونگي پرداختن برنامههاي درسي مدارس متوسطه به مفهوم عقلانيت در بعد خلاقيت و نوآوري و تشخيص معنادار بودن گويههاي مرتبط و با توجه به هدف تحقيق و نوع پرسش از آزمون t تکنمونهاي استفاده شده است. همچنين مطابق جدول شمارة 6 و با توجه به t محاسبهشده (106/2) در سطح 5./. از نظر آماري اختلاف معنادار است؛ يعني با بيش از 95 درصد اطمينان ميتوان گفت که ميزان توجه به مفهوم عقلانيت در برنامة درسي در بعد اعتدال و ميانهروي در دورة متوسطه بيشتر از حد ميانگين است.
8. بحث و نتيجهگيري
پژوهش حاضر که با استفاده از رويکرد کمي و کيفي انجام گرفته، به مفاهيم عقل و عقلانيت در برنامههاي درسي مدارس پرداخته است؛ بحثي با مفاهيم و مؤلفههاي مهم و گسترده که گاه بعضي از اين مفاهيم در کتب درسي و برنامههاي مدارس کمرنگ شده و رو به زوال رفته است و اين پژوهش تلنگري است در جهت توجه جدي به اين مقولة ارزشمند. ارزشمندي اين بحث در حدي است که در حديثي از رسول اکرم آمده است: «انما يدرک الخير کله بالفعل، ولا دين لمن لا عقل له»؛ تمام خير به وسيلة عقل به دست ميآيد، و آن که عقل ندارد، دين هم ندارد. از حضرت صادق پرسش ميشود که عقل چيست؟ ميفرمايند: «ما عبد به الرحمن واکتسب به الجنان»؛ چيزي است که به وسيلة آن خدا عبادت ميشود، و بهشت به دست ميآيد. همچنين حضرت علي در عظمت و بزرگي آن ميفرمايند: «همة العقل ترک الذنوب، واصلاح العيوب»؛ اراده و همت عقل در وجود انسان ترک گناهان، و اصلاح عيوب ظاهر و باطن است (انصاريان، 1377، ص337). پس نياز است که اين نعمت بزرگ و عظيم خدادادي را که انسان در ساية آن بندة حقيقي حق، و کاسب بهشت ميشود، پاس بداريم.
نتايج پژوهش حاضر نشان داد که از نظر دبيران ميزان توجه به مفهوم عقلانيت در بعد بصيرت که از ارکان مهم عقل و عقلانيت به شمار ميآيد، اندك بوده است؛ چراکه ريشة بسياري از نابسامانيها و بيخرديها در عدم بصيرت و ناآگاهي واقعي است. در آموزههاي اسلامي بر اين نکتة مهم تأکيد شده است که انساني که در اين دنيا به بصيرت نرسد در مسيري قرار گرفته است که ديگر راه بازگشت و تصحيح و اصلاح رفتارش مقدور نيست. حضرت علي در نهجالبلاغه، خطبه 173 ميفرمايد: «لا يحمل هذا العلم الا اهل البصر والصبر والعلم بمواضع الحق». پرچم دفاع از اسلام را کسي برميدارد که سه ويژگي داشته باشد: اول، اينکه به مسائل و احکام آن بصيرت داشته باشد؛ دوم اينکه در برابر عوارض ايفاي رسالتي که اين بصيرت و آگاهي انسان را بدان ميکشاند، صبور و بردبار باشد؛ و سوم اينکه نهتنها معيارها را بداند، بلکه به تطبيق معيارها بر مصاديقش نيز علم داشته باشد (آقاپيروز، 1391، ص17). اينجاست که نقش بصيرت و آگاهي خود را نشان خواهد داد. در قرآن کريم نيز در آيههاي فراواني به نقش بصيرت و آگاهي توجه وافر شده است؛ آنجا که ميفرمايد: «إِنَّ فِي ذلِكَ لَعِبْرَةً لِأُولِي الْأَبْصارِ» (آلعمران: 13)؛ يا «أَدْعُوا إِلَى اللَّهِ عَلى بَصِيرَةٍ» (يوسف: 108)؛ يا «يُرِيدُونَ أَنْ يُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ ويَأْبَى اللَّهُ إِلاَّ أَنْ يُتِمَّ نُورَهُ ولَوكَرِهَ الْكافِرُونَ» (توبه: 32)؛ يا «ومِنْهُمْ مَنْ يَنْظُرُ إِلَيْكَ أَفَأَنْتَ تَهْدِي الْعُمْيَ ولَوكانُوا لا يُبْصِرُونَ» (يونس: 43).
از ديگر نتايج پژوهش، کمتوجهي به مفهوم عقلانيت در ابعاد جايگاه علم و دانش و همچنين خلاقيت و نوآوري در برنامههاي درسي مدارس متوسطه از ديدگاه دبيران است. دربارة جايگاه علم و دانش در آموزههاي اسلامي نکات بيشماري وجود دارد و صدالبته آيات فراواني در قرآن کريم، که جايگاه علم و دانش و دانشاندوزي را مورد توجه و تأکيد قرار دادهاند. قرآن کريم و دين مبين اسلام مطالعه و رفتن به دنبال کسب علم و دانش را يکي از فرايض و واجبات به شمار آورده است و به همين علت است که نخستين آيات قرآن که بر قلب پيامبر نازل شدهاند با الفاظ خواندن، قلم و علم آغاز گشتهاند: «اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ* خَلَقَ الْإِنْسانَ مِنْ عَلَقٍ* اقْرَأْ ورَبُّكَ الْأَكْرَمُ* الَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ» (علق: 1ـ4)؛ بخوان به نام پروردگارت که آفريد، همان کس که انسان را از خون بستهاي خلق کرد، بخوان که پروردگارت بزرگوار است، همان کس که به وسيلة قلم تعليم نمود.
دين مبين اسلام ترقي جامعه و شناخت وجود حقتعالي را در گرو مطالعة افراد ميداند؛ زيرا مطالعه به انسان آگاهي و شناخت ميدهد و انسان آگاه با چشم بصيرت به جهان و پديدههاي پيرامون مينگرد و در وجود هر چيزي قدرت لايزال خداوندي را مشاهده ميکند. در احاديث نبوي آمده است: علم را بياموزيد؛ زيرا فراگيري آن خداگرايي، کسب آن عبادت و مدرسهاش ذکر و تسبيح، تحقيق و بررسي و مطالعهاش جهاد و آموزش دادنش صدقه و بخشش آن موجب نزديک شدن به خداوند ميشود. يا در جايي ديگر ميفرمايند: «اطلبوا العلم من المهد الي اللحد»؛ ز گهواره تا گور دانش بجوي. همچنين فرمودهاند: «من مات وميراثه الدفاتر والمحابر وجبت له الجنه»؛ هرکس بميرد و ميراث او دفترها و دوات باشد، بهشت بر او واجب ميشود. پيامبر اکرم در حديثي فرمودهاند: «گاه مؤمني از جهان در گذرد و تنها يک برگ کاغذ از خود به ميراث بگذارد که دانشي بر آن نوشته شده باشد، همان يک برگ پردهاي ميان او و آتش دوزخ خواهد افکند» (مرادمند، 1389، ص140). همة احاديث و رواياتي که از پيامبر بزرگوار اسلام دربارة جايگاه علم و دانش نقل شده، ادامة فرامين و اهداف عالية قرآن کريم بودهاند و نشاندهندة اهميت آن در رسيدن به کمال دنيوي و اخروي انسانها و جوامع انساني هستند. با اين اوصاف نياز است در کتب درسي همة مقاطع تحصيلي به جايگاه علم، دانش و دانشاندوزي توجه جدي شود و با ذكر نشانهها و مصاديق عيني از آيات و روايات، نقش آن در زندگي دنيا و آخرت براي دانشآموزان برجستهتر گردد.
در زمينة خلاقيت و نوآوري و نقشي که کتب و برنامههاي درسي مدارس ميتوانند داشته باشند، سخنان بسياري گفته شده است؛ چراکه خداوند سبحان بر اساس همين ويژگيهاي انساني خلاقيت است که او را جانشين خود بر روي زمين قرار داده است و همة استعدادها و تواناييهاي ممکن را در وجود او به صورت بالقوه قرار داده است تا در جهت ساختن جامعهاي امن و پويا بكوشد؛ گرچه انسان با همة اين ظرفيتها و تواناييهاي خدادادي از خود و استعدادهاي خود غافل مانده است. نوآوري يک سنت الهي و اسلامي است که ميکوشد دين را از حصار زمان و مکان بيرون سازد و آن را پويا و بهروز كند. از سوي ديگر، يکي از نامهاي خداوند سبحان «بديع» است که در دعاهاي مختلف تکرار ميشود و در قرآن کريم نيز تعبير «بَدِيعُ السَّماواتِ والْأَرْضِ» (بقره: 117) به کار رفته است و معنا و مفهوم بديع در لغت، همان واژة نو، تازه و خلاق است. خداوندي که خود را به صفت بديع و نو ميآرايد و معرفي ميکند، يقيناً دوست دارد بندگانش که اشرف مخلوقات روي کره زمين هستند داراي طبعي نو و خلاقانه باشند. پس نظام رسمي تعليم و تربيت ميتواند بخش عظيمي از اين استعدادهاي خدادادي نهفته در وجود فرد را شکوفا سازد.
از ديگر نتايج تحقيق، توجه برنامه و کتب درسي به مفهوم تفکر و تأمل و اعتدال و ميانهروي است که از ديدگاه دبيران، مثبت ارزيابي شده است؛ اما جا دارد که بيشتر به اين مفاهيم که از ابعاد مهم عقلانيت شمرده ميشوند توجه كنيم؛ چراکه قرآن کريم در اين زمينه نيز توصيههاي مؤکدي دارد؛ آنجا که ميفرمايد:
لَهُمْ قُلُوبٌ لا يَفْقَهُونَ بِها ولَهُمْ أَعْيُنٌ لا يُبْصِرُونَ بِها ولَهُمْ آذانٌ لا يَسْمَعُونَ بِها أُولئِكَ كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِكَ هُمُ الْغافِلُونَ (اعراف: 179)؛ به طور قطع گروه بسياري از جن و انس را براي دوزخ قرار داديم، نشانههاي آنها اين است که عقل دارند و با آن انديشه نميکنند، چشم دارند و با آن نميبينند، گوش دارند و با آن نميشنوند، آنها همچون چهارپاياناند بلکه گمراهتر! آنها غافلاناند.
خداوند در جاي ديگري ميفرمايد: «إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُكْمُ الَّذِينَ لا يَعْقِلُونَ» (انفال: 22)؛ بدترين جنبندهها نزد خداوند، کر و گنگي هستند که نميانديشند. بنابراين موضوع تفکر و تأمل در اسلام از اهميت بسياري برخوردار است و قرآن يکي از صفات دوزخيان را نداشتن تفکر و تعقل ذکر فرموده است؛ آنجا که ميفرمايد: «وقالُوا لَوكُنَّا نَسْمَعُ أَونَعْقِلُ ما كُنَّا فِي أَصْحابِ السَّعِيرِ» (ملک: 10)؛ دوزخيان ميگويند اگر ما گوش شنوا و عقل بيداري داشتيم در ميان دوزخيان نبوديم. به عقيدة علامه در قرآن صلاح حيات وابسته به تفکر صحيح معرفي شده و هم مکرر دعوت به تفکر شده است.
زندگي بشر سامان نميگيرد مگر به وسيلة ادراک که ما آن را فکر ميناميم و از لوازم فکري بودن بشر يکي اين است که هرقدر فکر صحيحتر و کاملتر باشد قهراً زندگي انساني استوارتر خواهد بود؛ پس زندگي استوار ارتباط کامل با فکر استوار دارد و زندگي استوار مبتني و مشروط به داشتن فکر استوار است. حال هر قدر استواري فکري بيشتر باشد، استواري زندگي بيشتر و هر قدر آن کمتر باشد، اين نيز کمتر خواهد بود (قاسمپور، 1390، ص86).
در زمينة اعتدال هم برنامههاي درسي مدارس بايد سرشار از روحية اعتدالگرايي، و از هر گونه افراط و تفريط بهدور باشد. از آموزههاي ديني چنين بر ميآيد که عقل ميتواند بهمنزلة حاکم معتدل به ايجاد عدالت و تعادل کمک کند. خداوند سبحان در قرآن ميفرمايد: «والَّذِينَ إِذا أَنْفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا» (فرقان: 67)؛ کساني که وقتي انفاق ميکنند، زيادهروي نميکنند. در بحث اعتدال و ميانهروي ذکر اين نکته بايسته و ضروري است که اعتدال بايد در همة بخشها و زمينهها مورد تأکيد و توجه باشد؛ هم در حوزة عقايد، هم در شخصيت و هم در حوزة عبادت و تلاش و کار و مناسبات اجتماعي، که دربارة تکتک اين حوزهها با مصاديق روشن در قرآن کريم سخن گفته شده است.
- آقاپيروز، علي، 1391، «شاخصهاي بصيرت در رهبري امام خميني»، مطالعات انقلاب اسلامي، سال نهم، ش29، ص34-11.
- آمدي، عبدالواحد، 1366، غرر الحکم، تهران، نشر دانشگاه تهران.
- اکبري تختمشلو، جواد و سعيد زيباکلام، 1390، «عقلانيت در فلسفه علم پوپر»، فلسفه علم، سال اول، ش2، ص64-25.
- انصاريان، حسين، 1377، نظام خانواده در اسلام، قم، ام ابيها.
- پورابراهيم، شيرين و همکاران، 1390، «بررسي مفهوم بصيرت در زبان قرآن در چارچوب معنيشناختي»، پژوهشهاي زبانشناختي، سال سوم، ش2، ص34-19.
- خانمحمدي، کريم، 1391، «مقايسه عقلانيت ارتباطي با عقلانيت وحياني بر اساس ديدگاههاي هابرماس و علامه طباطبايي»، علوم سياسي، سال پانزدهم، ش57، ص74-31.
- خزاعي، زهر، 1385، «عقلانيت اخلاق»، انديشه ديني، ش21، ص50-23.
- داناييفرد، حسن و همکاران، 1389، «بررسي نقش عقلانيت در مرحله تدوين خط مشي»، مدرس علوم انساني، دوره چهاردهم، ش4، ص106-79.
- زرگر، نرگس و محمدعلي عبدالهي، 1392، «نقش عقل در فهم آيات قرآن از منظر ملاصدرا»، انديشه نوين ديني، سال نهم، ش32، ص76-63.
- زروندي رحماني، نفيسه، 1387، «جايگاه نوآوري و شکوفايي در قرآن»، قرآن و حديث بشارت، ش67.
- زيباکلام، صادق و جواد حقگو، 1390، «مجمع تشخيص مصلحت نظام نتيجه عقلانيت حاکم بر سيره امام خميني»، سياست، دوره 41، ش2، ص160-143.
- سجادي، سيدمهدي، 1384، «تبيين و ارزيابي رويکرد عقلاني به تربيت ديني»، نوآوريهاي آموزشي، سال چهارم، ش11، ص46-26.
- سعيديمهر، محمد و امير ديواني، 1379، معارف اسلامي، جلد اول، قم، معارف.
- سلحشوري، احمد و محمدرضا يوسفزاده، 1390، «جايگاه عقل و عاطفه در تربيت اخلاقي»، تربيت اسلامي، سال ششم، ش12.
- صانعي، منوچهر، 1385، «عقلانيت در انديشه رازي»، آينه معرفت، ش8، ص72-55.
- صفاييمقدم، مسعود و همكاران، 1385، «بررسي اصل عقلانيت در منابع اسلامي و استلزامات تربيتي آن»، علوم تربيتي و روانشناسي، سال سيزدهم، ش4، ص29-1.
- عيوضي، محمدرحيم و گارينه کشيشيان سيرکي، 1390، «تبيين مسئله عقلانيت ابزاري، ارتباطي و ديني از نگاه امام خميني و يورگن هابرماس»، انديشه نوين ديني، سال هفتم، ش25، ص88-71.
- قاسمپور، محسن، 1390، «جايگاه عقل در تربيت ديني از ديدگاه علامه طباطبايي»، پژوهش ديني، ش 22، ص90-65.
- مجلسي، محمدباقر، 1363، بحار الانوار، تهران، نشر دار الکتب الاسلامي.
- مرادمند، علي، 1389، «کتاب و کتابخواني از منظر قرآن»، کتاب، ش81، ص144-132.
- مروجي، مهدي و همکاران، 1388، «نگاهي به آموزش تفکر در قرآن کريم»، رشد قرآن، دوره هفتم، ش7، ص27-20.
- مقيمي، سيدمحمد، 1386، سازمان و مديريت رويکردي پژوهشي، تهران، ترمه.
- ملکي، علي، 1387، «پوپر اصل عقلانيت و نظريههاي اقتصادي»، حکمت و فلسفه، سال چهارم، ش3، ص136-103.
- موحد، ضياء، 1383، «منطق و عقلانيت»، مقالات و بررسيها، دفتر75، ش2، ص19-11.
- مورهد و گريفين، 1383، رفتار سازماني، ترجمه: سيدمهدي الواني و غلامرضا معمارزاده، تهران، مرواريد.
- نوربخش، رضا، 1390، «بصيرت از نگاه آيات و روايات»، پيوند، ش 387، ص6-3.


