اسلام و پژوهش‌های تربیتی، سال ششم، شماره دوم، پیاپی 12، پاییز و زمستان 1393، صفحات 5-18

    رویکردهای قرآن در تعلیم و تربیت ارزش ها از منظر تفسیر المیزان

    نوع مقاله: 
    پژوهشی
    نویسندگان:
    سیداحمد رهنمائی / دانشیار مؤسسة آموزشی و پژوهشی امام خمینی ره / rahnama@qabas.net
    چکیده: 
    در نوشتار پیش رو، با مروری بر رویکرد قرآن در تعلیم و تربیت ارزش ها، برداشت تفسیر المیزان را بررسی می کنیم. در قلمرو تعلیم و تربیت ارزش ها، خود ارزش ها هستند که متعلَق بی واسطه‌ی تعلیم و تربیت واقع می شوند. کم نیستند مواردی که قرآن و روایات به طور مستقیم ارزش ها را محور گفت وگو قرار داده و درباره‌ی خود ارزش ها داوری کرده اند. «حق و باطل»، «لباس التقوی»، «صلات»، «جهاد»، «ایمان»، «شرک»، «کلمه‌ی طیبه»، «کلمه‌ی خبیثه»، «مکارم الاخلاق»، «عدل» و «محاسن کلامنا» نمونه هایی از این سنخ ارزش گذاری ها در گفتمان قرآن و روایات به شمار می روند. بر اساس این گرایش، در این پژوهش و با روش توصیفی ـ تحلیلی ـ استنادی، به بررسی رویکردهایی می پردازیم که قرآن، از منظر علامه طباطبایی، در راستای ارزش ها در پیش گرفته است.
    Article data in English (انگلیسی)
    Title: 
    The Quranic Approaches to Cherishing of Values in the Eyes of Al-Mizan Commentary
    Abstract: 
    The present paper which takes a probing look at the Quranic approach to cherishing of values, examines the perception of Al-Mizan Commentary in this respect. The very values belong directly to education in cherishing of values. There are many instances in the Quran and transmitted traditions in which the question of values is directly dealt with and a judgment is made about them. Such values as "truth and falsehood", "garment of piety", "prayer", " Jihad", "faith", "polytheism", "a good word", "a corrupt word", "noble moral traits", "justice" and "the beauties of our sayings" are among the instances of such evaluation in the discourse of the Quran and traditions. Given this, this paper, using a descriptive-analytical documentary method, tries to expound the approaches used by the Qur’an to the question of values in Allamah Tabatabai's view
    References: 
    متن کامل مقاله: 

     

     

    مقدمه

    علامه مصباح يزدي مي‌فرمايد:

    در عصر ما كمتر استادي را مي‌توان شناسايي كرد كه هم در حوزة تعليم و هم در ميدان تربيت مانند مرحوم علامه طباطبايي توفيق يافته باشد و تلاش در تبيين راه و روش و آموزه‌هاي آن بزرگوار، تلاشي مبارك و درخور تقدير است (رهنمايي، 1390، ص‌15).

    در هر مكتبي، منظومة ارزش‌ها به مثابه متغيري وابسته به منظومة باورهاي مورد قبول آن مكتب است. از سويي، ارزش‌ها در هر فرهنگ و جامعه‌اي، همواره با گرايش‌ها و سوگيري‌هاي خاص ارزش‌باوران ارزش‌مدار همراه بوده‌اند. اين گرايش‌ها در شرايطي آن‌چنان توانمند و باكفايت خودنمايي كرده‌اند كه پيروان خود را تا حد اعلاي جان‌فشاني و ازخودگذشتگي در راه صيانت از ارزش‌ها و يا اعتلاي آنها به ميدان مبارزه كشانده‌اند. چنين گرايشي از نگاه روان‌شناسي ارزش‌ها، معيار پايداري افراد و گروه‌ها و جوامع انساني بر اصول ارزشي مورد پذيرش و باورشان به شمار مي‌رود. با توجه به چنين حساسيت‌هايي است كه مطالعه و بررسي رويكردها در تعليم و تربيت ارزش‌ها اهميت ويژه مي‌يابد.

    دربارة اصطلاح «تعليم و تربيت ارزش‌ها» بهتر است نخست به تبيين و تشريح مطالبي بپردازيم كه در تعريف و بيان عوامل، ويژگي‌ها و يا آثار ارزش‌ها از زبان قرآن و روايات بازتاب يافته است. اندكي تأمل كافي است تا درك بهتري از تعليم و تربيت ارزش‌ها پيدا كنيم و دريابيم كه تعليم و تربيت ارزش‌ها چگونه از گرايش‌هايي چون تربيت اخلاقي و تربيت ديني متمايز مي‌شوند؟ اين تمايز از دو جنبه تشخيص‌پذير است: اولاً تعليم و تربيت ارزش‌ها بيشتر و به ‌طور مستقيم بر انعكاس و تبيين و پرورش و گسترش ارزش‌ها تأكيد مي‌ورزد، در صورتي كه گرايش‌هايي چون تربيت اخلاقي و ديني و نظاير آن بيشتر ناظر به آموزش و تربيت متعلمان و متربيان‌اند؛ ثانياً دايرة تعليم و تربيت ارزش‌ها به مراتب گسترده‌تر از دايرة ديگر گرايش‌ها در حوزة تعليم و تربيت است؛ يعني مباني و اصول مرتبط و ناظر به همة گرايش‌هاي تربيتي در اين دايره مي‌گنجند (رهنمايي، 1391ب، ص‌4-6).

    هنگامي كه سخن از رويكرد به ميان مي‌آيد، بايد توجه كرد كه رويكرد تنها مشتمل بر گرايش و روشمندي نيست، بلكه با مباني و اصول نيز داراي مرز مشترك است. با اشاره به رويكرد، مقوله‌هاي مختلفي چون راه، ابزار و وسايل، امكانات و هدفمندي تداعي مي‌شوند. اين مقوله‌ها هر يك به نوعي رويكرد را پديد مي‌آورند.

    براي درك بهتر مفهوم رويكرد، در نظر بگيريد هنگامي را كه با تعيين مقصدي خاص و با تدارك ابزار و وسايل مناسب و مورد نياز، حركت را از مسيري مشخص آغاز مي‌كنيد تا به‌تدريج و بر اساس برنامه‌ريزي نسبتاً دقيق به مقصد مورد نظر برسيد. كل اين فرايند را از نقطة آغاز تا مسير و محور پيوستار و نهايتاً نقطة پايان رويكرد مي‌ناميم. به بياني ديگر، براي هر مقصدي مسير يا مسيرهايي در نظر گرفته مي‌شود. پيمودن اين مسيرها موجب هر چه نزديک‌تر شدن تدريجي به مقصد است. انتخاب مسير و چگونگي سير در مسير تا رسيدن به مقصد را رويکرد مي‌ناميم. ترجمة انگليسي اين واژه به‌روشني گواه اين برداشت ويژه است. to approach و approaching در استفادة فعلي خود با approach در استفادة اسمي هم‌ريشه و هم‌معنا هستند. برخي از تعاريف و تعابيري كه در فرهنگ انگليسي واژگان وبستر براي تبيين واژة approach در نظر گرفته شده‌اند بدين قرارند:

    1. در برداشت فعلي: الف. نزديك و نزديك‌تر آمدن: ماشين‌ها همچنان‌كه به تقاطع نزديك و نزديك‌تر مي‌شدند؛ از سرعت خود مي‌كاستند؛ ب. شروع به كار كردن روي چيزي؛ ج. در اطراف چيزي تحقيق كردن: پژوهشگران مسئله را مورد بررسي قرار دادند؛ د. پيشرفت حاصل كردن: كاوشگران در مسير تحقيق خود پيشرفت‌هايي را به دست آوردند؛ هـ . چيزي را نزديك چيزي ديگر قرار دادن.

    2. در برداشت اسمي: الف. در مجاورت و نزديكي چيزي؛ ب. وسيله و امكان دسترس به چيزي؛ ج. گام‌هايي در راستاي ايفاي نقش و انجام وظيفه؛ د. خط جريمه در زمين بازي.

    در اين پژوهش مفهوم اصطلاحي رويكرد از مفاهيم لغوي در دو حالت فعلي و اسمي اقتباس شده است. بنابراين رويكرد در اينجا به اموري چون پيش‌فرض‌ها، فرضيه‌ها، طرح و برنامه‌ها، اهداف، چشم‌اندازها و روش‌ها تعلق دارد كه مجموع آنها در كنار هم و با روندي هماهنگ پژوهشگر را به نتيجه و مقصود پژوهش نزديك و نزديك‌تر مي‌سازند. رويكردهاي پژوهش در يك و يا چند زمينة گوناگون فراوان‌اند كه در ادامه به‌ عنوان نمونه به برخي از مهم‌ترين آنها در قلمرو انسان‌شناسي اشاره مي‌كنيم.

    فيلسوف با رويکرد فلسفي، مفسر قرآن با رويکرد تفسيري، روان‌شناس با رويكرد روان‌شناختي، پزشك با رويكرد پزشكي، جامعه‌شناس با رويكرد جامعه‌شناختي، زيست‌شناس با رويکرد زيست‌شناختي، كارشناس تعليم و تربيت با رويكرد تربيتي، و فقيه با رويكرد فقهي هركدام از دريچة نگاه علمي خويش به معرفي سيماي انسان و بيان ويژگي‌هاي وجودي او مي‌پردازد و هويت و جايگاه او را در نظام آفرينش تجزيه و تحليل مي‌کند. رويکردهاي متفاوت ممكن است ديدگاه‌هاي متفاوتي را پديد آورند و گوناگوني ديدگاه‌ها چه‌بسا به ارائة تفسيرهاي مختلف از يک موضوع مشترک، با توجه به جنبه‌ها و زواياي متفاوت منتهي گردد. در موارد نادري هم ممكن است رويكرد جامع و فراگير به صورت تلفيقي از رويكردهاي گوناگون به كار آيد كه اين ديگر سرآمد همة رويكردهاست. در اينجا گذري كوتاه بر رويكردهاي جاري در تعليم و تربيت ارزش‌ها در غرب خالي از فايده نخواهد بود.

    در فلسفة تعليم و تربيت غرب دست‌كم به هفت رويكرد در زمينة تعليم و تربيت ارزش‌ها مي‌توان اشاره كرد: 1. رويكرد منش‌پروري، 2. رويكرد تبييني، 3. رويكرد روايتگري، 4. رويكرد اخلاقي كلبرگ، 5. رويكرد ليبرال‌ـ دموكراتيك، 6. رويكرد پست‌مدرن، 7. رويكرد جامع. هركدام از اين رويكردها درصدد است جهت ايجاد، انتشار و توسعة ارزش‌ها بر اساس ديدگاهي كه در پيش گرفته طراحي و برنامه‌ريزي كند. تشريح و تبيين اين رويكردهاي هفت‌گانه با دامنة گسترده‌اي كه در بسياري از ساحت‌هاي زندگي انساني دارند در اين مجال نمي‌گنجد. با اين وصف لازم است تا حدي منظور از رويكردهاي جاري گرايش تعليم و تربيت ارزش‌ها در فرهنگ غرب روشن شود تا آسان‌تر بتوانيم به تبيين رويكردها از ديدگاه علامه طباطبايي بپردازيم.

    از ميان رويكردهاي ياد شده، رويكرد منش‌پروري و تا حدي رويكرد‌هاي تبييني و روايتگري و نيز رويكرد اخلاقي كلبرگ بيش از بقيه قابل انطباق با رويكردهاي مورد نظر علامه طباطبايي هستند. اين سه رويكرد در تعليم و تربيت ارزش‌ها هم با نگرش‌هاي ديني سازگاري دارند و هم با گرايش‌هاي سكولار. ديگر رويكردها همه در قالب رويكردهاي صرفاً سكولار مي‌گنجند و هيچ سنخيتي با تعليم و تربيت ارزش‌ها از نگاه اسلامي ندارند.

    به كمك رويكرد منش‌پروري، مربي مي‌كوشد با تأكيد بر ارزش‌هاي خاص اخلاقي، حقوقي، سياسي و يا هر قلمرو ديگر، زمينه را براي بازشناسي و بازپروري آن ارزش‌ها فراهم آورد، به اين اميد كه آن ارزش‌ها جزو خلق‌وخو و منش و سبك رفتار و زندگي فراگيران شوند (ر.ك: رهنمايي، 1383، ص‌187-188). در نتيجة بهره‌برداري از رويكرد تبييني، شفاف‌سازي و روشنگري به حدي است كه فرصت مناسبي به فراگير دست مي‌دهد تا پيرو‌ آن ارزش‌ها را به آساني از ضدارزش‌ها بازشناسي كند، به جانب آنها روي آورد و به آنها ارج نهد. مروري بر مسلك‌هاي اخلاقي مورد نظر علامه در
    تفسير الميزان نشان مي‌دهد كه چرا و چگونه قرآن در بيان آراي تربيتي خود دربارة ارزش‌ها به يک رويکرد بسنده نکرده‌ است. پيش از بيان رويكردهاي چندگانه از نگاه الميزان، بهتر است مجالي هر چند اندك به هستي‌شناسي ارزش‌ها اختصاص يابد تا مبنا و مأخذ تعليم و تربيت ارزش‌ها روشن‌تر شود.

    1. هستي‌شناسي ارزش‌ها

    رابطة مفاهيم ارزشي با جهان‌بيني و هست‌ها و نيست‌ها، ازجمله مباحث مهم و بنيادين قلمرو ارزش‌ها و ارزش‌گذاري‌ها به شمار مي‌آيد. از نگاه علامه طباطبايي، در ارزشيابي و ارزش‌گذاري رفتار و امور انساني مي‌توان از جنبه‌هاي گوناگون رابطة ارزش‌ها را با هست‌ها و واقعيت‌ها كشف و تبيين کرد. در اين زمينه بايد به عناصر و ارکان ارزش‌ها توجه ويژه مبذول شود تا جنبه‌هاي مزبور، مفهوم يابند. ارزش‌ها در ارتباط با مباني جهان‌شناختي هويت مي‌يابند و از سنخيت آنها رنگ‌ورو مي‌پذيرند. جهان‌بيني حقيقي به ارزش‌هاي برگرفته از خود حقيقت مي‌بخشد؛ درصورتي‌که جهان‌‌بيني خيالي و وهمي ارزش‌هاي منتسب به خود را پنداري و وهمي مي‌بيند. همچنين از جهان‌بيني الهي، ارزش‌هاي الهي، از جهان‌بيني ماترياليستي، ارزش‌هاي مادي، از جهان‌بيني مذهبي، ارزش‌هاي مذهبي و از جهان‌بيني فلسفي، ارزش‌هاي فلسفي تراوش مي‌کند. به تعبير بهتر، از کوزه برون همان تراود که در اوست. از اين جنبه، نه‌تنها هستِ ارزش‌ها، بل چگونگي هستِ ارزش‌ها نيز به مباني هستي‌شناختي و جهان‌شناختي آنها بستگي تام دارد.

    بررسي مباني ارزش‌شناختي تعليم و تربيت ايجاب مي‌کند نسبت به پشتوانه‌هاي نظري مفاهيمي چون: «مطلوبيت و مبغوضيت»، «بايد و نبايد»، «تکليف و مسئوليت» و نظاير آن در تعليم و تربيت حساس باشيم. ازاين‌رو در بيان مباني نبايد تنها به دانش هستي‌ها بسنده كرد، بلکه دانش بايدها را نيز بايد از نظر گذراند تا حلقة مباني تکميل گردد و چيستي و چگونگي ارزش‌ها تفسير شود. بديهي است هر انديشه و هر عملي در حوزة تعليم و تربيت نخست بايد رابطة ميان حلقة هست‌ها را با حلقة بايدها کشف کند و سپس براي تعليم و تربيت نظر و دستورالعمل ارائه دهد؛ در غير اين صورت، گرفتار التقاط خواهد شد؛ التقاطي که به‌ طور قطع به بي‌اعتباري انديشه خواهد انجاميد. در نظرية تربيتي علامه اين رابطه به‌‌درستي کشف و حل شده است؛ به ‌گونه‌اي که کمترين ابهامي در اين خصوص باقي نمانده است.

    پرسش بنيادين اين است که بايدها و نبايدها و مطلوبيت و نامطلوبيت از کجا و چگونه نشئت مي‌گيرند؟ آنچه مسلم است اينكه بر هر عملي نتيجه‌اي مترتب است؛ به اين بيان که ميان يک عمل اختياري و نتيجة نهايي مترتب بر آن رابطة ضروري برقرار است. اين رابطة ضروري از ناحية عمل اختياري، ضرورت بالغير و به تعبيري ضرورت بالقياس الي الغير ناميده مي‌شود و دلالت بر آن دارد که ارزش عمل اختياري ارزشي غيري و مستند به ارزش نتيجة نهايي است که بر آن عمل مترتب است. در اين صورت، ارزش نتيجه، ديگر غيري نيست، بلکه به خود آن نتيجه باز مي‌گردد و ذاتي و خود‌به‌‌خودي است. در غير اين صورت، معنا ندارد كه انسان در طلب نتيجه و در انديشة دستيابي به امري مطلوب، به انجام کاري اقدام کند. به عبارتي، ارزش به هر دو قسم مثبت و منفي خود، صفتي است که هم عمل را توصيف مي‌کند و هم نتيجة آن عمل را. بنابراين ارزش هم صفت عمل اختياري انسان است و هم صفت نتيجة عمل اختياري انسان. ازاين‌رو عمل و نتيجة مورد نظر آن، هر دو داراي ارزش‌اند، با اين تفاوت که «ارزش نتيجه به معناي مطلوبيت ذاتي، و ارزش فعل به معناي مطلوبيت بالغير است» (مصباح يزدي، 1388، ج 1، ص‌49).[1]

    ارزش‌گذاري به وصفي که گذشت، محدود به حوزة رفتار و نتيجة وضعي و طبيعي رفتار است. در اين صورت، منشأ ارزش‌گذاري را ‌ناچار بايد در تفسير رابطة ميان رفتار و نتيجة رفتار جست‌‌وجو کرد. علاوه بر اين، نقش ديگر عوامل اصلي و جانبي را در ارزش‌گذاري نبايد از ياد برد. به عبارتي، بايد توجه داشت كه شخص به‌منزلة عامل و پديدآورندة رفتار، و همچنين دين، فرهنگ، آيين، رسم، آداب و سنن به‌منزلة پشتوانه‌ها و يا منابع ارزش‌ها و ارزش‌گذاري‌ها تفسيري از هستي‌شناسي ارزش‌ها را ارائه مي‌دهند. همة اين امور از جمله هست‌هايي به شمار مي‌روند که هر يک به ‌گونه‌اي در روند ارزش‌گذاري اثربخش است. از همه مهم‌تر و مؤثرتر، نقش انسان ارزش‌باور ارزش‌گذار است. «اساساً مفهوم ارزش با عوامل و عناصري چون انگيزه، علاقه، خواست و مصلحت انسان سروکار دارد. همان‌گونه که انسان به دليل منافع و مصالحي که در ماديات مي‌بيند، به سوي امور مادي بالفطره کشش پيدا مي‌کند، نسبت به معنويات نيز، به همان دليل، بالفطره کشش دارد» (رهنمايي، 1383، ص‌112).

    با وجود اين، انسان به دليل نداشتن آگاهي کافي نسبت به مصالح و مفاسد خويش، نمي‌تواند و نبايد بدون تعهد به ارزش‌هاي ناب معنوي و بدون واسطة عواملي چون فطرت، عقل سليم و وحي و نبوت، در مقام ارزش‌گذاري به‌طور مستقل اقدام کند. برخي از پرورش‌يافتگان مكتب علامه طباطبايي نيز با الهام از استاد خود اين مسئلة حياتي را باز و مبرهن ساخته‌اند كه براي نمونه به ارائة دو برداشت استاد مطهري و استاد مصباح يزدي بسنده مي‌كنيم: از ديدگاه استاد مطهري، تعهد انسان نسبت به ارزش‌هاي معنوي معيار و ميزان کمال او را تعريف و تعيين مي‌کند. براين‌اساس:

    هرچه تعهد او به ارزش‌هاي معنوي نيرومندتر باشد، انسانيت او کامل‌تر خواهد بود. اين به اين معنا نيست که انسان‌ها خود مي‌توانند ارزش‌هاي اصيل معنوي را بيافرينند. نهايت کاري که براي انسان ميسر است اين است که نسبت به ارزش‌هايي که خاستگاه ديني و فطري دارد، ارج گذارد و به قراردادها و اعتبارهايي که خداوند تعيين فرموده است گردن نهد (همان).[2]

    در نظر استاد مصباح يزدي نيز گرايش‌هاي فطري انسان نظير کمال‌جويي، حقيقت‌جويي، فضيلت‌طلبي، ميل به پرستش، و احساس تعلق به موجودي برتر همه از جمله اموري‌اند که در تعيين، تعريف و تشخيص ارزش‌ها نقش هدايت‌کننده و پشتيباني دارند. با وجود چنين گرايش‌هاي فطري‌اي، چندان نيازي به کاربرد برهان و ادلة عقلي و نقلي در تعيين و تبيين ارزش‌ها نيست. براين‌اساس گرايش‌هاي فطري تا آنجا در تعيين ارزش‌ها، جهت بخشيدن به آنها و تعيين سمت‌وسوي کمالات انساني نقش برجسته و ممتازي را ايفا مي‌كنند که اميال فطري را «به مثابه عقربة قطب‌نما» دانسته‌اند (مصباح يزدي، 1387، ص‌159).

    قرآن با ظرافت و نكته‌سنجي تمام، ضمن تبيين بنياد هستي‌شناختي ارزش‌ها، حقيقت ارزش و ارزش‌گذاري را، با توجه به مراتب سه‌گانة ايمان و رفتار و اخلاق، اين‌چنين ترسيم
    فرموده است:

    لَيْسَ الْبِرَّ أَن تُوَلُّواْ وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلَـكِنَّ الْبِرَّ مَنْ ءامَن بِاللّهِ وَالْيَوْمِ الاخِرِ وَالْمَلآئِكَةِ وَالْكِتَابِ وَالنَّبِيِّينَ وَآتَى الْمَالَ عَلَى حُبِّهِ ذَوِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَالسَّآئِلِينَ وَفِي الرِّقَابِ وَأَقَامَ الصَّلاةَ وَآتَى الزَّكَاةَ وَالْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَاهَدُواْ وَالصَّابِرِينَ فِي الْبَأْسَاء والضَّرَّاء وَحِينَ الْبَأْسِ أُولَـئِكَ الَّذِينَ صَدَقُوا وَأُولَـئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ (بقره: 177)؛ نيكي به اين نيست كه توجهتان را به شرق و غرب منعطف داريد. نيكي (و نيكومنشي) اما وصف كسي است كه به خداوند و روز رستاخيز و فرشتگان و كتاب و پيامبران ايمان آورده است (مرتبة ايمان) و از روي عشق و علاقه مالش را بين خويشاوندان و يتيمان و نيازمندان و در‌راه‌ماندگان و فقيران و بردگان توزيع مي‌كند. (وي كسي است كه) نماز را به ‌پا مي‌دارد و زكات مالش را مي‌پردازد. نيك‌سيرتان ازجمله كساني هستند كه وقتي پيماني ببندند، به عهد و ميثاقشان وفا مي‌كنند و در سختي‌ها و تنگناها استوار و ثابت‌قدم‌اند (مرتبة عمل). اينان در واقع در زمرة راستگويان و پرهيزگاران‌اند (مرتبة اخلاق).

    قرآن در مقام تبيين ارزش‌ها، به بيان مفاهيم بسنده نمي‌كند و توجه همه را به بيان ويژگي‌هاي ارزش‌باوران و ارزش‌مداران جلب مي‌كند تا علاوه بر بيان چيستي و چگونگي و چرايي ارزش‌ها، اهميت التزام به ارزش‌ها را نيز گوشزد كند. ازاين‌رو قرآن تنها بيان مفاهيم را كافي نمي‌داند. اين دأب قرآن است كه هرگاه مي‌خواهد از ارزش‌ها و ضدارزش‌ها سخن به ميان آورد، به شرح احوال حاملان آنها نيز مي‌پردازد تا مطلب به صورت روشن و مدلل ارائه شود (طباطبايي، 1430ق، ج 1، ص‌427-428).

    از اين فراتر، ارزش‌ها از جنبه‌هاي ديگر هستي‌شناسانه نيز در ارتباط با آثار اجتماعي و فردي‌اي که از آنها سر مي‌زند و يا نتايج و لوازم اصلي و جانبي که بر آنها مترتب مي‌گردد، و نيز با توجه به اسباب و عوامل دروني و بيروني که به بروز و ظهور آنها مي‌انجامد، قابل طرح و بررسي‌اند. البته در اينجا مجال تفصيل اين امور نيست.

    2. رويكردهاي رايج در تعليم و تربيت ارزش‌ها

    علامه با تبيين و تجزيه و تحليل دو رويكرد رايج تربيتي‌ـ اخلاقي، موضع قرآن را در ابداع و ارائة رويكرد سومي روشن مي‌سازد كه اختصاصي قرآن است و پيش از قرآن جايي به آن پرداخته نشده است. ايشان در صدد است بيان كند كه كدام‌يك از رويكرد‌هاي سه‌گانة مزبور بهتر مي‌توانند در پديداري و كارآمدي و تثبيت فضايل و از بين بردن رذايل نقش تربيتي خود را نشان دهند؟ رويكردهاي چهارگانة تربيتي‌ـ اخلاقي كه علامه به تبيين و تفسير و مقايسة آنها پرداخته است، بدين شرح‌اند:

    1-2. رويكرد ارزشي دنياگرا

    رويكرد اول كه به نوعي رايج‌ترين رويكردها به شمار مي‌آيد نظرها را در آراستگي و پيراستگي روان متوجه اهداف و انگيزه‌هاي مصلحت‌آميز و منفعت‌خيز دنيوي مي‌كند، و بر ديدگاه‌ها و انديشه‌هاي پسنديده نزد عرف و جامعه، و رعايت مصالح دنيوي تأكيد مي‌ورزد. از چنين رويكردي مي‌توان به‌‌منزلة رويكرد ارزشي دنياگرايانه، مبتني بر تأمين مصالح اجتماعي و دنيوي ياد كرد. قرآن اين رويكرد را كه بنايش بر پسند و ناپسند عرف است، در تربيت انسان كافي نمي‌شمارد.

    رويكرد نخست كه رويكردي دنيا‌محور است بر پسند و ناپسند عمومي و اقبال و طرد اجتماعي استوار است. پايبندي به ارزش‌ها و دوري‌گزيني از ضدارزش‌ها براين‌اساس به لحاظ جايگاه و شأني است كه افراد در انظار عمومي براي خويش قايل هستند. از نگاه علامه طباطبايي، اقتضاي رويكرد نخست اين است كه انسان در راستاي تأمين مصالح اين‌جهاني خويش به اصول اخلاق فاضله بينديشد و به مفاد آنها پايبند باشد. اين اصول بنا بر تعريف علامه، حد اعتدال اخلاق و ارزش‌هاي اخلاقي و مرز ميان افراط و تفريط است.

    در بيان علامه، حكمت، شجاعت، عفت و عدالت چهار اصل فضايل و ارزش‌هاي اعتدالي هستند كه وي از آنها به‌‌منزلة ريشة اخلاق پسنديده و فاضله ياد مي‌كند و براي هركدام زيرمجموعه‌اي از ارزش‌هاي اصيل را تعريف مي‌كند. حكمت به‌منزلة حد اعتدال نيروي فكر و انديشه، و مرز ميان جربزه و كودني؛ شجاعت به مثابه حد اعتدال نيروي غضبيه، و مرز ميان تهور و جبن؛ عفت به‌‌منزلة حد اعتدال نيروي شهواني و مرز ميان شهوت‌پرستي و خمودي؛ و مهم‌تر از همه، عدالت ناظر به هر سه فضيلت، مرز ميان ستمگري و ستم‌پذيري تلقي مي‌شود (طباطبايي، 1393ق، ج 1، ص‌371-373). ثمراتي كه بر التزام و تعهد به اصول ارزشي يادشده مترتب‌اند همه ناظر به جايگاه اين‌جهاني انسان‌اند. براي مثال، ثمرة عفت و قناعت در رويارويي‌هاي اجتماعي موجب بزرگواري و سربلندي و عظمت شأن انسان در نظر ديگران خواهد بود؛ و يا به‌عكس، نتيجة پلشتي و زياده‌طلبي و حرص و طمع، اسباب بي‌اعتباري و بخل و تنگ‌دستي و ذلت انسان را فراهم خواهد ساخت (همان، ص‌354-355).

    در مجموع، رويكرد دنيايي و يا اين‌جهاني بيشتر براي كساني است كه دوست دارند در دنيا از اعتبار و منزلت اجتماعي برخوردار باشند. گرچه اين امر مطلوبي به نظر مي‌رسد، قرآن گوشزد مي‌فرمايد كه انسان نبايد به اين سطح از ارزشمندي و ارزش‌گذاري بسنده كند.

    2-2. رويكرد ارزشي آخرت‌گرا

    رويكرد آخرت‌گرا به بيان آثار اخروي و مصالح آن‌جهاني فضيلت‌ها و ملكات اخلاقي معطوف مي‌گردد. چنين رويكردي بر كسب فضيلت‌ها و پرهيز از رذيلت‌ها به مثابه عملي مؤثر براي رسيدن به فرجامي خوش و آخرتي سودمند و سعادتمند تأكيد مي‌ورزد. آيات فراواني از قرآن بر استفاده و به‌كارگيري اين رويكرد اشاره دارند. آيات مزبور بر دو دسته‌اند: دسته‌اي از آيات كه نيكان و صالحان را به بهشت و نعمت‌هاي فراوان آن بشارت مي‌دهند و دستة ديگري كه فاسدان و فاجران را شايستة عذاب جهنم مي‌دانند. از جمله آيات دستة اول:

    وَعَدَ اللّهُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الانْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللّهِ أَكْبَرُ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ (توبه:72)؛ إِنَّ اللّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الجَنَّةَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللّهِ فَيَقْتُلُونَ وَيُقْتَلُونَ وَعْدًا عَلَيْهِ حَقًّا فِي التَّوْرَاةِ وَالانجِيلِ وَالْقُرْآنِ وَمَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ مِنَ اللّهِ فَاسْتَبْشِرُواْ بِبَيْعِكُمُ الَّذِي بَايَعْتُم بِهِ وَذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ (توبه:111)؛ وَأُدْخِلَ الَّذِينَ ءامَنواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الانْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ تَحِيَّتُهُمْ فِيهَا سَلاَمٌ (ابراهيم:23).

    همان‌گونه كه از اين آيات و نظاير آنها به ‌دست مي‌آيد، سنت قرآن در رويكرد نخست بر بشارت به بهشت و برخورداري بهشتيان از انواع گوناگون نعمت‌هاي بهشتي تأكيد دارد. مسلماً چنين وعده‌ها و بشارت‌هايي براي همة كساني كه جزو شايستگان‌اند و كارهاي شايسته انجام مي‌دهند، بسيار اميدواركننده و اثربخش است.

    دستة دوم آياتي را دربر مي‌گيرد كه بر انذار و هشدار نسبت به روز قيامت و عواقب وخيمي كه در انتظار نااهلان و ستمگران خواهند بود مبتني‌اند. از جمله آيات دستة دوم:

    إِنَّ الْمُجْرِمِينَ فِي عَذَابِ جَهَنَّمَ خَالِدُونَ (زخرف:74)؛ وَلِلَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ عَذَابُ جَهَنَّمَ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ (ملك: 6)؛ إِنَّ الَّذِينَ فَتَنُوا الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ ثُمَّ لَمْ يَتُوبُوا فَلَهُمْ عَذَابُ جَهَنَّمَ وَلَهُمْ عَذَابُ الْحَرِيقِ (بروج:10).

    بديهي است اين هشدارها و بيم و انذارها مي‌توانند در روند سامان‌دهي اخلاق و تربيت انسان بسيار مؤثر باشند. اين رويكرد به هر دو دستة بالا كه مستلزم فرجام‌شناسي و آخرت‌انديشي است، در نگاه علامه به‌‌منزلة مسلك اهل آخرت معرفي شده است.

    همانند آنچه در ارتباط با رويكرد اول بيان شد، علامه طباطبايي اقتضاي رويكرد دوم را نيز روي‌آوري به اصول فضايل و ارزش‌هاي اعتدالي و پرهيز از رذايل و ضدارزش‌ها مي‌داند؛ با اين تفاوت كه كسب اين فضايل و پرهيز از آن رذايل در رويكرد نخست، تنها به منظور تأمين مصالح دنيوي و اعتبار و منزلت اجتماعي است، درحالي‌كه مقصد و مقصود متربي از چنين اكتساب و اجتنابي در رويكرد دوم، نيل به كمال و سعادت حقيقي در دنيا و آخرت است (طباطبايي، 1393ق، ج 1، ص‌373).

    3-2. رويكرد ارزشي خدامحور

    رويكرد سوم ارزشي‌ـ اخلاقي بنا بر تفسير الميزان به‌ گونه‌اي است كه كمك مي‌كند انسان با شناخت درست و حقيقي فضايل و رذايل اساساً به جانب فضايل تمايل يابد و از نزديك شدن به رذايل بپرهيزد. اين رويكرد كه بيشتر بر پيشگيري تأكيد مي‌ورزد تا درمان، و به تعبير علامه بيشتر در مقام رفع رذايل است و نه دفع آنها، نظر به مراتب عشق و محبتي دوخته است كه انسان را به جانب كسب فضايل اخلاقي جهت‌دهي كند، تا با اكتساب فضايل و تشخيص رذايل راه را به ‌طور كلي بر رذايل ببندد. اين رويكرد بر اساس حكمت محبت، بر حب عبودي و عشق و علاقة انسان به پروردگار و هزينه شدن براي خداوند مبتني است. اين امر موجب مي‌شود كه متقابلاً رحمت خاص خداوند بر سراسر وجود محب خدا گسترانده شود و انسان ارزش‌باور ارزش‌مدار محبوب خدا گردد و در رديف ربانيون جاي گيرد (طباطبايي، 1430ق، ج 1، ص‌358).

    مشخصاً انسان براي انجام هر كاري انگيزة خاصي در سر مي‌پروراند. گاه انگيزة نهايي براي كاري كه از انسان سر مي‌زند عزت و جايگاهي است كه انسان طالب آن است و نسبت به آن طمع مي‌ورزد؛ همچنان‌كه گاه كار خود را به انگيزة رهايي از قدرتي انجام مي‌دهد كه از آن در هراس است. گاه نيز انگيزه‌هاي ديگري در بين است؛ اما چنانچه انسان كار خود را براي جلب رضايت خداوندي انجام دهد كه همة عزت‌ها از اوست (يونس: 65) و همة قدرت‌ها نزد اوست (بقره: 165)، ديگر نه طمعي به داشته‌هاي ديگران خواهد داشت و نه هراسي از قدرت ديگران به دل راه خواهد داد. دست‌كم اين دو نكته را كه انسان بداند و به مفاد آن پايبند بماند، وجودش از هر زشتي و پلشتي پيراسته خواهد شد و روانش به ارزش‌هاي متعالي و عزت و تقواي الهي و رباني آراسته خواهد گشت (همان، ص‌359).

    همت و تلاش متربي در رويكرد سوم تنها مصروف اين نيست كه به فضايل انساني مزين شود، بلكه در همة احوال و تمامي امور، خشنودي خدا را مي‌طلبد. در اين صورت، انسان هر اندازه كه ايمان و معرفتش فزوني و استحكام يابد، روح و روانش مجذوب تفكر در ساحت قدسي پروردگارش خواهد شد و اسماي حسناي الهي و صفات زيباي خداوندي را در نظر خواهد گرفت و همچنان حالت جذبة الهي در درون او اشتداد خواهد يافت، تا آنجا كه گويا خداوند را مي‌بيند و آداب بندگي او را به نحو شايسته به جاي مي‌آورد. اخلاق خداگرايانه و خدامحور، و اخلاق مبتني بر عشق و محبت الهي از جمله تعابيري‌اند كه رويكرد سوم را تفسير و تبيين مي‌كنند (همان، ص‌358-363 و 373-374).

    4-2. رويكرد عرف‌محور

    علامه در پايان به رويكرد چهارمي اشاره مي‌كند كه پيرو آن اخلاق و صفات اخلاقي، همه خواه در ناحية اصولشان و خواه در قلمرو فروعشان، تابع نظر و پسند و ناپسند عرف و جامعه هستند. ازاين‌رو هر جامعه‌اي به تشخيص خود عمل مي‌كند؛ بدون اينكه در مقام ارزشيابي و ارزش‌گذاري خواسته باشد به اصل مطلق و استواري پايبند بماند. اين نظريه كه به‌ گونه‌اي برايند نظرية تحول و تكامل طبيعي و مادي به شمار مي‌رود، دلالت بر نسبيت اصول و فروع ارزش‌ها از جمله ارزش‌هاي اخلاقي دارد و بنابراين از نگاه علامه نظرية پذيرفتني‌اي نيست (همان، ص‌375-379).

    جمع‌بندي و نتيجه‌گيري

    تعليم و تربيت ارزش‌ها از جمله رسالت‌هاي مهمي است كه هر مكتب فكري و اعتقادي مي‌كوشد گفته يا ناگفته، نوشته يا نانوشته، خواسته يا ناخواسته، دانسته يا نادانسته، آگاهانه يا ناآگاهانه نسبت به انجام آن اهتمام ورزد. اصولاً قوام و پايداري مكاتب به استحكام باورها و ارزش‌هايي وابسته است كه مكاتب به منظور حفظ و صيانت آنها پايه‌گذاري شده‌اند. در اين ميان، بسته به مباني، اصول، اهداف، روشمندي‌ها و رويكردها، مكاتب تربيتي‌ـ ارزشي از يكديگر بازشناسي و متمايز مي‌شوند.

    در پژوهش پيش‌رو، تنها به معيار تمايزبخش رويكردها در تعليم و تربيت ارزش‌ها، آن هم از زاوية نگاه علامه طباطبايي در تفسير الميزان، بسنده كرديم و از بيان ديگر معيارها و مقياس‌هاي متمايزكننده چشم‌پوشي كرديم. بحث از رويكردها بسيار مهم و حياتي و كليدي است؛ نه‌تنها از اين جنبه كه به‌خودي‌خود و به‌گونه‌اي هرچند گذرا و اجمالي و احياناً به صورت ضمني مشتمل بر بيان مباني و اصول و روشمندي‌هاست، بلكه از اين زاويه نيز كه مستقيم‌تر و سريع‌تر هويت يك مكتب تربيتي را آشكار مي‌سازد.

    امروزه در سطح جهاني با دو رويكرد كلي و عمومي در زمينة تبيين و ترويج ارزش‌ها روبه‌روييم: رويكرد اول به اشخاص و جوامع ارزش‌مدار ارزش‌باور نظر دارد و آنان را موضوع تعليم و تربيت قرار مي‌دهد. اين در حالي است كه رويكرد دوم، فارغ از اشخاص و جوامع، به خود ارزش‌ها مي‌انديشد و بر معيارمند‌سازي خود ارزش‌ها تأكيد مي‌ورزد. در نگاه اول، فعاليت‌هاي تربيتي ناظر به اشخاص و جوامعِ ملتزم و پايبند به ارزش‌ها هستند، در صورتي كه در نگاه دوم اين فعاليت‌ها ناظر به حيثيت و منزلت خود ارزش‌هايند. براي مثال، گاه بحث دربارة انسان‌هاي مؤمن پرهيزكار خوش‌اخلاق است، اما گاه دربارة ايمان، پرهيزكاري و حسن خلق است. هر دو رويكرد، چه متربي‌محور و چه ارزش‌محور، اهميت و جايگاه و مزايا و آثار تربيتي خاص خود را دارند. هركدام از اين ‌رويكردهاي كلي و عمومي به ‌طور خاص از زيرمجموعه‌هايي برخوردارند كه در نوشتار حاضر به بيان زيرمجموعه‌هاي دستة دوم با نگرش به تفسير الميزان پرداختيم. در اين راستا، تمام تلاشمان مصروف اين شد تا نشان دهيم چگونه و با چه رويكردي مي‌توان به‌ گونه‌اي شايسته‌تر ارزش‌ها را در نظر و عمل آشكار ساخت و جايگاه و ماهيت آنها را به تصوير كشيد و اذهان و افهام شايستگان را به جانب آن فرا خواند.

    علامه طباطبايي با اشاره به چهار رويكرد، برترين و شايسته‌ترين رويكرد را رويكرد خدامحوري دانست كه بر پاية توجه و محبت به خداوند و انگيزة كسب رضايت الهي استوار است. انتخاب اين رويكرد از ابتكارهاي قرآن به شمار مي‌رود و علاوه بر سرآمدي و امتيازاتي كه نسبت به ديگر رويكردها دارد، با رويكرد جاري و فراگير قرآن يعني با نظام و انديشة توحيدمحوري قرآن در همة ساحت‌هاي شخصي، اجتماعي، فرهنگي، سياسي، حقوقي، اقتصادي و... كاملاً سازگار است. اين سازگاري زمينة جذب گرايش‌هاي فطري به سوي ارزش‌هاي متعالي و پيشگيري و پرهيز از رذايل و مفاسد اخلاقي را بهتر و بيشتر فراهم مي‌سازد. بدين‌ترتيب شايسته است در اين زمينه پژوهش‌هاي بيشتري صورت پذيرد تا از سويي زمينه‌هاي التزام به ارزش‌هاي والاي الهي، و از سوي ديگر راهكارهاي پيشگيري از رذايل و مفاسد، بر حسب انگيزه و محبت و جلب رضايت الهي بيشتر و بيشتر فراهم‌ آيد.

     

     

    References: 
    • امام خميني، سيدروح‌الله، 1378، تفسير سورة حمد، چ پنجم، تهران، مؤسسة تنظيم و نشر آثار امام خميني.
    • آمدي، عبدالواحد، بي‌تا، غرر الحکم و درر الکلم، قم، دار الکتاب.
    • حسيني تهراني، سيدمحمدحسين، 1425ق، مهر تابان: يادنامة عالم رباني علامه سيدمحمدحسين طباطبايي تبريزي، مشهد، نور ملكوت قرآن.
    • رهنمايي، سيداحمد، 1391 ـ الف، «فلسفة ارزش‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها با نگرش اسلامي»، مجموعه‌مقالات همايش بين‌المللي مباني فلسفي علوم انساني، ج 3، قسمت دوم، قم، مؤسسة آموزشي و پژوهشي امام خميني.
    • ـــــ، 1391ـ ب، «سرمقاله»، معرفت، ش 179.
    • ـــــ، 1390، مكتب تربيتي علامه طباطبايي، قم، مؤسسة آموزشي و پژوهشي امام خميني
    • ـــــ، 1388، درآمدي بر فلسفۀ تعليم و تربيت، قم، مؤسسة ٱموزشي و پژوهشي امام خميني
    • ـــــ، 1383، درآمدي بر مباني ارزش‌ها، قم، مؤسسة ٱموزشي و پژوهشي امام خميني
    • طباطبايي، سيدمحمدحسين، 1393ق، الميزان في تفسير القرآن، بيروت، مؤسسة الأعلمي للمطبوعات.
    • ـــــ، 1430ق، الميزان في تفسير القرآن، قم، مؤسسه النشر الاسلامي التابعه لجماعة المدرسين بقم المشرفه.
    • ـــــ، 1361، رسالة الولايه، در يادنامة مفسر کبير استاد علامه سيدمحمدحسين طباطبايي، قم، شفق.
    • ـــــ، 1422ق، سنن النبي، مقدمة محمد‌هادي الفقهي، قم، مؤسسه النشر الاسلامي.
    • ـــــ، 1365، رسائل التوحيديه: 1. رسالة التوحيد 2. رسالة الأسماء 3. رسالة الأفعال 4. رسالة الوسائط 5. رسالة الانسان قبل الدنيا 6. رسالة الانسان في الدنيا 7. رسالة الانسان بعد الدنيا، قم، بنياد علمي و فکري استاد علامه سيدمحمدحسين طباطبايي.
    • مجلسي، محمدباقر، 1362، بحار الأنوار، تهران، دار الکتب الاسلاميه.
    • مصباح يزدي، محمدتقي، 1388، مشکات: اخلاق در قرآن، قم، مؤسسة ٱموزشي و پژوهشي امام خميني
    • ـــــ، 1387، مشکات: به سوي خودسازي، قم، مؤسسة ٱموزشي و پژوهشي امام خميني
    • مطهري، مرتضي، 1387، مجموعه آثار: تعليم و تربيت در اسلام، ج 22، تهران، صدرا.
    • ـــــ، 1386، مجموعه آثار: فطرت، ج 3، تهران، صدرا.
    • يادنامة مفسر کبير استاد علامه سيدمحمدحسين طباطبايي، 1361، قم، شفق.
    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    رهنمائی، سیداحمد.(1393) رویکردهای قرآن در تعلیم و تربیت ارزش ها از منظر تفسیر المیزان. دو فصلنامه اسلام و پژوهش‌های تربیتی، 6(2)، 5-18

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    سیداحمد رهنمائی."رویکردهای قرآن در تعلیم و تربیت ارزش ها از منظر تفسیر المیزان". دو فصلنامه اسلام و پژوهش‌های تربیتی، 6، 2، 1393، 5-18

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    رهنمائی، سیداحمد.(1393) 'رویکردهای قرآن در تعلیم و تربیت ارزش ها از منظر تفسیر المیزان'، دو فصلنامه اسلام و پژوهش‌های تربیتی، 6(2), pp. 5-18

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    رهنمائی، سیداحمد. رویکردهای قرآن در تعلیم و تربیت ارزش ها از منظر تفسیر المیزان. اسلام و پژوهش‌های تربیتی، 6, 1393؛ 6(2): 5-18