اسلام و پژوهش‌های تربیتی، سال پنجم، شماره دوم، پیاپی 10، پاییز و زمستان 1392، صفحات 83-102

    ارزش‌های خانوادگی و روش‌های تحقق آن از دیدگاه اسلام

    نوع مقاله: 
    پژوهشی
    نویسندگان:
    هادی حسینخانی / استادیار گروه علوم تربیتی مؤسسة آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) / h.hosseinkhani@yahoo.com
    چکیده: 
    ارزش های خانوادگی اثری فراوان بر حاکمیت دارد و سبب گسترش ارزش ها در جامعه می شود. متأسفانه در جوامع امروزی این گونه ارزش ها کم اهمیت شده اند و به طور جدی تهدید می شوند. با بررسی منابع اسلامی به این نکته دست می یابیم که اسلام از روش های گوناگونی برای تثبیت و تقویت ارزش های خانوادگی بهره برده است. در نوشتار حاضر، شش روش تربیتی مهم را به منظور تحقق ارزش های خانوادگی بررسی می کنیم. این روش ها عبارت اند از: اعطای بینش، تحمیل به نفس، الگویی، دعا، تمثیل و موعظه که محور مباحث این مقاله را در جهت تحقق ارزش های خانوادگی از دیدگاه اسلام تشکیل می دهد.
    Article data in English (انگلیسی)
    Title: 
    Family Values and the Ways of Realizing Them, from the View of Islam
    Abstract: 
    Family values have a great influence on the development and domination of values in society. Unfortunately, such values are currently weakened in western societies and seriously threatened in other societies. The review of Islamic sources shows that Islam uses several methods to establish and enhance family values. The present paper investigates six important educational methods which are used to realize family values. Such methods as giving vision, imposition on soul, modeling, prayer, parable and preaching constitute the core of the discussions of this paper in order to realize family values according to the view of Islam
    References: 
    متن کامل مقاله: 

     

     

    مقدمه

    ارزش‌هاي خانوادگي با همة اهميتي كه دارند، در جهان امروز، رو به افول مي‌روند؛ براي نمونه مي‌توان به موارد ذيل كه نشان‌دهندة زنگ خطري براي ارزش‌هاي خانوادگي در غرب است اشاره كرد:

    در امريكا براي نخستين بار، زنان بي‌شماري بدون همسر به سر مي‌برند. به گزارش نيويورك تايمز، آمار اينان كه در سال1950، 35 درصد و در سال2000، 49 درصد بود، در سال 2005، به 51 درصد رسيده است؛ هم‌اكنون در امريكا، تنها 25 درصد از كودكان در خانواده‌هاي رسمي و با والدين حقيقي خود زندگي مي‌كنند. در سال 1960، تنها 5/17 درصد از كودكان بدون پدر زندگي مي‌كردند؛ به‌رغم افزايش فناوري پزشكي و اميد به زندگي، در سال 1990، 3/36 درصد كودكان دور از پدرانشان به سر مي‌بردند. اين رقم در آغاز قرن 21 به 50 درصد رسيده است؛ در امريكا هر سال 350 هزار دختر نوجوان بدون ازدواج، مادر مي‌شوند. در سال 1994، شمار زايمان دختران نوجوان، به 4/46 در هزار رسيد، حال آنكه اين ميزان در سال 1965، 7/16 در هزار بوده است؛ براساس نتايج پژوهشي كه سال 2007 در امريكا انجام شد مردان بزرگ‌سالي كه در خانواده‌هاي تك‌والدي پرورش يافته‌اند، در دوران كودكي، بيش از ديگر مردان مورد سوء استفادة جنسي قرار گرفته‌اند؛ در اين كشور ساليانه بين سه تا پنج ميليارد دلار، صرف هزينه‌هاي پزشكي مربوط با خشونت‌هاي خانگي مي‌شود؛ كودك‌آزاريِ جنسي، كاري عادي تلقي مي‌شود. 42 درصد از زنان بزرگ‌سال امريكا گزارش داده‌اند كه در دوران كودكي توسط يك بزرگ‌سال يا بزرگ‌تر از خود مورد تعدي جنسي قرار گرفته‌اند (خاولا شاه، 2009).

    هرچند فروپاشي خانوادگي براي همة گروه‌هاي نژادي در امريكا بالاست، اين ميزان در ميان امريكايي‌هاي افريقايي‌تبار در مقايسه با اروپايي‌تبارها نمايان‌تر است؛ براي نمونه، درحالي‌كه 32 درصد ازدواج امريكايي‌هاي اروپايي در مدت ده سال پايان مي‌يابد، 47درصد ازدواج افريقايي‌تبارها در خلال همين مدت به طلاق مي‌انجامد (گودوين، 2003، ص550).

    داده‌هاي اخير از ژاپن نيز نشان مي‌دهد كه از اواسط دهة 1980 ميزان طلاق در ميان زوج‌هاي گروه سني 20 تا 29سال رو به افزوني است (ماركهام و هالفورد و لينداهي، 2000، ص110).

    همة اين موارد حاكي از تضعيف ارزش‌هاي خانوادگي در غرب است كه متأسفانه در حال تسري به كشورهاي اسلامي و شرقي نيز مي‌باشد. اسلام روش‌هاي متعددي براي حفاظت و تقويت ارزش‌هاي خانوادگي به‌كار گرفته است. مقالة پيش رو درصدد است با بررسي منابع اسلامي، مهم‌ترين روش‌هاي تحكيم ارزش‌هاي خانوادگي را ترسيم كند و از اين‌منظر زمينه را براي رفع نگراني‌هاي ياد شده فراهم سازد.

    مفهوم‌شناسي

    در اين نوشتار، مهم‌ترين مفهوم اساسي كه نيازمند تعريف است، مفهوم ارزش خانوادگي است. براي دستيابي به تعريف ارزش خانوادگي، لازم است نخست به مفاهيم خانواده و ارزش توجه و مفاهيم آن معرفي شود.

    مفهوم خانواده

    براساس تعاليم اسلامي، خانواده مجموعه‌اي است از افراد با رابطه‌هاي سببي (عقدِ ازدواج) و نسبي (والديني ـ فرزندي، خواهري و برادري). اين افراد در برابر هم، متناسب با نوع نسبت و ارتباط، مسئوليت‌هاي اجتماعي، حقوقي، تربيتي، رفتاري، اقتصادي و ديني دارند (سالاري‌فر، 1385، ص13).

    مفهوم ارزش

    مسئلة ارزش در علوم گوناگون و از جهات مختلف، كانون بررسي‌هاي دقيق قرار گرفته است (شريفي، 1388، ص 23). يكي از محققان غربي با مطالعة حدود چهار هزار اثر منتشر شده در زمينة ارزش، درنهايت حدود 140 تعريف متفاوت از واژة ارزش به دست مي‌دهد (فتحعلي و همكاران، 1381، ص 39). درعين‌حال، استاد شهيد مطهري در بيان منشأ پيدايش ارزش مي‌گويد:

    اگر چيزي به هرنوعي مفيد باشد و منظوري را تأمين بكند و كمالي براي يك درجه از درجات وجود انسان و يك قوه از قوه‌هاي انسان باشد، و از طرف ديگر رايگان نباشد، يعني به‌سادگي در دسترس او نباشد، و قابل انحصار هم باشد، اينجا ارزش پيدا مي‌شود... امور معنوي هم به همين دليل ارزش پيدا مي‌كند. و فرض اين است كه به همان دليلي كه انسان بالفطره به‌سوي امور مادي كشش دارد، به امور معنوي هم كشش دارد (مطهري، 1373، ص 233).

    مفهوم ارزش خانوادگي

    براساس تعريف ارائه‌شده از خانواده و ارزش، مي‌توان ارزش خانوادگي را به اين صورت تعريف كرد: «همة اموري همچون افكار خوب، نيات خير و اعمال نيك كه براي اعضاي خانواده، اعم از افراد داراي روابط سببي و نسبي مفيد بوده، به كمالي در آنها منجر شود». بر اين اساس، بسياري از امور را مي‌توان در زمرة ارزش‌هاي خانوادگي به‌شمار آورد، چنان‌كه برخي كارشناسان به شمارش اهم آنها پرداخته‌اند؛ براي نمونه، كراگر (2010) ده ارزش اساسي خانوادگي را عبارت از موارد ذيل مي‌داند: تعلق داشتن، انعطاف‌پذيري، احترام گذاشتن، امانت، گذشت، سخاوت، كنجكاوي، ارتباط، مسئوليت و سنت‌ها. همچنين جف (2009) به پنج ارزش خانوادگي اشاره مي‌كند كه مورد نياز كودكان و كارمندان بانك است:

    1. سخت كار كن و كار خود را به بهترين وجه انجام ده؛

    2. حقيقت را بگو و امين باش؛

    3. به خود يا ديگران آسيب نرسان؛

    4. آنچه متعلق به تو نيست، در اختيار مگير؛

    5. آن‌گونه با ديگران رفتار كن كه دوست‌داري با تو رفتار شود.

    در اسلام به ارزش‌هاي خانوادگي بسياري توجه شده است كه مهم‌ترين آنها عبارت است از: اعتقاد به خداوند و اولياي او، محبت اولياي الهي، بندگي خداوند، پاك‌دامني و رعايت پوشش اسلامي، ابراز محبت، حسن خلق، آراستگي، سخاوت‌مندي، غيرت، خوش‌گماني، آرامش‌بخشي، استقامت در برابر مشكلات، وفاداري و نرم‌خويي (حسين‌خاني، 1390). در اين مقاله به آن دسته از ارزش‌هاي خانوادگي مي‌پردازيم كه در منابع اسلامي، يعني قرآن كريم و احاديث معصومان‰ بيان شده است.

    روش‌هاي تحقق ارزش‌هاي خانوادگي

    كارشناسان امور خانواده راه‌هاي متعددي براي ارتقاي ارزش‌هاي خانوادگي عرضه كرده‌اند؛ مثلاً برندربورگ ده راه عمده براي آموزش ارزش‌ها به كودكان برشمرد:

    1. نقل سرگذشت زندگي والدين براي فرزندان خود؛

    2. عمل والدين بر طبق ارزش‌ها؛

    3. آشناسازي فرزندان با دين، اعتقاد يا معنويت والدين؛

    4. توجه والدين به ديگر افرادي كه ارزش‌ها را به كودكانشان مي‌آموزند؛

    5. پرسيدن سؤالاتي كه كودكان را به گفت‌وگو دربارة ارزش‌ها برمي‌انگيزد؛

    6. صحبت آسان و راحت با آنها در باب ارزش‌ها؛

    7. محدود ساختن تماشاي تلويزيون و بازي‌هاي ويديويي؛

    8. درگير ساختن فرزندان به ياري ديگران؛

    9. گفت‌وگوي زياد والدين دربارة ارزش‌ها در منزل؛

    10. اميدواري فراوان به نظام‌هاي ارزشي فرزندان.

    همچنين كلز (2008) موارد ذيل را به منزلة هشت راه براي آموزش ارزش‌ها به كودكان عنوان كرده است:

    1. ارزش‌هايي را كه مي‌خواهيد، مشخص كنيد؛

    2. براي ارزش‌هاي خود مقرراتي وضع كنيد؛

    3. دربارة ارزش‌هاي خود كوتاه نياييد؛

    4. رفتارهاي خود را با كلمات مورد تأكيد قرار دهيد؛

    5. در جست‌وجوي فرصت‌هايي براي آموزش باشيد؛

    6. اولويت دادن به امور را به فرزندتان ياد دهيد؛

    7. رفتار را با گفتار سازگار سازيد؛

    8. كشمكش با ارزش‌هايتان را به بحث بگذاريد.

    روش‌هاي تحقق ارزش‌هاي خانوادگي از ديدگاه اسلام

    منابع اسلامي روش‌هاي متعددي براي تحقق ارزش‌هاي اسلامي اثرگذار به‌دست داده‌اند، اما در اينجا با توجه به محدوديت مقاله، تنها شش روش از مهم‌ترين آنها را بررسي مي‌كنيم:

    روش اعطاي بينش

    در اين روش سعي بر آن است كه تلقي آدمي از امور دگرگون شود؛ زيرا نوع تلقي يكي از مباني مؤثر بر نوع رفتارها و اعمال است (باقري، 1380، ص 75). در منابع اسلامي تلاش شده است آگاهي‌هاي عميق و گسترده‌اي در خصوص ارزش‌هاي خانوادگي و نحوة تحقق آنها ارائه شود؛ بدين‌ترتيب، زمينه براي تحكيم اين‌گونه ارزش‌ها در خانواده فراهم مي‌گردد. بينش بخشيدن دربارة مراحل گوناگونِ ازدواج، يعني پيش، هنگام، و پس از ازدواج و تشكيل خانواده از جملة اين موارد است.

    پيش از ازدواج

    منابع اسلامي مجموعة وسيعي از بينش‌ها را در مرحلة قبل از ازدواج ارائه مي‌كنند كه برخي از آنها عبارت‌اند از:

    اهميت و قداست ازدواج: اسلام ازدواج را محبوب‌ترين بنا نزد خداوند به‌شمار مي‌آورد: «وَ رَوَى عَبْدُ اللَّهِ بْنُ الْحَكَمِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ† قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِˆ مَا بُنِيَ بِنَاءٌ فِي الْإِسْلَامِ أَحَبُّ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى مِنَ التَّزْوِيج» (صدوق، 1404، ج 3، ص 383)؛

    قرآن ازدواج را «ميثاقي محكم» مي‌داند و آن را ماية آرامش و موجب دوستي و رحمت بين زن‌ومرد قلمداد مي‌كند: وَأَخَذْنَ مِنْكُمْ ميثاقاً غَليظا» (نساء: 21)؛

    ازدواج در اسلام تقدسي خاص دارد و زمينه‌ساز تكميل نيمي از دين به شمار آمده است: «وَمِنْ آياتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً لِتَسْكُنُوا إِلَيْها وَجَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ في‏ ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ» (روم: 21)؛ «هُوَ الَّذي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَجَعَلَ مِنْها زَوْجَها لِيَسْكُنَ إِلَيْها» (اعراف: 189). ازاين‌رو، اجتناب از ازدواج و تشكيل خانواده نه‌تنها ارزشي معنوي محسوب نمي‌شود: «قَالَˆ يُفَتَّحُ أَبْوَابُ السَّمَاءِ بِالرَّحْمَةِ فِي أَرْبَعِ مَوَاضِعَ عِنْدَ نُزُولِ الْمَطَرِ وَعِنْدَ نَظَرِ الْوَلَدِ فِي وَجْهِ الْوَالِدَيْنِ وَعِنْدَ فَتْحِ بَابِ الْكَعْبَةِ وَعِنْدَ النِّكَاح» (شعيري، 1405، ص101)، بلكه در منابع اسلامي به‌شدت از آن نهي شده است: مسند ابن حنبل عن انس: كان رسول‌اللهˆ يامر بالباءة وينهي عن التبتل نهيا شديداً (ابن‌حنبل، ج4، ص488؛ به نقل از محمدي ري شهري، 1387، ص38) و فاصله گرفتن از پيروي رسول خداˆ دانسته شده است: «وَقَالَˆ: النِّكَاحُ سُنَّتِي فَمَنْ رَغِبَ عَنْ سُنَّتِي فَلَيْسَ مِنِّي» (شعيري، 1405، ص101)؛ همچنين ازدواج سبب حفظ عفت مي‌شود: «وَقَالَˆ: يَا مَعْشَرَ الشَّبَابِ مَنِ اسْتَطَاعَ مِنْكُمُ الْبَاهَ فَلْيَتَزَوَّجْ فَإِنَّهُ أَغَضُّ لِلْبَصَرِ وَأَحْصَنُ لِلْفَرْجِ وَمَنْ لَمْ يَسْتَطِعْ فَلْيُدْمِنِ الصَّوْمَ فَإِنَّ [الصَّوْمَ لَهُ وِجَاء]» (طبرسي، 1370، ص197) و اميال را از راه شرعي تأمين مي‌كند.

    براساس ديدگاه اسلامي ازدواج اساس تشكيل خانواده است و مسلمانان به ازدواج ترغيب مي‌شوند (الجبالي، 2000، به نقل از اندرا، 2008، ص91). با توجه به اهميت ازدواج، مسلمانان موظف‌اند زمينة ازدواج فرزندان خود را فراهم سازند: وَقَالَˆ: مِنْ حَقِّ الْوَلَدِ عَلَى وَالِدِهِ ثَلَاثَةٌ: يُحَسِّنُ اسْمَهُ وَ يُعَلِّمُهُ الْكِتَابَةَ وَ يُزَوِّجُهُ إِذَا بَلَغ» (مجلسي، 1403، ج71، ص80) و حتي مساعي خود را براي همسر دادن ديگر افراد مجرد جامعه به كار گيرند و ناتواني مالي آنان را مانعي براي ازدواجشان به حساب نياورند: «وَأَنْكِحُوا الْأَيامى‏ مِنْكُمْ وَالصَّالِحينَ مِنْ عِبادِكُمْ وَإِمائِكُمْ إِنْ يَكُونُوا فُقَراءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَاللَّهُ واسِعٌ عَليمٌ» (نور: 32).

    معيارهاي همسرگزيني: معيارهاي اصلي گزينش همسر از ديدگاه اسلام عبارت‌اند از:

    دين‌داري و ايمان: شامل انگيزة الهي در ازدواج، همساني ديني، همساني در مراتب دين‌داري، و محبت اولياي الهي در زنان و مردان؛ انجام وظايف ديني، بندگي و بازگشت از گناه به سوي خدا با تأكيد بر زنان؛

    ارزش‌هاي اخلاقي: شامل حسن خلق، مهرورزي، نيكوگفتاري، عفت در نگاه و گفت‌وگو با نامحرم، پرهيز از ارتباط صميمانه با جنس مخالف، وفاداري در زنان و مردان؛ نرم‌خويي، سپاس‌گزاري، پرهيز از پرخاشگري، رعايت پوشش اسلامي، حضور حداكثري در منزل، تعقل و استقامت در برابر مشكلات با تأكيد بر زنان، و غيرت، حسن ظن، پرهيز از شراب‌خواري با تأكيد بر مردان؛

    خصوصيات جسمي: شامل توانايي باروري، بكارت، جذابيت ظاهري، و تمايل جنسي در زنان؛

    صلاحيت خانوادگي: شامل شايستگي بستگان نزديك، نيكوكاري در حق والدين با تأكيد بر مردان؛

    عزت‌مندي زن در بين خانواده؛

    خصوصيات اقتصادي: شامل پرهيز از انگيزه‌هاي مادي در انتخاب همسر در زنان و مردان؛ مسئوليت‌پذيري، طلب روزي حلال، و سخاوت‌مندي در مردان، و قناعت، كم‌هزينه بودن، مهرية اندك، منت ننهادن، و محافظت از امانت‌هاي مالي در زنان (حسين‌خاني، 1390، ص 109).

    هنگام ازدواج

    ارزش‌هايي كه هنگام برگزاري مراسم ازدواج كانون توجه منابع اسلامي است و دربارة آنها بينش‌افزايي صورت گرفته است، شامل اين موارد مي‌شود: انتخاب اوقات خجسته مانند ماه رمضان و روز جمعه؛ آشكارا برگزار كردن ازدواج و پرهيز از ازدواج نهاني، جشن گرفتن، وليمه دادن، عروسي كردن در شب، و رعايت شايسته‌هاي شب زفاف (محمدي ري‌شهري، 1387، ص117ـ129).

    پس از تشكيل خانواده

    پس از تشكيل خانواده، ارزش‌هاي چندي زمينة محكم شدن آن را فراهم مي‌كند كه برخي ميان زن و مرد مشترك است؛ مانند: اظهار محبت، خوش‌خويي و خوش‌رفتاري، رعايت حقوق، تأمين نيازهاي جنسي، همكاري، احترام متقابل، رفق و مدارا، تغافل و چشم‌پوشي، قناعت و ساده‌زيستي، و خشنود بودن به خواست خدا. برخي ديگر نيز ويژة مردان است، همچون: تأمين نيازهاي ديني، تأمين نيازهاي علمي و فرهنگي، تأمين هزينة اقتصادي، تأمين نيازهاي رواني و غيرت‌ورزي. پذيرش مديريت شوهر بر خانواده و امانت‌داري در غياب شوهر نيز ازجمله ارزش‌هاي اختصاصي زنان است كه به استحكام خانواده مي‌انجامد (محمدي ري‌شهري، 1387، ص380-407).

    روش تحميل به نفس

    هنگامي كه به‌رغم گريز و كراهت باطن، اعضا و جوارح به انجام عملي وادار گردند، روش تحميل به نفس استفاده شده است. بر اين اساس، باطن رميده و بي‌رغبت را مي‌توان با حركات اندام به بند كشيد و آن را رام و راغب گرداند (باقري، 1380، ص70). از اين روش براي تحقق ارزش‌ها در خانواده بهره برده‌اند؛ ازجمله آنكه منابع ديني بر رفتار و گفتار كريمانه با والدين، حتي در صورت بدرفتاري آنان، تأكيد كرده‌اند: «و پروردگارت فرمان داد جز او را نپرستيد، و به پدر و مادر نيكى كنيد، هرگاه يكى از آن دو، يا هر دوى آنها، نزد تو به سن پيرى رسند، كمترين اهانتى به آنها روا مدار، و بر آنها فرياد مزن، و گفتار لطيف و سنجيده و بزرگوارانه به آنها بگو» (اسراء: 23). امام صادق† در تفسير اين آيه فرموده‌اند: «اگر آنها تو را به ستوه آوردند، به آنها "اف" مگو، و اگر تو را زدند، آنها را از خود مران، و اگر تو را زدند، به آنها بگو خدا شما را رحمت كند. پس اين قول كريم توست».

    همچنين در فرايند همسرگزيني، مي‌بايست شخص با وجود شيفتگي به‌ظاهر فرد مقابل، به‌دليل نداشتن ايمان وي، از ازدواج با او پرهيز و اين ميل را در خود سركوب كند: «وَلا تَنْكِحُوا الْمُشْرِكاتِ حَتَّى يُؤْمِنَّ وَ لَأَمَةٌ مُؤْمِنَةٌ خَيْرٌ مِنْ مُشْرِكَةٍ وَلَوْ أَعْجَبَتْكُمْ وَلا تُنْكِحُوا الْمُشْرِكينَ حَتَّى يُؤْمِنُوا وَلَعَبْدٌ مُؤْمِنٌ خَيْرٌ مِنْ مُشْرِكٍ وَلَوْ أَعْجَبَكُمْ أُولئِكَ يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَاللَّهُ يَدْعُوا إِلَى الْجَنَّةِ وَالْمَغْفِرَةِ بِإِذْنِهِ وَيُبَيِّنُ آياتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ» (بقره: 221). از سوي ديگر، گاه فرد مقابل از نظر جنبه‌هاي ظاهري ويژگي خاصي ندارد، اما وجود مراتب والاي ايمان در وي وجه مشترك مناسبي است: «قَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِˆ يَا زِيَادُ جُوَيْبِرٌ مُؤْمِنٌ وَ الْمُؤْمِنُ كُفْوٌ لِلْمُؤْمِنَةِ وَ الْمُسْلِمُ كُفْوٌ لِلْمُسْلِمَةِ فَزَوِّجْهُ يَا زِيَادُ وَ لَا تَرْغَبْ عَنْه» (كليني، 1365، ج 5، ص 341)؛ اي زياد! جويبر مؤمن است و مرد مؤمن هم‌شأن زن مؤمن است و مرد مسلمان هم‌شأن زن مسلمان، پس اي زياد دخترت را به ازدواج او درآور و از او اعراض مكن. و نيز لزوم درهم شكستن سنت‌هاي جاهليت «قَالَ رَسُولُ اللَّهِˆ أَنْكَحْتُ زَيْدَبْنَ حَارِثَةَ زَيْنَبَ بِنْتَ جَحْشٍ وَأَنْكَحْتُ الْمِقْدَادَ ضُبَاعَةَ بِنْتَ الزُّبَيْرِبْنِ عَبْدِالْمُطَّلِبِ لِيَعْلَمُوا أَنَّ أَشْرَفَ الشَّرَفِ الْإِسْلَامُ» (مجلسي، 1403، ج103، ص266) و باعث مي‌شود كه اولياي الهي بر چنين ازدواج‌هايي، به‌رغم كراهت نخست افراد، تأكيد كنند. «هيچ مرد و زن با ايمانى حق ندارد هنگامى كه خدا و پيامبرش امرى را لازم بدانند، اختيارى (در برابر فرمان خدا) داشته باشد، و هركس خدا و رسولش را نافرمانى كند، به گمراهى آشكارى گرفتار شده است» (احزاب: 36).

    در خلال زندگي مشترك نيز روش تحميل به نفس كاربرد‌هاي فراواني دارد و در منابع اسلامي به آن توجه شده است؛ براي نمونه، به مردان توصيه شده است كه در غذا خوردن و نوع آن، اشتها و رغبت خويش را در نظر نگيرند و رغبت خانواده را مد نظر قرار دهند. اين كار به اندازه‌اي مهم است كه ويژگي مؤمن به شمار مي‌آيد: «قَالَ رَسُولُ اللَّهِˆ الْمُؤْمِنُ يَأْكُلُ بِشَهْوَةِ أَهْلِهِ وَ الْمُنَافِقُ يَأْكُلُ أَهْلُهُ بِشَهْوَتِه» (مجلسي، 1403، ج59، ص291). همچنين، صبر و شكيبايي در برابر كج‌خلقي همسر كه تحمل آن، گاه بسيار دشوار مي‌شود، ثواب بردباري اولياي الهي را در برابر مشكلات در پي دارد، هر مردي كه بر بداخلاقي همسرش شكيبايي ورزد، خداوند اجري همانند اجر صبر ايوب بر بلايايش به او كرامت فرمايد و هر زني كه كه بر كج‌خلقي همسرش صبوري نمايد، خداوند اجر آسيه بنت مزاحم (همسر فرعون) را به او عطا مي‌كند (طبرسي، 1370، ص 214).

    در برخي روايات، جهاد زن آن دانسته مي‌شود كه در برابر آزار و اذيت شوهر و غيرت او صبر كند: «عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ† قَالَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ كَتَبَ عَلَى الرِّجَالِ الْجِهَادَ وَعَلَى النِّسَاءِ الْجِهَادَ فَجِهَادُ الرَّجُلِ أَنْ يَبْذُلَ مَالَهُ وَدَمَهُ حَتَّى يُقْتَلَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَجِهَادُ الْمَرْأَةِ أَنْ تَصْبِرَ عَلَى مَا تَرَى مِنْ أَذَى زَوْجِهَا وَغَيْرَتِه» (مكارم الاخلاق، 1370، ص213) و نيز در خصوص شكيبايي مرد دربرابر بداخلاقي همسر، نقل شده است كه در بهشت، درجه‌اي است كه جز پيشواي دادگر، خويشاوند اهل صلة رحم و عيال‌وار صبور، كسي به آن دست نمي يابد: «قَالَ رَسُولُ اللَّهِˆ إِنَّ فِي الْجَنَّةِ دَرَجَةً لَا يَبْلُغُهَا إِلَّا إِمَامٌ عَادِلٌ، أَوْ ذُو رَحِمٍ وَصُولٍ أَوْ ذُو عِيَالٍ صَبُور» (مجلسي، 1403، ج71، ص 90). تحمل همسر به‌اندازه‌اي در منابع ديني ارزشمند است كه اگر پس از ازدواج، فرد با اين احساس دروني روبه‌رو شود و به هر دليل، علاقه و رغبتي به همسر نداشته باشد، با درك اين مطلب، معاشرت پسنديده با او را زمينه‌ساز خيري كثير براي خود مي‌شمرد: «اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد!... و با آنان، به‌طور شايسته رفتار كنيد! و اگر از آنها، (به‌سببى) كراهت داشتيد، (فوراً تصميم به جدايى نگيريد!) چه‌بسا چيزى خوشايند شما نباشد، و خداوند خير فراوانى در آن قرار مى‏دهد!» (نساء: 19)، به‌رغم كراهت باطني، به‌گونه‌اي شايسته با وي رفتار مي‌كند.

    روش الگويي

    در منابع اسلامي استفادة فراوان از اين روش به منظور ترسيم الگويي براي خانواده مطلوب به چشم مي‌خورد. سيرة پيامبران و اهل‌بيت عصمت و طهارت‰ در خانواده، دربردارندة الگوهاي خانوادة نمونه است. در اينجا براي نمونه به برخي روابط درون خانواده در سيرة اولياي الهي اشاره مي‌شود.

    همسرداري

    پيامبر اكرمˆ بهترين الگوي همسرداري به‌شمار مي‌روند كه با منش خود مسير اعتدال را به رهپويان خويش مي‌آموزند. امام صادق† فرمود: سه تن از زنان نزد رسول خداˆ آمدند. يكى از آنها گفت: شوهرم گوشت نمى‏خورد. ديگرى گفت: شوهرم عطر نمى‏بويد. سومى گفت: همسرم به زنان نزديك نمى‏شود، پس رسول خداˆ درحالى‌كه ردايش به زمين مى‏كشيد، خارج شد و از منبر بالا رفت و پس از حمد و ثناى الهى فرمود: چه مى‏شود كه گروهى از اصحاب من گوشت نمى‏خورند و عطر نمى‏بويند و نزد زنان نمى‏روند، همانا من هم گوشت مى‏خورم و هم عطر مى‏بويم و هم نزد زنان مى‏روم. هركس از سنت من اعراض كند از من نيست (حجازي، و خسروشاهي، 1419، ص187).

    شوهرداري

    اميرمؤمنان† در بياني كوتاه نقش بي‌بديل حضرت زهراƒ را در شوهرداري چنين توصيف كرده‌اند: به خدا سوگند كه تا زنده بود، نه او را عصباني و نه به كاري مجبورش كردم. او نيز نه مرا عصباني نمود و نه در كاري، از من نافرماني كرد. هنگامي كه به او نگاه مي‌كردم، غم‌ها و اندوه‌ها از من برطرف مي‌شد (مجلسي، 1403، ج43، ص134).‏

    تربيت فرزند

    آيات گوناگون سورة لقمان به بيان تلاش وي در تربيت ديني فرزند مي‌پردازد. آن حضرت در مواعظ خويش، فرزندش را از شرك برحذر داشته، او را به اقامة نماز، امربه‌معروف و نهي‌ازمنكر و صبر در برابر ناملايمات فرا مي‌خواند. وي همچنين از فرزندش مي‌خواهد كه با بي‌اعتنايي از مردم رو برنگرداند؛ مغرورانه بر زمين گام ننهد؛ با اعتدال زندگي كند و صداي خويش را بلند نگرداند (لقمان: 13ـ19).

    رعايت حقوق والدين

    امام سجاد† در ضمن دعايي الگويي از اداي حق والدين به دست مي‌دهد: «خداوندا، بازهم بر محمد و آلش درود فرست، و مرا با لطف الهام خود به تمام حقوقى كه والدينم برگردنم دارند آگاه ساز، و مرا به انجام همان وظايفى مشغول ساز كه به من الهام مى‏فرمايى، و مرا توفيقم ده كه مشتاقانه مطابق همان آگاهى خود عمل كنم تا هيچ‌يك از حقوق آنان در گردنم باقى نماند، اعضا و جوارح مرا در انجام تكاليف پدر و مادرم كه به من الهام مى‏كنى سنگين مفرما» (قرشي، 1372، ج 1، ص 75).

    روش دعا

    درخواست همسر شايسته

    امام على† فرمود: هركس از شما براى ازدواج تصميم گرفت، دو ركعت نماز بخواند، بعد سورة «حمد» و «يس» را قرائت كند و پس از آن حمد و ثناى الهى را به‌جاى آورد، و بگويد: خدايا! زن صالح، بامودّت، پراولاد، سپاس‌گزار، قانع و تسليم و باغيرت نصيب من گردان، كه اگر خوبى كنم سپاسگزار باشد، و اگر خدا را فراموش كردم مرا يادآورى كند، آن‏گاه كه خانه را ترك مى‌كنم حافظ زندگى و آبرويم باشد، و آن‏گاه كه به خانه مى‏آيم مرا خوشحال و مسرور كند، اگر به او دستور دهم اطاعت كند، و اگر براى او قسم خوردم آن را بپذيرد، و اگر دربارة او عصبانى و خشمناك شدم مرا راضى و خرسند گرداند. اى خداى صاحب جلال و بزرگوارى! چنين زنى را قسمت من گردان، زيرا من از آستان پرعظمت تو كمك مى‏گيرم، و جز آنچه تو قسمت من مى‏كنى، چيزى را سراغ ندارم. سپس فرمود: اگر كسى اين نماز و دعا را انجام دهد، خداوند خواستة او را اجابت مى‏نمايد (راوندي، 1376، ص282).

    دعا براي خانواده

    حضرت ابراهيم† پس از آنكه همسر و فرزند خويش را در سرزمين مكه ساكن كرد، اين‌گونه دعا كرد: «پروردگارا! من بعضى از فرزندانم را در سرزمين بى‏آب و علفى، در كنار خانه‏اى كه حرم توست، ساكن ساختم تا نماز را برپا دارند؛ تو دل‏هاى گروهى از مردم را متوجه آنها ساز و از ثمرات به آنها روزى ده؛ شايد آنان شكر تو را به‌جاي آورند» (ابراهيم: 37). همچنين جبرئيل† اين دعا را به پيامبرˆ عرضه داشت: بارالها، ... و هرآنچه خيروخوبى است [از تو خواهم كه] همه را براى من و پدر و مادر و خاندان و فرزندانم گردآورى و هرآنچه بدى است، همه را از من و پدر و مادر و خاندان و فرزندانم بازگردانى، و تويى مهرپيشه و نعمت‌بخش، پديد آرندة آسمان‏ها و زمين، عطا فرمايى خير [و خوبى] را به هر كه خواهى، و بگردانى آن را از هر كه خواهى، پس به مهر و رحمت خويش بر من منت بنه، اى مهربان‏ترين مهربانان (رسولي محلاتي، 1369، ص219).

    دعا براي والدين

    امام سجاد† براي والدين خود اين‌گونه دعا كرده‌اند: بارخدايا، بر محمد و خاندان او درود فرست، و مرا به‌سبب دعايم براي آن دو بيامرز، و آن دو را نيز به‌سبب محبت و خوش‌رفتاري‌شان با من، حتماً بيامرز، و به‌واسطة شفاعتم براي آن دو، از ايشان بي‌گمان خشنود شو، و آن دو را با عزت و احترام، به جايگاه‌هاي سلامت (بهشت) برسان؛ بارخدايا، اگر آن دو را پيش‌تر آمرزيده‌اي، ايشان را شفيع من قرار ده، و اگر مرا پيش‌تر آمرزيده‌اي، مرا شفيع آن دو قرار ده تا به لطف تو، همگي در سراي كرامتت و جايگاه آمرزش و رحمتت، گرد آييم، كه به‌راستي، تو داراي لطف بزرگ و دلجويي ديريني، و تو مهربان‌ترين مهرباناني (محمدي ري‌شهري، 1387، ص 364).

    دعا براي فرزندان

    بخشي از دعاي امام زين‌العابدين† براي فرزندانشان اين است: پروردگارا، بر من منت بگذار و فرزندانم را زنده بدار، و آنان را برايم صالح بگردان، و مرا از ايشان بهره‌مند فرما؛ خداوندا، عمر آنان را برايم دراز گردان، و بر مدت زندگاني‌شان بيفزاي، و كوچك آنان را برايم بپروران، و ناتوانشان را نيرومندساز، و تن و دين و اخلاقشان را سالم بدار، و به جان و اندام هر امري از امور آنان كه دل‌نگرانش هستم، سلامت عطا فرما، و روزي ايشان را براي من و به‌دست من فراوان ساز، و ايشان را نيكوكار و پرهيزگار و بينا و شنوا و فرمان‌بردار خودت، و من را دوستدار و خيرخواه دوستانت، و دشمن و متنفر از همة دشمنانت، قرار ده، آمين (صحيفه سجاديه، دعاي 24).

    روش تمثيل

    براساس اين روش، مربي با به‌كار بردن تشبيه و تمثيل مي‌كوشد، امور ذهني و معقول را به‌صورت محسوس درآورد و با اين شيوه زمينة درك بهتر آن را براي متربي فراهم سازد. روش تمثيل مي‌تواند به تحقق ارزش‌هاي خانوادگي ياري رساند؛ از اين روش در منابع اسلامي به‌طور گسترده استفاده شده است. در اينجا، به منظور ترسيم ارزش‌هاي حاكم بر روابط اعضاي خانواده، به نمونه‌هايي از به‌كارگيري اين روش در منابع اسلامي مي‌پردازيم:

    همسران

    قرآن مجيد همسران را به لباسي براي همديگر تشبيه مي‌كند (بقره: 187)‏. اين تشبيه دربردارندة ارزش‌هاي خانوادگي متعددي است كه هريك به ايجاد آرامش رواني ميان زن و شوهر مي‌انجامد. مواردي همچون: عيب‌پوشي و محافظت: «اي كساني كه ايمان آورده‏ايد خود و خانوادة خويش
    را از آتشي كه هيزم آن انسان‌ها و سنگ‌هاست نگه داريد؛ آتشي كه فرشتگاني بر آن گمارده شده كه خشن و سختگيرند و هرگز فرمان خدا را مخالفت نمي‏كنند و آنچه را فرمان داده شده‏اند (به‌طور كامل) اجرا مي‏نمايند» (تحريم: 6)؛ زينت‌بخشي: امام صادق† مى‏فرمايد: «زن گردن‌بند است، دقت كن چه چيز را بر گردن خود مى‏آويزى» (محمدي شاهرودي، 1377، ج 1، ص 331)؛ انعطاف‌پذيري: فرزندم، ... زن قهرمان نيست، بلكه شاخة ريحان است. به‌هرحال با او مدارا كن
    و به‌خوبي با او همراهي كن تا زندگيت گوارا شود (صدوق، 1404، ج3، ص556؛ قرائتي، 1376، ج1، ص382).

    زن

    در منابع اسلامي، زنان براي شوهران خويش اين‌گونه تشبيه شده‌اند: ازآنجاكه ماية زيبايي يا زشتي شوهران خود هستند و ارتباطي پيوسته با آنان دارند، به گردن‌بند (محمدي شاهرودي، 1377، ج1، ص331)؛ از اين جهت كه زمينة پرورش فرزند صالح يا ناصالح را فراهم مي‌كنند، به كشتزار؛ «زنان شما، محل بذرافشانى شما هستند، پس هر زمان كه بخواهيد، مى‏توانيد با آنها آميزش كنيد» (بقره: 223)؛ و از جهت لطافت و عدم تناسب با فرمان‌فرمايي و انجام امور طاقت‌فرسا به گياه خوشبو (مجلسي، 1403، ج74، ص216)؛ بايد زن رياستِ‌كارى را كه از استعدادش بيشتر است بر عهده نگيرد كه مالك كارى نشدن براى زن بهتر است و براى قلب زن و باقيماندن زيبايى او آسان‌تر؛ زيرا زن گل است نه قهرمان اجتماع (رضايي، 1364، ص232)، و از جهت خوب شوهرداري كردن به مجاهد در راه خدا، «جهاد زن خوب شوهرداري كردن است» (كليني، 1365، ج5، ص507)؛ در دوران بارداري به روزه‌دار شب زنده‌داري كه با جان و مال خود در راه خدا جهاد مي‌كند (مجلسي، 1403، ج104، ص106) تشبيه شده‌اند، همچنان‌كه زنان زيبا كه در رويشگاه بد پرورش يافته باشند، به‌دليل تربيت نامطلوب با وجود زيبايي ظاهري، به سبزة «مزبله». رسول خداˆ فرمود: اى مردم، بپرهيزيد از «خضراء الدّمن» (علف‌هايى كه در خوابگاه و طويلة شتران ميرويد)، پرسيدند يا رسول اللَّه «خضراء الدّمن» چيست؟ فرمود: زن زيبايي كه در خاندانى پست پرورش يافته باشد (صدوق، 1404، ج3، ص391).

    زنان شايسته به‌سبب كميابي و نادر بودن به كلاغ‌هايي مانند شده‌اند كه يك پاي آنها سفيد است. حكايت زن شايسته در ميان زنان مانند «غراب اعصمى» است كه يكى از پاهايش سفيد است (خرمشاهي و انصاري، 1376، ص 242). زنان صالح از آن رو كه روشني‌بخش خانة شوهرند، به هلال ماه درخشان، و زنان ناصالح به آن سبب كه زندگي زناشويي را تيره و تار مي‌كنند، به ظلمت مانند شده‌اند؛ بعضى از زنان چون هلال ماه‌اند كه براى شوهر خود مي‌درخشند، و برخى از آنان چون ظلمت‌اند.(طبرسي، 1380، ص 105). تشبيه گرديده و زنان كج‌خلق ازآن‌رو كه بايد با آنها مدارا شود، به استخوان دندة كج تشبيه شده‌اند. حضرت صادق† فرمود: همانا ابراهيم از بدى اخلاق ساره (زوجه‏اش) به خداوند شكايت كرد، پس خداى با عزت و جلال به او وحى فرمود كه همانا مثل زن همچون استخوان پهلو و دنده است كه كج است، اگر بخواهى آن را راست كنى مي‌شكنى و اگر به‌حال خودش واگذارى به آن بهره‏مند ميگردى، بر بدى اخلاق ساره صبر و شكيبايى نما (آشتياني و شاگردان، 1362، ج2، ص400)، تشبيه شده‌اند كه اگر تحت فشار قرار گيرند، مي‌شكنند.

    شوهر

    از سوي ديگر، شوهران براي همسران خود اين‌گونه تشبيه شده‌اند: ازآن‌رو كه تكيه‌گاه همسرند، به ستوني كه خيمة خانواده بر آن استوار است؛ مردان سرپرست و نگهبان زنان‌اند، به‌سبب برتري‌هايى كه خداوند (از نظر نظام اجتماع) براى بعضى در برابر بعضى ديگر قرار داده است. به‌سبب انفاق‌هايى كه از اموالشان (در مورد زنان) مى‏كنند (نساء: 34)؛ از آن جهت كه در رفع نيازمندي‌هاي همسر خود مي‌كوشند، به خدمت كار: عن النبيˆ: «خدمتك زوجتك صدقة»؛ خدمت تو به همسرت، صدقه است (صدوق، 1404، ج3، ص 556؛ به نقل از محمد ري‌شهري، 1387، ص 220)؛ از آن حيث كه در كنار و هم‌نشين اويند، به صدقه‌دهنده: پس به‌سوي خانواده‌ات بازگرد كه اين كار تو، براي آنان صدقه است (صدوق، 1404، ج3، ص178)؛ ازآن‌رو كه رزق حلال براي خود و خانواده طلب مي‌كنند، به مجاهد في سبيل الله: هركس روزى را از راه حلال آن براى خود و خانواده‏اش فراهم آورد، همچون مجاهد در راه خداى عزّوجل است (حكيمي، 1380، ج2، ص556)؛ بدان سبب كه به همسرشان رو مي‌آورند، به كسي كه در راه خدا شمشير بركشد: هرگاه رو آورد، دو فرشته او را در آغوش مي‌كشند، و همانند كسي است كه در راه خداوند، شمشير بركشد، و چون مجامعت كند، گناهان او همچون برگ درخت، فرو مي‌ريزند (مجلسي، 1403، ج22، ص124؛ به نقل از محمدي ري شهري، 1387، ص318)؛ و از آن نظر كه با همسر خود مجامعت مي‌كنند، به درختي كه برگ (گناه)هايش فرو مي‌ريزد. فرزند صالح گلي از گل‌هاي بهشت است (مجلسي، 1403، ج10، ص368)، تشبيه شده‌اند.

    فرزند

    فرزند صالح از آن لحاظ كه عطرش هميشه پراكنده و منظرش باعث روشني ديده مي‌شود، به گلي از گل‌هاي بهشت؛ از آن جهت كه حاصل عطوفت باطني انسان است، به ميوة قلب؛ زيرا هر درختى ميوه‏اى دارد و ميوة دل فرزند است (پاينده، 1382، ص333)؛ ازآن‌رو كه براي والدينش استغفار مي‌كند، به ميراثي كه مؤمن پس از مرگش براي خدا بر جا مي‌گذارد: فرزند صالح ميراثي است كه پس از مرگ او براي خدا باقي مي‌ماند (طبرسي، فضل‌بن حسن، 1385ق، ص280)؛ از آن حيث كه پس از والدين به زيباترين شكل يادآور آنان بوده، باعث به نيكي برده شدن نامشان مي‌شود: به زيباترين دو نام فرزند صالح نيكوتر دو ياد است؛ يعنى اسباب ياد كسى به نيكويى دو تا است: يكى فرزند صالح كه از او بماند و ديگرى ساير اسباب آن و فرزند صالح نيكوتر از همة آنهاست يا اينكه آن را با هر سببى كه بسنجند آن نيكوتر است از آن سبب (خوانساري، 1366، ص23)؛ از آن جهت كه والدين در مرگ فرزند صالح براي خدا صبر مي‌كنند، به وزنه‌اي سنگين در ميزان اعمال: پنج چيز بسيار در ميزان عمل سنگين است: «سبحان اللّه»، «الحمد للّه»، «لا اله الا اللّه»، «اللّه اكبر»، و صبر در مرگ فرزند صالح براى خدا (مشكيني، 1424، ص377)؛ تشبيه شده است.

    همچنان‌كه فرزند ناصالح، از آن نظر كه سبب غم و اندوه بسيار در دنيا مي‌شود و چه‌بسا باعث از دست دادن آخرت نيز شود، به يكي از دو دشمن: «فرزند يكى از دو دشمن است، يعنى دشمنى است برابر با ديگر دشمن‌ها؛ زيرا در دنيا سبب غم و اندوه بسيار شود و بسيار باشد كه آدمى از براى او آخرت را هم از دست دهد» (خوانساري، 1366، ج2، ص24)؛ و از آن حيث كه آزاردهنده است، ولي چاره‌اي جز تحمل آن نيست، به پابرجاترين درد (مجلسي، 1403، ج75، ص423) تشبيه شده است.

    روش موعظه

    موعظه يعنى آنچه انسان به واسطة آن پند، عبرت و اندرز گيرد و از معصيت و گناه روي گرداند و به دنيا دلگرم نباشد (مجلسي، 1403، ج2، ص220). از روش موعظه در موارد زير براي ايجاد و تقويت ارزش‌هاي خانوادگي استفاده كرده‌اند:

    موعظه زنان

    يكي از موارد موعظة زنان، هنگامي است كه در ايشان آثار نشوز و نافرماني از همسر مشاهده شود. در چنين موقعيتي، پيش از هرگونه اقدام سخت‌گيرانه‌اي، به شوهران توصيه شده است كه به‌گونه‌اي اثرگذار، از در موعظه و خيرخواهي وارد شوند و آنان را به پرهيز از لجاجت ترغيب كنند: «و اما آن دسته از زنان را كه از سركشى و مخالفت‌شان بيم داريد، پند و اندرز دهيد» (نساء: 34). اهميت موعظه تا آنجاست كه همسران پيامبرˆ از ايشان خواستند كه روزي را براي موعظة ايشان قرار دهند. حضرت آنها را موعظه كرد و فرمود: «هر زنى سه فرزند از او فوت گردد، آنها براى او حجابى و مانعى از آتش جهنم مى‏شود» (جناتي شاهرودي، 1380، ص77). امام صادق† نيز همسران خود را موعظه مي‌كرد و مي‌فرمود: در سجده كمتر از سه تسبيح نگوييد. اگر چنين كرديد كسي از شما نيكورفتارتر نخواهد بود (طبرسي، 1385ق، ص261).

    موعظه مردان

    در مواردي نيز زنان، همسران خود را موعظه و آنان را براي اتخاذ تصميم صحيح راهنمايي كرده‌اند. هنگامي كه مادر موسي† طبق الهام الهي و براي محافظت وي از گزند مأموران فرعون، فرزند نوزاد خود را به دريا افكند و عوامل فرعون او را از دريا گرفتند، قصد كشتنش را داشتند كه همسر فرعون با موعظة شوهر خود، او را از اين كار بازداشت: همسر فرعون (چون ديد آنها قصد كشتن كودك را دارند) گفت: «نور چشم من و توست؛ او را نكشيد شايد براى ما مفيد باشد، يا او را به‌عنوان پسر خود برگزينيم!» و آنها نمى‏فهميدند (كه دشمن اصلى خود را در آغوش خويش مى‏پرورانند) (قصص: 9). اين موعظه نيز مؤثر واقع شد، بدين‌ترتيب خداوند حضرت موسي† را به دامان مادر بازگرداند: ما او را به مادرش بازگردانديم تا چشمش روشن شود و غمگين نباشد و بداند كه وعدة الهى حق است؛ ولى بيشتر آنان نمى‏دانند! (قصص: 13). هنگامي كه زهيربن قين پيام امام حسين† را دريافت كرد، و در پاسخ دادن مردد شد، همسرش او را موعظه كرد و گفت: سبحان اللَّه، عجبا، آيا فرزند رسول اللَّه تو را فراخوانده و تو اجابت نمي‌كني، چه مى‏شد مى‏رفتى و سخن امام را گوش مى‏دادى. زهير نزد امام مشرّف شد، چيزى نگذشته بود كه با شادمانى و با چهرة درخشان بازگشت، و فرمان داد تا خيمه و خرگاه را بركنند و با بار و بنه و خيمه به‏ حسين† پيوست (ابن‌طاووس، 1380، ص117).

    موعظه فرزندان

    منابع اسلامي سرشار از مواردي است كه والدين، فرزندان خود را موعظه كرده‌اند. در اين بخش، به برخي از آن موارد اشاره مي‌شود. حضرت نوح† كه خطر غرق شدن را براي فرزندش پيش‌بيني مي‌كرد، او را به سوار شدن در كشتي و فاصله گرفتن از كافران سفارش مي‌كرد: «و آن كشتى، آنها را از ميان امواجى همچون كوه‏ها حركت مي‌داد؛ (در اين هنگام) نوح فرزندش را كه در گوشه‏اى بود صدا زد: پسرم! همراه ما سوار شو، و با كافران مباش!» (هود: 42).

    مواعظ لقمان به فرزندش ازجملة آن موارد است كه وي را به پرهيز از شرك (لقمان: 13)، جديت در علم‌آموزي: «آنچه لقمان پسرش را به آن موعظه كرد، اين بود كه به او گفت: اى فرزندم، در روزها و شب‌ها و ساعات (زندگى) خود قسمتى را براى خودت در طلب علم و دانش قرار بده؛ زيرا تو براى خود هيچ‌گونه ضايع و تباه‌ساختنى را مانند ترك تحصيل علم هرگز نخواهى يافت» (آشتياني، 1362، ص258)، مدارا با دشمن (جزايري، 1404، ص327)؛ از وصاياى لقمان به پسرش (ناتان) اين است كه به او گفت: اى پسرم سلاح تو در برابر دشمنى كه قصد مقابله با او را دارى مدارا و اعلام رضايت از اوست و هرگز از او دورى نكن، چون تو را حقير يافته و بر تو جرئت مى‏ورزد (مشايخ، 1381، ص471)؛ عمل به وظيفة امام صادق†: لقمان پسرش را چنين موعظه مى‏كرد: پسرم! ... تو بنده‏اى اجيرى و دستور دارى كه كار كنى، و وعده داده‏اند كه در برابر آن مزدى بگيرى، پس كارت را كامل انجام ده، و مزدت را تمام بگير(حكيمي و همكاران، 1380، ج5، ص8) فرا مي‌خواند.

    اميرمومنان† نيز فرزند دلبند خود امام حسن† را به زنده نگه داشتن دل با كمك گرفتن از موعظه فراخوانده است و او را به ترس از خدا، اطاعت از فرامين او، ياد خدا و چنگ‌ زدن به ريسمان او، زهد، يقين، حكمت، ياد مرگ و... توصيه كرده‌اند (نهج‌البلاغه، نامه 31).

    البته اين نكته حايز اهميت است كه در موعظه بايد مخاطب‌شناسي صورت گيرد و موقعيت فرزند لحاظ شود. چنانچه حضرت زكريا† به جهت روحية لطيف و قلب رقيقى كه فرزندش يحيى داشت، هرگاه مى‏خواست مردم را موعظه كند به اطراف خود نظاره مى‏كرد و اگر يحيى را در آن جمع مى‏ديد، سخنى از بهشت و دوزخ بر زبان نمى‏آورد (مشايخ، 1381، ص559).

    موعظة والدين

    در مواردي نيز فرزندان به موعظة والدين خود اقدام كرده، آنان را به پيمودن مسير صحيح رهنمون شده‌اند. مانند فردي كه خود از پيروان موسي† بود و پدرش از هواداران فرعون. امام كاظم† اين موعظه را به اين شكل بيان كرده‌اند: آيا آگاه نشدى بر حال آن كسى كه خودش از اصحاب و ياران موسى† و پدرش از اصحاب فرعون بود، پس هنگامى كه لشكر فرعون به [لشكر] موسى† رسيد براى موعظة پدر [يعنى پند و اندرز دهد] و ملحق كردنش به لشكر موسي از همراهان خود جدا شد، پدر او [با لشكر فرعون] مي‌رفت و آن پسر با او مجادله مي‌كرد و او را به‌سوى حق مي‌خواند تا به كنار دريا رسيدند و هر دو در دريا غرق شدند، پس اين خبر به موسى† رسيد فرمود: آن پسر در رحمت پروردگار است [يعنى رستگار و اهل بهشت است] ولى هرگاه عذاب (خدا) نازل شود براى كسى كه به گناهكار نزديك است جلوگيرى از آن عذاب نيست (آشتياني، 1362، ج1، ص202).

    جمع‌بندي و نتيجه‌گيري

    در منابع اسلامي، از روش‌هاي متعددي براي ايجاد و تقويت ارزش‌هاي خانوادگي استفاده شده است. در اين نوشتار، شش مورد از روش‌هايي كه براي تثبيت اين‌گونه ارزش‌ها به‌كار گرفته شده‌اند، مطرح و مصاديق عملي آن بررسي شد. نخست به روش «اعطاي بينش» اشاره شد كه براساس آن در منابع اسلامي تلاش شده است آگاهي‌هاي عميق و گسترده‌اي در خصوص ارزش‌هاي خانوادگي و نحوة تحقق آنها ارائه شود و با اين شيوه زمينه براي تقويت اين‌گونه ارزش‌ها در خانواده فراهم گردد. بينش‌هاي ياد شده شامل مراحل گوناگون پيش، هنگام و پس از ازدواج و تشكيل خانواده شد. براساس روش «تحميل به نفس»، فرد براي تحقق ارزش‌هاي خانوادگي، به‌رغم كراهت باطني، رفتارهايي مانند اعمال ذيل را انجام مي‌دهد: رفتار و گفتار كريمانه با والدين، حتي در صورت بدرفتاري آنان؛ پرهيز از ازدواج با فرد بي‌ايمان به‌رغم امتيازات ديگر وي؛ صبر و شكيبايي در برابر كج‌خلقي همسر.

    براساس روش «الگويي»، براي تحقق ارزش‌هاي خانوادگي، زنان، شوهران، والدين و فرزندان با سرمشق گرفتن از سيرة اولياي الهي مي‌توانند چنين ارزش‌هايي را در خانواده تثبيت كنند. «دعا» براي بهره‌مندي از همسر شايسته، والدين، همسر و فرزندان نيز روش ديگري براي تحقق ارزش‌هاي خانوادگي به‌شمار مي‌رود. همچنين قرآن كريم و منابع روايي با «تمثيل» و «تشبيه» كوشيده‌اند روابط همسران، والدين و فرزندان را به‌طور ملموس بيان كنند و از اين منظر به تبيين و تصحيح روابط خانوادگي ياري رسانند.

    سرانجام «موعظه»، يعنى آنچه انسان با آن پند و عبرت و اندرز گيرد و از معصيت و گناه روي گرداند و به دنيا دلگرمي پيدا نكند، در تربيت خانوادگي كانون استفاده منابع اسلامي قرار گرفته و بيان شده است كه همسران، والدين و فرزندان مي‌توانند با بهره‌گيري از اين روش، زمينة تحقق ارزش را در خانواده فراهم سازند.

     

     

    References: 
    • آشتياني، ميرزااحمد و شاگردان(1362)، طرائف الحكم يا اندرزهاي ممتاز، تهران، كتابخانه صدوق.
    • ابن طاووس، سيدرضي¬الدين(1380)، لهوف، ترجمة سيدابوالحسن ميرابوطالبي، قم، دليل ما.
    • اربلي، علي¬بن¬عيسي(1382)، كشف الغمه، ترجمه و شرح علي بن حسين زواره¬اي، تهران، اسلاميه.
    • باقري، خسرو(1380)، نگاهي دوباره به تربيت اسلامي، تهران، مدرسه.
    • پاينده، ابوالقاسم (1382)، نهج الفصاحه مجموعه كلمات قصار حضرت رسول، تهران، دنياي دانش.
    • جزايري، سيدنعمت الله(1404)، النور المبين في قصص الانبياء و المرسلين، قم، آيت الله مرعشي.
    • جناتي¬شاهرودي، حسين(1380)، آرامش دل داغديدگان، قم، روح.
    • حاجي¬ده¬آبادي، محمدعلي(1377)، درآمدي بر نظام تربيتي اسلام، قم، مركز جهاني علوم اسلامي.
    • حجازي، سيدمهدي و ديگران (1419)، درر الاخبار، قم، دفتر مطالعات تاريخ و معارف اسلامي.
    • حسين¬خاني، هادي(1390)، معيارهاي انتخاب همسر از ديدگاه اسلام و ساخت مقياس آن، پايان نامه دكترا، رشته علوم تربيتي قم، مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني،.
    • حكيمي، محمدرضا، وديگرن (1380)، الحياه، ترجمة احمد آرام، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامي.
    • حلي، احمدبن¬فهد(1407)، عده الداعي و نجاح الساعي، قم، دارالكتاب الاسلامي.
    • خرمشاهي، بهاء¬الدين و مسعود انصاري(1376)، پيام پيامبر، تهران، منفرد.
    • خوانساري، جمال¬الدين(1366)، شرح آقا جمال الدين خوانساري بر غررالحكم، تهران، دانشگاه تهران.
    • الديلمي، الحسن¬بن¬ابي¬الحسن (1412)، ارشاد القلوب الي الصواب، قم، شريف رضي.
    • راوندي، سيدفضل الله(1376)، النوادر للراوندي، ترجمة احمد صادقي¬اردستاني، تهران، بنياد كوشانپور.
    • رسولي¬محلاتي، سيدهاشم(1369)، صحيفه علويه، تهران، اسلامي.
    • رضايي، سيدعبدالحسين(1364)، كتاب الروضه در مباني اخلاق، تهران، اسلاميه.
    • سالاري¬فر، محمدرضا (1385)، خانواده در نگرش اسلام وروان شناسي، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه.
    • سيف، علي¬اكبر(1388)، روانشناسي پرورشي نوين، تهران، نشر دوران.
    • شريفي، احمدحسين(1388)، خوب چيست؟ بد كدام است؟، قم، موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره).
    • شعيري، تاج¬الدين (1405)، جامع الاخبار، قم، رضي.
    • صدوق، محمدبن¬علي (1404)، من لا يحضره الفقيه، قم، جامعه مدرسين حوزه علميه قم.
    • طبرسي، حسن (1370)، مكارم الاخلاق، قم، شريف رضي.
    • طبرسي، فضل¬بن¬الحسن(1380)، الآداب الدينيه للخزانه المعينيه، ترجمة احمد عابدي، قم، زائر.
    • ـــــ ، (1385ق)، مشكاه الانوار في غرر الاخبار، نجف، حيدريه.
    • فتحعلي، محمود و جمعي از نويسندگان(1381)، درآمدي بر مباني انديشه اسلامي(فلسفي، كلامي، سياسي)، قم، مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره)
    • قرائتي، محسن (1376)، تفسير نور، قم، مؤسسه در راه حق.
    • القرشي، باقرشريف(1372)، تحليلي از زندگاني امام سجاد، مترجم محمد رضا عطايي، مشهد، آستان قدس رضوي.
    • كليني، محمدبن¬يعقوب (1365)، الكافي، تهران، دار الكتب الاسلاميه.
    • المالكي¬الاشتري، ورام¬بن¬ابي¬فراس(بي تا)، مجموعه ورام، قم، مكتبه الفقيه.
    • محمدي¬ري¬شهري، محمد (1387)، تحكيم خانواده از نگاه قرآن و حديث، با همكاري عباس پسنديده، ترجمة حميد رضا¬شيخي، قم، دار الحديث.
    • ـــــ ، (1381)، ميزان الحكمه، ترجمة حميدرضا شيخي، قم، دارالحديث.
    • محمدي‌شاهرودي، عبدالعلي(1377)، معاني الاخبار، ترجمة محمدي، تهران، دارالكتب الاسلاميه.
    • مجلسي، محمدباقر (1403)، بحار الانوار، بيروت، مؤسسة الوفاء.
    • ـــــ ، (1384)، حيات القلوب، قم، سرور.
    • مروجي¬طبسي، محمدجواد(1387)، حقوق فرزندان در مكتب اهل بيت عليهم السلام، قم، موسسه بوستان كتاب.
    • مشايخ، فاطمه(1381)، قصص الانبياء(قصص قرآن)، تهران، فرحان.
    • مشكيني، علي(1424)، تحرير المواعظ العدديه، قم، الهادي.
    • مطهري، مرتضي(1373)، تعليم و تربيت در اسلام، تهران، صدرا.
    • Brandenburg, Mark, Top ten ways to teach values to your kids,from:http://halife.com/family/teach_values_to_kids.html
    • Goodwin, Y. Paula. (2003). African American and European American Women’s Marital WellـBeing. Journal of Marriage and family. vol. 65, no.3, pp.550ـ 560.
    • Jeff(2009)from: http:// mysuperchargedlife.com/.../five-family-values-to-teach-our-kids-and-our-bankers/‏ ‏
    • Khaula Shah(2009) MUHAMMADSAW: THE RESTORER OF FAMILY VALUES, from:www.alislam.org/.../Muhammad-saw-The-restorer-of-family-values-20090131MN.pdf
    • Kruger, Sherri (2010) Top 10 Essential Family Values, from: www.zenfamilyhabits.net/2010/02/top-10-essential-family-values/
    • Kvols, Kathryn(2008) 8 Ways to Teach Your Child Values, from: www.incaf.com/articles/8_Ways_to_Teach_Values_to_Your_Children.pdf‏
    • Markham, Howard., Kim. Halford., and Kristin. Lindahi. (2000). Marriage, Encyclopedia of Psychology.
    • Onedera, Jill Duba (2008) The Role of Religion in Marriage and Family Counseling,Taylor & Francis Group,LLC.
    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    حسینخانی، هادی.(1392) ارزش‌های خانوادگی و روش‌های تحقق آن از دیدگاه اسلام. دو فصلنامه اسلام و پژوهش‌های تربیتی، 5(2)، 83-102

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    هادی حسینخانی."ارزش‌های خانوادگی و روش‌های تحقق آن از دیدگاه اسلام". دو فصلنامه اسلام و پژوهش‌های تربیتی، 5، 2، 1392، 83-102

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    حسینخانی، هادی.(1392) 'ارزش‌های خانوادگی و روش‌های تحقق آن از دیدگاه اسلام'، دو فصلنامه اسلام و پژوهش‌های تربیتی، 5(2), pp. 83-102

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    حسینخانی، هادی. ارزش‌های خانوادگی و روش‌های تحقق آن از دیدگاه اسلام. اسلام و پژوهش‌های تربیتی، 5, 1392؛ 5(2): 83-102