شناسایی عوامل مؤثر در انحرافات جنسی زنان از دیدگاه مردان و زنان
Article data in English (انگلیسی)
طرح مسأله
انسان در طول تاريخ همواره از انواع انحرافات و آسيبهاي اجتماعي رنج برده و در جستجوي علل و عوارض اين موضوع و رهايي از آن بوده است؛ چرا كه به واسطة اجتماعي بودن انسان، هر گونه خلل و چالشي در هر زمينهاي ميتواند پيكرة جامعه را تحت تأثير قرار داده و سلامت ساختار اجتماعي را به مخاطره اندازد. گفتني است كه واژه «انحراف» از صدها سال پيش در انديشه و گفتار بشري به كار ميرفته، ولي تبيين مصاديق جامعهشناختي آن نسبتاً جديد است. جامعهشناسان و جرمشناسان، انحراف را به رفتاري اطلاق ميكنند كه مخرب زندگي بوده، مورد سرزنش قرار گيرد يا موجب لكهدار شدن شخصيّت و جريمه گردد.[1] دوب[2] (998) انحرافات اجتماعي را عبارت از هر نوع وضعيت يا رفتاري ميداند كه اعضاي قويتر يك گروه اجتماعي، طي آن، بهطور معقول، تخلفي جدي را نسبت به ارزشها يا معيارهاي مهم خود مرتكب شوند. آلبرت كوهن[3] نادرستي، رذالت، تعارض، تقلب، خدعه، جنايت،و نظاير اينها را انحراف ميداند. سپس در ادامه ميافزايد: فهرست كردن اينگونه انحرافها يا كجرويهاي گوناگون امكانپذير نيست. وي به طور دقيق رفتار خاصي را به عنوان انحراف مشخص نميكند؛ زيرا بر آن است كه هيچ رفتاري خود به خود انحراف نيست، بلكه زماني يك رفتار «انحرافآميز» ناميده ميشود كه به عنوان «رفتاري غيرعادي» تعريف شود. آلكس اينكلز[4] اصطلاح «منحرف» را از لحاظ ويژه رفتاري بسيار گنگ و نارسا ميبيند. از اينرو، معتقد است كه انحراف نهتنها با توجه به قوانين مدون اجتماعي، بلكه با ملاحظه اعمال و امور مورد توافق همگان نيز جنبه نسبي دارد و لازم است بين هنجارهايي كه از طريق ميانگينهاي آماري تعيين شده با آنچه از طريق مفاهيم اجتماعي، رفتار درست يا اخلاقي تعيين ميشود، تفاوت قايل شويم.[5]
بنابراين، براي اينكه عملي عنوان انحراف يا كجروي به خود گيرد، بايد عوامل زيادي را در نظر گرفت. اين عوامل شامل اهميت نسبي هنجارها در ديدگاه افراد، موقعيت خاصّ آن رفتار و ويژگيهاي فردي و اجتماعي شخصي است كه عمل را انجام داده است.
بايد دانست جامعهشناسان براي فهم علل انحراف، به عوامل اجتماعي و فرهنگي شكلدهندة رفتار انسان توجه ويژهاي دارند و در تبيينهاي جامعهشناختي، بر ساختار اجتماعي و الگوهاي كنش متقابل فرد و ديگر اعضاي جامعه تكيه كرده، به موارد زير اشاره ميكنند:
1. جامعهپذيري ناقص: بر اساس اين نظريه، اگر فردي درست اجتماعي نشده باشد، هنجارهاي فرهنگي را با شخصيت خود عجين نميسازد. از اينرو، نميتواند ميان رفتار شايسته و رفتار ناشايست تمايز قايل شود.
2. انحرافآموزي: جامعهشناسان معتقدند كه بسياري از رفتارهاي انحرافي اكتسابي و قابل سرايت از شخصي به شخصي ديگر است. براي مثال، ساترلند[6]ميگويد: براي آنكه شخص تبهكار گردد، نخست بايد ياد بگيرد كه چگونه تبهكار شود. اين فرايند يادگيري در اثر كنش متقابل فرد با ديگران حاصل ميشود.
3. ناسازگاريهاي فرهنگي و ساختار اجتماعي: هر جامعه نهتنها هدفهاي پذيرفته شده فرهنگي دارد، بلكه ابزار پذيرفته شده را نيز براي نيل به اين هدفها در اختيار دارد. هرگاه به عللي اين ابزار در اختيار فرد گذارده نشود، احتمال ميرود منحرف گردد. كتله[7] بر اين عقيده است كه اجتماع مسئول تمام جرايم است؛ زيرا خود عامل بهوجودآورنده آن است. اجتماع آلوده، از انسانهاي درستكار و پاكسرشت، موجوداتي ناسازگار، نادرست و ناپاك ميآفريند و آنان را براي ايفاي نقشهاي ناپسندآماده ميسازد.[8]
حال، در ميان انحرافهاي گوناگون اجتماعي، «روسپيگري» به عنوان فساد و انحراف برخي زنان، پديدهاي خاص با چهرهاي ويژه است. روسپيگري از كهنترين و باسابقهترين انحرافات بشري است كه ردپاي آن را ميتوان در طول تاريخ مشاهده كرد. اين موضوع از قديميترين تراژديهاي تاريخ بشري بوده و هست.[9]
قدمت و رواج روسپيگري تا بدان جاست كه در بسياري از سرزمينهاي كهن براي اين پديده خداياني قايل بوده و براي آن نمادهايي ساختهاند. ايناري[10] در ميان پيروان مذهب «شينتو» علاوه بر خداي زايش و برنج، الهه روسپيگري است.[11] از اينرو، در آتن زنان روسپي به نام «آفروديته» معابدي ميساختند و او را حامي و تكيهگاه خود ميدانستند.[12] به طور كلي، از قرنها پيش از ميلاد مسيح تاكنون ـ جز در مواردي نادر ـ مفهوم روسپيگري عبارت است از «برقراري رابطة جنسي با هدف كسب دستآوردهاي مادي» بوده است.[13] با اين حال، صفحات تاريخ شهادت ميدهند كه در سراسر قرون و اعصار، اين حاكمان و صاحبمنصبان بودهاند كه به صورت آشكار و نهان بالاترين بهرة اقتصادي و سياسي را از اين رهگذر به چنگ آوردهاند. براي نمونه، 650 سال پيش از ميلاد، در زمان حكومت ژو[14] در چين درمحلههايي كه با چراغهاي خاصي آراسته شده بودند، روسپيان از تجار و صاحبمنصبان پذيرايي ميكردند و بدينسان از مهرههاي اساسي در رونق اقتصادي چين بودند.[15] يافتههاي تاريخي نشان ميدهد كه، روميها نخستين افرادي بودهاند كه در مغربزمين براي روسپيان و روسپيخانهها به طور رسمي جواز صادر كردهاند.[16] اين در حالي است كه، شرقيها قرنها پيش از اين تاريخ چنين ميكرده و از اين طريق همواره ماليات كلاني دريافت ميداشتهاند.[17]
بايد توجه داشت كه پديدههاي اجتماعي به دليل ماهيت پيچيدهشان كمتر با رويكرد تكعاملي تبيين ميشوند. بررسي و تحليل عوامل مؤثر در انحرافات جنسي نيز از اين قاعده مستثني نيست. عوامل تأثيرگذار در اين زمينه ميتواند متعدد و داراي جنبههاي خرد و كلان اجتماعي، اقتصادي، فرهنگي، سياسي، شخصيتي، رواني و... باشد. امروزه جامعة جهاني ترغيب شده است تا با جديت بيشتر بر رشد انساني دختران تمركز يابد و با دقت و نظر عميق به مسألة ويژه و بسيار حساس ايشان بپردازد؛ زيرا آغاز مشكلات جوامع را ميتوان در بيتوجهي به نيمي از جمعيت مولد و زاينده جهان، بهويژه دختران، جستجوكرد.[18] با توجه به ترسيم الگوي زن مسلمان بر اساس ابعاد فردي، اجتماعي و خانوادگي حضرت فاطمه زهرا() و تدوين برنامة عملي ملي بر اساس الگوي فاطمي[19] و نظر به نقش سازنده و بسزايي كه زنان در رشد و ترقي فردي و اجتماعي جامعه دارند، چنانچه اين قشر دچار نقيصه و آسيبي گردند، به همان نسبت ميتوانند به يكي از معضلات اساسي جامعه، به ويژه عاملي خانمانسوز و بنيانبرافكن براي خانواده تبديل شوند. از سوي ديگر، با توجه به موقعيت كشور عزيزمان و اهداف ترقي گرايانه ـ كه از دغدغههاي هر ايراني، به ويژه مسئولين است ـ و نيز براي آنكه به جهانيان ثابت كنيم نام ايران و ايراني همواره با فرهنگ، تمدن و پيشروي در عرصههاي مختلف دانش، صنعت، كشاورزي و پژوهش گره خورده است، بايد در درجة نخست به سلامت جامعه همّت گماشت؛ چرا كه اين اهداف، در يك جامعة سالم، سريعتر و مطلوبتر تحقق خواهد يافت. از طرفي نيز جامعة سالم در گروه خانوادة سالم و خانوادة سالم وابسته به مادر و همسري سالم است. اگر سلامت جامعه به واسطة انحراف زن مخدوش گردد، پيامدهاي اين امر موجب ميشود كه به جاي پرداختن به دغدغههاي علمي و پژوهشي، انديشهها به سمت چهرهها و آثار اين انحرافات معطوف گردد. از سوي ديگر، در يك جامعة سالم، به جاي آنكه هزينههاي گزاف صرف نگهداري و بازپروري زنان منحرف گردد، در مواردي چون ارتقاي كيفيت تحصيل، رشد فرهنگ، آگاهي جامعه و خانوادهها و ايجاد سالنهاي ورزشي و تفريحي هزينه ميشود. ضمن آنكه اين موارد خود ميتواند از عوامل مهم و مؤثر در پيشگيري از انواع انحرافها باشد.
حال، با توجه به مطالب ياد شده، انجام چنين پژوهشهايي ضروري و كارگشا به نظر ميرسد. وظيفة سازمانها و نهادهاي دستاندركار در اصلاح آسيبهاي اجتماعي است كه با پرداختن به جنبههاي گوناگون اين پديدة تلخ و بررسي ديدگاهها و راهكارهاي مختلف، در ريشه كني اين معظل بنيانبرانداز دست ياري به يكديگر بسپارند و راههايي براي پيشگيري و مقابله با آن ارائه نمايند. بر اين اساس، پس از بررسيهاي مكرر نگارنده و مصاحبه با صاحبنظران و برخي افراد مسئول در مراكز نگهداري زنان، پژوهش حاضر، انحرافات جنسي در بانوان را «انحراف اجتماعي» به شمار آورده و با بررسي ديدگاه افراد متعدّد در گروههاي سني مختلف، با فرهنگها، عقايد، ميزان تحصيل و شغلهاي گوناگون و نيز بر اساس تجرّد و تأهّل اين افراد به بررسي عوامل اقتصادي، فرهنگي و خانوادگي مؤثر در انحراف جنسي زنان ميپردازد.
روش پژوهش
پژوهش حاضر از نوع «كاربردي» است. با توجه به ماهيت موضوع و هدفهاي اين پژوهش از روش «توصيفي ـ پيمايشي» استفاده شده است. جامعة آماري پژوهش 1782 نفر شامل تمام دانشجويان در همة رشتههاي موجود و تمامي كاركنان، مديران، استادان، اعم از زن و مرد، متأهل و مجرد، شهري و روستايي است كه در دانشگاه آزاد اسلامي واحد اردستان حضور دارند. از آنجا كه دربارة سوژة ياد شده تا كنون تحقيقي بدين صورت انجام نشده بود تا اين واريانس مشخص باشد، براي برآورد اين واريانس و تعيين حجم نمونه، ابتدا گروهي بيست نفره از افراد آزمودني به صورت تصادفي انتخاب گرديده و از طريق توزيع پرسشنامه در ميان ايشان، واريانس محاسبه شد. بر اساس واريانس و فرمول حجم نمونه،[20] به عنوان حجم نمونه132 نفر شامل 85 نفر از ميان دانشجويان، 21 نفر از مديران و استادان و 26 نفر كاركنان انتخاب شدند. چون يكي از اهداف پژوهش، مقايسة ديدگاههاي آزمودنيها بود، از روش نمونهگيري طبقهاي استفاده شده است.
جدول (1) توزيع فراواني پاسخگويان بر حسب جنسبت و به تفكيك نقش
پاسخگويان
زن
مرد
جمع
فراواني
درصد
فراواني
درصد
فراواني
درصد
اساتيد و مديران
6
5/4
15
4/11
21
9/15
دانشجويان
36
3/27
49
1/37
85
4/64
كاركنان
12
1/9
14
6/10
26
7/19
ابزار اندازهگيري و روش گردآوري دادهها: با توجه به اهداف پژوهش، از پرسشنامه به عنوان ابزار گردآوري اطلاعات استفاده شده است. اما چون پرسشنامة استانداردي در اين زمينه وجود نداشت، از پرسشنامة محقق ساخته استفاده گرديده است. اين پرسشنامه شامل 46 سؤال بسته پاسخ از نوع مقياس درجهبندي ليكرت و يك سؤال باز پاسخ ميباشد كه با توجه به سؤالات اساسي پژوهش و بر اساس مطالعات دربارة پيشينة آن و همچنين تجربيات محقق و تبادل نظر با تني چند از مشاوران و متخصّصان در اين زمينه تهيه شده است. روايي پرسشنامه از روش روايي محتوا با استفاده از نظر متخصصان مورد
تأييد قرار گرفت. در مورد ضريب پايايي پرسشنامه از طريق فرمول آلفاي كرونباخ[21] (35/94) سطح 95% اطمينان براي پرسشنامه برآورد شد. تجزيه وتحليل دادههاي پژوهش در دو سطح توصيفي و استنباطي و با استفاده از نرمافزار (spss) انجام شده است. در سطح آمار توصيفي، با استفاده از مشخصههاي آماري نظير (فراواني، درصد، ميانگين و انحراف معيار) و در سطح آمار استنباطي، از آزمونهاي t تكمتغيره، آزمون t با دو گروه مستقل و آزمون تحليل واريانس استفاده شده است.
يافتههاي پژوهش
پرسش يك. آيا عوامل خانوادگي در انحرافات جنسي زنان مؤثراست؟
جدول2. توزيع ميانگين نمرات پاسخگويان در خصوص تأثير عوامل خانوادگي در انحرافات جنسي زنان
عوامل خانوادگي و انحرافات جنسي
X
S
Sing
T
689/3
477/0
000/0
57/16
با توجه به اينكه t مشاهده شده در انحرافات جنسي از tبحراني جدول در سطح خطاي 01/، (32/2) بزرگتر است، 0H ردّ ميشود و فرضية مقابل مبني بر تأثير عوامل خانوادگي در انحرافات جنسي زنان پذيرفته ميشود.
به منظور بازيابي سؤال فوق، موارد ذيل مورد بررسي قرار گرفت، امّا به لحاظ اختصار از رسم جداول مربوط خودداري گرديده، تنها به بيان برخي نتايج پرداخته ميشود.
موارد بررسي
الف. نقش ارتباط اعضاي خانواده در انحرافات جنسي زنان.
ب. تأثير عدم توجه به نيازهاي زنان در انحرافات جنسي آنان.
ج. نقش نگرش، رفتار و آگاهيها در اين انحرافات.
د. تأثير سنّتها، عقايد و قوانين مربوط به ازدواج در انحرافات جنسي زنان.
ه . تأثير تجربههاي جنسي يا مشاهدة آن در دوران كودكي در اين انحرافات.
و. تأثير عوامل محيطي در اين موضوع.
به طوركلي، نتايج حاصل از بررسي پرسشهاي فوق نمايانگر آن است كه آزمودنيها عوامل ذيل را در انحراف جنسي زنان مؤثر دانستهاند:
يك. نبود روابط سالم و صميمي ميان والدين؛
دو. عدم روابط صميمي بين والدين و فرزندان دختر؛
سه. فراواني جمعيت خانواده؛
چهار. عدم توجه به نيازهاي عاطفي، روحي و جنسي زنان؛
پنج. تبعيض ميان فرزندان دختر و پسر؛
شش. نگرشهاي بدبينانه و عدم آگاهي از نيازهاي جنسي دختران؛
هفت. نبود آگاهي و رفتار نادرست در ارضاي نيازهاي جنسي توسط دختران؛
هشت. نگرشهاي سنتي غلط در مورد ازدواج مجدد؛
نه. ازدواج تحميلي و سختگيريهاي بيمورد در امر ازدواج؛
ده. فاصلة سني زياد زوجين؛
يازده. مشاهدة صحنة جنسي يا تجربة آن در دوران كودكي؛
دوازده. بيتوجهي و ناآشنايي نسبت به محيط زندگي و حضور مهاجران خارجي.
پرسش دو. آيا عوامل فرهنگي در انحرافات جنسي زنان مؤثر است؟ (جدول 3)
جدول 3. توزيع ميانگين نمرات پاسخگويان دربارة تأثير عوامل فرهنگي در انحرافات جنسي زنان.
عوامل فرهنگي و انحرافات جنسي
X
S
Sing
T
262/3
750/0
000/0
01/4
با توجه به اينكه t مشاهده شده در انحرافات جنسي در سطح خطاي 01/0 (32/2) بزرگتر است، 0 Hرد ميشود و فرضية مقابل مبني بر تأثير عوامل فرهنگي در انحرافات جنسي زنان پذيرفته ميشود.
به منظور بررسي سؤال فوق، نقش رسانهها و امكانات تفريحي، ورزشي و مطالعاتي بر انحرافات جنسي زنان تحليل و بازيابي گرديد. نتايج حاصل از بررسي پرسشهاي فوق نشان دهندة آن است كه، آزمودنيها عواملي چون استفادة نادرست از تلفن همراه، ديدن تصاوير مبتذل از رسانههاي گوناگون (تلويزيون، ويدئو، رايانه، اينترنت و...) و كمبود امكانات ورزشي، تفريحي و مطالعاتي را در انحراف جنسي زنان مؤثر دانستهاند.
پرسش سه. آيا عوامل اقتصادي در انحرافات جنسي زنان مؤثر است؟ (جدول4)
جدول4. توزيع ميانگين نمرات پاسخگويان در خصوص تأثير عوامل اقتصادي در انحرافات جنسي زنان
عوامل اقتصادي و انحرافات جنسي
X
S
Sing
T
178/3
782/0
10/0
319/2
با توجه به اينكه tمشاهده شده در انحرافات جنسي در سطح خطاي 01/0 (32/2) كوچكتر است، فرضية صفر ردّ نميشود و فرضية تحقيق مبني بر تأثير عوامل اقتصادي در انحرافات جنسي زنان رد ميگردد. به عبارت ديگر، عوامل اقتصادي در انحرافات جنسي زنان مؤثر نيست. به منظور بررسي پرسش ياد شده، تأثير عواملي چون سرپرست خانوار بودن، اعتياد و بيكاري سرپرست خانواده، سختگيري مالي و رفاه اقتصادي، كمبود و هزينة فراوان استفاده از امكانات ورزشي، تفريحي و مطالعاتي بر انحرافات جنسي زنان مورد بررسي قرار گرفت. نتايج حاصل از اين بررسي نشان داد كه، آزمودنيها عواملي چون سرپرست خانوار بودن، بيكاري همسر، اعتياد وي، سختگيري مالي و رفاه اقتصادي را از عوامل مؤثر در انحراف جنسي زنان شمردند، ولي بيكاري پدر خانواده و هزينة زياد امكانات ورزشي، تفريحي و مطالعاتي را عامل مؤثر در اين امر ندانستند.
همچنين نتايج حاصل از ديدگاه آزمودنيها با توجه به متغيرهاي جنس، شهري و روستايي، مجرد و متأهل بودن و نقش (استاد، مدير، كارمند و دانشجو بودن) مورد مقايسه قرار گرفت كه به لحاظ اختصار تنها برخي نتايج ذكر خواهد شد.
پرسش چهار. آيا ميان نظريّات پاسخگويان زن و مرد در خصوص تأثير عوامل خانوادگي، فرهنگي و اقتصادي در انحرافات جنسي زنان تفاوت وجود دارد؟
جدول 5. مقايسة ديدگاه پاسخگويان زن و مرد دربارة تأثير عوامل خانوادگي، اقتصادي و فرهنگي در انحرافات جنسي زنان.
عوامل مؤثر در انحرافات جنسي
زن
مرد
T
P
X
S
X
S
خانوادگي
681/3
463/0
694/3
490/0
47/0
442/0
فرهنگي
291/3
717/0
242/3
775/0
373/0
355/0
اقتصادي
173/3
829/0
181/3
753/0
061/0
476/0
با توجه به tتفاوت بين ميانگينهاي مشاهده شده در خصوص تأثير عوامل خانوادگي، فرهنگي و اقتصادي در انحرافات جنسي زنان در سطح (P<0/01) معنادار نيست. بنابراين، ميان نظريّات پاسخگويان زن و مرد در خصوص تأثير اين عوامل در اين موضوع تفاوت معناداري وجود ندارد.
پرسش پنج. آيا ميان ديدگاههاي پاسخگويان مجرد و متأهل (زن و مرد) در مورد تأثير عوامل خانوادگي، فرهنگي و اقتصادي در انحرافات جنسي زنان تفاوت وجود دارد؟
جدول6. مقايسة نظريّات پاسخگويان مجرد و متأهل دربارة تأثير عوامل خانوادگي، فرهنگي و اقتصادي در انحرافات جنسي زنان.
عوامل مؤثر در انحرافات جنسي
مجرد
متأهل
F
P
زن
مرد
زن
مرد
خانوادگي
X
S
X
S
X
S
X
S
578/3
72/0
646/3
68/0
064/4
134/0
764/3
082/0
561/3
061/0
فرهنگي
164/3
114/0
171/3
109/0
74/3
213/0
34/3
131/0
875/1
175/0
اقتصادي
078/3
120/0
077/3
115/0
508/3
224/0
332/3
137/0
314/0
578/0
با توجه به اينكه F مشاهده شده در خصوص تأثير عوامل خانوادگي، فرهنگي و اقتصادي در انحرافات جنسي در سطح 01/0 P<معنادار نميباشد. بنابراين، ميان ديدگاه پاسخگويان زن و مرد متأهل و مجرد در مورد تأثير عوامل ياد شده در انحرافات جنسي زنان تفاوت معنادار آماري وجود ندارد.
نتيجهگيري
پديدههاي اجتماعي به جهت ماهيت پيچيدة آنها كمتر با رويكرد تكعاملي تبيين ميشوند. بررسي و تحليل عوامل مؤثر در انحرافات جنسي نيز از اين قاعده مستثني نيست. از اينرو، اين عوامل بسيار متعدد و داراي جنبههاي خرد و كلان اجتماعي، اقتصادي، فرهنگي، سياسي، شخصيتي، رواني و... است. در پژوهش حاضر، با تأمّل در جنبههاي مختلف خانوادگي، فرهنگي و اقتصادي به بررسي انحرافات جنسي زنان ـ كه بر اساس مطالعات محقق و تجربيات چندسالة محقق در امر مشاوره، در اولويت بررسي بود ـ از ديدگاه افرادي كه قشر تحصيلكردة جامعه به شمار رفته و اكثريت آنان (6/86%) را افراد (18 ـ 31) ساله تشكيل ميداد، پرداخته شده و همانگونه كه نتايج جداول 2 و3 و بررسي پاسخهاي آزمودنيها نيز نشان ميدهد، پرسشهاي اول و دوم پژوهش مبني بر تأثير عوامل خانوادگي و فرهنگي در انحرافات جنسي زنان، در سطح 99% اطمينان مورد تأييد قرار گرفت. چنانكه جامعهشناسان نيز بر اين باورند كه در ميان اين عوامل، خانواده از عوامل مهمّي است كه ميتواند بيشترين نقش را در جلوگيري از بروز انحرافات و جرايم اجتماعي ايفا نمايد؛ همان گونه كه ميتواند عامل مؤثري در بروز رفتارهاي انحرافي باشد. بنابراين، اگر محيط خانواده در دوران كودكي فرد، محيطي سالم، مناسب و بسامان باشد، احتمال مصونيت فرد از انجام رفتارهاي انحرافي و نابهنجار بسيار فراوان است.[22]
در پژوهش حاضر عوامل گوناگون خانوادگي، از جمله روابط والدين، جدايي آنان، رفتارهاي ستيزهجويانه و روابط سرد در خانواده، مهاجرت و بيتوجهي به سلامت و امنيت محيط اجتماعي، فراواني جمعيت خانواده، ازدواجهاي تحميلي، تفاوت زياد سني زوجين، سن ازدواج، بيتوجهي به نيازهاي عاطفي و جنسي زنان، عدم احترام و توجه به شخصيت زنان، فقدان آگاهي كافي نسبت به نيازهاي جنسي و عواقب انحرافات جنسي، مشاهدة صحنههاي جنسي يا تجربة آن در دوران كودكي و... مورد توجه قرار گرفت.
از ميان سؤالاتي كه عوامل خانوادگي را مورد بررسي قرار ميداد، پرسش شماره يك با 5/90% بيشترين درصدموافقت را به خود اختصاص داد؛ يعني آزمودنيها ارتباط صميمانة والدين را مهمترين عامل در جلوگيري از انحرافات جنسي دانستند. اين در حالي است كه، اين ميزان موافقت اعلام شده، بيش از اعلام موافقت در خصوص روابط صميمانة يكي از والدين با دختران ميباشد. حال هر دو رابطة ياد شده بر اساس اين آزمون با 86% اعلام موافقت نشان از آن دارد كه گرچه روابط صميمي ميان والدين و فرزندان امري ضروري و مانعي نيرومند در برابر انحراف است، اما روابط بين والدين مهمتر ميباشد؛ زيرا اگر مربيان و مديران خانواده، آگاه، مدبر و به واقع مديراني شايسته باشند، ساير ويژگيها، روابط و رفتارهاي مثبت نيز در ساية تدبير و آگاهي رقم خواهد خورد. اين موضوعي است كه آزمودنيها بدان واقف بودهاند و چنانچه والدين گرامي نيز از اين حقيقت آگاه گردند، كه مهمترين عامل مشكلات دختران خود را به دست خويش رقم ميزنند، اميد ميرود كه در رفتارهاي خود بيشتر تأمّل و تجديد نظر نمايند.
همچنين پرسشهاي ديگري كه بيشترين درصد موافقت را كسب نموده و آزمودنيها بيتوجهي به آنها را عامل اساسي انحراف جنسي زنان دانستهاند، به ترتيب عبارتند از: بيتوجهي به نيازهاي عاطفي دختران، بيتوجهي به نيازهاي جنسي همسر، عدم ارتباط صميمانة پدر و دختر و عدمارتباط صميمانة مادر و دختر. دربارة دو مورد اخير با 86% نظر موافق، به يك اندازه اعلام موافقت شده و اين نشان دهندة اين اصل است كه ارتباط ميان پدر و دختران بايد به اندازة رابطة مادر و دختر صميمي و دوستانه باشد؛ چراكه دختران به همان نسبت كه به مادر و عواطف مادرانه نياز دارند، به پدر و نوازشهاي پدرانه نيازمندند. چه بسيار دختراني كه به سبب بيمهريهاي پدر به انحرافات كشيده شدهاند. چنانكه 5/43% زنان روسپي در زمان زندگي با خانواده به ميزان زيادي كمبود محبت احساس كردهاند. اين درحالي است كه، از ميان زنان عادي تنها 7/2% با اين موقعيت روبهرو بودهاند.[23] از اينرو، بايد توجه داشت پيش از آنكه فردي روسپي شود ـ به گونهاي كه اين عمل براي او به صورت يك شغل تعريف شود ـ زمينههاي آسيبپذيري در او شكل ميگيرد كه از منظر روانشناسي اجتماعي در سوق دادن وي به همة اشكال عرضه و تقاضاي جنسي مؤثر است. اين زمينهها و عوامل عبارتند از: فقدان حمايت اجتماعي، بدسرپرستي، فقدان پدر، مادر يا هر دو، تجربة جنسي در دوران اولية رشد، تجربة مكرر ناكامي، مقايسة اجتماعي، اجبار، پاداش، تجرد و نياز جنسي، سبكهاي تربيتي ناموفق و...[24]
از زاويهاي ديگر، در بررسي عوامل فرهنگي انحراف جنسي زنان، به بررسي وسايل ارتباط جمعي، عوامل محيطي و امكانات فرهنگي پرداخته شده است. البته، دربارة تأثير وسايل ارتباط جمعي تحقيق جامعي صورت نگرفته است؛ زيرا تأثير آن قابل مشاهده و به ويژه قابل كنترل نيست.[25] در پژوهش حاضر، بر اساس سؤالات 29، 30 و 31 هر يك با 5/75% ـ 74% درصد موافقت به نحوي ديدن تصاوير محرك از طريق اينترنت و فيلمهاي ويديويي، سينمايي و تلويزيوني را در انحرافات جنسي مؤثر دانستهاند. اين نتيجهگيري بر اساس يافتههاي پژوهش شيخاوندي[26] ميباشد. ايشان بر اين باورند كه فيلمهاي سينمايي، تلويزيوني و ويديويي از عوامل بسيار مؤثر در كژرفتاري و بزهكاري نوجوانان هستند و نمايش صحنههاي هيجانانگيز و جنايتبار در تشديد كجرويها اثر بسزايي دارد. بنابراين، همانگونه كه رسانهها داراي نقشهاي مثبتي چون اطلاعرساني، كنترل اجتماعي و... هستند، ميتوانند آثار نامطلوبي چون عاديسازي هنجارشكني، گسترش امواج جرم، خشونت و پرخاشگري و رواج فحشا و بيبندو باري در پي داشته باشند.[27] با اين حال، از آنجا كه ما در عصر ارتباطات زندگي ميكنيم و از استفادة انواع رسانهها ناگزيريم، نتايج نشان از فقدان برنامهريزي درست و به عبارتي عدم توجه به نيازها، نبود آموزش صحيح و ناآگاهي دارد. همچنان كه نتايج سؤالات عدم آگاهي از نيازهاي جنسي و نحوة صحيح برخورد با آن و عدمآگاهي از عواقب اين موضوع با 8/87% و 2/87% بيشترين درصد موافقت را كسب كرده، شاهدي بر اين ادعاست و نشان از فقر آگاهي و آموزشي دارد.
از سويي ديگر، بر اساس نتايج جدول چهار آزمونيها تأثير عوامل اقتصادي در انحراف جنسي زنان را نسبت به ساير عوامل كمتر دانستهاند. در بررسي اين پرسش، عواملي چون سرپرست خانوار بودن، بيكاري، نبود رفاه، كمبود امكانات تفريحي، ورزشي و فرهنگي و هزينة گزاف استفاده از اين امكانات مورد بررسي قرار گرفت كه عواملي چون سرپرستي خانوار، بيكاري و كمبود امكانات از عوامل مؤثر در انحرافات شناخته شد. چنانكه آمارها نشان ميدهند، بيش از يك ميليون زن سرپرست خانوار در ايران وجود دارند كه ميزان فقر و بيسواديشان به شكل معناداري از متوسط عمومي بالاتر است و صرف نظر از مشكلات اقتصادي، بحرانهاي روحي ناشي از احساس تنهايي و عدم پشتوانه عاطفي بحرانهاي جنسي را به همراه دارد.[28] در بررسي پرسش ياد شده عواملي چون بيكاري پدر خانواده و هزينة امكانات تفريحي و فرهنگي عوامل مؤثري دانسته نشد. شايد يكي از دلايل عمدة اين نتيجه آن است كه، قريب به (6/86%) آزمون شوندگان را قشر جوان تشكيل ميداد كه بيش از (66%) آنها مجرد بودند و چنانكه در مباحث پيشين نيز ذكر شد، غالب جوانان تمايل به انحرافات جنسي را ناشي از كمبود محبت، عدم روابط سالم و صميمي با والدين، كمبودهاي عاطفي و عدم توجه به شخصيت دانستهاند. همچنان كه در تحقيقي (1/70%) سن ورود به روسپيگري بين (17 ـ 28) سالگي بوده و همچنين (2/44%) از زنان روسپي نزد خانوادة خود احساس بيارزشي ميكردهاند. در حالي كه، اين احساس منفي در (4/3%) زنان عادي وجود داشته كه به اين امر گرايش يافتهاند.[29] همچنين از آنجا كه بيش از نيمي از پاسخگويان را افراد مجرد تشكيل ميدهند، توجيه اقتصادي انحراف جنسي زنان را مسئوليت و سرپرستي خانواده دانستهاند؛ چنانكه نتايج سؤالات مربوط به تأثير بيكاري همسران و پدران كاملاً متضاد يكديگر حاصل شد. بنابراين، هرچند انگيزههاي اقتصادي بيتأثير نيست، ولي قدرت عوامل خانوادگي، فرهنگي و محيطي ميتواند بر اين انگيزهها نيز برتري يابد. اين نتيجه با نتايج تحقيق سارتلند و لاك همخواني دارد. چنانكه پس از بررسي ده هزار فرد زاغهنشين اعلام داشتند كه فقر به تنهايي عامل بهوجود آورندة كجروي نيست، بلكه عوامل متعدد فردي و اجتماعي، از جمله روابط سرد خانواده، جدايي از همسر و تعارض در رفتار و احساس، عواملي مؤثر ميباشند.[30]
از اينرو، در دنياي امروز سخن گفتن از انحرافات و پيامدهاي آن و آنگاه سر بر گوش مردم آوردن و زمزمههاي ناصحانه سر دادن، رفتاري سادهانگارانه و بسيار غير مسئولانه است؛ چرا كه در جوامع پيچيدة امروزي عملكرد همة نهادهاي اجتماعي متأثر از يكديگر است و پيداست كه در چنين تصويري هيچ نظام و نهادي به اندازة خانواده برخورد ديگر نهادها را آينهوار منعكس نميكند. آري، در دنياي امروز، خانواده به خوبي منعكس كننده رويدادهاي جامعه است. بنابراين، گرچه يافتههاي اين تحقيق نيز مؤيد آن است كه از همگسيختگي نهاد خانواده، روابط سرد و خشونتآميز در آن، ازدواج تحميلي، بيتوجهي به نيازهاي عاطفي و جنسي و... زمينههاي مهمي براي به انحراف كشيدهشدن زنان محسوب ميشوند، اما ـ چنانكه در پژوهش نيز مشهود است ـ در بيشتر موارد، بيكاري، مهاجرت و ناآشنايي با محيط ـ كه خود معلول عواملي چون جستجوي كار يا كسب درآمد بيشتر ميباشد ـ علل اصلي انحرافات و بر هم خوردن روابط خانوادگياند. پيداست در جامعهاي كه شمار فراواني از افراد جوياي كار با درهاي بسته روبهرو ميشوند، جامعهاي كه در آن شكاف اقتصادي ميان افراد غوغا ميكند، جامعهاي كه نوجوان آن هم به آساني ميتواند مواد مخدر تهيه و حتي پخش كند، آسيبهاي اجتماعي گسترش يافته، فراگير ميشود. چنانكه بر اساس اعلام ادارة آمار ناجا شمار افراد ربوده شده به دليل انگيزههاي جنسي، از 45 نفر در سال1376 به 334 نفر در سال 1380 افزايش يافته است.[31]
به هر حال، بر اساس نتايج تحقيق، برخي از عوامل مؤثر در انحرافات جنسي زنان عبارتند از:
الف. روابط ناسالم، غير دوستانه و خشونتآميز ميان والدين؛
ب. روابط سرد و خشونتآميز والدين و فرزندان؛
ج. عدم توجه به نيازهاي عاطفي، جنسي و شخصيتي زنان؛
د. عدم آگاهي از نيازهاي جنسي و برخورد صحيح با آن، همچنين ناآگاهي از عواقب انحرافات جنسي و سركوبي شديد اميال جنسي؛
ه . ازدواج تحميلي، فاصلة زياد سني زوجين و سختگيري در ازدواج؛
و. مورد تجاوز واقع شدن در دوران كودكي و مشاهدة رفتارهاي جنسي و تصاوير محرك [نتايج تحقيقي در مورد زنان روسپي تهران نشان ميدهد 5/22% از آنان در سن 5 سالگي و توسط محارم مورد تجاوز قرار گرفتهاند؛[32]
ز. تبعيض ميان دختران و پسران؛
ح. سختگيري مالي خانواده يا همسر؛
ط. زيادي جمعيت خانواده؛
ي. مهاجرت و عدم توجه به سلامت محيط؛
ك. اعتياد اعضاي خانواده؛
ل. بيسوادي والدين؛
م. فقر و بيكاري خانواده؛
ن. فقدان امكانات و هزينة گزاف استفاده از امكانات ورزشي، تفريحي، آموزنده و سرگرم كننده براي بانوان.
مورد أخير از عوامل عمده به شمار ميرود و نشان ميدهد كه بايد براي پر كردن اوقات فراغت زنان بيش از پيش چاره انديشيد.
آري، در پي اين بررسيهاست كه پرسشهاي متعدّدي ذهنها را به خود معطوف ميدارد:
آيا به واقع چه عواملي است كه مانع از ارائة روشهاي جلوگيري از اين مصايب است؟
پيشنهادها و راهبردها
بر اساس نتايج حاصل از پژوهش، به منظور پيشگيري از اين انحرافات و مقابله با گسترش آن راهكارهاي زير پيشنهاد ميگردد:
يك. برگزاري كلاسهاي آموزشي مناسب و مطلوب براي دختران جهت ارائة آگاهيهاي لازم دربارة ويژگيهاي جسمي، ذهني، عاطفي و جنسي ايشان و چگونگي برخورد مناسب با آنها از دوران بلوغ؛
دو. تقويت كمي و كيفي كلاسهاي آموزش خانواده با تأكيد بيشتر بر توجه به ويژگيهاي شخصيتي، جنسي و عاطفي فرزندان ـ به ويژه دختران و مادران ـ و الزام والدين به شركت در اين كلاسها؛
سه. توجه بيشتر و برنامهريزي صحيح در سياستگذاري كشور براي گذراندن اوقات فراغت زنان در تمام گروههاي سني و بهويژه بانوان خانهدار؛
چهار. گسترش مراكز رفاهي، تفريحي، ورزشي و آموزشي مناسب، مطلوب و با هزينة دولت براي اوقات فراغت زنان؛
پنج. تشكيل كلاسهاي آموزشي مطلوب در مورد چگونگي نگهداري فرزندان و نحوة صحيح رفتار با آنان متناسب با سن، جنس و نيازهايشان و الزام والدين به گذراندن اين آموزش و اعلام نقش آن در ثبت نام فرزندان در مدرسه؛
شش. ايجاد مراكز حمايت از زنان و دختران آسيب ديده از خانواده (همسر يا والدين) و نگهداري آنان تا زمان رفع مشكل ايشان با قطعيت. (اجراي اين بند نهتنها از هزينة فراوان مراكز نگهداري زنان بزهكار، همچون بهزيستي، زندان و... ميكاهد، بلكه موجب ميشود كه در ابتدا از متواريشدن دختران و زنان از خانواده و جامعه به سبب عدم امنيت عاطفي و رواني جلوگيري نمايد ـ چنانكه شمار دختران فراري در سال 1378 نسبت به سال 1365 بيست برابر شده است،[33] در وهلة دوم مانع از برچسبهايي چون خياباني، فراري و زنداني گردد، در مرحله، سوم، موجب ميشود كه خانوادهها و جامعه بيشتر مراقب رفتار خود با زنان بوده، در رعايت حقوق ايشان سعي نمايند؛ زيرا در صورت عدم رعايت، با قانون و مراكز قانوني مواجه خواهند بود. در مرحلة چهارم ميتواند راهي براي دستة از زنان باشد كه كسب امنيت عاطفي و رواني از همسران خويش را با تمهيد مهريههاي سنگين پي ميگيرند)؛
هفت. تضمين امنيت اقتصادي و اجتماعي افراد جامعه، به ويژه زنان سرپرست خانوار و مبارزه با تورم از طريق ثبات اقتصادي؛
هشت. تسهيل ازدواج جوانان به واسطة تأمين شغل، مسكن و جهيزيه؛
نه. تدوين برنامههاي كاهش رشد جمعيت، مهار مهاجرت بيرويه به شهرهاي بزرگ و تأمين امكانات شغلي و رفاهي در روستاها و مناطق محروم، به منظور جلوگيري از مهاجرت بيكاران اين نقاط به شهرهاي بزرگ.
- ـ ابهري، مجيد، «بررسي معضل روسپيگري با صاحبنظران»، شوراي فرهنگي ـ اجتماعي بانوان، ش 16، 1381.
- ـ پاسدار اسلام، «زن از نگاهي ديگر»، مركز اطلاعات و آمار شوراي فرهنگي ـ اجتماعي زنان، ش 249، 1383.
- ـ حسيني، سيدرضا، نگاهي به آمار جرايم در ايران، آسيبهاي اجتماعي و روند تحول آن در ايران، مجموعة مقالات اولين همايش ملي آسيبهاي اجتماعي در ايران، ج 1، انجمن جامعهشناسي ايران، 1381.
- ـ دورانت، ويل، تاريخ تمدن، ترجمة احمد آرام، ع. پاشايي و اميرحسين آريانپور، تهران، آموزش انقلاب اسلامي، تهران، 1370.
- ـ راوندي، مرتضي، تاريخ اجتماعي ايران، تهران، نگاه، 1368.
- ـ رمضاننرگسي، رضا، تجاوز و بزهديدگي زنان، فصلنامة كتاب زنان، ش 23، 1383.
- ـ ستوده، هدايتاللّه، مقدمهاي بر آسيبشناسي اجتماعي، تهران، آواي نور، 1386 و 1373.
- ـ شيخاوندي، داور، جامعهشناسي انحرافات و آسيبشناسي اجتماعي، نشر و بخش كتاب، تهران، 1353.
- ـ ضميري، محمدرضا، رسانهها و انحرافات جنسي، كتاب زنان، ش 8، 1382.
- ـ عليايي، شهين، «عوامل تن دادن زنان به روسپيگري»، مجموعة مقالات آسيبهاي اجتماعي ايران، انجمن جامعهشناسي ايران، تهران، آگاه، 1384.
- ـ فراني، هما، بهداشت رواني در دختران و زنان جوان، مركز اطلاعات و آمار شوراي فرهنگي ـ اجتماعي زنان، 1375.
- ـ فرجاد، محمدحسين، آسيبشناسي كجرويهاي اجتماعي، مركز مطبوعات و انتشارات قوه قضاييه، تهران، 1386.
- ـ قاسمي روشن، ابراهيم، «توانمندي خانواده در پيشگيري از انحرافات اجتماعي»، فصلنامة شوراي فرهنگي ـ اجتماعي زنان، ش 17، 1382.
- ـ مصري، كتايون، «زنان قربانيان آسيب جامعهاند»، دو ماهنامة حقوق زنان، ش 26 (مهر و آبان)، مركز اطلاعات و آمار شوراي فرهنگي ـ اجتماعي زنان، 1384.
- -. Doob, C.B, Sociology: An Introduction. New York: Longman, 2ed, 1988.
- -. Gregersen. E, Sexual practices. New York: Franklin Walls Company, 1983.
- -. Jolin. A, On the Backs of working prostitutes: Feminist Theory and prostitution policy. Crime and Delinquency, 40: 109 - 83.