اسلام و پژوهش‌های تربیتی، سال اول، شماره اول، پیاپی 1، بهار و تابستان 1388، صفحات 145-166

    شناسایی عوامل مؤثر در انحرافات جنسی زنان از دیدگاه مردان و زنان

    نوع مقاله: 
    ترویجی
    نویسندگان:
    فرزانه واصفیان / استاديار دانشگاه آزاد واحد اردستان
    چکیده: 
    هدف کلی این پژوهش شناسایی عوامل مؤثر در انحرافات جنسی زنان از دیدگاه مردان و زنان می‏باشد. پژوهش، کاربردی است و در آن از روش توصیفی ـ پیمایشی استفاده شده است. همچنین به منظور گردآوری داده‏ها از پرسش‏نامه‌ی محقق ساخته استفاده گردیده است. گفتنی است ضریب پایایی پرسش‏نامه 35/94% برآورد شد. نمونه‌ی آماری مشتمل بر 132 نفر از میان دانشجویان، مدیران، استادان و کارکنان واحد اردستان در سال 86 ـ 85 است که از طریق نمونه‏گیری تصادفی ـ طبقه‏ای انتخاب شده‏اند و تجزیه و تحلیل داده‏ها در دو سطح آمار توصیفی و استنباطی و از طریق نرم‏افزار spss انجام پذیرفت. در نهایت، نتایج نشان داد که عوامل خانوادگی و فرهنگی در انحراف‏های جنسی زنان مؤثر بوده و تأثیر عوامل اقتصادی کمتر است.
    Article data in English (انگلیسی)
    Title: 
    The Recognition of Effective Factors in Women's Sexual Perversions from the Viewpoint of Men and Women
    Abstract: 
    The main purpose of this research was to recognize effective factors in women's sexual perversions for the men and women viewpoints. The research is applicabel. In this study a descriptive method has been used. For gathering data researcher – made questionnaire was used. (Faculties and the staff Ardestan University) reliability coefficient of the questionnaire was %94/35. In order to carry out the project 132 subjects, including in 1385-1386 were selected by the random classical sampling method. The analysis data in two levels of inferential and descriptive statistics was performed by the use of SPSS software. The results showed that: Family and cultural factors were effective on sexual perversions but economic factors were insignificant
    References: 
    متن کامل مقاله: 

     

     

    طرح مسأله

    انسان در طول تاريخ همواره از انواع انحرافات و آسيب‏هاي اجتماعي رنج برده و در جستجوي علل و عوارض اين موضوع و رهايي از آن بوده است؛ چرا كه به واسطة اجتماعي بودن انسان، هر گونه خلل و چالشي در هر زمينه‏اي مي‏تواند پيكرة جامعه را تحت تأثير قرار داده و سلامت ساختار اجتماعي را به مخاطره اندازد. گفتني است كه واژه «انحراف» از صدها سال پيش در انديشه و گفتار بشري به كار مي‏رفته، ولي تبيين مصاديق جامعه‏شناختي آن نسبتاً جديد است. جامعه‏شناسان و جرم‏شناسان، انحراف را به رفتاري اطلاق مي‏كنند كه مخرب زندگي بوده، مورد سرزنش قرار گيرد يا موجب لكه‏دار شدن شخصيّت و جريمه گردد.[1] دوب[2] (998) انحرافات اجتماعي را عبارت از هر نوع وضعيت يا رفتاري مي‏داند كه اعضاي قوي‏تر يك گروه اجتماعي، طي آن، به‏طور معقول، تخلفي جدي را نسبت به ارزش‏ها يا معيارهاي مهم خود مرتكب شوند. آلبرت كوهن[3] نادرستي، رذالت، تعارض، تقلب، خدعه، جنايت،و نظاير اينها را انحراف مي‏داند. سپس در ادامه مي‏افزايد: فهرست كردن اين‏گونه انحراف‏ها يا كج‏روي‏هاي گوناگون امكان‏پذير نيست. وي به طور دقيق رفتار خاصي را به عنوان انحراف مشخص نمي‏كند؛ زيرا بر آن است كه هيچ رفتاري خود به خود انحراف نيست، بلكه زماني يك رفتار «انحراف‏آميز» ناميده مي‏شود كه به عنوان «رفتاري غيرعادي» تعريف شود. آلكس اينكلز[4] اصطلاح «منحرف» را از لحاظ ويژه رفتاري بسيار گنگ و نارسا مي‏بيند. از اين‌رو، معتقد است كه انحراف نه‏تنها با توجه به قوانين مدون اجتماعي، بلكه با ملاحظه اعمال و امور مورد توافق همگان نيز جنبه نسبي دارد و لازم است بين هنجارهايي كه از طريق ميانگين‏هاي آماري تعيين شده با آنچه از طريق مفاهيم اجتماعي، رفتار درست يا اخلاقي تعيين مي‏شود، تفاوت قايل شويم.[5]

    بنابراين، براي اينكه عملي عنوان انحراف يا كج‏روي به خود گيرد، بايد عوامل زيادي را در نظر گرفت. اين عوامل شامل اهميت نسبي هنجارها در ديدگاه افراد، موقعيت خاصّ آن رفتار و ويژگي‏هاي فردي و اجتماعي شخصي است كه عمل را انجام داده است.

    بايد دانست جامعه‏شناسان براي فهم علل انحراف، به عوامل اجتماعي و فرهنگي شكل‌دهندة رفتار انسان توجه ويژه‏اي دارند و در تبيين‏هاي جامعه‌شناختي، بر ساختار اجتماعي و الگوهاي كنش متقابل فرد و ديگر اعضاي جامعه تكيه كرده، به موارد زير اشاره مي‏كنند:

    1. جامعه‏پذيري ناقص: بر اساس اين نظريه، اگر فردي درست اجتماعي نشده باشد، هنجارهاي فرهنگي را با شخصيت خود عجين نمي‏سازد. از اين‌رو، نمي‏تواند ميان رفتار شايسته و رفتار ناشايست تمايز قايل شود.

    2. انحراف‏آموزي: جامعه‏شناسان معتقدند كه بسياري از رفتارهاي انحرافي اكتسابي و قابل سرايت از شخصي به شخصي ديگر است. براي مثال، ساترلند[6]مي‏گويد: براي آنكه شخص تبهكار گردد، نخست بايد ياد بگيرد كه چگونه تبهكار شود. اين فرايند يادگيري در اثر كنش متقابل فرد با ديگران حاصل مي‏شود.

    3. ناسازگاري‏هاي فرهنگي و ساختار اجتماعي: هر جامعه نه‏تنها هدف‌هاي پذيرفته شده فرهنگي دارد، بلكه ابزار پذيرفته شده را نيز براي نيل به اين هدف‏ها در اختيار دارد. هرگاه به عللي اين ابزار در اختيار فرد گذارده نشود، احتمال مي‏رود منحرف گردد. كتله[7] بر اين عقيده است كه اجتماع مسئول تمام جرايم است؛ زيرا خود عامل بهوجودآورنده آن است. اجتماع آلوده، از انسان‏هاي درست‏كار و پاك‏سرشت، موجوداتي ناسازگار، نادرست و ناپاك مي‏آفريند و آنان را براي ايفاي نقش‏هاي ناپسندآماده مي‏سازد.[8]

    حال، در ميان انحراف‏هاي گوناگون اجتماعي، «روسپي‏گري» به عنوان فساد و انحراف برخي زنان، پديده‏اي خاص با چهره‏اي ويژه است. روسپي‏گري از كهن‏ترين و باسابقه‏ترين انحرافات بشري است كه ردپاي آن را مي‏توان در طول تاريخ مشاهده كرد. اين موضوع از قديمي‏ترين تراژدي‏هاي تاريخ بشري بوده و هست.[9]

    قدمت و رواج روسپي‏گري تا بدان جاست كه در بسياري از سرزمين‏هاي كهن براي اين پديده خداياني قايل بوده و براي آن نمادهايي ساخته‏اند. ايناري[10] در ميان پيروان مذهب «شينتو» علاوه بر خداي زايش و برنج، الهه روسپي‏گري است.[11] از اين‌رو، در آتن زنان روسپي به نام «آفروديته» معابدي مي‏ساختند و او را حامي و تكيه‏گاه خود مي‏دانستند.[12] به طور كلي، از قرن‏ها پيش از ميلاد مسيح تاكنون ـ جز در مواردي نادر ـ مفهوم روسپي‏گري عبارت است از «برقراري رابطة جنسي با هدف كسب دست‏آوردهاي مادي» بوده است.[13] با اين حال، صفحات تاريخ شهادت مي‏دهند كه در سراسر قرون و اعصار، اين حاكمان و صاحب‏منصبان بوده‏اند كه به صورت آشكار و نهان بالاترين بهرة اقتصادي و سياسي را از اين رهگذر به چنگ آورده‏اند. براي نمونه، 650 سال پيش از ميلاد، در زمان حكومت ژو[14] در چين درمحله‏هايي كه با چراغ‏هاي خاصي آراسته شده بودند، روسپيان از تجار و صاحب‏منصبان پذيرايي مي‏كردند و بدين‏سان از مهره‏هاي اساسي در رونق اقتصادي چين بودند.[15] يافته‏هاي تاريخي نشان مي‏دهد كه، رومي‏ها نخستين افرادي بوده‏اند كه در مغرب‏زمين براي روسپيان و روسپي‏خانه‏ها به طور رسمي جواز صادر كرده‏اند.[16] اين در حالي است كه، شرقي‏ها قرن‏ها پيش از اين تاريخ چنين مي‏كرده و از اين طريق همواره ماليات كلاني دريافت مي‏داشته‏اند.[17]

    بايد توجه داشت كه پديده‏هاي اجتماعي به دليل ماهيت پيچيده‏شان كمتر با رويكرد تك‏عاملي تبيين مي‏شوند. بررسي و تحليل عوامل مؤثر در انحرافات جنسي نيز از اين قاعده مستثني نيست. عوامل تأثيرگذار در اين زمينه مي‏تواند متعدد و داراي جنبه‏هاي خرد و كلان اجتماعي، اقتصادي، فرهنگي، سياسي، شخصيتي، رواني و... باشد. امروزه جامعة جهاني ترغيب شده است تا با جديت بيشتر بر رشد انساني دختران تمركز يابد و با دقت و نظر عميق به مسألة ويژه و بسيار حساس ايشان بپردازد؛ زيرا آغاز مشكلات جوامع را مي‏توان در بي‏توجهي به نيمي از جمعيت مولد و زاينده جهان، به‏ويژه دختران، جستجوكرد.[18] با توجه به ترسيم الگوي زن مسلمان بر اساس ابعاد فردي، اجتماعي و خانوادگي حضرت فاطمه زهرا(ƒ) و تدوين برنامة عملي ملي بر اساس الگوي فاطمي[19] و نظر به نقش سازنده و بسزايي كه زنان در رشد و ترقي فردي و اجتماعي جامعه دارند، چنانچه اين قشر دچار نقيصه و آسيبي گردند، به همان نسبت مي‏توانند به يكي از معضلات اساسي جامعه، به ويژه عاملي خانمان‏سوز و بنيان‏برافكن براي خانواده تبديل شوند. از سوي ديگر، با توجه به موقعيت كشور عزيزمان و اهداف ترقي گرايانه ـ كه از دغدغه‏هاي هر ايراني، به ويژه مسئولين است ـ و نيز براي آنكه به جهانيان ثابت كنيم نام ايران و ايراني همواره با فرهنگ، تمدن و پيش‏روي در عرصه‏هاي مختلف دانش، صنعت، كشاورزي و پژوهش گره خورده است، بايد در درجة نخست به سلامت جامعه همّت گماشت؛ چرا كه اين اهداف، در يك جامعة سالم، سريع‏تر و مطلوب‏تر تحقق خواهد يافت. از طرفي نيز جامعة سالم در گروه خانوادة سالم و خانوادة سالم وابسته به مادر و همسري سالم است. اگر سلامت جامعه به واسطة انحراف زن مخدوش گردد، پيامدهاي اين امر موجب مي‏شود كه به جاي پرداختن به دغدغه‏هاي علمي و پژوهشي، انديشه‏ها به سمت چهره‏ها و آثار اين انحرافات معطوف گردد. از سوي ديگر، در يك جامعة سالم، به جاي آنكه هزينه‏هاي گزاف صرف نگه‏داري و بازپروري زنان منحرف گردد، در مواردي چون ارتقاي كيفيت تحصيل، رشد فرهنگ، آگاهي جامعه و خانواده‏ها و ايجاد سالن‏هاي ورزشي و تفريحي هزينه مي‏شود. ضمن آنكه اين موارد خود مي‏تواند از عوامل مهم و مؤثر در پيش‏گيري از انواع انحراف‏ها باشد.

    حال، با توجه به مطالب ياد شده، انجام چنين پژوهش‏هايي ضروري و كارگشا به نظر مي‏رسد. وظيفة سازمان‏ها و نهادهاي دست‏اندركار در اصلاح آسيب‏هاي اجتماعي است كه با پرداختن به جنبه‏هاي گوناگون اين پديدة تلخ و بررسي ديدگاه‏ها و راه‏كارهاي مختلف، در ريشه كني اين معظل بنيان‏برانداز دست ياري به يكديگر بسپارند و راه‏هايي براي پيش‏گيري و مقابله با آن ارائه نمايند. بر اين اساس، پس از بررسي‏هاي مكرر نگارنده و مصاحبه با صاحب‌نظران و برخي افراد مسئول در مراكز نگهداري زنان، پژوهش حاضر، انحرافات جنسي در بانوان را «انحراف اجتماعي» به شمار آورده و با بررسي ديدگاه افراد متعدّد در گروه‏هاي سني مختلف، با فرهنگ‏ها، عقايد، ميزان تحصيل و شغل‏هاي گوناگون و نيز بر اساس تجرّد و تأهّل اين افراد به بررسي عوامل اقتصادي، فرهنگي و خانوادگي مؤثر در انحراف جنسي زنان مي‏پردازد.

    روش پژوهش

    پژوهش حاضر از نوع «كاربردي» است. با توجه به ماهيت موضوع و هدف‌هاي اين پژوهش از روش «توصيفي ـ پيمايشي» استفاده شده است. جامعة آماري پژوهش 1782 نفر شامل تمام دانشجويان در همة رشته‏هاي موجود و تمامي كاركنان، مديران، استادان، اعم از زن و مرد، متأهل و مجرد، شهري و روستايي است كه در دانشگاه آزاد اسلامي واحد اردستان حضور دارند. از آنجا كه دربارة سوژة ياد شده تا كنون تحقيقي بدين صورت انجام نشده بود تا اين واريانس مشخص باشد، براي برآورد اين واريانس و تعيين حجم نمونه، ابتدا گروهي بيست نفره از افراد آزمودني به صورت تصادفي انتخاب گرديده و از طريق توزيع پرسش‏نامه در ميان ايشان، واريانس محاسبه شد. بر اساس واريانس و فرمول حجم نمونه،[20] به عنوان حجم نمونه132 نفر شامل 85 نفر از ميان دانشجويان، 21 نفر از مديران و استادان و 26 نفر كاركنان انتخاب شدند. چون يكي از اهداف پژوهش، مقايسة ديدگاه‏هاي آزمودني‏ها بود، از روش نمونه‏گيري طبقه‏اي استفاده شده است.

    جدول (1) توزيع فراواني پاسخگويان بر حسب جنسبت و به تفكيك نقش

    پاسخ‌گويان

    زن

    مرد

    جمع

    فراواني

    درصد

    فراواني

    درصد

    فراواني

    درصد

    اساتيد و مديران

    6

    5/4

    15

    4/11

    21

    9/15

    دانشجويان

    36

    3/27

    49

    1/37

    85

    4/64

    كاركنان

    12

    1/9

    14

    6/10

    26

    7/19

    ابزار اندازه‏گيري و روش گردآوري داده‏ها: با توجه به اهداف پژوهش، از پرسش‏نامه به عنوان ابزار گردآوري اطلاعات استفاده شده است. اما چون پرسش‏نامة استانداردي در اين زمينه وجود نداشت، از پرسش‏نامة محقق ساخته استفاده گرديده است. اين پرسش‏نامه شامل 46 سؤال بسته پاسخ از نوع مقياس درجه‏بندي ليكرت و يك سؤال باز پاسخ مي‏باشد كه با توجه به سؤالات اساسي پژوهش و بر اساس مطالعات دربارة پيشينة آن و همچنين تجربيات محقق و تبادل نظر با تني چند از مشاوران و متخصّصان در اين زمينه تهيه شده است. روايي پرسش‏نامه از روش روايي محتوا با استفاده از نظر متخصصان مورد
    تأييد قرار گرفت. در مورد ضريب پايايي پرسش‏نامه از طريق فرمول آلفاي كرونباخ[21] (35/94) سطح 95% اطمينان براي پرسش‏نامه برآورد شد. تجزيه وتحليل داده‏هاي پژوهش در دو سطح توصيفي و استنباطي و با استفاده از نرم‏افزار (spss) انجام شده است. در سطح آمار توصيفي، با استفاده از مشخصه‏هاي آماري نظير (فراواني، درصد، ميانگين و انحراف معيار) و در سطح آمار استنباطي، از آزمون‏هاي t تك‏متغيره، آزمون t با دو گروه مستقل و آزمون تحليل واريانس استفاده شده است.

    يافته‏هاي پژوهش

    پرسش يك. آيا عوامل خانوادگي در انحرافات جنسي زنان مؤثراست؟

    جدول2. توزيع ميانگين نمرات پاسخگويان در خصوص تأثير عوامل خانوادگي در انحرافات جنسي زنان

    عوامل خانوادگي و انحرافات جنسي

    X

    S

    Sing

    T

    689/3

    477/0

    000/0

    57/16

    با توجه به اينكه t مشاهده شده در انحرافات جنسي از tبحراني جدول در سطح خطاي 01/، (32/2) بزرگ‏تر است، 0H ردّ مي‏شود و فرضية مقابل مبني بر تأثير عوامل خانوادگي در انحرافات جنسي زنان پذيرفته مي‏شود.

    به منظور بازيابي سؤال فوق، موارد ذيل مورد بررسي قرار گرفت، امّا به لحاظ اختصار از رسم جداول مربوط خودداري گرديده، تنها به بيان برخي نتايج پرداخته مي‏شود.

    موارد بررسي

    الف. نقش ارتباط اعضاي خانواده در انحرافات جنسي زنان.

    ب. تأثير عدم توجه به نيازهاي زنان در انحرافات جنسي آنان.

    ج. نقش نگرش، رفتار و آگاهي‏ها در اين انحرافات.

    د. تأثير سنّت‏ها، عقايد و قوانين مربوط به ازدواج در انحرافات جنسي زنان.

    ه‍ . تأثير تجربه‏هاي جنسي يا مشاهدة آن در دوران كودكي در اين انحرافات.

    و. تأثير عوامل محيطي در اين موضوع.

    به طوركلي، نتايج حاصل از بررسي پرسش‏هاي فوق نمايانگر آن است كه آزمودني‏ها عوامل ذيل را در انحراف جنسي زنان مؤثر دانسته‏اند:

    يك. نبود روابط سالم و صميمي ميان والدين؛

    دو. عدم روابط صميمي بين والدين و فرزندان دختر؛

    سه. فراواني جمعيت خانواده؛

    چهار. عدم توجه به نيازهاي عاطفي، روحي و جنسي زنان؛

    پنج. تبعيض ميان فرزندان دختر و پسر؛

    شش. نگرش‏هاي بدبينانه و عدم آگاهي از نيازهاي جنسي دختران؛

    هفت. نبود آگاهي و رفتار نادرست در ارضاي نيازهاي جنسي توسط دختران؛

    هشت. نگرش‏هاي سنتي غلط در مورد ازدواج مجدد؛

    نه. ازدواج تحميلي و سخت‏گيري‏هاي بي‏مورد در امر ازدواج؛

    ده. فاصلة سني زياد زوجين؛

    يازده. مشاهدة صحنة جنسي يا تجربة آن در دوران كودكي؛

    دوازده. بي‏توجهي و ناآشنايي نسبت به محيط زندگي و حضور مهاجران خارجي.

    پرسش دو. آيا عوامل فرهنگي در انحرافات جنسي زنان مؤثر است؟ (جدول 3)

    جدول 3. توزيع ميانگين نمرات پاسخ‌گويان دربارة تأثير عوامل فرهنگي در انحرافات جنسي زنان.

    عوامل فرهنگي و انحرافات جنسي

    X

    S

    Sing

    T

    262/3

    750/0

    000/0

    01/4

    با توجه به اينكه t مشاهده شده در انحرافات جنسي در سطح خطاي 01/0 (32/2) بزرگ‏تر است، 0 Hرد مي‏شود و فرضية مقابل مبني بر تأثير عوامل فرهنگي در انحرافات جنسي زنان پذيرفته مي‏شود.

    به منظور بررسي سؤال فوق، نقش رسانه‏ها و امكانات تفريحي، ورزشي و مطالعاتي بر انحرافات جنسي زنان تحليل و بازيابي گرديد. نتايج حاصل از بررسي پرسش‏هاي فوق نشان دهندة آن است كه، آزمودني‏ها عواملي چون استفادة نادرست از تلفن همراه، ديدن تصاوير مبتذل از رسانه‏هاي گوناگون (تلويزيون، ويدئو، رايانه، اينترنت و...) و كمبود امكانات ورزشي، تفريحي و مطالعاتي را در انحراف جنسي زنان مؤثر دانسته‏اند.

    پرسش سه. آيا عوامل اقتصادي در انحرافات جنسي زنان مؤثر است؟ (جدول4)

    جدول4. توزيع ميانگين نمرات پاسخ‌گويان در خصوص تأثير عوامل اقتصادي در انحرافات جنسي زنان

    عوامل اقتصادي و انحرافات جنسي

    X

    S

    Sing

    T

    178/3

    782/0

    10/0

    319/2

    با توجه به اينكه tمشاهده شده در انحرافات جنسي در سطح خطاي 01/0 (32/2) كوچك‏تر است، فرضية صفر ردّ نمي‏شود و فرضية تحقيق مبني بر تأثير عوامل اقتصادي در انحرافات جنسي زنان رد مي‏گردد. به عبارت ديگر، عوامل اقتصادي در انحرافات جنسي زنان مؤثر نيست. به منظور بررسي پرسش ياد شده، تأثير عواملي چون سرپرست خانوار بودن، اعتياد و بيكاري سرپرست خانواده، سخت‏گيري مالي و رفاه اقتصادي، كمبود و هزينة فراوان استفاده از امكانات ورزشي، تفريحي و مطالعاتي بر انحرافات جنسي زنان مورد بررسي قرار گرفت. نتايج حاصل از اين بررسي نشان داد كه، آزمودني‏ها عواملي چون سرپرست خانوار بودن، بي‏كاري همسر، اعتياد وي، سخت‏گيري مالي و رفاه اقتصادي را از عوامل مؤثر در انحراف جنسي زنان شمردند، ولي بيكاري پدر خانواده و هزينة زياد امكانات ورزشي، تفريحي و مطالعاتي را عامل مؤثر در اين امر ندانستند.

    همچنين نتايج حاصل از ديدگاه آزمودني‏ها با توجه به متغيرهاي جنس، شهري و روستايي، مجرد و متأهل بودن و نقش (استاد، مدير، كارمند و دانشجو بودن) مورد مقايسه قرار گرفت كه به لحاظ اختصار تنها برخي نتايج ذكر خواهد شد.

    پرسش چهار. آيا ميان نظريّات پاسخگويان زن و مرد در خصوص تأثير عوامل خانوادگي، فرهنگي و اقتصادي در انحرافات جنسي زنان تفاوت وجود دارد؟

    جدول 5. مقايسة ديدگاه پاسخ‌گويان زن و مرد دربارة تأثير عوامل خانوادگي، اقتصادي و فرهنگي در انحرافات جنسي زنان.

    عوامل مؤثر در انحرافات جنسي

    زن

    مرد

    T

    P

    X

    S

    X

    S

    خانوادگي

    681/3

    463/0

    694/3

    490/0

    47/0

    442/0

    فرهنگي

    291/3

    717/0

    242/3

    775/0

    373/0

    355/0

    اقتصادي

    173/3

    829/0

    181/3

    753/0

    061/0

    476/0

    با توجه به tتفاوت بين ميانگين‏هاي مشاهده شده در خصوص تأثير عوامل خانوادگي، فرهنگي و اقتصادي در انحرافات جنسي زنان در سطح (P<0/01) معنادار نيست. بنابراين، ميان نظريّات پاسخ‌گويان زن و مرد در خصوص تأثير اين عوامل در اين موضوع تفاوت معناداري وجود ندارد.

    پرسش پنج. آيا ميان ديدگاه‏هاي پاسخ‌گويان مجرد و متأهل (زن و مرد) در مورد تأثير عوامل خانوادگي، فرهنگي و اقتصادي در انحرافات جنسي زنان تفاوت وجود دارد؟

    جدول6. مقايسة نظريّات پاسخ‌گويان مجرد و متأهل دربارة تأثير عوامل خانوادگي، فرهنگي و اقتصادي در انحرافات جنسي زنان.

    عوامل مؤثر در انحرافات جنسي

    مجرد

    متأهل

    F

    P

    زن

    مرد

    زن

    مرد

     

     

    خانوادگي

    X

    S

    X

    S

    X

    S

    X

    S

     

     

     

    578/3

    72/0

    646/3

    68/0

    064/4

    134/0

    764/3

    082/0

    561/3

    061/0

    فرهنگي

    164/3

    114/0

    171/3

    109/0

    74/3

    213/0

    34/3

    131/0

    875/1

    175/0

    اقتصادي

    078/3

    120/0

    077/3

    115/0

    508/3

    224/0

    332/3

    137/0

    314/0

    578/0

    با توجه به اينكه F مشاهده شده در خصوص تأثير عوامل خانوادگي، فرهنگي و اقتصادي در انحرافات جنسي در سطح 01/0 P<معنادار نمي‏باشد. بنابراين، ميان ديدگاه پاسخ‌گويان زن و مرد متأهل و مجرد در مورد تأثير عوامل ياد شده در انحرافات جنسي زنان تفاوت معنادار آماري وجود ندارد.

    نتيجه‌گيري

    پديده‏هاي اجتماعي به جهت ماهيت پيچيدة آنها كمتر با رويكرد تك‏عاملي تبيين مي‏شوند. بررسي و تحليل عوامل مؤثر در انحرافات جنسي نيز از اين قاعده مستثني نيست. از اين‌رو، اين عوامل بسيار متعدد و داراي جنبه‏هاي خرد و كلان اجتماعي، اقتصادي، فرهنگي، سياسي، شخصيتي، رواني و... است. در پژوهش حاضر، با تأمّل در جنبه‏هاي مختلف خانوادگي، فرهنگي و اقتصادي به بررسي انحرافات جنسي زنان ـ كه بر اساس مطالعات محقق و تجربيات چندسالة محقق در امر مشاوره، در اولويت بررسي بود ـ از ديدگاه افرادي كه قشر تحصيل‏كردة جامعه به شمار رفته و اكثريت آنان (6/86%) را افراد (18 ـ 31) ساله تشكيل مي‏داد، پرداخته شده و همان‏گونه كه نتايج جداول 2 و3 و بررسي پاسخ‏هاي آزمودني‏ها نيز نشان مي‏دهد، پرسش‏هاي اول و دوم پژوهش مبني بر تأثير عوامل خانوادگي و فرهنگي در انحرافات جنسي زنان، در سطح 99% اطمينان مورد تأييد قرار گرفت. چنانكه جامعه‏شناسان نيز بر اين باورند كه در ميان اين عوامل، خانواده از عوامل مهمّي است كه مي‏تواند بيش‏ترين نقش را در جلوگيري از بروز انحرافات و جرايم اجتماعي ايفا نمايد؛ همان گونه كه مي‏تواند عامل مؤثري در بروز رفتارهاي انحرافي باشد. بنابراين، اگر محيط خانواده در دوران كودكي فرد، محيطي سالم، مناسب و بسامان باشد، احتمال مصونيت فرد از انجام رفتارهاي انحرافي و نابهنجار بسيار فراوان است.[22]

    در پژوهش حاضر عوامل گوناگون خانوادگي، از جمله روابط والدين، جدايي آنان، رفتارهاي ستيزه‏جويانه و روابط سرد در خانواده، مهاجرت و بي‏توجهي به سلامت و امنيت محيط اجتماعي، فراواني جمعيت خانواده، ازدواج‏هاي تحميلي، تفاوت زياد سني زوجين، سن ازدواج، بي‏توجهي به نيازهاي عاطفي و جنسي زنان، عدم احترام و توجه به شخصيت زنان، فقدان آگاهي كافي نسبت به نيازهاي جنسي و عواقب انحرافات جنسي، مشاهدة صحنه‏هاي جنسي يا تجربة آن در دوران كودكي و... مورد توجه قرار گرفت.

    از ميان سؤالاتي كه عوامل خانوادگي را مورد بررسي قرار مي‏داد، پرسش شماره يك با 5/90% بيشترين درصدموافقت را به خود اختصاص داد؛ يعني آزمودني‏ها ارتباط صميمانة والدين را مهم‏ترين عامل در جلوگيري از انحرافات جنسي دانستند. اين در حالي است كه، اين ميزان موافقت اعلام شده، بيش از اعلام موافقت در خصوص روابط صميمانة يكي از والدين با دختران مي‏باشد. حال هر دو رابطة ياد شده بر اساس اين آزمون با 86% اعلام موافقت نشان از آن دارد كه گرچه روابط صميمي ميان والدين و فرزندان امري ضروري و مانعي نيرومند در برابر انحراف است، اما روابط بين والدين مهم‏تر مي‏باشد؛ زيرا اگر مربيان و مديران خانواده، آگاه، مدبر و به واقع مديراني شايسته باشند، ساير ويژگي‏ها، روابط و رفتارهاي مثبت نيز در ساية تدبير و آگاهي رقم خواهد خورد. اين موضوعي است كه آزمودني‏ها بدان واقف بوده‏اند و چنانچه والدين گرامي نيز از اين حقيقت آگاه گردند، كه مهم‏ترين عامل مشكلات دختران خود را به دست خويش رقم مي‏زنند، اميد مي‏رود كه در رفتارهاي خود بيشتر تأمّل و تجديد نظر نمايند.

    همچنين پرسش‏هاي ديگري كه بيشترين درصد موافقت را كسب نموده و آزمودني‏ها بي‏توجهي به آنها را عامل اساسي انحراف جنسي زنان دانسته‏اند، به ترتيب عبارتند از: بي‏توجهي به نيازهاي عاطفي دختران، بي‏توجهي به نيازهاي جنسي همسر، عدم ارتباط صميمانة پدر و دختر و عدم‏ارتباط صميمانة مادر و دختر. دربارة دو مورد اخير با 86% نظر موافق، به يك اندازه اعلام موافقت شده و اين نشان دهندة اين اصل است كه ارتباط ميان پدر و دختران بايد به اندازة رابطة مادر و دختر صميمي و دوستانه باشد؛ چراكه دختران به همان نسبت كه به مادر و عواطف مادرانه نياز دارند، به پدر و نوازش‏هاي پدرانه نيازمندند. چه بسيار دختراني كه به سبب بي‏مهري‏هاي پدر به انحرافات كشيده شده‏اند. چنانكه 5/43% زنان روسپي در زمان زندگي با خانواده به ميزان زيادي كمبود محبت احساس كرده‏اند. اين درحالي است كه، از ميان زنان عادي تنها 7/2% با اين موقعيت روبه‏رو بوده‏اند.[23] از اين‌رو، بايد توجه داشت پيش از آنكه فردي روسپي شود ـ به گونه‏اي كه اين عمل براي او به صورت يك شغل تعريف شود ـ زمينه‏هاي آسيب‏پذيري در او شكل مي‏گيرد كه از منظر روان‌شناسي اجتماعي در سوق دادن وي به همة اشكال عرضه و تقاضاي جنسي مؤثر است. اين زمينه‏ها و عوامل عبارتند از: فقدان حمايت اجتماعي، بدسرپرستي، فقدان پدر، مادر يا هر دو، تجربة جنسي در دوران اولية رشد، تجربة مكرر ناكامي، مقايسة اجتماعي، اجبار، پاداش، تجرد و نياز جنسي، سبك‏هاي تربيتي ناموفق و...[24]

    از زاويه‏اي ديگر، در بررسي عوامل فرهنگي انحراف جنسي زنان، به بررسي وسايل ارتباط جمعي، عوامل محيطي و امكانات فرهنگي پرداخته شده است. البته، دربارة تأثير وسايل ارتباط جمعي تحقيق جامعي صورت نگرفته است؛ زيرا تأثير آن قابل مشاهده و به ويژه قابل كنترل نيست.[25] در پژوهش حاضر، بر اساس سؤالات 29، 30 و 31 هر يك با 5/75% ـ 74% درصد موافقت به نحوي ديدن تصاوير محرك از طريق اينترنت و فيلم‏هاي ويديويي، سينمايي و تلويزيوني را در انحرافات جنسي مؤثر دانسته‏اند. اين نتيجه‏گيري بر اساس يافته‏هاي پژوهش شيخاوندي[26] مي‏باشد. ايشان بر اين باورند كه فيلم‏هاي سينمايي، تلويزيوني و ويديويي از عوامل بسيار مؤثر در كژرفتاري و بزه‏كاري نوجوانان هستند و نمايش صحنه‏هاي هيجان‏انگيز و جنايت‏بار در تشديد كج‏روي‏ها اثر بسزايي دارد. بنابراين، همان‏گونه كه رسانه‏ها داراي نقش‏هاي مثبتي چون اطلاع‏رساني، كنترل اجتماعي و... هستند، مي‏توانند آثار نامطلوبي چون عادي‏سازي هنجارشكني، گسترش امواج جرم، خشونت و پرخاش‏گري و رواج فحشا و بي‏بندو باري در پي داشته باشند.[27] با اين حال، از آنجا كه ما در عصر ارتباطات زندگي مي‏كنيم و از استفادة انواع رسانه‏ها ناگزيريم، نتايج نشان از فقدان برنامه‏ريزي درست و به عبارتي عدم توجه به نيازها، نبود آموزش صحيح و ناآگاهي دارد. همچنان كه نتايج سؤالات عدم آگاهي از نيازهاي جنسي و نحوة صحيح برخورد با آن و عدم‏آگاهي از عواقب اين موضوع با 8/87% و 2/87% بيشترين درصد موافقت را كسب كرده، شاهدي بر اين ادعاست و نشان از فقر آگاهي و آموزشي دارد.

    از سويي ديگر، بر اساس نتايج جدول چهار آزموني‏ها تأثير عوامل اقتصادي در انحراف جنسي زنان را نسبت به ساير عوامل كمتر دانسته‏اند. در بررسي اين پرسش، عواملي چون سرپرست خانوار بودن، بي‏كاري، نبود رفاه، كمبود امكانات تفريحي، ورزشي و فرهنگي و هزينة گزاف استفاده از اين امكانات مورد بررسي قرار گرفت كه عواملي چون سرپرستي خانوار، بيكاري و كمبود امكانات از عوامل مؤثر در انحرافات شناخته شد. چنانكه آمارها نشان مي‏دهند، بيش از يك ميليون زن سرپرست خانوار در ايران وجود دارند كه ميزان فقر و بي‏سوادي‏شان به شكل معناداري از متوسط عمومي بالاتر است و صرف نظر از مشكلات اقتصادي، بحران‏هاي روحي ناشي از احساس تنهايي و عدم پشتوانه عاطفي بحران‏هاي جنسي را به همراه دارد.[28] در بررسي پرسش ياد شده عواملي چون بيكاري پدر خانواده و هزينة امكانات تفريحي و فرهنگي عوامل مؤثري دانسته نشد. شايد يكي از دلايل عمدة اين نتيجه آن است كه، قريب به (6/86%) آزمون شوندگان را قشر جوان تشكيل مي‏داد كه بيش از (66%) آنها مجرد بودند و چنانكه در مباحث پيشين نيز ذكر شد، غالب جوانان تمايل به انحرافات جنسي را ناشي از كمبود محبت، عدم روابط سالم و صميمي با والدين، كمبودهاي عاطفي و عدم توجه به شخصيت دانسته‏اند. همچنان كه در تحقيقي (1/70%) سن ورود به روسپي‏گري بين (17 ـ 28) سالگي بوده و همچنين (2/44%) از زنان روسپي نزد خانوادة خود احساس بي‏ارزشي مي‏كرده‏اند. در حالي كه، اين احساس منفي در (4/3%) زنان عادي وجود داشته كه به اين امر گرايش يافته‏اند.[29] همچنين از آنجا كه بيش از نيمي از پاسخگويان را افراد مجرد تشكيل مي‏دهند، توجيه اقتصادي انحراف جنسي زنان را مسئوليت و سرپرستي خانواده دانسته‏اند؛ چنانكه نتايج سؤالات مربوط به تأثير بيكاري همسران و پدران كاملاً متضاد يكديگر حاصل شد. بنابراين، هرچند انگيزه‏هاي اقتصادي بي‏تأثير نيست، ولي قدرت عوامل خانوادگي، فرهنگي و محيطي مي‏تواند بر اين انگيزه‏ها نيز برتري يابد. اين نتيجه با نتايج تحقيق سارتلند و لاك هم‏خواني دارد. چنانكه پس از بررسي ده هزار فرد زاغه‏نشين اعلام داشتند كه فقر به تنهايي عامل به‏وجود آورندة كجروي نيست، بلكه عوامل متعدد فردي و اجتماعي، از جمله روابط سرد خانواده، جدايي از همسر و تعارض در رفتار و احساس، عواملي مؤثر مي‏باشند.[30]

    از اين‌رو، در دنياي امروز سخن گفتن از انحرافات و پيامدهاي آن و آن‌گاه سر بر گوش مردم آوردن و زمزمه‏هاي ناصحانه سر دادن، رفتاري ساده‏انگارانه و بسيار غير مسئولانه است؛ چرا كه در جوامع پيچيدة امروزي عملكرد همة نهادهاي اجتماعي متأثر از يكديگر است و پيداست كه در چنين تصويري هيچ نظام و نهادي به اندازة خانواده برخورد ديگر نهادها را آينه‏وار منعكس نمي‏كند. آري، در دنياي امروز، خانواده به خوبي منعكس كننده رويدادهاي جامعه است. بنابراين، گرچه يافته‏هاي اين تحقيق نيز مؤيد آن است كه از هم‏گسيختگي نهاد خانواده، روابط سرد و خشونت‏آميز در آن، ازدواج تحميلي، بي‏توجهي به نيازهاي عاطفي و جنسي و... زمينه‏هاي مهمي براي به انحراف كشيده‏شدن زنان محسوب مي‏شوند، اما ـ چنانكه در پژوهش نيز مشهود است ـ در بيشتر موارد، بيكاري، مهاجرت و ناآشنايي با محيط ـ كه خود معلول عواملي چون جستجوي كار يا كسب درآمد بيشتر مي‏باشد ـ علل اصلي انحرافات و بر هم خوردن روابط خانوادگي‏اند. پيداست در جامعه‏اي كه شمار فراواني از افراد جوياي كار با درهاي بسته روبه‏رو مي‏شوند، جامعه‏اي كه در آن شكاف اقتصادي ميان افراد غوغا مي‏كند، جامعه‏اي كه نوجوان آن هم به آساني مي‏تواند مواد مخدر تهيه و حتي پخش كند، آسيب‏هاي اجتماعي گسترش يافته، فراگير مي‏شود. چنانكه بر اساس اعلام ادارة آمار ناجا شمار افراد ربوده شده به دليل انگيزه‏هاي جنسي، از 45 نفر در سال1376 به 334 نفر در سال 1380 افزايش يافته است.[31]

    به هر حال، بر اساس نتايج تحقيق، برخي از عوامل مؤثر در انحرافات جنسي زنان عبارتند از:

    الف. روابط ناسالم، غير دوستانه و خشونت‏آميز ميان والدين؛

    ب. روابط سرد و خشونت‏آميز والدين و فرزندان؛

    ج. عدم توجه به نيازهاي عاطفي، جنسي و شخصيتي زنان؛

    د. عدم آگاهي از نيازهاي جنسي و برخورد صحيح با آن، همچنين ناآگاهي از عواقب انحرافات جنسي و سركوبي شديد اميال جنسي؛

    ه‍ . ازدواج تحميلي، فاصلة زياد سني زوجين و سخت‏گيري در ازدواج؛

    و. مورد تجاوز واقع شدن در دوران كودكي و مشاهدة رفتارهاي جنسي و تصاوير محرك [نتايج تحقيقي در مورد زنان روسپي تهران نشان مي‏دهد 5/22% از آنان در سن 5 سالگي و توسط محارم مورد تجاوز قرار گرفته‏اند؛[32]

    ز. تبعيض ميان دختران و پسران؛

    ح. سخت‏گيري مالي خانواده يا همسر؛

    ط. زيادي جمعيت خانواده؛

    ي. مهاجرت و عدم توجه به سلامت محيط؛

    ك. اعتياد اعضاي خانواده؛

    ل. بي‏سوادي والدين؛

    م. فقر و بيكاري خانواده؛

    ن. فقدان امكانات و هزينة گزاف استفاده از امكانات ورزشي، تفريحي، آموزنده و سرگرم كننده براي بانوان.

    مورد أخير از عوامل عمده به شمار مي‏رود و نشان مي‌دهد كه بايد براي پر كردن اوقات فراغت زنان بيش از پيش چاره انديشيد.

    آري، در پي اين بررسي‏هاست كه پرسش‏هاي متعدّدي ذهن‏ها را به خود معطوف مي‏دارد:

    آيا به واقع چه عواملي است كه مانع از ارائة روش‌هاي جلوگيري از اين مصايب است؟

    پيشنهادها و راه‏بردها

    بر اساس نتايج حاصل از پژوهش، به منظور پيش‏گيري از اين انحرافات و مقابله با گسترش آن راهكارهاي زير پيشنهاد مي‏گردد:

    يك. برگزاري كلاس‏هاي آموزشي مناسب و مطلوب براي دختران جهت ارائة آگاهي‏هاي لازم دربارة ويژگي‏هاي جسمي، ذهني، عاطفي و جنسي ايشان و چگونگي برخورد مناسب با آنها از دوران بلوغ؛

    دو. تقويت كمي و كيفي كلاس‏هاي آموزش خانواده با تأكيد بيشتر بر توجه به ويژگي‏هاي شخصيتي، جنسي و عاطفي فرزندان ـ به ويژه دختران و مادران ـ و الزام والدين به شركت در اين كلاس‏ها؛

    سه. توجه بيشتر و برنامه‏ريزي صحيح در سياست‌گذاري كشور براي گذراندن اوقات فراغت زنان در تمام گروه‏هاي سني و به‏ويژه بانوان خانه‏دار؛

    چهار. گسترش مراكز رفاهي، تفريحي، ورزشي و آموزشي مناسب، مطلوب و با هزينة دولت براي اوقات فراغت زنان؛

    پنج. تشكيل كلاس‏هاي آموزشي مطلوب در مورد چگونگي نگهداري فرزندان و نحوة صحيح رفتار با آنان متناسب با سن، جنس و نيازهايشان و الزام والدين به گذراندن اين آموزش و اعلام نقش آن در ثبت نام فرزندان در مدرسه؛

    شش. ايجاد مراكز حمايت از زنان و دختران آسيب ديده از خانواده (همسر يا والدين) و نگهداري آنان تا زمان رفع مشكل ايشان با قطعيت. (اجراي اين بند نه‏تنها از هزينة فراوان مراكز نگهداري زنان بزهكار، همچون بهزيستي، زندان و... مي‏كاهد، بلكه موجب مي‏شود كه در ابتدا از متواري‏شدن دختران و زنان از خانواده و جامعه به سبب عدم امنيت عاطفي و رواني جلوگيري نمايد ـ چنانكه شمار دختران فراري در سال 1378 نسبت به سال 1365 بيست برابر شده است،[33] در وهلة دوم مانع از برچسب‏هايي چون خياباني، فراري و زنداني گردد، در مرحله، سوم، موجب مي‏شود كه خانواده‏ها و جامعه بيشتر مراقب رفتار خود با زنان بوده، در رعايت حقوق ايشان سعي نمايند؛ زيرا در صورت عدم رعايت، با قانون و مراكز قانوني مواجه خواهند بود. در مرحلة چهارم مي‏تواند راهي براي دستة از زنان باشد كه كسب امنيت عاطفي و رواني از همسران خويش را با تمهيد مهريه‏هاي سنگين پي مي‏گيرند)؛

    هفت. تضمين امنيت اقتصادي و اجتماعي افراد جامعه، به ويژه زنان سرپرست خانوار و مبارزه با تورم از طريق ثبات اقتصادي؛

    هشت. تسهيل ازدواج جوانان به واسطة تأمين شغل، مسكن و جهيزيه؛

    نه. تدوين برنامه‏هاي كاهش رشد جمعيت، مهار مهاجرت بي‏رويه به شهرهاي بزرگ و تأمين امكانات شغلي و رفاهي در روستاها و مناطق محروم، به منظور جلوگيري از مهاجرت بيكاران اين نقاط به شهرهاي بزرگ.

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

    References: 
    • ـ ابهري، مجيد، «بررسي معضل روسپي‏گري با صاحب‏نظران»، شوراي فرهنگي ـ اجتماعي بانوان، ش 16، 1381.
    • ـ پاسدار اسلام، «زن از نگاهي ديگر»، مركز اطلاعات و آمار شوراي فرهنگي ـ اجتماعي زنان، ش 249، 1383.
    • ـ حسيني، سيدرضا، نگاهي به آمار جرايم در ايران، آسيب‏هاي اجتماعي و روند تحول آن در ايران، مجموعة مقالات اولين همايش ملي آسيب‏هاي اجتماعي در ايران، ج 1، انجمن جامعه‏شناسي ايران، 1381.
    • ـ دورانت، ويل، تاريخ تمدن، ترجمة احمد آرام، ع. پاشايي و اميرحسين آريان‏پور، تهران، آموزش انقلاب اسلامي، تهران، 1370.
    • ـ راوندي، مرتضي، تاريخ اجتماعي ايران، تهران، نگاه، 1368.
    • ـ رمضان‏نرگسي، رضا، تجاوز و بزه‏ديدگي زنان، فصلنامة كتاب زنان، ش 23، 1383.
    • ـ ستوده، هدايت‏اللّه‏، مقدمه‏اي بر آسيب‏شناسي اجتماعي، تهران، آواي نور، 1386 و 1373.
    • ـ شيخاوندي، داور، جامعه‏شناسي انحرافات و آسيب‏شناسي اجتماعي، نشر و بخش كتاب، تهران، 1353.
    • ـ ضميري، محمدرضا، رسانه‏ها و انحرافات جنسي، كتاب زنان، ش 8، 1382.
    • ـ عليايي، شهين، «عوامل تن دادن زنان به روسپي‏گري»، مجموعة مقالات آسيب‏هاي اجتماعي ايران، انجمن جامعه‏شناسي ايران، تهران، آگاه، 1384.
    • ـ فراني، هما، بهداشت رواني در دختران و زنان جوان، مركز اطلاعات و آمار شوراي فرهنگي ـ اجتماعي زنان، 1375.
    • ـ فرجاد، محمدحسين، آسيب‏شناسي كجروي‏هاي اجتماعي، مركز مطبوعات و انتشارات قوه قضاييه، تهران، 1386.
    • ـ قاسمي روشن، ابراهيم، «توان‏مندي خانواده در پيش‏گيري از انحرافات اجتماعي»، فصلنامة شوراي فرهنگي ـ اجتماعي زنان، ش 17، 1382.
    • ـ مصري، كتايون، «زنان قربانيان آسيب جامعه‏اند»، دو ماهنامة حقوق زنان، ش 26 (مهر و آبان)، مركز اطلاعات و آمار شوراي فرهنگي ـ اجتماعي زنان، 1384.
    • -. Doob, C.B, Sociology: An Introduction. New York: Longman, 2ed, 1988.
    • -. Gregersen. E, Sexual practices. New York: Franklin Walls Company, 1983.
    • -. Jolin. A, On the Backs of working prostitutes: Feminist Theory and prostitution policy. Crime and Delinquency, 40: 109 - 83.
    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    واصفیان، فرزانه.(1388) شناسایی عوامل مؤثر در انحرافات جنسی زنان از دیدگاه مردان و زنان. دو فصلنامه اسلام و پژوهش‌های تربیتی، 1(1)، 145-166

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    فرزانه واصفیان."شناسایی عوامل مؤثر در انحرافات جنسی زنان از دیدگاه مردان و زنان". دو فصلنامه اسلام و پژوهش‌های تربیتی، 1، 1، 1388، 145-166

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    واصفیان، فرزانه.(1388) 'شناسایی عوامل مؤثر در انحرافات جنسی زنان از دیدگاه مردان و زنان'، دو فصلنامه اسلام و پژوهش‌های تربیتی، 1(1), pp. 145-166

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    واصفیان، فرزانه. شناسایی عوامل مؤثر در انحرافات جنسی زنان از دیدگاه مردان و زنان. اسلام و پژوهش‌های تربیتی، 1, 1388؛ 1(1): 145-166