تحولخواهی آموزش و پرورش در بستر مسجد؛ ارائهی الگوی مدارس مسجدمحور براساس راهبرد پژوهش دادهبنیاد


Article data in English (انگلیسی)
مقدمه
تاريخ تعليم و تربيت اسلامي نشان ميدهد که پيش از پيدايش مدرسه، مسجد تنها مرکز مهم آموزشي ـ فرهنگي در جهان اسلام بوده است (شبلي،1361، ص 40) متأسفانه در دوران معاصر، مدارس جديد بهبهانة توسعه و تحول، کار خود را با الگو گرفتن از نظريهها و رويکردهاي غيرديني و غيربومي آغاز کردند و با تقليل تربيت ديني به آموزش بخشي از معارف ديني در مدارس، منجر به حذف مسجد از فرايند تعليم و تربيت رسمي کشور شدند. درواقع اين تحولات موجب شدهاند که ظرفيت يکي از محيطهاي مؤثر در تعليم و تربيت اسلامي ناديده گرفته شود و عملاً از دسترس خارج گردد؛ اين در حالي است که فضاي حاکم بر مدارس کشور شايستگي و تناسب لازم را با تربيت اسلامي ندارد. وقتي فلسفة وجودي نظام آموزش و پرورش، «آموزش زندگي» تعريف شده باشد و آموزش زندگي هم در جمهوري اسلامي جز براساس آموزههاي ديني قابلپذيرش نبوده باشد، کارگزاران نظام آموزش و پرورش نيز بهجز عالمان عامل و دينشناس و روحانيون تربيتشدة حوزههاي علميه نميتوانند باشند. برايناساس، مسجد برترين ساختار براي تأمين کارکرد آموزش زندگي ديني و اسلامي خواهد شد (علمالهدي، 1386، ص 50).
بيش از يک دهه است که در جهت احياي کارکرد تربيتي مسجد و نيز تحولخواهي در آموزش و پرورش، مدارسي موسوم به «مدارس مسجدمحور» يا «مسجدمدرسهها» بهصورت جهادي و مردمي در برخي از مساجد کشور توسط روحانيان و مربيان دغدغهمند شکل گرفته است. طبق گزارش «ستاد مردمي مدارس مسجدمحور»، هماکنون (1401) نزديک به هفتاد مسجد در بیست شهر فعال هستند و روزبهروز بر تعداد آنها افزوده ميشود. بياضي (1399) در پژوهش پديدارشناختيای که انجام داده، چرايي تمايل به تحصيل در اين مدارس را از ديدگاه ذينفعان اين مدارس تبيين کرده است. ملکاحمدي (1400) در ضمن پژوهش مستندنگارانه، تجارب مدارس تحولخواه مسجدمحور «طاها» و مجموعة «مکتب اسلامي» را مورد بررسي قرار داده است. محمدآبادي و ياري دهنوي (1399) نيز به تبيين و نقد «جريان مدارس تمدنسازي امام خميني» که بهنوعي مدارس مسجدمحور محسوب ميشدند، پرداخته است.
1. تحولخواهي در آموزش و پرورش
تحولخواهي در نظام آموزش و پرورش همواره مورد توجه انديشمندان و کنشگران تعليم و تربيت بوده است. تحولات نظام تعليم و تربيت در ايران، از اواخر دورة قاجار توسط ميسيونرها و روشنفکران غربگرا آغاز شد. آنها تأسيس و توسعة مدارس را راهكار خاتمه دادن به عقبماندگيهاي ايران ميدانستند (بهنام، 1375، ص 70-71). تقيزاده، از متجددين متأخر عصر قاجاريه، مسئلة تعليم عمومي ملت را اساسيترين مسـئلة كشور ميدانست و معتقد بود كه اين مسئله هزار مرتبه مهمتر از اصلاحات سياسي و دولتي است (رحمانيان و جهاني، 1399، ص 82). پس از کودتاي رضاخان و تشکيل شوراي معارف، نظام آموزشي مدارس فرانسه بهعنوان الگوي مدارس ايراني پذيرفته شد (همراز، 1374، ص 54).
از ابتداي شکلگيري مدارس نوين، جريانهاي تحولخواه و پيشرفتگرا که بازهم متأثر از «تحولخواهي» و «پيشرفتگرايي» در آمريکا و اروپا بودند، از منتقدين جدي «نظام رسمي» آموزش پرورش شدند. اين جريانها بيشتر تحت تأثير افکار «عملگرايي» ديويي قرار داشتند که مباني آن در «سوددهي عملي»، «نتيجهبخشي» و «قابليت حل مشکلات عيني» ريشه داشت (شريعتمداري، 1384، ص 97). اين جريان با تأسيس تشکيلاتي تحت عنوان «انجمن آموزش و پرورش پيشرو» در سال 1918م اصولي را براساس «محوريت کودک» براي «مدارس پيشرو» مشخص کردند. بعد از واقعة پرتاب سفينة اسپوتنيک به فضا، اين جنبش انتقادي به اتهام آموزش و پرورش «احمقانه»، «تابع هوسها»، «آزادي افراطي» و «بيبندوباري» در تعليم و تربيت، از سوي نهضت «بازگشت به پايهها» به باد انتقاد گرفته شد (اوزمن و کراور، 1387، ص 247).
همزمان با رواج مدارس پيشرو در غرب، مدارسي مانند «مهران» و «فرهاد» در ايران تأسيس شدند. آنها با در پيش گرفتن الگوي گرتهبرداريشده از فرهنگ اومانيستي غرب و بيتوجه به فرهنگ بومي، با سنتشکنيهايي که در آن دوران انجام دادند، سعي داشتند که در زمرة مدارس «پيشرو» بهحساب آيند. تأکيد بر نقش خلاقانة افراد، تأکيد بر انگارههاي زيستبومي، ساختِ سهگانة آموزشي (مدرسه، خانواده، کودک)، مشارکت بهجاي رقابت، ادارة شورايي مدرسه و مبتني بودن بر رويکردِ انسانمداري، از شاخصههاي تحولخواهي اين مدارس در مقابل آموزش و پرورش رسمي آن دوره بود (حيدري، 1392، ص 51). برخي از مدارس سکولار و غيرديني و حتي ضدمذهبي، نهتنها ظواهر مذهبي را رعايت نميکردند، بلکه به آنها اهانت هم ميکردند (تکميل همايون، ۱۳۸۵، ص 352). معلمان بياطلاع از مسائل مذهبي و متأثر از افکار آزاديخواهانة غربي، عمداً به تمسخر و ريشخند مسائل مذهبي ميپرداختند و با تأثير منفي بر نگرش دانشآموزان، آنها را از دين رويگردان ميکردند (نواب، ۱۳۷۲، ص 58).
از دهة 30 تا پيروزي انقلاب اسلامي عدهاي از متدينين و روحانيان با هدف مقابله با انحرافات اعتقادي و اخلاقي نظام رسمي آموزش و پرورش، مدارسي مانند جامعة تعليمات اسلامي، کمال، علوي، رفاه، موسوي و روشنگر را تأسيس کردند (روشننهاد، ۱۳۸۴، ص 44). نقطة مشترک اين مدارس، ارتباط آنها با مسجد بود. برخي از مدارس اسلامي، مانند «کمال»، با تأسيس مسجد در محوطة مدرسه، ارتباط ميان مدرسه و مردم متدين را افزايش دادند و نقش مهمي را در پيروزي انقلاب اسلامي ايفا کردند (همان، ص 167). ازاينرو مساجد کانون بزرگترين تحول قرن اخير بودند و کسي باور نميکرد که انقلابي رخ بدهد که خاستگاه آن مساجد باشد (مطهري، 1384، ص 110).
پيروزي انقلاب اسلامي تحول عظيمي بود که تمامي نهادهاي جامعة ايران را در جهت تشکيل جامعة اسلامي و تمدن اسلامي متحول کرد؛ ولي آنگونهکه انتظار ميرفت، نهاد آموزش و پرورش متناسب با اين هدف، تحول بنيادين پيدا نکرد و با انتقادهاي جدي از سوي مسئولان نظام و متخصصان مواجه شد (مباني نظري سند تحول بنيادين آموزش و پرورش، 1390، ص 14). با يک جستوجوي ساده در خلال بيانات رهبر معظم انقلاب بهوضوح ميتوان دريافت که ايجاد تحول در نظام آموزش و پرورش کشور همواره يکي از دغدغهها و مطالبات جدي رهبري از مسئولان بوده است. ايشان بر ضرورت ايجاد تحول در نظام آموزش و پرورش تأکيد ميکنند و بر انجام دو مقولة مهم و اساسي در آموزش و پرورش اصرار ميورزند که يکي ارائه و اجراي طرح عمقي تحول در نظام آموزش و پرورش و ديگري اهميت دادن به نظام پرورش در مجموعة آموزش و پرورش است (بيانات در ديدار جمعي از معلمان و پرستاران و کارگران، 1388). بهتعبير ايشان، «لزوم ارائة طرح تحول عمقي بهسبب تقليدي و کهنه بودن نظام آموزش و پرورش است که موجب بروز دو خصوصيت بد در آن شده است؛ اولاً در اين نظام، نيازها و سنتهاي کشور در نظر گرفته نشده است و ثانياً با تغيير روشها و نوآوريهاي روز تغيير نکرده است» (همان).
در راستاي تأکيدات مقام معظم رهبري، شوراي عالي انقلاب فرهنگي توسط نخبگان دانشگاهي و حوزوي اقدام به تدوين سند تحول بنيادين نمود. این سند پس از تصويب در سال 1390 براي اجرا به وزارت آموزش و پرورش ابلاغ شد. متأسفانه نبود عزم و باور جدي مسئولان، موجب شد تا اين سند حتي در حد شعار هم باقي نماند و به فراموشي سپرده شود و عناصر غربگرا بهدنبال اجراي سند توسعة پايدار جهاني (2030) بروند. در اين شرايط، تعدادي از مدارس تحولخواه، با رويکرد اسلامي و بهصورت آتشبهاختيار اقدام به برنامهريزي و عملي کردن ايدههاي تحولگرايانة خود کردهاند. ازنظر آنها، نظام رسمي رايج و بهطور کلي فرهنگ تربيت و آموزش حاکم بر جامعه و خانوادهها، داراي کاستيهاي محتوايي و روشي است و اين کاستيها در يک چرخة باطل در نظام آموزشي و خانواده، يکديگر را تقويت کردهاند (ملکاحمدي، 1400، ص 257).
1ـ1. تحولخواهي آموزش و پرورش در بستر مسجد
شهيد مطهري در مورد جدايي مسجد و مدرسه ميگويد: «ما يک تقليد احمقانه از اروپا کردهايم. در تاريخ گذشتة ما، مسجد و مدرسه هميشه يکي بودهاند يا همساية يکديگر بودهاند. اين خودش يک حسابي بود. هنوز هم آثاري که ما از قديم ميبينيم، همينطور است. هرجا که يک مدرسه هست، يک مسجد هم کنارش هست؛ بلکه خود مساجد مرکز تعليم و تربيت بود» (مطهري، 1399، ص 100). تاريخ تعليم و تربيت در اسلام، شاهدي بر کارکرد آموزشي و تربيتي مسجد و رسالت اساسي اين نهاد مقدس در تمامي دورههاست. مسجد با ويژگيهايي که دارد، آموزشگاه مباني ديني و معارف اسلامي است و مسجدي که نقش مؤثر خود را در زمينههاي فرهنگي ـ آموزشي ايفا نکند، در حقيقت در اجراي بخش مهمي از رسالت خويش بازمانده است. اميرمؤمنان علي مسجدي را که در آن خبري از هدايت، تبليغ و ترويج دين نباشد، «مسجد خراب» مينامند (نهجالبلاغه، 1379، حکمت 369). حديث شريف امام حسن مجتبي بهنقل از پيامبر اکرم به فوايد رفتوآمد دائمي به مسجد اشاره ميکند که بيانگر آثار تربيتي و آموزشي محيط مسجد است؛ فوايدي همچون: بهرهمندي از دلايل استوار و محكم در امور دينى؛ دستيابى به دوستان سودمندى كه معاشرت با آنها ماية بهرهورى است؛ کسب معلومات و دانش جديد؛ و دستيابى به سخنان هدايتکنندهاي كه شخص را به راه راست رهبرى مىكند و او را از پستيها و گناهان دور ميدارد (صدوق، 1395، ج 2، ص 140). فايدة ديگر حضور در مسجد، اثر آن در تزکية نفس يا همان تربيت انسان مؤمن است. قرآن کريم دراينباره ميفرمايد: در آنجا مردماني هستند که تطهير ضمير و صفاي دل را دوست ميدارند (توبه: 108). با توجه به اين آية شريفه ميتوان گفت که مدرسه مکان دانش آموختن است؛ ولي در مسجد، افزون بر تعليم و تعلم، روح نيز پرورش مييابد و از آلودگيها و تيرگيها پاک ميشود. با توجه به اين تفاوت، «محيط يادگيريِ» مسجد با مدرسه نيز متفاوت است؛ زيرا بعضي از واكنشها و رفتارهاي متربي نميتواند در مدرسه رخ بدهد و تنها در مسجد است كه بهاعتبار ماهيت و جوهر مکانياش، آن رفتارها (چه در حيطة عمل و چه حيطة فكر) ظاهر ميشوند (سجادي، 1387، ص 1).
با حذف مسجد از فرايند تعليم و تربيت رسمي کشور، جايگزين مناسبي براي آن در نظر گرفته نشد و نمازخانة مدرسه يا کانونهاي فرهنگي ـ تربيتي هم نتوانستند خلأ آن را جبران کنند. در بين انواع مدارس تحولخواه با رويکرد اسلامي در کشور، مدارسي بهچشم ميخورند که به آنها «مدرسة مسجدمحور» يا « مسجد مدرسه » گفته ميشود. اين مدارس بيش از ده سال است که در شهرهايي مانند مشهد، قم، اصفهان، سبزوار، کرمان، تهران، البرز، سمنان، بندرعباس و... داير شدهاند. ايدة تأسيس اين مدارس از شهر مشهد مقدس و فعاليتهاي يک کانون فرهنگي ـ تربيتي در يکي از مساجد آن بهنام «مسجد اباالفضليها» مطرح شد. بهسبب محدوديتهايی که براي فعاليتهاي کانون بهوجود آمد و ازسويديگر تعارضاتي که بين اهداف تربيت در مسجد و مدرسه ايجاد شد، مسئولين کانون تصميم گرفتند که فرايند تعليم و تربيت دانشآموزان را بهصورت تماموقت در مسجد انجام دهند. پس از موفقيت طرح آزمايشي و استقبال خانوادهها، اين طرح در مسجد صنعتگران آغاز به کار کرد و پس از مدت کوتاهي، در مساجد ديگر شهر مشهد و سپس شهرستانهاي ديگر گسترش يافت. وجه مشترک مدارس مسجدمحور با توجه به تنوع و تفاوتهايي که با يکديگر دارند، در احياي کارکرد تربيتي مسجد و نقش بيبديل آن در احياي تمدن اسلامي است و تفاوتهاي آنها از جهات مختلفي است که ميتوان آنها را در سه گونه دستهبندي کرد.
2. انواع مدارس مسجدمحور
با توجه به تفاوتهايي که مدارس تحولخواه، ازجمله مدارس مسجدمحور، با يکديگر دارند، ميتوان آنها را براساس انتقاداتي که به نظام آموزش و پرورش رسمي دارند، به سه دسته تقسيم کرد (ملکاحمدي، 1400، ص 265): 1. مدارس «ارتقاي فرمي ـ محتوايي»؛ مدارس «تحول فرمي ـ محتواي» و مدارس «توليد فرمي ـ محتوايي». مهمترين ويژگي مدارس «ارتقاي فرمي ـ محتوايي» تعامل کامل و بدون چالش با آموزش و پرورش است. دليل اين نوع تعامل نیز پذيرش کلي محتوا و ساختار آموزش و پرورش و ايجاد تغييرات نسبي و چهارچوبمند در آن است. مدارس مسجدمحوري همچون طاها (اصفهان)، مدرسة بندگي (قم و اصفهان)، راهيان کوثر (ياسوج) و شيخ بهايي (شهر ري) نمونههايي از اين گونه هستند.
شاخصة مدارس «تحول فرمي ـ محتوايي»، تدريس کتابهاي آموزش و پرورش، تدوين محتوايي ويژة مدرسه، طرح درسهاي مجزا (بهصورت جزوه يا کتاب) و تدوين روشهاي ويژة تدريس و تعامل هدايتشده با آموزش و پرورش است. مدارس مسجدمحوري همچون شهيد حججي، حضرت ابالفضل، مکتب حاجقاسم سليماني، عاشورائيان (مشهد)، ياوران ولايت و آلطاها (قم)، مسجدستان حضرت ابوالفضل و مسجد فائق (تهران)، طاها (کرمان) و بيشتر مدارسي که در شهرهاي ديگر قرار دارند، از اين قبيل مدارساند.
مدارس «توليد محتوايي و فرمي»، مدارسي هستند که بهطور کامل از نظام آموزش و پرورش رسمي جدا شدهاند و حتي اسم مدرسه را نيز بر روي خود نميگذارند و از اصطلاح «هجرت از مدرسه» استفاده ميکنند. ساختار ظاهري و فيزيکي آنها نيز شبيه مدرسه نيست. همچنين سال تحصيلي و پاية تحصيلي بهمعناي معمول در آنها وجود ندارد. اينگونه از مدارس، آموزش و پرورش را داراي مشکلات و نواقص جدي ميدانند و تلاش ميکنند تا نظام جايگزين آن را ارائه دهند. ازاينرو محتوا و روشهاي آموزشي براساس تشخيص مدير و مربيان مجموعه تهيه ميشود. مسجدمدرسة جوادالائمه (مشهد)، «نهضت سيدالشهدا» (قم) از اين قبيل مدارساند. مجموعههاي «مکتب اسلامي» و «تمدنسازي امام خميني» با شعبههاي متعددي که در شهرستانها دارند، بهنوعي از اين مدارس محسوب ميشوند.
با تنوع و گسترش روزبهروز مدارس مسجدمحور، ارائة يک الگوي مفهومي براي ارزيابي و نقد منصفانة اين مدارس لازم و ضروري است. اين «الگو» پيشنويس يا نموداري است که راه معمولي يک عمل يا رفتار و يک ساختار ادراکي را نمايش ميدهد (هومن، 1386، ص 85).
3. جمعآوري و تحليل دادههاي پژوهش
با توجه به صبغة پديدارشناختي و روش کيفي اين پژوهش، براي ارائة الگوي مدارس مسجدمحور، از الگوي «نظرية دادهبنياد» اشتراوس و کوربين (داناييفرد و امامي، 1386، ص 80) در جمعآوري و تحليل دادهها استفاده شده است. براساس اين الگوي نظري، دادهها در سه مرحلة کدگذاري باز، محوري و انتخابي تحليل شدند. در اين راهبرد پژوهشي، محقق با حساسيت نظري به جمعآوري هدفمند دادهها از طريق انجام پانزده مصاحبه، تحليل محتواي پنج سند مکتوب، چهار گزارش مجله و دو فيلم مستند اقدام کرده است که مشخصات منابع گردآوري دادهها به شرح جدولهاي (1و2) است:
جدول 1: مشخصات مصاحبهها و سخنرانيها
جدول 2: مشخصات مدارک مکتوب و فيلمهاي مستند
1ـ3. کدگذاري باز
بهمنظور ارائة الگو براساس راهبرد دادهبنياد، ابتدا مفاهيم شناساييشده از ميان منابع فوق برحسب خصوصيات و ابعادشان بسط داده شد. اين سازوكار در «كدگذاري باز» انجام ميشود؛ بهطوريکه دادههاي خام اوليه، از دل مقولههاي مقدماتي در ارتباط با پديدة مورد بررسي (مدرسة مسجدمحور) از طريق پرسش دربارة دادهها، مقايسة موارد، رويدادها و ديگر حالت پديدهها، براي كسب شباهتها و تفاوتها استخراج شدند (دانايي فر و امامي، 1384،ص80). در نمودار شمارة 1، نمونهاي از کدگذاري باز براساس بخشي از مصاحبه (M15) نشان داده شده است.
نمودار 1: نمونة کدگذاري باز
در اين مرحله، تعداد 178 کد اوليه بهدست آمد؛ سپس در مرحلة کدگذاري محوري، مقولات استخراجشده تحت بیست مقولة محوري طبقهبندي شدند که فهرست آن در جدول (3) آمده است.
جدول 3: کدگذاري باز و محوري
مقولة اصلي زيرمقولهها فراواني کد مصاحبهها
اهداف هدفهاي آموزشي و تربيتي 26 M13، D2، r1، v، t،m،d، M1، D5، r2، M15
مسجدمحوري پايگاه اصلي تعليم و تربيت اسلامي 13 d1، M2،M4،M7، M11،M12،M15 D2،D4 r2، m، M8،
محيط اثرگذار و انسانساز 12 d1، d1، d1،M6، M9،M9،M13،M13، M13، M15، D4، m،d
اولويت مکاني مسجد در تربيت مدرسهاي 10 d1، M2، M4، M6، M7، M12، M13،
ظرف تربيت ديني 6 M2، M7، M12، M15، D4
مسجد تمدن ساز 5 M1، M11،M15، D2، D4، r1
تربيت ديني با محوريت نماز امام مسجد 4 d1، D2، D4
برنامة آموزشي و تربيتي مدارس رسمي مغايرت با تربيت ديني و اخلاقي 7 M5، M8، M13، M15
مشکلات ساختاري 6 M1، m10، M14، r1، s1
برنامة آموزشي تکبعدي و ضعيف مدارس 8 M1، M11، M15، r1، M9، r3، M5،
محتواي آموزشي ذهني و ناکارآمد 4 M6، D4، r1، s2
محيط نامناسب مدارس براي تربيت ديني 4 r1، d
اتلاف عمر و سرمايه 4 M6، r2، M5
نگرش نگرش حداقلي به کارکرد مسجد 5 M1، M7، M15، r1
نگرش غربگرايانه به مدرسه 3 M9، M11
تعريف انحصارگرايانة مدرسه 3 M15
موانع کمبود نيرو و فضاي کافي 3 m10، r2، s1
عوامل داخل مسجد 3 M1، M8، M11
موانع قانوني 3 M15، s1
عدم نقشآفريني حوزه در نظام تعليم و تربيت کشور 2 M11، r1
مانعتراشي آموزش و پرورش براي مدرسه 2 m10، M15
پراکندگي و تنوع مدارس مسجدمحور 1 s1
عملکرد ناموفق برخي از مدارس 1 s1
تقاضاي مردمي مطالبات مردمي و خانوادهها 7 M3، M6، M7، M15، r1، V
رشد محسوس رفتاري و اخلاقي دانشآموزان 5 V، t، m، d
راهبردهاي تربيتي راهبرد تربيت اجتماعي 23 r1، d2، m، d، d2، M8، r2، M9، M7، t، v،
راهبرد تربيت ديني 5 t، v
راهبرد تربيت جسماني و نشاط 4 d2، M8
راهبرد تربيت اقتصادي 4 M5، M8، r2، M9
راهبردهاي خانوادهمحوري توانمندسازي والدين در تربيت فرزند 10 d1، d2، M1، M4، M15، d
تقويت رابطة دانشآموز با والدين 9 d1، d2، r3، r2، r1، v، m، d
نظارت مستقيم بر تربيت فرزند 4 d1، d2، M5، D2
مربي وکيل خانواده در تربيت 4 M14، M15، D4
تربيت خانوادگي بهجاي دولتي 4 d1، M6، M15
مشارکت خانواده در برنامهريزي 3 M12، m
انتخاب و ارادة خانواده در تربيت فرزند 2 M12، r1
راهبرد مالي و اقتصادي دريافت هزينة حداقلي از خانواده 7 M6، M8، m10، M14، D2، r2
تأمين بخشي از هزينة تحصيل توسط دانشآموز 4 M9، m10، r2
خدمت در برابر خدمت 4 M6، M15
کمک به اقتصاد خانواده 3 M8، r1
جذب مشارکتهاي مردمي 4 M7، M8، M14، D2
طرح اقتصادي مشخص 3 M5،M9، M14
درآمدزايي مدرسه 4 M8، M6، D2
کاهش هزينهها با مشارکت خانواده و مربيان 1 M15
راهبرد اجرايي شايستگيهاي اجرايي 6 M6، m10، M13، D4
حرکت براساس نظامنامه 5 M3، M5
رويکرد تعاملي با ساير نهادها 4 M3، M4، M14
رعايت ضوابط ساختاري 3 M9، m10
محتواي آموزشي و تربيتي حفظ محتواي رسمي و تکميل آن با محتواي داخلي 8 d1، M9، m10، M11، M14، M15، D4
تغيير، ترتيب و تلفيق درسهاي کتابهاي رسمي 7 d2، M1، M8، M9
محتواي کاربردي 7 M5، M15، D2، r2
محدوديت در توليد محتوا 4 M9، m10، M13
فرايند يادگيري روشهاي يادگيري 13 V، m، M5، d2، D2، r4، M7، d
m10
جو يادگيري 13 r1، v، t، m، d، m10، r1
انگيزش يادگيري 4 r1، v
يادگيري معنادار 3 M5، t، m
آموزش فراشناخت 3 M5، M9، v
يادگيري در حد تسلط 2 D، s1
يادگيري مسئلهمحور 1 d2
صلاحيتهاي معلمان و مربيان صلاحيتهاي شخصي 19 M8، M9،
m10، D4، M15، d1، M8، r1، M1، M9، M11، D2، t
صلاحيتهاي حرفهاي 10 m10، d1، M8، r2، M5، M8،D4
صلاحيتهاي علمي 5 D4، d1، M15، D2، r1
محيط آموزشي کلاسهاي پيرامون مسجد 14 M8، M15، d2، M9، v، m، M5، D5، r1
کلاسهاي صحن مسجد 10 M13، M4، M9، M15، t
صلاحيتهاي دانشآموز و خانواده دانشآموز مستعد و خانوادة همراه 8 d1، M8، m10، M13، r3، r2
توجه به مباني و اصول مدارس مسجدمحور اصول مدارس مسجدمحور 20 m10، M6، d1، s1، M1، M11، D5، t، m، d، v، t، m
مباني مدارس مسجدمحور 8 M13، D1، s1، D3، s2، r4، D5، D2
ارزيابي عملکرد و ارزشيابي تحصيلي ارزيابي مستمر دانشآموز 10 M5، m، d، d2، M13، r2، t، m10، v، d
ارزيابي معلم و مربي 3 m، t، m10
ارزيابي برنامه 2 M13
اعتمادسازي و حمايتگري جلب مشارکت مردمي و نهادها 9 M6، M1، m10،m1، D2، D4، m
آگاهيبخشي 4 M1، m10، M11، d
پيامدهاي اجتماعي تربيت انقلابي و کادرسازي براي نظام اسلامي 9 M1، M3، M6، M9، M11، M12، M15
ايجاد تحول و اصلاح در نظام آموزش و پرورش کشور 8 M6، M9،M12، M14، D2، s1
رونق و پويايي مساجد 6 M8، M15، D2، r2، v
تحقق منويات رهبر معظم انقلاب دربارة تحول نظام آموزش و پرورش کشور 4 M15، D2، D4، D2
پيامدهاي فردي تقويت بنيان خانواده 9 d2، v، t، d
کم شدن هزينهها سن تحصيل 9 M1، M11، M15، r1
رشد همهجانبة دانشآموزان 5 M6، M15، v
2ـ3. کدگذاري محوري
در اين مرحله بهمنظور دستيابي به اولين هدف ويژة پژوهش «مشخص کردن، شناسايي و طبقهبندي عوامل مرتبط با مدارس مسجدمحور کدهاي اوليه (زيرمقولهها) بهصورت يک شبکة مرتبطبههم و با مرکزيت يک مفهوم (مقولههاي اصلي يا محوري)، طبقهبندي ميشوند (همان، ص 84). نتايج کدگذاري محوري در جدول (4) و براساس فراواني و منابعي که از آن استخراج شدهاند، ارائه شده است.
جدول 4: مقولههاي اصلي شناساييشده
3ـ3. کدگذاري گزينشي
اين مرحله مستلزم يکپارچه کردن مقولههايي است که براي شکلدهي چارچوب نظري اوليه ايجاد شدهاند (داناييفرد، 1386، ص 88). نتايج کدگذاري گزينشي انجامشده بر روي مقولههاي اصلي، در جدول (5) براساس فراواني هر مقوله ارائه شده است.
جدول 5: مقولههاي اصلي گزينششده در ابعاد مدل
4ـ3. تکوين و ارائة الگو
در اين مرحله بهمنظور دستيابي به «الگوي مدارس مسجدمحور» و پاسخگويي به دومين سؤال پژوهش که «الگوي مدارس مسجدمحور چگونه است؟» همزمان با کدگذاري گزينشي که شامل مرتبط کردن مقولهها و بهبود بخشيدن کدگذاري است، الگوی برخاسته از دادهها ارائه شده است. نمودار 2 ابعاد و روابط میان مؤلفههای این الگو را نشان میدهد.
مودار 2: الگوي مدرسه مسجدمحور
ن
4. شرح ابعاد و زيرمقولههاي الگو
1ـ4. مقولة هستهاي (مدرسه مسجدمحور)
پايگاه اصلي تعليم و تربيت اسلامي، مسجد است. محيط اثرگذار و انسانساز آن بهترين ظرف و اولين گزينه براي انتخاب محل تربيت بعد از خانه است. در صورت فراهم شدن شرايط، مسجد اولويت مکاني را براي تعليم و تربيت مدرسهاي دارد. برنامههاي آموزشي در مسجد به نماز ختم ميشود. محيط مسجد آثار وضعي زيادي را در تربيت دانشآموزان دارد؛ بهطوريکه نمازخانه و کانونهاي تربيتي اين اثر را هرگز ندارند. مدارس مسجدمحور رويکردي تمدني و تحولي به آموزش و پرورش دارند و برخلاف مدارس رسمي دولتي و غيردولتي، جهتگيريهاي آنها متأثر از گرايشهاي غيراسلامي و سياسي مديران دولتي نيست و با مشارکت، مجموعه را از انحراف و کجروي بازميدارد.
2ـ4. شرايط علّي
علل ايجاد اين مدارس و ضرورتهاي پيشرو و نيز موانعي که بر سر راه قرار دارد، عبارتاند از:
1. علل ايجادي: تقاضاي مردمي و مطالبات خانوادههاي دانشآموزان؛ رشد محسوس رفتاري و اخلاقي دانشآموزان؛ تربيت جامع و توجه به همة ابعاد وجودي انسان (قلب، عقل، خيال و جسم) در متن زندگي واقعي؛ انس با قرآن کريم و سيرة اهلبيت؛ ضعف برنامههاي آموزشي و تربيتي مدارس رسمي و مغايرت آنها با تربيت ديني و اخلاقي؛ مشکلات ساختاري؛ محتواي آموزشي ذهني و ناکارآمد؛ محيط نامناسب مدارس براي تربيت ديني؛ اتلاف عمر و سرمايه.
2. ضرورتها: ضرورت تغيير نگرش نسبتبه کارکرد مسجد؛ بازتعريف مدرسه و خروج از الگوي ناکارآمد غربي و صنعتي؛ اصلاح عملکرد ضعيف بعضي از مدارس مسجدمحور.
3. موانع: کمبود نيروي انساني؛ موانع قانوني؛ مانعتراشيهاي ادارات آموزش و پرورش؛ عوامل داخل مسجد؛ پراکندگي و تنوع مدارس مسجدمحور؛ عدم نقشآفريني حوزه در نظام تعليم و تربيت.
3ـ4. راهبردهاي مدارس مسجدمحور
براي شکلگيري مدرسة مسجدمحور چهار راهبرد اصلي و محوري شناسايي شد. اين راهبردها شامل راهبردهاي تربيتي و مربيمحور، راهبردهاي خانوادهمحور، راهبردهاي مالي و اقتصادي و راهبرد اجرايي است.
1ـ3ـ4. راهبردهاي تربيتي و مربيمحور
راهبردهاي تربيتي و مربيمحور شامل راهبردهاي تربيتي متناسب با ساحتهاي تربيت اجتماعي، تربيت جسماني و نشاط، راهبردهاي تربيت اقتصادي، تربيت اخلاقي و تربيت حرفهاي است.
1. راهبرد تربيت اجتماعي: شامل مواردي همچون: تربيت مولد فرهنگي؛ اعطاي مسئوليت به دانشآموزان؛ سپردن ادارة بعضي از امور مسجد و مدرسه به دانشآموز؛ نظافت محيط توسط دانشآموزان؛ شرکت متربيان بهصورت منسجم در مراسمهاي مذهبي، بهويژه نماز جماعت مسجد؛ دغدغهمند کردن دانشآموزان نسبتبه خانه و خانواده، دوستان، محله، شهر، کشور و جهان اسلام تا براي برآورده کردن نيازهاي خود و جامعه بينديشند و کار کنند؛ انجام برخي از امور از طريق تعاون و همکاري گروهي بين متربيان؛ ارتقای سطح تعاملات فردي و اجتماعي متربيان در مسجد و محله از طريق ارتباط نزديک با نمازگزاران و اهالي محله؛ تمرين عزتنفس در انجام امور فردي و اجتماعي؛ حضور فعال و گستردة تمامي مربيان در انجام مناسک و فرايض ديني، بهخصوص بهصورت جمعي؛ تأکيد بر انجام وظايف شرعي دانشآموزان بهصورت عملي و احترام به ارزشهاي ديني متربيان.
2. راهبرد تربيت جسماني و نشاط: برپايي اردوهاي ورزشي و انتخاب و انجام يک ورزش تخصصي توسط دانشآموز؛ تدارک سالن ورزش مجهز به تشک و وسايل ورزشي؛ رعايت تغذية سالم براساس طب ايراني و اسلامي.
3. راهبرد تربيت اقتصادي: لزوم انجام فعاليت اقتصادي توسط دانشآموز در طي سال تحصيلي و ايام تعطيلات تابستان و تعامل اقتصادي با ديگران. انجام کسبوکار خانگي، اخذ وام از مدرسه و پرداخت اقساط، و... ازجمله فعاليتهاي اقتصادي هستند که بهصورت واقعي تجربه ميشوند.
4. راهبرد تربيت اخلاقي: توجه به تربيت جنسي و جنسيتي دانشآموزان و آگاهيبخشي به خانوادهها از زمان شروع دوران بلوغ براي والدين؛ برگزاري جلسات آموزشي خانوادهها با موضوع بلوغ و تغذيه و رسانه و تعاملات اجتماعي؛ برنامهريزي براي دانشآموزان در قالب آموزش احکام به ميزان لازم؛ تأکيد بر نظم و اخلاق فردي و جمعي دانشآموزان؛ حفظ عزتنفس دانشآموز در محيط مسجد و خانه.
5. راهبرد تربيت حرفهاي: راهاندازي کارگاه براي انجام کارهاي فني و تأمين و ساختوساز ميزها و وسايل موردنياز؛ آشنايي باسواد رسانهاي و استفاده از ابزار و امکانات و نرمافزارها.
2ـ3ـ4. راهبردهاي خانوادهمحور
زيرمقولهها و ويژگيهاي راهبردهاي خانوادهمحور عبارتاند از:
1. توانمندسازي والدين در تربيت فرزند: برگزاري جلسات منظم اوليا بهصورت ماهانه يا دو هفته يکبار؛ دانشافزايي خانواده در خصوص تربيت فرزند و کسب مهارتهاي لازم؛ جلسات خصوصي با والدين دانشآموز در مورد مسائل درسي، اخلاقي، تربيتي و امور مشاورهاي فرزندشان؛ تأکيد و توجه خانوادهها به مسئوليتشان در قبال تعليم و تربيت فرزند و اينکه همهکاره آنها هستند؛ اصلاح سبک زندگي خانواده؛ دخالت دادن خانواده در تربيت توسط مربي و راهنمايي آنها.
2. تقويت رابطة دانشآموز با والدين: بالا بردن اطاعتپذيري دانشآموز از والدين نسبتبه مربي؛ تقويت رابطة پدري و پسري از طريق برگزاري اردوها؛ کسب مهارت و تجربة شغلي.
3. نظارت مستقيم بر تربيت فرزند: حضور والدين در برخي از برنامههاي آموزشي و تربيتي؛ حضور پدر و مادر در برنامههاي معنوي و تسري آن به داخل خانه؛ حضور الزامي پدرها و مادرها در مسجد در بعضي از اوقات؛ روشن بودن برنامهها براي اوليا.
4. مربي وکيل خانواده در تربيت: مدرسة مسجدمحور بهعنوان نمايندهاي از اوليا معرفي ميشود، نه يک مؤسسه؛ اوليای مدرسه بهعنوان خادم و يک نيروي کمکي براي والدين هستند و اين نقش نبايد هيچگاه فراموش شود؛ درواقع اصل تربيت بر عهدة پدر و مادر است و مربي از طرف آنها وکالت دارد.
5. تربيت خانوادگي بهجاي دولتي: مربي اصلي انسان، والدين هستند و آنها نبايد با فرستادن کودک به مدرسه از اين وظيفه بازبمانند. تربيت کار والدين است. براي اثرپذيري فرزندان از والدين بايد پدر و مادر پاي کار بيايند. در برخي از موارد، والدين خود باید از کادر مدرسه شوند.
6. مشارکت خانواده در برنامهريزي: پررنگ شدن نقش والدين در برنامهها؛ انتخاب کادر مدرسه توسط خانوادهها؛ امکان انتخاب فضاي آموزشي و مواد درسي براي فرزندان توسط والدين.
3ـ3ـ4. راهبرد مالي و اقتصادي
يکي از راهبردهاي اصلي پيشنهادشده، راهبرد مالي و اقتصادي است. مفاهيم و ويژگيهاي اين راهبرد عبارتاند از:
1. دريافت هزينة حداقلي از خانواده: دريافت هزينه براي تأمين هزينههاي مسجد؛ لذتهاي حلال و حقالتدريس معلمان؛ معاف بودن خانوادههاي بيبضاعت از پرداخت هزينه.
2. جذب مشارکتهاي مردمي: مشارکت نمازگزاران و خيرين مسجد در تأمين هزينهها؛ جذب کمکهاي مردمي از طريق نذر فرهنگي.
3. تأمين بخشي از هزينة تحصيل توسط دانشآموز: هر دانشآموز بايد ماهانه مبلغي هرچند ناچيز از هزينة تحصيل خود را بدهد که حاصل دسترنج خود دانشآموز باشد و بخشي از زمان تحصيل به کسب مهارتهاي شغلي و کسب درآمد در محيط واقعي اختصاص داده شود.
4. راهبرد خدمت در برابر خدمت: توجه به اين اصل لازم است که دريافت هزينه، در قبال کار تربيتي نيست و مربي هم نبايد درخواست اجرت کند؛ مخصوصاً مربيان طلبهاي که رسالتشان تبليغ و هدايت است. در مقابل، خانواده خود را اخلاقاً در قبال مربي و مدرسه مسئول ميداند تا نیازمندیهای آنها را تأمين کند. مربي فرزند را تربيت ميکند و والدين هم متکفل يک بخش از نيازهاي مجموعه براي خدمت به فرزندان ديگر ميشوند.
5. کمک به اقتصاد خانواده: کمک به مخارج خانواده و اقتصاد آن از طريق ايجاد کسبوکار خانگي و کسب مهارت شغلي در کنار خانواده.
6. طرح مالي مشخص: لزوم داشتن طرح مالي و ضميمة اقتصادي مشخص براي تداوم گسترش کار؛ اتکال به خداي متعال در کنار برنامهريزي و اقدامات اقتصادي.
7. درآمدزايي: با فعال کردن ظرفيتهاي اقتصادي مسجد ميتوان بار هزينههاي تربيتي مسجد را کم کرد. ايجاد درآمد براي مسجد مدرسه از طريق تأسيس تعاونيها و کسبوکار (مدرسة فوتبال، کارگزاري بيمه، تعاوني مسجديها و...) با مشارکت اهالي مسجد، دانشآموزان و خانوادهها ميسر است.
8. راهبرد کاهش هزينهها: کم شدن هزينة مکان بهسبب انجام فعاليتها در مسجد؛ بهرهمندي از طلاب بهعنوان مربي و تأمين هزينههاي آنها از طريق ظرفيت دفتر تبليغات حوزه و سازمان تبليغات؛ توزيع تأمين هزينههاي جاري مدرسه در بين خانوادهها؛ استفاده از ظرفيت دانشآموزان براي تدريس برخي از دروس؛ نزديک بودن خانة دانشآموز به مسجد و عدم نياز به سرويس؛ تقبل سرويس بعضي از بچهها توسط خود والدين.
4ـ3ـ4. راهبرد اجرايي
يکي ديگر از راهبردهاي اصلي بهدستآمده، «راهبرد اجرايي» است که شامل مؤلفهها و ويژگيهاي زير است:
1. شايستگيهاي اجرايي: مدير و کادر مدرسه بايد با نگاه توحيدي به فراهم آوردن زمينة رشد و تعالي دانشآموز در مدرسه همت کنند؛ مدير بايد توانايي برنامهريزي و مشورت با متخصصين را داشته باشد و بهجاي درگير شدن با مسائل جزئي اجرايي بر ايدهپردازي و برنامهريزي تمرکز کند؛ بين اعضای مدرسه باید رابطهاي صميمانه همراه با همدلي و همکاري برقرار باشد؛ کادر مدرسه باید از روحيهاي جهادي و مخلصانه و بدون چشمداشت مادي بهرهمند باشند؛ و برای جذب نيروهاي مخلص و جهادگر در عرصة تعليم و تربيت مدرسة مسجدمحور برنامهريزي شود.
2. حرکت براساس نظامنامه تربيتي: تدوين نظامنامة تربيتي مشترک بين تمامي مدارس و حرکت براساس آن امري ضروري است و باید از سليقه گرايي و تکروي پرهيز کرد. براي روشن بودن مسير، تدوين نقشة راه و سير تکامل دانشآموزان لازم است.
3. رويکرد تعاملي با نهادها: مديران مدارس از طريق تعامل با نهادهايي همچون آموزش و پرورش مناطق، امناي مسجد و پايگاههاي بسيج عمل ميکنند و در راستاي جلب حمايت و امکانات از ساير نهادها گام برميدارند.
4. رعايت ضوابط ساختاري: لزوم رعايت ضوابط ساختاري در مدرسه و مسئوليتها؛ معاونت تربيتي مدرسه مسئوليت سرپرستي مربيان تربيتي را دارد و معلمان و مربيان بايد با هماهنگي او عمل کنند.
4ـ4. شرايط محيطي (زمينهاي)
شرايط محيطي (زمينهاي) شرايطي است که بهصورت مستقيم بر راهبردهاي مدارس مسجدمحور اثر ميگذارند. مقولههاي اصلي بهدستآمده از دادهها عبارتاند از:
1ـ4ـ4. محتواي آموزشي
اين مقوله با بيشترين مضمون مشاهدهشده در ميان مضامين مرتبط با شرايط زمينهاي در تحليل دادههاست. با در نظر گرفتن رويکرد و اهداف کليدي تمامي مدارس مسجدمحور در سطح کشور و براساس موازين آموزشي ـ تربيتي همسو با باورها و ارزشهاي ديني و اخلاقي، همسانسازي در تهية محتواي آموزشي يک اصل کليدي لازمالاجرا بهشمار ميرود. زيرمقولههاي اين مفهوم شامل زير است:
1. محوريت منابع ديني و ارتباط دروس با آن: تهية محتوا براساس روايات و سيرة اهلبيت؛ تسلط مربي و معلم بر مباني و منابع اسلامي در مقام درس و تربيت؛ ارائة دروس علمي همراه با مباحث مرتبط ديني توسط معلم؛ آشنايي با احکام، نهجالبلاغه، مفاهيم قرآن و مباحث معرفتي همچون کتب شهيد مطهري در خلال محتوای درسي؛ تدوين کتابها متناسب با سن دانشآموزان براي آموزش نهجالبلاغه و صحيفه سجاديه و...؛ تدوين محتوا و کتاب اجتماعي با محوريت محله و نيازهاي روز اجتماعي؛ آشنايي با رهنمودها و فرمايشهای امامين انقلاب.
2. حفظ محتواي رسمي آموزش و پرورش و تکميل آن با محتواي داخلي: ارائة بيانات روز مقام معظم رهبري به دانشآموزان؛ آشنايي با زندگي و سيرة علما و شهدا؛ انس با قرآن کريم و نهجالبلاغه از طريق تلفيق محتواي دروس با آيات و روايات و حفظ کاربردي آنها؛ آشنايي و کاربرد ادبيات فارسي از طريق تدريس بوستان و گلستان.
3. تغيير ترتيب و تلفيق درسهاي کتابهاي رسمي: آموزش کتب درسي مدارس رسمي بهصورت کلاسي يا خودخوان؛ حذف و اضافه کردن محتوا براساس نظريات کارشناسانه و تخصصي و پرهيز از سليقه و تعصب؛ ايجاد تحول در محتواي آموزشي مدارس مسجدمحور مقدمهاي براي تحول در محتواي کتب درسي مدارس؛ جبران ضعف و کاستيهاي محتواي ديني و مهارتي مدارس؛ ايجاد تحول محتوايي در بعضي از دروس، و اصلاح و تغيير محتواي برخي از کتابها متناسب با مباني و اهداف تربيت اسلامي؛ تهية سبدهاي درسي مشخص براي ارائه در قالبهاي مختلف؛ تغيير ترتيب مباحث کتابها براي فهم بهتر و منطقي مطالب.
4. محتواي کاربردي: جهتدهي محتواي آموزشي بهسمت کاربرد در سطوح مختلف زندگي واقعي دانشآموز؛ تهية محتوا براي کسب مهارتهاي فني و حرفهاي، مهارتهاي ارتباطي و مهارتهاي مديريتي؛ آموزش کاربردي قرآن و نهجالبلاغه؛ تدوين دروس مسئلهمحور و کاربردي؛ کاربردي کردن کتابهاي رسمي و در صورت عدم امکان، تکميل و اصلاح آنها؛ آموزش روش صحيح فکر کردن، فلسفة کودکان، چرايي يادگيري علوم، احکام و عقايد و مفاهيم قرآن بهصورت خيلي روان و کاربردي براساس استعداد دانشآموز؛ آموزش مهارتهاي نويسندگي، هنري، فني و علوم مربوط به رایانه از طريق طراحي کارگاههاي مهارتي.
5. رفع محدوديتهاي توليد محتوا: رعايت اصل تجربه و آزمودن محتواي آموزشي قبل از ارائه به دانشآموزان؛ استفاده از متخصصين در توليد محتوا و طراحي کتب درسي.
2ـ4ـ4. فرايند يادگيري
اين مقوله شامل مفاهيم و زيرمقولههاي زير است:
1. روشهاي يادگيري: استفاده از روشهاي متنوع يادگيري مانند: کمکمربي، يادگيري با بازي و مسابقه، روشهاي يادگيري اکتشافي و ساختگرا، روش مباحثه، اردوي علمي در مسجد و خارج از مسجد و روشهاي خلاق ديگر.
2. جو يادگيري: برخی از شاخصههاي جو يادگيري مدارس مسجدمحور عبارتاند از: محيط مطبوع و جذاب براي دانشآموز؛ رابطة صميمي ميان مربي و دانشآموزان با يکديگر؛ معلم و مربي علاقهمند و متعهد به آموزش و تربيت؛ رفاقت بهجاي رقابت؛ تنفس در فضاي معنوي مسجد؛ دوستي و نشاط در حلقههاي درسي که مانع از انتقال کسالت و خمودي به دانشآموز ميشود؛ فضاي مثبت فکري و ارزشي مشترک بين دانشآموزان (جوّ بيحاشيه)؛ احساس مسئوليت برادرانه بين دانشآموزان براي کمک به پيشرفت علمي و معنوي يکديگر.
3. انگيزة يادگيري: بالا نگه داشتن انگيزة دانشآموزان از طريق برگزاري پيوستة اردوها و برنامههاي ورزشي و پرورشي؛ فضاي جذاب براي حضور دانشآموز در مدرسه؛ ايجاد دغدغه در دانشآموز بهروش ارائة آموزش حلزوني که ميتواند نقشة راه را براي آيندة او ترسيم کند.
4. يادگيري معنادار: مرتبط کردن مطالب درسي با آموختههاي قبلي و مطالبي که آنها را در زندگي واقعي تجربه ميکند؛ آمادگي براي يادگيري قبل از آموزش.
5. آموزش فراشناخت: دانشآموز میآموزد که چگونه ياد بگيرد و از منابع آموزشي موجود استفاده کند؛ استفاده از روشهاي مختلف براي تثبيت مطالب ياد گرفتهشده؛ سرعت بخشيدن به يادگيري عمق دادن به يادگيري.
6. يادگيري در حد تسلط: براي تمرکز و تسلط در يادگيري، تا قبل از اينکه دانشآموز کتابي را کاملاً ياد نگرفته باشد، کتاب ديگري تدريس نميشود؛ بهخلاف شيوة رايج که چند کتاب را که ارتباط طولي و عرضي باهم ندارند، در طول هفته و هر روز با هم ميخوانند (آموزش کمتر، يادگيري بيشتر).
7. يادگيري مسئلهمحور: ارائة دروس تلفيقي و عملي به دانشآموزان در يک جلسه و طرح مسائل. دانشآموز با توجه به مطالب ارائهشده ميتواند براي مسئلة طرحشده پاسخ يا راهحلي ارائه دهد.
3ـ4ـ4. صلاحيتهاي حرفهاي معلمان و مربيان
اين مقوله، با اينکه از جهت فراواني در رتبة دوم از مقولههاي اصلي شرايط زمينهاي قرار دارد، اساسيترين شرط زمينهاي براي اجراي مطلوب راهبردهاست؛ چراکه صلاحيت حرفهاي معلمان و مربيان، علاوه بر تأثير مستقيم بر اجراي راهبردها، در ايجاد شرايط زمينهاي ديگر، مثل «فرايند يادگيري» نيز تأثيرگذار است. مفاهيم مرتبط با اين مقولة اصلي، تحت عناوين زير شناسايي شدند:
1. صلاحيتهاي شخصي معلمان و مربيان: صلاحيتهاي لازم براي معلم و مربي در مدارس مسجدمحور عبارت است از: همراه و باورمند به هدف و روش کار در مدرسة مسجدمحور؛ دغدغهمند و انگيزهمند نسبتبه تربيت کودک و نوجوان؛ توانايي برقراری ارتباط مؤثر با دانشآموزان؛ کنترل عاطفي براي وابسته نشدن به دانشآموزان و بالعکس؛ متخلق به اخلاق نيکو و حسن معاشرت؛ قابليت اثرگذاري بر روي والدين دانشآموزان؛ اخلاص و معنويت؛ داراي روحية ايثار و جهاد؛ عدم نگاه سوداگرانه به امر تربيت؛ متعهد به رسالت تبليغ دين و تربيت؛ دغدغهمند نسبتبه رشد اخلاقي، اعتقادي، علمي و معنوي دانشآموزان؛ انقلابي.
2. صلاحيتهاي حرفهاي معلمان و مربيان: استفاده از معلمين و متخصصين باتجربه از ميان والدين و علاقهمندان؛ آموزش دروس رسمي پايهها توسط افراد متخصص همان رشته، که گاهي معلمين مدارس آموزش و پرورش هستند؛ گذراندن دورههاي تربيت مربي و کارورزي در مجموعه؛ توانايي عملياتي کردن دانشها و روشهاي آموختهشده؛ توانايي و مهارت راهنمايي و مشاوره به دانشآموزان و والدين؛ آشنايي و توانايي در استفاده از روشهاي نوين آموزش و تدريس.
3. صلاحيتهاي علمي معلمان و مربيان: داراي جامعيت علمي و آشنا با مباني ديني و منابع اسلامي همراه با دانش تعليم و تربيت اسلامي؛ لزوم دينشناسي معتبر براي تربيت ديني صحيح (ازاينرو طلبهها بهترين گزينه براي تربيت و مربيگري هستند)؛ گذراندن دورههاي معرفتي براي مربيان غيرطلبه.
4ـ4ـ4. محيط آموزشي
با توجه به اينکه مقولة هستهاي در اين پژوهش مدارس مسجدمحور است، نقش محيط و فضاي مسجد در تربيت بسيار پررنگ است. مفاهيم مرتبط با اين مقولة اصلي، تحت عناوين کلاسهاي پيراموني مسجد و کلاسهاي صحن مسجد قرار گرفتهاند.
1. کلاسهاي پيراموني مسجد: ايجاد کلاسها و فضاي تفريح و ورزش پيرامون مسجد؛ رنگآميزي کلاسها؛ ساخت برخي از امکانات و تجهيزات کلاسي توسط دانشآموزان متناسب با ارگونومي خود و سليقة شخصيشان؛ چينش ميزها در کلاسها بهصورت دايرهاي تا دانشآموزان به هم نزديک باشند و توجه و تمرکز بيشتري در کلاس داشته باشند؛ استفاده از فضاها و اماکن عمومي براي برخي از دروس؛ استفاده از وسايل کمکآموزشي روزآمد، همچون تخته و رايانه و نمايشگر هوشمند در کلاسها؛ ايجاد کتابخانة کلاسي براي هر کلاس بهصورت مجزا.
2. کلاسهاي صحن مسجد: ويژگي اصلي اين کلاسها برگزاري آنها بدون ديوار و بهصورت حلقههاي درس در صحن مسجد است. اين نوع کلاسها اغلب براي دانشآموزان مقاطع بالا توصيه ميشود؛ چراکه بهجهت رشد بالاتر، آداب و حرمت مکان را بيشتر رعايت ميکنند. برخی از مزایای این نوع کلاسها عبارتاند از: خروج از قالبها و کليشههاي رايج در تعريف کلاس درس؛ اثرات تربيتي و يادگيري برخي از آداب، مانند کنترل احساسات و هيجانات، صحبت کردن آهسته و احترام به حلقههاي ديگر؛ استفادة معلمان و مربيان از تجربيات و مطالب یکدیگر در حين تدريس؛ ايجاد محيط صميمي و باانگيزه در کنار همدرسان؛ امکان کنترل بهتر نظم کلاسي و تسهيل در يادگيري متربيان.
5ـ4ـ4. صلاحيتهاي دانشآموز و خانواده
«صلاحيتهاي دانشآموز و خانوادة» او آخرين شرط زمينهاي است که بهعنوان يکي از زمينههاي اصلي، بهطور مستقيم در اجراي راهبردها نقش دارد. شرايط جذب دانشآموز: 1. تربيت ديني خانوادگي؛ 2. قبولي در آزمونهاي سنجش استعداد؛ 3. شرکت در دورههاي پيش از ورود براي دانشآموز و خانواده جهت آشنايي با برنامهها و اهداف مدرسه؛ 4. تشخيص همراهي خانواده با برنامهها از طريق تحقيقات؛ 5. مقدم بودن ملاکهاي تربيتي بر ملاکهاي آموزشي.
5ـ4. شرايط واسطهاي (مداخلهگر)
شرايط واسطهاي (مداخلهگر) شرايط و عوامل عمومي و محيطيای هستند که بهطور غيرمستقيم بر راهبردهاي حاصل از مقولة اصلي تأثير ميگذارند. بهعبارتيديگر، شرايط و عوامل مداخلهگر در فرايند و تحقق پديدة اصلي هستند که وجود يا عدم اين شرايط (واسطهاي)، در اجراي کامل و مطلوب راهبردها تأثير غيرمستقيم ميگذارد. زيرمقولههاي اين مؤلفه عبارتاند از:
1ـ5ـ4. توجه به مباني و اصول تربيتي مدارس مسجدمحور
اصليترين مقوله در بُعد شرايط واسطهاي که بهطور غيرمستقيم در پيشبرد راهبردها مداخله دارد، با 28 فراواني، مقولة اصليِ «توجه به مباني و اصول تربيتي مدارس مسجدمحور» شناسايي شد. اين مقوله شامل مفاهيم (زيرمقولههای) زير است:
1. اصول مدارس مسجدمحور: 1. عدم وابستگي مربي به متربي؛ 2. اصل تقدم تربيت خانوادگي و ارتقای توان والدين در تربيت فرزند؛ 3. اصل تقدم تربيت بر آموزش و اولويت تربيت اخلاقي؛ 4. اصل مربيمحوري؛ 5. اصل مربيمحوري؛ 6. اصل توجه به فطرت و اختيار انسان در تربيت؛ 7. تأديب و تربيت براساس اطاعت خدا، انس با قرآن و محبت پيامبر اکرم و اهلبيت؛ 8. بالا بردن انگيزههاي دروني يادگيري و کمرنگ کردن انگيزههاي بيروني، همانند حضور و غياب و مدرک و...؛ 9. اصل جامعيت تربيت و رشد همهجانبة دانشآموز؛ 10. اصل آموزش تفکر و قدرت حل مسئله؛ 11. اصل آسانگيري و عدم ايجاد تنفر در عين قاطعيت؛ تکريم واقعي متربيان در حد مطلوب؛ 12. حذف نگرانيهاي کاذب (آزمون، تکليف و...)؛ 13. اصل ايجاد فرصت فکر، انتخاب، يافتن استعدادها و تجربة موقعيتهاي زندگي؛ 14. اصل انگيزهسازي و ايجاد رغبت دروني از طريق الگوسازي، تذکر و ترغيب مداوم لساني، فضاسازي مناسب، ايجاد فضاي شاداب، ايجاد پيوند رفاقت بين بچهها و تفقد؛ 15. اصل پاسخگويي سريع و در دسترس مربي به سؤالات و شبهات دانشآموز؛ 16. اصل مشورت با متخصصين در برنامهريزي.
2. مباني تربيتي مدارس مسجدمحور: توجه و تأکيد بر مباني اساسي اسلامي و مباني تربيت اسلامي منتج از «مباني هستيشناختي، معرفتشناختي، روششناختي، انسانشناختي و ارزششناختي»؛ مباني انقلاب اسلامي و امامين انقلاب در تعليم و تربيت؛ آشنايي با اين مباني و جايگاه آنها در نظامهاي اجتماعي (ازجمله نظام تربيتي)؛ و نقد مباني غيربومي رايج در نظام تعليم و تربيت کشور.
2ـ5ـ4. ارزيابي عملکرد و ارزشيابي تحصيلي
مقولة «ارزيابي عملکرد و ارزشيابي تحصيلي» بهعنوان مقولهاي اصلي در بُعد شرايط واسطهاي گزينش شد. اين مقولة اصلي، مفاهيم زير را دربرگرفته است:
1. ارزيابي عملکرد دانشآموز: نظارت مستقيم و مستمر بر رفتار و منش صحيح در کلاس و بازخوردگيري از آن؛ بالا بردن سطح خودکنترلي دانشآموزان؛ مقايسة پيشرفت تحصيلي دانشآموزان مدرسه با دانشآموزان خارج از مدرسة مسجدمحور؛ سنجش پيشرفت دانشآموز با خودش، نه ديگر همدرسها؛ ارائة نتايج ارزشيابي تحصيلي در قالب نمودار رشد به دانشآموز و والدين؛ ارزيابي مستمر توصيفي دانشآموز توسط خانواده؛ انجام ارزشيابي، تلاشمحور و استاد و مربيمحور است و به نمره اکتفا نمیشود.
2. ارزيابي عملکرد معلم و مربي: نظارت مستقيم بر عملکرد مربيان و متربيان بهصورت محسوس و آشکار در حلقههاي درس و کلاسهاي بدون ديوار توسط مدير مدرسه، معاون تربيتي و مربيان ديگر؛ ارزيابي تدريس معلمان با شاخصهاي استاندارد آموزشي.
3. ارزيابي برنامه: ارزيابي عملکرد سالانه توسط مدير مدرسه؛ نظارت خانوادهها بر عملکرد مدرسه.
3ـ5ـ4. حمايتگري
اين مقوله بهعنوان مؤلفة ديگري از شرايط واسطهاي است که بهصورت غيرمستقيم بر راهبردها اثر ميگذارد و شامل مفاهيم زير است:
1. مشارکت مردمي و نهادها: حفظ جنبة مردمي و دور ماندن از خصوصيسازي آموزش و پرورش (مدارس غيردولتي)؛ جلب حمايت و مشارکتهاي مادي و معنوي مردمي؛ حفظ روحية جهادي مردمي براي تعاون و مشارکت ايشان در همة شئون مسجد (اجتماعي ـ سياسي ـ اقتصادي ـ علمي ـ تربيتي).
2. آگاهيبخشي: معرفي و شفافسازي فعاليتهاي مدارس مسجدمحور؛ فرهنگسازي و تغيير نگاه خواص جامعه؛ اصلاح نگرش عموم جامعه به کارکرد تربيتي مسجد؛ اصلاح نگرش و انتظار خانوادهها در خصوص مدارس مسجدمحور و اعتمادسازي به نظام آموزشي اين مدارس؛ ترويج و معرفي دستاوردهاي آموزشي و تربيتي مدارس مسجدمحور بهصورت مستند و علمي.
6ـ4. پيامدها
پيامدها نتايجي هستند که در اثر اجراي صحيح و کامل راهبردها و تحقق فرايند مدارس مسجدمحور حاصل ميشوند. همانطورکه در علل گرايش به اين فرايند مشخص شد، بهمنظور رشد ديني دانشآموزان و جامعة اسلامي و دستيابي به اهداف تربيتي و...، تحقق اين فرايند در بستر مسجد يک ضرورت بنيادي بهنظر رسيد و ازاينرو پيامدهاي حاصل از اين پديده و اجراي راهبردهاي معرفيشده، جملگي آثار مثبت فردي و اجتماعي چشمگيري خواهد داشت که به موارد شناختهشده در اين پژوهش و مؤلفههاي هر پيامد، براساس فراواني ظهور و بروز آنها، اشاره ميشود.
1ـ6ـ4. پيامدهاي اجتماعي
1. تربيت انقلابي و کادرسازي براي نظام اسلامي: پرورش نيروي کارآمد و مخلص در تراز انقلاب براي نظام تعليم و تربيت کشور؛ استفاده از ظرفيتهاي بومي براي کشف و تربيت نيرويي انساني جامعه در تراز انقلاب؛ تحقق نصرت وليّ جامعه در جهت رسيدن به اهداف جامعة اسلامي بهوسيلة نظام تربيت ولايي مدارس مسجدمحور.
2. ايجاد اصلاح و تحول در آموزش و پرورش: انتقال انقلاب به فضاي آموزش و پرورش؛ تمرکززدايي از ساختار آموزش و پرورش و ايجاد يک نظام موازي با آموزش و پرورش در راستاي تحقق تحول بنيادين آموزش و پرورش؛ استفاده از طرحهاي خلاق و نوآورانة محلي براي ایجاد تحول در آموزش و پرورش؛ اصلاح ساختاري نظام تعليم و تربيت کشور.
3. رونق و پويايي مساجد: پويايي و رشد نرمافزاري و سختافزاري مساجد؛ سوق يافتن قشر نوجوان و جوان به مساجد؛ احيای مسجد تمدنساز اسلامي بهعنوان محوريترين عنصر جامعه؛ بهفعليت رسيدن شئون فرهنگي، سياسي و اقتصادي مسجد در پرتو رونق تعليم و تربيت در مسجد؛ ايجاد جذابيت در مسجد بهسبب شور و نشاط حاکم بر مسجدمدرسهها.
4. تحقق منويات رهبر معظم انقلاب: پاسخگويي به مطالبة رهبر انقلاب در جهت تحول نظام آموزش و پرورش در قالب فعاليت عميق فرهنگي و آتشبهاختيار؛ ارائة الگويي بومي از آموزش و پرورش اسلامي در مقابل الگوهاي غربي و سند توسعة پايدار جهاني 2030؛ تحقق عدالت آموزشي و تربيتي.
2ـ6ـ4. پيامدهاي فردي و خانوادگي
آثار و پيامدهاي فردي و خانوادگي تحصيل دانشآموزان در مدارس مسجدمحور شامل زيرمقولهها و مفاهيم زير است:
1. تقويت بنيان خانواده: بهبود روابط والدين با فرزندان؛ ارزشمند شدن جايگاه و شأنيت والدين براي فرزندان و الگوگيري و حرفشنوي از آنها؛ رشد و تعالي اعضاي خانواده با يکديگر؛ کم شدن اختلافات و تعارضات بين نسلي در خانواده؛ ايجاد صميميت و حس همکاري و مشارکت در امور مختلف خانواده؛ الگوگيري اقوام و فاميل از خانوادة دانشآموز مدرسة مسجدمحور؛ اصلاح سبک زندگي خانواده.
2. کم شدن سن و هزينة تحصيل: کوتاه شدن زمان تحصيل و کارآمد کردن علوم؛ پايين آمدن سن متخصصين حوزوي و دانشگاهي کشور و بالا رفتن بهرهوري بيشتر از نيروي انساني جوان و پويا؛ کم شدن هزينههاي تحصيل براي دولت و خانواده.
3. رشد همهجانبة دانشآموزان: رشد همهجانبه و بهفعليت رسيدن استعدادهاي دانشآموز از لحاظ فردي و اجتماعي.
نتيجهگيري
با توجه به تحليل دادههاي اين مطالعه، شرايط علّي (ايجابي و ايجادي)، راهبردها، شرايط محيطي (زمينهاي)، شرايط واسطهاي (مداخلهگر) و پيامدهاي شکلگيري مدارس مسجدمحور مشخص شد. طبق دادههاي بهدستآمده، آنچه ضرورت گرايش به ايجاد مدرسة مسجدمحور را موجب شده (علل ايجابي)، شامل مقولههاي اصلي، تحقق هدفهاي تربيتي نظام تعليم و تربيت اسلامي و پاسخ به تقاضاي مردمي مبني بر تربيت صحيح فرزندانشان بوده است. همچنين علل بهوجود آمدن اين مدارس عبارتاند از: ناکارآمدي برنامة درسي و آموزشي مدارس رسمي و عدم تناسب آن با تربيت اسلامي و ضرورت تغيير و اصلاح نگرش به کارکرد تربيتي مسجد. موانعي هم بر سر راه اين مدارس هست که عبارتاند از: مخالفتها و مانعتراشي ادارات آموزش و پرورش؛ عوامل داخلي مسجد (هيئت امنا و بعضي از اهالي مسجد و محله)؛ نبود متکفل رسمي مشخص، مانند حوزة علميه؛ و عملکرد ضعيف بعضي از مدارس.
براي تحقق اهداف مدارس مسجدمحور چهار راهبرد اصلي شناسايي شد. اين راهبردها شامل راهبردهاي تربيتي و مربيمحور، راهبردهاي خانوادهمحور، راهبردهاي مالي و اقتصادي و راهبرد اجرايي است.
شرايط زمينهاي (محيطي) که بهصورت مستقيم بر راهبردها اثر ميگذارند، عبارتاند از: محتواي آموزشي؛ فرايند يادگيري؛ صلاحيتهاي حرفهاي معلمان و مربيان؛ محيط آموزشي و صلاحيتهاي دانشآموز و خانواده. همچنين توجه به مباني و اصول مدارس مسجدمحور، ارزيابي عملکرد و ارزشيابي تحصيلي و حمايتگري شرايطي هستند که بهصورت غيرمستقيم بر اجراي مؤثر و مطلوب راهبردها اثر ميگذارند (شرايط واسطهاي).
درنهايت، پيامدهاي فردي، خانوادگي و اجتماعي که در اثر اجراي صحيح و کامل راهبردها و تحقق فرايند مدارس مسجدمحور حاصل ميشود، عبارتاند از: رشد همهجانبة دانشآموزان؛ کم شدن سن و هزينة تحصيل؛ تقويت بنيان خانواده؛ تربيت انقلابي و کادرسازي براي نظام اسلامي؛ ايجاد اصلاح و تحول در آموزش و پرورش؛ رونق و پويايي مساجد؛ تحقق منويات رهبر معظم انقلاب.
پيشنهادها
پيشنهادهاي کاربردي و پژوهشي زير دربارة موضوع مورد مطالعه ارائه ميشود:
الف) پيشنهادهاي کاربردي:
1. همکاري مدارس با مراکز علمي بهمنظور اجراي آزمايشي الگو؛
2. ايجاد مؤسسه، انجمن و مرکز رسانهاي که موجب تبادل ايدهها، تجربيات، همفکري و همافزايي شود؛
3. تدوين و طراحي برنامة درسي مشترک و پرهيز از سليقهگرايي در محتواي درسي؛
4. برنامهريزي براي تربيت مربي؛
5. ايجاد امکانات و شرايط مطلوب آموزشي در مساجد؛
ب) پيشنهادهاي پژوهشي:
1. اعتبارسنجي الگوي پيشنهادي بهمنظور بررسي اثربخشي آن؛
2. مطالعة تطبيقي مدارس مسجدمحور با مدارس رسمي دولتي و غيردولتي؛
3. آسيبشناسي و شناسايي چالشهاي پيش روي مدارس مسجدمحور؛
4. مطالعة مدارس مسجدمحور از جنبههاي مختلف فلسفة تربيتي، مديريت آموزشي، برنامهريزي آموزشي و درسي و روانشناسي تربيتي.
- نهجالبلاغه، 1379، ترجمة محمد دشتی، قم، مشهور.
- اوزمن، هوارد آ و کراور، ساموئل ام، 1387، مباني فلسفي تعليم و تربيت، ترجمة غلامرضا متقي فر و همکاران، چ دوم، قم، مؤسسة آموزشي و پژوهشي امام خميني.
- بهنام، جمشيد، 1375، ايرانيان و انديشه تجدد، تهران، فرزان.
- بياضي، مسعود، 1399، تبيين چرايي تمايل به تحصيل در فرايند آموزش و پرورش مسجدمحور (مطالعهاي مبتني بر پديدارشناسي)، پاياننامه كارشناسي ارشد، مشهد، دانشگاه فردوسي.
- بيانات رهبر معظم انقلاب، در: Khamenei.ir.
- تکميلهمايون، ناصر، 1385، آموزش و پرورش در ايران، تهران، دفتر پژوهشهاي فرهنگي.
- حيدري، زهرا، 1392، شکلگيري آموزش و پرورش تحولخواه در ايران؛ مطالعه موردي خانة يادگيري رها، پاياننامه کارشناسي ارشد، تهران، دانشگاه علم و فرهنگ.
- داناييفرد، حسن و سيدمجتبي امامي، 1386، «استراتژيهاي پژوهش کيفي: تأملي بر نظريهپردازي دادهبنياد»، انديشه مديريت راهبردي، ش 2، ص 69-97.
- رحمانيان، داريوش و فرشته جهاني، 1399، «بازتاب نظام آموزشي آمريكا در انديشه ايرانيان دوره قاجاريه و نتايج آن (با تکيه بر مطبوعات دوره قاجار)»، جستارهاي تاريخي، ش 1، ص 79-99.
- روشننهاد، ناهيد، 1384، مدارس اسلامي در دوره پهلوي دوم، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامي.
- سجادي، سيدمهدي، 1387، مسجد و تعليم و تربيت، قم، تبيان.
- شلبی، احمد، 1361، تاریخ آموزش در اسلام، ترجمه محمدحسین ساکت، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
- شريعتمداري، علي، 1384، مسائل فلسفي مکتبهاي فلسفي و مباني علوم، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامي.
- شوراي عالي انقلاب فرهنگي، 1390، مباني نظري سند تحول بنيادين آموزش و پرورش، تهران.
- صدوق، محمدبن علي، 1395، خصال، ترجمة مجتبي حسنزاده، تهران، ارمغان طوبی.
- علمالهدي، جميلهالسادات، 1386، فلسفه تعليم و تربيت رسمي از ديدگاه اسلام، تهران، سازمان پژوهش و برنامهريزي وزارت آموزش و پرورش.
- محمدآبادی، حمزه و مراد یاری دهنوی، ١٣٩٩، «تبیین و نقد جریان مدارس تمدنسازی امام خمینی ره در ایران»، تربیت اسلامی، ش٣٣، ص ٢٩-٧.
- مطهري، مرتضي، 1384، پيرامون انقلاب اسلامي، تهران، صدرا.
- مطهری، مرتضی، 1399، آشنایی با قرآن، جلد 10، تهران، صدرا.
- ملکاحمدي، حکيمه، 1400، مستندنگاري تجارب مدارس تحولخواه، بیجا.
- نواب، محمدعلي، 1372، نگاهي به درون مدارس (کيفيت آموزش و پرورش تا سال 1375)، تهران، شعاع.
- همراز، ويدا، 1376، «نهادهاي فرهنگي در حکومت رضاشاه»، تاريخ معاصر ايران، سال اول، ش 1، ص 54ـ55.
- هومن، حيدرعلي، 1376، شناخت روش علمي در علوم رفتاري، تهران، سمت.